eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
339 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
راس تو را به روی نی، هرچه نظاره می‌کنم سیر نمی‌شود دلم، نگه دوباره می‌کنم ز اشک و آه سینه‌ام، میان آب و آتشم چو با توأم، از این میان کجا کناره می‌کنم گمان کنند دشمنان، نیست به کام من زبان ز دور بسکه با سرت، به سر اشاره می‌کنم به دختران خود بگو که گوشواره‌ها چه شد گریه به گوشواره نی، به گوش پاره می‌کنم هم سر تو بر سر نی، هم سر اکبرت زپی گاه نگاه نگاه سوی مه، گه به ستاره می‌کنم رُخت به خون که رنگ زد؟ آینه را که سنگ زد؟ خنده زآه خویشتن به سنگ خاره می‌کند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کوفیان خون به دل خون‌شده‌ی ما نکنید این قدر ظلم به ذریه‌ی زهرا نکنید بگذارید بگرییم به مظلومی خویش لیک بر گریه‌ی ما خنده‌ی بی‌جا نکنید دین ندارید اگر غیرتتان رفته کجا اسرا را سر بازار تماشا نکنید پیش چشم اسرا سنگ به سرها نزنید دیگر از زخم زبان، خون به دل ما نکنید آیه‌ای کز لب خونین به سر نی شنوید با دف و چنگ و نی و هلهله معنا نکنید این توقع که بگریید به ما نیست ولی خنده بر بی‌کسی عترت طاها نکنید داغ دل چاره به خندیدن دشمن نشود زخم را با زدن سنگ مداوا نکنید محمل دختر معصومِ مصیبت زده را روبرو با سر ببریده‌ی بابا نکنید "میثم" از آل علی با همه‌ی خلق بگو: ترک دین در طلب لذت دنیا نکنید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آورده‌ام در شهرتان خاکسترم را آیات باقیمانده‌ی بال و پرم را دیشب مراعات حسینم را نکردید در کوفه وا کردید پای مادرم را من آیه‌هایی در حجاب نور هستم خالی کنید ای چشم‌ها دور و برم را نذر سر این کعبه‌ی بالای نیزه در شهرتان خیرات کردم زیورم را من یک نفر در دو تنم، اما دو روز است از دست دادم نیمه‌ای از پیکرم را یک نیمه‌ام را روی دست نیزه بردید در محمل بی پرده نیم دیگرم را اما به توحید نگاهم روی نیزه زیباتر از هر روز دیدم دلبرم را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای سرت چون ماه سرگردان به روی نیزه‌ها از غمت خون عقده بسته در گلوی نیزه‌ها خاطرات کربلا از پیش چشمانم گذشت تا برآمد صوت قرآنت ز روی نیزه‌ها آمدی با سر به دیدارم که برگردد، حسین، دیده‌ی مردم ز محمل‌ها به سوی نیزه‌ها من فدای حنجر خشکت که نوشیده‌ست آب گه زجام دشنه‌ها، گاه از سبوی نیزه‌ها از فراق اکبرت، قلب رقیه آب شد کاش این دختر نگردد روبروی نیزه‌ها ای مؤید! تا بیابم آن سر ببریده را می‌روم با پای دل در جستجوی نیزه‌ها ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وقت وداع فصل بهاران بگو حسین در لحظه‌های بارش باران بگو حسین هرجا دلت گرفت کمی محتشم بخوان هی در میان گریه بگو جان، بگو حسین کشتی شکست خورده که دیدی به کارزار در خاک و خون تپیده به میدان بگو حسین... تغییر کرده است لغت‌نامه‌هایمان زین پس به جای واژۀ عطشان بگو حسین روضه بخوان و لحظۀ طغیان چشم ما هم‌پای چشمه‌های خروشان بگو حسین دیدی اگر که جسم قمر زیر آفتاب مانده سه روز بین بیابان بگو حسین... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خوشا جانی که نذر جان اولاد پیمبر شد خوشا عمری که عمری در مسیر نوکری سر شد زمین افتاده باش ای دل بزرگت می‌کنند اینجا ابوذر از سر افتادگی‌هایش ابوذر شد تو را این عشق جایی می‌رساند که نمی‌دانی همان جایی که جونش چون گلستان‌ها معطر شد مگر بی کربلا این زندگانی ارزشی دارد؟ خوشا هر کس برایش رزق پابوسی مقدر شد اگر دارم بهایی از حسین بن علی دارم به لطف گریه بر او اعتبارم صد برابر شد من از این زندگی چیزی به جز روضه نمی‌خواهم خوشا چشمی که با اشک عزای او منور شد :: فدای آن امامی که نماند از پیکرش چیزی به قربان همان جسمی که رفته رفته کمتر شد شنیدم ذبح مکروه است مردم با لب تشنه چه با آب حیات خانه ساقی کوثر شد؟! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حسین، کشتهٔ دیروز و رهبر روز است قیام اوست که پیوسته نهضت‌آموز است تمام زندگی او، عقیده بود و جهاد اگرچه مدت جنگ حسین یک روز است... حسین و ذلّت تکریم ظالمان، هیهات! که آفتاب عدالت از او دل‌افروز است به نزد او که شهادت، به جز سعادت نیست ردای مرگ برایش قبای زر دوز است رهین همت والای سیّدالشهداست هر آن‌که از غم اسلام در تب و سوز است... حرارتی که ز عشق حسین در دل‌هاست برای ظالم هر عصر، خانمان‌سوز است... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آه از تا کی به چاه سر بگذاریم و بگذریم؟ دندان سر جگر بگذاریم و بگذریم؟ تا کی میان معرکه شیران شرزه را بی‌تیغ و بی‌سپر بگذاریم و بگذریم؟ یا دست روی دست بمانیم بی‌خیال یا دست بر کمر بگذاریم و بگذریم؟ باید بت بزرگ هم این بار بشکند هیهات اگر تبر بگذاریم و بگذریم! تردید و ناامیدی و تسلیم و ترس را وقت است پشت سر بگذاریم و بگذریم ای کودکان غزّه! نشستن حراممان تنهایتان اگر بگذاریم و بگذریم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آزار دیدم خود را میان معرکه بیمار دیدم در خیمه بودم هفت آسمان را برسرم آوار دیدم در بین گودال آیینۀ جسم پدر را تار دیدم بابای خود را دربین یک لشکر بدون یار دیدم این‌ها بماند از شام دیدم هرچه من آزار دیدم شب‌های بسیار در بین صحرا عمه را بیدار دیدم صد بار مُردم وقتی به پای خواهرانم خار دیدم ای وای از شام گهواره را در بین یک بازار دیدم بزم شراب و... بی حرمتی در مجلس اغیار دیدم نامحرمان را نزدیک مَحرم‌های خود بسیار دیدم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از گلستان لاله‌های پرپرم آید به یاد از نیستان داغ‌های خاطرم آید به یاد با دل خود هر زمانی را که خلوت می‌کنم در اسارت زآن چه آمد بر سرم آید به یاد سال‌ها از ماجرای کربلا بگذشت و باز هر نظر آن صحنه‌ی حزن‌آورم آید به یاد هرکجا آب است آتش می‌زند بر جان من چون نوای آب آب خواهرم آید به یاد هر جوانی را که می‌بینم به یاد کربلا گاهی از قاسم گهی از اکبرم آید به یاد چون که بینم شیرخواری در کنار مادرش از رباب و گریه‌های اصغرم آید به یاد می‌شوم از آتش شرم و محن چون شمع آب چون زحال عمّه‌ی غم‌پرورم آید به یاد من که برجسم پدر از بوریا کردم کفن روز و شب زان جسم از جان بهترم آید به یاد حنجر خونین او بوسیدم و کردم وداع وایِ دل، چون آن وداع آخرم آید به یاد چون که بینم کودکی سرگرم بازی با گلی سرگذشت خواهر کوچکترم آید به یاد از هجوم درد و غم در آن سفر داغی هنوز - از نظر نارفته، داغ دیگرم آید به یاد ✍ مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گریه بر هر درد بی‌درمان دواست جز غم من که غمی بی‌انتهاست سال‌ها با هر قدم گفتم حسین شب‌به‌شب سینه زدم گفتم حسین روضه می‌خواندم دلم بی‌تاب بود روضه‌ی من کاسه‌های آب بود غصه‌، دنیا را به کامم زهر کرد بعد تو لبخند با من قهر کرد ظاهراً جسمم میان خانه بود باطناً قلبم در آن ویرانه بود راه می‌رفتم دو چشمم تار بود فرش زیر پام مثل خار بود هرزمان از بین کوچه رد شدم گریه کردم به مصیبات خودم دادوبیدادِ سر بازارها... کشت من را کشت من را بارها... ذبح را بی‌تاب دیدن مشکل است خنجر قصاب دیدن مشکل است صحنه‌ای دیدم که رنگ من پرید ذبح خود را آب داد و سر برید نیمه‌شب آیات نور آمد به یاد بوی نان آمد، تنور آمد به یاد خلق وقتی‌که سلامم می‌کنند داغدار داغ شامم می‌کنند گفته‌ام با کودکان خانه‌ام داغدار خواهری دردانه‌ام هرزمان خلخال نو پا می‌کنید یادی از آن بی‌کس صحرا کنید کرده این یک جمله حالم را خراب آه...ناموس علی...بزم شراب بعد از آن مجلس دگر من ای عزیز به کنیزانم نمی‌گویم کنیز ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نشستم یه گوشه با حال خراب شدم نی که از غم حکایت کنم گلومو گرفته یه بغض غریب می‌خوام قصه‌ای رو روایت کنم ابوحمزه میگه که وارد شدم توی خونه‌ی سیدالساجدین دیدم آسمون چشاش ابریه بازم خیسه سجاده روی زمین تحمل نکردم به حرف اومدم با یه حالی گفتم که جونم فدات چهل ساله که حال و روزت اینه چقد گریه آخه فدای چشات شده زخم پلکات بمیرم برات چقد گریه آخه گل فاطمه شهادت که ارث تبار شماست شهادت که ارث بنی هاشمه مگه حمزه کشته نشد تو اُحُد مگه سجده‌گاهِ علی خون نشد نیفتاد زهرا مگه پشت در مگه مجتبی تیر بارون نشد رسید اینجا تا حرف، دیدم امام هنوزم دلش انگاری کربلاست صدا زد ابوحمزه رحمت به تو شهادت همیشه تو تقدیر ماست ولی می‌دونی تا که یادم میاد میگم کاش عمرم به فردا نبود شهادت آره ارث ما طایفه‌ست اسارت ولی ارث ماها نبود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e