eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.5هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
329 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ چنان به گوش بیابان نوای من مانده که در جنان پدرم در عزای من مانده چه لقمه ها که گرفت از تنم سم مرکب ز من گذشت و کنون تکه های من مانده @hosenih منی که قاسم بودم دگر شدم تقسیم بروی خاک خودم نه!که جای من مانده تنم ضریح شده حفره حفره ام کردند دراین بدن حرم مجتبای من مانده هزار سنگ سرم‌ را نشانه رفت عمو هزار جای شکسته برای من مانده @hosenih مرا به سینه گرفتی ولی مراقب باش که میبری تنم و دست و پای من مانده! عروس من دم خیمه نشسته منتظر است به دستهای کبودش حنای من‌ مانده ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ دست بر سینه همه مهمان قاسم می شویم دیده گریان، سائلِ احسان قاسم می شویم سفره دارِ امشبِ ما شد کریم ابن کریم ریزه خوارِ لطفِ بی پایانِ قاسم می شویم @hosenih هر زمانی که دلِ ما می شود تنگِ حسن بانگاهی زائرِ چشمان قاسم می شویم سینه چاکانِ حسن خرجِ علیِ اکبرند پس حسینی ها همه قربانِ قاسم می شویم روزِ فتحِ مکه با سربندِ سبزِ یاحسن ما همه رزمنده ی گردانِ قاسم می شویم چند تا ایوان طلا سازیم در صحنِ بقیع ماگدایِ گوشه ی ایوانِ قاسم می شویم سِرِّ بابُ القاسم کرببلا دانید چیست؟ روز محشر دست بر دامانِ قاسم می شویم جمله ی «الموت احلی من عسل»توحیدِ ماست واله ودلداده ی ایمانِ قاسم می شویم ماهِ خیمه بود، اما چهره اش تغییر کرد مثلِ نجمه بی سروسامانِ قاسم میشویم تاکه حرفِ دست وپاگم کرده آیددرمیان یادِ ارباب وتنِ بی جانِ قاسم می شویم چاره سازِ عالمی بیچاره شد بالا سرش همچونان فضه که آمد در کنارِ مادرش دست وپا میزد ولی جان بینِ سینه مانده بود عالمی را ریخت بر هم ناله هایِ آخرش زیرِ سُمِ اسبها با هر نفس قد میکشید باز می شد ذره ذره استخوانِ پیکرش @hosenih نعل هایِ کهنه کم کم پیکرش را نرم کرد پخش می شد هرنفس با هرتکان خاکسترش مثلِ مویش دنده هایش هم گره خورده بهم هیچ کاری بر نمی آمد زدست یاورش ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ وابسته به عشقیم,چنان غم به محرّم ترسم همه اين است: نميرم به محرّم از شرمِ فرات و غم آبی كه نبخشيد خون گريه كند چشمه‌ی زمزم به محرّم @hosenih تنها نه فقط تكّيه و مسجد هر شهر ايران شده يك‌پارچه ماتم به محرّم آن‌سال كه از مكه عزامان شد آغاز انگار گره خورد محرّم به محرّم آن قدر برآورده شده حاجت دل از زير علم و بيرق و پرچم به محرّم- من معتقدم هركس اگر اشك بريزد بخشيده شوند عالم و آدم به محرّم @hosenih ای كاش بگيرند همه كرب و بلا را از سوز دل و اشك دمادم به محرّم پيراهن مشكی تن هر پير و جوان است جانم به عزاداری و جانم به محرّم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ دل و ذکر دمادم یابن زهرا سر و شور محرم یابن زهرا ز هجران تو و سوز محرم جهان شد غرق ماتم یابن زهرا @hosenih هوای کربلا در سینه دارند سبکبالان عالم یابن زهرا به هر جا روضه ی جد تو بر پاست یقین ، باشی مقدم یابن زهرا به یاد کربلا ای زائر عشق ببارد دیده نم نم یابن زهرا بیا همراه شو با عاشقانت بگیر از دیده شبنم یابن زهرا به زخم سینه ی مجروح زینب سرشک توست مرهم یابن زهرا @hosenih به یاد غربت ارباب بی کس دلم شد خیمه ی غم یابن زهرا بیا و جمعه ای عزم فرج کن الا یار معظم یابن زهرا ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ من صاحبِ شأن و مقام و فرّ و جاهم وقتی حسین بنِ علی، باشد پناهم @hosenih با گوشه‌چشمی، جرمِ عالَم را ببخشد بگذار قدرِ یک جهان، باشد گناهم در سایه‌سارِ مهرِ او لبریزِ نورم من بی‌نگاهِ لطفِ او در قعرِ چاهم هرگاه بینِ روضه‌ها، آهی کشیدم بوی حریمِ کبریا می‌داد، آهم یک‌بارِ دیگر، کربلا را گر نبینم سودی ندارد دیگر این عمرِ تباهم @hosenih با دستِ خالی آمدم، فخرِ من اینست مرثیه‌خوانِ روضه‌های قتلگاهم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ نام اعظم نه فقط عشق مسلّم حسن است بهترین زمزمه ها نغمه ی جانم حسن است آنکه تا آمده بخشیده و از روز ازل شده آقای کریم همه عالم حسن است @hosenih بعد یا فاطمه اول از علی دم بزنید بعد یا حیدر کرار مُقدّم حسن است سر این سفره چه خوب است نشستن دارد آب از این چشمه بنوشید که زمزم حسن است صاحب و بانی هر روضه خود فاطمه است آنکه در بزم حسینش زده پرچم حسن است @hosenih اولین گریه کن خون خدا فاطمه است دومین گریه کن ماه محرم حسن است ششمین شب شده و سائل دست حسنم حَسَنیه است حُسنیه و ذکرم حسن است ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ نجمه در خیمه پریشان شدنت را چه‌کند یک حرم چاک گریبان شدنت را چه‌کند گفت دنبالِ تو عمه چقدر ماه شدی حسرتِ مثلِ حسن جان شدنت را چه‌کند @hosenih سعی کردم که نفهمند چه شد با تو ، عمو قدِ عباس نمایان شدنت را چه کند بی زره رفتی و عباس به قربانت رفت حال ای حنجره قربان شدنت را چه‌کند اینقدر چنگ مزن روی زمین پیشِ حسن پدرت دست به دامان شدنت را چه‌کند دیدم انگشت به دندان شدن لشکر را مانده بود اینهمه طوفان شدنت را چه‌کند کاش می‌شد که نفهمند یتیمی که نشد نیزه هم ماند خرامان شدنت را چه‌کند با همین پیرهنِ ساده تو را چشم زدند سنگ فهمید به میدان شدنت را چه‌کند آنقدر خورد که دندانِ تو را با خود بُرد سنگ دانست که خندان شدنت را چه‌کند هِی سپاه از روی تو رد شده و برمی‌گشت حال این دشت فراوان شدنت را چه‌کند @hosenih سینه‌ات نرم که شد مادرم آمد اما... مادرم پاره‌ی قرآن شدنت را چه‌کند خوش دلم بود عزیزم ضربانم باشی نوجوانم نشد آخر که جوانم باشی ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ سیزده ساله ی امامِ کریم شده آماده بلای عظیم رفت و افتاد روی پای حسین بوسه می زد به دست های حسین @hosenih سوختند از غم و کباب شدند هر دو از گریه خیسِ آب شدند گریه در حالت عطش کردند آن قدر گریه تا که غش کردند گریه های عمو مکرر شد تشنه ی دیدنِ برادر شد زیر لب روضه ی حسن را خواند قاسمش را به سینه اش چسباند دست خطِ حسن به کار آمد ناگهان بر دلش قرار آمد جلوی خیمه، جان تازه گرفت آخرش از عمو اجازه گرفت اذن میدان گرفت و عازم شد نوبت نعره های قاسم شد حال باید خودی نشان می داد دشت، را یک تنه تکان می داد وقت برچیدنِ هبل شده بود فأنا بن الحسن... جمل شده بود همه گفتند آمده حیدر پسر پورِ ارشدِ حیدر هرکه افتاد سوی او گذرش ازرق و هر چهار تا پسرش... همه بر روی خاک افتادند غرقِ در خون، هلاک افتادند نعره می زد، علی مع الحق را کند از ریشه نسل ازرق را وقت رزمش قمر، بلند شده مادرش نجمه سربلند شده فخر دارد به خود عروس حرم که شده نذر اهل بیت کرم طالب مرگ، بین لشگر کیست؟! دید دشمن، حریف قاسم نیست حیله شد چاره، دوره اش کردند همه یک باره، دوره اش کردند @hosenih ابرویش بین جنگ، زخمی شد سرش از نقلِ سنگ، زخمی شد ضربِ شمشیر نانجیبی، آه بر سرش خورد و گفت: یاعماه از روی اسب، دور از حضرت بر زمین خورد با سر و صورت تا صدا زد، سواری از خیمه مثل بازِ شکاری از خیمه... آمد و اشک، از دو دیده فشاند قاتلش را به قعر دوزخ راند رفت بالا صدای فریادش آمدند اشقیا به امدادش بس که مرکب به رفت و آمد بود شد هوا ناگهان غبار آلود بود دشت از غبار مالامال وسط دشت، نجمه رفت از حال چه گذشت آن وسط؟! نمی دانم روضه را بازتر نمی خوانم دشت در حالتِ سکونی بود همه جا رد نعلِ خونی بود داشت قاسم به خاک می غلطید شانه های حسین می لرزید در دهان تا زبان، تکان می خورد دنده هایش تکان تکان می خورد @hosenih آه... آخر به دوش مولایش بر زمین می کشید پاهایش غرقِ خون، وصل یار، شیرین بود سرّ احلی مِن العسل این بود ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ اشکم به زمین ریخت، شدم غرق سلامش افتاد دلم پشت همان خیمه به دامش @hosenih یک چایی لب سوز براتم شد و زآن روز این خیمه به آن خیمه مرا کرد غلامش تنها نه من آواره ، ببین قاطبه ی شهر این سفره به آن سفره نمک گیر طعامش غم چیره به قلبم شد و آهی به هوا رفت روزی که شدم غمزده از ماه حرامش گویند بمیرید از این غُصه ی عُظما از گودی مقتل؟ ز غریبی؟ ، ز کدامش؟ در زشتیِ مالی که حرام است همین بس کر ها نشنیدند قشنگیِ کلامش @hosenih من ماندم و یک مقتل و قومی که نفهمید این آیتِ بر نیزه چه بوداست مقامش ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ تپش تپش زدن قلب ما حسین حسین پناه نوکر بی دست و پا حسین حسین کسی که گریه کنش شد دگر چه میخواهد؟! نوشته ایم به جای دعا حسین حسین @hosenih خدا سپرده همه چیز را بدستانش سر قنوت بگو باخدا حسین حسین بگو به حرمت نام حسین یا عباس بگو به حرمت عباس یا حسین حسین اگر نبود که دنیای ما جهنم بود رفیق بی کلک هرگدا حسین حسین تمام لذت گهواره تا شب قبرم چه ابتدا و چه در انتها حسین حسین صدای من که بگیرد فدای نام شما همیشه میزنم آقا صدا حسین حسین @hosenih به طوس رفتم و ناله زدم غریب غریب ندا رسید ز سوی رضا حسین حسین خودت بگو چه کند خواهر تو بعد از تو تنت به خاک و سرت نیزه ها حسین حسین ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم به یاد ▶️ دشمن شناس بود و سربازِ بی بدل بود فرزندِ بی مثالِ جنگاور جمل بود شمشیر میکشید و «سر» روی خاک میریخت مثل علیِ اکبر(ع) در رزم، بی مثل بود @hosenih ارثیۂ پدر بود عشقِ عمو حسینش(ع) در کربلا شد اثبات، عشقی که بی خلل بود ترسیده بود «أزرق»! چون در کشاکش ِ جنگ همواره کارِ قاسم(ع)، آوردنِ اجل بود هر کس که در جدالِ با چشم هایش افتاد مستأصل و پریشان، دنبال راهِ حل بود @hosenih تاریخ غبطه خورده، «إن تَنکُروني» اش را اینکه همیشه حرفش، همراه با عمل بود ¤ یک عمر مثلِ قاسم(ع)؛ در نزد «حاج قاسم»- -طعم خوش ِ شهادت، «أحلی مِن العسل» بود! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ چرا قهری مگر تقصیر دارم بِجایت بر کَفَم زنجیر دارم کفِ آبی فقط خوردم عزیزم بیا از نیزه پایین شیر دارم @hosenih دلم مِیلِ دو اَبروی تو دارد ببین که شانه‌ام مویِ تو دارد در آغوشم فقط پیراهنِ توست لباس تازه‌ات بویِ تو دارد @hosenih نمی‌آید پس از توخواب ، ای کاش... که می‌مُردم منِ بی تاب ای کاش دوباره شیر آوردم ولی حیف... نمی‌خوردم پس از تو آب ای کاش @hosenih مرا آزار با زنجیر می‌داد به من نان‌خشک با تحقیر می‌داد زنِ شامی مرا سوزاند وقتی کنارم طفل خود را شیر می‌داد @hosenih دوباره روضه می‌گیرم عزیزم در این ویرانه می‌میرم عزیزم دوباره حرمله رد شد از اینجا دوباره خشک شد شیرم عزیزم @hosenih نگفتند آه داغِ بچه دیده‌است نگفتند از بلا پُشتش خمیده است ولی گفتند این تازه عروسان عروسِ فاطمه مویش سفید است @hosenih گُلِ یاسِ مرا از ساقه بستند مرا با ریسمان بر ناقه بستند نمی‌ماندی به نیزه چاره کردند سَرَت را با نخِ قنداقه بستند @hosenih چه حسرتها جشیدم بچه‌ام را چه سختیها کشیدم بچه ام را کنارِ بچه‌های نیزه دارش به روی نیزه دیدم بچه ام را @hosenih فقط لالا کنم لالا بخوابی ندارم غصه دیگر تا بخوابی از آغوشم جدا گشتی و رفتی که رویِ سینه‌ی بابا بخوابی @hosenih نه رحمی بر پدر ، نه شرم کردند بساطِ غارتش را گرم کردند برای آنکه راحت‌تر بخوابی زدند و سینه‌اش را نَرم کردند @hosenih سرم شد خاکِ عالم نیزه رَد شد به پشتِ خیمه دیدم نیزه رَد شد به دنبالِ تو می‌گشتند بر خاک.‌‌.. چنان زد از تنت هم نیزه رَد شد @hosenih به پشتِ خیمه‌ام قلبم گرفته تمام چهره‌ام را غم گرفته زِ بس نازی که تیری با سه‌شعبه در آغوشش تو را محکم گرفته @hosenih عبا را روی تو افکند بابا دلش را از غمت آکند بابا چنان با تیر چسبیدی به قلبش تو را از سینه‌ی خود کَند بابا @hosenih ببين مادر ز گريه آب رفته كه از جسم و تن ِ من تاب رفته به نيزه دار گفتم بچه داري؟؟؟ كمي آرام تازه خواب رفته ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg