حکمت و حکومت
🔸تجربه مطالعه کتاب دائرة المعارف مصور تاریخ
این کتاب را به تازگی مطالعه کردم. مطالعه تاریخ فلسطین خیلی تلخ و در عین حال پر از درس و عبرت است. با مطالعه این کتاب، از آن جهت که به صورت مصور است، به مانند مشاهده یک مستند از هر واقعه یا شخصی تصویری در ذهن شکل میگیرد.
این کتاب از نظر سعه تاریخی خیلی وسعت دارد از دوران یهودیت شروع میکند، با بیان دوران مسیحیت وارد دوران اسلام می شود و در عصر اسلامی تا حکومت عثمانی را به صورت اجمالی بررسی میکند و از سلطان عبدالحمید عثمانی تا جنگ 8 روزه در سال 2012 را به صورت جزیی تر و دقیقتر روایت میکند. فکر میکنم کمتر تاریخی به اندازه تاریخ این سرزمین به روح و روان انسان ناراحتی و فشار وارد کند!
پیشتر عرض کردم که این چنین می اندیشم که مظلومیت فلسطین در عصر حاضر حجت بالغه ای است که مظلومیتش به سان مظلومیت طفل امام حسین ع در کربلاست! مظلومیتی که غبارها را کنار میزند، تزویرها را رسوا میکند و عذرها را از صاحبان عذر در تشخیص حق و باطل میگیرد. از این جهت بر خود لازم میدانم بیشتر و بیشتر در خصوص آن بدانم و بخوانم.
از خواندن این کتاب استفاده های زیادی کردم از جمله:
▪️ آگاهی از پیشینه ی تاریخی فلسطین در ادیان مختلف
▪️ شدت مکر و بی رحمی انگلستان در ماجرای فلسطین. (نمیدانم اگر کسی این چهره را درست دریافته باشد چطور میتواند به بی بی سی و خط مشی خبری و تحلیلی او ذره ای اعتماد کند!)
▪️ بی نتیجه بودن انگیزه های غیرالهی از جمله عصبیت های قومی و عربی یا آرمانهای مبارزاتی خلقی و کمونیستی برای مقاومت در عرصه های سخت
▪️ استفاده فریبکارانه و عبرت آموز غرب از دعوت به مذاکره(قابل توجه مدافعان برجام و مذاکره با آمریکا)
▪️ عاقبت عبرت آموز انقلابی ها و مبارزان پشیمان مانند یاسر عرفات(آنچه که نظیرش را در انقلاب خودمان کم نداشتیم)
▪️ دریافت میزان دروغگویی و خیانت حاکمان وابسته منطقه و عناصر خودفروخته فلسطینی
▪️ تغییر روند عقب نشینی ها و شکستها با پیروزی انقلاب اسلامی که احساس امید را پس از مطالعه انبوهی از اتفاقات تلخ در دل روشن می کند.
ممکن است این نکات برای یک حامی فلسطین تازگی نداشته باشد اما آنچه برای بنده اتفاق افتاد تبدیل اجمال به تفصیل و تقلید به تحقیق بود هم چنین اطلاعات پراکنده ذهنم را جاگذاری کرده و نظم بخشید.
به امید آزادی فلسطین و نابودی اسرائیل جنایتکار به زودی زود✌️🇵🇸
@hekmatvahokumat
▪️انا لله و انا الیه راجعون
یکی از بهترین اساتید تمام دوران تحصیلم، دکتر مسعود موحدی به دیدار معبود شتافت.
استادی مؤمن، باصفا، باسواد، بسیار متخلق و متواضع.
برخی از سوابق ایشان:
▪️کارشناسی مهندسی مکانیک دانشگاه تهران در سال ۱۳۵۵
▪️کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک از دانشگاه تهران
▪️دکتری مدیریت سیستم از دانشگاه تهران
▪️از مسئولین مهندسی جنگ در دوران دفاع مقدس
▪️اولین مسئول تحقیقات نیروی زمینی سپاه پس از دفاع مقدس
▪️مسئول دفتر آینده پژوهی وزارت دفاع
▪️معاون وزیر بازرگانی در دوران وزارت آقای میرکاظمی در دولت اول احمدی نژاد
▪️قائم مقام وزارت صمت در دوران وزارت آقای غضنفری در دولت دوم احمدی نژاد.
در میان خصوصیات خوب ایشان، اخلاق و رفتارشان خیلی برجسته بود. نوع احترام و تکریمی که نسبت به دانشجویان داشتند، بسیار زیبا بود.
ظاهرا در جریان سفر اربعین به کرونا مبتلا شدند.
خداوند ایشان را با سیدالشهداء و یارانش محشور فرماید.
لطفا برای شادی روح استاد عزیزمان فاتحه ای اهدا فرمایید.
@hekmatvahokumat
🔸درخواست از شهدا برای راهنمایی در یک مسأله خانوادگی
چند روز قبل نیت کردم به زیارت مقبره الشهدا بروم، یکی از دوستان از بنده خواست که وقتی به زیارت شهدا می روی برای حل مشکل خانوادگیش دعا کنم و از شهدا برای اصلاح روابط مدد بخواهم.
به زیارت قبور مقدس شهدا مشرف شدم. در زیارتها معمولا از صاحب قبر میخواهم که: "ای آبرودار پیش خدا! با ما سخن بگویید. ما را راهنمایی کنید تا خود را اصلاح کنیم" و به این نیت قرآن میخوانم و از ایشان میخواهم که از طریق آیات کریمه قرآن ما را موعظه و راهنمایی کنند.
این بار هم به همین نیت قرآن را باز کردم. آیات سوره فصلت آمد. در پس ذهنم مشکل خانوادگی دوستم بود تا اینکه به این آیات رسیدم و توجهم را جلب کرد:
▪️ولاتستوی الحسنة و لاالسیئة ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوة کأنه ولی حمیم- و مایلقیها الا الذین صبروا و ما یلقاها الا ذو حظ عظیم(آیات 34 و 35 سوره فصلت)
▪️نیکی با بدی یکسان نیست[بدی را] را با آنچه بهتر است دفع کن؛ آن گاه کسی که میان تو و میان او دشمنی است گویی دوستی یک دل می گردد.
و این خصلت را جز کسانی که صبر کردند نمی یابند و آن را جز صاحب بهره ای بزرگ نخواهد یافت.
به نظرم آمد آیات مذکور پاسخ همان سوال است. طرفین یک اختلاف عموما طرف مقابل را بدی کننده می دانند. آیه می فرماید اگر همین ذهنیت را داری با خوبی آن را دفع کن و اثر ویژه آن را مشاهده کن. این کار خصلت صابران و کسانی است که بهره عظیمی دارند.
علامه طباطبایی در المیزان صاحب بهره عظیم را به کسانی تفسیر می کند که نصیب فراوانی از کمال انسانی و خصلتهای نیکو دارند.
البته نباید پنداشت که وقتی آیه این کار را به صابران و بهره مندان وافر از کمال انسانی نسبت می دهد پس منی که اینگونه نیستم به این سمت نروم بلکه برعکس آیه میگوید راه تحصیل مقام صبر و کمال بلند انسانی از انجام این مسیر میگذرد. بیا و پا در این مسیر بگذار که علاوه بر اصلاح روابط، بهره های بزرگ دیگری هم ببری.
نیت خود و آیات مذکور را به دوستم عرض کردم و با خود گفتم آنچه شهیدان برای اصلاح روابط به ما گوشزد کردند، با شما هم در میان بگذارم. شاید مشکلی و رابطه ای به برکت شهدا اصلاح گردد.
«ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»
@hekmatvahokumat
🔸تاملی در معنای "قولوا لا اله الا الله تفلحوا"
🔹پرسش:
در منابع تاریخی و روایی آمده است که رسول خدا(ص) در ابتدای دعوت خطاب به مردم می فرمودند: يَا أَيُّهَا النَّاسُ قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا
چطور با گفتن لفظ "لا اله الا الله" انسان به فلاح میرسد حال آنکه در آیات قرآن پس از دعوت به تقوا، جهاد، توبه، اجتناب از شیطان و ذکر کثیر خدا می فرماید "لعلکم تفلحون". یعنی این کارها را انجام دهید شاید/امید است که به فلاح برسید. چطور این بیان انتخاب شده است که تقوا و جهاد و اجتناب از شیطان که سخت تر از گفتن قول "لا اله الا الله" با نوعی تردید و ترجی به فلاح میرسند و یک لفظ ساده بدون تردید به فلاح میرسد؟
🔹پاسخ:
اینکه چرا برای این افعال لعلکم به کار رفته بحثی تفصیلی تر لازم است اما اجمالا اینکه این افعال یا جزء العلة برای رستگاری هستند مانند جهاد یا ذکر کثیر و به تنهایی علت تامه برای سعادت نیستند یا اینکه مراتب مختلفی دارند که همه مراتب آنها ملازم با رستگاری نیستند مانند تقوا و اجتناب از شیطان. یعنی برخی از مراتب اولیه تقوا و اجتناب از شیطان انسان برای رسیدن به رستگاری کفایت نمی کند.
(علامه طباطبایی در ذیل آیه 189 بقره احتمال میدهند که "اتقوا الله" در "اتقوا الله لعلکم تفلحون" منظور همان تقوای مورد نظر آن آیه باشد که یک عمل خاص است نه مطلق تقوا. اگر این احتمال درست باشد روشنتر است که رعایت تقوا در یک عمل خاص لزوما به رستگاری نمی انجامد و جزء العله است برای سعادت)
وجه دیگر لعلکم ها میتواند نکته تربیتی آن باشد که انسان برای رسیدن به نتیجه عمل خود در خوف و رجاء باشد خصوصا نتیجه فلاح و رستگاری نهایی که مؤمن همیشه نسبت به آن در خوف و رجاء باید باشد.
اما در مورد "قولوا لا اله الا الله تفلحوا" برداشت بنده آن است که "قولوا" در این روایت معروف در معنای قول لفظی به کار نرفته است در نتیجه به معنای «بگویید» نیست.
بلکه قول در اینجا به معنای «اعتقاد» است. یکی از معانی قول در کلام عرب اعتقاد است. راغب اصفهانی در کتاب مفردات معنای سوم قول را اعتقاد عنوان میکند. این معنا در استعمالات فارسی هم آمده است که مثلا شیعه «قائل» به رجعت است.
"قولوا لا اله الله" به این معناست که معتقد به توحید شوید و این اعتقاد به میزانی که حقیقی باشد ملازم با فلاح است. هر چند که مراتب بسیار زیادی در اعتقاد به توحید وجود دارد از پایین ترین مراتب تا بالاترین مراتب قرب و انسانیت.
به یک معنا این جمله حرف اول و اخر دین اسلام است.
@hekmatvahokumat
🔸لزوم پرهیز از آسان انگاری در عدالتخواهی مطلوب!
هر چه به ظهور حضرت حجت عج نزدیک شویم احساس خلاء به عدالت بیشتر خواهد شد. همین احساس خلاء شرایطی را در پی دارد. هر چیزی برای بشر ارزشمندتر شود اجناس ناخالص و تقلبی و بدلی آن بیشتر و بیشتر میشود. در نتیجه عدالتخواهی های متعدد ظهور و بروز خواهد یافت و تشخیص صحیح از سقیم سخت خواهد شد.
با توجه به این نکته اگر به دنبال قرائت یک خطی و ساده از عدالتخواهی مطلوب هستیم، در اشتباهیم. در مسأله ورود مصداقی یا غیرمصداقی امام جمعه به عدالتخواهی و مبارزه با فساد نیز همینگونه است.
امام جمعه موظف است نسبت به عدالت و ناعدالتی در جامعه و محدوده ی خود حساس باشد. خب چگونه و چه وقت و چه مواردی را باید در تریبون عمومی مطرح کند مولفه های متعددی دارد.
آنچه به ذهن بنده میرسد این است که ورود امام جمعه به یک مصداق اگر از باب تخطئه یقینی نباشد، بلکه از باب طرح سوال برای رفع ابهام و رفع نگرانی باشد بعد از اینکه از طریق پیگیری های خصوصی نتیجه نگرفته باشند، مسیر خوبی است و فکر میکنم با سفارشات رهبر انقلاب هم تنافی نداشته باشد.
مشکل بعضی از عدالتخواهها جزم گرایی به همراه ورود در مصداق است. آنچه که به عنوان افشاگری در جامعه مطرح است گونه ای از طرح موضوع است که شخص افشاگر اخباری را به صورت قطعی و جزمی مبنی بر تخلفات به جامعه ارائه میدهد.
چه اشکالی دارد که امام جمعه وقتی از مسیر پیگیری های غیرعلنی نتیجه ای نمی گیرد سوالات و ابهامات موجود در یک مساله مهم را که حق عموم در آن ضایع میشود، را طرح کند؟
این کیفیت طرح موضوع بدون حکم کردن، جا باز میگذارد برای خطاهای محتمل در گزارشاتی که به امام جمعه میرسد یا امکان جبران و اصلاح برای شخصی یا نهادی که نسبت به او سوال و ابهام طرح میشود.
وقتی مساله به صورت سوال یا ابهام مطرح میشود و موضع گیری صورت نمی گیرد سختی پس گرفتن آن حرف را هم نخواهد داشت.
ناگفته نماند که در طرح عمومی مسائل در نظر گرفتن اولویت و اهم و مهم ها اهمیت بسیار زیادی دارد.
@hekmatvahokumat
این ایام که صفیر مرگ و بانگ الرحیل بیش از پیش برخاسته و دوستان و عزیزانمان را به کام خود فرو می برد بیشتر به بزرگی و عظمت عوالم پیش رو توجه کنیم.
به نیاز آنان که دستشان از این دنیا کوتاه شده و شدت نیاز خودمان و از ارسال هدیه و خیرات به نیت ایشان غافل نشویم.
پیامبراکرم (صلوات الله علیه و آله):
«مَنْ قَالَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ مُؤْمِنٍ خَلَقَهُ اللَّهُ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ حَسَنَةً وَ مَحَا عَنْهُ سَیِّئَةً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً»
؛ اگر کسی برای مؤمنین و مؤمنات طلب مغفرت کند، خداوند به عدد هر مؤمنی که از هنگام خلقت آدم تا قیامت خلق می کند، برای او سه چیز در نظر می گیرد؛ برایش حسنه می نویسد و از گناهانش می کاهد و بر مقامش می افزاید.
(فلاح السائل و نجاح المسائل، ص: 43)
@hekmatvahokumat
🔸۱۴ توصیه علامه حسن زاده برای سلوک
🔰 *علامه حسنزاده آملی در کتاب "لقاء الله" چهارده توصیه به علاقهمندان سلوک توحیدی بیان میکند. ایشان این رساله را در سال 1389 هجری قمری (53 سال پیش) نوشتهاند. در آستانه اربعین ارتحال آن استاد ذوفنون توصیههای انسانساز و عبرتآموز ایشان را در زیر مرور میکنیم:*
۱. قرائت مستمر و انس همیشگی با قرآن: "هر اندازه که به قرآن نزدیک شوى، به انسان کامل نزدیک شدهاى، به حظ و بهرهات ازگ قرآن بنگر! حقایق آن، درجات ذات و مدارج عروجند"
۲. دائم الوضو بودن: "اى دوست! بدان که، وضو نور است و دوام در طهارت، تو را به عالم قدس ارتقا دهد و این دستور عظیم النفع، نزد اهلش مجرب است؛ بر تو باد مواظبت بر آن".
۳. قلت طعام: "اى دوست! طعام بسیار، قلب را میمیراند و باعث طغیان و لجام گسیختگى خواهد شد. گرسنگى از اجلّ خصال مومن است".
۴. قلت کلام: "رسول خدا (ص) فرمود: "جز به ذکر خدا، زیاده مگویید، چه سخن بسیار که در آن ذکر خداوند نباشد، قلب را قساوت بخشد".
۵. محاسبه نفس: امام کاظم(ع): "کسى که هر روز به محاسبة نفس نمیپردازد، از ما نیست: اگر عمل نیکویى از او سرزده باشد؛ از خداوند طلب زیادىاش کند و اگر عمل نادرستى از او سر زده باشد استغفار نموده، توبه کند".
۶. مراقبه: "بر تو باد مراقبه! بر تو باد مراقبه! بر تو باد مراقبه! مراقبه یعنی اینکه، بنده بداند خداوند بر او رقیب و به او نزدیک است و به افعالش علم دارد و حرکاتش را میبیند و اقوالش را میشنود و بر اسرارش اطلاع دارد و نمیتواند خود را از خدا پوشیده نگه دارد و از سلطة او خارج شود.
۷. رعایت ادب در محضر خداوند: "امام جواد(ع) در تبیین حقیقت ادب فرمودند: قرآن را همان گونه که نازل شده است قرائت کنید و سخن ما را همان طور که گفتهایم، روایت کنید و خداوند را به حالتى که محتاج و نیازمند اویید بخوانید".
۸. عزلت: "معناى اصلی عزلت، عزل حواس است به خلوت، از تصرف در محسوسات؛ چه هر آفت و فتنه و بلایى که روح بدان مبتلا گردد، حواس در آن دخالت دارد. با خلوت و عزل حواسّ، مدد نفس از دنیا و شیطان هوا و هوس منقطع میگردد.
۹. تهجد: دستور خدای متعال به پیامبرش برای وصول به مقام محمود است:
وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ یَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُودا (اسراء، 79). و علت بهرهمندی پارسایان از نعمتهای اخروی را شبزندهداری آنان معرفی میکند(ذاریات، 15-19)
۱۰. تفکر: الَّذینَ یَذْكُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَكَّرُونَ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّار (آل عمران، 191)
۱۱. دائم الذکر بودن: هم ذکر زبانی و هم ذکر قلبی
۱۲. ریاضت علمی و عملی: "ریاضت، در دو راه علم و عمل، و تنها بر طبق نهج شریعت محمدى. از غیر این راه جز بعد و دورى حاصل ناید".
۱۳. همت عالی: "همت عالى داشته باش! به حدى که کسی یا چیزی را عبادت نکنى جز خداى تعالى؛ حتی از روی رغبت به بهشت و وحشت از جهنم هم عبادت نکنی و الا هوای خود را عبادت کردهای".
۱۴. توبه از کارهای بد و خوب! "استادم آیتالله الهی طباطبائی فرمود: "توبه حقیقى آن است که از خیر و شرت انابه کنى". من اندکى اندیشیدم و سپس گفتم: اما توبه از شر، حاجتى به بیان ندارد، و لیکن توبه از خیر چیست؟. فرمود: آنچه که ما، آن را خیر میپنداریم، مانند نماز و روزه و قراءت قرآن و درس گفتن و تحقیقات درسیمان و امثال آن، اگر براستى، آن را مورد تامل قرار دهیم، در خواهیم یافت که همگى ناقص و غیر کاملند پس بر شخص بینا، واجب است که از این اعمال ناقص نیز توبه کند و قصد نماید که آنها را بر وجه کاملى که مقبول خداوند است به جاى آورد".
@hekmatvahokumat
هدایت شده از سجاد فدک
🔻استاد سروش محلاتی: پیامبر(ص) ماندن در شعب ابیطالب را به کسی تحمیل نکرد/ قاعده لاحرج در مسائل بینالمللی مورد توجه است
🔹شفقنا- آیت الله سروش محلاتی در ادامه مباحث خود در درس خارج فقه، به توضیح اجرای قاعده لاحرج در مسائل سیاسی و اجتماعی پرداخت و گفت: اینگونه نیست که قاعده لاحرج فقط در احکام فردی جاری باشد بلکه قرآن عدم حرج را به دین نسبت داده و این نشان می دهد که قاعده لاحرج در مسائل سیاسی و اجتماعی نیز اجرا می شود.
به گزارش خبرنگار شفقنا، آیت الله سروش محلاتی با طرح این پرسش که «آیا در مسائل اجتماعی هم اگر مسئله به حرج و مشقت رسید، می شود از قائده نفی حرج استفاده و حکم اسلامی را متوقف کرد؟» گفت: یکی از این مسائل امر به معروف و نهی از منکر و یکی دیگر همکاری کردن با دولت جائر و دیگری مبارزه کردن با دولت ظالم و دیگری حمایت کردن از مظلومان و یا پذیرفتن ولایت کفار است که همه احکام سیاسی هستند. گاهی اجرای این دستورات و عمل کردن به آنها حرجی است؛ یعنی هزینه سنگین دارد و شرایط زندگی را برای ما غیرقابل تحمل می کند.
https://fa.shafaqna.com/news/1254722/
جزئیات👆👆👆
🌍 | خبرگزاری بین المللی شفقنا
🆔 @shafaqna_farsi
حکمت و حکومت
🔻استاد سروش محلاتی: پیامبر(ص) ماندن در شعب ابیطالب را به کسی تحمیل نکرد/ قاعده لاحرج در مسائل بینا
🔸نقدهایی بر استفاده آقای سروش محلاتی از قاعده نفی حرج در نقد سیاست مقاومت
اقای سروش محلاتی در درس خارج فقه مورخ 11 آبان ضمن بحث از قاعده نفی حرج، سیاست مقاومت در برابر استکبار را نقد کردند:
https://fa.shafaqna.com/news/1254722/
نکاتی در نقد فرمایشات ایشان:
در بحث کبروی:
- اگر منطق مبارزه ما جهاد دفاعی باشد که به نظر میرسد همینگونه است، در بحث همین قاعده نفی حرج آمده است که نفی حرج تکالیفی مانند جهاد را که طبیعتا همراه با حرج و سختی است را برنمی دارد.
- اگر بخواهیم در جهاد عقب بنشینیم حکم اولی حرمت است
"یایها الذین ءامنوا اذا لقیتم الذین کفروا زحفا فلا تولوهم الادبار ومن یولهم یومئذ دبره الا متحرفا لقتال او متحیزا الی فئة فقد باء بغضب من الله وماوه جهنم وبئس المصیر"
- اگر مساله ما با آمریکا را از باب نپذیرفتن ولایت طاغوت و حاکم جائر هم تصویر کنیم حرج در این باب قاعدتا با وضو یا روزه متفاوت است. اگر اندک سختی ای یا خوف ضرری حکم را بردارد موردی برای حکم نمی ماند یا موارد اندکی می ماند. لذا به نظر میرسد از این منظر هم حکم، همراه با پذیرش مقداری از سختی است.
-آیا در این بحث، وعده های اکید نصرت الهی نباید لحاظ شود؟ این همه آیات و روایاتی که وعده نصرت در برابر صبر میدهد چه جایگاهی پیدا میکند؟ نصرت و امداد برای مقاومان است یا برای عقب نشینان؟
در بحث صغروی:
- راهکار ترک مخاصمه و کوتاه آمدن برای نفی حرج موقعی وجاهت می یابد که معلوم شود علت اصلی مشکلات و حرجها در جامعه ناشی از مخاصمه باشد و نقش مناشیء داخلی کم باشد. این ادعا نیاز به اثبات دارد
- بر فرض که مشکلات عمدتا ناشی از مخاصمه با طاغوت باشد از کجا معلوم که ترک مخاصمه منجر به بهتر شدن اوضاع شود؟ در برنامه فروپاشی شوروی روشن شد که عقب نشینی های شوروی باعث کاهش فشار نشد بلکه به افزایش آن انجامید - تجربه مصدق - تجربه مصر - تجربه لیبی و قذافی -وضعیت ضعیفتر کشور در زمان پهلوی و...
این تجارب ملازمه میان ایجاد گشایش و تسلیم و ترک مخاصمه را نفی میکند.
- به نگارنده در بحث سیره هم اشکالاتی وارد است ایشان ادعا میکند که پیامبر شرایط شعب را تحمیل نکرده است. در شرایط مقاومت وجهاد مدینه وضع مسلمانان در حین مقابله به چه صورت بوده است؟ حرج و سختی ای در کار نبوده است؟
خصوصا اگر جهاد های پیامبر را ابتدایی بدانیم به طریق اولی تحمل سختی در جهاد دفاعی وجاهت می یابد.
- ایشان فعل امام حسین ع را استثنا عنوان میکند حال آنکه پذیرش محرومیتها وسختی ها در راه مبارزه و نفی طاغوت برای همه اهل بیت بوده است و اختصاصی به امام حسین ع ندارد.
