eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.6هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
333 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
علی مشغول بازی با یتیمان بود وقتی‌که کسی چون إبن ملجم در نمازش "إهدنا" می‌خوانْد شاعر: @dobeity_robaey
همین ساعت که ما در حسرت یک بوسه میسوزیم کسانی در نجف پیش ضریحش عالمی دارند @dobeity_robaey
برو ضریح علی باش تا ببوسندت چه صرفه می‌بری ای نقره از رکاب شدن @dobeity_robaey
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
به وقت کار نخلستان، اگر دنیا حواسش بود نگه می‌داشت در شیشه، عرق‌های جبینت را © اشعار آیینی حسینیه ↙️ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آخرین مجلس من قبل مماتم روضه‌ست اولین محفل من بعد وفاتم روضه‌ست پدرم گفت گرفتار شدی روضه بخوان خواندم آگاه شدم باب نجاتم روضه‌ست مال و فرزند و عیالم همگی وقف حسین کارِ من در همه‌ی طولِ حیاتم روضه‌ست چه نیازی‌ست که نوکر به همه رو بزند رزقِ افزون شده دارم، برکاتم روضه‌ست چاره‌ای نیست اگر کرببلا روزی نیست وقت ایامِ جدایی، عتباتم روضه‌ست وقت جان‌کندن من مرثیه‌خوان را گویید سخن از غیر نگوید، سکراتم روضه‌ست گر بپرسند چه داری به شب اول قبر؟ باز با گریه بگویم حسناتم روضه‌ست ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دنیا مجال بوسه به خاک دَرِ علی‌ست باغ بهشت منظره دیگر علی‌ست کعبه بنا شد از جهت اولین دمش مسجد مبارک از نفس آخر علی‌ست پرواز او فراتر از این آسمان ماست قدر آن شبی که درخور بال و پر علی‌ست شاهنشهی که پینه به نعلین خویش زد ای چرخ غافلی که کجا کشور علی‌ست خط‌های عهدنامۀ مالک چه گفته‌اند؟ کو مهتری که خاک پی اشتر علی‌ست تا هست عدل از نمک‌خنده‌های او آبادی بهشت هم از کوثر علی‌ست آنجا که علم آدم و خاتم به هم رسید قلب سلیم و خاطر روشنگر علی‌ست صفین را ببین و دلش را به نیزه‌ها تا بنگری که غربت و غم لشگر علی‌ست بر نیزه رفت اصغر و اکبر، شگفت نیست پیداست تا همیشه که دعوا سر علی‌ست زینب، بزرگ بت‌شکن کوفه و دمشق پیغمبر خداست نه پیغمبر علی‌ست من هم فتاده شور سلیمانی‌ام به سر چشم گدا به خاتم انگشتر علی‌ست ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دیدی از غُصه و غم خسته و مالامالم آمدی باز خودت زود به استقبالم از وفایت چه بگویم که شبیه مادر هر کجا رفته‌ام و آمده‌ای دنبالم مرگ همسایه و اقوام مرا زنده نکرد بس که با حرص و طمع، در طلب آمالم از سیه‌رویی و احوال بدم هیچ مپرس شرمسارم، چه بگویم؟! به همان منوالم چه گرفتاری و بیماری سختی دارم شب به شب، وقت مناجات و دعا بی‌حالم نظری کن که فقط جَلد نجف باشم و بس نکند گم بِشَوم، مُهر بزن بر بالَم بی علی هر دم و هر بازدمی معصیت‌ست با علی حکم عبادات گرفت اعمالم سفر کرب‌و‌بلا تذکره‌اش با زهراست آه مادر چه شده تذکره‌ی هر سالم؟! ** من همان سینه‌زنِ داغ حسینت هستم که پریشان شده از تشنگی‌اش، احوالم کاش بودم به کنارش که تنش پا نخورد سال‌ها گریه‌کنِ آن بدنِ پامالم کاش بودم که به او، این همه نیزه نزنند یاد آن جسم مُقطع شده در گودالم کاش بودم که شوم غارت و غارت نشود داغدارِ تن غارت‌شده در جنجالم ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این‌قَدَر این دستِ خالی را پُر از گوهر مکن خاک این در کیمیای ماست، آن را زر مکن برکتت را از زمینِ اهل آبادی مگیر نهر دنیا را پُر از آبی بجز کوثر مکن تا سحر در وا مکن، من هم به در، سر می‌زنم حال این دیوانه‌ی آشفته را بهتر مکن در‌به‌در بودم که دیدم بی‌خبر دعوت شدم پس دگر من را اسیر این در و آن در مکن آبرودار! آبروریزیِ عبدت را بخر صحبت پرونده‌ام را پیشِ پیغمبر مکن من به زهرا قول دادم زود آدم می‌شوم طفل بازیگوش را شرمنده‌ی مادر مکن با همین آلودگی بیتوته کردم در حرم عبد بازار نجف را دور، از حیدر مکن سهم انگور مرا هم از ضریح او بده سیرمانی مرا بشنو ولی باور مکن چشمِ خیسم را برای تو فقط رو می‌کنم چشم من را نزد شخصی جز حسینت، تَر