#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
حق بده خیلی هوایِ بوسههایت کردهام
از عموجان بیشتر بابا صدایت کردهام
عمه دستم را گرفته بود اما آمدم...
فکرکردی که عمو جانم رهایت کردهام
@hosenih
مقتل مأثور هستم غارتِ گودال را
ازدحامِ زخمهایت را روایت کردهام
خواست تا دستت زند با دستِ خود نگذاشتم
پیش تو اُفتاد دستی که فدایت کردهام
پیشِ دادِ مادرت پیراهنت را کَند و بُرد
دید لشکر آمدم خود را عبایت کردهام
آنقدر من را کشیدند آخرش مَردی شدم
اینقدر گویم که در آغوش جایت کردهام
هرچه میخواهند بر من میزنند و میروند
شُکر قدری از نوکِ نیزه جدایت کردهام
خواستند از تو جدا سازند من را که نشد
آه شرمنده اگر که جابجایت کردهام
آخرش من را مُشبک کردهاند این نعلها
راضیام خود را ضریحِ کربلایت کردهام
من در آغوشِ توام یا تو در آغوشِ منی
دیدی آخر جا میانِ بوریایت کردهام
@hosenih
آخرین تیرش کشید و حرمله نزدیک شد
دیدی وقتی که سپر خود را برایت کردهام
سینهام را سینهات را عاقبت با زور دوخت
حنجرم را حنجرت را روی هم بدجور دوخت
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
افتاده بود ، غیرت مردانه ، در سرش
خیلی شبیه شد به پدر ، روز آخرش
دُردیکِشانه پر زد و«هَلْمِنمَزید»گفت
بالا گـرفـت ، بـاده و مـینـا و سـاغرش
@hosenih
گویی مـغیـره آمـده ، باشد به خیمـه هـا
گویی دوباره قنفذ و ... در کوچه مادرش
باران گرفـت ، با هـیـجانی ، رهـا شـد از
پَرچین خیس و ابری خود ، بین سنگرش
دیگر کمـان حـرمـله ، صبـرش سر آمده
پس بی قرار ، آمـده تا سینه و سرش ...
او دید عمو که «قد ضُعِف َ عَن قِتٰالِهـ»ی
افتـاده است ، غـرق به خـون در برابرش
او دیده بود « فَـانْـبَـعَـثَ الْـدَّمْ کَـأَنـَّه ُ ...
میٖزٰابُ » آه ، خون زده فـواره پیکرش
@hosenih
«یَابْن َالخَبیثَه تَـقـتُلُ عَـمّیٖ» به پهلویش
نـیزه نـزن که وا نـشود ، زخـم ِ کوثرش
« والله لا اُفـارِق ُ عـَمّـیٖ » بمـیـرم آه
افتاده ماه غرق به خون بین قتله گاه
شاعر: #روح_الله_قناعتیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
شب ششم شد و قلبم در اضطراب شده
ز حجم مرثیه در سینه انقلاب شده
هوای مرثیه امشب خراب و طوفانی ست
بخوان که روضه از آن روضه های بارانی ست
حسین گفتم و این بهترین عمل شده است
دوباره روضه ی احلی من العسل شده است
کشیده ام نفسِ اعتقادیه روضه
زدم به نام حسن دل به وادیه روضه
@hosenih
دوباره روضه ی مردی کریم میخوانم
شب ششم ز بلایی عظیم میخوانم
کسی که در دل میدان زره نپوشیده
چو شیر شرزه ی در تاب و تب خروشیده
دل حسین از این حُسن عارضش لرزید
دل سپاه ز هل مِن مبارزش لرزید
ز اهل کوفه به جنگش چه آبروها برد
به غیرتی_که ندارند_ کوفیان برخورد
همینکه شعله ی اِن تنکرونی اش پیچید
اجل به دور سر نحس کوفیان چرخید
نشست تیغ نگاهش به پیکر ازرق
پرید زود به یک ضربه اش سر ازرق
حکایت ضرباتش به مرتضی رفته
غرور سرخ نگاهش به مجتبی رفته
ولی چه حیف زمان حماسه کوتاه است
بخوان به روضه که باران سنگ در راه است
ز سنگ ها خطِ سرخی روی جبین افتاد
به نیزه ای بدنش بی هوا زمین افتاد
چه زخم ها که نشسته به دست و بازویش
رسیده پنجه ی یک بی حیا به گیسویش
@hosenih
چقدر خم شده این جسم زخمیِ درهم
نمای چهره اش از تیغ ها شده مبهم
چه زخم های مهیبی زده بر این پیکر
شکسته تر شده حتی ز قامت اکبر
چقدر جای سُمِ مرکب است روی تنش
چقدر کم شده از حجم کوچک بدنش
غبار کوچه نشسته است روی گیسویش
کشیده نیزه عمو از شکاف پهلویش
شاعر: #حسن_کردی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
مثل تو لاله خونین دهنی نیست که نیست
غیر خونابه براین لب سخنی نیست که نیست
انقدر تیغ تورا روی زمین غلطانده
که به جز خار تنت پیرهنی نیست که نیست
@hosenih
نقش برخاکی و بس سبز شده گل به تنت
چون تو در پهنه صحرا چمنی نیست که نیست
دیده نشناخت ولی آه تورا گوش شناخت
بس که این چهره شناسا شدنی نیست که نیست
پیچش زلف خمت بیشتر از قبل شده
به پریشانی آن انجمنی نیست که نیست
از حرم در نجف رفتی و از بارش سنگ
حال مثل تو عقیق یمنی نیست که نیست
@hosenih
سنگها بس که به چشمان دلیرت خوردند
خبری از مژه صف شکنی نیست که نیست
سم مرکب زتنت ساخته کندوی عسل
چون تو در دشت مشبک بدنی نیست که نیست
شاعر: #موسی_علیمرادی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_مدح_و_مناجات
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
به داد نوکر عاصی فقط رسیده حسین
مرا همینکه خریده حسن، خریده حسین
کمال بندگیم انقطاع از دنیاست
دل مرا زهمه جز حسن بریده حسین
@hosenih
حسن کریم،حسن سفره دار،حسن آقا
بدون اذن حسن سفره ای نچیده حسین
ازل حسین و ابد هم حسین وفی مابین
شده گدای حسن هرچه آفریده حسین
حسن امامِ حسین و حسین امامِ حسن
حسن مراد حسین و حسن مرید حسین
به یا حمید و به یا عالی و به یا فاطر
حسن گرفته گناه مرا ندیده حسین
دوگوش تا نجف آورده ام به عشق علی
یکی شنیده حسن، آن یکی شنیده حسین
طرف حساب خدا در صف جزا حسن است
اگرچه هست بجا وعده و وعید حسین
هنوز عطر حسن میرسد زکرببلا
زبسکه از لب قاسم عسل چشیده حسین
حرم نخواست حسن، پس حرم نخواه از او
حرم بخواه از ارباب سربریده حسین
***
زنی پی سر تو روی نیزه میگردد
زنی شبیه به زهرای قد خمیده حسین
@hosenih
بگو که خواهرت آرامتر به سر بزند
بگو کسی به دهانت نمی دویده حسین
بگو که خنجر خود را کسی در این گودال
به روی بوسه زینب نمی کشیده حسین
شاعر: #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
امشب دلم ميل مدينه دارد
نام حسن بُغضي به سينه دارد
صاحب عزاي بي حرم ؛حسن جان
آقاي خوب و محترم؛ حسن جان
@hosenih
اين خيمه ها صحن و سرايت آقا
پرچم زديم اينجا برايت آقا
بعد از علي؛ اي مير آلِ هاشم
ما را بخر امشب به نام قاسم
در كربلا شد خيمه دارِ نجمه
ماه حرم ، دار و ندارِ نجمه
@hosenih
در خيمه ها مانند ماه مي رفت
مثل حسن با غمزه راه مي رفت
عمامه سبزش چه دلربا بود
سر تا به پا انگار مجتبي بود
بر موي او نجمه حنا گرفته
كرب و بلا بوي منا گرفته
@hosenih
آمد به خيمه بهر دستْ بوسي
مانند دامادِ شبِ عروسي
بوسيد اول زانوي عمو را
آغاز كرد اينگونه گفتگو را
تنها و بي ياور شدي عموجان
رخصت بده قاسم رود به ميدان
@hosenih
با اين سخن زخم عمو نمك خورد
انگار بُغض سينه اش ترك خورد
او را كشيد آرام بين آغوش
از شدت گريه شدند بيهوش
فرمود : نه؛ برگرد؛ من كه گفتم :
