🔸پیام ها و پیامدهای "اکثرهم" های انتقادی قرآن در عرصه سیاست
آیات متعددی از قرآن، وضعیت اکثریت را از حیثیت های مختلف مورد انتقاد قرار میدهد: أکثرهم لایؤمنون. اکثرهم لایعقلون. أکثرهم لا یعلمون، اکثرهم لایشکرون، اکثرهم فاسقون. اکثرهم یجهلون، اکثرهم الکافرون
پیام این آیات چیست؟
اگر قرآن کتاب ابدی است و بنا بر برخی آیات و روایات، بعد از ظهور و یا رجعت، حرکت جمعی انسانها به سمت فلاح میرود تکلیف این آیات چه میشود؟ یعنی این آیات مقید به زمان قبل از ظهور هستند؟
آیا شریعت اسلام علی رغم دستورهای فراوان اجتماعی و سیاسی خود و دعوت اکید به تشکیل امت واحده و مدینه فاضله اسلامی، همیشه یک نتیجه منفی را به انسانهای مؤمن گوشزد میکند که هر چقدر هم تلاش کنید بازهم اکثریت به حق گرایش پیدا نخواهند کرد؟! آیا نتیجه این آیات این است که حاکمیت در اسلام حقی برای اکثریت قائل نیست و جمهوریت با مدل اسلامی هیچ سنخیتی ندارد؟
بنده اینطور فکر نمیکنم. "اکثرهم" های قرآن:
1- بیان قاعده هستند نه بیان إخبار از همه زمانها و مکانها
2- این آیات دلالتی بر اینکه نظر اکثریت مردم نباید به هیچ وجه ملاحظه گردد، ندارند
از این تعابیر قرآن استفاده نمی شود که اکثریت مردم، امکان هدایت ندارند و هدایت نخواهند شد. قرآن می خواهد اکثریت را به عنوان یک ملاک برای یافتن حقیقت، تخطئه کرده و اعتبار زدایی کند. انسان تحت تأثیر عواملی قرار می گیرد که خداوند آنها را «به تنهایی» فاقد حقانیت معرفی می کند. پیام قرآن آنست که اکثر مردم ملاک یافتن حق نیستند کما اینکه «پیروی از پیشینیان» ملاک یافتن حق نیست. اما این منافاتی ندارد که اکثریت در عصر و مصری، تابع حق شوند یا پیشینیانی یافت شوند که تابع حق بوده باشند.
انسان چون به این ملاکها «مستقلا» اعتبار می دهد. آیات نورانی قرآن میخواهد از آنها برای پیروی از حق اعتبار زدایی کند. پیام "اکثرهم" های قرآن آنست که اکثریت نیاز به هدایت دارند و خداوند برای هدایت ایشان عنصر «ولایت» را قرار داده است. اینجاست که برای انسان کمیت بین و خودمحور سخت می آید که ملاک حق را از اکثر انسانها نگیرد بلکه از «یک انسان» هدایت یافته اخذ کند. اکثریت را ناقصی بداند که نقص خود را بایستی به واسطه راهنمایی های یک انسان و نه حتی اقلیت، برطرف سازند.
با این توضیح روشن میگردد که اسلام همیشه پایانی تلخ برای فعالیتها و رسالتهای اجتماعی ترسیم نکرده است. به مردم در عرصه حاکمیت حقوق و اختیاراتی داده است و میتوان گفت رأی و نظر آنها، قطعا مورد نظر حاکمیت دینی است چون حاکمیت اسلامی نه تنها حاکمیت زور نیست بلکه اسلام میخواهد مردمی ترین حاکمیتها را رقم بزند.
نتیجه اینکه اسلام انسانهای مؤمن را دعوت میکند که توده ها را به سوی دین دعوت کنند زیرا که انها هم حق دارند و مسیر و مصیر حکومت با همراهی آنها رقم میخورد و هم هدایت توده ها ممکن و دست یافتنی است.
#فقه_سیاسی
#اندیشه_سیاسی
@hekmatvahokumat
🔸توضیح جمله معروف امام خمینی با رانندگی!🚌🚙
مراد از این جمله چیست؟
ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است.
برخی با شنیدن این جمله، تصور میکنند که امام خمینی(ره) میخواهد مقام و مرتبت فقیه را توضیح دهد لذا با حالت استبعاد و یا انکار و حتی استهزاء با آن روبرو میشوند. مراد از این جمله چیست؟
این جمله مبین این است که حکومت دینی اختیاراتی لازم دارد و اقتضائاتی دارد که از این جهت میان فقیه و رسول الله تفاوتی نیست. استاد رحیم پور ازغدی مثال جالبی در توضیح این مقوله داشتند. حاکمیت را به رانندگی تشبیه کردند. برای رانندگی امکانات و اختیاراتی لازم است. بهترین راننده دنیا با یک راننده متوسط یا ضعیف برای رانندگی ابزار مشترکی لازم دارند. معنا ندارد که برای بهترین راننده گاز و ترمز و کلاج قرار داده شود اما برای راننده متوسط مثلا ترمز حذف شود!
در بحث حاکمیت هم همینگونه است معنا ندارد که گفته شود پیغمبر حق دارد به مفسد 80 ضربه بزند اما فقیه باید 20 ضربه شلاق بزند. این دستور برای اصلاح جامعه لازم است چه فرقی میکند که مجری آن فقیه باشد یا رسول خدا؟! یا اگر مصلحت اهمی وجود داشته باشد که حکمی بر حکم دیگر مقدم شود بازهم مربوط به مصلحت جامعه است.
در واقع این اختیارات برای محافظت از حقوق عمومی جعل شده است و معنا ندارد که شریعت حقوق عمومی را در جامعه رسول الله (ص) محافظت کند اما برای سایر جوامع محترم نشمارد و محافظت ننماید. البته در تعریف و تعیین حدود و ثغور حقوق عمومی میان حکومت دینی و حکومت سکولار تفاوتهایی وجود دارد.
#فقه_سیاسی
#اندیشه_سیاسی
@hekmatvahokumat
🔸برخی از خلاءهای حوزه علمیه برای پشتیبانی نظام اسلامی
حوزه علمیه برای اینکه نرم افزار جامعه و نظام اسلامی را فراهم کند مدام باید وضعیت موجود و مطلوب را بررسی کند و برای حرکت از وضع موجود به مطلوب، نظام دانشی، تخصصی و تربیتی خود را روزآمد و کارآمد کند.
از زاویه نیازهای نظام سیاسی جمهوری اسلامی به نظرم چند محور نیاز به حرکت جدی دارد که جایش را در نظام آموزشی و تربیتی حوزه خالی احساس میکنم.
- تقویت کلام اسلامی البته نه با تعریف مرسوم بلکه با تعریفی که از شهید مطهری سراغ داریم.
از دیدگاه ایشان کلام صرفا دانش دفاع عقلانی از مسائل اعتقادی نیست بلکه دامنه کلام از نگاه ایشان خود دین اعم از اعتقادات، اخلاق و فقه است. یکی از بهترین متکلمین با این تعریف خود استاد شهید مطهری است.
اگر ما به تعداد لازم متکلم با این معنا داشتیم میتوانستیم قوت و قدرت آموزه ها و دستورات دین را به صورت عقلایی تبیین کنیم و از این طریق به اقناع جامعه و حتی صدور این تفکر به جوامع دیگر بپردازیم. البته این نگاه از کلام با مسائل فلسفه فقه و اصول فقه ارتباط پیدا میکند و در آنجا بایستی مبانی آن به درستی تنقیح شود.
بسیاری از مسائل و معضلات فعلی جامعه اسلامی امروز به خاطر لاغر بودن این جنبه از دانش حوزوی است اگر منطق دین در مسائلی همچون حجاب قانونی، موسیقی، هنر، حدود و ثغور آزادی های سیاسی و فرهنگی و... کار می شد امروزه نظام اسلامی با معضلات کمتری در این مسائل مواجه بود.
- تقویت شأن اجرایی فقه:
فقه تا پیش از به قدرت رسیدن نظام اسلامی بیشتر شأن استنباطی داشته است اما پس از پیروزی انقلاب، دستگاه فقاهت بایستی غیر از استنباطِ بایدها و نبایدها، برای چگونگی اجرای این بایدها و نبایدها تفقه کند و دستگاه اجرایی کشور را در این زمینه پشتیبانی کند. تقویت فقه در این ناحیه هم به حوزه و طلاب نشاط بیشتری می دهد زیرا باعث کاربردی تر شدن مباحث علمی گردد و هم نظام اسلامی را از راهکارهای اجرایی منتفع می کند. ضمن اینکه تقویت فقه الاجراء به تقویت فقه استنباطی نیز کمک خواهد کرد. در واقع تقویت این جنبه از دانش، حوزه علمیه و نظام سیاسی را از سکولاریسم دور خواهد کرد.
- قرار دادن عنصر زمان و مکان در مسیر آموزش فقهی:
با توجه به تأکیدات امام خمینی(ره) نسبت به تأثیر عنصر زمان و مکان در استنباط، این خلاء احساس میشود که در سیر تحصیل و تربیتی فقه آموزی تمهیداتی خاص برای تقویت این بعد در نظر گرفته نشده است. برای پیاده سازی این توانمندی بایستی تولید فکر و تولید علم انجام شود. بخشی از این توانمندی را میتوان با تقویت فقه الاجراء و نزدیک شدن عرصه فقه و حقوق به یکدیگر و بازخورد گیری اجرای فقه در جامعه تأمین کرد.
