eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.9هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
348 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ براى عرض ارادت به يار راه افتاد درست چنددقيقه به چار راه افتاد در ازدحام خيابان به راهبندان خورد وَ قبل از اينكه بيايد،قطار راه افتاد @hosenih دويد خيس عرق سمت پنجره فولاد رسيد،گريه بى اختيار راه افتاد همين كه گفت به پهلوى مادرت حس كرد كنار پنجره فولاد كار راه افتاد @hosenih تمام راه دو چشمم دو ابر باران بود خلاصه چشم كه وا كرد مرز مهران بود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از هر چه به غير تو رها، می‌آييم با عشق تو در شور و نوا می‌آييم @hosenih می‌آیی و پشت سرت ان‌شاء‌الله از صحن نجف به کربلا می‌آییم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گاه باید شام را با دیده‌ی تر سر کند گاه باید روزها را دیده بر در سر کند حالتِ از کربلا جا مانده گاه اینگونه است کودکی که دور از دامان مادر سر کند @hosenih دسته ها رفتند و کوچیدند، قسمت را ببین خیره بر عکس حرم باید کبوتر سر کند فرصت شب‌های گرم عاشقی از دست رفت با چنین داغی چگونه باید آخر سر کند چاره‌ای کو عاشق از کاروان جا مانده را؟ جز همینکه خاک صحرا گیرد و بر سر کند @hosenih رنگی از معشوق خود نگرفته بگذارید پس با همین ننگی که دارد بر تنش سر، سر کند باز هم از قافله جا مانده گویا دختری در خرابه باید اون اینبار دیگر سر کند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اولین مرحله این است فقط رو بزنی پی یک مهر به این سو و به آن سو بزنی دومین مرحله این است که خود را بِبَری مُهر با اصل برابر شده بر او بزنی @hosenih سومین مرحله سخت است که در طیِّ طریق با خودت مو نزنی دست چو بر مو بزنی چارمین مرحله خوب است که از تاول پات؛ در تنت باغچه ای از گُل شب بو بزنی پنجمین مرحله باید بشوی خود، جاده کَف پای همه را با مُژه جارو بزنی @hosenih ششمین مرحله باید بروی قبل حسین حرم حضرت عباس دو زانو بزنی هفتمین مرحله چون اول راهت باید؛ به ضریح و به حریم و به حرم رو بزنی هشتمین مرحله عشق است که پیش ارباب در حرم نعره ی یا ضامن آهو بزنی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اربعین آمد دلا امروز زینب خسته است آمده بر کربلا امروز زینب خسته است در کنار مرقد شش گوشه بنت المرتضی گویی افتاده ز پا امروز زینب خسته است @hosenih این همان بنیان کنِ کاخ ستم باشد ولی دارد آهنگ عزا امروز زینب خسته است ای شهیدان بهر استقبال او کاری کنید بوده حامیِ شما امروز زینب خسته است ای برادر حال خواهر را نمی پرسی چرا هم چو نی دارد نوا امروز زینب خسته است @hosenih خیز ای عباس پرچم را از او تحویل گیر قامتش گشته دو تا امروز زینب خسته است ای علی اکبر قطار عمه ات برگشته است گوید ای مشکل گشا امروز زینب خسته است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ اربعین آمد، دلم را غم گرفت بهر زینب عالمی ماتم گرفت سوز اهل آسمان آید به‌گوش ناله‌ی صاحب‌زمان آید به‌گوش @hosenih جان اهل بیت عصمت بر لب است كاروان‌سالار آن‌ها زینب است جمله‌مستان سوی ساقی آمدند مستِ مست از جام باقی آمدند سینه ها آماج رگبار بلا جای زخم ریسمان بر دست‌ها هوش از سر رفته و دل باخته جسم خود را بر زمین انداخته هر یكی در جستجوی تربتی بر لب هر یک كلامی صحبتی قلب‌ها پر شِكوه از بیداد بود آشنای قبرها سجاد بود @hosenih رهبر زینب امام راستین حجت حق بود زین‌العابدین با كلامش عمه را مغموم كرد تا كه قبر یار را معلوم كرد آمده همراه دخت بوتراب بر سر آن قبر كلثوم و رباب زخم‌های این سفر سر باز كرد هر كسی درد دلی آغاز كرد زینب از مژگان خود یاقوت سفت داستان این سفر را باز گفت گفت ای سالار زینب السلام ماه شام تار زینب السلام @hosenih بر تو پیغام سفر آورده‌ام از فتوحاتم خبر آورده‌ام كرد با من این مسیرِ عشق طی راس تو منزل به منزل روی نی معجرم نیلی شد و مویم سپید از غم دوری تو قدم خمید گر كه دست رحمت و صبرت نبود زینبت در راه كوفه مرده بود ظلم دشمن تا كه بی‌اندازه شد ماجراهای سقیفه تازه شد ریسمان بر گردن سجاد بود غربت بابا مرا در یاد بود دیدی از نی دست خواهر بسته بود گویی دستان حیدر بسته بود @hosenih یاس‌ها را جوهر نیلی زدند بر رخ آن اختران سیلی زدند از شماتت‌كردن دشمن مپرس از سه‌ساله دخترت از من مپرس سرِ تو یک نیمه‌شب مهمان او با وصالت بر لب آمد جان او مرد در ویرانه و من زنده‌ام بی‌رقیه آمدم شرمنده‌ام بارها از دوری‌ات جان باختم بین مقتل من تو را نشناختم @hosenih گر تو ای لب‌تشنه برداری سرت حال نشناسی دگر این خواهرت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ هر قدم یک پنجره از شوق واکردی به سویم می‌توانم از همین جا عطر صحنت را ببویم قطره‌ام اما سرِ دریا شدن دارم دوباره می روم خود را در اقیانوس نور تو بشویم @hosenih حُرّم و دارم به سمت شاه برمی‌گردم ای کاش گرچه دستم خالی است اما نریزد آبرویم لطف تو حتی مجال شرم را از من گرفته مرحمت کردی نیاوردی بدی‌ها را به رویم پابرهنه می‌دوم سوی تو مست از جام عشقم قطره قطره چای شیرین عراقی‌ها سبویم @hosenih آن قدَر مستم که گاهی از خودم می‌پرسم اصلا من به سوی تو می‌آیم یا تو می‌آیی به سویم؟ بی‌تو سر شد در میان حیرت و غفلت، جوانی با تو اما آب رفته باز می‌گردد به جویم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دلخون تر از ابر و طوفان، غمگین تر از باد و باران مانده به راهِ برادر، تنهاترین چشمِ گریان در موجِ خون نیمه باز است، چشمی که جانی ندارد پیراهنی غرقِ خون را، بر سینه اش می فشارد @hosenih ای رفتنت قاتلِ من، باز آ و بنگر دوباره این مرگِ تدریجی ام را، جان دادنِ بی شماره یادم نرفته برادر، عهدی که من با تو بستم اما تو رفتی و ماتم، بی تو چِسان زنده هستم یادم نرفته چگونه، تا قتلگاهت دویدم آری برادر شکستم،آری برادر بُریدم @hosenih رفتی ندیدی زِ داغت، با دودمانم چه کردی با آتشت کُن تماشا،با استخوانم چه کردی رفتی ندیدی لوایت، دل از من و نیزه ها بُرد اُفتاد و در پیشِ طفلت، سنگی که کُنج لبت خورد رفتی ندیدی که زینب، در کوچه ها دربه در شد منزل به منزل پیاده، با قاتلت همسفر شد @hosenih یادم نرفته که عباس، در اضطرابم نیامد من بودم و نا قه ی غم، اما رکابم نیامد دیدم رُبابت که می گفت، ای نیزه بر من توان ده طفلم علی آرمیده، کمتر سرت را تکان ده آه ای تنِ بوریایی، آه ای لبِ خیزرانی مثل رقیه برادر، من رابِبَر...می توانی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ چتر را می بندم و روی زمین می ایستم زیر باران امام اولین می ایستم اذن می خواهد به ایوان نجف داخل شدن بین صف پشت سر روح الامین می ایستم @hosenih تا مگر من را ببیند شمس چشمان علی کاهم و تا مرگ زیر ذره بین می ایستم جسم و جانم جملگی قربانی دست خدا تا ابد پای امیرالمومنین می ایستم سرزنش عزم مرا چندین برابر می کند میخم و سرشار عزمی آهنین می ایستم @hosenih می روم پای پیاده از نجف تا کربلا من برای مِی شدن تا اربعین می ایستم هر که پامالم کند مرگش فراخواهد رسید مثل مین با مسلمین من پای دین می ایستم إنّ فی حَبل الوَتین نبضٌ أُسَمّیهِ الحسین تا قیامت با همین حبل المتین می ایستم @hosenih هرکجا نام حسین آید وسط خواهم گریست هرکجا نام یل ام البنین می ایستم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ سهم من از تقدير شد چشمان تر آقا جامانده ام يك بار ديگر از سفر آقا جا مانده ام اینبار هم از خیل زوارت شاید ندارد آه من دیگر اثر آقا @hosenih هر شب به یاد کربلا می خوابم و در خواب... چشمان اشک آلود دارم تا سحر آقا گفتند راه کربلا خیلی خطر دارد اما ندیدم از حریمت امن تر آقا میخواستم مثل کبوترها رها باشم در آستان تو بگیرم بال و پر آقا @hosenih هرچند راهي سخت دارد اربعين اما، لطف تو كرده اين سفر را بي خطر آقا بی شک هوای هر مسافر را خودت داری از حال ما جاماندگان داری خبر آقا؟ می بینی ام وقتی برایت اشک میریزم میخوانمت هربار با سوز جگر آقا @hosenih هر وقت كه حال و هواي چشم من ابريست، داري هوايم را تو قدري بيشتر آقا... عمري اسير نفسم و دربند اين دنيا... من را بخر من را بخر من را بخر آقا... از کربلایت تا مدینه راه کوتاه است می بینمت در روضه های پشت در آقا @hosenih گاهی میان مسجد کوفه در آن محراب در اضطراب روضه شق القمر آقا، گاهي كنار تشت پر خون جگر هستی در روضه های آخر ماه صفر آقا در اين مصائب خم به ابرويت نياوردي در علقمه اما شكستي از كمر آقا... @hosenih ما را به حق آبروي كاشف الكربت يك بار ديگر تا حريم خود ببر آقا... از پنجره فولاد آخر اذن ميگيرم من زائرت خواهم شد از اين رهگذر آقا... همواره در مهمانسرای حضرتت داری بين شلوغی جا برای یک نفر، آقا... @hosenih من حتم دارم ميرسد آن اربعيني كه با منتقم خواهيم شد ما همسفر آقا این آخرین دیدار ما قطعا نخواهد بود امیدوارم من به فردایی دگر آقا پايان قصه ظهر عاشورا نبود، آري... با انتقامت ميرسد قصه به سر آقا... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای امام خجستۀ پیروز، سورۀ خــون ، حقیقت زیبا ! از قیام تو می‌توان گفتن، تـا هنوز و همیشۀ دنیا از قیام تو می‌توان گفتن، نامکرر به هر زبان امروز ترجمان فصیح خون تـو، ترجمان تمام خوبی‌ها @hosenih می‌شود تا ابد روایت کرد، کـربلای رشید خونت را ریشه در جاودانگی دارد، کهنه هرگز نمی‌شود مولا مانده دریا قسـم به آیینه، در تمنای بـوسه بر لب‌هات روح دریـا و رود ! پیش تو، تشنگی واژه‌ای است بی معنا تشنۀ خواندن شما هستم، مُصحف نور توست در دستم السـلام علیک یا باران، السـلام علیک یا دریا ! @hosenih جمع مستان ز جان نمی ترسند ، از شب امتحان نمی ترسند مشق خون می کنند و می رقصند ، زیر باران نیزه‌ها حتا اربعین بلوغ خون توست ، رو سیه دشمن زبون توست خون تو کرده شورشی بر پا ، در زمین و زمانه ، مولانا کربلا را پیاده می آیم ، دل به مهرت نهاده می آیم کربلا قبله گاه عشاق است ، السلام علیک عاشورا ! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ گفته بودی که حرم می‌برمت ممنونم از پذیرایی و لطف و کرمت ممنونم @hosenih خواب خوش بود که آخر تو محقق کردیش اربعین پای پیاده حرمت ممنونم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih