#سید_شهیدان_خدمت
#شهید_جمهور #رئیسی_عزیز
دست او در آسمان، دست شهادت را گرفت
بال در بال شهادت مزد خدمت را گرفت
از سر شب هی خبر میآمد از پرواز او
رفته رفته این خبر رنگ حقیقت را گرفت
میتوانست او نباشد در میان کوه و دشت
آسمان اما صدایش کرد، دعوت را گرفت
کار کرد و کار کرد و کار کرد و کار کرد
این دویدنها مسیر بی نهایت را گرفت
از علی بن ابی طالب (ع) نشان مِهر را
از حسین بن علی (ع) مُهر سیادت را گرفت
او دلش تنگ امام مهربان خویش بود
در شب میلاد او اذن زیارت را گرفت
✍ #محمد_رسولی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#شعر_پایداری
#مرگ_بر_اسرائیل
نمیترسيم ما از داغها و تلخكامیها
نمیترسيم ما از های و هوی اين حرامیها
براي ما كه معلوم است حقه بازی اينها
نمیترسيم هرگز از ترقهبازی اينها
نمیترسيم از دشمن، ز تهديد و ز تحريمش
اگر درياي خون باشد، نمیگرديم تسليمش
نمیترسيم از آتش، كه ما از نسل زهراييم
و قطره قطره قطره از پی هم، موج درياييم
كه ما حقيم و هرگز از كف باطل نمیترسيم
شهادت افتخار ماست، از قاتل نمیترسيم
نمیخواهيم سازش را و از چالش نمیترسيم
كه ما از داعش و از بدتر از داعش نمیترسيم
بترسيد از دمی كه خون به رگهامان به جوش آيد
همان روزی كه دريای تشيّع در خروش آيد
بترسيد از همين بغضی كه عمری در گلو داريم
بترسيد از شهادت، چون كه آن را آرزو داريم
بترسيد آری آری چون كه ما از نسل طوفانيم
و طومار شما را عاقبت در هم بپيچانيم
كه ما از غصههامان قصهای بشكوه میسازيم
ز سرهای شما تا آسمانها كوه میسازيم
چه پيروزي، چه مرگ، آل علی خوشبخت خواهد بود
بدانيد انتقام ما ز دشمن، سخت خواهد بود
بدان بيت المقدس عاقبت آزاد خواهد شد
بقيع آن روز با عشق علی، آباد خواهد شد
✍ #محمد_رسولی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اگر دنیا هم آید پشتتان،
ما #پنج_تن داریم
شما #سنگرشکن دارید،
ما #خیبرشکن داریم
✍ #محمد_رسولی
↳ @hosseinieh_net
#شعر_پایداری
#مرگ_بر_اسرائیل
#سیدحسن_نصرالله
(برخی از ابیات اجرا شده آقای #محمد_رسولی در #جمعه_نصر)
خداوندا خداوندا پر از داغم، پر از خشمم
به انگشت اشارت مانده است این روزها چشمم
ز دست ما در این مدت، چه جانهای نفیسی رفت
همین دیروز بود آری، خبر آمد رئیسی رفت
اگرچه رهروان رفتند، اما راه میماند
قسم بر وعدۀ قرآن که نصرالله میماند
شعاری نیست این شعر ای برادر، بارها دیدیم
شکوفایی خون را در پس آوارها دیدیم
مگر آن دشتهای غرق لاله یادمان رفته؟!
مگر ایام جنگ هشت ساله یادمان رفته؟!
اگرچه خون به دل داریم، اگر چه چشمها خیس است
بدان که ناامیدی، آخرین نیرنگ ابلیس است
دل خود را قوی دارید و همراه ولی باشید
خود سیدحسن گفتهست با سیدعلی باشید
خدایا از سر اخلاص میگویم، تویی شاهد
بنفسی انت یابن فاطمه، یا سیدالقائد
هراسی نیست از دشمن، ز های و هوی و طغیانش
اگر او میکند آغاز، دست ماست پایانش
که ما ایمان خود را از الفبای شرف داریم
شب حمله ز سوی وحی، امر لا تَخَف داریم..
