#امیرالمومنین_ع_شام_غریبان
نام خود را نقش کن امشب به ایوان علی
ای به قربان علی و ای به قربان علی
سالها رفتیم مشهد تا که دربانی کنیم
تا که شاید یک سحر باشیم دربان علی
من که شبها میرسم تا صبح بارانی شوم
چشم خود را میسپارم دستِ باران علی
عرش هم حتی ندارد بی نیازیِ مرا
مادرم زهرا بزرگم کرده با نان علی
خوش بحال بچههای بی کسِ آن روزها
حسرتِ ما هست و خوابی روی دامان علی
مثلِ زینب ، مثلِ عباس است، مثلِ اکبر است
هرکه امشب میشود پاره گریبان علی
یک طرف امالبنین و یک طرف سوزِ رباب
گریهی ما را درآورده شبستان علی
گوشهای پیراهن بابای خود را باز شُست
امالکثومست و این شامِ غریبان علی
مثل چشمان حسین و مثل چشمان حسن
آه میسوزد جگرهای پریشان علی
وقت غسلش دست را روی شکاف سر گذاشت
آب هم آتش گرفت از زخم سوزان علی
خضر اُفتاده زمین، جبریل اُفتاده زمین
اصلاً امشب میشود این خانه ویران علی
اینطرف دست حسن، آنسو حسینِ بی کفن
یک کفن را میکشند آرام بر جان علی
سر به تابوتِ پدر میزد حسن میزد حسین
وای از عباس و از تشییع پنهان علی
*
بعد از این باید برای کربلا آماده شد
آخرین روز است زینب بود مهمان علی
آخرین حرفی که میزد با یتیم کوفه بود
گفت روزی میرسند اینجا یتیمان علی
کوفه بعد از من مدارا کن تو با سرنیزههات
کوفه! جانِ زینب و جانِ تو و جانِ علی
مجلس نامحرم و طشت زر و جانم حسین
کاش جایش بشکند آنروز دندان علی
*
"ای دل غمدیده حالت بِه شود، دل بَد مکن"*
نام ما ثبتست از اول به دیوان علی
هر زمانی که نجف میخواهم اما جور نیست
با قطاری میروم سمت خراسانِ علی
با علی ما آمدیم و با علی جان میدهیم
خاک ما را فاطمه خواندهست ایرانِ علی
*جناب حافظ
✍ #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_شام_غریبان
دگر ز مسجد کوفه نوا نمیآید
نوای نالهی شیرخدا نمیآید
برای عزت و ترویج راه بسم الله
صدای نقطهی پایین با نمیآید
چه کرده زهر که رنگ علی چنین شدهست؟!
چه کرده که نَفَسِ رفته، جا نمیآید؟!
هر آن چه شیر، به او میدهد طبیب اصلاً
به هوش، حیدر آل عبا نمیآید؟!
چه کرده است مگر تیغ، خونِ فرق علی_
چگونه بند به طب و دوا نمیآید؟!
هر آن چه زینب کبری پدر پدر گوید
دگر ز جانب بابا صدا نمیآید
آهای طفل یتیم نجف، گرسنه بخواب
ازین به بعد دگر مرتضی نمیآید
ازین به بعد اگر پیرمرد نابینا
غریب و خسته بگوید بیا، نمیآید
دگر میان هوای گرفتهی این شهر
شمیم همنفس مصطفی نمیآید
چه خوب! پیر لعینی به سوی جسم امام
برای ضربهزدن با عصا نمیآید
هزار شکر کفن هست بین کوفه هنوز
تن امام روی بوریا نمیآید
پس از پدر به تسلی و تعزیت، احدی_
به تازیانه سوی بچهها نمیآید
اسیر چیست؟! عزادار بعد دفن پدر
به احترام دوباره به خانه میآید
✍ #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امیرالمومنین_ع_مدح
علی مشغول بازی با یتیمان بود وقتیکه
کسی چون إبن ملجم در نمازش "إهدنا" میخوانْد
شاعر: #محسن_ناصحی
@dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امیرالمومنین_ع_مدح
همین ساعت که ما در حسرت یک بوسه میسوزیم
کسانی در نجف پیش ضریحش عالمی دارند
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
@dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امیرالمومنین_ع_مدح
برو ضریح علی باش تا ببوسندت
چه صرفه میبری ای نقره از رکاب شدن
✍ #محمد_سهرابی
@dobeity_robaey
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امیرالمومنین_ع_مدح
به وقت کار نخلستان، اگر دنیا حواسش بود
نگه میداشت در شیشه، عرقهای جبینت را
✍ #حسن_معارف_وند
© اشعار آیینی حسینیه ↙️
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
آخرین مجلس من قبل مماتم روضهست
اولین محفل من بعد وفاتم روضهست
پدرم گفت گرفتار شدی روضه بخوان
خواندم آگاه شدم باب نجاتم روضهست
مال و فرزند و عیالم همگی وقف حسین
کارِ من در همهی طولِ حیاتم روضهست
چه نیازیست که نوکر به همه رو بزند
رزقِ افزون شده دارم، برکاتم روضهست
چارهای نیست اگر کرببلا روزی نیست
وقت ایامِ جدایی، عتباتم روضهست
وقت جانکندن من مرثیهخوان را گویید
سخن از غیر نگوید، سکراتم روضهست
گر بپرسند چه داری به شب اول قبر؟
باز با گریه بگویم حسناتم روضهست
✍ #سیدحسین_میرعمادی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
دنیا مجال بوسه به خاک دَرِ علیست
باغ بهشت منظره دیگر علیست
کعبه بنا شد از جهت اولین دمش
مسجد مبارک از نفس آخر علیست
پرواز او فراتر از این آسمان ماست
قدر آن شبی که درخور بال و پر علیست
شاهنشهی که پینه به نعلین خویش زد
ای چرخ غافلی که کجا کشور علیست
خطهای عهدنامۀ مالک چه گفتهاند؟
کو مهتری که خاک پی اشتر علیست
تا هست عدل از نمکخندههای او
آبادی بهشت هم از کوثر علیست
آنجا که علم آدم و خاتم به هم رسید
قلب سلیم و خاطر روشنگر علیست
صفین را ببین و دلش را به نیزهها
تا بنگری که غربت و غم لشگر علیست
بر نیزه رفت اصغر و اکبر، شگفت نیست
پیداست تا همیشه که دعوا سر علیست
زینب، بزرگ بتشکن کوفه و دمشق
پیغمبر خداست نه پیغمبر علیست
من هم فتاده شور سلیمانیام به سر
چشم گدا به خاتم انگشتر علیست
✍ #علیمحمد_مودب
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
دیدی از غُصه و غم خسته و مالامالم
آمدی باز خودت زود به استقبالم
از وفایت چه بگویم که شبیه مادر
هر کجا رفتهام و آمدهای دنبالم
مرگ همسایه و اقوام مرا زنده نکرد
بس که با حرص و طمع، در طلب آمالم
از سیهرویی و احوال بدم هیچ مپرس
شرمسارم، چه بگویم؟! به همان منوالم
چه گرفتاری و بیماری سختی دارم
شب به شب، وقت مناجات و دعا بیحالم
نظری کن که فقط جَلد نجف باشم و بس
نکند گم بِشَوم، مُهر بزن بر بالَم
بی علی هر دم و هر بازدمی معصیتست
با علی حکم عبادات گرفت اعمالم
سفر کربوبلا تذکرهاش با زهراست
آه مادر چه شده تذکرهی هر سالم؟!
**
من همان سینهزنِ داغ حسینت هستم
که پریشان شده از تشنگیاش، احوالم
کاش بودم به کنارش که تنش پا نخورد
سالها گریهکنِ آن بدنِ پامالم
کاش بودم که به او، این همه نیزه نزنند
یاد آن جسم مُقطع شده در گودالم
کاش بودم که شوم غارت و غارت نشود
داغدارِ تن غارتشده در جنجالم
✍ #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
اینقَدَر این دستِ خالی را پُر از گوهر مکن
خاک این در کیمیای ماست، آن را زر مکن
برکتت را از زمینِ اهل آبادی مگیر
نهر دنیا را پُر از آبی بجز کوثر مکن
تا سحر در وا مکن، من هم به در، سر میزنم
حال این دیوانهی آشفته را بهتر مکن
دربهدر بودم که دیدم بیخبر دعوت شدم
پس دگر من را اسیر این در و آن در مکن
آبرودار! آبروریزیِ عبدت را بخر
صحبت پروندهام را پیشِ پیغمبر مکن
من به زهرا قول دادم زود آدم میشوم
طفل بازیگوش را شرمندهی مادر مکن
با همین آلودگی بیتوته کردم در حرم
عبد بازار نجف را دور، از حیدر مکن
سهم انگور مرا هم از ضریح او بده
سیرمانی مرا بشنو ولی باور مکن
چشمِ خیسم را برای تو فقط رو میکنم
چشم من را نزد شخصی جز حسینت، تَر مکن
ای نسیمی که سحرگاهان در عالم میوزی!
جز نسیم کربلا را قسمت نوکر مکن
من فقط زانو زدم پائینِ پاهای حسین
پس مرا محتاج، جز شهزادهاش اکبر مکن
**
با سر زانو حسین آمد در آغوش علی
گفت ناله هرچه کردی پیش من، دیگر مکن
در عبا میچینمت، میریزی از اطراف آن
اینقَدَر من را اسیر قوم غارتگر مکن
عمهات گیسو پریشان میکند پاشو علی
فکر او کن، فکر من را بین این لشکر مکن
✍ #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
دل من غرقِ گناه است، الهی به حسین
در دلم حسرت و آه است، الهی به حسین
هی گنه کردم و هی توبه شکستم افسوس
رُخم از شرم سیاه است، الهی به حسین
#شب_جمعه شده و ابر خطاپوش رسید
بنده محتاج نگاه است، الهی به حسین
#شب_قدر است و دل سرکش و عُصیانگر من
در پی پشت و پناه است، الهی به حسین
من پشیمان شدهام، دست مرا باز بگیر
اشک این دیده گواه است، الهی به حسین
آن حسینی که ز تن پیرهنش را بُردند
بر سرِ نیزه سرِ بی بدنش را بُردند
✍ #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
روی زمین نگذاشتی شبها سر راحت
وقتی که دیدی مستمندی را سر راهت
در جمع مردم با تبسم مینشستی آه
اما نگفتی با کسی جز چاه از آهت
در بین نخلستان عرق میریختی هر روز
تا شب کمی خرما و نان باشد به همراهت
رؤیای زیبایی برای هر یتیمی بود
بین خرابه نیمهشبها چهرۀ ماهت
محراب کوفه شاهد راز و نیازت بود
"مولایَ یا مولای" نجوای سحرگاهت
هر چند طوفانی میان سینهات جاریست
آرامشی دارد تَوَکَّلتُ عَلَی اللّهَت
شهری کمیلت میشود با هر فرازی از_
یا نور و یا قدوسهایِ گاه و بیگاهت
امروز هم دنیا به مَردی چون تو محتاج است...
✍ #رضا_خورشیدی_فرد
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e