#فقه_سیاسی
@hekmatvahokumat
🔸مسیر دفاع از کدام طرف است؟
اگر تیمی در فوتبال مطمئن باشد تیم مقابل قصد حمله ندارد و فقط برای دفاع آمده است برای حسن روابط، مهاجم قوی و قدرتمند خود را هم از زمین خارج کند این مسابقه چه سرانجامی خواهد داشت؟
آن کس در مسابقات رزمی بخواهد فقط گارد بگیرد و هیچ حمله ای نکند چه سرنوشتی خواهد داشت؟
آنکس که در مناظره فقط در مقام جواب دهنده (مجیب) قرار بگیرد و طرف مقابل مرتبا او را سوال پیچ کند این مناظره در چشم مخاطب چه سرانجامی پیدا میکند؟
آنکس که در برابر وسوسه های درونی مثل وسوسه دزدی، نگاهی ناپاک به نامحرم و... به دشمن درونیش میدان بدهد و مرتبا عقب نشینی کند چه سرانجامی خواهد داشت؟
خداوند به دنبال دفاع از مؤمنان است وعده داده است که از اهل ایمان دفاع میکند «ان الله یدافع عن الذین آمنوا» راه دفاع در برابر متجاوز را هم به ما نشان داده است همان طریقی که عقلا هم در برابر دشمن متجاوز تأیید می کنند «بهترین دفاع حمله است» و «آنکس که در برابر حمله، حمله نکند دفاع هم نمیتواند بکند».
لذا آنچه که خداوند در کتاب راهنمای انسانها فرمود «و لیجدوا فیکم غلظة» باید در شما خشونت و محکمی بیابند یا فرمود «ترهبون به عدو الله و عدوکم» دشمنان خود را با آمادگی خود به هراس بیندازید از جهتی میتوان گفت حکم مولوی نیست ارشاد به حکم عقل است.
ای انسانی که بالفطره دفاع را تأیید میکنی راه دفاع در برابر متجاوز هم در طریق عقل و عقلا وجود دارد، خداوند همان طریق را به مؤمنین گوشزد میکند. مگر نمی بینید مدافع محض، آنکه دائما در برابر مهاجم عقب نشینی میکند، همیشه بازنده است؟
تشریع خدا مطابق تکوین است. دستور خدا نتیجه بخش ترین دستورات است. من به آن مکتبی که قوانین تشریعش با قوانین تکوین عالم هماهنگ نباشد کافرم!
آن کس که این ذهنیت را تبلیغ میکند که «ما نباید استکبار ستیز باشیم زیرا در اولیات دین و دنیای خود مانده ایم» توجه ندارد که راه شکست و ضربه خوردن را به سویمان می گشاید. اگر در فکر اصلاح منطقه و جهان هم نباشی فقط به فکر دفاع از خودت باشی راهش این نیست. راهش مقاومت است غلظت نشان دادن است.
این اندیشه، جمله رهبر انقلاب را بیشتر برایم روشن میکند که فرمودند:
«شعار مرگ بر آمریکا دارای پشتوانه ای عقلانی است.»
#مرگ_بر_آمریکا
#دفاع_قرآنی
#دفاع_عقلانی
@hekmatvahokumat
1_1127848088.pdf
2.15M
🔺چگونگی برخورد با دشمنان اسلام
تهیه شده توسط استاد محمد ابراهیم کفیل حفظه الله استاد فرزانه و انقلابی
#آمریکا
#دزدی_نفتکش
#سپاه_پاسداران_انقلاب_اسلامی
#دشمن_شناسی
#ایران_قوی🇮🇷
@hekmatvahokumat
🔸دو دیدگاه بسیار مهم علامه طباطبایی ذیل یک آیه:
1- فقر و غنای مفرط عامل اکثر گناهان بشر
2- افساد بزرگی که از حاکمیت اهل کتاب و به خصوص یهود بر جامعه بشریت حاصل میشود
پس از آیه 33 سوره توبه " هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون" که غایت بسیار مهم غلبه و حاکمیت دین اسلام بر تمامی ادیان دیگر را بیان میکند آیه بعد در خصوص اهل کتاب است."يَأَيهُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الْأَحْبَارِ وَ الرُّهْبَانِ لَيَأْكلُُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَطِلِ وَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ"
علامه طباطبایی این آیه را در ارتباط با آیه قبل تفسیر میکند و معتقد است که آیه در این مقام است که اگر اهل کتاب بسط ید پیدا کنند جامعه انسانی را به افساد می کشند.
سپس به دیدگاه خود در باب ریشه اکثر گناهان بشر می پردازند که از دیدگاه ایشان فقر و غنای مفرط عامل اغلب معاصی در جامعه انسانی است و اهل کتاب از این طریق است که نظام انسانی را مختل کرده و گناهان را در جامعه انسانی گسترش می دهد:
«براى اهل كتاب و مخصوصا براى يهود جرائم و گناهان بسيار بطور مفصل برشمرده، و ليكن در اين آيه [آیه 34 سوره توبه] متعرض جرائم و تعديات مالى آنان شده، چون اولا تعدى به حقوق مالى مردم در ميان گناهان اهميت خاصى دارد، و ثانيا در مقامى كه گفتگو از تباهكارىهاى ايشان نسبت به مجتمع بشرى صالح است ذكر اينگونه جرائم از ايشان مناسبت دارد، زيرا با نشان دادن تعديات آنان به خوبى ثابت مىشود كه اگر زمام حكومت بشر به دست اهل كتاب بيفتد، چه بر سر بشر خواهد آمد آری، هيچ جرم و گناهى بقدر تعدى به حقوق مالی، جامعه را فاسد نمىسازد.
زيرا مهمترين چيزى كه جامعه انسانى را بر اساس خود پايدار مىدارد، اقتصاديات جامعه است كه خدا آن را مايه قوام اجتماعى قرار داده، و ما اگر انواع گناهان و جرائم و جنايات و تعديات و مظالم را دقيقا آمارگيرى كنيم و به جستجوى علت آن بپردازيم خواهيم ديد كه علت بروز اغلب آنها يكى از دو چيز است: يا فقر مفرطى است كه انسان را به اختلاس اموال مردم از راه سرقت، راهزنى، آدمكشى، گرانفروشى، كمفروشى، غصب و ساير تعديات وادار مىكند، و يا ثروت بى حساب است كه انسان را به اسراف و ول خرجى در خوردن، نوشيدن، پوشيدن، تهيه سكنى و همسر، و بى بند و بارى در شهوات، هتك حرمتها، شكستن قرقها و تجاوز در جان، مال و ناموس ديگران وامىدارد.»
ترجمه المیزان، ج 9، ص 330
#عدالتخواهی
@hekmatvahokumat
🔸ماهیت پیش رونده شیطان و راهبرد شریعت در مقابل آن
برخی از روحانیون و روشنفکران دینی صورت مطلوب نقش آفرینی حوزه علمیه و علمای اسلام را در زمان حاضر مطابق با شیوه آیت الله بروجردی و مرجعیت فعلی در عراق برمی شمارند و معتقدند حکومت اگر سکولار باشد در این صورت ناکارامدی حکومت اسلامی به پای دین نوشته نخواهد شد و دین محبوبیت خود را حفظ خواهد کرد.
این دیدگاه یک موضع انفعالی در مقابل دستگاه ولایت طاغوت است و به جهات متعدد نمی تواند صحیح باشد زیرا ماهیت شیطان پیش رونده است وقتی شما میگویی من به سکولاریسم قائلم به این معناست که به شیطان میگویی من این ساحتها را به تو واگذار می کنم چون ما بین ولایت الله و ولایت شیطان و طاغوت شق سومی وجود ندارد.
شما اگر بگویی من ساحت حکومت و جامعه را رسما به شیطان میسپارم علاوه بر اینکه خود این فعل خطاست و با آموزه های دین کاملا در تضاد است. شیطان به دایره ای که به او اعطا کرده ای بسنده نخواهد کرد. شیطان درون هم همینگونه است. اگر انسان در مقابل وسوسه حرام کوتاه بیاید و قدری از حرام را به شیطان درون تقدیم کند او به این مقدار راضی نخواهد شد. قدری نگاه به نامحرم، قدری بردن از مال مردم، قدری ظلم به دیگران و... قطعا در آن مقدار اندک باقی نخواهد ماند.
تازه اگر بخواهیم دیدگاه فوق را در درون انسان پیاده کنیم به این معناست که مرکز فرماندهی وجود خودمان را به ابلیس واگذار کرده ایم نه گوشه ای از حریم وجود مان را. زیرا ولایت جایگاه فرماندهی جامعه است.
وقتی شما قدرت را فروگذار کردی عنان قدرت دست شما نیست که تعیین کنی کجا برود و کجا نرود لذا هیچ ضمانتی وجود ندارد که رضاخان یا صدام یا دیکتاتور دیگری بر شما حاکم نشود که اجازه زیست اولیه اسلام را هم ندهد. جریان معاویه به جریان یزید ختم میشود. مخالفت همراه با نفاق به مخالفت بدون نفاق ختم میشود همان که یزید به سراحت گفت: "لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء و لا وحی نزل"
لذا استراتژی دین پیشرونده است نه پس رونده. آموزه های متعدد دین دلیل بر این مدعاست.
جعل ولایت امر و نفی سبیل و نفی طاغوت و هجرت و جهاد دفاعی و جهاد ابتدایی و اصل دعوت و انواع امر به معروف و نهی از منکر و حدود جزایی اسلام و «اعدوا ما استطعتم من قوه» و «لیظهره علی الدین کله» و «قاتلوهم حتی لاتکون فتنة و یکون الدین کله لله» و حرمت عقب نشینی در جهاد «یا ایها الذین آمنوا الذین کفروا زحفا فلاتولوهم الادبار» و تجمعات قدرت ساز دینی جماعت و جمعه و صلاه عیدین و حج و برائت از مشرکین و نهی از رابطه ولایی با کفار و کلیه آموزه های وحدت ساز و...
همه و همه نشاندهنده استراتژی پیشرونده دین است که اگر جز این بود شیطان بی شک غالب میشد چون راهبرد او پیشرونده است (فبعزتک لأغوینهم اجمعین) و همان عبادت و دینداری فردی را هم جلوگیری میکرد.
«ولولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله کثیرا»
معلوم است در مقابل جریان تکوینی تجاوزگر شیطان برنامه تشریعی پیش رونده لازم است و الا هدف خلقت محقق نخواهد شد.
این مسأله نیز حائز اهمیت است که قائلان این دیدگاه، که دغدغه دینداری مردم را مطرح میکنند چطور میخواهند در مقابل تمدن بزرگ غرب که با همه امکاناتش راهبرد ضدیت با اسلام را در پیش گرفته است به وسیله یک حوزه علمیه محدود تحت سلطه طاغوت مقابله کنند و موازنه برقرار کنند و دینداری مردم را حفظ کنند؟!
و شاید از این باب بود که امام (ره) در جریان انقلاب بارها فریاد زدند که «اسلام در خطر است» زیرا جریان انحطاط دینی با وجود هجمه همه جانبه غرب معلوم نبود چه عاقبتی می یافت.
دیدگاه اکتفا به حوزه فردی و واگذار کردن حکومت به سکولارها اشکالات متعدد دیگری دارد که متعرض آن نیستم و مساله از یک زاویه مورد واکاوی قرار گرفته است.
@hekmatvahokumat
Skype_01.mp3
16.5M
ارائه بحث غضب در مراسم مجازی خانوادگی
عناوین بحث:
- مروری کوتاه بر مباحث امام خمینی در مورد غضب
- تفاوت های شجاعت و افراط در غضب
- راهکاری روایی برای دوری از القائات شیطانی
- غضب الهی و غضب حیوانی
- انواع غضب حیوانی غضب گرگ، سگ، خرس، شیر و شغال
- راهکارهای علمی و عملی برای کنترل غضب
- حساسیت کنترل غضب در خصوص خانواده
@hekmatvahokumat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻عبدالکریم سروش در این گفتار به این پرسش پاسخ میگوید که چرا نماز میخوانیم؟🔺
تعلیقه حقیر بر کلام ایشان:
اشکال اول:
معنای عبد بودن پیامبر ص که بالاترین مقام ایشان است در این تبیین گم میشود.
درست است که سجده و رکوع پیامبر تقلیدی نیست و برخاسته از یک خضوع حقیقی در نفس ایشان است اما این مطلب منافات ندارد با اینکه منشأ اقامه صلات توسط پیامبر هم امتثال امر الهی باشد.
امر تشریعی الهی با حالات حقیقی پیامبر هماهنگ است. چون دین و فطرت یک حقیقت هستند و دو روی یک سکه. لذا امر به نماز و رکوع و سجود و... در وجود انسان کامل که فطرتش ناب و خالص است، با حقیقت همان حالات در اوج هماهنگی است.
اساسا انبیاء هر فعلشان با اذن و امر خاص الهی است چه برسد به واجبات و محرمات. حضرت یونس ع چون بدون امر قوم خود را ترک کرد مورد بلای الهی قرار گرفت و ماهی او را بلعید و خداوند به رسول الله فرمود مثل او نباش: «فلا تکن کصاحب الحوت»
اشکال دوم:
در تبیین ایشان تواضع و عبودیت پیامبر متأثر از تواضع سایر مخلوقات است.
در حالیکه دریافت تجلیات الهی که منشأ تسبیح مخلوقات است در خصوص نبی اکرم از همه مخلوقات بیشتر است لذا مخلوقات نمیتوانند برای تسبیح و خضوع در برابر خداوند موثر و الهام بخش ایشان باشند.
جدا از اینکه اگر مقام نورانیت حضرت ملاحظه شود همه تجلیاتی که مخلوقات از حضرت حق دریافت میکنند و به سجده و تسبیح می افتند با واسطه ایشان است. نه اینکه آنها واسطه شوند برای درک تجلیات الهی.
در نتیجه پیامبر هم از لحاظ رتبه و هم از لحاظ میزان دریافت تجلیات بر مخلوقات مقدم است.
@hekmatvahokumat
🔸پرسش و پاسخی فقهی تربیتی از آیت الله مرتضی تهرانی(ره)
🔹پرسش: چند روز قبل در برنامهای با عنوان فلسفه برای کودکان در پژوهشگاه علوم انسانی شرکت کردم. خانمی را از کشور فرانسه دعوت کرده بودند و ایشان با زبان انگلیسی، البته با لهجۀ فرانسوی، با دانشآموزان دبیرستانی گفتوگوی فلسفی میکرد. از طرفی ایشان سخنان سنجیدهای میگفتند و از طرف دیگر از اینکه فردی خارجی در فکر و ضمیر نوجوانِ ایرانی اثر میگذاشت ناراحت بودم. ملاک و معیار برای این حدیث از امام علی علیهالسلام که فرمودهاند: «اُنظُر اِلی مَا قال وَ لا تَنُظر اِلی مَن قال»؛ به سخن بِنگر نه به گوینده، چیست؟
🔹پاسخ: اگر کسی خارج از دین اسلام دعوت شود و این دعوت موجب محبت مسلمانان به او شود، حتی اگر کلام ایشان مفید و صحیح باشد، چنین دعوتی حرام است. خصوصاً زمانی که گفتار نیک او در کلام مبلغین دینی و دانشمندان دینی وجود دارد و انسان میتواند از آنها بهره بگیرد و شنوندۀ کافر، که دشمن اسلام است، قرار ندهد. کاری که موجب بدبینی به مسلمین و یا سبکی ایشان بشود از نظر همه فقهای اسلام حرام است. یک صورت از حدیثِ «اُنظر اِلی ما قال وَ لا تَنظُر اِلی مَن قال» این است که انسان با یک غیرِمسلمان روبهرو میشود و آن فرد حرفِ درستی به زبان میآورد. در این وضعیت، وظیفۀ اسلامی ما این است که درستیِ حرف او را تأیید کنیم و با این عمل به او بفهمانیم که ما روحیۀ حقپذیری داریم.
