eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.9هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
348 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
عرش را داده بها، سیزدهِ ماه رجب وعده ی اهل ولا، سیزده ماه رجب از دل کعبه نمایان شده بر اهل زمین وجه باقی خدا، سیزده ماه رجب ما به شکرانه‌ی ناز قدمش معتکفیم عشق شد قسمت ما، سیزده ماه رجب بهترین بنده رسیده است اگر که شده است بهترین وقت دعا، سیزده ماه رجب چه بسا از برکاتش، برسد دست گدا... روزی کرب و بلا، سیزده ماه رجب صدفِ قلب کسی که شده دُرّش حیدر فاطمه کرده سوا، سیزده ماه رجب سیزده، آیت نور است برای عشاق بهره‌مند است ازین نور تمام آفاق کعبه بر غیر علی سینه دریده؟ هرگز دلم از بندگی‌اش، دست کشیده؟ هرگز باب هر علم، علی باشد و لقمان حتی به الفبای علومش نرسیده هرگز هر که از جام علی مست شد و عاشق شد باده‌ای خوش‌تر از آن را نچشیده هرگز جز به شوق نجف و دیدن انگور ضریح بین سینه دل تنگم نتپیده هرگز علی آن است که بهتر ز غلامان خودش جامه‌ای بهر خودش هم نخریده هرگز یک نفر بود و گل سر سبد خلقت بود مثل او را به خودش خاک ندیده هرگز علی آن جلوه‌ی نورانی ذات صمد است "قل هو الله احد" را سندی مستند است ذکر مدحش به لب جن و ملک گل کرده به علی ختم رُسُل نیز توسل کرده نه فقط تکیه‌ی عرش است به دستان علی آسمان با نظرش، حفظ تعادل کرده بارها گشت نبی بی کس و با یک لشگر... یک تنه حیدر کرار، تقابل کرده به همه خیر رساند و به همه روزی داد از همه طعنه شنیده است و تحمل کرده سفره‌دار کرمش بود حسن، با این حال خودش از نان جوی خشک، تناول کرده پدری کردنِ بر اهل ولا را ز ازل حضرت حیدر کرار تقبل کرده آن که زهرا به وجودش شده خرسند، علیست برترین اصل، در آیین خداوند علیست شد علی، معجزه و آیت عظمای نبی شد صدایش شب معراج تسلای نبی دیگران راه دگر رفته ولی شیر خدا قدمش بود فقط جای قدم‌های نبی بود احمد همه جا مست تماشای علی بود حیدر همه جا مست تماشای نبی در شب فتنه که بودند پی قتل رسول همه دیدند که خوابیده علی جای نبی شد ابالفضل اگر یک تنه سقای حسین پدرش بود فقط یک تنه سقای نبی بِعَلیٍ... بِعَلیٍ... بِعَلیٍ... بِعَلی... بود ذکر بِعَلی، ذکر گوارای نبی علی از هر جهتی بی مثل و تک بوده نام او نام خداوند تبارک بوده لشگر از جنگ هراسان شده، می‌پرهیزد او سه دفعه ولی از جای خودش برخیزد شاهکاری که علی کرد به جنگ احزاب شعف و شور مرا یکسره برانگیزد کار دشوار که می‌گشت، نبی بی وقفه با توکل به خدا روی به حیدر می‌زد عجبی نیست اگر پشت ندارد زرهش هیچ کس نقل نکرده است علی بگریزد تا علی نعره زند رو به صفوف دشمن سپر و تیغ و زره روی زمین می‌ریزد به چنین جلوه‌ی طوفانی و غرنده‌ی خود بر همه، فخر و مباهات نماید ایزد حق به دستان علی قدرت خود را رو کرد پسر عبدود افتاد و ملک هو هو کرد علی آن است که طبق سند روز غدیر نزد هر مؤمن و هر مؤمنه‌ای هست امیر علی آن بنده نوازی است که هنگام جلوس بنشیند عوض مرد غنی، نزد فقیر علی آن است که تا طفل یتیمی در شهر نشود سیر، به والله نمی‌خوابد سیر علی آن است که بر پیرهنش وصله پُر است گرچه دارد ز عوالم همه را در تسخیر علی آن است که با نور ولایش یک عمر کرده دل‌های محبان خودش را تطهیر علی آن است که گرچه حرمش در دل ماست دل ما را به فراق نجفش کرده اسیر "ها علیٌ بشرٌ کیفَ بشر؟!" حیدر کیست؟! درک او کار به جز فاطمه‌ی اطهر نیست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۱۵ بهمن ۱۴۰۱
