eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
315 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
اینکه هنوز پشت درم، اینکه سائلم یعنی بزرگواری تو هست شاملم چشم‌ات گرفت چشم مرا در مقام اشک ناقابلم اگرچه، نشستی مقابلم آنقدر در اتاق خودم روضه خوانده‌ام گاهی حسین می‌شنوم از وسائلم من با دلم چقدر برای تو سوختم دلخوش به این امید، بیایی به محفلم گفتم به عشقِ اُم بنین بعد مُردنم هر هفته شنبه روضه بگیرند منزلم محکم اگر برای تو بر سینه می‌زنم مشغول گردگیری آئینه‌ی دلم قبله‌نمای قلب من اصلاً به سمت توست یومیه پنج مرتبه سوی تو مایلم هرچه برای توست، برایم مقدس است من عاشق علامت و طبل و شمایلم ** ای کاش ماجرای گلویت دروغ بود دنبال یک نشانه میان مقاتلم از بس برای تشنگی‌ات گریه کرده‌ام از روضه‌ی گرسنگی‌ات حیف غافلم ✍سروده گروه ادبی 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌روشناییِ آتش می‌افروزد، به شیطان اقتدا کرده از قلب تاریکش به دوزخ راه وا کرده در حصر طاغوت است و در زنجیر طغیان‌ها با واژهٔ معصوم آزادی چه‌ها کرده؟ دستش به خون آیهٔ تطهیر آلوده‌ست خود را اگر مصداقی از تبت یدا کرده ابلیس‌انسانِ خدانشناسِ کافرکیش مرز وقاحت را چه آسان جابجا کرده! او از همان قومی‌ست که قرآن ناطق را ظهر عطش، بر خاک، تقطیع هجا کرده آیینه‌ در آیینه حق تکثیر خواهد شد ظلمت اگر با نورِ نور اینگونه تا کرده آتش زده شاید که خاموشش کند، اما آتشفشانش نوربارانی به‌پا کرده! از هر طرف در رمی شیطانند خلق الله با عروة الوثقی درافتاده؟ خطا کرده سهم غرورش عاقبت بارانی از سنگ است هرکس به سمت آسمان تیری رها کرده ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آمد زمان دفن، خدا پیکرش کجاست؟! بر خاک داغ، پیکر شعله‌ورش کجاست؟! تا حنجر بریده ندا داد، شد عیان... جسمی که کرده نعلِ فَرَس پرپرش کجاست قوم بنی اسد بنشینید در برم تا رو کنم مصائب زجرآورش کجاست معلوم نیست روی حصیر این تن کمش... چندین و چند عضو ز سرتاسرش کجاست ای خاک داغ کرب و بلا پاسخم بده پس یادگار دوخته ی مادرش کجاست؟! سالم نمانده قدر نگینی هم از تنش جایی برای بوسه به جز حنجرش کجاست؟! شرط است و مانده‌ام متحیر زمان دفن باید به سمت قبله شود سر، سرش کجاست؟! با دفنِ شیرخواره روی سینه‌ی حسین کردم عیان مقام علی اصغرش کجاست باید به علقمه بروم تا نشان دهم جسم پُر از جراحت آب آورش کجاست ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با برادر نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می‌آید نفس‌هایم گواهی می‌دهد بوی تو می‌آید شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کرده و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرده زمین را غرق در خون خدا کردی خبر داری؟ تو اسرار خدا را برملا کردی خبر داری؟ جهان را زیر و رو کرده‌ست گیسوی پریشانت از این عالم چه می‌خواهی همه عالم به قربانت مرا از فیض رستاخیز چشمانت مکن محروم جهان را جان بده، پلکی بزن، یا حیّ و یا قیّوم خبر دارم که سر از دِیْر نصرانی درآوردی و عیسی را به آیینِ مسلمانی درآوردی خبر دارم چه راهی را بر اوج نیزه طی کردی از آن وقتی که اسب شوق را مردانه هِی کردی تو می‌رفتی و می‌دیدم که چشمم تیره شد کم‌کم به صحرایی سراسر از تو خالی خیره شد کم‌کم تو را تا لحظهٔ آخر نگاه من صدا می‌زد چراغی شعله شعله زیر باران دست و پا می‌زد حدود ساعت سه، جان من می‌رفت آهسته برای غرق در دریا شدن می‌رفت آهسته ** بخوان! آهسته از این جا به بعد ماجرا با من خیالت جمع، ای دریای غیرت! خیمه‌ها با من تمام راه برپا داشتم بزم عزا در خود ولی از پا نیفتادم، شکستم بی‌صدا در خود شکستم بی‌صدا در خود که باید بی‌تو برگردم قدم خم شد ولیکن خم به ابرویم نیاوردم نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می‌آید نفس‌هایم گواهی می‌دهد بوی تو می‌آید ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ ؛ یادم آمد محرّم آن‌سال  عشق با ما قرار تازه گذاشت  حکم آماده باش لغو شد و  هیچ‌کس میل بازگشت نداشت    دسته‌ی دوستان اهل ادب  تحت فرمان شاعری بودند  همگی اهل یک حسینیه  تعزیه‌خوان ماهری بودند    خیمه‌سوزان عصر عاشورا  همه آتش شدند، آه شدند   دسته‌ی دوستان تعزیه‌خوان  گل میدان صبح‌گاه شدند    چند روزی گذشت و شکر خدا  حکم آماده‌باش هم آمد  روح از جسم و هوش از سر برد  بوی عطری که از حرم آمد    شب حمله به حکم فرمانده  اهل آن دسته انتخاب شدند  اولین راهیان آن میدان  پیشتازان فتح باب شدند    شب دل‌دادگان دریادل   شب رزمندگان عاشق بود  گریه‌ی آن‌شب مخالف‌خوان  با معین‌البُکا مـوافق بود    همه با حمله‌های برق‌آسا  وسط معرکه درخشیدند  بعد یک عمر تعزیه خواندن  کربلا را به چشم خود دیدند    آن‌که نقش امام را می‌خواند  با ابالفضل و با علی‌اکبر  تانک‌ها را در آتش افکندند  لرزه افتاد بر تن لشکر    در تب پیچ‌و‌تاب پیشروی  عده‌ای در محاصره ماندند  همه با هم در آخرین اجرا  زخمی و تشنه‌لب رجز خواندند    دیدی ای دل که تعزیه‌خوانان  پیش فرمانده روسپید شدند  زیر باران آتش دشمن  همه جز یک نفر شهید شدند    دیده‌بانان به چشم تر دیدند  آخرین پرده بود بی‌پرده  سر نعش حسین تعزیه‌خوان  شمر با گریه آب آورده     بعد سی‌سال آن مخالف‌خوان  به رفیقان هم‌قسم پیوست  به مریدان حضرت زینب به شهیدان آن حرم پیوست    روز تشییع پیکرش دیدند  اشک از چشم آسمان آمد  در حسینیه ولوله افتاد   تا صدای سکینه‌خوان آمد    نسخه‌ی تعزیه ورق می‌خورد  شکوه با پیکر برادر بود  سر این صحنه شد به پا محشر  تن پاک شهید، بی سر بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عاشق‌تر از خون تو در رگ‌های عالم نیست خون خدایی! انتظاری غیر از این هم نیست این شور حین سوگواری چیست در جان‌ها؟! الحق که روح این عزاداری فقط غم نیست اشک از سر هر شانه با زنجیر می‌ریزد این گریه‌ها آیا برای ماتم‌ات کم نیست؟ دریا هم از اشکش بسازد عابدی تا صبح! تأثیر آن اندازه‌ی اشک محرم نیست گشتم تمام شهر را و کوچه‌هایش را جایی برایم امن‌تر از زیر پرچم نیست ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای سر ‌که در مقابل چشمان زینبی داغِ نشَسته بر دل سوزان زینبی ای سر بریده‌ای که تنت روی خاک‌هاست تو کشته‌ی غریب بیابان زینبی ای سربریده! بی‌سروسامانی‌ام ببین می‌بینمت که بی‌سر وسامان زینبی از چشم نیمه‌باز تو ای غیرت‌خدا معلوم شد هنوز نگهبان زینبی با اینکه نیزه‌ای به گلویت نشسته است اما هنوز قاری قرآن زینبی گیسوی درهمت سر نی فاش می‌کند آشفته‌ی رباب و پریشان زینبی پایین نی، مراقب طفلان تو منم بالای نی، مراقب طفلان زینبی ✍ و 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در این غروبِ غریبی، ببین کواکب را به‌روی نی سر گلگونِ نجمِ ثاقب را بخوان به لحن حروفِ مقطعه امشب حدیث غربت زینب، بخوان مصائب را بخوان «وَلِیُّکُمُ الله» را پناه حرم بگو حکایت این مردمانِ غاصب را برای تسلیت خاطرِ «ذَوِی القُربَی» ز تازیانه‌ی طعنه ببین مواهب را بخوان «لِیُذهِبَ عَنکُم»، شکوهِ غیرت من! که دور سازی از این کاروان، اجانب را مسیح خسته‌ی من! ندبهٔ أنا العطشان به خون نشانده دل بی‌قرار راهب را لب مقدس قرآن و خیزران؟ ای وای و «أم حَسِبْتَ» بخوان این همه عجائب را! بیا شبی به خرابه، بیاوری با خود برای دخترکت لیلةُ الرغائب را هنوز بر لب تو بغض «أَیَّ مُنقَلبٍ» به انتظار نشسته غریب غائب را ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نزدیکِ قتلِگاه نیا، نه، به دور باش ای کوهِ صبر! ای زنِ تنها! صبور باش از رویِ تل، نگاه کن این سیلِ نیزه را اینجا نایست! رد شو، به فکرِ عبور باش روزی برایِ پیکرِ صدپاره، گریه کن روزی بسوز و مرثیه‌خوانِ تنور باش "خورشید" رفته بر سرِ نیزه، تو مثلِ "ماه" بر عالمی بتاب؛ ولی غرقِ نور باش صبحِ وصال، کِی برود جانبِ غروب؟ شامِ فراق چیست؟ تو غرقِ حضور باش لب تَر کن از حضور و به معراج پَربکش بردار جام و مستِ شرابِ طهور باش ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
همین‌که سایه‌ات را بر سرم دارم، خدا را شکر همین‌که در هوای تو گرفتارم، خدا را شکر   نبینم گریه‌باران است چشمت، آسمانِ من! مزن آتش به جان عالم و آدم، جهانِ من!   اگر زینب نبیند اشک‌هایت را، که زینب نیست! اگر نشناسد آن سوزِ صدایت را، که زینب نیست!   خیالش سخت بود آری که روزی سر کنم بی‌تو چگونه بودنم را بعد از این باور کنم بی‌تو؟   شب یلدای من، آخر به روز تو چه آوردند؟! چقدر اوضاع گیسوی تو را آشفته‌تر کردند   سرت را در خیالم شانه می‌کردم که طوفان شد کمی آهسته‌تر ای باد! گیسویش پریشان شد    به‌روی نیزه چشمان تو را پُردرد می‌بینم در اطراف خودم تا می‌شود نامرد می‌بینم   کمی از روی نی قرآن بخوان! قاری زیبایم! که شاید دست بردارند این قوم از تماشایم   از آثار نگاه توست، اگر بر روی پا هستم اگر هستم اگر از داغ لب‌های تو نشکستم   و من ناباورانه خیره می‌مانم به جایی که شکسته حرمت قاری و شأن آیه‌هایی که   برای قوّت قبلم ز لب‌های تو نازل شد بخوان جانم فدایت، سوزِ صوتت مرهم دل شد   بخوان قرآن برای کودکی که پای تو جان داد به این قصه چگونه می‌شود امروز پایان داد-   که هم تو باشی و هم من شبیه روزهایی که حیاط خانۀ ما بود و آن حال و هوایی که... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اشکِ غریب، عاقبتش شرم آشناست بدبخت آن کسی‌ست که از صاحبش جداست یک عمر از دعای فرج رزق خورده‌ایم باید وبال گفت به دستی که بی‌ دعاست پایی که نیست در پی تو، لنگ می‌زند دنبال تو دویدن ما آبروی ماست از دیگران دوا برسد درد مطلق است دردی اگر ز تو برسد مرهم و دواست هرجور هست پیش تو یک‌روز می‌رسیم آقا بگو که خیمه‌ی زهرایی‌ات کجاست؟ حق می‌دهیم دل به دل ما نمی‌دهی ما سال‌هاست عادتمان لاف و ادعاست * سجده به‌غیر تربت اعلی نمی‌کنیم مُهر قبول سجده‌ی ما مُهر کربلاست * هرچه زدند باز ز جایش تکان نخورد زینب کنار نیزه‌ی آقایِ سرجداست ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از روی نیزه بر منِ غمگین نظاره‌ای حرفی، کنایه‌ای، سخنی یا اشاره‌ای پلکی بزن که حال حرم روبه‌راه نیست کافی‌ست بزم سوختگان را شراره‌ای سوسو بزن به سوی من، ای سوی دیده‌ام! در آسمان به‌جز تو ندارم ستاره‌ای دستم نمی‌رسد به سر نیزه‌ات اگر در دست زینب است گریبانِ پاره‌ای یک قتلگاه رفتی و صد قتلگاه من... گشتم به هر دیار حسین دوباره‌ای با هر تکانِ نیزه، تکان می‌خورد سَرَت جانا به گوش نیزه مگر گوشواره‌ای؟! پیشانی‌ات شکست که پیشانی‌ام شکست آیینه بی خبر نشود از نظاره‌ای جایش به روی صورت من درد می‌گرفت می‌خورد تا که بر رُخ تو سنگِ خاره‌ای بی پوشیه به پیش نگاه حرامیان جز آستین پاره نداریم چاره‌ای ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خداوندی که لیلای حسین است... خودش هرجوره شیدای حسین است ز گریه پاک کردم چشم خود را... به‌روی چشم من جایِ حسین است اگر هر شب به هیئت می‌روم من دلیل آن "بفرمای" حسین است به‌جای خوب‌ها من‌ را سوا کرد خدایی عشق، معنای حسین است ملالی نیست! دنیادوستم من اگر دنیام دنیای حسین است گناه از شهر رفت و نور آمد خداراشکر، غوغای حسین است خجالت می‌کشم از روی ماهش که زحمت‌های ما پای حسین است چرا بیمارها نومید باشند؟! امید ما مداوای حسین است خوشم با آفتاب کربلایش گلستان، بین صحرای حسین است برات اربعینم را بگیرید علاج کار، امضای حسین است ** جوانان بنی‌هاشم بیایید عبا پُر از علی‌های حسین است ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هم سفره را به مردم روزی رسان بده هم لقمه را به سائل بی خانمان بده جود مرا ببین و ز سهم خودت ببخش گر ارزنی‌ست دست تو، بر دیگران بده یک‌بار خرج من نشده آبروی تو سرمایه از من است...، تو گاهی زیان بده گفتم "من الغریب" و شنیدی "الی الحبیب" در این مسیر، نوکری‌ات را نشان بده "یابن الحسن بیا" ی تو دردی دوا نکرد یک‌بار هم بیا و خودت را تکان بده تکلیف، روشن است...، برو پایِ کار باش عذرت قبول نیست، بیا امتحان بده حالا بیا و بار مرا هم به شانه گیر این‌بار تو به پیکر خسته توان بده می‌بینمت! ... حیا کن و کمتر گناه کن تا کی به تو امان بدهم؟ ... تو امان بده! ای آن‌که از مهار خود و نفْس، عاجزی افسار خویش را به امامِ زمان بده بیرونِ خانه‌ام نرو، مثل جهنم است خود را به زور هم شده، جا و مکان بده غصه نخور که داروی درد تو کربلاست دل را به دست صاحب آن آستان بده ** بالاسرِ حسین برو قبل هر نماز... پائینِ پایِ اکبرِ لیلا اذان بده فرمود: علی کنار تو زانو زدم، نرو اینجا به من کمک وسط دشمنان بده ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فردا که می‌فهمم بهایِ اشک من چیست افسوس خواهم خورد که کم گریه کردم @dobeity_robaey
امام عصر، فدای محرم جدت فدای چشم ترت یاد ماتم جدت دعای مرحمتت شد سبب که این گرما... نشسته در دلم از داغ اعظم جدت سیاه پوشی ما را قبول کن مولا شریک کن دل ما را تو در غم جدت چو رشته‌های عَلم این دل مرا بتکان قسم به حُرمت والای پرچم جدت به لطف توست که در فتنه‌های قبلِ ظهور نشد جدا شوم از راه محکم جدت به حق چشم پُر اشکت مرا نکن محروم زمان گریه ز فیض دمادم جدت برای عرض ارادت دل مرا برسان به کربلا، به بهشت مسلّم جدت ** به قتلگاه چنان بی قرار زینب بود که ریخت روی زمین اشک نم نم جدت تمام زندگی‌ام را دوباره دَرهم کرد به خاک کرب و بلا، جسم درهم جدت چه روضه‌ای‌ست مصور، به چشم می‌بینی‌ به دست خویش، شب و روز، خاتم جدت ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شهیدی در میان کاروانت می‌شوم یا نه؟ غبار رهگذار عاشقانت می‌شوم یا نه؟ دلم سنگ است می‌دانم، دلم تنگ است می‌دانی نمی‌دانم که خاک آستانت می‌شوم یا نه؟ مرا با گوشه‌چشمی خواندی اما کاش می‌گفتی فدای چشم‌های مهربانت می‌شوم یا نه؟ فدای تو چه جان‌های جوانی شد بگو آیا فدای آن شهیدان جوانت می‌شوم یا نه؟ سرم را کاش بر زانو بگیری یوسف زهرا بگو وقت شهادت، میهمانت می‌شوم یا نه؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ما به شوق وصال تو کاری جز همین بی خیالی نکردیم ای جواب همه بی کسی‌ها! از فراقت سؤالی نکردیم تو فریدی شریدی وحیدی* جز فراموشی از ما ندیدی این دل سنگ خود را به عشقت لحظه‌ای هم سُفالی نکردیم حب دنیا کر و کورمان کرد نَفْس ما را ز تو دورمان کرد با شیاطینِ راه عبورت ای فرشته! جدالی نکردیم ما کجا و تب اشتیاقت تر نشد چشممان در فراقت سر شد این عمر کوتاه و فکری بهر این خشکسالی نکردیم رو به هر ناکسی در گشودیم با همه جز تو همسفره بودیم عفومان کن که جایی برایت در دل خویش خالی نکردیم ✍ *اصبغ بن نباته می‌گوید از امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) شنیدم که می‌فرمود: صاحب این امر، شرید (آواره)، طرید (رانده)، فرید (تک) و وحید (تنها) است. 📚کمال الدین و تمام النعمة شیخ صدوق، ج۱، ص۳۰۳، باب ۲۶، ح ۱۳. 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نمی‌رسم من از این جاده‌ها به گرد شما به خاک پای گدایانِ کوچه‌گرد شما خدا کند که عنان‌گیرِ مَرکبت باشم فدای پا‌به‌رکابان در نبرد شما ارادتی به تو و خانواده‌ات دارم منـم غـلامِ غـلامان فَردفَردِ شما چرا شبیه گذشته مرا نمی‌خواهی؟ مگر نمی‌خورم آقای من به درد شما؟ غروب جمعه رسیده؛ زمان خجلتم از مرور نامه‌ی اعمال و آهِ سرد شما ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جمعه‌ها طبع من احساس تغزل دارد ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد بی‌تو چندی‌ست که در کار زمین حیرانم مانده‌ام بی‌تو چرا باغچه‌‌ام گل دارد شاید این باغچه دَه قرن به استقبالت فرش گسترده و در دست گلایل دارد یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت یک قدم مانده، زمین شوق تکامل دارد جمکران نقطۀ امید جهان شد که در آن هرچه دل، سمت خدا دست توسل دارد هیچ سنگی نشود سنگ صبورت، تنها تکیه بر کعبه بزن، کعبه تحمل