ته این ماجرا پایان رزم رستم و دیو است
از این پس یک هدف داریم و آن قلب تلآویو است
کجایید آی بزدلها! دلیر معرکه ماییم
که ما مثل شما مخفی نمیگردیم، اینجاییم..
اگر دنیا هم آید پشتتان، ما پنج تن داریم
شما سنگرشکن دارید، ما خیبرشکن داریم
اگر موسی بیاندازد عصای معجزاتش را
به یک لحظه ببلعد اژدهای سرخ آتش را
بگو فرعون را، نعشش به روی نیل میماند
نه حق نابود خواهد شد، نه اسرائیل میماند
فلاخن دست داوود و هلاکت سهم جالوت است
شما یک سرزمین دارید ای صهیون که تابوت است
برای ما همیشه نصرت حق در دل صبر است
شما یک سرزمین دارید در دنیا و آن قبر است
بخوان تاریخ را تا بنگری پیروز خیبر کیست
برو صهیون بپرس از قبر اجدادت که حیدر کیست
خدایا جان ما را هم فدای حق کنی ای کاش
به دریای شهیدانت مرا ملحق کنی ای کاش
که در آغاز و در انجام چون سیدحسن باشیم
نه فکر سر، نه فکر تن، نه در فکر کفن باشیم
::
دوباره در دلم دارم هوای دیدن او را
نمیدانم چگونه یافتند آخر تن او را
ولی از ماجرای پیکر جدش خبر دارم
چگونه از غم پیراهن او دست بردارم
چگونه بوسه زد زینب به قربانگاه زخمش را
بمیرم من هزار و نهصد و پنجاه زخمش را
سه روز افتاده بود آن تن، به صحرایی که میدانی
سر او را بریدند از همان جایی که میدانی
✍ #محمد_رسولی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
67.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بپاخیزید ای مردم که وقت سوگواری نیست
ندارد بهرهای از زندگی خونی که جاری نیست
🎙 با مداحی: #مهدی_رسولی
✍ شاعر: #محمد_رسولی
🇮🇷 #مرگ_بر_اسرائیل #مرگ_بر_آمریکا
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
تو خواستی کمی ز کار عشق سر درآوری
و از نهالِ قامتِ خودت ثمر درآوری
امانتی به مادرِ تو داده بود مجتبی
سپرده است نامه را دَمِ سفر درآوری
همین که از عمویِ خود گرفتی اذنِ رزم را
نمانده بود اندکی، ز شوق پَر درآوری
سَرِ نترس داری و پدربزرگِ تو علیست
عجیب نیست از تنت، زره اگر درآوری
نداشت قلعه کربلا، وگرنه که برایِ تو
نداشت کار تا ز چارچوب در درآوری
رجز بخوان و خاندانِ خویش را به رخ بکش
که کفرِ این سپاهِ کفر، بیشتر درآوری
نشد حریف تو کسی و میكنند دورهات
خدا کند که جان سالم از خطر درآوری
ز اسب سرنگون شدی به شوقِ شیشۀ عسل
چگونه از میان خاکها شکر درآوری؟!
هنوز زنده بودی و به پیکر تو تاختند
تو لخته لخته از دهان خود گُهَر درآوری
سبک نمیشود مصیبتِ تو با دو قطره اشک
تو گریۀ حسین نَه، از او جگر درآوری
از این به بعد همقَدِ پسر عموت میشوی
برو که روی نیزهها ز عشق سردرآوری
✍ #محمد_رسولی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_روز_عاشورا
کوتاه کن کلام... بماند بقیهاش
مرده است احترام... بماند بقیهاش
هر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت
آمد به انتقام... بماند بقیهاش
شمشیرها تمام شد و نیزهها تمام
شد سنگها تمام... بماند بقیهاش
گویا هنوز باور زینب نمیشود
بر سینهی امام؟... بماند بقیهاش
پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته
در بین ازدحام... بماند بقیهاش
راحت شد از حسین همین که خیالشان
شد نوبت خیام... بماند بقیهاش
رو کرد در مدینه که یا ایهاالرسول
یافاطمه! سلام... بماند بقیهاش
از قتلگاه آمده شمر و ز دامنش
خون علی الدوام... بماند بقیهاش
سر رفت آه، بعد هم انگشت رفت، کاش
از پیکر امام... بماند بقیهاش
::
بر خاک خفتهای و مرا میبَرَد عدو
من میروم به شام ...بماند بقیهاش
دلواپسم برای سرت روی نیزهها
از سنگ پشت بام... بماند بقیهاش
دلواپسی برای من و بهر دخترت
در مجلس حرام... بماند بقیهاش
حالا قرار هست کجاها رود سرش
از کوفه تا به شام... بماند بقیهاش
تنها اشارهای کنم و رد شوم از آن
از روی پشت بام... بماند بقیهاش
قصه به "سر" رسید و تازه شروع شد
شعرم نشد تمام... بماند بقیهاش
✍ #محمد_رسولی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#تنور_خولی
چه شبی میگذرد در دلِ پنهانِ تنور
سر خورشید شده گرمی دُکانِ تنور
این چه نوریست تنور از نفسش روشن شد؟!