🔴 بیتی زیبا منقش بر ایوان طلای حرم امیرالمومنین (ع) 👌 زائران درگهت را بر د‌َرِ خُلد بَرین می‌دهند آوازِ «طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِین*» شاعر: (قرون ۷ و ۸ هجری قمری) *سوره زمر آیه ۷۳ ↳ @hosenih@dobeity_robaey
۱۵ بهمن ۱۴۰۱
🔴 بیتی زیبا منقش بر ایوان طلای حرم امیرالمومنین (ع) 👌 تا نجف شد آفتابِ دین و دولت را مقام خاک آن دارد شرف بر زمزم و بیت الحرام شاعر: (قرون ۷ و ۸ هجری قمری) ↳ @hosenih@dobeity_robaey
۱۵ بهمن ۱۴۰۱
5.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸در شام حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و ایام ، دیدن این کلیپ خیلی می‌تونه باشه... 🍃قشنگ معلومه داره با حرف می‌زنه... 👌اتفاقاً دیروز مقام معظم رهبری (حفظه الله) در مراسم دانش‌آموزان، به این موضوع اشاره کردند و فرمودند: «شما با دل‌های نورانی، روشن و با صفای خود از همین امروز می‌توانید با خدا دوست شوید. یکی از راه‌های دوستی با خدا این است که در نماز توجه داشته باشید که در حال با خدا هستید». © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۱۵ بهمن ۱۴۰۱
به سر رسید دگر داستان غربت من کجایی ای سبب خنده ولادت من عزیز مادر من ، یار با محبت من همیشه دیدن روی تو بوده عادت من مریض درد فراقم بیا عیادت من چقدر بار مصیبت به شانه بردم من خدا گواست که یکسال و نیم مردم من چه غصه ها که برای تنت نخوردم من تو روی خاک و به بادها سپردم من مرتبت کند ای نخل سرو قامت من تو رفتی و غم داغ تو بر جبین افتاد چقدر پشت سرت خواهرت زمین افتاد به ضرب تیر گلوی تو از طنین افتاد بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد دم شهادت تو شد دم شهادت من ز خاطرم نبرم چشمهای گریان را نگاه حسرت و سوز دل یتیمان را به کوفه طرز پذیرایی ز مهمان را سرت به نیزه تلاوت نمود قرآن را شکست رأس تو ، از دست رفت طاقت من شدیم وارد شام خراب یادت هست؟ به بازوی من خسته طناب یادت هست؟ به آستین که گرفتم حجاب یادت هست؟ تو را زدند به قصد ثواب یادت هست؟ زدند لطمه به روی تو و به عزت من من و غم و من و ناله ، امان از این غربت کفن نداشت سه ساله ، امان از این غربت فدک نبود و قباله ، امان از این غربت رخش کبود چو لاله ، امان از این غربت گذاشت داغ روی داغ بی نهایت من غروب و خیمه و غارت خدانگهدارت فراق یار و اسارت خدانگهدارت عزای شام و جسارت خدانگهدارت غم نگاه حقارت خدانگهدارت هزار شکر که آخر روا شد حاجت من شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
امان ز هجر امان از نبودن تو حسین گرفت جان مرا غصه ی تن تو حسین ز سینه ام نفس بی قرار افتاده حسین عشق تو در احتضار افتاده چقدر اشک بریزم نیامدی پیشم دلم گرفته عزیزم نیامدی پیشم دلم هوای تو کرده بیا در آغوشم هنوز بعد عزایت سیاه می‌پوشم برای تو همه زندگیم سینه زدم کنار دخترکان یتیم سینه زدم نگاه کن چقدر چین به صورتم‌ دارم نشان ضربه ی سنگین به صورتم دارم برات روضه ی هرروزه میگرفتم من به یاد تشنگی ات روزه میگرفتم من کسی مقابل من آب خورد غش کردم و گاهواره کمی تاب خورد غش کردم اگرچه از همه کس احترام میبینم به خواب اگر بروم خواب شام میبینم به احترام سرت چشم من نشد روشن تنور خانه ی من مطلقا نشد روشن پس از تو داغ کفن میکشد مرا آخر شتر سوار شدن میکشد مرا آخر  زمان خواندن قرآن زدم بروی لبم به یاد آن لب و دندان زدم بروی لبم  میان خانه غمِ آفتاب را چه کنم به سایبان بروم من رباب را چه کنم چقدر شام، سرت را عذاب میدادند به قاتلت جلوی من شراب میدادند لباس مادری‌ات را گرفتم‌ از دستش مرا زیاد زد اما گرفتم از دستش در آفتاب نشانی غربتم برگشت شبیه صورت تو رنگ صورتم برگشت  نگو دوباره چرا من به شام سر زده ام پی زیارت قبر رقیه آمده ام همینکه نیست سرم سایه ی سری سخت است بدان برادر من بی برادری سخت است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
آن بانویی که داشت نورش جلوه ی رب آن بانویی که بود نامش زینتِ أب آن بانویی که جلوه بخشیده به مکتب در بستری بی سایه بان می سوخت در تب ای روزگار پست، بد کردی به زینب با صبرِ زهرایی حماسه آفریده یک زن چگونه این همه غربت چشیده؟! بی بی چه زجری بین نامحرم کشیده در ازدحام دشمنانش شد معذب ای روزگار پست، بد کردی به زینب آن قدر بر دستش، نشانِ ریسمان دید آن قدر داغ و روضه های بی کران دید آن قدر در جسم عزیزانش، سنان دید بر کعبه ی داغ و رزایا شد ملقب ای روزگار پست، بد کردی به زینب ای وای از داغِ چهل منزل اسیری در شام، شرمنده شدن با سر به زیری آیا شده با آستینت رو بگیری؟! در شام و کوفه قامت او شد مورّب ای روزگار پست، بد کردی به زینب بزم شراب و زینب و چشمان پرخون بودند آن جا کاش زیر چرخ گردون یا زینبیون یا سپاه فاطمیون بودند آن جا کاش یارانی مقرب ای روزگار پست، بد کردی به زینب دارد بساط گریه بر ارباب هر روز یک سال و نیم آشفته و بی تاب هر روز هم ناله می شد با رباب و آب هر روز یاد حسینش، تشنه خوابیده است هر شب ای روزگار پست، بد کردی به زینب می دید در گودال غرق خون، تنش را می دید با چشمان تر، جان کندنش را می دید، دشمن می کِشد پیراهنش را می دید جسمش می رود در زیر مرکب ای روزگار پست، بد کردی به زینب یاد حسین تشنه اش، وقت اجل کرد یاد نظاره کردنش از روی تل کرد پیراهن خونی دلبر را بغل کرد جانش رسید از داغِ آن لب تشنه، بر لب ای روزگار پست، بد کردی به زینب شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
رسیده نوکر عاصی و روسیاه عقیله رسیده با طمع بخشش از اله عقیله به هر دری زدم و عبد سر به راه نبودم مرا بخر که شوم عبد سر به راه عقیله گناه و معصیت از چشم پُر گناه می افتد اگر به دل برسد لطف یک نگاه عقیله مرا خلاص کن از جایگاه آتش دوزخ قسم به حرمت والا و جایگاه عقیله خوشا به حال شهیدان جان فدایی زینب خوشا به غیرت شیرانِ در سپاه عقیله به یاد قلب سلیم مدافعان شهیدش سلام می کنم امشب به بارگاه عقیله به روز حشر که مُهر سکوت بر لب خلق است حسین، ذکر لب ماست در پناه عقیله ** نگو به مقتل ارباب، قتلگاه حسینی که قتلگاه حسین است و قتلگاه عقیله چه شد که این همه کعبِ سنان به پیکر او خورد؟! مگر نبود کفیلش، نبود ماه عقیله؟! اگرچه سنگ به پیشانی اش زدند ولی باز ندید چشم کسی عجز و اشک و آه عقیله شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
آه ای صبور قافله ی غم سفر بخیر راوی روضه های محرم سفر بخیر خلوت نشین نیمه شب ندبه های اشک دلگیر بغض های دمادم سفر بخیر یکسال و نیم غربت و دلتنگی و فراق یکسال و نیم گریه ی نم نم سفر بخیر ای شاهد مراثی گودال قتلگاه ای وارث مصیبت اعظم سفر بخیر بغض غریب خاطره های کبودِ شام امن یجیب کوچه ی ماتم سفر بخیر روی کبود و نیلی و آشفته ی فراق موی سپید و خاکی و درهم سفر بخیر زلفی بخون نشسته سرِنیزه ها رهاست بانو به زیر سایه ی پرچم سفر بخیر شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
نام زینب می‌برم شعرم پریشان می‌شود نام زینب می‌برم این ابر باران می‌شود نامِ زینب بردم و دریا مودب ایستاد باز اقیانوس نا آرام طوفان می‌شود چادرش قدری بتابد آب می‌گردد زمین روزها در سایه‌اش خورشید پنهان می‌شود در دعا می‌ایستد محراب حیرت می‌کند از مناجات شبش سلمان مسلمان می‌شود در مدینه سالها زهرا صدایش می‌کنند وقت تفسیرش خود جبریل دربان می‌شود خم نشد زانوی عباسش بجز در پای او تا به محمل می‌رود اکبر شُتربان می‌شود یک قدم خانم بیاید کوفه می‌پیچد بهم یک قدم بی‌بی بکوبد شام ویران می‌شود واژه‌هایش خطبه شد نهج البلاغه جمع شد خطبه نه تیغ علی انگار عریان می‌شود کیست این؟زهرا علی؟شایدحسن شاید حسین حق بده آئینه از این اوج حیران می‌شود ** بادهایِ کربلا خاکسترش را پس دهید نیزه‌داران سایبانِ بسترش را پس دهید لحظه‌های آخرش چشمش به این درخُشک شد تیرهایِ حرمله آب آورش را پس دهید خوب شد پیراهنی دارد گذارد بر دلش گفت از بس یادگار مادرش را پس دهید آه خیلی پیش او جایِ رقیه خالی است می‌شود ای شامیان نیلوفرش را پس دهید پیشِ او می‌گفت دختر_مرد شامی می‌زدش لااقل انگشترش انگشترش را پس دهید این طرف او داد می‌زد آن طرف با او رباب نیزه‌های بی مُروت حنجرش را پس دهید آفتاب و نیزه و سنگ است... چیزی مانده است؟ کاشکی می‌شد بگوید اصغرش را پس دهید ساعتی در دستتان اُفتاد دندانش شکست خیزران در دستها دیگر سرش را پس دهید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
هردم به آخرین سخنت گریه میکنم یاد غروب و زخم تنت گریه میکنم یکدم بیا ببین که فتادم زپا حسین دائم به غصه ومحنت گریه میکنم پیراهنت به سینه گرفتم بیا ببین بر خون روی پیرهنت گریه میکنم یادم نمی رود که چه دیدم به قتلگاه با یاد دست و پا زدنت گریه میکنم در زیر آفتابم و یاد تن توأم از طرز زیر و رو شدنت گریه میکنم شد بوریا کفن به تن نعل خورده ات هر لحظه من،بر آن کفنت گریه میکنم کی میرود،زخاطر من مجلس شراب بر چوب دشمن و دهنت گریه میکنم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
من نگاهم نگاهِ بر راهم ناله ام گریه های بی گاهم حِق حق ام سرفه ام نفس زدنم من بریده بریده ام آهم بوی گودال می دهد دستم تشنه ام روضه های جانکاهم چشم نه سر نه جان را نه آه تنها حسین می خواهم حرم گرم و ساده ام پاشید رفتی و خانواده ام پاشید چشم ها تار می شود گاهی درد بسیار می شود گاهی درد پهلو چقدر طولانیست سرفه خونبار می شود گاهی روضه ای که سکینه هم نشنید سرم آوار می شود گاهی پیش ام البنین نشد گویم حرف دشوار می شود گاهی گرمی آفتاب یادم هست التماس رباب یادم هست شانه وقتی که خیزران بخورد دست سخت است تا تکان بخورد و از آن سخت تر به پیش رباب ضربه ای طفلِ بی زبان بخورد من صدایش شنیده ام از دور تیر وقتی به استخوان بخورد از همه سخت تر ولی این است حنجر کوچکی سنان بخورد حرمله خنده بی امان می زد غالباً تیر بر نشان می زد تا صدای برادرم نرسید وای جز خنده تا حرم نرسید ناله ام بند آمد از نفست نفسم تا به حنجرم نرسید بین گودالِ تو به داد من هیچ کس غیر مادرم نرسید گرچه خوردم کُتک به جانِ خودت پنجه ای سمت معجرم نرسید ناله ات بود خواهرم برگرد جان تو جان دخترم برگرد پسرت بود و بی مهابا زد به لبت آب بود اما زد تا صدای من و تو را ببُرد چکمه پوشی به سینه ات پا زد دید زخم است و جای سالم نیست نیزه برداشت بین آنها زد عرقش را گرفت با دستش بعد از آن آستین که بالا زد روضه ی پشت گردنت سخت است خنجرش را درست آنجا زد بعد او جوشن تو را کندند رفت و پیراهن تو را کندند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۱۶ بهمن ۱۴۰۱