#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
همهشب راه میروم در خواب
پای رویای من پُر آبله است
مگر از آسمانِ خانهی ما
تا ضریحت چقدر فاصله است؟!
تا در این شاهراه گم نشوم
باز با چشم بسته بیدارم
چند شب مانده است تا خورشید
چند صد تا ستاره بشمارم؟!
@hosenih
از مزارِ پدر به سمت پسر
در مسیری که شببهشب رفتم
تا ضریحت به احترام نجف
جادهها را عقبعقب رفتم
روزها با شمارشِ معکوس
میگذشتند زود، تا برسم
ساعتم را عقب کشیدم تا
سرِ ساعت به کربلا برسم
یکهزار و چهارصد منزل
یکهزار و چهارصد سال است
سرِ این جاده در زمان ظهور
انتهای مسیر، گودال است
مقتلت را ورق زدم؛ میگفت
ته این جاده صحبت از جنگ است
یاریام کن که زودتر برسم
پای رویای من اگر لنگ است
هر شب این دلهرهست کابوسم
که مبادا دوباره دیر شود
نکند آسمان غروب کند
نکند خواهرت اسیر شود
نکند آب تا حرم نرسد
ساقیات از خجالت آب شود
«روی نیزه بخواب مادر جان!»
ذکر لالایی رباب شود
یاریام کن به یاریات برسم
دستِ خنجر به حنجرت نرسد
تا سواری به گَرد پاهای
دخترِ نازپرورت نرسد
قطره قطره به هم گره خوردیم
تا به دریای سرختان برسیم
تا سرِ ساعتِ طلوع سرت
پلهپله به آسمان برسیم
@hosenih
مثل تسبیح، سوی آغوشِ
ذکرِ «هلمنمعینت» آمدهایم
گرچه دیر است، جای روز دهم
یاری اربعینت آمدهایم
پیشمرگانِ آسمان بودن
آخرِ راهِ ما زمینیهاست
روی زانوی تو شهید شدن
همهشب خوابِ اربعینیهاست
شاعر: #رضا_قاسمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
#محاوره
از الان بگم که چن تا دخترت
دیگه نیستن توی جمعمون داداش
دوتاشون تو بیابونا جون دادن
یکی تو خرابه با سر باباش
دیگه ماموریتم تموم شده
حالا بعد از این باید گریه کنم
یاد حرفایی که تو بزم شراب
به تو و بابام میزد گریه کنم
@hosenih
کی میدونه چی کشیدم این روزا
من عزیزه بودم و خوار شدم
قبل تو صدامم هیچ کس نشنید
بعد تو راهی بازار شدم
تازه داغت تو دلم تازه شده
بشینم باید برات گریه کنم
بعد تو یاد بلایی که اومد
به سر مخدرات گریه کنم
یه سری دردامونو که بدجوری
داغ اون به دل میشینه نمیگم
دیگه اون یهودی تو بزم شراب
چیا گفتش به سکینه نمیگم
سپر بلای بچه هات شدم
هیشکیو به قدر زینب نزدن
تو که از تنور خولی اومدی
دیگه بچه هات به نون لب نزدن
منی که تو کوچه های مدینه
میگرفتن دورمو برادرام
روزگار کشید منو تو ازدحام
توی کوچه های تنگ شهر شام
برا کندن یه قبر کوچولو
تو خرابه خیلی زحمت کشیدم
راستی تو خرابه هنده رم دیدم
خلاصه خیلی خجالت کشیدم
میبینی من که سر مزار تو
شبیه برگای پاییز شدم
روز عاشورا تو قتلگاه تو
حتی با شمر گلاویز شدم
زخمایی که من دیدم روی تنت
به خدا هیچ جوره مرهم نمیشد
کل فرشای دهاتم میومد
تن تو روو همهشون جمع نمیشد
آخه نیزه ها چجوری در اومد
کجا جمع شد تن نامرتبت
دیگه دیدن جا روی تن تو نیست
دوسه تا به جاش زدن به زینبت
@hosenih
کاشکی نامحرمی اینجاها نبود
تا میگفتم کی واست شهید شده
روسریمو برمیداشتم ببینی
که چقد موی سرم سفید شده
بعد از این روزا برات زار میزنم
شبا هم براتو هق هق میکنم
من تو رو نبینم آروم ندارم
میدونم آخر سر دق میکنم
شاعر: #وحید_عظیم_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#زیارت_اربعین
دعوت گرفته یار و نوشته: من الغریب
وقت سفر رسیده، ببین حری یا حبیب؟
شاعر: #قاسم_صرافان
@dobeity_robaey
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
شد اربعین و بردل ما غم اضافه شد
یک فصل دیگری به محرم اضافه شد
@hosenih
تشبیه شد به کوثر و زمزم چو اشک ما
بر آبروی کوثر و زمزم اضافه شد
پای پیاده کار دوصد بال وپر کند
وقتی به سر هوای تو هر دم اضافه شد
دشمن شکسته تر شد و تیرش به سنگ خورد
تا برشمار موکب و پرچم اضافه شد
لبیک یاحسین زمین و زمان که گفت
بر. اعتبار عالم و آدم اضافه شد
@hosenih
خالیست جای محتشم واین چه شورش است
گویا که رستخیز دگر هم اضافه شد
شاعر: #میثم_میرزایی_ارانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
چه بگویم چه به ما و چه بر این آل گذشت
این چهل روز مرا قدر چهل سال گذشت
چه بگویم که پس از تو چه بلاها دیدم
چه بگویم که پس از تو چه به اطفال گذشت
@hosenih
هرکه مارا ز غم و داغ تو ناراحت دید
نیشخندی زد و راهی شد و خوشحال گذشت
دخترت همسفر قافله ام نیست حسین
چه بگویم که پس از او چه به غسال گذشت
خواهری که رخ او را زن همسایه ندید
بی نقاب از وسط آن همه جنجال گذشت
@hosenih
آه از آن لحظه که زینب بدنت را نشناخت
آه از آن لحظه که این قوم ز گودال گذشت
بزم میخوارگی و کوچه و دروازه شام
هرچه که بود به هر شکل به هر حال گذشت
شاعر: #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#مسمط_مربع
فرش سیاه جاده نقش ردِّپا داشت
آئینه ی روحی ترک خورده جلا داشت
این خاک،خاک پاک،عطری آشنا داشت
انگار بوی تربت مُهر مرا داشت
راه نجف تا کربلا آغاز می شد
بال کبوترها یکایک باز می شد
چشمان دنیا محو این پرواز می شد
این کوچ یک مقصد به نام:"کربلا" داشت
@hosenih
حسِّ خوشی دارد پیاده راه رفتن
مانند سربازِ سپاهِ شاه رفتن
شب از مسیر آسمان تا ماه رفتن
شب..،جاده..،خیلی عابر سر به هوا داشت
این عشق،مجنون را به لیلا می رساند
شاه و گدا را پای سفره می نشاند
آهندلی را تا حریمش می کشاند
انگار که شش گوشه اش آهنرُبا داشت
موکب به موکب ناله ی جانکاه خوب است
با سینه زنهایش شَوی همراه..،خوب است
آنقَدر طعم روضه،بین راه،خوب است
زائر همیشه قَدر آهی،اشتها داشت
هر موکبی که پابرهنه می رسیدم
بانگ هَلابیکُم هَلابیکُم شنیدم
طعم خوش چای عراقی را چشیدم
آن استکان هایی که طعم باده را داشت
رقص شکر در چای ها بیداد می کرد
شور حسینی در دلم ایجاد می کرد
این شهدِ"شیرین" خلق را "فرهاد" می کرد
هرجرعه طعم بوسه های ناشتا داشت
ما آیه های روشن فتح المبینیم
فرزند خاکی امیرالمومنینیم
ما سینه زن های یل ام البنینیم
آن کوه که هر صخره را بر سجده وا داشت
بی دغدغه..،بی دردسر..،ساده..،همیشه
با گریه کارم راه افتاده همیشه
زهرا هر آنچه خواستم داده همیشه
مادر هوای کودکش را هر کجا داشت
موکب به موکب با برادر های دینی
با همسفرهای شریف اربعینی
تا صبح گرم گفتگو و شب نشینی
الحقُّ وَ الاِنصاف هر لحظه صفا داشت
اینجا کسی جز اشک دارایی ندارد
نام و نشان ها نیز کارایی ندارد
در عشقبازی مُدَّعی جایی ندارد
در راه می مانَد..،کسی که ادعا داشت
شبگریه ها بغضگلو را حفظ می کرد
با یار حال گفتگو را حفظ می کرد
این آبله ها آبرو را حفظ می کرد
هرسربلندی در کف پا،زخم ها داشت
یاد رقیه راهِ ناهموار رفتم
در نیمهشب..،با زخم پا..،دشوار رفتم
با رخت پاره در دل انظار رفتم
امّا مگر این راه چشمی بی حیا داشت!؟
اینروزها از درد می بارم دوباره
از هجر تو گریه شده کارم دوباره
قصد گریز روضه را دارم دوباره
می گویم از ذبحی که خیلی ماجرا داشت
@hosenih
با قامتی خم خانمی از حال می رفت
تا سمت جسمی درهم و پامال می رفت
آن روضه خوانی که تهِ گودال می رفت
روی سر خود چادر خیرالنسا داشت
اهل قُریٰ بال و پرش را جمع کردند
با چه مشقَّت پیکرش را جمع کردند
انگشت بی انگشترش را جمع کردند
شکرخدا که روستاشان بوریا داشت
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
ای نام تو پناه همه بی پناه ها
مشکل گشا و مونس مانده به راه ها
@hosenih
آدم دخیل توبه به نام شما که بست
جبران شدند با تو همه اشتباه ها
در روز حشر وارد محشر که می شوی
بر دستهای توست تمام نگاه ها
مانند جوون روی مرا هم سفید کن
باب نجات زندگی روسیاه ها
در کسوت غلامی این خانه میزنم
طعنه به تخت و تاج همه پادشاه ها
با گریه ی برای تو آرام میشوم
با گریه بر تو پاک شوم از گناه ها
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
از آب رودخانه و از آب چاه ها
@hosenih
تو تشنه بودی و به لبت جان رسیده بود
در زیر پای مرکب و پای سپاه ها
شاعر: #ابراهیم_میرزائی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
اگر به باغ رسالت دگر سبک بارم
ولی زخون جگر لاله ها به بر دارم
@hosenih
اگر که مانده دوباره مطاعی از داغت
به جان خسته ی خود باز هم خریدارم
سیاه بر تنم از تازیانه پوشیدم
به بند بند وجودم چنین عزادارم
اگر دوباره بخواهی اسیر می گردم
هنوز نیمه ی جانی از این سفر دارم
ولی فراق تو را آنچنان بگریم زار
که راه و رسم سفر را ز دهر بر دارم *
در آفتاب نگاهم کسوف را بنگر
که یادگاری شام است دیده تارم
@hosenih
برای انکه بگویند خارجی هستم
به کوچه های یهودی کشیده شد کارم
شاعر: #موسی_علیمرادی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
برای خرمن آهم حریق میخواهم
رکاب چشم که دارم، عقیق میخواهم
@hosenih
عطای قوه ی اشکی، شهید اشک روان!
چو عمق فاجعه هایت عمیق میخواهم
سیاه جامه ی من را به قبر بسپارید
برای روز مبادا رفیق میخواهم
سپرده ام که به خاکم دهند باب الرأس...
نشانی حرمت را دقیق میخواهم
@hosenih
به اربعین تو امسال میرسد دستم؟
إلی الحسین دوباره طریق میخواهم
شاعر: #علیرضا_وفایی_خیال
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
گرچه غمدیده و بی تاب ولی برگشتم
من به خاک غمت امروز معطر گشتم
من چهل روز فقط همسفر شمر شدم
من چهل روز فقط همقدم سر گشتم
هر کجا صحبت آزار شد و کعب نی ای
سپر دخترکان تو برادر گشتم
چشم عباس به دور، آه نمی دیدی کاش
من چهل روز پی چادر و معجر گشتم
چشم واکن که ببینی قد زینب تا شد
خیز از جا و ببین هم قد مادر گشتم
نظر لطف خدا بود عزیز الزهرا
سایه ات بر سر ما بود عزیز الزهرا
@hosenih
هر کجا از نوک نیزه سر تو خورد زمین
پا به پای سر تو خواهر تو خورد زمین
دست بسته چقدَر سخت زمین می خوردیم
از روی ناقه اخا، دختر تو خورد زمین
نیزه ها در کف کفّار چه مستی می کرد
هی تکان خورد و سر اصغر تو خورد زمین
شام شد مثل مدینه، به غمم خندیدند
پیش زینب، سر آب آور تو خورد زمین
ما که از کوچه به جز غم نکشیدیم حسین
وسط کوچه، چه بد مادر تو خورد زمین
قصّه ی غربت مولا چقدَر غم دارد
روضه ی چادر زهرا چقَدَر غم دارد
@hosenih
یادمان هست همینجا کفنت را بردند
گرگ ها، یوسف من پیرهنت را بردند
یادمان هست همینجا به زمین افتادی
نیزه ها تا لب گودال تنت را بردند
سنگ هاشان به لب قاری قرآن می خورد
رمقِ مانده ی ناله زدنت را بردند
یادمان هست که گودال قیامت شده بود
با سرِ تیغ، عقیق یمنت را بردند
ناگهان بر نوک نیزه سر تو بالا رفت
ده نفر زیر سم اسب تنت را بردند
دختر فاطمه شد قافله سالار، حسین
رفتی و زینب تو رفت به بازار حسین
شاعر: #وحید_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
#حضرت_زینب_س_اربعین
پای خِلقَت در مسیرِ شاهراه زینب است
نه فقط شیعه که دنیا در پناه زینب است
هر زمان در اوج روضه رزق گریه شد زیاد
بی برو برگرد از تاثیر آه زینب است
اشکِ بانو ریشه ی اسلام را محکم نمود
نخل توحید خداوندی،گیاه زینب است
@hosenih
دور کعبهگشتن ما علتش این است که
پرده اش همرنگ با چادرسیاهِ زینب است
گفت بی بی: "ما رَأَیْتُ..."،عالمی دیوانه شد
افتخار مذهب ما این نگاه زینب است
سرشکستن پایِ این غم را خودِ او باب کرد
خون رویِ چوبهی محمل گواه زینب است
با کمال میل رنج کوفه را گردن گرفت
در حقیقت این اسارت دلبخواه زینب است
خطبه ها سربازهای ارتش این خانماَند
کاخ ها ویرانه ی دستِ سپاه زینب است
شام تار از برکت صحن رقیّه روشن است
دست ما تا حشر بر دامان ماه زینب است
@hosenih
عشق یک روح است..،نیمی کربلا نیمی دمشق
گوشه ی شش گوشه،کُنج بارگاه زینب است
▪️
▪️
بعد چل روز آمده با خاطراتی که مپرس...
نیزهها یادآورِ حلقومِ شاه زینب است
بی رقیه آمدن خیلی برایش سخت بود
در حقیقت آن خرابه قتلگاه زینب است
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#حضرت_زینب_س_اربعین
از این عمود وقتی، تا آن عمود رفتم
بر بالِ نور بودم، رَه را چه زود رفتم
@hosenih
زیرِ حرارتِ عشق، میسوختم، ولیکن،
اصلا ضرر نکردم، دنبالِ سود، رفتم
آغوشِ بازِ صحرا، من را بغل گرفت و
با صد سلام و تکبیر، با صد درود رفتم
در جمعِ بیقراران، دلدادگانِ خورشید،
من قطره بودم اما، همراهِ رود رفتم
@hosenih
**
سیلی کسی نمیزد، کس ناسزا نمیگفت
کِی با دلی شکسته، رویی کبود رفتم؟
شاعر: #عادل_حسین_قربان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
پیچید نامت با نسیم صبح در گوشم
روشن شد از خورشیدِ رویت چشم خاموشم
@hosenih
وقتی شنیدم قصههایی از غمِ عشقت،
دیدم تمام غصههایم شد فراموشم
ای روضهات آغاز دلتنگی آدم، آه!
پایان ندارد غربتِ آهنگِ چاووشم
_ کی زائر زلف پریشان توام؟... گفتی:
آن دم که مثل باد باشی مست و مدهوشم
شبهای جمعه در جهان عطر بهشت توست
ای کاش میدیدم ضریحت را در آغوشم
_ پای پیاده، اربعینت... میرسم آیا؟!
سنگینیِ بار گناهان است بر دوشم...
@hosenih
با شورِ شیرینت، میان موکبی کوچک
دور از عراقت در فراقت چای مینوشم...
شاعر: #سراجالدین_سرایانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
یک اربعین آتش گرفتم از فراقت
آتش گرفتم از غم و رنج و مصیبت
تا که دوباره زائرت باشم برادر
چله گرفتم، چله در رخت اسارت
@hosenih
یادم نرفته تشنه بودی بین گودال
هَل مِن مُعینت ماند آخر بی اجابت
یک لقمه نان هم بعد تو راحت نخوردم
حتی ننوشیدم پس از تو آب، راحت
یادم نرفته لحظه ای که نیزه خوردی
تکیه زدی بر نیزه ای غرق جراحت
در خاطرم مانده سرت را می بریدند
در خاطرم مانده زمان سخت غارت
با گریه افتادم به روی پیکر تو
با کعبِ نی بُردند من را از کنارت
دور از نگاه ساقی لشکر ابالفضل
خیلی به ما شد شام عاشورا جسارت
دیدی مرا بر ناقه ی عریان نشاندند؟!
دیدی چگونه شد ادا اجر رسالت؟!
در آسمان کردی طلوع و سر شکستم
وقتِ غروبت جان سپردم در حقیقت
هر جا که رفتم مثل حیدر خطبه خواندم
نام تو را بردم برادر با جسارت
من دشمنت را بر سر جایش نشاندم
با ذوالفقار صبر و تیغ استقامت
اما دلم خیلی پر است از دشمنانت
بر حرمله، بر ابن سعد و شمر لعنت
هر کس که می افتاد ما را می کشیدند
حتی به ما یک دم نمی دادند مهلت
قبل از ورود شام با صوت حزینم
گفتم به نیزه دار تا از یک راه خلوت...
... این دختران را وارد این کوچه ها کن
لج کرد با ما آن خبیث بی مروت
دروازه ی ساعات ما را دوره کردند
خیلی در آن ساعات افتادم به زحمت
از صبح دَم تا عصر مابین اراذل...
باشد نمی گویم بماند تا قیامت
تا سنگ خوردی سنگ خوردم، بین عشاق
گونه به گونه می رود صورت به صورت
یک خواهشی دارم بیا و جان زینب
چیزی نپرس از دخترت از آن امانت
داغ رقیه مثل داغ مادرم بود
نگذار تا این که بمیرم از خجالت
خیلی برایت درد و دل کردم ببخشید
آخر رسیده بر دلم غم بی نهایت
@hosenih
غم گر غم یار است شیرین است این غم
باشد برادر جان دگر خوردم شکایت
من می روم باور مکن زنده بمانم
من می روم دیگر از این وادی غربت
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
نمیخواهم بگویم آنچه دیدم
نمیخواهم بگویم ماجرا را
کجا رفتم چه ها دیدم بماند
نکرده هیچ کس با من مدارا
@hosenih
به روی شانه بار غم کشیدم
میان سینه ام غیر از تبت نیست
همین اندازه می گویم برادر
دگر این زینبت آن زینبت نیست
اگر چه زنده ام-اما به سختی
خودم را تا مزار تو رساندم
مرا با زور از پیش تو بردند
خودم ناراحتم این جا نماندم
تنت روی زمین ماند و سرت هم
فراز نیزه بالای سرم بود
چهل روزه است روز وشب ندارم
غم تو بغض و آه حنجرم بود
رسیدم از سفر آن هم چگونه
پر از دردم، غمینم ،نیمه جانم
شکسته حرمتم در کوچه بازار
شهیدِ طعنه و زخم ِ زبانم
دم دروازه ها یادم نرفته
سرت را نیزه دار تو تکان داد
میان حلقه ی نامحرمان هم
کسی با دست طفلت را نشان داد
@hosenih
همان بهتر که سر بسته بماند
مصیبت های سنگینی که دیدم
اگر چه دور بودم از تو اما
ولی شکر خدا پیشت رسیدم
شاعر: #محمدحسن_بیات_لو
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
#زیارت_اربعین
مابین خوبانت به بدها هم نظر کن
یک بار هم از کوچه اینها گذر کن
@hosenih
خیلی گناه آورده ام اینجا ببخشی
شام مرا با نور آمرزش سحر کن
من بند بندم با گناهان انس دارد
آتش بزن!جسم مرا زیرو زبر کن
هرتیررا شیطان به سمت قلبم انداخت
یا نور و یاقدوس هایم را سپر کن
بی گریه میمیرم تورا حق سه ساله
سهمیه چشمان من را بیشتر کن
این بنده سرکش به تو امیدوار است
خیلی بدم اما تو با من خوب سر کن
بگذار با هم اربعین درراه باشیم
یارب مرا با دوستانم همسفر کن
کرببلا را از حسن باید بگیرم
آقا!تو رحمی به گدای دربه در کن
@hosenih
هرموقعی امضا زدی شش گوشه ام را
درروضه ی زینب گدایت را خبر کن
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#قاسم_صرافان
▶️
آغازِ ما تویی و سرانجام ما تویی
بی تو، مسیر عشق به آخر نمیرسد
بر سردرِ سرای محبت نوشته اند:
با سر، کسی به محضر دلبر نمیرسد
@hosenih
در راهِ جابر، این همه عمار و میثم است
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است»
سالار هر مبارز بی ادعا، حسین!
ای کشته ی وحوش مقدس نما، حسین!
باز برخیز که در قافله حاضر باشی
در جهان گذرایی، که مسافر باشی
وقت جبران نشستن شده، برخیز و بیا
اربعین است، در آن کوش که جابر باشی
در مسیری که در آن یار طلب کرده، تو را
شرط اول قدم آن است که ناصر باشی
چه کریم است، اگر حر بشوی میبردت
تا که هم پای حبیب ابن مظاهر باشی
کربلای تو همینجاست همین امروز است
عهد کن با ولیِ عصر، معاصر باشی
در دل اگر که گندم ری کِشته ای نیا
خود را به پای دِرهم اگر کُشته ای نیا
نورش نصیب قلب منافق نمیشود
دلبسته ی مقام، که عاشق نمیشود
جای نشستن است مگر زیر نام تو؟
بی رگ، چگونه دم بزنم از قیام تو؟
این دستها که چوب علَم را گرفته اند
بی شک، چنین گلوی ستم را گرفته اند
بر کشتی نجات خدا، ناخدا، حسین
راز به هم تنیدن دلهای ما، حسین
@hosenih
«حُبُّ الحسین یَجمَعُنا» شد نشان ما
در خیمه ی حسین، یکی شد زبان ما
محشر کبری به پا کرده است آن «ذبح عظیم»
بار بربندید، «بسم الله الرحمن الرحیم»
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#محمد_فردوسی
▶️
امروز اربعین عزیز دو عالم است
یا این که روز دوم ماه محرّم است؟
یکقافله رسیده که رهتوشهاش غم است
یکقافله که قامت بانوی آن خم است
یکقافله بدون علمدار آمده
یک قافله که از سر بازار آمده
@hosenih
گرد و غبار چادر زنها مشخّص است
آثار خستگیبدنها مشخّص است
رنگ کبود و جای زدنها مشخّص است
از آه آه و لحن سخنها مشخّص است ...
... خیلی میان راه اذیّت شدند، آه!
چل روز اسیر داغ اسارت شدند، آه!
@hosenih
در این میان زنی که شبیه فرشته است
آمد ولی حجاب سرش رشتهرشته است
پیداست که به او چهقدَر بد گذشته است
با اشک، روی قبر برادر نوشته است:
قبر حسین، کُشتهی عطشان کربلا
«در خاک و خون تپیدهی میدان کربلا»
@hosenih
من زینبم... شناختی آیا؟ بلند شو
ای نور چشم مادرم از جا بلند شو
یا که بگیر جان مرا یا بلند شو
ای سر بُریدهام! به روی پا بلند شو
برخیز و خوب دور و برم را نگاه کن
آوارگی اهل حرم را نگاه کن
@hosenih
هر کس رسیده محضر تو گریه میکند
دارد سکینه دختر تو گریه میکند
در پشت خیمه همسر تو گریه میکند
بالای قبر اصغر تو گریه میکند
لالایی رباب، دلم را شکسته است
آوای آب آب، دلم را شکسته است
@hosenih
دارد رباب صحبت سربسته با فرات
لبتشنه بود اصغرم ای بیوفا فرات!
یک لحظه هم برای رضای خدا فرات ...
... اصلاً دلت نسوخت برایم چرا فرات؟
رویت سیاه! موی سفید مرا ببین
زخم گلوی طفل شهید مرا ببین
@hosenih
یک اربعین بدون تو سر کردم ای حسین!
از شام و کوفه هدیهای آوردم ای حسین!
بهتر نگاه کن به روی زردم ای حسین!
عبّاس اگر نبود که میمُردم ای حسین!
چشمان هرزه دور و بر ما زیاد بود
در شهر شام، خنده و هورا زیاد بود
@hosenih
با چوب خیزران لب سرخت سیاه شد
حرف از کنیز بردن یک بیپناه شد
وقتی سهسالهی تو لبش غرق آه شد
با تازیانه پیرهنش راه راه شد
بین خرابه خاطرهها را گذاشتم
شرمندهام که یاس تو را جا گذاشتم
@hosenih
چل روز پیش بود که پیشانیات شکست
از لا به لای جمعیّتی نیزهدار و پست
دیدم که شمر آمد و بر سینهات نشست
راه نفسنفسزدنت را به زور بست
خنجر کشید و آه... بماند برای بعد
آهی شنید و آه... بماند برای بعد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
#حضرت_زینب_س_اربعین
صبح روز اربعین تا چشم بگشاید سحر
عالم از غم ناله ی عشاق میگردد خبر
این همه زائر رسیده اربعین اما حسین
چشم بر راه است تا زینب بیاید از سفر
@hosenih
چرخ گردون اشک میریزد که دارد می رسد
کاروانی از ستاره، دیدن شمس و قمر
این صدای شیون زهراست در پیش پسر
یا صدای ناله ی ایتام در پیش پدر
آه از دیدار زینب با حسین سر جدا
آه از شرح گزارش دادن آن خون جگر
زینب از غم ها چه گوید با حسین تشنه کام؟
روی نیلی، قد خم، جانْ پر شراره، دیده تر
از کجای این سفر گویم؟ نگویم بهتر است
آن قدر گویم که ای افتاده در خون غوطه ور!
@hosenih
در خرابه دختری دق کرد از بس گریه کرد
با سرت همراه شد آن دختر شوریده سر
یک سه ساله قدر یک پنجاه ساله داغ دید
بوسه زد بر جای زخم خیزران و شد شهید
شاعر: حجتالاسلام #سیدروح_الله_مؤید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
...
صدای تو از دور آمد، شنیدم
به سمت صدایت دویدم، دویدم
قفس بود و در تنگنای نفس بود
درِ آسمان باز شد، پر کشیدم
@hosenih
زدم دل به جاده، شتابان، پیاده
نفس بودم و از خودم دل بریدم
شدی داغ و در عمق جانم نشستی
شدم اشک و در پای عشقت چکیدم
دویدم، بریدم، شکستم،نشستم
نفس تازه کردم، به سمتت پریدم
شدم بید مجنون، شدم دل، شدم
خون
نسیم تو آمد، به سویت وزیدم
اگر منت باد سوزان.. کشیدم
اگر ناز خار بیابان... خریدم
@hosenih
علم تا علم رد شدم از خودم هم
به تو آرزوی عزیزم رسیدم
شبی بود روشن، فقط تو، فقط من
در آغوش زیبایی ات آرمیدم...
شاعر: #سیده_تکتم_حسینی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
با سری که خصم تو بُرد!آمدم
آینه رفتم ولی خُرد آمدم
خیز از جا یا اخا با روضه ی:
«یاس در ویرانه پژمرد» آمدم...
@hosenih
پیش چشمم صحنه ها تار است،آه
پیش داغت هر غمی هیچ است، وای
واقعا در بین خاک ای جان من:
جسم پاکت بوریا پیچ است؟وای
آمدم با کهنه پیراهن حسین
تا که آن بر خاک تو بیرق کنم
بین من با تو جدایی کافی است
آمدم سر را به تن ملحق کنم...
حاء و سین و یا و نون!شد خون چکان
غم از اول ریشه در اسمت دواند
تازیانه زد پس از تو بر تنم
آن که اسبش را روی جسمت دواند...
@hosenih
با لب تشنه تو را کشتند و آه
از همان روز است جانم بر لب است
با حساب اینچنینی یا اخا:
اربعینت! اربعین زینب است...
شاعر: #محمدحسین_مهدی_پناه
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
دوید در رگم از شامه، ماجرا این است
نخست خاصیت خاک کربلا این است
به خاکبوسی او آمدم، رفیقم گفت
که سربرآر کنون، گنبدِ طلا این است
@hosenih
همان نظاره ی اول که دیدمش از دور
ربود قلب مرا، جذبه ی ولا این است
رها و گم سر میدان پرچمش بودم
مرا سپرد به پرچم که رهنما این است
گرَم به سنگ ملامت زنند خلق، کرم
مشایه ی تو مرا مذهب است و آئین است
@hosenih
من از عمود هزار و یکم خراب شدم
که اهل مشهدم و ابجد رضا این است
دلم میان دو گنبد قرار از کف داد
عمود آخر دنیا برای ما این است
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
شبیه کوه پابرجایم و چون رود سیّالم
به سویت میدوم با کودکانی که به دنبالم...
@hosenih
تمام ابرها بر شانۀ من گریه میکردند
گرفتم آسمان خسته را زیر پر و بالم
نمیدانی چطور آرام کردم کودکانت را
گرفتم قطرههای اشک را با گوشۀ شالم
ببین بر چهرۀ من ردّ پای باد و باران را
ببین بیعمر نوح امروز، بانویی کهنسالم!
نشد لبریز در طوفان غمها کاسۀ صبرم
به آن پروردگاری که خبر دارد از احوالم
اگر عمری بماند تا کنارت سیر بنشینم
برایت شرح خواهم داد از اندوه چهل سالم
@hosenih
میان رفت و آمدهای قایقهای سرگردان
به غیر از کشتیات راه نجاتی نیست در عالم
شاعر: #اعظم_سعادتمند
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
عزیزم کجایی که خواهر رسید
فراق من و تو به آخر رسید
مرا مثل سابق صدا کن حسین
بیا حاجتم را روا کن حسین
@hosenih
پس از تو ندارم دگر سایه بان
پس از رفتنت، قامتم شد کمان
شده خواب راحت برایم حرام
امان از شلوغی و از ازدحام
همان کس که سیلی به سجاد زد
قدم به قدم بر سرم داد زد
مرا در کنار خودت خاک کن
بیا اشک چشم مرا پاک کن
دعا بود کارم ولیکن حسین
مرا خارجی خواند دشمن حسین
امان از غم و غصه ی بی حساب
امان از رسیدن به بزم شراب
اگرچه به سختی تکان می خورم
نیفتاده از روی سر چادرم
تمام تنم از کبودی پر است
دلم از نگاه یهودی پر است
بیا خاطرات مرا زنده کن
کمی مثل سابق فقط خنده کن
پس از تو دگر گریه شد کار من
گواهش همین دیده ی تار من
چهل شب شنیدم فقط از رباب
علی لایی لایی، علی جان بخواب
@hosenih
چه ها دیده ام من درین اربعین
شدم بعد عمری خرابه نشین
بپرس از هر آن روضه در این مسیر
ولی از رقیه سراغی نگیر
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#زیارت_اربعین
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
رسیدم از سفر و هرچه دیدهام حسن است
که اربعین همهاش هم حسین هم حسن است
نفس نفس علی است و تپش تپش زهراست
و دم حسین اگر هست بازدم حسن است
مِن الازل علی است و الی الابد زهرا
به هر دل است حسین و به هر حرم حسن است
نوادگان حسین وحسن یکی هستند
و جَدِ ارشدِ این نسل محترم حسن است
@hosenih
به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است
که در نجف حسن و در مدینه هم حسن است
طریقِ کرببلا هم که سفره داریِ اوست
میان راه ببین که قدم قدم حسن است
فقیرها همه در اربعین کریم شدند
چه جای حیرت ما تا ابالکرم حسن است
به روی تیرک این جادهها به موکبها
نگاه کن که ببینی به هر علَم حسن است
پیادهها به حرم میرسند و میفهمند
کسی که رفتنشان را زده رقم حسن است
@hosenih
چو میزبانِ همه قاسم است و عبدالله
حسین نه به گمانم در این حرم حسن است
* *
رسید کرببلا زینب و بر حسین اش دید
کنار مادرشان روی خاک غم حسن است
* *
از آن زمان که حسین از حسن شنید چه شد
جگر خراش حسین و پُر از الم حسن است
از آن زمان که نشستند و حرفِ کوچه زدند
به پیچ و تاب حسین و به قدِ خم حسن است
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e