#فقه_سیاسی
#اندیشه_سیاسی
@hekmatvahokumat
🔸تفقه در اجرای فقه
در پیام قبل عنوان شد که یکی از خلاءهای آموزشی حوزه علمیه برای پشتیبانی نظام اسلامی بسنده کردن به فقه استنباطی و نپرداختن به فقه اجرایی است. طبیعی است که تا پیش از پیروزی انقلاب فقها قدرت و بسط ید بسیار محدودی برای پیاده سازی و اجرای احکام شرعی داشتند اما پس از پیروزی انقلاب و بسط ید پیدا کردن فقها، انتظار می رود جریان فقاهت بیش از استنباط و بیان بایدها و نبایدها، به چگونگی پیاده سازی آنها نیز ورود کرده و معضلات اجرای احکام و شیوه پیشبرد آنها را نیز مورد تفقه قرار دهد.
طبیعی است که در مقابل اجرای برخی احکام و دستورات فقه، موانعی در جامعه وجود داشته و دارد که دستگاه فکری فقاهت و تفقه در دین بایستی برای شیوه غلبه بر این مشکلات، اصول و ضوابطی را استخراج کند.
انقلاب پیامبر(ص) نیز هم چون انقلاب اسلامی با موانعی برای اجرای احکام اسلامی مواجه شد، شیوه برطرف کردن موانع براساس آیات قرآن و سیره معصومین، تفقه در محدوده اجراء فقه یا به تعبیری فقه الاجراء است. قومیت گرایی، بت پرستی، عادات جاهلی از جمله ظلم به زنان و دختران، برده داری، شیوع مسکرات و قمار و... مسائلی بوده است که پیامبر(ص) با آنها مواجه بوده است.
با مشاهده سیره پیامبر و اهل بیت (ع) مشاهده میکنیم که حساسیت، سرعت و شدت ایشان در اقدام علیه این موانع به گونه یکسان نبوده است. شرک و دستگاه سیاسی آن یعنی طاغوت به هیچ وجه توسط پیامبر و امیرمومنان (ع)، وقتی که بسط ید پیدا کردند تحمل نشد.
اجرای تدریجی احکام یکی از راههای غلبه بر موانع در منطق قرآن و سیره معصومین بوده است برخی در طی زمانی نسبتا کوتاه اجرایی شد مانند شیوه تحریم شراب و برخی در سیر زمانی طولانی تر به نتیجه رسید مانند راه های غلبه بر برده داری.
امروزه نیز نظام اسلامی با موانعی در جهت پیاده سازی احکام در حیطه های مختلف سیاسی و بین المللی، اقتصادی، فرهنگی و هنری مواجه شده است.
در مواجهه با این معضلات طبقه ای از روشنفکران حوزوی به صورت کاملا منفعلانه مهمترین راهکار را در عقب نشینی و حرکت به سمت سکولاریسم تعریف کرده اند و به جای اندیشه در طرق غلبه بر این موانع، هم و غم خود را مصروف در متهم کردن نظام اسلامی به استبداد کرده اند و طبقه ای دیگر صرفا به اصرار و بیان بایدها و نبایدهای فقهی بدون ارائه راهکارهای عبور از موانع می پردازند. این دو جریان، به ظاهر متضادند اما هر دو، شیوه ای منفعلانه در پیش گرفته اند و نوع مواجهه ایشان در اغلب موارد، نتیجه ای جز نارضایتی خود و دیگران نسبت به حاکمیت ندارد.
برون سپاری یافتن راهکارهای غلبه بر موانع اجرای احکام به دستگاه های اجرایی و تخصصهایی همچون سیاستمدران، جامعه شناسان، روانشناسان و هنرمندان با توجه به نقصهای این عناصر در تخصص های دینی، معضلات موجود را حل نخواهد کرد و حوزه علمیه و جریان فقاهت بایستی پرونده ای جدا برای حل مسائل اجرای فقه باز کند و با همیاری این دستگاهها و تخصصهای برون حوزی معضلات موجود را مسأله یابی نموده و حل کند.
#فقه_سیاسی
#اندیشه_سیاسی
@hekmatvahokumat
رضا تاران در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد:
"شریعت شهر؛ روایتی از تحول اندیشه سیاسی در حوزه علمیه قم" منتشر شد.
در این کتاب کوشش کرده ام با محوریت هشت پرسش تحول اندیشه سیاسی در حوزه علمیه قم را بررسی کنم کتاب مروری است بر اندیشه سیاسی ۶۴ نویسنده و کنشگر سیاسی حوزوی در دوره جمهوری اسلامی
این اثر در پژوهشکده اندیشه دینی معاصر انجام شده است و ۲۸۳ صفحه در انتشارات نگاه معاصر منتشر شده است.
از جمله بخشهای آن توجه به وقایع سالهای ۸۸، ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ و تاثیر آن بر شکل گیری ایده های جدید در حوزه علمیه است.
منبع: reza_taran2@
#اندیشه_سیاسی
#فقه_سیاسی