اما از این حدیث شریف برنمیآید که ما یک خانمی را از فرانسه دعوت کنیم تا برای کودکانِ مسلمان حرفِ خوب بزند. چرا که بهترین سخنان خوب در فرمایشات اهلبیت صلواتاللهعلیهماجمعین وجود دارد. چیز خوبی نیست مگر اینکه در فرمایشات اهلبیت وجود دارد. اینکه بعضی افراد میگویند فرزندان ما به خارجیها عادت کردهاند و اگر حرفی از زبان آنها بیان شود، فرزندان بهتر و زودتر میفهمند، نظری ناصواب است. ما حق و منبع حق را از منظر و چشمانِ فرزندانِ خود پوشاندهایم و همین حقیقت ناقص را در دشمنان حق یافتهایم. به همین دلیل دشمنان حق را به فرزندان خود نشان میدهیم. متأسفانه فضای فرهنگی ایران الان بسیار مختلط است. بسیاری از افرادی که هستند، افرادیاند که رنگ غربی دارند. اینها در مقابل غرب خود را باختهاند. اینها اطلاعات مذهبی هم ندارند. ریش هم ممکن است داشته باشند؛ خود را هم انقلابی بدانند، اما به مقدار لازم اطلاعات مذهبی از بزرگان اسلام و حجج اسلام مثل ائمه طاهرین صلواتاللهعلیهماجمعین ندارند. اینها نباید این نقص خود را به خورد بچههای من و شما بدهند.
این حدیث را اینطور باید معنا کرد. دارید میبینید که یک مسیحی حرف درستی زده، بگویید حرف درست است. نگویید شما درست هستید! بلکه بگویید حرف درست است. این را هم به رخ بچۀ خود نکشید، زیرا که کودکان هنوز به این تشخیص نرسیدهاند که گوینده را از خودِ سخن جدا کنند، لذا نباید آنها را در معرضِ سخنانِ غیرِمسلمان قرار داد. امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه میخواهند قول را از قائل جدا نمایند؛ اگر مجذوب قول شدید، مواظب باشید که مجذوب قائلِ غیرمسلمان و غیرموحد نشوید. این حدیث را علما باید بفهمند و به مردم بگویند. مگر آن حدیث «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» را فراموش کردهاید؟ که جایگاه مکارم اخلاق قبل از توحید است. این همان تقوای عقلایی است که عرض شده است. فضایل عقلایی و تقوای عقلایی قبل از خداپرستی است.
کتاب سفر چهارم اثر آیت الله مرتضی تهرانی (ره)
@hekmatvahokumat
یادداشت حقیر در خبرگزاری حوزه
🔸یادداشت رسیده | جبران ناتمام حجت الاسلام نقویان
https://www.hawzahnews.com/news/999891
@hekmatvahokumat
🔸جبران ناتمام حجت الاسلام نقویان
قطعه فیلمی از حجت الاسلام نقویان منتشر شد و بازخوردهای زیادی در پی داشت ایشان در بخشی از صحبتهایشان می گویند: "اگر یک عده ای شب تا صبح به نماز بایستند ولی از همه دوستان و یاران و بستگان دور باشند و یک عده ای سفره شراب پهن کنند اما دور هم باشند خدا به اون دورهمی بیشتر عنایت و توجه می کند."
در پی واکنشها به این قطعه از فیلم، ایشان توضیحی ارائه می دهند مبنی بر اینکه نکات مطرح شده، حاصل برداشت از روایتی است در این زمینه.
🔹روایت مورد استناد ایشان:
عدة من اصحابنا عن احمد بن ابی عبدالله عن أبیه رفعه عن أبی حمزة الثمالی قال قال أمیرالمؤمنین علیه السلام فی خطبته: أعوذ بالله من الذنوب التی تعجل الفناء فقام الیه عبدالله بن الکوّاء الیشکری فقال یا أمیرالمؤمنین أ وَ تکون ذنوبٌ تعجّل الفَناء فقال نعم ویلک قطیعة الرحم انّ أهل البیت لیجتمعون و یتواسون و هم فجرة فیرزقهم الله و إنّ اهل البیت یفترّقون و یقطع بعضهم بعضا فیحرمهم الله و هم أتقیاء.(کافی، ج 2، ص 347)
امير المؤمنين عليه السّلام در خطبۀ خود فرمود: از گناهانى به خدا پناه برم كه زود نابود كنند،عبد اللّه بن كوّاء خدمت آن حضرت برخاست و گفت:يا امير المؤمنين!آيا گناهانى هستند كه زود نابود كنند؟فرمود:آرى،واى بر تو،آن قطع رحم است، به راستى كه خاندانى باهم باشند و به هم كمك كنند و با اينكه بدكارند خداوند به آنها روزى مىدهد،و خاندانى كه از هم جدا هستند و با يكديگر قطع رحم مىكنند و خداوند آنها را از لطف خود محروم مىسازد با اينكه پرهيزكارند. (اصول کافی / ترجمه آیت اللهی: ج ۴، ص۸۱)
بازتاب گسترده این سخنان و حواشی آن، لازم می دارد بحث ایشان، از منظر علمی مورد دقت قرار گیرد.
در مورد این روایت، ناظر به توضیحات حجت الاسلام نقویان نکاتی ارائه می گردد:
▪️روایت از حیث سلسله روات دچار ضعف سند است و مرفوعه است.
▪️محل بحث در این روایت هر دوستی و دورهمی ای نیست، ارتباط و اتصال خویشاوندان و ارحام است و عظمت گناه قطع رحم را گوشزد میکند در حالیکه در بیان ایشان سخنی از ارحام نبود. البته روایاتی وجود دارد که دوستی 20 ساله را خویشاوند برمی شمارد ولی مهم آن است که روایت مورد قبول فقها در حد فتوای شرعی قرار بگیرد.
▪️مهمترین بحث در مورد این روایت آن است که ما چگونه میتوانیم مضمون این روایت را با برخی ادله دیگر جمع کنیم. از جمله آیه شریفه:
الأخلاء يومئذ بعضهم لبعض عدو إلا المتقين (زخرف: 67) در آن روز[روز جزا]، یاران بعضی دشمن دیگری است مگر پرهیزکاران.
از این آیه استفاده می شود که هر دوستی و دورهمی که بر محور تقوا نباشد باطنش دشمنی است. زیرا قیامت باطن این دنیا است.
پس چطور میتوان جمع، دوستی و دورهمی فاجران را از منظر شارع مقدس ممدوح دانست؟
با فرض اعتبار روایت، برای جمع عرفی میان روایت و آیه شریفه باید بر محور دوستی دقت کرد.
ممکن است عده ای از فاسقان و فاجران بر محور یک امر ممدوح اجتماع و دوستی کنند.
محور دوستی در این روایت رابطه خویشاوندی، مواسات و کمک به نیازهای یکدیگر برشمرده شده است. درست است که اجتماع گنه کاران است اما از این حیث مورد مدح قرار گرفته است که در آن روابط خانوادگی و مواسات برقرار است . از این جهت، این نوع ارتباط را می توان رابطه ای بر محور "بِرّ و تقوا" دانست در نتیجه ممدوح خواهد بود و تعارضی با معنای آیه شریفه نخواهد داشت.
به عبارتی میتوان گفت فسق فردی به انضمام یک تقوای جمعی(صله رحم و مواسات)، عمل را ارجح میکند از تقوای فردی به انضمام فسق جمعی(قطع رحم).
مشابه این معنا در روایاتی دیگری نیز قابل مشاهده است از جمله روایاتی که تقوای جمعی در پیروی از امام عادل را ارجح بر فسق فردی میشمارد و برعکس:
لَأُعذبنَّ كل رَعيَّةٍ فِي اَلْإِسلاَمِ دانَت بولايةِ إِمَامٍ جَائِرٍ لَيْسَ من اَللَّهِ، و إن كانت الرعيةُ في أَعمَالِهَا بَرَّةً تَقِيَّةً، و لَأعفُوَنَّ عَن كل رعية دانت لوَلاَيَةِ إِمَامٍ عادِل مِنَ اَللَّه و إن كانت الرعيةُ في أَعمَالِهَا طالحةً مُسيئَةً. (الأمالي للطوسی ج ۱، ص ۶۳۴)
ادامه در پیام بعد
حکمت و حکومت
🔸جبران ناتمام حجت الاسلام نقویان قطعه فیلمی از حجت الاسلام نقویان منتشر شد و بازخوردهای زیادی در پ
ادامه...
