eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.6هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
333 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
فقط ۱۲ روز مانده تا امیرالمومنین از زبان امام رضا علیهما السلام: مَثَلُ الْمُؤْمِنِينَ فِي قَبُولِهِمْ وَلَاءَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فِي يَوْمِ غَدِيرِ خُمٍّ كَمَثَلِ الْمَلَائِكَةِ فِي سُجُودِهِمْ لِآدَمَ وَ مَثَلُ مَنْ أَبَى وَلَايَةَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فِي يَوْمِ الْغَدِيرِ مَثَلُ إِبْلِيسَ مؤمنينی كه ولايت امير المؤمنين عليه السلام را پذيرفتند، مانند فرشتگانى هستند كه براى آدم سجده كردند. و كسانى كه ولايت امير المؤمنين عليه السلام را در روز غدير قبول نكردند مانند شيطان هستند (که سجده بر آدم نکرد) 📚زادالمعاد : ص۲۶۰ 🌹🌹🌹 شعر سوم 🌹🌹🌹 هم مظهر است رب غفور و رحیم را هم آینه است یا علی و یا عظیم را جز او‌ ندیده ایم امیری که اینچنین بر روی شانه اش بگذارد یتیم را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
من کیستم غبار تو یا باقرالعلوم جان و تنم نثار تو یا باقرالعلوم تو بی عصا شکافته ای نیل علم را موسی ست ریزه خوار تو یا باقرالعلوم این روضه ها که دل خوشی ما فقیر هاست هستند یادگار تو یا باقرالعلوم @hosenih کم گریه کرده ایم برایت حلال کن عرش است داغدار تو یا باقرالعلوم حجاج مکه اند ولی نیست یک نفر زائر سر مزار تو یا باقرالعلوم جانم فدای غربت زهراییت شود جز غصه چیست کار تو یا باقرالعلوم از خاطرات کودکی ات بیشتر بگو ای با رقیه همسفر از آن سفر بگو از ماجرای مجلس اغیار بردنت از خاطرات کوچه و از سنگ خوردنت @hosenih از نعل های تازه و از سینه ها بگو برخیز و از شکستن آیینه ها بگو با ما بگو که عاقبت کاروان چه شد با ما بگو که پیرُهن آسمان چه شد ((کار جهان و خلق جهان جمله درهم است سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است)) شاعر: @hosenih
همینکه ذکر احادیث قال باقر شد عجین دل همه با کردگار غافر شد دلیلِ زینتِ دین پیمبرست باقر عزیز حضرت زهرا و حیدرست باقر امام پنجم و باب النجات انسان ست شفیع محشر پروردگار سبحان ست @hosenih اگر چه اهل دیار رسول اکرم بود ولی دلش همه دم غرق حزن و ماتم بود مدینه در دل خود عالمی حکایت داشت مدینه آب و هوایش شمیم غربت داشت مدینه باغِ دلش را همیشه پرپر کرد صفای آینه اش را زغم مُکَدَر کرد میان روضه ی حیرت مکررا میسوخت همینکه چشم ترش رابه میخِ در میدوخت زداغ یاس نبی غرقِ بی قراری بود هوای دیده ی او دم به دم بهاری بود شبی مصیبت مادر قرار از او میبرد شبی زماتم سنگین کربلا میمرد گواه غربت و درد عزیز زهرا بود خودش زجمع اسیران روز غوغا بود بنا به مرثیه ی نینوا نوایی داشت به یاد کرببلا مجلس عزایی داشت به یاد لحظه ی تلخی که در زمین افتاد بلند مرتبه شاهی ز صَدر زین افتاد از آندمی که حسین بی کس و غریب افتاد میان عده ی وحشی و نا نجیب افتاد از آن زمان که غریبانه دست و پا میزد سنان میان دهان،نیزه بی هوا میزد به آندمی که حسین در یم جفا افتاد سرش به پنجه ی آن شمر بی حیا افتاد زمینِ کرببلا وادی بلا گردید به دست زاده ی بد کاره سر جدا گردید بریده شد سر و دیدند پیکری افتاد کنار مقتل فرزند مادری افتاد نوای اهل حرم تا به عرش اعلا رفت تمام دار و ندار حرم به یغما رفت @hosenih زمین ز خون ولی خدا به جوش آمد صدای نعل تر و تازه ای به گوش آمد تنی زکینه لگدمال سم اسبان شد فراز تل ز غمش خواهرش پریشان شد سری به نیزه شد اندر برابر زینب خدا کند که نباشد برادر زینب شاعر: @hosenih
