eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.5هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
329 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
نگاه کن! تب و تابِ عمیقِ زائر را مزارِ خاکیِ خورشیدِ عشق، باقر را بیار جامه‌ی مشکی، که باز هم امشب غمِ عزیز، مکدر نموده خاطر را @hosenih برای گریه، مسلمان!، فقط بیا بشنو نوای غربتِ آن قبرِ بی‌مجاور را عجب کرامت و فضلی! امامِ پنجمِ ما به یک نگاه، ببخشد بهشت، کافر را من، از کنارِ نگاهش، عبور کرده دلم گمان نمی‌کنم، آقا نبیند عابر را @hosenih تو دل به نور سپار و به سوی عشق برو کجا امام، رها می‌کند، مسافر را؟ ... دوباره، با دلِ پرخون، تو را صدا زده‌ام کمی زِ نورِ نگاهت ببخش شاعر را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غم داری و آرامش خاطر نداری دور و برت یک خادم حاضر نداری بر خاک قبرت آفتاب افتاده گریان میسوزد از اینکه چرا زائر نداری؟! @hosenih آخر چرا کنجِ بقیعِ سوت و کورت گریه کن و سینه زن و ذاکر نداری؟! یا باقرَ العلم ِ النّبي از تو سرودم تا که نگوید هیچکس شاعر نداری خیلی غریبی! ذاکر و شاعر بماند... حتی کنار قبر خود عابر نداری @hosenih من در مقاتل خواندم و اما تو دیدی یک روزِ خوش در باطن و ظاهر نداری از آتش ِ در خیمه تا خار مغیلان از کودکی جز داغ در خاطر نداری! شاعر: @hosenih
روضه خوان ها آنچه می خوانند رامن دیده ام آنچه کس را نیست یارای شنیدن دیده ام کودکی بودم میان کاروان کربلا ظلم ها با همرهان از دست دشمن دیده ام من کنار جسم صد چاک جوان کربلا جد مظلومم به حال گریه کردن دیده ام پیکر اکبر(ع) روی دست جوانان غرق خون عمه زینب(س)را در آندم غرق شیون دیده ام کودکان راتشنه درخیمه به حال احتضار دست سقا را جدا افتاده از تن دیده ام من تن صد چاک جدم را میان خاک وخون زیر شمشیر و سنان و سنگ وآهن دیده ام اهل عالم کی شنیدن مثل دیدن می شود؟ روضه خوان ها آنچه می خوانند را من دیده ام شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گرچه با این دردِ جانکاهش تبسم کرده بود فاطمه با دیدن او دست و پا گُم کرده بود زهرها با هم تفاوت داشتند اما بگو... این چه زهری بود که جسمش تورم کرده بود @hosenih آنقدر پیچید در خود سوخت از آهش زمین گوئیا در سینه‌اش آتش طلاطم کرده بود زهر از یکسو و داغ کربلا از یک طرف آب با آتش به قتلِ او تفاهم کرده بود عمه‌اش را دید و خواند از خیمه‌های سوخته مادرش را دید ه یادِ داغ هیزم کرده  بود دید گرد محرمانش حلقه‌ی نامحرمان دید طفلی را که راهِ خیمه را گُم کرده بود سرخ شد چشمش  گمانم آهِ آخر را کشید دختران شعله‌ور را که تجسم کرده بود @hosenih یادِ زنجیر و طناب و خارِ راه و سنگِ بام یادِ شام و نان خشک  و لطف مردم کرده بود وقت غسلش دید فرزندش جراحات تنش خیزران از بس که بر پشتش ترحم کرده بود.... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