این چه داغیست که آتش زده بر جانِ تنور؟!
دیشبی را شهِ دین در حرمش مهمان بود
امشب ای وای سر او شده مهمانِ تنور
با سرش صاحبِ این خانه، به نانی برسد
کیسهها دوخته و سکه شده نانِ تنور
چه بلایی سر نیزه به سرش آوردند؟!
که پناه از همه آورده به دامانِ تنور
سر شب نانی اگر پخته شده باشد، پس
نیمه شب رفته سرش در دلِ سوزانِ تنور
شأنِ «برداً و سلاما» ست نزولِ سر او
که فرود آمده از نِی به گلستانِ تنور
تا قیامت وسطِ شعله بسوزد کمِ اوست
بیش از اینهاست در این فاجعه تاوانِ تنور
✍ #محمد_رسولی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_شهادت
#حضرت_زینب_س_شام
کوتاه کن کلام... بماند بقیهاش
مرده است احترام... بماند بقیهاش
هر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت
آمد به انتقام... بماند بقیهاش
شمشیرها تمام شد و نیزهها تمام
شد سنگها تمام... بماند بقیهاش
گویا هنوز باور زینب نمیشود
بر سینهی امام؟... بماند بقیهاش
پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته
در بین ازدحام... بماند بقیهاش
راحت شد از حسین همین که خیالشان
شد نوبت خیام... بماند بقیهاش
رو کرد در مدینه که یا ایهاالرسول
یافاطمه! سلام... بماند بقیهاش
از قتلگاه آمده شمر و ز دامنش
خون علی الدوام... بماند بقیهاش
سر رفت آه، بعد هم انگشت رفت، کاش
از پیکر امام... بماند بقیهاش
::
بر خاک خفتهای و مرا میبَرَد عدو
من میروم به شام ...بماند بقیهاش
دلواپسم برای سرت روی نیزهها
از سنگ پشت بام... بماند بقیهاش
دلواپسی برای من و بهر دخترت
در مجلس حرام... بماند بقیهاش
حالا قرار هست کجاها رود سرش
از کوفه تا به شام... بماند بقیهاش
تنها اشارهای کنم و رد شوم از آن
از روی پشت بام... بماند بقیهاش
قصه به "سر" رسید و تازه شروع شد
شعرم نشد تمام... بماند بقیهاش
✍ #محمد_رسولی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
سرت کو؟ سرت کو؟ که سامان بگیرم
سرت کو؟ سرت کو؟ به دامان بگیرم
سراغ سرت را من از آسمان و
سراغ تنت از بیابان بگیرم
تو پنهان شدی زیر انبوه نیزه
من از حنجرت بوسه پنهان بگیرم...
قرار من و تو شبی در خرابه
پیِ گنج را کنج ویران بگیرم...
هلا! میروم تا که منزل به منزل
برای تو از عشق پیمان بگیرم
✍ #محمد_رسولی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#زیارت_اربعین
#فلسطین
با چفیه میآییم
در کنار یکدیگر
یاد قبلهی اول
سوی قبلهی آخر
با چفیه میآییم
چفیه پرچم نصر است
اربعین به چشمانم
شرح سورهی عصر است
در مسیر اقیانوس
جادهها چنان رود است
مقصد همه عشاق
سرزمین موعود است
ما پیاده در راهِ
سرنوشت محتومیم
با برائت از ظالم
رو به سوی مظلومیم
یا حسین (ع) میگویم
تا که بشنوم او را
#اربعین نشانم داد
کل یوم عاشورا
کار حضرت زینب (س)
قصهای حماسی بود
اربعین از آن اول
حرکتی سیاسی بود
میشود مگر باشم
زائر حسین (ع) اما
بگذرم ز بی دردی
بی تفاوت از دنیا
ظلم را فقط دیدن
مثل خار در چشم است
سوی کربلا امسال
کولهام پر از خشم است
خشم از جنایتها
خشم از ستمکاران
خون کودکان جاری است
از دهان خونخواران
باید از میان برداشت
نعش نحس کرکس را
تا گرفت از ابلیس
خانهی مقدس را
نیل تا فرات امروز
امتی کفن پوش است
از من و تو میترسد
صهیونیست چون موش است
تشنه است این مرهب
ذوالفقار حیدر را
باز زنده باید کرد
خاطرات خیبر را
مژدگانی نور است
هرکجا که تاریک است
بعد از این نمیخوابیم
چون که صبح نزدیک است
اربعین بیداری است
رو به کربلا برخیز
جا نمانی ای زائر
از شکوه رستاخیز
گرچه زخم دوران را
میکند تحمل قدس
از نجف به کرب و بلا
میشود طریق القدس
سوی کعبهی دلها
در قرار آئینی
با چفیه میآییم
چفیهی فلسطینی
✍ #محمد_رسولی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
سلام بر تو که خاک تو قبلهگاه دل است
سلام بر تو که آب از لبان تو خجل است
سر مزار تو در سرزمین دلتنگی
رسیدهام به تو در اربعین دلتنگی
منم همان که شده پاسدار مکتب تو
منم عزیز دلم! خواهر تو، زینب تو
نگاه کن که ز راهی دراز میآیم
شکسته رفتهام و سرفراز میآیم
اگرچه از سفری بیکرانه برگشتم
ببین ز معرکهها فاتحانه برگشتم
ببین که بعد تو از عشق دلبری کردم
که من ز شام غریبان پیمبری کردم
تویی حسین که دین خداست مدیونت
منم که بوده به دوشم رسالت خونت
بقای نام تو ای عشق، حاصل من بود
یزید کیست! که شیطان مقابل من بود
ز خطبههای علیوار، کفر حیران شد
به ذوالفقار زبان، کاخ ظلم ویران شد
کنون به سوی تو برگشتهام ز هنگامه
بخوان ز حال دلم، شرح این سفرنامه
چه گویمت که چهل روز، روز من شب بود
شب فراق، فراتر ز صبر زینب بود
چهل شب است که هر شب به انتظار گذشت
چهل شبی که چهل سالِ آزگار گذشت
خودت که از همهی ماجرا خبر داری
چگونه رفتهام از کربلا، خبر داری
خمیده مثل رکوع نماز میرفتم
سوار بر شتر بیجهاز میرفتم
جراحت ارثیهی دختران زهرا شد
نوازش رخشان، باد داغ صحرا شد
شبیه برگ ز بالای ناقه افتادند
جواب گریهی ما را به کعب نی دادند
صدای شیون زنجیرهای آهن، آه!
شدند بسته همه دستها به گردن، آه!
برایت از چه بگویم؟ ز شام یا کوفه؟
مصیبت سر ما روضهایست مکشوفه
چقدر مردم در پشتبام دلسنگاند
که با سر به روی نیزه نیز میجنگند
چقدر بین من و گیسوی تو فاصله بود
فراز نیزه سرت لابهلای قافله بود
ز نیزه کوچه و بازار شام را دیدی
عبور قافله در ازدحام را دیدی
به میهمانی نامحرمان مرا بردند
شنیدی آیهی تطهیر را کجا بردند؟
کنایهفهم ز حرفم جواب میگیرد
که آفتاب ز نورش حجاب میگیرد
میان تشت طلا دیدهایم غربت را
و خیزران به چه وضعی شکست حرمت را
امان ز بزم یزید و مصیبت و رنجش
سر مطهر تو در کنار شطرنجش
شکسته بود چو دندان تو، دل من هم
در آن میانه که جاری شد اشک دشمن هم
✍ #محمد_رسولی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e