آن که بر چشمان ما پیراهنی گل فام داد ذره تا خورشید گردد شبنمی انعام داد اشک را از باده ی ساقی کوثر آفرید در ضیافت خانه اش هر دیده ای را جام داد تا که دست موج ها بر دامن ساحل رسد بر دل هر عاشقی دریای نا آرام داد شام را با آل حیدر کعبه ی مستور کرد روز را بر گرد آن ها جامه‌ی احرام داد هرکسی پیغمبری می کرد در آل علی همچو ختم الانبیا او را محمد نام داد مثل خورشید که دیروز از همین مشرق دمید اولین پیغمبری که بعد پیغمبر رسید @hosenih نام زیبایش محمد بود و سیمایش علی قابی از پیغمبر و تصویر زیبایش علی نامه مکتوبی از اوصاف جنت روی او خط و خالش احمد زلف چلیپایش علی ساحل از پیغام های او پر از در و صدف موج الطاف پیمبر بود و دریایش علی چشم او بسم الله است و خال او چون نقطه اش خوشنویسی خداوند است و امضایش علی است پلک هایش پرده‌ی گنجینة الاسرار بود چشم او قاب رسول و حیدر کرار بود @hosenih مثل خورشیدی که روشن می‌کند اشراق را می شکافد نور علمش سینه‌ی آفاق را هرستاره یک شرار از شعله های علم او است با رصد قلب منجم می کشد احراق را نردبانی تا فلک باید که باشد بنگریم خاک پایش شکل داده قامت این طاق را بین گلشن گم شود عطری که هر گل داشته درصفاتش گم کنم سر رشته‌ی مصداق را اشتیاق مهر او ناچیز را خورشید کرد آسمان بر سرگرفت آن ذره ی مشتاق را هرکسی یک قطره از او خواست باران می برد مور از درگاه او تخت سلیمان می برد @hosenih قال باقرهای او تحکیم قرآن حکیم قال باقرهای او یعنی صراط المستقیم آفرینش طفل شش روز است پیش لطف او چشم او شرحی است برآیات احسان قدیم قبل ازآنی که بگویی حاجتت را می دهد نشنود آوای سائل های خود را این کریم احتیاجی نیست بر سوسوی شمعی در بقیع ماه و خورشیدند وقتی که چراغ این حریم جبرئیل اینجا تمام افتخارش نوکری است هر ملک ترفیع گیرد می شود اینجا ندیم بس که بر خاک مزارش ریخت خون از چشم تر سنگ قبرش را تراشیدند گویا از جگر @hosenih شرح جمع عشق را از اشک دامانش بپرس این حکایت را زچشمان گلستانش بپرس دانه دانه یاد یاران قطره قطره اشک ریخت ذکر هر مرثیه از تسبیح مژگانش بپرس هر چه زینب دید او هم دید در دشت بلا ما رأیت الا جمیلا را ز چشمانش بپرس پیکری از شانه‌ی شمشیرها چون زلف شد مو به مو این قصه از زلف پریشانش بپرس دشتی از نامحرمان و دخترانی بی پناه هتک حرمت را از آن چاک گریبانش بپرس هر چه می پرسی مپرس از کوچه و بازار شام یک سحر تا شام ناموس خدا در ازدحام شاعر: @hosenih
غم آمده در عزای تو گریه کند با زمزم اشک‌های تو گریه کند ای کعبه ، تو را چگونه آتش زده اند؟ ده سال مِنی ، برای تو گریه کند @dobeity_robaey
چگونه او جگر پاره روبراه کند توانِ آه ندارد که آه آه کند نشد که راه رود مثلِ مادرش شده بود نشد که خیزد و دیوار تکیه‌گاه کند @hosenih نشسته است جوانش به بستر مرگش خداکند که ننالد فقط نگاه کند چه داشت زهر که جسمش چنین تورم کرد که دست و پا زدنش را چه جانکاه کند هنوز غرقِ جراحات شام و کرببلاست بگو که رویِ پدر را به قتلگاه کند برای او همه‌اش روضه است وقتی که..‌. نظر به آب کند یا نظر به ماه کند @hosenih کنارِ عمه به زنجیر بود و حیف نشد که خویش را سپرِ طفلِ بی‌گناه کند به چنگِ پیر‌زنی سنگ بود و او می‌گفت : خدا کند نزند یا که اشتباه کند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴 نه گنبد، نه حرم، نه آستانی نه خادم تا از او پرسی نشانی زیارت نامه ی این چار قبر است عزا و اشک و آه و نوحه خوانی شاعر: @dobeity_robaey
بر قبر تو خاک و یادِ تو خاک نشد عِلمت علوی و هیچ ادراک نشد در کرب و بلا هرچه که دیدی؛ یک عمر... از حافظۂ کودکی ات پاک نشد! شاعر: @dobeity_robaey
دل آیینه گریان بقیع است غم و اندوه مهمان بقیع است مدینه شمع روشن کن که هر شب شب شام غریبان بقیع است شاعر: @dobeity_robaey
ده سال به یادِ کربلا گریه کنید با روضه‌یِ شاهِ سرجدا گریه کنید ده سال بگوئید کجاها رفته!!! ناموسِ علیِ مرتضی گریه کنید شاعر: @dobeity_robaey
دلتنگ با ربنّای تو گرفته ربنّایم دور از تو وقتی می شوم، دور از خدایم از دست خود خسته شدم، از دست تو نه! جان علی ردّم نکن درد آشنایم @hosenih بخشیدی و از ظرف لطفت کم نیامد اصلاً به روی من نیاوردی گدایم پرونده‌ی عصیان من شرمنده ات کرد بین گناهم توبه ها کردی برایم شیطان مرا در منجلابش غرق کرده زنجیر را محکم بزن بر دست و پایم رفتم به مشهد گوشه‌ی باب الجوادش گفتم خجل از دیدن روی رضایم زهرا نگاهم کرده که اینجا نشستم آمین مادر بوده پشت هر دعایم @hosenih حسّ تنفر دارم از هجران و دوری خسته شدم بسکه نبردی کربلایم دارد محرم می‌رسد کاری نکردم ای کاش عوض می‌شد کمی حال و هوایم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e