دارد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به گریه‌های یتیمانه‌ی گدایانت... اراده کن برسد دست ما به دامانت بریده‌ایم ز شهر و به خاک‌راه زدیم به این امید که باشیم در بیابانت گناهکاری ما خشکسالی آورده نمی‌رسد به نفس‌های شهر، بارانت "بُطونهم مُلئت بالحرام" هم شده‌ایم که نیستیم زمان عمل مسلمانت... ز ره نیامدی و جمعه جمعه پیرشدند تمام پیرغلامان ز داغ هجرانت بیا بهار به پا کن بهار یعنی تو بیا که گل بدهد دانه دانه گلدانت ** عزای جد غریبت رسیده آقاجان فدای شال عزا و دوچشم گریانت برات کرببلا را بیا محبت کن بحق خشکی لب‌های جد عطشانت ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در خیمه‌گاهِ غیبت، با غربتی نهانی هستی برای جدّت مشغولِ روضه‌خوانی در وادیِ مُحرّم غیر از تو نیست مَحرم چون وارثِ قدیمِ این داغِ بیکرانی آشوب می‌شود قلبِ داغدارت آقا با صوتِ نابِ قرآن، یا نغمه‌ی اذانی دلتنگم و عزیزم از تو خبر ندارم در کربلا و مشهد، یا اینکه جمکرانی؟! تا جان دهم کنارِ هر قطره اشکِ چشمت از خیمه‌ی عزایت بفرست یک نشانی امسال هم برایت کاری نکردم اما دعوت شدم به لطفَت در اوجِ مهربانی با نَفْس در جدالم! لطفاً مرا نگهدار عُمری به زیرِ پرچم هر طور می‌توانی روزِ ظهورت ای‌کاش با جان و دل بیایم با ذکرِ یاحسین و با حالِ آسمانی افتاده چشمت از خواب این روزها و دائم بیگانه با غذا و یک جرعه آب و نانی شد کشته جدّت آقا چون تشنه و گرسنه با یادِ این مصیبت در تو نمانده جانی ** این روزها به یادِ قدّ کمانِ زینب در روضه می‌نشینی با قامتِ کمانی از غارت و اسارت، جانت به لب رسیده شامِ تو می‌شود صبح، با گریه‌ی نهانی! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از حالِ خوب روضه بهتر عالمی نیست همراه من جز اشک‌هایم همدمی نیست دلخون ‌تر از پرچم سیاهِ گنبد تو این روزها بر بامِ عالم پرچمی نیست باید به حال چشم‌هایم خون بِگریَم آنجا که در داغ تو مرطوب از نَمی نیست دریاتر از چشمی که دریا را خجل کرد در مروه‌ی سعی و صفایت، زمزمی نیست گر عالم و آدم شود بیگانه با من وقتی تو هستی آشنایم، پس غمی نیست آرامشی دارم که می‌دانم، برایش از روضه‌اَت بهتر دلیلِ محکمی نیست وقتی تو را بالا سرِ قبرم ببینم دیگر برایم بهتر از آن دم، دمی نیست در روضه‌ی گودال جا دارد بمیرم دزدیدن پیراهنت درد کمی نیست در داغ تو زینب کمر خم کرده یعنی... سنگین‌تر از داغ تو بی شک ماتمی نیست آن زن، که حتّیٰ سایه‌اش را کس ندیده‌ست وای از زمانی که برایش محرمی نیست ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هرچند پای خسته‌ی زینب توان نداشت هرچند بین قافله جانش امان نداشت بار امانتی که به منزل رسانده است چیزی کم از رسالت پیغمبران نداشت جز گیسوان غرق به خون روی نیزه‌ها در آتش بلا به سرش سایه‌بان نداشت آیا به جز حوالی گودال، ساربان، راهی برای رفتن این کاروان نداشت؟ یک شهر چشم خیره و... بگذار بگذریم شهری که از مروّت و غیرت نشان نداشت آری هزار داغ و مصیبت کشیده بود اما تنور و تشت طلا را گمان نداشت دیگر لب مقدس قرآن کربلا جایی برای طعنه‌ی آن خیزران نداشت! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e