با بوي تو ياد حسن مي افتم
@hosenih
بازي نكن با جانم اي عزيزم
نگذار بيش از اين بِهَمْ بريزم
برگشت خيمه با دلي پُر از غم
زانو بغل مي خواند روضه هر دم
بابا كجايي ؟ من ز غم سهيمم
امروز فهميدم كه من يتيمم
@hosenih
تا ديد نجمه حرف آبرو شد
از خيمه اش يك خط كهنه رو شد
فرمود : قاسم درد تو مداواست
مشكل گشايت نامه اي ز باباست
تا نامة سر بسته ديد؛ قاسم
سوي عمو جانش دويد؛ قاسم
@hosenih
بابا رسيد آخر به دادِ قاسم
امضا شده حكم جهادِ قاسم
چشم فلك گريه بر او نمايد
بر قد و بالايش زره نيايد
بر صورتش تحت الهنك چه زيباست
زيبا ترين فرزند آلِ زهراست
@hosenih
او را نشانده روي مركب عباس
بر شانه اش مي زد مرتب عباس
با ذكر يا زهرا برو عموجان
دارم هوايت را برو عموجان
پاي تو گرچه كوته از ركاب است
در پيكرت خون ابوتراب است
@hosenih
شير جمل عازم شده به ميدان
اهل حرم فرياد زد حسن جان
قاسم مگو؛ طوفانِ بي مثال است
سرمستِ يا ذالعز ُوَ الجلال است
بي شك به هنگام نبَرد ، قاسم
ياد حسن را زنده كرد؛ قاسم
@hosenih
فرياد زد هستم حرف لشگر
شاگرد عباسم عزيز حيدر
"اِن تَنْكُروني" من حسن سرشتم
با خون خود در كربلا نوشتم
هذا حسينٌ كَالْاسير ، لشگر
جان مرا اول بگير؛ لشگر
@hosenih
من از تبار فاتح حنينم
ابنُ الحسن ، قرباني حسينم
فرزند كَرّارم؛ علي نژادم
دار و ندارم؛ نذر شاه دادم
اِنّي انا بن مجتبي ، انا الحق
با ضربهْ گردن مي زنم زِ ازرق
@hosenih
شادي براي خيمه ها خريدم
تكبير سردارِ حرم شنيدم
اما چه كوتاه است شادي ما
اينجا به بعدِ روضه ، واي زهرا
اينها همه نامرد ، در نبردند
با سنگهاي تيز دوره كردند
@hosenih
از هر طرف راهِ گريز ؛بستند
آينه ی ابروي من شكستند
با ضربه اي فرق سرم دو تا شد
از روي مركب پيكرم رها شد
از هر دو سو نيزه به پهلويم خورد
دستان نا پاكي به گيسويم خورد
@hosenih
مغلوبه شد جنگ و به زير مركب
تركيب جسمم گشته نا مرتب
مانند مادر ناله بد كشيدم
در زير نعل كهنه قد كشيدم
آمد عمو بالاي پيكر من
بگذاشت روي دامنش سَرِ من
@hosenih
فرمود : آمد دلبر تو اما
كاري ز دستم بر نيايد اينجا
بر درد ناچاري ببين اسيرم
من سينه ات را در بغل بگيرم
اي قامتت كوتاه ، قد كشيدي
اين دُوْرُ و بر باباي خود نديدي؟!
@hosenih
خيلي برايم اي عمو عزيزي
اي كاش از لاي كفن نريزي
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
بسم رب الحسن از خیمه قمر می آید
کیست این ماه که حیدر به نظر می آید
اینچنین که سوی میدان خطر می آید..
پدر ازرق شامیست که در می آید!
از جلال و جبروتش همه میترسیدند
بعد ده سال همه روی حسن را دیدند
@hosenih
این عمامه که به سر بسته برای حسن است
تنکرونی است شعارش زرهش پیرهن است
ای جمل زاده بدان قاسم ما صف شکن است
ذوالفقار دوسرش تشنه گردن زدن است
کیف کرده است حسین از رجز فاطمی اش
جان فدای هنر رزم بنی هاشمی اش
@hosenih
مثل باباش چه با غیظ و غضب میجنگد
گاه گاهی ز جلو گه ز عقب میجنگد
یکتنه با همه یلهای عرب میجنگد
همه گفتند که این تشنه عجب میجنگد
خسته شد!دوروبرش آه چه غوغایی شد
سنگ باران شدن کعبه تماشایی شد
@hosenih
آیت الکرسی لبهاش ترکمیخورد و..
سیب زهرا وسط معرکه لک میخورد و..
