بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت
زبان حال حضرت زینب(س)
#حسن_لطفی
▶️
در دلم آتشی از داغِ تو برپا شده است
بيشتر از سرِ شب زخمِ سَرَت وا شده است
@hosenih
لَختهخون بسته ببين چادرِ مادر امشب
قامتت سرخ شده ، قامتِ من تا شده است
قاتل از شيرِ تو نوشيده به من ميخندد
يعنی ای كوفه نشين نوبتِ بابا شده است
باز يک گوشه حسن گرم زبان ميگيرد
باز اين خانه پُر از روضهیِ زهرا شده است
ديدم آن روز در آن كوچهیِ باريک چه شد
ديدم آن روز كه يک مُشت مُهَيّا شده است
@hosenih
وای از آن چهره که دیوار غمش را حِس کرد
آه از آن گونه که زخمی به رویَش جا شده است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_شهادت
#مهدی_مقیمی
▶️
مردم کوفه خوابشان برده
مسجد اما هنوز بیدار است
از شبی که علی زمین افتاد
چشمِ محرابِ کوفه خونبار است
@hosenih
تازه فهمیده کوفه ، بی روح است
هم اذان هم نماز بی حیدر
مأذنه تشنۀ اذانِ علیست
نه صدای موذنی دیگر
اینکه با خود نسیم آورده
صوت جانسوزِ گریه های علیست
کوفه در قسمتِ فقیرنشین
همه اش پُر زِ ردِّ پای علیست
روی دیوارهای کاهگلی
جای یک سر ، زیاد دیده شده
اشک در چشمِ چاه حلقه زده
قامت نخلها خمیده شده
نیمۀ شب کُلون در باز است
پس کجایی یتیمِ تو تنهاست
یک کم از نانِ خالی اش مانده
چشم در راهِ چند تا خرماست
پس کجایی که تا خرابۀ شهر
ظاهراً یک دو فرسخی مانده
کودکانی گرسنه خوابیدند
سرد و تاریک ، مطبخی مانده
@hosenih
مرد بودیّ و رفتی و دنیا
تا قیامت سیاهپوشِ تو شد
فاتحِ خیبر و اُحُد بودی
که یتیمی سوارِ دوش تو شدِ
بیش از چند قرن می گذرد
چشمِ دنیا هنوز سمت شماست
مرقد با صلابتی داری
که پناهِ تمام انسانهاست
زیر گلدسته ها و ایوانت
گوشۀ دنجِ عالم است علی
چه بگویم ز بارگاه شما
واژه در دست من کم است علی
من به یاد شما و نام شما
هر شب و روز عادتی کردم
یک دو باری که آمدم به نجف
با تو احساس راحتی کردم
@hosenih
خوب فهمیده ام در آن دنیا
با امامم طرف شوم کافیست
یا که بهتر بگویم این دنیا
کوچه گردِ نجف شوم کافیست
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت
زبان حال حضرت زینب(س)
#قاسم_نعمتی
▶️
هر بار بر محاسن خود دست میکشی
موی سپید مادرم آید به یاد من
حرفی نمی زنی فقط گریه میکنی
امشب برس عزیز دل من به داد من
@hosenih
مانند موی خویش دلم را به هم نریز
خون شستن از سرت چقدر کار میبرد
آن شب بگو چرا وسط غسل مادرم
دیدم که فضه پارچه بسیار میبرد
پا بر زمین مکوب دلم شور میزند
ماندم که زهر با جگر تو چه کرده است
مرهم برای زخم تو درمان نمیشود
شمشیر با شکاف سر تو چه کرده است
شمشیر با غلاف که فرقی نمیکند
هر دو برای زخم زدن ساخته شدند
در کوچه دست مادر و در کوفه فرق تو
اینها برای کشتن من ساخته شدند
@hosenih
اما میان این همه ابزارهای جنگ
برخنجری که کُند شده اکتفا کنند
آداب ذبح را که رعایت نمیکنند
آنقدر میزنند که سر را جدا کنند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
باز هم خانه و یک بستر خون آلوده
زنده شد خاطره مادر خون آلوده
شیر مرد اُحد افتاده کجایی زهرا
تا ببندی سر این حیدر خون آلوده
@hosenih
این سروصورت خونین شده هم ارثی شد
بعد از آن کوچه و نیلوفر خون آلوده
ریشۀ هرچه بلا آن در و دیوار شده
سینۀ مادر و میخ در خون آلوده
مثل پهلو سر پاشیده زهم خوب نشد
چه کند زینب و این پیکر خون آلوده
دور زینب همه هستند همه مَحرم ها
وای از کرببلا و پر خون آلوده
با لبانی که ترک خورده به گودال آمد
بوسه زد با قد خم حنجر خون آلوده
درسرازیری تل روبروی شمر رسید
چشمش افتاد به موی سرخون آلوده
@hosenih
خوب شد خورد به تاریکی شب غارت ها
جمع شد قافله ای دختر خون آلوده
می فروشند در این کوفه سر بازارش
گوشوار و سپر و معجر خون آلوده
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
#امیرالمومنین_ع_شب_شهادت
#حامد_شریف
▶️
دوباره با رو سیاهی اومدم
اومدم حال دلم رو خوب کنی
پیش هر طبیبی رفتم نتوست
اومدم مريضیمو تو خوب کنی
آخدا بزار باهات حرف بزنم
تو خودت گفتی صدامو دوست داری
وقتی با چشای خیس صدات کنم
گفته بودی که چشامو دوست داری
@hosenih
میدونم یه سالیه نیومدم
دل من که لک زده برای تو
جَوونی کردم و تو بزرگی کن
دس خالی برم بَده برای تو
حالا که من اومدم نگام بکن
تو رو به علی جوابم نکنی
جلوی مهمونای در خونتت
آخدا یه وقت خرابم نکنی
من خودم خوب میدونم چیکارهام
تو دیگه گناهمو به روم نیار
التماست میکنم منو بخر
تو رو حیدر آخدا همین یه بار
تو اگه میخوای منو بسوزونی
بسوزون ولی منو خراب نکن
پیش اون که سیلی زد به فاطمه
نوکر فاطمهتو عذاب نکن
دست خالی اومدم ولی بازم
پیرهن عزای حیدر تنمه
در خونهی علی نشستم و
این صدای روضههای حسنه
زینب از حال میره تا حسن میگه
کاش تو کوچهمون پر از حسود نبود
اگه اونجوری نمیزد به خدا
دیگه روی مادرم کبود نبود
@hosenih
حرفاشون کشیده شد به کربلا
صحبت از بی رحمی عدو شده
حرف یه علیِ دیگه پیش اومد
صحبت از سهشعبه و گلو شده
صحبت از گودیِ گودال شده و
یکی نیزه میزنه تو دهنش
مادری که یا بنیَّ میخونه
برای عزیزِ بی پیروهنش
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_شام_غریبان
#محمود_ژولیده
▶️
وقتی که آسمان نجف پر ستاره شد
بر قبر نوح بُهت زده در نظاره شد
آدم برای دیدن حیدر شتاب داشت
تابوت روی دوش ملائک سواره شد
@hosenih
این مصطفی است منتظر روی مرتضی
کز اشتیاق دیده ی او پر ستاره شد
قبری که بود بستر آماده ی علی
ظاهر به یار فاطمه با یک اشاره شد
این فاطمه است دیدن دلدار آمده
آغاز زندگانی زهرا دوباره شد
اینک رسید لحظه ی حساس انتظار
نبض زمین و قلب زمان پر شماره شد
با هم شکاف پهلو و سر حرف می زنند
دیگر زمان گفتگوی استعاره شد
پهلو شکسته یاور قلب شکسته است
دیدار یار پرده ای از سوگواره شد
دستی ز قبر آمد و دست خدا گرفت
پنهان به خاک پیکر سلطان چاره شد
@hosenih
می گفت با علی دل شب ناله ی حسن
برگرد کز زمین و زمان راه چاره شد
این بار دوم است «جگر پاره» می شود
قلبی که قبل رحلت خود پاره پاره شد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_شام_غریبان
مرحوم #خوشدل_تهرانی
▶️
نه همین خون علی دامن محراب گرفت
از دل زینب بی مادر خود تاب گرفت
او نشد کشته که عدل و شرف و تقوی مرد
مرگش از دیده ی صاحب نظران خواب گرفت
@hosenih
تازه شد محنت بی مادری اطفالش
که فلک از سرشان سایه ی آن باب گرفت
نوح در نوحه که طوفان مصائب برخاست
خاک را گویی که یک بار دگر آب گرفت
روی قنبر که چو گیسوی حسن بود سیاه
از غم قتل علی گونه ی مهتاب گرفت
@hosenih
حسنش شال عزا کرد به گردن چو حسین
آه کاین منظره جان از تن اصحاب گرفت
خوشدل از خون علی لاله و گل رنگین است
نه همین خون علی دامن محراب گرفت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_بعد_از_شهادت
#عباس_احمدی
▶️
پدرم مرد با خدایی بود
مهربان بود مثل دریا بود
روی پیشانی پر از چینش
اثرات سجود پیدا بود
@hosenih
پدرم اسوه شجاعت بود
قهرمان شجاع بدر و حنین
ضربتش در کشاکش خندق
افضلُ مِن عبادت الثّقلین
@hosenih
تا پدر بود خوب پُر می شد
جای خالی مادرم زهرا
قصه در گوش بچه ها می گفت
شانه می زد به موی من شب ها
@hosenih
داغ مادر ولی پدر را کشت
همه مویش سپید شد پدرم
مسجد کوفه تیغ خورد اما
در مدینه شهید شد پدرم
@hosenih
پدرم خاطرات تلخی داشت
قصه آتش و در و دیوار
قصه کوچه بنی هاشم
قصه تلخ سینه و مسمار
@hosenih
دیگر اما به خانه ایتام
نان و خرما کسی نمی آرد
بر زمین با عبور نعلینش
گل برکت کسی نمی کارد
@hosenih
شب آخر پدر وصیت کرد
حَسنش را به عدل و حق الناس
رو به عباس کرده و فرمود:
جان تو، جان زینبم عباس
@hosenih
خوب شد کربلا نبود پدر
وقتی از روی ناقه افتادم
دیگر عباس هم نبود آنجا
تا بیاید رسد به فریادم
@hosenih
خوب شد مجلس شراب نبود
شاهد غربت پسر باشد
شاهد خیزران لب هایش
شاهد راس و طشت زر باشد...
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_بعد_از_شهادت
#رحمن_نوازنی
▶️
سکوت می وزد و بادها پریشانند
و در به در همه در کوچه های بارانند
شب است و تشنگی نخل ها نمی خوابند
یتیم های خدا هم گرسنۀ نانند
@hosenih
قنوت نافله ها هم ز درد می سوزند
به یاد مسجد و محراب نوحه می خوانند
هزار آدم آواره ی پشیمان گرد
دوباره منتظر سوره های انسانند
تمام کوفه پر از ردّ اشک های علیست
و چاه ها که پر از ناله های پنهانند
شکست فرق نماز خدا به شمشیری
به من نگو که دگر کوفیان مسلمانند!
@hosenih
هنوز خون سرش روی فرق محراب است
و جمع قبله نشینان هنوز گریانند
هنوز کوفه و شهر مدینه می گریند
و بین یک در و دیوار روضه می خوانند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_بعد_از_شهادت
#سيدهاشم_وفایی
▶️
كوفه پس از حيدر فضاي مبهمي داشت
آن شهر غم هر گوشه آثار غمي داشت
در كوچه هاي شهر غم آلود كوفه
هرجا يتيمي بود حال درهمي داشت
@hosenih
آنشب فقيري از خداي خويش پرسيد
كوآنكه هر شب با فقيران عالمي داشت
مرهم براي زخم او پيدا نمي شد
امّا براي زخم عالم مرهمي داشت
بردند او را نيمه شب پنهان ز مردم
رفت آنكه بهر خويش چاه محرمي داشت
بيت ولايت بعد از او بيت الحزن شد
بر روي ديوار و درش گرد غمي داشت
هر غنچه و هر گل به گلزار ولايت
بر روي گلبرگ رخ خود شبنمي داشت
از گريۀ زينب تمام عرش لرزيد
وقتي ميان زمزمه ها زمزمي داشت
يك سو حسين و سوي ديگر مجتبايش
گريان ز هجر روي بابا ماتمي داشت
@hosenih
عباس او با ياد درد غُربت او
در گوشۀ تنهائي خود عالمي داشت
هرگاه مي خواهم كه از دردش بگويم
گويم«وفائي» او مگر درد كمي داشت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_بعد_از_شهادت
#غلامرضا_سازگار
▶️
گفتم به چاه ای دل شب محرم علی
امشب مباش منتظر مقدم علی
هر شب صدای غربت او بود و گوش تو
امشب توئی و زمزمۀ ماتم علی
@hosenih
مسجد خموش مانده و گلدسته ها غریب
محراب کوفه شسته شده از دم علی
یک لحظه تیغ آمد و یک دم تمام شد
عمر علی و درد علی و غم علی
یک عمر بود محرم دل ها ولی نبود
جز نخل های کوفه کسی همدم علی
کعبه به کوفه رو کن و حج وصال بین
محراب خون گرفته شده زمزم علی
@hosenih
هم ناشناس آمد و هم ناشناس رفت
عالم نیافت یک خبر از عالم علی
دشنام بود و زخم زبان بود و خنده بود
در التیام زخم درون، مرهم علی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_بعد_از_شهادت
#موسی_علیمرادی
▶️
شب شد و بین کوچه ها پرنده پر نمی زند
کسی به غیر بی کسی حلقه به در نمی زند
تو رفتی آه غمت به آتشم کشیده است
در دل من روضه تو به جز شرر نمی زند
@hosenih
بعد تو گریه میشود روزی دخترت پدر
به شام گریه های من سپیده سر نمی زند
خفته یتیم کوفه در کوچۀ انتظار تو
نمی خورد نان و به جز حرف پدر نمی زند
ز اشک هر شب تو هر درخت کوفه سبز بود
بدون تو شکوفه ای به برگ بر نمی زند
@hosenih
تو رفتی و پس از تو ای سوخته دل آه کسی
شعله به چاه کوفه از آتش در نمی زند
تو رفتی و اهالی خرابه ها گریستند
که بعد از این کسی دگر خرابه سر نمی زند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih