هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
با نعل تازه حُرمت دیرینهای شکست
ناحیهی مقدسهی سینهای شکست
✍ #مجید_تال
↳ @hosseinieh_net
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#اصحاب_امام_حسین_ع
#امام_حسین_ع_شهادت
سلام ای خاک پای زائرت از کیمیا بهتر
دوباره میهمانم کن کجا از کربلا بهتر
مرا تدبیر کن آنگونهای که دلبخواه توست
تویی که میشناسی بی گمان از من مرا بهتر
من و امید آغوشت، من و ترس جداماندن
کجا داریم در عالم، از این خوف و رجا بهتر
ندارد طفل جز آغوش مادر خانهی امنی
اگر آشفته شد دنیا، کجا از روضهها بهتر
اگر درمان نمیخواهم دلیلش لذت اشک است
وگرنه نیست در عالم ازین دارالشفا بهتر
بیا و تا ابد دست از سر ما بر ندار ای دوست
کجا پیدا کنم دیگر از این دام بلا بهتر
دعای شمر یا نفرین تو ؟ حر پاسخش را داد
حسینا هست نفرین تو از صدها دعا بهتر
اگر در کوفه بسیار ادعای دوستی کردند
عیار دوستان معلوم شد در کربلا بهتر
چراغ خیمه شد خاموش و تکلیف همه روشن
حبیب اما به غیرت گفت، از اینجا کجا بهتر
نخواهم رفت زیر بیرقی جز بیرقت ای شاه
نمیبینم من از تو در جهان فرمانروا بهتر
هزاران مرحبا عابس، هزاران مرحبا بر جون
جنون از مصلحت بهتر، عمل از ادعا بهتر
شریعت با محبت فرق دارد فرق بسیاری
وهب بود از هزاران شیعهی پر مدعا بهتر
تو که هل من معین گفتی علی اصغر تلظی کرد
به روی دست تو تفسیر شد قالو بلا بهتر
تو پیر از داغ اکبر بودی و اصغر خضاب آورد
در آئین تو آری میشود خون از حنا بهتر
خدا اینسان تو را میخواست زخمی، غرق خون، عریان
خدا از خود برای تو ندارد خونبها بهتر
تو را ای آیهی تطهیر، آنان با وضو کشتند
خدا دیگر چه باید مینوشت از إنما بهتر
نمیدانم چه کرد آن تیر، آخر با تو ای مظلوم
برای قلب تو آن زخم بدتر بود یا بهتر
دلت پیش حرم، اما سرت یک سو، تنت یک سو
تو را از تو سوا کردند ای از ماسوا بهتر
کسی حرف تو را نشنید در آشوب آن گودال
به تاریخ از فراز نی رسید اما صدا بهتر
در آن دیدار اول با دل راهب چها کردی
تو اصلاً کیستی ای از هزاران آشنا بهتر!
✍ #مجید_تال
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
#محاوره
با اسمت عالمو دیوونه کردی
چقد دل میبره آوازهی تو
واسَهت فرقی نداره خوب یا بد
فدای لطف بی اندازهی تو
همین که اشک میریزم به یادت
عزیز چارده معصوم میشم
بدونِ تو به هم میریزم اما
صدات که میزنم آروم میشم
میدونم که فراموشم نکردی
میگیرم کربلامو آخر از تو
منو مادر به دست تو سپرده
خودمونیم آقا کی بهتر از تو؟!
به این امّید جون دادی گمونم
که قلب مُردهی ما جون بگیره
بمیرم اونقده سختی کشیدی
که این دنیا به ما آسون بگیره
یه جوری دوستت دارم که میخوام
اگه نباشی تو، دنیا نباشه
بعیده واسهی بی سرپناها
تو کشتیِ نجاتِت جا نباشه
هنوزم تشنهی "یاری" میدونم
هنوزم بازه راه خونهت آقا
هنوزم خواهرت میخونه با اشک
((گلی گُم کردهام میجویم او را))
✍ #مجید_تال
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
با دستِ بسته است ولی دستبسته نیست
زینب سرش شكسته ولی سرشكسته نیست
هرچند سربهزیر... ولی سرفراز بود
زینب قیام كرده چون از پا نشسته نیست
زینب اسیر نیست، دوعالم اسیر اوست
او را اسیر قافله خواندن خجسته نیست
رنج سفر، خطر، غم بازار، چشم شوم
داغ سهساله دیده ولی باز خسته نیست
حتی اگر به صورت او سنگ میخورد
او زینب است، معجرش از هم گسسته نیست
✍️ #مجید_تال
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مدح
#امام_سجاد_ع_مدح_و_مصائب
مرد میدان، مرد میدان است بی شمشیر هم
وارث شیر خدا شیر است در زنجیر هم
کار دشواریست بین سلسله حیدر شدن
یا علی گویان چهل جا فاتح خیبر شدن
خطبهی پرشور خواندن با کلام آتشین
خطبه از جنس رجزهای اميرالمؤمنين
پیشوای غم، بزرگ روضه خوانان، پیر اشک
کاخ را با خاک یکسان کرد با شمشیر اشک
بال و پر بسته، پریدن را به عالم یاد داد
دودمان شام را با آه خود بر باد داد..
✍ #مجید_تال
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_شهادت
#امام_سجاد_ع_مصائب
آزار دیدم
خود را میان معرکه بیمار دیدم
در خیمه بودم
هفت آسمان را برسرم آوار دیدم
در بین گودال
آیینۀ جسم پدر را تار دیدم
بابای خود را
دربین یک لشکر بدون یار دیدم
اینها بماند
از شام دیدم هرچه من آزار دیدم
شبهای بسیار
در بین صحرا عمه را بیدار دیدم
صد بار مُردم
وقتی به پای خواهرانم خار دیدم
ای وای از شام
گهواره را در بین یک بازار دیدم
بزم شراب و...
بی حرمتی در مجلس اغیار دیدم
نامحرمان را
نزدیک مَحرمهای خود بسیار دیدم
✍️ #مجید_تال
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
لطف زمین گرم تو را نُه فَلَک نداشت
گودال تو چه داشت که مُلک و ملک نداشت
جز خانهات تمام جهان خاک غربت است
بی کربلا بشر وطن مشترک نداشت
این حرف عاشقان تو هنگام مردن است
بی گریه بر تو زندگی اصلاً نمک نداشت
مادر گذاشت خاک تو را بر زبان من
شیرش حلال باد! به کار تو شک نداشت
یادش بخیر تا که تو لبخند میزدی
زهرا دگر نگاه به باغ فدک نداشت
آخر چگونه چوب به لبهای تو زدند...
✍️ #مجید_تال
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#حضرت_رقیه_س_شهادت
«اصلاً رقیه نه، به خدا دختر خودت
یک شب میان کوچه بماند چه میکنی؟»
در بین ازدحام و شلوغی بترسد و
یک تن به او کمک نرساند چه میکنی؟
اصلاً خیال کن که کسی دختر تورا
در بین جمعیت بکشاند چه میکنی؟
یاکه خدانکرده کسی روی صورتش
سیلی محکمی بنشاند چه میکنی؟
یا فرض کن که دختر تو جای بازیاش
هرشب دعای مرگ بخواند چه میکنی؟
اصلاً کسی بیاید و با تازیانهاش
خاک از لباس او بتکاند چه میکنی؟
✍ #مجید_تال
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
خوش آمدی، گلهای نیست، بهترم مثلاً...
شبیه قبل نشستی برابرم، مثلاً...
خیال میکنم اصلاً مدینهایم هنوز
بهشت چادر زهراست بسترم مثلاً
دوباره مثل گذشته کشیدهای بابا
خودت به دست خودت شانه بر سرم مثلاً
نسوختهست، نه... امشب به پات میریزم
خیال کن که همان نازدخترم مثلاً...
بگو: فدای سرت، گوشواره گم شده است
بگو دوباره برای تو میخرم... مثلاً
خیال میکنم انگشتر تو پیش عموست
تو هم خیال کن آنجاست زیورم مثلاً
اگر شکستهام و زخم خورده، چیزی نیست
خمیده قدّم و هم سنّ مادرم مثلا
خیال کن که رقیه زمین نخورده پدر
خیال کن که سر دوش اکبرم مثلا...
کبود نیست کمی خاکی است صورت من
نرفته دست کسی سوی معجرم مثلاً
تو فکر کن مثلاً عمه را کتک نزدند
مراقب است عموی دلاورم مثلاً
شبی که گم شدم و بین دشت جا ماندم
نخورد ضربهی محکم به پیکرم مثلاً
به قصد کشت کسی خواست تا مرا بزند
ولی رسید به دادم برادرم مثلاً...
::
به روی نیزه کنار تو دید یک سر را
رباب گفت که خوابیده اصغرم مثلاً...
✍ #مجید_تال
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#زیارت_اربعین
#برای_جامانده_ها
نشست، جیب خودش را تکاند و آه کشید
به کوله پشتی خود خیره ماند و آه کشید
کلافه بود، خودش را پر از جنون میدید
فقط مقابل چشمان خود ستون میدید
چگونه میشد از این مرزها عبور کند
چگونه خرج سفر را دوباره جور کند
برای دفعه چندم شمرد و دید کم است
و گفت: قسمتم امسال دوری از حرم است
نشست تا که به سختی راه فکر کند
به کولهبار پُر از اشک و آه فکر کند
به بغض فاصلهای که هزار فرسنگ است
به التماسِ گذرنامهای که دلتنگ است
به سالهای گذشته به همسفرهایش
به اینکه رنگ تعلق نداشت دنیایش...
به ازدحام لب مرز و بیقرار شدن
به زور رد شدن و خواهش سوار شدن
به مهربانی اعراب و لطف همسایه
به شوق اهل عراق و به شور مشایه
به انتظار میان صف شلوغ غذا
به خواب خوش وسط موکب امام رضا
دو خط برای خودش شعر خواند و آه کشید
دوباره جیب خودش را تکاند و آه کشید...
✍ #مجید_تال
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
زود بر انگشتر صحرا نگین انداختند
چون عقیق سرخ خود را بر زمین انداختند
مثل بارانی که مشتاق است خاک تشنه را
از فراز ناقهها خود را چنین انداختند
پس به یاد اکبر و عباس روی قبرها
خویشتن را از یسار و از یمین انداختند
روی قبر کوچک عباس جای مادرش
خویش را با ذکر یا امالبنین انداختند
خاک را بر سر زدند و سر به خاک آنقدر که
روی پیشانی دشتِ تشنه چین انداختند
اربعین شد که پس از نام رقیّه در کتب
اکثر مقتلنویسان نقطهچین انداختند...
✍ #مجید_تال
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
(زبان حال جناب سلمان)
ناگهان پشت در شلوغ شدو
کفر آتش به جان دین افتاد
یک نفر با لگد به در زد و بعد
مادری پشت در زمین افتاد
من که سلمان اهلبیتم، پس
چشمهایم به دست مولا بود
من اجازه نداشتم آنروز
فقط این کار، کار زهرا بود
وسط خانه بودم و دیدم
داشت زخم علی نمک میخورد
دست مولا به ریسمان بود و
فاطمه پشت در کتک میخورد
یک طرف فاطمه که یاس علیست
یک طرف میخِ در که شعلهور است
کاش میشد مرا کتک بزنند
فاطمه دختر پیامبر است
وای از دست نامسلمانها
تازیانه زدند بر قرآن
گفتم ای وای یا رسول الله!
دخترت را زدند نامردان
بین آتش نفس نفس زد و گفت
گرچه من دست بر کمر دارم
محسنم هم اگر شهید شود
از علی دست بر نمیدارم
✍ #مجید_تال
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e