#بازگشت_کاروان_اهل_بیت_ع_به_مدینه
روزی که رفتم از مدینه محترم بودم
عباس و اکبر داشتم، بی درد و غم بودم
دور از نگاه این و آن، پردهنشین بودم
من کعبهی آل علی روی زمین بودم
دور و برم بودند بانوها و دخترها
بار شتر بودند چادرها و معجرها
قد فلک کوتاه بود از دوش من آری...
جای رقیه بود در آغوش من آری...
روزی که رفتم روزگارم حال بهتر داشت
زینب میان این مدینه شش برادر داشت
امروز برگشتم شکسته، پیر، آشفته
برگشتهام با روضههای داغ و ناگفته
من در میان هلهله گودال را دیدم
جنجال را دیدم، تنی پامال را دیدم
هر نالهای که میزدم بی سود و حاصل بود
موی حسینم در میان مُشت قاتل بود
این زینبی که آمده، آزارها دیده
سخت است اما کوچه و بازارها دیده
این زینبی که آمده، قامت کمان بوده
بعد از حسین همصحبتِ شمر و سنان بوده
زخم دل بی تاب من خیلی نمک خورده
آه ای مدینه! زینبت خیلی کتک خورده
بی احترامیها به من در هر مسیری بود
بر قامت دخت علی رَخت اسیری بود
بین نگاه صد حرامی رفتهام، ای وای!
بزم میِ اوباش شامی رفتهام، ای وای!
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
#امام_حسین_ع_مناجات؛ #شب_پنجم و #شب_ششم
سربلندم در دو دنیا با حسین و با حسن
هک شده روی دلم: مولا حسین، آقا حسن
ذکر لبهایم دمادم: یا حسین و یا حسن
غم ندارد شیعه تا دارد حسین و تا حسن
لا عزیز الا حسین و لا کریم الا حسن
گشتم اما در کرامت مثل او پیدا نشد
هیچکس جز او خریدار جذامیها نشد
صلح او کم از قیام سرخ عاشورا نشد
در محبت، در وفا، در عشق بیهمتا حسن
لا عزیز الا حسین و لا کریم الا حسن
نام او همچون عسل، توصیف او بیت الغزل
مدح او اعمال افضل، حُب او خیرالعمل
مرتضی شد شیر خیبر، مجتبی شیر جمل
سفرهدارِ اصلی اشک حسینیها حسن
لا عزیز الا حسین و لا کریم الا حسن
کیست او آیینهای از هیبت شیر خدا
نه مُعز المؤمنین! بلکه مُعز الانبیا
لا فتی الا علی، لا عشق الا مجتبی
فاتح دلها حسین و شافع عقبا حسن
لا عزیز الا حسین و لا کریم الا حسن
شأن و قدر و ارج و قربش در حد گفتار نیست
لطف و مهر و فضل و جودش قابل انکار نیست
پس به لطفش با کریمان کارها دشوار نیست
مردی و مردانگی را بهترین معنا حسن
لا عزیز الا حسین و لا کریم الا حسن
عاقبت باغ گل زهرا بهارش شد خزان
با امام شیعه بد کردند ظلمت سیرتان
جانماز از زیر پاهایش کشیدند این و آن
مَحرمی کو تا شود غمخوار و همدم با حسن
لا شهید الا حسین و لا غریب الا حسن
گرچه غیر از زهر بر زخم دلش مرهم نبود
آه اما مطمئناً قاتل او سَم نبود
داغ کوچه، داغ پهلو، داغ سیلی کم نبود!