نیزه از هر طرفی سوی فدک میخورد و..
قاسم از چند نفر داشت کتک میخورد و..
نیزه مانند نوک میخ به پهلوش افتاد
بی وضو دست به پیچ وخم گیسوش افتاد
@hosenih
وسط اینهمه دعوا بدنش بود ونبود
زیر سم های ستوران دهنش بود و نبود
دست و پا و سر او بند تنش بود ونبود
با لب پاره مجال سخنش بود و نبود
سینه اش خرد شد و گریه نکرد و خندید
یک عمو گفتن او چند نفس طول کشید!
@hosenih
ماند عمو پیکر او را ببرد یا نبرد
تا به خیمه تک و تنها ببرد یا نبرد
شده هم قامت سقا ببرد یا نبرد
این بدن را سوی زنها ببرد یا نبرد
نجمه برخیز حسین با قد خم می آید
شیر مردت به چه وضعی به حرم می آید..
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
#حسن_لطفی
▶️
تمامِ ماهِ محرم کران کران حسن است
حسن حسین شده پس"حسین جان"حسن است
حسن حسین شده تا حسین جلوه کُنَد
اگر حسین شنیده بدان که آن حسن است
@hosenih
اگر ظهور کُنَد خیره خیره میبینیم
به هر نَفَس حسن است و به هر زبان حسن است
حسن شُکوهِ حسین و حسن شُکوهِ علی
حسن شبیهِ رسول است پس اذان حسن است
بر آستان علی آمدیم و فهمیدیم
هم آستان حسن است و هم آسمان حسن است
@hosenih
به شانهی حسنش تکیه داد زهرا گفت :
که تکیه گاهِ تمامیِ خاندان حسن است
حسین گفت "اَخی خیرُ مِنّی و یعنی
امامِ کربُبلا نیز بی گمان حسن است
بیا به میمنه و میسره زمانِ نَبَرد
ببین به کرببلا شورِ هر جوان حسن است
@hosenih
که ضربِ تیغِ علیاکبرست یا حسن و
که تیرِ حضرت عباس را کمان حسن است
حسن غریب شد اما خدا گواهِ من است
تمامِ مقصد این روضهها همان حسن است
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#بردیا_محمدی
▶️
خون غزل می ریخت
از بیت بیت رزم او ضرب المثل می ریخت
با دست خود خورشید
در کهکشان دامنش ماه و زحل می ریخت
سرمه نکش بر چشم
کِی زرگری روی طلا رنگ بدل می ریخت!؟
@hosenih
اشک عمو وقتی
آرام قاسم را گرفتش در بغل،می ریخت
وقت اذان عشق
از منبر حلقوم او "خیر العمل" می ریخت
مثل حسن شیر است
مردانگی از چهره ی این شیرِ یل می ریخت
از مصحف رزمش
آیه به آیه سوره ی "فتح جمل" می ریخت
خون عدوی پست
از پنجه ی این شیرزاده در جدل می ریخت
آنقَدر سَر انداخت
از خستگی حتی عرق های اَجل می ریخت!
تیری به بالش خورد
سنگ عدو بر کنج ابروی هلالش خورد
چون ابر باریده
انگار در این دشت قاسم پهن گردیده
کفتارها دیدند
نعش عقابی که پرش را نیزه ای چیده
زیر سَرِ سم هاست...
روی زمین قاسم اگر اینگونه چسبیده
این گل پر از خار است
از بس میان سینه ی او تیغ روئیده
از چند جا تا شد
طومار او را دست دشمن سخت پیچیده
@hosenih
سرنیزه شد سیراب
از چشمه ی خونی که در حلقوم جوشیده
باید عبا آورد
مثل علی اکبر تن او نیز پاشیده
وای از دل نجمه
تقطیع قاسم را به دست نیزه ها دیده
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
دشمنانش همه درمانده و نیرنگ زدند
به تلافی جمل، ضربه هماهنگ زدند
دوره کردند، دویدند سویش با عجله
دسته ای که همه جا، پای ولا لنگ زدند
@hosenih
یوسف نجمه، نقابش به روی خاک افتاد
گرگ ها بر بدن زخمی او چنگ زدند
پهلویش بوی حسن داشت، بوی فاطمه داشت
نیزه بر پهلوی او قومِ نظر تنگ زدند
اسب ها جای حنا بر سر و بر صورت او
تاختند آن قدر از خون، به رخش رنگ زدند
نعل ها داغ که گشتند جگرسوز شدند
با صدای ترکِ سینه اش آهنگ زدند
@hosenih
جای یک جرعه فقط آب، هزاران ضربه...
بر دهانی که شده تشنه ی از جنگ زدند
نجمه ماند و دل خون... تا که پس از ساعاتی
شعله بر چادر آن مادرِ دلتنگ زدند
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
دوش در خیمه اش از غصه نجاتم دادند
تا فدایش بشوم برگ براتم دادند
از عسل حرف زدم شاخه نباتم دادند
یاحسن گفتم و فورا حسناتم دادند
بیخیال همه ام حضرت او را عشق است
پدرم یاد به من داده عمو را عشق است
قاسمم من که به یل های عرب هم رده ام
با همین سن کمم مرشد این میکده ام
با زره کار ندارم به کفن آمده ام
من سر ازرق و چندین پسرش را زده ام
اَشهد انَّ حسین بن علی ثارالله
وقت جنگم همه گفتند که ماشاالله
@hosenih
ولی الان بدنم بین بیابان مانده
به تن من اثر سم ستوران مانده
عمو از دیدن من خم شده حیران مانده
روی لب هام فقط ذکر حسن جان مانده
سنگ ها بوسه گرفتند همه از رویم
پیچ خوردست به یک نیزه ی کوفی مویم
@hosenih
لگدی خورده به روی پر افتاده ی من
کج شده زیر لگد ها سر افتاده ی من
خم شد از چند جهت پیکر افتاده ی من
وای بر حال دل مادر افتاده ی من
خبرم را ببر ای باد برای زهرا
پهلویم درد گرفته است فدای زهرا!
ای عمو پر شده در هرگذر آوازه من
مثل یک ظرف عسل ریخته شیرازه ی من
کیف کن کیف کن الان ز قد تازه من
زره جنگ ابالفضل شد اندازه ی من
چه عجب گر سر پاشیده معما بشود
خود* عباس بروی سر من جا بشود
*کلاه خود
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
بگذار در عزای تو قربانی ام کنند
در بین روضه های تو قربانی ام کنند
وقت اذان لباس مرا در بیاورند
در سجده ی عشای تو قربانی ام کنند
@hosenih
مثل "سعید"ها و "زُهِیر بن قین"ها
هنگام ربّنای تو قربانی ام کنند
مثل علیِّ اصغر تو پرپرت شوم
با لای لای لایِ تو قربانی ام کنند
من پا به پای شمع غمت سوختم که صبح
پروانه وار پای تو قربانی ام کنند
حتماً سر مرا ز قفا،تشنه،می بُرَند
روزی اگر برای تو قربانی ام کنند
هرکس گدای کوی تو شد،پادشاه شد
وقتی شدم گدای تو..،قربانی ام کنند
لای کتیبههای محرم کفن شوم
نذر سیاهه های تو قربانی ام کنند
من تاب انتهای غمت را نداشتم...
باید در ابتدای تو قربانی ام کنند
"حا"،"سین"و"یا"و"نون"شده ی سُمِّ اسب ها
در آخرین هجای تو قربانی ام کنند
@hosenih
"اشکم"،دو بال پر زدنم را بخر حسین
شاید که در هوای تو قربانی ام کنند
ای کاش پیش پای تمامیِّ زائران
در صحن کربلای تو قربانی ام کنند
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
از چشم گریه مانَد و از گریه عزتش
از جام باده مانَد و از باده لذتش
فرمود امام صادق ما روضه جنت است
دنیا جهنم است برو سمت جنتش
@hosenih
ما را حسین، بهر خودش انتخاب کرد
اینجا کسی نیامده الا به دعوتش
عرفان ناب چیست؟همین گریه بر حسین
صدسال فیض ریخته در نیم ساعتش!
تا زنده ای به هرنفسی یا حسین بگو
فردا میان قبر تو هستی و حسرتش
یک روز هم شبیه به حر میخرد مرا
بخشیده میشویم همه در نهایتش
آنکس که کار کرد برای عزای او
حتی عبادت است دم استراحتش
صدبار قهر کردم و دنبالم آمده
ماندم دگر چکار کنم از خجالتش
@hosenih
خون حسین قاطی کرببلا شده
صد مرده زنده میشود از بوی تربتش
جان داشت و به خیمه او حمله ور شدند
فابک علی الحسین! شکستند حرمتش
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
بگو به هر که برای حسین سینه زن است
به صبح روز جزا با رقیه هم سخن است
@hosenih
به غیر او به کسی جان و دل نخواهم داد
حسین در دو جهان بهترین رفیق من است
نماز و روزه و حج و زکات جای خودش
ولی امید من این یا حسین و یا حسن است
مرا دوباره به آغوش کربلا برسان
کجا برای دل خسته بهتر از وطن است
غم تو تا به قیامت نمی شود کهنه
که شیعه منتقم داغ کهنه پیرهن است
@hosenih
چه گریه ها که نکردیم با همین جمله
کریم بی حرم است و حسین بی کفن است
شاعر: #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
شد شب معجزه ها ، ذکر عوالم حسن است
بر لب سینه زن و ذاکر و ناظم حسن است
سایه ی روی سر این همه خادم حسن است
اولین گریه کن روضه قاسم ، حسن است
حسنی گشته حسینیه ی دلها امشب
جای هر درد نوشتند مداوا امشب
ای حسن جان ِحرم ، حضرت دلدار سلام
دست پرورده ی عباس علمدار سلام
یک تنه لشکر دین قبله ی ایثار سلام
شیر غران علی حیدر کرار سلام
سیزده ساله شدی پیر شهادت طلبان
داده ای یاد قیامت به قیامت طلبان
@hosenih
ذکر جانم حسن از عالم بالا آمد
طالب خون علی اکبر لیلا آمد
سیزده سالگی حضرت مولا آمد
حال عباس و حسین از رجزت جا آمد
ذکر طوفان انابن الحسنت را عشق است
یک تنه لشکر آقا شدنت را عشق است
می رسد موج زنان غیرت طوفان حسن
لشکر کفر به جان آمده از جان حسن
باز پی شد شتر فتنه به دستان حسن
کوفه را ریخت بهم یوسف کنعان حسن
هیبتت حیرت انس و ملک و جن شده است
آن همه مَن مَن ازرق همه مِن مِن شده است
وقت آن شد بچشی غربت بابایت را
کینه ها داشت مگر چشم تماشایت را
سنگ ها کرد پر از لاله سراپایت را
چه غریبانه صدا می زدی آقایت را
با زمین خوردن تو گشت بلند هلهله ها
نیمه جانی ِ تو جان داد به این حرمله ها
@hosenih
گرگ های جملی، یوسف کنعان ای وای
از عطش آمده روی لب تو جان ای وای
مرهم زخم تو شد سم ستوران ای وای
شد یکی جسم تو با خاک بیابان ای وای
آه بر آه یتیمانه ی تو خندیدند
شیر گشتند همه تا که غریبت دیدند
زنده شد با غم تو روضه مادر قاسم
قتل تو زیر سر این همه لشکر قاسم
سرو گویم به تو یا لاله ی پرپر قاسم
هم ابالفضل شدی هم علی اکبر قاسم
لرزه از حال تو بر عرش معلی افتاد
می کشی پا به زمین و عمو از پا افتاد
شاعر: #محمدحسین_رحیمیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
با غنچه های دشت و دمن مو نمی زند
با مُشک و زعفران و ختن ، مو نمی زند
با انبیاءِ پاکِ سَلَف هم طراز هست
با نِکهـتِ بهـشت عـدن ، مـو نمی زند
@hosenih
رُقعه به دست ، بسته و آماده آمـده
با غیرت و غرور حسن ، مو نمی زند
یاقـوت چشـم های حنـینی این پسر
با خـاتـم نفیـس یمـن ، مو نمی زند
با شیرِ خبره ی جمل از جامع صفات
وقت نبـرد بین دو تـن ، مو نمی زند
مرهب مساوی از دم تیغش دو نیم شد
اصـلاً بـگو دوبـاره بـزن ، مو نمی زند
بو می کشید عطر تنش را حسین گفت
او با علیِ اکـبر مـن ، مو نمی زند
هردو شکسته سینه،نفس می کشند آه
با مادرش به وقت سخن مو نمی زند
@hosenih
کندو که پاره گشته از آن می چکد عسل
با زخم ِ باز کرده دهن ، مو نمی زند
با سم اسب گرچه ترک می خورد تنش
او فاطمیست مهر فدک می خورد تنش
شاعر: #روح_الله_قناعتیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
در دل بی تاب او حال و هوایی دیگر است
ظاهراً در خیمه اما محو جایی دیگر است
@hosenih
لاله ی باغ حسن، آرامش جان حسین
مصطفای دیگری یا مرتضایی دیگر است
با دم " اِن تَنکرونی..." می رود سوی جمل
قاسم بن المجتبی خود مجتبایی دیگر است
سیزده ساله طبیب دردهای عالم است
این حسن زاده خودش دارالشّفایی دیگر است
بر لبانش شهد احلی من عسل جاری شده
در کلام او نوای آشنایی دیگر است
دست و پا می زد به زیر دست و پای دشمنان
کربلای روضه هایش کربلایی دیگر است
به گمانم استخوان پهلوی او خُرد شد
یاد زهرا می کند فکر عزایی دیگر است
@hosenih
پاره های پیکر او بس که پاشیده شده
خامس آل عبا فکر عبایی دیگر است
شاعر: #اسماعیل_شبرنگ
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
ویرانه خانه، چیدمان لازم ندارد
آتش گرفته، سایه بان لازم ندارد
تسلیم تقدیرم هرآنچه یار خواهد
گردن شکسته، ریسمان لازم ندارد
@hosenih
هر چه کشیدم از غم دوری کشیدم
سختی این هجران، بیان لازم ندارد
خوبان درگاهش به دیدارش رسیدند
حتما مرا صاحب زمان لازم ندارد
عمری گذشت و یک نفس با او نبودم
عاشق به دور از عشق، جان لازم ندارد
از ما گرفت آغوش گرمش را فراقش
نوکر مگر کهف امان لازم ندارد؟!
او خواست از گریه کنان باشم و گرنه
اشک مرا این آستان لازم ندارد
باید که جان داد از غم جانسوز جدش
داغ عظیمش، روضه خوان لازم ندارد
@hosenih
دیر آمدی خیلی هلال از شَط به مقتل
دیگر حسین آب روان لازم ندارد
از سنگ ها گیرم به هر صورت گذشتیم
قاری قرآن، خیزران لازم ندارد
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#دودمه
با دَمِ اِنتَنکرونی میکنم محشر به پا
یا امام مجتبی۲
فاتحِ جنگِ جمل شد فاتحِ کربوبلا
یا امام مجتبی۲
شاعر: #حسین_ایمانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
👌برشی از روضه سوال قاسم بن الحسن(ع) از امام حسین(ع) در شب عاشورا برگرفته از کتاب #روضه_های_آسمانی
✅ روضه تفاوت امنیت روز دوم محرم با روز یازدهم به نقل از الهدایة الکبری خصیبی، ص ۲۰۵
👌در این کتاب (که حاوی روضه های شب اول تا شب دوازدهم محرم است) سعی شده، عبارات مهم مقتل به همراه ترجمه و سند، بیان شود.
🔴 برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت متن pdf کامل جلسات، به آیدی زیر مراجعه نمایید.
🆔 @addmin_roze
© پایگاه حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
برایت دست-خطی با دلِ مضطر فرستاده
به عشقت مجتبی(ع) قربانیِ دیگر فرستاده
نگاهت کرد؛ «لا یومَ کیومَک» خواند در بستر
برایت غصه خورد و اشکِ چشم تر فرستاده
@hosenih
کشیدی آه و خواندی متن بازوبند قاسم(ع) را
حسن(ع) عشقِ خودش را مثل یک مادر فرستاده
در آغوشش گرفتی، عاشقانه گریه می کردید
یتیمش را برادر با همه باور فرستاده
روانه کرده قاسم(ع) را به یاری تو! در واقع-
-به قلب دشمنانت نیزه و خنجر فرستاده
رجزهای لب قاسم(ع) تداعی کرده صفين را
برایت هدیه ای با خصلتِ حیدر فرستاده
عجب فرماندهی کرده به یاریِ سپاه تو
چه سربازِ به نام و یاوری محشر فرستاده
«أنا ابن المجتبی» گفت و گمانم دشمنت میگفت
حسین(ع) اینبار جای یک نفر؛ لشکر فرستاده
@hosenih
برای ازرق شامی(لع) گمانم شمر(لع) هر لحظه
برای کشتنش یک نيزهٔ بهتر فرستاده
زمین خورد و تمام دشت را طعم عسل برداشت
برایش آب کوثر شخص ِ پیغمبر(ص) فرستاده!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
دعایِ دیشب تو زود مستجاب شده
یتیمِ خانهی ما خانهام خراب شده
غریب هستی و آهِ غریب میگیرد
دعای قلبِ شکسته عجیب میگیرد
@hosenih
سَبُک شدی و چو پَر رویِ دستهای منی
چقدر شکل جوانیِ مجتبای منی
بگو چکار کنم داغِ بی حسابت را
نگفتمت که نگیر از رُخَت نقابت را
فرشتهها به کنارت از آه میسوزند
به ما نگاه کن ای بی گناه میسوزند
به رویِ خاک چرا چاک چاک میمانی
بغل که میکنمت رویِ خاک میمانی
حلال کن نوهی فاطمه عمویت را
شبیه قاب دو دستم گرفته رویت را
اگر که باز کنم باز میشود رویت
حسن کنارِ من و شانه میزند مویت
همینکه سنگ زدندت خلاصه اُفتادی
میانِ تیغ و شن و سنگ و ماسه اُفتادی
رسید دادِ تو با شیهههای اینهمه اسب
تو را شناختم از لابهلای اینهمه اسب
بهم نریز نبینم غمِ خزانِ تو را
یتیمِ من چه کنم داغ بی امانِ تو را
بگو عمو ، نه از این سینه بر نمیآید
چگونه جا بزنم چند استخوان تو را
@hosenih
سپاه رد شد و دیدم که گیر اُفتادی
میانِ معرکه دیدم کشان کشانِ تو را
چقدر نعل بهم ریخت نوجوانِ مرا
بگو چگونه مرتب کنم دهان تو را...
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
4_5816718588869872050.mp3
22.87M
🔰#مصیبت_راتبه🔰
🏴 روضه #شب_ششم محرم 🏴
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
با تحقیق و سخنرانی:حجت الاسلام #محسن_حنیفی
محرم ۱۴۰۰
✅موسسه قدیم الاحسان✅
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
در غمت داده ام از دست عنانم چه کنم
خنده ی آخر تو برده امانم چه کنم
یک طرف خنده ی لشگر طرفی اشک رباب
مانده ام من بروم یا که بمانم چه کنم
@hosenih
تیر را گر بکشم راس ز هم می پاشد
خار را از جگرم گر نکشانم چه کنم
ترس دارم که بیفتد سر تو از بغلم
روی دوشم شده ای بار گرانم چه کنم
می دود مادر تو گریه کنان پشت سرم
به پس خیمه تو را گر ندوانم چه کنم
بیشتر خاک به زیر سر تو ریخته ام
پیکرت را به سرت گر نرسانم چه کنم
@hosenih
چشم تو باز و چسان خاک بریزم رویت
تا که مادر نرسیده نگرانم چه کنم
چه کنم تا که نفهمد چه سرت آمده است
نیزه ای فاش کند راز نهانم چه کنم
شاعر: #موسی_علیمرادی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
ساکن عرش خدا بال دعایش گریه است
مُحرم ماه محرّم ربنایش گریه است
بندگی مال خدا و زندگی مال حسین
خوش بحال آنکه فرش زیر پایش گریه است
@hosenih
خیر دنیا را نمیخواهیم، ارزانی تان
آنچه را خیرالنسا داده بجایش گریه است
راست میگویند روضه آب و نان ما شده
نهضت ما ابتدا تا انتهایش گریه است
دل نبستن بر حسین از هر گناهی بدتر است
دل اگر بیمار شد دارالشفایش گریه است
هم زیارت هم شهادت می دهند، آماده باش
با دو چشمی که جهاد هر دو تایش گریه است
بارها با دست آقا دست بیعت داده ایم
سنگ های این حسینیه بنایش گریه است
چندسالی هست دارد حسرت یک اربعین
من فدای رهبرم که کربلایش گریه است
ما فقط حال بکا داریم اما فاطمه
موقع ذکر مصیبت، گریه هایش گریه است
کشتهء اشک است یا خون خدای ما حسین؟!
زخم های پیکر آقا دوایش گریه است
مشک آبی نیست، سقا نیست، اما کودکش
تشنه است، آنچه ضرر دارد برایش گریه است
چند وقتی میشود نه شیر خورده نه غذا
جان ندارد حنجرش، جان صدایش گریه است
می برد آبش دهد ارباب یا خوابش کند
حاجی شش ماهه ای را که منایش گریه است
@hosenih
یک قدم برداشت و چندین قدم آمد عقب
پشت سر یک لشکر اما پیش پایش گریه است
خنده هایش را گرفتی حرمله از مادرش!
دست بابا خونی و زیر عبایش گریه است
شاعر: #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e