eitaa logo
حکمـت و تمدن
1هزار دنبال‌کننده
253 عکس
118 ویدیو
11 فایل
🔸روح الله کریمی 📚پژوهشگر #تمدن_اسلامی 📙مبانی تحلیل تاریخ و سیاست 📗شش گام تا سلامتی صفحات مجازی: https://b2n.ir/h42091 🔻ارتباط با ما: @RKarimi14 🎙️دسترسی کامل به تدریس ها #آرشیو موضوعات متنوع تمدنی(روبـیکا): https://rubika.ir/hekmat_tamaddon
مشاهده در ایتا
دانلود
📝حل معضل «»؛ شاه کلیدی برای حل مشکلات تمدنی🌍(۲) درباره بحث مهم «زمین»، آنچه که امروز در دنیا و متأسفانه به تبع آن، در ایران اتفاق افتاده این است که زمین تبدیل به کالا شده است. اتفاق دیگر این است که انسان ، مسؤولیتی در قبال زمین نمی‌پذیرد و حال آنکه از انسان خواسته که به آبادانی زمین بپردازد. انسان مدرن، زمین را می‌خرد، سالها آن را به کناری می‌نهد و بدون اینکه کاری بر روی آن انجام دهد و موجب ارتقاء و آبادانی آن شود، آن را به دهها برابر قیمت می‌فروشد. در نتیجه، سنگین در جامعه بوجود می‌آید، بدون اینکه به افزایش تولید ملی کمکی شده باشد. در هرچند، خرید و فروش زمین می‌تواند ملاک تصاحب زمین باشد، اما ملاک مهمتری وجود دارد و آن، «احیای زمین» است. مالک شدن زمین در اثر احیای آن، از جمله شاه‌کلیدهایی است که همانطور که گفته شد می‌تواند قفل مشکلات متعدد اقتصاد را باز کند. بنابراین به خلاف که برای مالکیت بر زمین، فقط را محور می‌داند، اسلام، کار و احیا را نیز عاملی برای مالکیت بر زمین می‌داند که می‌توان گفت اهمیت آن از دیدگاه اسلام، بیش از عامل اول است. ✍🏻روح الله کریمی کانال "حـکـمــت و تـمـدن" 💠 @hekmat_tamaddon
حکمـت و تمدن
📝حل معضل «#زمین»؛ شاه کلیدی برای حل مشکلات تمدنی🌍(۳) از دیدگاه #اسلام ، مکروه است که #انسان کالایی
📝حل معضل «زمین»؛ شاه کلیدی برای حل مشکلات تمدنی🌍(۴) در ، هرکس قدرت و مکنت و ثروت بیشتری یافت، حق دارد در جهت صحیح از آن بهره ببرد. اما به همان میزان، تکالیفی نیز بر عهده او گذارده می‌شود؛ مثلا باید زکات و خمس بپردازد و... حال هرکس ثروت بیشتری دارد، مطابق با قوانین ناقص موجود، حق دارد بیشتری بخرد و قانون، به حکم اولی، نمی‌تواند مانع او شود. اما قانون، در قبال چنین افرادی باید به وضع برای آنها بپردازد؟ آیا نباید نسبت به وضع نسبت به آنها مبادرت ورزد؟ اگر حق این است که مطابق بیان ، آنچه در و زمین است، مُسخّر او شده تا به لایق خود برسد و چنین حقی، در به صورت باید و نبایدهای در آمده، در طرف مقابل نیز تکلیفی از سوی قرآن بر عهده او نهاده شده که به و آبادی زمین بپردازد. آیا در این ناحیه، قوانین حقوقی نباید تکالیفی بر صاحبان زمین وضع کند؟ مطابق مبنای فوق، کسی که زیاد دارد، حق دارد که هکتارها زمین بخرد و از این ناحیه صاحب مضاعف بشود، اما نباید در قبال این زمین، مسؤولیت و تکلیفی بر عهده او گذاشته شود؟ ✍🏻 کانال حـکـمــت و تـمـدن 💠@hekmat_tamaddon