ماند با یک مشت بیغیرت تک و تنها حسن
لا شهید الا حسین و لا غریب الا حسن
ختم خواهد شد به خیر این داستان، این ماجرا
شیعه میسازد برایش مرقد و صحن و سرا
آه! سقاخانه و گلدسته و گنبد طلا
فاطمه فرمود: جانم؛ تا که گفتم: یا حسن
لا عزیز الا حسین و لا کریم الا حسن
✍ #محمود_یوسفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
همیشه نور زلالش در آسمان خداست
حسن غریبترین مرد در جهان خداست
و بعد «اَشهَدُ اَنَّ عَلی_ولیُ الله»
که بانگ «اَشهَدُ انَّ حسن»، اذان خداست
فدای غربت آن پیشوای مظلومی
که درد بی کسیاش اوج امتحان خداست
مرا به حج چه نیازیست تا حسن دارم
که روی ماه حسن کعبهی عیان خداست
چهار قبر غریب و بهشت خاکی آن
مکان عرشی دفن ستارگان خداست
ندیدهام احدی را کریمتر از او
از او که واسطهی فیض آستان خداست
قسم به صلح حماسیتر از هزاران جنگ
حسن، حسینترین مرد قهرمان خداست
«توان واژه کجا و مدیح گفتن او»*
که وصف جلوهی این ماه در توان خداست
همیشه هست «یَدُاللهِ فَوقَ اَیدیهِم»
و او ادامهی دستانِ مهربانِ خداست
✍ #روح_الله_گائینی
*استاد مرحوم غلامرضا شکوهی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
پیچیده بوی غم همه جا، وامحمدا
عرش خدا گرفته عزا، وامحمدا
گریان دو چشم ارض و سما، وامحمدا
امشب شدهست نوحهی ما: وامحمدا
بر غربت پیمبرمان گریه میکنیم
محض رضای مادرمان گریه میکنیم
دنیا چه کرد با زحماتِ پیمبرش؟!
امشب میان عرش زَنَد حمزه بر سرش
ای روزگارِ پست...! که میگشت باورش؟!
روزی شوند قاتل آقا دو همسرش
مردم! رسولِ عالم و آدم شهید شد
رحلت نکرد احمد خاتم، شهید شد
اصحاب، پشت پا به حق آسان زدند، آه
چه زود دم ز دولت شیطان زدند، آه
آتش به جان عالم امکان زدند، آه
بر روح وحی، تهمتِ هذیان زدند آه
ای دیده! بر محمد مظلوم گریه کن
با چار کعبه زادهی معصوم گریه کن
دوران حق کشیِ زمانه شروع شد
دوران کفر خانه به خانه شروع شد
توهین به صد دلیل و بهانه شروع شد
دوران تلخ دفن شبانه شروع شد
ای روزشان سیاه، نبی شد شبانه دفن
یک تن نگشت یارِ علی، در زمان دفن
مولای ما به سوگ برادر نشسته است
جایش ببین، که بر روی منبر نشسته است!
روباه جای شیر دلاور نشسته است
آتش به جان حضرت کوثر نشسته است
امت ز یاد برده چه راحت غدیر را
دادند زود اجر رسول و امیر را
چیزی نمانده تا که شود یاس بی قرار
قنفذ رسد به نان و نواهای بی شمار
آتش گرفت میخ در از آه ذوالفقار
آمد خزانِ فاطمه در اول بهار
چیزی نمانده تا که بماند از او خیال
گردد جوانِ خانهی مولا، قدش هلال
چل بی حیای پست و لعین، آه فاطمه
بی حرمتی به صاحب دین، آه فاطمه
پهلو شکسته، زار و حزین، آه فاطمه
دو گوشواره روی زمین، آه فاطمه
چیزی نمانده تا که زند ناله از جگر:
فضه برس به دادِ دلِ مادر و پسر
یا ایها الرسول! شود حق تو ادا
گاهی میان کوچه و گاهی به کربلا
وای از غروب روز دهم، وامحمدا
شمشیر،کهنه خنجر و سر نیزه و عصا
آه از دمی که ناله زند زینب حزین:
ای مونسِ شکستهدلان! حال ما ببین...
✍ #محمدحسین_رحیمیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
#امام_حسین_ع_مناجات
#شب_پنجم و #شب_ششم
هم گرفتار حسینم، هم گرفتار حسن
هم هوادار حسینم، هم هوادار حسن
با شفا بیگانهام، این "درد" من را خوشتر است
چونکه بیمار حسینم، چونکه بیمار حسن
ای خدا را صد هزاران شکر که لبریز از_
عشق سرشار حسینم، عشق سرشار حسن
نیستم میثم ولی لب تر کند، جان میدهم
در پی دار حسینم، در پی دار حسن
شیر پاک مادرم تأثیر خود را داشته
تعزیه دار حسینم، تعزیه دار حسن
هر چه دارم از کرامات حسین است و حسن
هم بدهکار حسینم، هم بدهکار حسن
جور ما را میکشد گاهی حسن، گاهی حسین
دائماً بار حسینم، دائماً بار حسن
هر زمان که غُصه دارم، میروم سر مینهم_
روی دیوار حسین و روی دیوار حسن
کار ما را حضرت زهرا مشخص کرده است
در پی کار حسینم، در پی کار حسن
بر تنم رخت عزای بچههای فاطمهست
هم عزادار حسینم، هم عزادار حسن
اسمشان وقتی میآید پلکمان تر میشود
هم گهربار حسینم، هم گهربار حسن
این یکی شد بی حرم، آن دیگری شد بی کفن
روز و شب زار حسینم، روز و شب زار حسن
* * *
آتش و مسمار و سیلی و در و دیوار بود_
روضهی ناگفتهی قلبِ شرربارِ حسن
✍ #وحید_محمدی
(وامی از شعر آقای حسن لطفی)
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_شهادت
هرکجا حرف شما آمد، سعادت دیدهایم
ما چه رحمتهایی از آقای رحمت دیدهایم
بیشتر نام تو روی بچههای ماست، چون_
بیشتر از هرکسی از تو محبت دیدهایم
چشم تو اسلام شد، ما نیز تسلیمش شدیم
در نگاه تو کرامت بی نهایت دیدهایم
از یهودیها عیادت کردی از ما هم بکن
با چه شوقی شببهشب خواب عیادت دیدهایم...
تو امینی پس دل ماهم امانت پیش تو
سربه راهش کن که از غفلت خسارت دیدهایم
سیرمان کن با همان یک تکه نانِ سفرهات
از همان رزق کمت هم خیر و برکت دیدهایم
سیزده خورشیدِ دیگر جلوهی خورشید توست
مصطفی را ما همه در چند نوبت دیدهایم
اسم زیبای تورا گفتیم و گفتی: یاعلی
از شما جز گفتن از حیدر، به ندرت دیدهایم
* * *
دختر مظلومهات امشب سه جا دارد عزا
او مصیبت دیده، پس ماهم مصیبت دیدهایم
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
ای سفرهدارِ شهر کرمدارها حسن
هستند خادم تو حرمدارها حسن
تو در جمل امیر علمدارها حسن
غم میبری ز صورتِ غمدارها حسن
در آسمانِ چشم سیاهت هواییام
شکر خدا ز روز ازل مجتباییام
از راه دور، دست تمنا گرفتهایم
عمریست در حریم تو مأوا گرفتهایم
دستانِ خویش، سوی تو بالا گرفتهایم
هرچه گرفتهایم، ز زهرا گرفتهایم
بیهوده نیست آبروی رفته میخَرَند
فرزندها ز مادرشان ارث میبرند
چشمان ما به سوی درِ بستهی بقیع
بُغضیست در گلویِ درِ بستهی بقیع
سر مینَهیم رویِ درِ بستهی بقیع
گریه شده وضویِ درِ بستهی بقیع
ای کاش پرچمی سرِ این قبر میزدیم
با گریه شبنمی سرِ این قبر میزدیم
قربان آن جگر که چهل سال پاره بود
زخمی از آن شکستگیِ گوشواره بود
در کوچهها فقط پیِ یک راهِ چاره بود
با ماه رفته بود و عصایِ ستاره بود
چون کوچه تنگ بود، کسی در برابرش
بگذاشت پا به چادر و رد شد ز مادرش
آهستهتر قدم بزن ای مردِ کوچهها
بشکن سکوتِ بی کسی و سردِ کوچهها
مویت سپید کرده دگر دردِ کوچهها
یادت نرفته خندهی نامردِ کوچهها
دیدی ز مالیات، مغیره معاف شد!
اینها سپاسِ شدتِ ضربِ غلاف شد!
