بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
چنان به گوش بیابان نوای من مانده
که در جنان پدرم در عزای من مانده
چه لقمه ها که گرفت از تنم سم مرکب
ز من گذشت و کنون تکه های من مانده
@hosenih
منی که قاسم بودم دگر شدم تقسیم
بروی خاک خودم نه!که جای من مانده
تنم ضریح شده حفره حفره ام کردند
دراین بدن حرم مجتبای من مانده
هزار سنگ سرم را نشانه رفت عمو
هزار جای شکسته برای من مانده
@hosenih
مرا به سینه گرفتی ولی مراقب باش
که میبری تنم و دست و پای من مانده!
عروس من دم خیمه نشسته منتظر است
به دستهای کبودش حنای من مانده
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
دست بر سینه همه مهمان قاسم می شویم
دیده گریان، سائلِ احسان قاسم می شویم
سفره دارِ امشبِ ما شد کریم ابن کریم
ریزه خوارِ لطفِ بی پایانِ قاسم می شویم
@hosenih
هر زمانی که دلِ ما می شود تنگِ حسن
بانگاهی زائرِ چشمان قاسم می شویم
سینه چاکانِ حسن خرجِ علیِ اکبرند
پس حسینی ها همه قربانِ قاسم می شویم
روزِ فتحِ مکه با سربندِ سبزِ یاحسن
ما همه رزمنده ی گردانِ قاسم می شویم
چند تا ایوان طلا سازیم در صحنِ بقیع
ماگدایِ گوشه ی ایوانِ قاسم می شویم
سِرِّ بابُ القاسم کرببلا دانید چیست؟
روز محشر دست بر دامانِ قاسم می شویم
جمله ی «الموت احلی من عسل»توحیدِ ماست
واله ودلداده ی ایمانِ قاسم می شویم
ماهِ خیمه بود، اما چهره اش تغییر کرد
مثلِ نجمه بی سروسامانِ قاسم میشویم
تاکه حرفِ دست وپاگم کرده آیددرمیان
یادِ ارباب وتنِ بی جانِ قاسم می شویم
چاره سازِ عالمی بیچاره شد بالا سرش
همچونان فضه که آمد در کنارِ مادرش
دست وپا میزد ولی جان بینِ سینه مانده بود
عالمی را ریخت بر هم ناله هایِ آخرش
زیرِ سُمِ اسبها با هر نفس قد میکشید
باز می شد ذره ذره استخوانِ پیکرش
@hosenih
نعل هایِ کهنه کم کم پیکرش را نرم کرد
پخش می شد هرنفس با هرتکان خاکسترش
مثلِ مویش دنده هایش هم گره خورده بهم
هیچ کاری بر نمی آمد زدست یاورش
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_به_ماه_محرم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#نفيسه_سادات_موسوی
▶️
وابسته به عشقیم,چنان غم به محرّم
ترسم همه اين است: نميرم به محرّم
از شرمِ فرات و غم آبی كه نبخشيد
خون گريه كند چشمهی زمزم به محرّم
@hosenih
تنها نه فقط تكّيه و مسجد هر شهر
ايران شده يكپارچه ماتم به محرّم
آنسال كه از مكه عزامان شد آغاز
انگار گره خورد محرّم به محرّم
آن قدر برآورده شده حاجت دل از
زير علم و بيرق و پرچم به محرّم-
من معتقدم هركس اگر اشك بريزد
بخشيده شوند عالم و آدم به محرّم
@hosenih
ای كاش بگيرند همه كرب و بلا را
از سوز دل و اشك دمادم به محرّم
پيراهن مشكی تن هر پير و جوان است
جانم به عزاداری و جانم به محرّم
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#سیدمحمد_میرهاشمی
▶️
دل و ذکر دمادم یابن زهرا
سر و شور محرم یابن زهرا
ز هجران تو و سوز محرم
جهان شد غرق ماتم یابن زهرا
@hosenih
هوای کربلا در سینه دارند
سبکبالان عالم یابن زهرا
به هر جا روضه ی جد تو بر پاست
یقین ، باشی مقدم یابن زهرا
به یاد کربلا ای زائر عشق
ببارد دیده نم نم یابن زهرا
بیا همراه شو با عاشقانت
بگیر از دیده شبنم یابن زهرا
به زخم سینه ی مجروح زینب
سرشک توست مرهم یابن زهرا
@hosenih
به یاد غربت ارباب بی کس
دلم شد خیمه ی غم یابن زهرا
بیا و جمعه ای عزم فرج کن
الا یار معظم یابن زهرا
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#عادل_حسین_قربان
▶️
من صاحبِ شأن و مقام و فرّ و جاهم
وقتی حسین بنِ علی، باشد پناهم
@hosenih
با گوشهچشمی، جرمِ عالَم را ببخشد
بگذار قدرِ یک جهان، باشد گناهم
در سایهسارِ مهرِ او لبریزِ نورم
من بینگاهِ لطفِ او در قعرِ چاهم
هرگاه بینِ روضهها، آهی کشیدم
بوی حریمِ کبریا میداد، آهم
یکبارِ دیگر، کربلا را گر نبینم
سودی ندارد دیگر این عمرِ تباهم
@hosenih
با دستِ خالی آمدم، فخرِ من اینست
مرثیهخوانِ روضههای قتلگاهم
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#مهدی_شریف_زاده
▶️
نام اعظم نه فقط عشق مسلّم حسن است
بهترین زمزمه ها نغمه ی جانم حسن است
آنکه تا آمده بخشیده و از روز ازل
شده آقای کریم همه عالم حسن است
@hosenih
بعد یا فاطمه اول از علی دم بزنید
بعد یا حیدر کرار مُقدّم حسن است
سر این سفره چه خوب است نشستن دارد
آب از این چشمه بنوشید که زمزم حسن است
صاحب و بانی هر روضه خود فاطمه است
آنکه در بزم حسینش زده پرچم حسن است
@hosenih
اولین گریه کن خون خدا فاطمه است
دومین گریه کن ماه محرم حسن است
ششمین شب شده و سائل دست حسنم
حَسَنیه است حُسنیه و ذکرم حسن است
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
نجمه در خیمه پریشان شدنت را چهکند
یک حرم چاک گریبان شدنت را چهکند
گفت دنبالِ تو عمه چقدر ماه شدی
حسرتِ مثلِ حسن جان شدنت را چهکند
@hosenih
سعی کردم که نفهمند چه شد با تو ، عمو
قدِ عباس نمایان شدنت را چه کند
بی زره رفتی و عباس به قربانت رفت
حال ای حنجره قربان شدنت را چهکند
اینقدر چنگ مزن روی زمین پیشِ حسن
پدرت دست به دامان شدنت را چهکند
دیدم انگشت به دندان شدن لشکر را
مانده بود اینهمه طوفان شدنت را چهکند
کاش میشد که نفهمند یتیمی که نشد
نیزه هم ماند خرامان شدنت را چهکند
با همین پیرهنِ ساده تو را چشم زدند
سنگ فهمید به میدان شدنت را چهکند
آنقدر خورد که دندانِ تو را با خود بُرد
سنگ دانست که خندان شدنت را چهکند
هِی سپاه از روی تو رد شده و برمیگشت
حال این دشت فراوان شدنت را چهکند
@hosenih
سینهات نرم که شد مادرم آمد اما...
مادرم پارهی قرآن شدنت را چهکند
خوش دلم بود عزیزم ضربانم باشی
نوجوانم نشد آخر که جوانم باشی
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
سیزده ساله ی امامِ کریم
شده آماده بلای عظیم
رفت و افتاد روی پای حسین
بوسه می زد به دست های حسین
@hosenih
سوختند از غم و کباب شدند
هر دو از گریه خیسِ آب شدند
گریه در حالت عطش کردند
آن قدر گریه تا که غش کردند
گریه های عمو مکرر شد
تشنه ی دیدنِ برادر شد
زیر لب روضه ی حسن را خواند
قاسمش را به سینه اش چسباند
دست خطِ حسن به کار آمد
ناگهان بر دلش قرار آمد
جلوی خیمه، جان تازه گرفت
آخرش از عمو اجازه گرفت
اذن میدان گرفت و عازم شد
نوبت نعره های قاسم شد
حال باید خودی نشان می داد
دشت، را یک تنه تکان می داد
وقت برچیدنِ هبل شده بود
فأنا بن الحسن... جمل شده بود
همه گفتند آمده حیدر
پسر پورِ ارشدِ حیدر
هرکه افتاد سوی او گذرش
ازرق و هر چهار تا پسرش...
همه بر روی خاک افتادند
غرقِ در خون، هلاک افتادند
نعره می زد، علی مع الحق را
کند از ریشه نسل ازرق را
وقت رزمش قمر، بلند شده
مادرش نجمه سربلند شده
فخر دارد به خود عروس حرم
که شده نذر اهل بیت کرم
طالب مرگ، بین لشگر کیست؟!
دید دشمن، حریف قاسم نیست
حیله شد چاره، دوره اش کردند
همه یک باره، دوره اش کردند
@hosenih
ابرویش بین جنگ، زخمی شد
سرش از نقلِ سنگ، زخمی شد
ضربِ شمشیر نانجیبی، آه
بر سرش خورد و گفت: یاعماه
از روی اسب، دور از حضرت
بر زمین خورد با سر و صورت
تا صدا زد، سواری از خیمه
مثل بازِ شکاری از خیمه...
آمد و اشک، از دو دیده فشاند
قاتلش را به قعر دوزخ راند
رفت بالا صدای فریادش
آمدند اشقیا به امدادش
بس که مرکب به رفت و آمد بود
شد هوا ناگهان غبار آلود
بود دشت از غبار مالامال
وسط دشت، نجمه رفت از حال
چه گذشت آن وسط؟! نمی دانم
روضه را بازتر نمی خوانم
دشت در حالتِ سکونی بود
همه جا رد نعلِ خونی بود
داشت قاسم به خاک می غلطید
شانه های حسین می لرزید
در دهان تا زبان، تکان می خورد
دنده هایش تکان تکان می خورد
@hosenih
آه... آخر به دوش مولایش
بر زمین می کشید پاهایش
غرقِ خون، وصل یار، شیرین بود
سرّ احلی مِن العسل این بود
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#محمد_جمالی
▶️
اشکم به زمین ریخت، شدم غرق سلامش
افتاد دلم پشت همان خیمه به دامش
@hosenih
یک چایی لب سوز براتم شد و زآن روز
این خیمه به آن خیمه مرا کرد غلامش
تنها نه من آواره ، ببین قاطبه ی شهر
این سفره به آن سفره نمک گیر طعامش
غم چیره به قلبم شد و آهی به هوا رفت
روزی که شدم غمزده از ماه حرامش
گویند بمیرید از این غُصه ی عُظما
از گودی مقتل؟ ز غریبی؟ ، ز کدامش؟
در زشتیِ مالی که حرام است همین بس
کر ها نشنیدند قشنگیِ کلامش
@hosenih
من ماندم و یک مقتل و قومی که نفهمید
این آیتِ بر نیزه چه بوداست مقامش
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
تپش تپش زدن قلب ما حسین حسین
پناه نوکر بی دست و پا حسین حسین
کسی که گریه کنش شد دگر چه میخواهد؟!
نوشته ایم به جای دعا حسین حسین
@hosenih
خدا سپرده همه چیز را بدستانش
سر قنوت بگو باخدا حسین حسین
بگو به حرمت نام حسین یا عباس
بگو به حرمت عباس یا حسین حسین
اگر نبود که دنیای ما جهنم بود
رفیق بی کلک هرگدا حسین حسین
تمام لذت گهواره تا شب قبرم
چه ابتدا و چه در انتها حسین حسین
صدای من که بگیرد فدای نام شما
همیشه میزنم آقا صدا حسین حسین
@hosenih
به طوس رفتم و ناله زدم غریب غریب
ندا رسید ز سوی رضا حسین حسین
خودت بگو چه کند خواهر تو بعد از تو
تنت به خاک و سرت نیزه ها حسین حسین
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
به یاد #حاج_قاسم_سلیمانی
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#مرضیه_عاطفی
▶️
دشمن شناس بود و سربازِ بی بدل بود
فرزندِ بی مثالِ جنگاور جمل بود
شمشیر میکشید و «سر» روی خاک میریخت
مثل علیِ اکبر(ع) در رزم، بی مثل بود
@hosenih
ارثیۂ پدر بود عشقِ عمو حسینش(ع)
در کربلا شد اثبات، عشقی که بی خلل بود
ترسیده بود «أزرق»! چون در کشاکش ِ جنگ
همواره کارِ قاسم(ع)، آوردنِ اجل بود
هر کس که در جدالِ با چشم هایش افتاد
مستأصل و پریشان، دنبال راهِ حل بود
@hosenih
تاریخ غبطه خورده، «إن تَنکُروني» اش را
اینکه همیشه حرفش، همراه با عمل بود
¤
یک عمر مثلِ قاسم(ع)؛ در نزد «حاج قاسم»-
-طعم خوش ِ شهادت، «أحلی مِن العسل» بود!
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
چرا قهری مگر تقصیر دارم
بِجایت بر کَفَم زنجیر دارم
کفِ آبی فقط خوردم عزیزم
بیا از نیزه پایین شیر دارم
@hosenih
دلم مِیلِ دو اَبروی تو دارد
ببین که شانهام مویِ تو دارد
در آغوشم فقط پیراهنِ توست
لباس تازهات بویِ تو دارد
@hosenih
نمیآید پس از توخواب ، ای کاش...
که میمُردم منِ بی تاب ای کاش
دوباره شیر آوردم ولی حیف...
نمیخوردم پس از تو آب ای کاش
@hosenih
مرا آزار با زنجیر میداد
به من نانخشک با تحقیر میداد
زنِ شامی مرا سوزاند وقتی
کنارم طفل خود را شیر میداد
@hosenih
دوباره روضه میگیرم عزیزم
در این ویرانه میمیرم عزیزم
دوباره حرمله رد شد از اینجا
دوباره خشک شد شیرم عزیزم
@hosenih
نگفتند آه داغِ بچه دیدهاست
نگفتند از بلا پُشتش خمیده است
ولی گفتند این تازه عروسان
عروسِ فاطمه مویش سفید است
@hosenih
گُلِ یاسِ مرا از ساقه بستند
مرا با ریسمان بر ناقه بستند
نمیماندی به نیزه چاره کردند
سَرَت را با نخِ قنداقه بستند
@hosenih
چه حسرتها جشیدم بچهام را
چه سختیها کشیدم بچه ام را
کنارِ بچههای نیزه دارش
به روی نیزه دیدم بچه ام را
@hosenih
فقط لالا کنم لالا بخوابی
ندارم غصه دیگر تا بخوابی
از آغوشم جدا گشتی و رفتی
که رویِ سینهی بابا بخوابی
@hosenih
نه رحمی بر پدر ، نه شرم کردند
بساطِ غارتش را گرم کردند
برای آنکه راحتتر بخوابی
زدند و سینهاش را نَرم کردند
@hosenih
سرم شد خاکِ عالم نیزه رَد شد
به پشتِ خیمه دیدم نیزه رَد شد
به دنبالِ تو میگشتند بر خاک...
چنان زد از تنت هم نیزه رَد شد
@hosenih
به پشتِ خیمهام قلبم گرفته
تمام چهرهام را غم گرفته
زِ بس نازی که تیری با سهشعبه
در آغوشش تو را محکم گرفته
@hosenih
عبا را روی تو افکند بابا
دلش را از غمت آکند بابا
چنان با تیر چسبیدی به قلبش
تو را از سینهی خود کَند بابا
@hosenih
ببين مادر ز گريه آب رفته
كه از جسم و تن ِ من تاب رفته
به نيزه دار گفتم بچه داري؟؟؟
كمي آرام تازه خواب رفته
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg