هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امیرالمومنین_ع_مدح
علی مشغول بازی با یتیمان بود وقتیکه
کسی چون إبن ملجم در نمازش "إهدنا" میخوانْد
شاعر: #محسن_ناصحی
@dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امیرالمومنین_ع_مدح
همین ساعت که ما در حسرت یک بوسه میسوزیم
کسانی در نجف پیش ضریحش عالمی دارند
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
@dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امیرالمومنین_ع_مدح
برو ضریح علی باش تا ببوسندت
چه صرفه میبری ای نقره از رکاب شدن
✍ #محمد_سهرابی
@dobeity_robaey
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امیرالمومنین_ع_مدح
به وقت کار نخلستان، اگر دنیا حواسش بود
نگه میداشت در شیشه، عرقهای جبینت را
✍ #حسن_معارف_وند
© اشعار آیینی حسینیه ↙️
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
آخرین مجلس من قبل مماتم روضهست
اولین محفل من بعد وفاتم روضهست
پدرم گفت گرفتار شدی روضه بخوان
خواندم آگاه شدم باب نجاتم روضهست
مال و فرزند و عیالم همگی وقف حسین
کارِ من در همهی طولِ حیاتم روضهست
چه نیازیست که نوکر به همه رو بزند
رزقِ افزون شده دارم، برکاتم روضهست
چارهای نیست اگر کرببلا روزی نیست
وقت ایامِ جدایی، عتباتم روضهست
وقت جانکندن من مرثیهخوان را گویید
سخن از غیر نگوید، سکراتم روضهست
گر بپرسند چه داری به شب اول قبر؟
باز با گریه بگویم حسناتم روضهست
✍ #سیدحسین_میرعمادی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
دنیا مجال بوسه به خاک دَرِ علیست
باغ بهشت منظره دیگر علیست
کعبه بنا شد از جهت اولین دمش
مسجد مبارک از نفس آخر علیست
پرواز او فراتر از این آسمان ماست
قدر آن شبی که درخور بال و پر علیست
شاهنشهی که پینه به نعلین خویش زد
ای چرخ غافلی که کجا کشور علیست
خطهای عهدنامۀ مالک چه گفتهاند؟
کو مهتری که خاک پی اشتر علیست
تا هست عدل از نمکخندههای او
آبادی بهشت هم از کوثر علیست
آنجا که علم آدم و خاتم به هم رسید
قلب سلیم و خاطر روشنگر علیست
صفین را ببین و دلش را به نیزهها
تا بنگری که غربت و غم لشگر علیست
بر نیزه رفت اصغر و اکبر، شگفت نیست
پیداست تا همیشه که دعوا سر علیست
زینب، بزرگ بتشکن کوفه و دمشق
پیغمبر خداست نه پیغمبر علیست
من هم فتاده شور سلیمانیام به سر
چشم گدا به خاتم انگشتر علیست
✍ #علیمحمد_مودب
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
دیدی از غُصه و غم خسته و مالامالم
آمدی باز خودت زود به استقبالم
از وفایت چه بگویم که شبیه مادر
هر کجا رفتهام و آمدهای دنبالم
مرگ همسایه و اقوام مرا زنده نکرد
بس که با حرص و طمع، در طلب آمالم
از سیهرویی و احوال بدم هیچ مپرس
شرمسارم، چه بگویم؟! به همان منوالم
چه گرفتاری و بیماری سختی دارم
شب به شب، وقت مناجات و دعا بیحالم
نظری کن که فقط جَلد نجف باشم و بس
نکند گم بِشَوم، مُهر بزن بر بالَم
بی علی هر دم و هر بازدمی معصیتست
با علی حکم عبادات گرفت اعمالم
سفر کربوبلا تذکرهاش با زهراست
آه مادر چه شده تذکرهی هر سالم؟!
**
من همان سینهزنِ داغ حسینت هستم
که پریشان شده از تشنگیاش، احوالم
کاش بودم به کنارش که تنش پا نخورد
سالها گریهکنِ آن بدنِ پامالم
کاش بودم که به او، این همه نیزه نزنند
یاد آن جسم مُقطع شده در گودالم
کاش بودم که شوم غارت و غارت نشود
داغدارِ تن غارتشده در جنجالم
✍ #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
اینقَدَر این دستِ خالی را پُر از گوهر مکن
خاک این در کیمیای ماست، آن را زر مکن
برکتت را از زمینِ اهل آبادی مگیر
نهر دنیا را پُر از آبی بجز کوثر مکن
تا سحر در وا مکن، من هم به در، سر میزنم
حال این دیوانهی آشفته را بهتر مکن
دربهدر بودم که دیدم بیخبر دعوت شدم
پس دگر من را اسیر این در و آن در مکن
آبرودار! آبروریزیِ عبدت را بخر
صحبت پروندهام را پیشِ پیغمبر مکن
من به زهرا قول دادم زود آدم میشوم
طفل بازیگوش را شرمندهی مادر مکن
با همین آلودگی بیتوته کردم در حرم
عبد بازار نجف را دور، از حیدر مکن
سهم انگور مرا هم از ضریح او بده
سیرمانی مرا بشنو ولی باور مکن
چشمِ خیسم را برای تو فقط رو میکنم
چشم من را نزد شخصی جز حسینت، تَر مکن
ای نسیمی که سحرگاهان در عالم میوزی!
جز نسیم کربلا را قسمت نوکر مکن
من فقط زانو زدم پائینِ پاهای حسین
پس مرا محتاج، جز شهزادهاش اکبر مکن
**
با سر زانو حسین آمد در آغوش علی
گفت ناله هرچه کردی پیش من، دیگر مکن
در عبا میچینمت، میریزی از اطراف آن
اینقَدَر من را اسیر قوم غارتگر مکن
عمهات گیسو پریشان میکند پاشو علی
فکر او کن، فکر من را بین این لشکر مکن
✍ #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
دل من غرقِ گناه است، الهی به حسین
در دلم حسرت و آه است، الهی به حسین
هی گنه کردم و هی توبه شکستم افسوس
رُخم از شرم سیاه است، الهی به حسین
#شب_جمعه شده و ابر خطاپوش رسید
بنده محتاج نگاه است، الهی به حسین
#شب_قدر است و دل سرکش و عُصیانگر من
در پی پشت و پناه است، الهی به حسین
من پشیمان شدهام، دست مرا باز بگیر
اشک این دیده گواه است، الهی به حسین
آن حسینی که ز تن پیرهنش را بُردند
بر سرِ نیزه سرِ بی بدنش را بُردند
✍ #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
روی زمین نگذاشتی شبها سر راحت
وقتی که دیدی مستمندی را سر راهت
در جمع مردم با تبسم مینشستی آه
اما نگفتی با کسی جز چاه از آهت
در بین نخلستان عرق میریختی هر روز
تا شب کمی خرما و نان باشد به همراهت
رؤیای زیبایی برای هر یتیمی بود
بین خرابه نیمهشبها چهرۀ ماهت
محراب کوفه شاهد راز و نیازت بود
"مولایَ یا مولای" نجوای سحرگاهت
هر چند طوفانی میان سینهات جاریست
آرامشی دارد تَوَکَّلتُ عَلَی اللّهَت
شهری کمیلت میشود با هر فرازی از_
یا نور و یا قدوسهایِ گاه و بیگاهت
امروز هم دنیا به مَردی چون تو محتاج است...
✍ #رضا_خورشیدی_فرد
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
کن نگاهم به راه برگردم
از مسیر گناه برگردم
ای امید دلم، درستم کن
کز رهِ اشتباه برگردم
بندهات را خودت صدا کردی
تا بر این بارگاه برگردم
نگذاری محولالاحوال
که به حال تباه برگردم
روسفیدم کن و مخواه از شرم
سوی تو رو سیاه برگردم
من که با کوه معصیت رفتم
چه کنم مثل کاه برگردم؟
سائلی بی پناهم و خواهم
تا بر این سَرپناه برگردم
نا اُمیدم نمیکنی، تامن_
به اُمیدِ نگاه برگردم
سفرم را ببخش توشه، مخواه_
با دلی غرق آه برگردم
کمکم کن که وقتِ برگشتن
سوی تو سربهراه برگردم
چون «وفایی» به اشک و زمزمهی
دلخوشِ یا اِله برگردم
✍ #سیدهاشم_وفایی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
ای سفره دارِ مهربان، ای با محبت
در لیلة القدر آمدم بی برگِ دعوت
دَر باز بود و آمدم اینجا نشستم
نازم خریدی ای کریمِ با لطافت
از کودکی یک بار اَخمَت را ندیدم
دادی مرا بر مهربانی خود عادت
دنیا که یک لحظه نبُردی آبرویم
محتاج ستاریت هستم در قیامت
گفتی که اشکِ نیمهشب را دوست داری
با گریههایم هر سحر کردم عبادت
دیگر رفاقتها همه رنگ نفاق است
ما با دوروئی یادمان رفته صداقت
رفتارمان در ظاهر و باطن یکی نیست
عابد میانِ جمع و آلوده به خلوت
تهمت، مَنیّت، ناسزا، غیبت، تکبّر
تقوا ندارد این زبانها وقت صحبت
با این بدیها بازهم داریم اُمّید
امسال رنگِ دیگری دارد ضیافت
پایین دعوتنامهام امضای آقاست
دارد برای صاحباش هر بنده، زحمت
بالای سفره مهدی زهرا نشسته
بر ریزهخوارانِ حرم کرده کرامت
با اسم، تک تک، سائلانش میشناسد
سلطان نظر دارد به احوال رعیّت
مثل امیرالمؤمنین سائل نواز است
بر خاک زیر پای خود دارد عنایت
ما با دعای فاطمه عبدالحُسینم
نام و نشان داریم هنگامِ شفاعت
ای کاش امسال اربعین پایِ پیاده
قسمت شود همراهِ با آقا زیارت
**
او روضهها را با دو چشم خویش دیده
در ناحیه گودال را کرده روایت
دیده چگونه گرگها با چنگ و دندان
پیراهنِ ارباب را کردند غارت
دربین سنگ و نیزه و شمشیر دیده
یک پیرمردی زد عصا باقصدِ قربت
آقای ما را نیزهداران غسل دادند
باآب نه، والله با خونِ جراحت
در پیش چشم خواهرش سَر را بُریدند
کُندیِ خنجر ذبح را کرده اذیّت
پرده نشینِ کبریا را دوره کردند
با شمر و خولی میرود زینب اسارت
آن محملی که پردهدارش بود عباس
در کوچه و بازار شد بر او جسارت
✍ #قاسم_نعمتی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e