مکن ای نسیمی که سحرگاهان در عالم می‌وزی! جز نسیم کربلا را قسمت نوکر مکن من فقط زانو زدم پائینِ پاهای حسین پس مرا محتاج، جز شهزاده‌اش اکبر مکن ** با سر زانو حسین آمد در آغوش علی گفت ناله هرچه کردی پیش من، دیگر مکن در عبا می‌چینمت، می‌ریزی از اطراف آن این‌قَدَر من را اسیر قوم غارت‌گر مکن عمه‌ات گیسو پریشان می‌کند پاشو علی فکر او کن، فکر من را بین این لشکر مکن ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دل من غرقِ گناه است، الهی به حسین در دلم حسرت و آه است، الهی به حسین هی گنه کردم و هی توبه شکستم افسوس رُخم از شرم سیاه است، الهی به حسین شده و ابر خطاپوش رسید بنده محتاج نگاه‌ است، الهی به حسین است و دل سرکش و عُصیان‌گر من در پی پشت و پناه است، الهی به حسین من پشیمان شده‌ام، دست مرا باز بگیر اشک این دیده گواه است، الهی به حسین آن حسینی که ز تن پیرهنش را بُردند بر سرِ نیزه سرِ بی بدنش را بُردند ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روی زمین نگذاشتی شب‌ها سر راحت وقتی که دیدی مستمندی را سر راهت در جمع مردم با تبسم می‌نشستی آه اما نگفتی با کسی جز چاه از آهت در بین نخلستان عرق می‌ریختی هر روز تا شب کمی خرما و نان باشد به همراهت رؤیای زیبایی برای هر یتیمی بود بین خرابه نیمه‌شب‌ها چهرۀ ماهت محراب کوفه شاهد راز و نیازت بود "مولایَ یا مولای" نجوای سحرگاهت هر چند طوفانی میان سینه‌ات جاری‌ست آرامشی دارد تَوَکَّلتُ عَلَی اللّهَت شهری کمیلت می‌شود با هر فرازی از_ یا نور و یا قدوس‌هایِ گاه و بی‌گاهت امروز هم دنیا به مَردی چون تو محتاج است... ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کن نگاهم به راه برگردم از مسیر گناه برگردم ای امید دلم، درستم کن کز رهِ اشتباه برگردم بنده‌ات را خودت صدا کردی تا بر این بارگاه برگردم نگذاری محول‌الاحوال که به حال تباه برگردم روسفیدم کن و مخواه از شرم سوی تو رو سیاه برگردم من که با کوه معصیت رفتم چه کنم مثل کاه برگردم؟ سائلی بی پناهم و خواهم تا بر این سَرپناه برگردم نا اُمیدم نمی‌کنی، تامن_ به اُمیدِ نگاه برگردم سفرم را ببخش توشه، مخواه_ با دلی غرق آه برگردم کمکم کن که وقتِ برگشتن سوی تو سربه‌راه برگردم چون «وفایی» به اشک و زمزمه‌ی دلخوشِ یا اِله برگردم ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای سفره دارِ مهربان، ای با محبت در لیلة القدر آمدم بی برگِ دعوت دَر باز بود و آمدم اینجا نشستم نازم خریدی ای کریمِ با لطافت از کودکی یک بار اَخمَت را ندیدم دادی مرا بر مهربانی خود عادت دنیا که یک لحظه نبُردی آبرویم محتاج ستاری‌ت هستم در قیامت گفتی که اشکِ نیمه‌شب را دوست داری با گریه‌هایم هر سحر کردم عبادت دیگر رفاقت‌ها همه رنگ نفاق است ما با دوروئی یادمان رفته صداقت رفتارمان در ظاهر و باطن یکی نیست عابد میانِ جمع و آلوده به خلوت تهمت، مَنیّت، ناسزا، غیبت، تکبّر تقوا ندارد این زبان‌ها وقت صحبت با این بدی‌ها بازهم داریم اُمّید امسال رنگِ دیگری دارد ضیافت پایین دعوت‌نامه‌ام امضای آقاست دارد برای صاحب‌اش هر بنده، زحمت بالای سفره مهدی زهرا نشسته بر ریزه‌خوارانِ حرم کرده کرامت با اسم، تک تک، سائلانش می‌شناسد سلطان نظر دارد به احوال رعیّت مثل امیرالمؤمنین سائل نواز است بر خاک زیر پای خود دارد عنایت ما با دعای فاطمه عبدالحُسینم نام و نشان داریم هنگامِ شفاعت ای کاش امسال اربعین پایِ پیاده قسمت شود همراهِ با آقا زیارت ** او روضه‌ها را با دو چشم خویش دیده در ناحیه گودال را کرده روایت دیده چگونه گرگ‌ها با چنگ و دندان پیراهنِ ارباب را کردند غارت دربین سنگ و نیزه و شمشیر دیده یک پیرمردی زد عصا باقصدِ قربت آقای ما را نیزه‌داران غسل دادند باآب نه، والله با خونِ جراحت در پیش چشم خواهرش سَر را بُریدند کُندیِ خنجر ذبح را کرده اذیّت پرده نشینِ کبریا را دوره کردند با شمر و خولی می‌رود زینب اسارت آن محملی که پرده‌دارش بود عباس در کوچه و بازار شد بر او جسارت © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e