© فقط ۱۱ روز مانده تا امیرالمومنین از زبان امام رضا علیهما السلام: إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ زُفَّتْ أَرْبَعَةُ أَيَّامٍ إِلَى اللَّهِ كَمَا تُزَفُّ الْعَرُوسُ إِلَى خِدْرِهَا قِيلَ مَا هَذِهِ الْأَيَّامُ قَالَ يَوْمُ الْأَضْحَى وَ يَوْمُ الْفِطْرِ وَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ يَوْمُ الْغَدِيرِ وَ إِنَّ يَوْمَ الْغَدِيرِ بَيْنَ الْأَضْحَى وَ الْفِطْرِ وَ الْجُمُعَةِ كَالْقَمَرِ بَيْنَ الْكَوَاكِبِ روز قيامت چهار روز را زينت مي‌كنند براي خداوند متعال همانند عروسي كه براي حجله زينت مي‌كنند. پرسيده ميشود اين روزها، چه روزهائي هستند حضرت فرمودند: روز عيد قربان، عيد فطر، عيد جمعه و عيد غدير و همانا روز عيد غدير بين روز عيد قربان و فطر و جمعه مثل ماه است در بين ستارگان. 📚اقبال الاعمال _ ج۱ _ ص۴۶۵ 🌹🌹🌹 شعر سوم 🌹🌹🌹 طی شد به قرص نان ‌و نمک روزگار او همسفره با فقیر شدن بود کار او جز یک لباس کهنه دگر جامه ای نداشت جانم فدای پیرهن وصله دار او شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اشعار آیینی حسینیه
#امیرالمومنین_ع_عید_غدیر © #روز_شمار_غدیر فقط ۱۱ روز مانده تا #عیدالله_الاکبر امیرالمومنین از زبا
در مورد شعر امروز👆👇 عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِی عُثْمَانَ اَلدُّورِیِّ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ اَلسَّبِیعِیِّ قَالَ: کُنْتُ عَلَی عُنُقِ أَبِی یَوْمَ اَلْجُمُعَهِ وَ أَمِیرُاَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَخْطُبُ وَ هُوَ یَتَرَوَّحُ بِکُمِّهِ فَقُلْتُ: یَا أَبَتِ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ یَجِدُ اَلْحَرَّ؟ فَقَالَ: لاَ یَجِدُ حَرّاً وَ لاَ بَرْداً، وَ لَکِنَّهُ غَسَلَ قَمِیصَهُ وَ هُوَ رَطْبٌ وَ لاَ لَهُ غَیْرُهُ فَهُوَ یَتَرَوَّحُ بِهِ ابو اسحاق سبیعی گوید:در روز جمعه ای بر دوش پدرم بودم و علی (علیه السّلام)برای مردم ادای خطبه می کرد و خود را به آستینش باد می زد. گفتم: ای پدر! امیرالمؤمنین گرمش شده است؟ گفت: نه سردش شده است و نه گرمش شده. جامه اش را شسته است و هنوز تر است و جامۀ دیگر هم ندارد، بادش می دهد تا خشک شود. الغارات , جلد ۱ , صفحه ۹۸
در صحنه ی پیکار هنرمندترین است او جای خودش...قنبر او عرش نشین است بوسه زنِ خاک قدمش روح الامین است ایوان نجف جلوه ای از عرش برین است آکنده شد از عشق علی بند به بندم ممنون خداوند از این بخت بلندم ای دل! همه ی عمر پریشان علی باش در هر نفست پاره گریبان علی باش در شادی و غم دست به دامان علی باش یعنی که فقط خیره به ایوان علی باش حالا که علی تا به ابد "خَیرُ العباد"است پس نوکری اش از سرمان نیز زیاد است کم آمده در مدح علی دفتر و جوهر هر قدر بگوییم، علی هست فراتر.. نقل است که دیده شب معراج پیمبر جمع اند ملائک همه پا منبر حیدر شانش به خداوند تصور شدنی نیست جز مدح علی در همه عمرم سخنی نیست شاعر: @hosenih
با قطره قطره خون هوادار تو هستم تا آخرین لحظه گرفتار تو هستم این زندگانی را بدهکار تو هستم در کربلا باشم ، علمدار تو هستم من نخلم و ترسی ز داسم نیست هرگز از فتنه کوفه هراسم نیست هرگز @hosenih از پا نیفتم ، گرچه غرق دردم آقا جان سپاهی را به لب آوردم آقا هر کار از دستم برآمد کردم آقا بر هم نریزم کوفه را نامردم آقا سینه سپر ، مرد نبرد هر بلایم من از برادر زاده های مرتضایم کوفه بجای عهد و پیمان جنگ دارد کوفه هزاران خدعه و نیرنگ دارد ساز و دف و تنبور و ساز و چنگ دارد قد تمام کاروانت سنگ دارد خونم به جوش آمد ولی دستم به بند است دیشب شنیدم قیمت خلخال چند است تنها بیا بی ماه و خورشید و ستاره تنها بیا بی اکبر و بی شیرخواره آقا زبانم لال ... دختر! گوشواره! ظهر دهم ، چادر! لباس پاره پاره! از من که گفتن بود ، تیغ تیز دارند شرمنده ام خیلی نگاه هیز دارند @hosenih از خیر اهل کوفه بگذر، جان زهرا یا رحم کن بر حال خواهر، جان زهرا آقا قسم دادم تو را بر جان زهرا انگشترت را در بیاور جان زهرا ای وای بر انگشتر و ای وای انگشت خنجر نبرد از جلو ، ای وای از پشت شاعر: @hosenih
فقط ۱۰ روز مانده تا امیرالمومنین از زبان امام رضا علیهما السلام: هُوَ يَوْمُ التَّبَسُّمِ فِي وُجُوهِ النَّاسِ مِنْ أَهْلِ الْإِيمَانِ فَمَنْ تَبَسَّمَ فِي وَجْهِ أَخِيهِ يَوْمَ الْغَدِيرِ نَظَرَ اللَّهُ إِلَيْهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِالرَّحْمَةِ وَ قَضَى لَهُ أَلْفَ حَاجَةٍ وَ بَنَى لَهُ قَصْراً فِي الْجَنَّةِ مِنْ دُرَّةٍ بَيْضَاءَ وَ نَضَّرَ وَجْهَهُ (روز غدیر) روز تبسم نمودن در چهره مؤمنين است و كسى كه در روز غدير به روى برادر خود تبسم نمايد، خداوند در روز قيامت با ديده رحمت به او نگريسته، هزار حاجت او را برآورده نموده و كاخى از مرواريدهاى بزرگ و درخشان و سفيد براى او در بهشت ساخته و چهره او را زيبا مى نمايد. 📚اقبال الاعمال _ ج۱ _ ص۴۶۵ 🌹🌹🌹 شعر سوم 🌹🌹🌹 غرق گناه هم که شدی رو به شاه کن دل را به نام و یاد علی رو به راه کن حالا که او قسیم بهشت و جهنم است "شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن" شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در کوفه نمانده است دیگر مردی ای کاش زن و بچه نمی‌آوردی من با سرم آمدم دم دروازه تا بلکه مرا ببینی و برگردی شاعر: @dobeity_robaey
گفتم بیا حالا پشیمانم که گفتم ازبسکه یاد خواهرت زینب میفتم آقای من برگرد وقت روزدن نیست اینجا برای کشته های تو کفن نیست بازارشان رونق ندارد سال تا سال چوب حراجی میزنند اینجا به خلخال @hosenih لشکر بیاور باخودت دختر نیاور جان علی! شش ماهه را دیگر نیاور آهن فروشان تا سحر بازند اینجا از شاخه هم سر نیزه میسازند اینجا اصلاً شما داری چه اصراری بیایی؟ مشک اضافه کاش برداری بیایی می تازد اینجا روی چشمت خواب، حتی اینجا طرفدارت نمانده آب، حتی گفتم حسین و خنجری از پشت خوردم یک مُشت، کوفی آمدند و مُشت خوردم تکیه به دیواری زدم که بر سرم ریخت از دار افتادم تمام پیکرم ریخت با تو سر دعوا و حرص مال دارند اینجا برای جنگشان گودال دارند @hosenih در شهر پیچیده خبرهای زیادی پای تجارت رفته سرهای زیادی بد اخمی و زخم زبان ها را ندیدی کندی خنجرهای آن ها را ندیدی انگشتر پیغمبری را در بیاور جای عبا و پیرهن، معجر بیاور شاعر: @hosenih