اما تصویری که حجت الاسلام نقویان ارائه می دهند که عده ای دوست با هم در بزم شراب بنشینند با معنای روایت مورد استناد ایشان منافات دارد. زیرا ظاهر کلام ایشان یعنی بزم شراب (به انضمام جملات پیشین ایشان در مورد شراب)، این معنا را متبادر میکند که محور این اجتماع و دورهمی فسق است. لذا این چنین جمعی نمی تواند مصداق روایت شریفه باشد بلکه باطن این بزم دوستانه، دشمنی است مطابق مفاد آیه شریفه.
می توان گفت ظاهر بیان ایشان نه تنها مطابق با روایت مذکور نیست بلکه نسبت به روایت معکوس و مقلوب است. زیرا "بزم شراب" خود یک "فسق جمعی" است در حالیکه روایت در صدد بیان "تقوای جمعی" است.
البته ممکن است ایشان منظور دیگری داشته باشند چناچه که سعی داشتند که آن مطلب را جبران کنند؛ آنچه در این یادداشت بررسی شد براساس ظواهر کلام ایشان بود و آنچه یک مخاطب عام از الفاظ ایشان در آن قطعه فیلم می تواند برداشت کند.
@hekmatvahokumat
حکمت و حکومت
یادداشت حقیر در خبرگزاری حوزه 🔸یادداشت رسیده | جبران ناتمام حجت الاسلام نقویان https://www.hawzahn
🔸وارده از یکی مخاطبین محترم:
شاید برای روایت علیرغم ضعف سند اما علی فرض صحته تببین دیگری را ارائه داد
که برخی اعمال هستند که برخی اثرات وضعی دارند که این اثرات وضعی به کافر نیز می رسد و صله رحم نیز از جمله آنهاست
یعنی حتی فساق نیز اگر صله رحم کنند؛ ولو اینکه بخاطر فسقشان در قیامت معاقَب باشند؛ لکن اثر وضعی دنیویش ازدیاد رزق آنهاست
🔹پاسخ:
تشکر از مطالعه و دقت نظرشما🙏
بله ممکن است صرفا اثر وضعی و دنیوی مراد باشد و در این صورت تفاضلی هم ثابت نمی شود چون تفاضل در تنعم دنیوی، ملازمه ای با برتری اخروی ندارد
لذا خوب بود که بنده در متن یادداشت این احتمال را ذکر میکردم.
اما بعید نیست عبارات "یرزقهم"، "یحرمهم" مطلق باشد و رزق و حرمان اخروی را هم شامل شود. خصوصا که لفظ "فاجر" به کار رفته است نه "کافر". زیرا اثر وضعی مختص فاجر نیست اثر وضعی صله رحم و نیکی کردن برای کافر هم مترتب است.
لذا فاجر/فاسق در اثر صله رحم و مواسات علاوه بر اثر وضعی دنیوی، بهره اخروی نیز خواهد داشت و وقتی بحث بر سر اثار اخروی باشد، نکات بنده در یادداشت فوق، بایستی مورد دقت قرار بگیرد.
🔸پرسش و پاسخ:
آیاظلم هایی که به اهل بیت شده است را بیش از اندازه جلوه نمیدهند؟
🔹پرسش:
مگر کم پیش می آید که زنی در مقابل چشمان مردش اذیت وآزار می شود مگر کم پیش امده که زن وبچه ها از تشنگی مرده اند، مگرکم پیش آمده دختران سه ساله و کوچکتر وبزرگتر مورد اذیت هایی شده اند که حتی نمیتوان صحنه های ان را دید، کودکانی که از گرسنگی وتشنگی مرده اند و مردمانی که موردظلم قرار گرفته اند
پس چرا بلایای اهل بیت فقط بازگو میشود، وهرساله برای آن ها عزاداری میشود، آیاظلم هایی که به اهل بیت شده است را بیش از اندازه جلوه نمیدهند؟
لطفا عوام فهم توضیح بدهید
🔹پاسخ اول:
تصور کنید که هزار نفر در حال عبور از یک مسیر بسیار خطرناک عبور هستند. دره های عمیق، مسیر برفی و یخبندان و مخاطرات متعدد دیگر. در مسیر اگر بمانند از سرما و گرسنگی تلف میشوند
در این جمع هزار نفر یک نفر فقط میداند که چطور میشود این مسیر صعب العبور را به سلامت طی کرد. او نه تنها، تنها بلد راه است و راه به این هزار نفر نشان میدهد بلکه از همه مهربانتر است. کمترین غذا و امکانات را برای خود بر میدارد و هر کس غذا کم بیاورد از غذای خودش به او میدهد. از امکانات خودش به همه ضعیفان میدهد. زخمها را او پانسمان می کند. نمیگذارد قوی ترها از آذوقه ضعیفترها بردارند و برکات دیگر
حال در این اثنا یک نفر از این هزار نفر با او به جنگ بر میخیزد و نه تنها قدردان او نیست. به او توهین میکند و کتک میزند و سرانجام او را می کشد.
بعد از کشته شدن او، وضعیت این جمع چه میشود. چقدر سختیها و ملالتها به انها افزوده میشود؟ چقدر راه های خطا که این قافله هزار نفری میروند و اشتباه از آب در میآید؟ درماندگان و ضعیفان انها تلف میشوند. قویترها امکانات ضعیفترها را غصب میکنند و هزاران ظلم و جنایت با نبود ان شخص اتفاق می افتد
ظلم و کشته شدن این فرد با ظلم با سایر افراد متفاوت است
ظلم به او، ظلم به همه آن هزار نفر است.
از دست دادن او از دست دادن هزاران نعمت است و اضافه شدن هزاران بلا
نقش اهل بیت چنین جایگاهی است و ظلم به آنها به همین دلیل ظلم به همه بشریت است. گریه برای مظلومیت انها گریه برای همه مظلومیتهای بشر است.
@hekmatvahokumat
🔸آیاظلم هایی که به اهل بیت شده است را بیش از اندازه جلوه نمیدهند؟
🔹پاسخ دوم:
یکی از آشنایان ما که آنچنان حزب اللهی هم نیست تعریف میکرد که در زمان حضرت امام(ره) یک بار به صورت خصوصی آنها را به ملاقات امام(ره) می برند. در ابتدای ملاقات به همه افراد حوله دادند!
پرسیدند حوله برای چه؟ گفتند لازمتان میشود برای گریه. گفته بود مگر ما میخواهیم گریه کنیم؟ گفته بودند ببرید لازم میشود.
می گفت به محض ورود به محضر امام گریه من شروع شد و تا انتهای ملاقات بی اختیار فقط اشک ریختم و فهمیدم حکمت این حوله دادن چه بود!
بزرگواری از نسل اول انقلاب میگفت از زمانی که امام خمینی را شناختیم نگاهمان به اهل بیت تغییر کرد. تا قبل از امام(ره) فکر میکردم پیامبران و اهل بیت مثل ما هستند یک مقدار خوش اخلاقتر. یک مقدار معنوی تر و عالم تر
اما با دیدن امام خمینی فهمیدیم اهل بیت و انبیاء چه کسانی هستند و چقدر بزرگ بودند!
او تعریف میکرد که ما در جبهه رزمنده هایی را دیدیم که حتی یکبار تصویر امام را هم از تلویزیون ندیده بودند! روستایی بوده وتا به حال در قاب تلویزیون هم امام را ندیده بود ولی به عشق امام و با محبت امام به جبهه آمده بود که جانش را هم بدهد! حقیقتا به خاطر محبت به امام نه انگیزه دیگر!
عموما این سوالها حاصل آن است که افراد نتوانسته اند بزرگی اولیاء خدا و میزان اثرگذاری آنها را درک کنند.
خداوند در قران می فرماید: "الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا"
خداوند محبت مومن اهل عمل را در دل ها قرار میدهد. هر چقدر ایمان و عمل صالح بیشتر محبت بیشتری را جلب میکند
در نقطه اوج ایمان، که ایمان اهل بیت باشد آن شخص چه مقدار جاذبه خواهد داشت؟
محضر اهل بیت یک محضر معمولی نبوده است مغناطیس محضر ایشان قابل تصور برای ما نیست
حال چقدر قساوت لازم است که شخصی به اینها بی ادبی و جسارت کند؟
آنها چون ذره ای آلودگی ندارند نمایانگر تمام کمالات الهی هستند. دست آنها یدالله است. خون آنها ثار الله است. صورت آنها وجه است. آن ها مظهر تمام زیبایی های معنوی هستند.
اگر کسی به صورت آنها بزند گویا به صورت خداوند ضربه زده است و اگر خون آنها را بریزد گویا خون خدا را ریخته است
دشمنی با آنها دشمنی با خداست دشمنی با همه خوبیهاست
@hekmatvahokumat
🔸بررسی انتساب جمله ای از علامه در مخالفت با انقلاب اسلامی
جمله ای به علامه طباطبایی(ره) نسبت داده میشود که "اولین شهید انقلاب، اسلام است" یا "این انقلاب یک شهید دارد آن اسلام است."
اخیرا دکتر سید حسین نصر در لایو خود با اقای کدیور میگوید خود ایشان این جمله را از علامه شنیده اند. در مورد انتساب این جمله نکاتی عرض میشود:
- از نظر بنده وثاقت و عدالت گوینده محرز نیست. (یکی از شرایط قبول خبر وثاقت یا عدالت است)
- قرائن مخالف خبر الی ما شاء الله وجود دارد. خبر واحد ثقه با قرائن مخالف رو عقلا هم اعتنا نمی کنن چه برسه به اینکه وثاقت ثابت نباشه.
- گوینده داعی بر کذب دارد. به خاطر موضعی که نسبت به سلطنت و انقلاب اسلامی دارد.
- مخالفت علامه با رژیم سلطنتی و پهلوی ثابت است.
- علامه مبنای خود را در مورد حکومت مطلوب در زمان غیبت در قالب ولایت مقیده فقیه سالها قبل از نهضت بیان کرده است و مقالاتش موجود است.
- شاگردانش از برجستگان و سردرمداران مبارزه اند و در عین حال به شدت مرید و واله ایشانند. شمس الوحی تبریزی میدانند او را. اما این خطر بزرگ را یعنی شهادت اسلام را به آنها نگفته و نهی نکرده! اگر میدانسته و نهی نکرده ایشان هم مقصر خواهند بود.
- هیچ جمله ی دیگری از ایشان در راستای آن جمله مهم و حیاتی وجود ندارد. تناسب رادع و مردوع چه میشود؟ اگر چنین خطر بزرگی هست رادع قوی ای لازم دارد.
- این حرف چرا نباید به نزدیکان ایشان القا میشد؟ چرا فقط به مخالفان القا شده؟! فیه تأمل.
- علامه به عنوان مرزبان اسلام که تمام حیثیت حوزوی خودش را خرج تثبیت دینداری و حفظ اعتقادات مسلمانان کرد و به قول ایت الله خویی خودش را در نظام حوزوی تضحیه کرد، اولویت دارد که به مانند مبارزه با عوامل دیگری مانند جریان مارکسیسم که دین مردم را به خطر می اندازد با این «خطر بزرگ» هم مقابله میکرد ولی فقط یک جمله گفت و رفت؟!
نباید چند کتاب در رد نهضت مینوشت تا این خطر اعتقادات مردم را آسیب نزند؟!
- مگر عالم وظیفه ندارد اذا ظهرت البدع فعلی العالم ان یظُهر علمه. این نقل درگوشی اظهار علم است؟!!
مخالفین اگر میخواهند بگویند نظام به دین مردم آسیب زده، بگویند. حرف خودشان را بزنند اما بزرگان را تحریف نکنند.
همچنان که اقای هاشمی اواخر عمر از مبارزه پشیمان شد و امام را تحریف کرد که امام در گوشی به من گفت که من با مرگ بر آمریکا مخالفم!!
عجب! این مخالفت امام(ره) فقط باید به شما القا میشد؟!
@hekmatvahokumat
🔸تأملی در مورد این جمله از حاج قاسم
بنده چنین برداشت و تلقی ای از اقای هاشمی ندارم. از فکتهایی از جمله برخی جملات رهبر انقلاب برداشت می شود که اقای هاشمی در مسیر مبارزه دچار خستگی و پشیمانی شدند. طبیعتا این بحث نیاز به گفتگو دارد که چرا نمیتوان اقدامات و مواضع ایشان را تاکتیکی دانست.
محتمل است که جملات خود حاج قاسم هم تاکتیکی باشد😊
حاج قاسم یک چهره برون مرزی است با دغدغه های غالبی جهانی و برون مرزی
او انگیزه دارد که رهبران نهضت و مبارزان برجسته نهضت را موجه نشان دهد.
شخصیتی مثل اقای هاشمی که عمری محل مشورت مبارزان مسلمان بوده اگر فرو بریزد، برای جبهه مقاومت هزینه زیادی دارد
او در همین مصاحبه کد میدهد و مساله وجهه جهانی آقای هاشمی در میان مبارزان را پررنگ میکند
خصوصا که اقای هاشمی یکی به نعل میزد و یکی به میخ. سیاستمدار کیّس برای پیشبرد سیاست مقاومت از آن طرف مثبتش شاهد می آورد
و از ظاهر جریان های دورو و پیچیده هم بهره برداری میکند
حاج قاسم با سیاستمدارانی از کشورهای مختلف و با دیدگاه های مختلف نشست و برخاست داشت و با آنها منافع مشترک تعریف میکرد و به نفع جریان مقاومت بهره برداری میکرد بعید نیست که او از اقای هاشمی به نفع مقاومت بهره برداری کند.
@hekmatvahokumat
🔸انتظار امام رضا (ع) از هر مؤمن
عَنْ عَبَّاسِ بْنِ هِلاَلٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ: إِنِّي أُحِبُّ أَنْ يَكُونَ اَلْمُؤْمِنُ مُحَدَّثاً قَالَ قُلْتُ وَ أَيُّ شَيْءٍ يَكُونُ اَلْمُحَدَّثُ قَالَ اَلْمُفَهَّمُ
(معاني الأخبار ج ۱، ص ۱۷۲)
«شنيدم كه امام رضا عليه السّلام فرمود: من دوست دارم كه مؤمن «محدّث» باشد. گويد: پرسيدم: «محدّث»چيست؟ فرمود: تفهیم شده»
امام رضا (ع) در این روایت شریف انتظارشان را از هر مؤمن بیان میکنند که به نظر میرسد مراد از مومن در روایت همان شیعه است.
برداشت بنده آن است که محدث بودن و مفهَّم بودن در روایت همان درجه ای است که انسان مورد الهامات غیبی قرار می گیرد. مشابه آن تعبیری که در مناجات شعبانیه آمده است:
اِلَهِي وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ لاَحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلاَلِكَ فَنَاجَيْتَهُ سِرّاً وَ عَمِلَ لَكَ جَهْراً
خدايا مرا از كساني قرار ده كه آوازشان دادي، پس پاسخت دادند، به آنها توجه فرمودي، پس در برابر بزرگي ات مدهوش شدند، و با آنان راز پنهان گفتي و آنان آشكارا براي تو كار كردند
هم چنین امیرمومنان (ع) در شرح آیه "رجال لاتلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر الله" عبارتی می فرمایند:
فِي أَزْمَانِ الْفَتَرَاتِ عِبَادٌ نَاجَاهُمْ فِي فِكْرِهِمْ وَ كَلَّمَهُمْ فِي ذَاتِ عُقُولِهِمْ
(نهج البلاغه، خطبه 222)
به نظر میرسد امام رضا (ع) با این بیان میخواهند بفرمایند که این ویژگی از اوحدی از انسان مورد انتظار نیست همه شیعیان باید خودشان را به این مرتبه برسانند.
حاج اقای جاودان(حفظه الله) می فرمودند مومن باید به گونه ای بشود که براساس مأموریت زندگی کند. خود اراده نکند بلکه اراده الهی در قلب او ایجاد شد.
آیا ما این غایت را برای خود هدف گذاری کرده ایم و چنین انتظاری از خود داریم؟
@hekmatvahokumat