👌ویژگی‌های استاد هرچه به نزدیک‌تر می‌شویم، دکان عارف نمایی و استادی سیر و سلوک، داغ‌تر می‌شود. بسیاری از افراد، به طور خدادادی یا بر اثر برخی ریاضات، به قابلیت‌های ماورائی دست می‌یابند و توهم این که می‌توانند از دیگران دستگیری کنند، آنان را فرا می‌گیرد. اینان برای جلب قلوب، گاهی کراماتی نیز آشکار می‌کنند که معلوم نیست ریشه در ملکوت دارد یا هپروت. این افراد احیانا ممکن است چهره‌ای نورانی نیز داشته باشند. در اینجا قدرت تشخیص برای غیر اهل فن بسیار سخت است؛ اما خداوند مظهر اسم است و قطعا راه تشخیص قرار داده است. چند ملاک را برای تشخیص استاد واجد شرایط از استاد فاقد شرایط ذکر می‌کنیم: ۱_ در مواجهه با این افراد، ابتدائا از آنان در مورد اساتیدشان بپرسید؛ اما این کافی نیست؛ اگر محضر اساتید واجد شرایطی را درک کرده‌اند از آنها بپرسید اجازه تربیت از آن اساتید دارند یا خیر. اساتید واجد شرایط معمولا برای تشخیص شاگردان صاحب اجازه، نشانه‌های دقیقی، از جمله اجازه کتبی، صادر می‌کنند. روش دیگر تشخیص این است که شاگرد صاحب اجازه، در بین اهل فن آن رشته دارای شهرت است و موثقین آن فن، وی را به عنوان صاحب اجازه معرفی می‌کنند. ۲_ اگر استاد، شما را با نمایش به سمت خود جذب کرد به وی شک کنید. ۳_ اگر استاد، شما را دعوت به خویشتن و گرفتار دام محبت خود و وابسته به خود نمود، به وی شک کنید. ۴_ استاد سیر و سلوک حقیقی، از ذکر دادن شروع نمی‌کند، بلکه ابتدا از انجام واجبات و ترک محرمات و توبه و مراقبه آغاز می‌نماید و پس از تخلیه نسبی سالک از رذائل، به تدریج اذکاری به وی القا می‌نماید. ۵_ استاد حقیقی سیر و سلوک، محور تربیت خود را بر انس با و علیهم‌السلام قرار می‌دهد. ۶_ استاد حقیقی، سالک را از او سلب نمی‌کند. ۷_ استاد حقیقی اجازه نمی‌دهد سالک گذشته و یا مبتلابه خویش را به بهانه درمان، برای وی آشکار نماید، مگر به صورت سربسته و غیرمستقیم. ۸_ استاد حقیقی اجازه شاگرد در برابر خویش را نمی‌دهد و به شدت با آن برخورد می‌کند. چنین استادی به بهانه گناهکار بودن شاگرد نگاه تحقیرآمیز به وی ندارد. ۹_ استاد حقیقی به شدت از و بازی می‌پرهیزد و نهی می‌کند. ۱۰_ استاد حقیقی فقط به ذکر بسنده نمی‌کند، بلکه سالک را نیز به حرکت در می‌آورد. اگر استادی، فاقد حتی یکی از ویژگی‌های فوق بود، هزاران کرامت هم نشان داد از وی بپرهیزید. اتفاقا چنین استادی هرقدر کرامات بیشتری نشان دهد خطرناک‌تر است. موسسه "حـکـمــت و تـمـدن" 🔗https://eitaa.com/joinchat/808452306Ca285bdd9cd
تربیت یافته مکتب است و کلام او به تبع قرآن، چند وجهی است. در جایی می‌گوید: ما درين انبار گنــــــــــــــدم مي‌كنيم گندم جمع آمده گــــــــــــم مي‌كنيم مي‌نينديشـــــــــــــــيم آخر ما بهوش كين خلل در گندمست از مــكر موش تا انبار مـــــــــــــا حفره زدست و از فنش انبـــــــار ما ويران شدست اول اي جــــــــــان دفع شر موش كن وانگهان در جـــــــمع گندم جوش كن گر نه مــــــوشي دزد در انبار ماست گندم اعـــــــمال چل ساله كجاست در این ابیات، مولانا پیرامون خودسازی، قواعد مهمی را بیان می‌کند. لُبّ کلام او در این ابیات این است که فردی که شیطان (شیطان درون یا بیرون) بر عمق وجود او مسلط شده، هرقدر هم اعمال نیک انجام دهد و ذکر بگوید، شیطان آن را می‌رباید و نمی‌گذارد اعمال او، وی را به جایی برساند. پس باید ابتدا جان خود را از هوای نفس و رذایل پاک کند و سپس به کسب فضایل بپردازد. اما مولانا از این ابیات، مقصود دیگری نیز دارد. برای فهم مقصود دیگر وی باید به ابیات ماقبل و مابعد توجه نمود. در آن ابیات، مولانا به داستان نفوذ یک فرد یهودی در میان مسیحیان و اغفال آنها توسط یهودی سخن می‌گوید. در لابلای این داستان، لفظ موش را در ابیات فوق‌الذکر مطرح می‌کند. موش قرنها در غرب، نماد بوده است. احتمالا این ذهنیت غربیها در آن قرون به عالم اسلام نیز سرایت نموده و به همین دلیل مولانا نفوذ یهود در میان مسیحیت را تشبیه به نفوذ موش در انبار گندم نموده است. به هر جهت مولانا در این ابیات علاوه بر این که می‌خواهد مطلبی انفسی و تربیتی و تهذیبی را مطرح کند قصد دارد از یک مطلب عمیق در عالم سیاست و اجتماع نیز پرده بردارد و آن این که تا وقتی شرّ این موجود منحوس، از جوامع کم نشود جوامع آن‌طور که باید نمی‌توانند به سر منزل مقصود برسند. موسسه "حـکـمــت و تـمـدن" 🔗https://eitaa.com/joinchat/808452306Ca285bdd9cd
در روایات آمده است که سلام الله علیها شب قدر است. شبهای قدر ماه مبارک، پایین‌ترین مصادیق «لیلة القدر» هستند.بالاترین مصداق لیلة القدر، حضرت زهرا سلام الله علیها است و از آنجا که همه علیهم السلام نور واحد هستند، بقیه اهل بیت ع نیز مصداق لیلة القدر هستند. حقیقت نیز در عالم قدس، متحد با حقیقت اهل بیت ع است؛ پس قرآن نیز خود، مصداقی از لیلة القدر است. در سوره مبارکه قدر می‌خوانیم: «لیلة القدر خیر من الف شهر» با توجه به مصداقی که برای ذکر شد باید گفت قرآن از هزار کتاب برتر است و هر جمله آن از هزار جمله برتر است. اهل بیت ع نیز چنین‌اند؛ هر جمله آنها از هزار بلکه هزاران جمله برتر است. قرآن و اهل بیت ع می‌توانند یک جمله بگویند و همان یک جمله، کار چندین کتاب را انجام دهد. آنهایی که اسلام را در زمینه‌های اقتصاد و طب و فرهنگ‌ و سیاست و ... دارای مکتب نمی‌دانند مرتکب همین اشتباه هستند که گمان می‌کنند اسلام در هر زمینه‌ای باید صدها جلد کتاب داشته باشد تا در آن کتابها مکتب اسلام در زمینه‌های فوق تبیین شده باشد؛ و حال آنکه کافی است قرآن و اهل بیت ع یک جمله بگویند و آن یک جمله کار دهها و صدها جلد کتاب است. موسسه "حـکـمــت و تـمـدن" 🔗https://eitaa.com/joinchat/808452306Ca285bdd9cd