eitaa logo
مسابقه کتابخوانی کنگره ملی شهدای کاشان
1.3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
984 ویدیو
22 فایل
﷽ مسابقه بزرگ کتابخوانی 🌷کنگره ملی شهدای شهرستان کاشان 🌷 مشاوره مسابقه : @kashan_1403 _________________________________ مدیر کانال دختران حاج قاسم : @h_d_hajghasem_120
مشاهده در ایتا
دانلود
҉ من مجبورم به آرزوهام برسم؛ چون ذهن و آرزوهای من خیلی بزرگ‌تر از آدمای اطرافمه!🌿🏆 ҉ 💪🏻 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
خودمونیما ولۍخوش‌بہ‌حال اون‌دلےکہ درڪ ڪرد بزرگترین گمشده‌زندگیش . . .🥀 امامـ زمانشہ💔 اللھم‌عجل‌ݪوݪیڪ‌اݪفࢪج‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
مسابقات فرمول یک دهه شصت 😂😂😂 😁 @heyatjame_dokhtranhajgasem 🌺 ⁦⁦¯\(◉‿◉)/¯⁩🌺
طالع بینی زمان ما این بود 😂😂 😁 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
يکي رو دارم که روز و شب به فکرمه . . . . . . . . 🙈👻 . . . . . طلبکاره پولشو ميخواد 😂😂😬😬😬😬 😁 😉 😜 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
( ♥️ ° 📕 ) 📚| ✍| 📖| هم جانت در خطر بود هم دشمن راحت در دهان مردم بر علیه تو شایعه‌پراکنی می‌کرد. هم از دشمن ضربه می‌خوردی هم از دوست نادان، با اینکه تو با جان دادنت از جانشان محافظت می‌کردی بر علیه تو حرف می‌زدند و به تو و خانواده‌ات طعنه می‌زدند. سپاهی یعنی همین! مهدی در لباس سپاه کارهای اعتقادیش ادامه‌دار بود. هنوز هم مجالس قرآنش بود و تفسیرهای عمیقش، مخصوصاً زمان و انرژی که روی سن کودک و نوجوان می‌گذاشت. برایشان برنامه تربیتی می‌ریخت، آنها را جمع می‌کرد چند ساعتی و با حقوق کم سپاه و جایزه‌های کودک پسندش مشتاق جلسات دینی می‌کرد و رشدشان می‌داد. و آخر کار لامپی که خاموش می‌کرد، دست‌هایی که به سینه می‌خورد و زمزمه‌هایی که فضای کوچک را تا بزرگی کربلا وسعت می‌داد. حسین‌جانم حسین‌جانم حسین‌جان حسین‌جانم حسین‌جانم حسین‌جان اگر عشقت نبود اینجا نبودم گرفته مهر تو کل وجودم... این مرام مهدی بعدها هم ماند. همۀ بعدهایی که نیروی رزمنده بود بچه‌ها را دور خودش جمع می‌کرد و قرآن و نهج‌البلاغه می‌خواند و تفسیر می‌کرد. بعدهایی که فرمانده شد، بعدهایی که مسئول اعزام نیرو بود، بعدهایی که مسئول عقیدتی بود، چه در کرمان، چه سیرجان، چه جبهه، هرجا بود... گاهی که صحبت می‌کرد برای جمع؛ حال‌های بد، یک نوری می‌گرفتند از برکت کلامش نه، از برکت وجودش، که خوب می‌شدند. گفتم کلامش نه، چون مهدی چنان مقید بود به خوبی‌ها، چنان جنگیده بود با بدی‌ها که خودش اسطورۀ زیبایی‌ها بود. کسی یادش نمی‌آید از او دروغی، غیبتی، تهمتی... اما همه، همۀ همه می‌گویند یک مبارزه کننده بود با غیبت و بدی. نه که دوری کند فقط، هرکس هم که می‌خواست دور و بر او به سمت بدی‌ها برود مهدی مانعی بود که شر شیطان را کم می‌کرد... شاهرخ می‌گوید باید اینجا، این خاطره را بنویسم که: - یکبار یکی از اقوام تا مهدی را دید، بلند و کمی هم با ناراحتی گفت: - مهدی با این مادرت، اگه مامانت رو دیدی... مهدی دست گذاشت روی گوش‌هایش و گفت: - غیبت نکنید. - نه فقط می‌خوام بدونه... مهدی دست‌هایش را برنداشت و از اتاق بیرون رفت. نمی‌خواست غیبت بشنود! شاهرخ یادم آورد: - بچه‌های واحد عقیدتی دور هم نشسته بودند و تحلیل کارها را می‌کردند. نامی آمد از یکی از دوستان که در جمع نبود؛ راجع به کار و برخورد او حرف می‌زدند که مهدی گفت: - حواستان هست که به بهانۀ تجزیه و تحلیل، غیبت کسی را نکنید. ⏳ادامه دارد... ⏳ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
ننه سرما👵🏻❄️ بار سفر بسته و داره کم کم میره👝👜 الهی که🙏تو کوله بارش غم وغصه و دلخوری‌ها رو ببره🙂 و شادی و دلخوشی براتون به یادگار بزاره😍 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 🌺🧚‍♀️الهی تو در جویبار رگهایم جریان داری در همه نفسهایم جاری هستی در شگفتی های وجودم بودنت را به تماشا گذاشته ای هر تپش قلبم ، تو را فریاد میزند . . . خدایا در کعبه چرا؟ تو در قلب منی . . . سرگشتگی ، در بادیه ها چرا؟ تو در دل منی . . . در بی سویی ها چرا؟ تو در جان منی . . . نازنین خدای من ، عطا کن هر آنچه خیر است و دل ها را لبریز از عشق فرما . . . " الهی آمین"🙏 صبحتون بخیر ❤️💐 @heyatjame_dokhtranhajgasem
از روزنهٔ چشم تو خورشـید هویداست وز لطف نگاه تو جهان خرم و زیباسـت صبحی که تو در آینه‌اش نقش ببندی چون باغ بهار است بهشت است فریباست... ☀️ ❣ 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
14.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 شروع سفر دختران زهرایی طاهرآباد به دیار لاله های گلگون مناطق جنوب ۱۴۰۱/۱۲/۲۴ خدا پشت و پناهتون باشه دختران عزیز ___________________ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦌مارال‌های جنگل فندقلو، اردبیل 🍀با صدا ببینید روحتون نفسی تازه کنه 🇮🇷 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
کارم این ایام قالی شستن است 😥 فرش را با شور و حالی شستن است 🚿 گر بشورم مزد من یک چایی است ☕️ 🍩 گر نشورم مزد من دمپایی اس 👡 مادرم(همسرم) گر نباشد ناظر من با شور 😍 میکنم فرش ها را گربه شور‼️😹😹😹 😂😁😜😅 @heyatjame_dokhtranhajgasem
دعوای خانوادگی گنجشک ها😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بیا عضو کانالمون شو👇🏻😂 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کیک تولد رو هوا زد 😁🎂 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
سخت ترین دوراهی دنیا 😁 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
( ♥️ ° 📕 ) 📚| ✍| 📖| قاضی خودش زنگ زد به خانمش. کار واجبی تا نداشت از محل کار زنگ نمی‌زد، حواسش بود که بابت دقیقه‌هایی که در محل کار می‌گذراند دارد حقوق می‌گیرد، پس حالا که زنگ زده یعنی مهم است. گفت: - امروز بعدازظهر با من کاری نداری؟ تعجب کرد بانوی خانه! اما ترجیح داد طعنه نزند. فقط گفت: - نه آقا. فقط امشب را خانه باش که باید ایمیل را چک کنی! قاضی به خودش که آمد پای کوه بود. تقریب زده بود از نوشته‌ها که کجا هستند. می‌خواست کنار دو جوان باشد. البته غرورش هم اجازه نداد تا زنگ بزند و دقیقاً بپرسد کجایند. سعی کرد نشان دهد دیدارشان یک تصادف است. شروع کرد به بالا رفتن. هنوز چند قدمی برنداشته بود که در ذهنش تردید افتاد که؛ نکند آن پسر فقط داستان نوشته و واقعیتی نباشد. یعنی نه کوهی، نه شاهرخی و نه چای ذغالی. می‌خواست برگردد که رد دود را دید و سایۀ دو نفر را. باز هم تردید کرد. حالا چه بگوید؟ برای چه آمده است؟ چه می‌خواهد؟ پاهایش محکم چسبید به زمین. کم‌کم نشست روی زمین و لحظه‌ای بعد راهی شد به سمت پایین! نه اینکه نباید با آنها روبرو بشود، یا نخواهد؛ نمی‌توانست. جوان‌ها درحال و هوای خودشان داشتند به یک نتایجی می‌رسیدند که شاید حضور نفر سوم... با حسرت بالای کوه را نگاه کرد. اگر مهدی بود می‌گفت: - قاضی نباید با طرفین دعوا ارتباط عاطفی بگیرد تا بتواند... خب او که حکم را صادر کرده بود دیگر ارتباط، تاثیری نداشت. هنوز داشت با خودش جروبحث می‌کرد که رسید خانه اما پیاده نشد. قبل از آنکه پشیمان بشود دور زد و با خودش زمزمه کرد؛ فرهاد سفری را آغاز کرده که سیر در یکی از زیبایی‌های عالم خلقت است. سفری که هیچ‌وقت تجربه‌اش نکرده بود. دلش می‌خواست خودش هم مرخصی بگیرد و سوار موتور شاهرخ برود دنبال مهدی! به خودش که آمد پای کوه بود. اما قبل از آنکه پیاده شود موتور شاهرخ را دید که با سرعت از مقابلش گذشت. فرهاد هم خندان ترک موتور بود! • • • [روز هفتم] اول رفتیم خانۀ شاهرخ. تیشرتش را عوض کرد با یک تیشرت دیگر. اولی آستین‌کوتاه بود و دومی آستین‌بلند. شلوارش را هم عوض کرد. اولی پاره پاره بود و دومی پارچه‌ای. گفتم: - اولین اثر زندگی با محبوب، شباهت ظاهر است انگار؟ ⏳ادامه دارد... ⏳ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ عاشق اگر.... عاشق باشد؛ یادگار محبوبش نیز،حال دلش را خوب می کند! ❣میدانی؛ ندیده عاشقت شده ايم! و عاشق صبح، که عجیب بوی تو را می دهد؛ 💓الیس الصبح بقریب؟ تنها طلوع حقیقی زمین 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 سلاام و عرض ادب واحتــــــرام عزیزان همیشه همراه☺️🌺 صبــحتــون بخیر و خوشی🌷 الهی شادترین ساعات و دقایق سهم امروزتون باشه 🌱پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
براتون اون لبخندی رو آرزو میکنم که بعدش میگین: "آخیششش بالاخره شد!"😍 میدونی، رسیدن کلا قشنگه! رسیدن به آدمی که دوست داری❤️ رسیدن به شغل مورد علاقه ات💙، رسیدن به رویاهات...💞 براتون رسیدن رو آرزو میکنم💖 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
روستایی توریستی و پلکانی در چهارمحال و بختیاری معروف به ماسوله زاگرس عاشق رنگ‌ها شدم😍 🇮🇷 📱 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
🔻زیبایی مرگبار خنجر ایرانی🗡🔪 🔹این خنجر ایرانی در دوره صفوی ساخته شده است. قرن ١۶/م. 🔸عکس را بزرگ کنید و ظرافت روی تیغه فولادی آن را ببینید. در حین زیبایی فریبنده با تکنیک خارق العاده‌ای مرگ آور ساخته شده. فقط یک ضربه کاری زره و استخوان و رگها را می شکافد. 🔹بعد از ساسانیان بار دیگر سلاح ایرانی به اوج رسید. 🎎 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
﷽...✨ ღـیدانـھ⚘🍂 بهش‌گفتم +راضی‌ام‌‌شهیدشےولی‌الان‌‌نه.. ٺوهنوز‌جوونی ... جواب‌داد _لذتی‌که‌علےاڪبراز‌شهادٺ‌‌برد حبیب‌ابن‌مظاهرنبرد ... [شهید مدافع حرم محمدحسین محمدخانی] شادی روح شهدا صلوات. 🌺🌸•••🌺🌸🌺•••🌸🌺 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️این دلنوشته ها بی صبرانه منتظرند ۰۰۰ 😍منتظر نازنین دخترهای حاج قاسم ⚜ فردا مهمان می شویم ۰۰۰ ___________________ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
( ♥️ ° 📕 ) 📚| ✍| 📖| محل نگذاشت و سوار شد. سوار شدم و کوتاه نیامدم: - عاشق که میشی، معشوق همه چیزت رو می‌گیره، حتی رنگ لباس و مدل پوششت رو! آنچه که او می‌خواهد تو همان می‌شوی! طاقت نمی‌آورد و لب باز می‌کند: - عشق مقدسه؛ تو دل خراب من جاش نی! احترام حالیمه! ساکت می‌شوم با این جواب و سعی می‌کنم پای دل خودم و عظمت عشق را به میان نکشم که حال خوبم، خراب نشود! داریم میر‌ویم دیدن دو سه یا چند نفر بیشتر از دوستان مهدی. یکی از دوستانش، کل دوستان را هماهنگ کرده بود. شاهرخ بازوهای خالکوبی را پنهان کرد زیر آستینی که... گفتم: - اما آدم باید خودش باشه، نه اینکه به‌خاطر دیگران عوض بشه! جوابم را نداد. گفتم: - آدم باید به یه چیزی باور داشته باشه، نه اینکه باورای دیگران رو عملی کنه. جوابم را نداد. گفتم: - از آدمی که رنگ عوض می‌کنه نفهمیده، بدم میاد! فقط گفت: - خوبه. حالا که بدت میاد پس باهاش حرف نزن. منم از همۀ اونا بدم میاد، به اضافۀ تو که زود قضاوت می‌کنی! - تلخی حرف راست رو قبول کن! - قبول تو هم زود قضاوت نکن و هرچی به ذهنت رسید رو نگو؛ مگه اون جوان افغانی و مهدی یادت رفته؟ دهانم را می‌بندم. • • • اما بعد؛ سپاه سیرجان... دو سه نفر سربازی که پاس می‌دادند، شک کردند به یک نفر که دور و اطراف ساختمان سپاه می‌پلکید و او را دستگیر کردند. مهدی داخل اتاقش قرآن می‌خواند که سروصدا را شنید. بیرون آمد و دید یک تبعۀ افغانستان را گرفته‌اند. یکی گفت: - باید بزنیمش تا اعتراف کنه! صدای مهدی در فضا پیچید: - چرا بزنیدش؟ سربازها با شنیدن صدای مهدی احترام گذاشتند و همان گفت: - فکر کنم داشت جاسوسی می‌کرد، ما رو که دید خیلی ترسید. می‌‌خواست فرار کند که گرفتیمش. مهدی نگاه از صورت افغانی چرخاند سمت سرباز. با تأمل گفت: - با فکر و تصور مگه میشه شرف انسانی بندۀ خدا رو به باد داد. یک ساعتی تحقیق و تفحص کرد. هویت مرد افغان مشخص شد. همه را صدا زد اتاقش. مرد را هم آورد و صندلی را گذاشت میان اتاق. رنگ از صورت مهدی پریده بود. دست مرد را گرفت و راهنمائیش کرد تا بنشیند. هیچ‌کس نمی‌دانست مهدی چه خیالی در سر دارد... ⏳ادامه دارد... ⏳ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇🏻 @heyatjame_dokhtranhajgasem