لعنت به هر کسی که تو را بد صدا زده
زخمِ زبان به سینهی دردآشنا زده
صبر تو طعنه بر همهی انبیا زده
صلحِ تو ریشهی همهی فتنه را زده
آری چکیدهی علی و مصطفی تویی
بنیانگذار نهضتِ کربُبلا تویی
با زهرِ همسرت، جگرت ریخته به هم
زهرا کجاست؟ مویِ سرت ریخته به هم
تصویرهایِ چشم ترت ریخته به هم
خانه دوباره در نظرت ریخته به هم
بیرون بریز خون جگرهای خود حسن
کمتر به پیش خواهرِ خود دستوپا بزن
خونین دهن! ز کرببلا حرف میزنی
از ماجرایِ رأس جدا حرف میزنی
از نیزههایِ بی سر و پا حرف میزنی
از لشگری بدون حیا حرف میزنی
گرچه بناتِ فاطمه در تاب و در تباند
شکر خدا محارمِ تو دورِ زینباند...
✍ #قاسم_نعمتی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#زبان_حال_امام_حسن_ع
گرچه بعد از غم تو، طی شده دورانی چند
ما ندیدیم دراین شهر رفیقانی چند
شهر من، نان مرا خورد و نمکگیر نشد
هیچکس مثل من از زندگیاش سیر نشد
حق مارا سر هر قِصه که میشد خوردند
قاتل مادر من را روی منبر بردند
باخبر نیست در عالم کسی از حال حسن
قنفذ از کوچهی ما رد شد و خندید به من
آن چهل مرد که آتشزن جنت بودند
در صف اول هر وعده جماعت بودند
شیرِ غرّان جمل بودم و تاوان دادم
سالها قبل درآن کوچهی بد جان دادم
سوختن چارهی این خستهی غمپرور بود
از عسل آتش این زهر گواراتر بود
مادرم از دل آزردهی من باخبر است
"مرگ" از دیدن قنفذ بهخدا خوبتر است
مثل آن پهلوی زخمیِ گرفتار شده
جگر پارهی من پارهی مسمار شده
کاش ثانی، عوض فاطمه من را میزد
جای مادر لگدش را به تن ما میزد
کاش میشد که به بالای سرم شب برسد
خبر طشت مبادا که به زینب برسد
چشم من تا دم مرگست به دنبالِ حسین
روضهی طشت کجا، روضه گودالِ حسین؟!
✍ #حسین_قربانچه و #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
آتشی بر جگر شعلهورش بود حسن
شاهد آتشِ دل، چشمِ ترش بود حسن
نفسش تنک میآمد، ز رمق میافتاد
اگر از کوچهی تنگی گذرش بود حسن
داغ او را نه دوا بود به عالم، نه طبیب
که فقط زهر ، شفای جگرش بود حسن
مادر و کوچه و سیلی نرود از نظرش
عمری آن منظره پیش نظرش بود حسن
مثل مادر که تمنای اجل داشت و بس
ز خدا مرگ، دعای سحرش بود حسن
فخر دارد که دو سرباز حسین است ازو
زآنکه عبدالَله و قاسم پسرش بود حسن
دیدن صورت زیبای اباالفضل و حسین
خوشتر از دیدن شمس و قمرش بود حسن
کام او تلخ شد از جرعهی آلوده به زهر
آن شبِ تلخ که وقت سفرش بود حسن
بر غم و محنت آن سوختهجان، سنگِ صبور
خواهرش بود که نور بصرش بود حسن
قاتل مادر خود دیدن و دم بر نزدن
بدتر از زهر به کام و جگرش بود حسن
چه دوا بود بمیرم که یکی جرعهی زهر
آب بر آتش داغ جگرش بود حسن
گر چه بسیار رثا گفت غریبانه "یتیم"
ناظر مرثیه در هر اثرش بود حسن
✍ #مرتضی_جام_آبادی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
ای شورِ شوقِ نام تو، شیرینتر از همه
ما درد محض و مِهر تو تسکینتر از همه
دنیا و آخرت ز همه سربلندتر
هر کس که هست پیش تو مسکینتر از همه
هر سال کعبه دور سرت در طواف بود
ای خاک پات، قُلهی زرینتر از همه
یوسفترین ستارهی زهرا که بوده است؟!
چشمان مهربان تو غمگینتر از همه
"لا یومْ مثلَ یومِ حسین"از تو بوده لیک
شد روضههای داغ تو سنگینتر از همه
پیشانی بلند تو در ابتدای عمر
از رنج کوچهها شده پُر چینتر از همه
شد کوچهها برای تو کابوس کودکی
لعنت به آن مُسبب ننگینتر از همه
آه ای غریبِ فاطمه! تا قبل کوچه بود
این گیسوی سفید تو مشکینتر از همه...
✍ #حسن_کردی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
میان هجمۀ غمها اگر پناه ندارد
حسین هست، نمیگویم او سپاه ندارد
حسین مرهم زخم برادر است و غمی نیست
زمانه حرمتشان را اگر نگاه ندارد
حسین هست که سر روی شانهاش بگذارد
حسین هست نیازی به تکیهگاه ندارد
میان لشکر او مرد مانده؟ آه نمانده
درون خانۀ خود یار دارد؟ آه ندارد
زمانه تلخترین زهر را به کام حسن ریخت
دلاوری که به جز ترک جنگ، راه ندارد
کسی که صلح حسن را غلط شمرد، ندانست
امام مفترض الطاعة اشتباه ندارد
درید قلب حسین آن چنان ز داغ برادر
که احتیاج به گودال قتلگاه ندارد
✍ #حسین_عباسپور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
فى حَــديثٍ: ما رُئِىَ أَنَّ رَجُلاً دَفَعَ اِلَيْهِ رُقْعَةً فى حاجَةٍ [اِلاّأَجابَهُ] فَقالَ لَهُ: حاجَتُك مَقْضِيَّةٌ، فَقيلَ لَهُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّه ِ، لَوْ نَظَرْتَ فى رُقْعَتِهِ ثُمَّ رَدَدْتَ الْجَوابَ عَلى قَدْرِ ذلِكَ، فَقالَ: أَخْشى أَن يَسْأَلَنىَ اللّه ُ عَنْ ذُلِّ مَقامِهِ بَيْنَ يَدَىَّ حَتّى أَقْرَءَ رُقْعَتَهُ.
ترجمه: در حديثى آمده است: هرگز ديده نشد كه كسى به امام نامهاى در مورد حاجتى بدهد مگر اينكه حضرت جواب مىداد: حاجتت برآورده است. گفته شد: اى فرزند رسول خدا (ص)! كاش در نامهاش مىنگريستى و به اندازه حاجتش مىدادى، حضرت فرمود: مىترسم خدا از من درباره مدت زمانى كه روبرويم خوار مىايستد تا نامهاش را بخوانم، سؤال كند.
📚 نظم درر السمطين، ص 196
میشناسد چون گدا را از خودش بهتر کریم
پیش خود دارد همیشه کیسهای از زر کریم
در تمام شهر، لطفش سفرهداری میکند
شعبه دارد بر سر هرکوچه و معبر کریم
نه بگویی بخشش او شامل هر آشناست!
به غریبه بیشتر دادهست بال و پر کریم
بسکه بر روی گدایان باز بوده روز و شب
گوییا اصلا ندارد خانهاش هم "در" کریم
سائل از این خانه دستِ پُر به منزل میرود
بی نیازش میکند از هر کسِ دیگر کریم
"با کریمان کارها دشوار نه دشوار نیست"
کار ما بیچارهها افتاده امشب بر کریم
✍ #محمدحسن_بیات_لو
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
وقتی میان کوچه سند پاره پاره شد
چشمان غصّهدار فلک پُر ستاره شد
ناموس کبریا وسط کوچههای تنگ
محصور یک شقیصفتِ بدقواره شد
تهمت زد و به دختر طاها دروغ بست
داعیّه دارِ دین، پسرِ زشت کاره شد
گفتند: گفت زود سند را بده به من
گفتند: بعد از آن که ستم بی شماره شد_
با پنجه وسعت فدکش را وجب گرفت
سیلی برای غصب فدک راه چاره شد
پا زد که بارِ شیشهی او را بیفکند
اوّل نشد؛ ولی چو لگد زد دوباره، شد!
چادر به پای مادر سادات، گیر کرد
افتاد روی خاک و دلش پُر شراره شد
گفتند: یک طرف زده سیلی؛ ولی حسن
پیگیرِ جستجوی دو تا گوشواره شد
✍ #حسین_قربانچه
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
دلی که غرق نگاه محبت حسن است
همیشه شعلهور از داغِ غربتِ حسن است
غریب اوست که حتی به خانهاش تنهاست
بقیع، جلوهای از این حکایت حسن است
پس از علی که امیر است و قافلهسالار
ردای سبز امامت به قامت حسن است
هنوز هم درِ بیتُ الولایهاش باز است
گشوده سفرهی لطف و کرامت حسن است
نَفَس نَفَس غم خود را به او توسل کن
امید، غنچهی باغ عنایت حسن است
نمیزند به خدا دست رد به سینهی تو
دعای خستهدلان در اجابت حسن است
فقط به صلح، حسن را شناختن ظلم است
جمل، شکوه بلند شهامت حسن است
مسیر کرببلا را چه خوب تعیین کرد
تمام راه، نشان و علامت حسن است
* * *
حدیث کوچه و سیلی و تازیانه، (کمیل)
نبود روضهی مادر، مصیبت حسن است...
✍ #کمیل_کاشانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
امشب شبِ شهادت پیغمبر خداست
امشب تمام عرش سیهپوش این عزاست
جن و مَلک بر آدمیان نوحه میکنند
گویا عزای اشرف سلطان انبیاست
خیل رُسُل به ماتم و جبریل نوحهگر
فریادشان به ارض و سما، وا محمّدا ست
زهرا و حیدر و حَسنینند غرق غم
زینب ز کودکی به غم و رنج مبتلاست
در کُنج بستر است و نگاه مبارکش
گاهی به سوی فاطمه، گاهی به مرتضی ست
گاهی به دیدهی نگران غرقِ در غم است
دلشورهاش شروع نخستینِ فتنههاست
مزد رسالت نبوی را چه خوش دهند
آندم که پارهی تن او بین شعلههاست
در بین آتش و در و دیوار مانده است
زهرا که پارهی تن و ناموس کبریاست
گویا به چشم دیده که از کینه بستهاند
دستان مرتضی که شه مُلک لافتی ست
چشمش گهی به سوی حسین است و گاه بر_
رخسار پاک و دیدهی گریان مجتبی ست
در تشت، دیده لختهی خونِ جگر بسی
کان آتشش ز اخگر الماس ریزههاست
گریانتر آن دمی ست که بیند به گوشهای
در بر گرفته زانوی غم، شاه کربلاست
یاد آرد آن دمی که حسینش به دوش او
بود و سرش به کرب و بلا از بدن جداست
یاد آرد آن دَمی که شود تشنه لب شهید
پیکر به روی خاک و سرش روی نیزههاست
ای مسلمین! نبی ز جهان میرود ولی
تازه شروع فتنهی آن قوم بیحیاست
✍ #جواد_کریم_زاده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
(حوادث بعد از شهادت)
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
ساعات بعد از داغ پیغمبر شروع شد
با رفتنش صد قصهی دیگر شروع شد
دلشورههایش یک به یک معنا گرفت و
از آنچه میترسید پیغمبر شروع شد
در وقت دفن مصطفی، تنها علی بود
ایام سخت غربت حیدر شروع شد
گفتند با هم در سقیفه بی حیاها
وقت تلافی کردن خیبر شروع شد
بعد از پیمبر هر کسی، هر چه شنیده
باید بداند روضه از یک "در" شروع شد
گفتند: از بغض علی، با یاد خیبر
باید که آتش زد به این خانه، به این در
وقتی که آتش بر در و دیوار افتاد
زهرا به دنبال دفاع از یار افتاد
میخ دری که از خجالت آب میشد
دل را به دریا زد پی آزار افتاد
آن سینهای که مخزن سِرِّ خدا بود
کم کم سر و کارش به آن مسمار افتاد
با ضربهای "در" را درآوردند از جا...
گویا به روی مادری بیمار افتاد
تا بی حیایی وارد بیت علی شد
دستی به روی چشمهایی تار افتاد
آن دست پاکی که به همسایه دعا کرد
طوری مغیره زد دگر از کار افتاد
باب جسارت را همین ها باز کردند
بی حرمتی را با حسن، آغاز کردند
مظلوم و بی یار و غریب در وطن بود
آنقدر که در خانه هم بی همسخن بود
با زهر کینه روزه را افطار کرد و...
قبل از سحر بی تاب شد، خونین دهن بود
بعد از شهادت پیکر پاک و غریبش
آخر اسیر فتنهی یک پیرزن بود
این روضه را باید که واضحتر بگویم
هفتاد چوب تیر روی یک بدن بود
تابوت هم از غربتش خون گریه میکرد
بر روی لبهای حسین، "جانم حسن" بود
گر چه عزای مجتبی در عالمین است
اما گریز روضههای ما حسین است
✍ #مجتبی_شکریان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
در پیشِ من آتش مزن بال و پَرَت را
خونین مکن جان پدر چشم تَرَت را
فردا همینکه جمع کردی بسترم را
آماده کن کمکم عزیزم بسترت را
آماده کن از آن کفنها دومین را
بیرون بیاور یادگار مادرت را
بگذار روی سینهام باشد حسینت
بگذار بر قلبم حسن را، دخترت را
بگذار با طفلان تو قدری بسوزم
حالا بگویم حرفهای آخرت را
زاری مکن بر حال من با حال و روزت
خاکی مکن دنبال بابا معجرت را
تو بار شیشه داری و میترسم از تو
خیلی مواظب باش طفل دیگرت را
وقتی که میریزند هیزم روی هیزم
وقتی که میسوزاند آتش سنگرت را_
بابا حواست باشد آنجا مُحسنت را
بابا مواظب باش پشتِ در، سرت را
این جملهی آخر عزیزم با حسین است:
"با خود مَبَر در قتلگه انگشترت را"
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
شِفای درد و غمِ بی دوای ما حَسَن است
مریضهای جهان را فقط دوا حَسَن است
اگرچه بود دلش زخمی از ملامت دهر
ولی مرمت دلهای مبتلا حَسَن است
به محضرش چه نیازی به گفتن درد است
که بر نیاز همه خلق، آشنا حَسَن است
خدا به لطف حَسَن میدهد به بنده جواب
بدان اجابت حتمیِ هر دعا حَسَن است
حسین زائر شبهای بی چراغ بقیع
ولی مسافر شبهای کربلا حَسَن است
حسین رمز شهادت، حَسَن طلیعهی صلح
کلید فتح، همیشه حسین یا حَسَن است
حسین گریه کنِ دائمِ غریبِ حَسَن
همیشه سینهزنِ شاهِ سرجدا حَسَن است
یکی به پهنهی دشت و یکی به صفحهی طشت
بریده حلق حسین و پُر از بلا حَسَن است
کریمِ فاطمه هرگز نبسته در به کسی
خدا نوشته پناهِ غریبهها حَسَن است
✍ #رضا_حمامی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
کریما، دستگیرا، فاتحا، شاها، جوانمردا!
بزرگا، یکه تازا، بی همانندا، یلا، فردا!
چه کس مثل تو صفین و جمل را زیر و رو کردهاست؟!
الا شیر علی! فرزند زهرا، بیهماوردا!
به روی دوش داری کیسهی خرما و نان هر شب
تو تکرار علی هستی، اباالایتام و شبگردا!
کشید از زیر پا سجادهات را جهلِ سرداران
«شگفتا و دریغا، حسرتا، واویلتا، دردا!»
از آن یک مشت نامردی که دورت بود، معلوم است
تو را زهر جفا از پای در میآورد، مردا!
بگو "هر شب" فدای غربت آن قبرِ خاکی که
بدون سایهبان خورشید میتابد بر آن "فردا"!
✍ #میثم_کاوسی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_مناجات
به روی شانۀ خاتم، که چون نقش نگین باشد
نشان مُهر او باید معزّ المؤمنین باشد
چه بر میآید، از آن آذرخشی که جمل را سوخت؟
که صلحش نیز صلحی فتنهسوز و آتشین باشد...
گذشت از جانماز زیر پایش هم کریمانه
مبادا لحظهای کوتاه زیر دِین دین باشد
به برق سکه خواهد داد لبخند امامش را
هر آن چشمی که کور از دیدن عین الیقین باشد
نمیلرزد به پای دار حتی! پای آن سردار
که مثل مالک و عمار، عزمش راستین باشد
دریغ از یار و از سردار و این دنیای غدّار و...
دریغ از روزگاری که ولی، تنهاترین باشد
چنان میراثدار لایقی از غربت مولاست
که باید چندسالی، چون علی خانهنشین باشد
نباید حرف را از خانه بیرون برد، اما آه
کدام آیینه آهش را و رازش را، امین باشد؟!
صدا زد زینب خود را و خواند آهسته در گوشش:
که ای خواهر، مرا در خانه دشمن در کمین باشد!
بیاور طشت را، اینک هلاهل هم ز پا افتاد
خیالش را نمیکرد این دل خون اینچنین باشد...
بخوان از چشمهایم باقی ناگفتههایم را
در آن حاشا اگر حرفی به غیر از حا و سین! باشد
نگین عرش را هم جای من یک بوسه مهمان کن
دمی که زینت دوش نبی روی زمین باشد
✍ #سیدمحمدجواد_میرصفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
برکت نان بخاطر حسن است
شاطران از قدیم میگویند
تاجرانِ بزرگ، صبح به صبح
زیرِ لب "یاکریم" میگویند
سائل از شرم در زدن بیگاه
خادم از خاکروبیِ درگاه
بی نیازند، من نمیگویم!
آفتاب و نسیم میگویند
نه دری داری و نه دربانی
نه پسِ هفت پرده پنهانی
زائران حاجتی اگر دارند
به خودت مستقیم میگویند
مرقد سادهی تماشایی!
با تمام وجود تنهایی
از تو با این وجود میترسند!
نردههای ضخیم میگویند
خواستی تا بخاطر زهرا
نگذارند خلق پا اینجا
پس تو هم یک مدافع حرمی
عقل های سلیم میگویند
✍ #محمدحسین_ملکیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
بهشتِ عَدْن که غرقِ عبادتش شده است
عبایِ سبزِ بلندِ سیادتش شده است
جهان به گفتهی لولاک اگر که خلق شده
فقط به یُمن شکوهِ ولادتش شده است
به غیر معجزه از او نمیتوان دیدن
که خرقِ عادت، عمریست عادتش شده است
درون کوزه مگر جمع میشود دریا؟!
عجیب نیست که دنیا زیادتش شده است
کسی به فکر گل آلود کردن آب است
به بی کرانی کوثر، حسادتش شده است
فرشته از دم در، صف کشیده تا ملکوت
رسول عشق، زمان عیادتش شده است
صدای خندهی مکر از سقیفه میآید
بسوز دل! که زمان شهادتش شده است...
✍ #سیده_تکتم_حسینی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
حقش نبود تیر به تابوت او زدند
این کعبه در عبادت مردم سهیم بود
✍حجتالاسلام #سیدرضا_جعفری
@dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
کسی در صبر چون او مُمتَحَن نیست!
مُعزالمؤمنینی چون حسن نیست!
✍ #سیدپوریا_هاشمی
@dobeity_robaey
#امام_رضا_ع_شهادت
میتوان دید ز چشمانِ ترش...
چقدَر درد گرفته جگرش
خبر رفتن خود را آورد...
با عبایی که کشیده به سرش
صورتش خاکی خاکی شده بود
بس که افتاد میان گذرش
وسط حجره به خود میپیچید
غرق تب بود تن محتضرش
تشنه لب بود و میافتاد مدام
عکس گودال میان نظرش
او مگر گل پسر فاطمه نیست؟
پس چرا نیست کسی دوروبرش؟!
قبل از آنیکه کسی برخیزد...
به مدینه برساند خبرش...
با سر و پای برهنه حالا
پشت در آمده گریان پسرش
رسم این است پسر وقت وداع
مینشیند به کنار پدرش
سر اورا به بغل میگیرد
تا بیاید نفس مختصرش
جدّش اما به سر جسم علی
آنقدر سوخت که خم شد کمرش
هفت دفعه ولدی گفت ولی...
غیر خس خس نرسید از ثمرش
یک عبا بود و هزاران اکبر
کربلا پُرشده بود از اثرش
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e