بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
گریه کردم گریه دارم مثل رود جاریم
یک نفر هم نیست اینجا تا دهد دلداریم
تا توقف میکنم از پشت با پا میزنند
بعد تو محکوم بر این رفتن اجباریم
@hosenih
گاه چوب نیزه از شلاق دردش بدتر است
آنقدر زد به تنم لبریز زخم کاریم
من همان یک بار خوابیدم برایم کافی است
از نگاه زجر میترسم پر از بیداریم
نیست واضح صحبتم دندان ندارم عفو کن
مشت محکم خورده ام در وقت گریه زاریم
@hosenih
باورش سخت است میخواهند تحقیرم کنند
باورش سخت است بین عده ای بازاریم
دختران بابای خود را هی نشانم میدهند
جان بابا نیمه جان از این یتیم آزاریم
یک طبق آمد غذا آورده اند!اما چرا
بوی تو دارد غذای سفره ی افطاریم؟!
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
من گلم از ساقه جدا مانده ام
تشنه ي يک جرعه وفا مانده ام
عمه کجا مي روي آهسته تر
من عقب قافله جا مانده ام
شاعر: #سیدمجتبی_شجاع
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#محمود_ژولیده
▶️
کریم باشی و تنها و بی سپاه و غریب!
چه گویم از غمِ تو ، ای امامِ صبر و شکیب؟
شنیده ایم ز غربت، به خویش پیچیدی
ز ماجرای زمین خوردنی که تو دیدی
شبیهِ آنچه تو دیدی، کسی گمان نبرَد
خدا کند که کسی، مادرش زمین نخورد
به پیشِ چشم تو مادر ز خصم، سیلی خورد
ز دستِ دشمنِ دین، یاس رنگ نیلی خورد
@hosenih
شنیده ایم نگاهت به کوچه حیران ماند
از آن به بعد دو چشمت همیشه گریان ماند
نَه آن وقارِ عجیبِ ز خانه آمدنت
نَه این شکستِ غریبانۀ عصا شدنت
از آن زمان جگرت پاره پاره شد، اما
تو هیچ دَم نزدی از غمِ دلت آقا
دلت ز سودۀ الماس پاره پاره نشد
که قاتلِ تو بجز خونِ گوشواره نشد
در آن میانه به فکرت، حجابِ مادر بود
کبودیِ رُخِ او ، چون نقابِ مادر بود
همیشه خاطره ای تلخ، کرده اَت شاکی
هماره در نظرت ماند، چادرِ خاکی
دگر ندید علی، چهره ای ز محرمِ خویش
دگر نشد که شود، هم کلامِ همدمِ خویش
@hosenih
از آن به بعد همه ماجرا، نهانی ماند
و غربتِ تو به اذنِ خدا جهانی ماند
نَه هفت مرتبه زهرِ جفا ترا کُشته
هزار مرتبه درد و بلا ترا کُشته
تویی غریب و گرفتار، یا حسین شهید؟
تویی بدونِ علمدار، یا حسین شهید؟
غریب حسین، که همچون حسن ز دستش رفت
غریب حسین، که حتی کفن ز دستش رفت
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
از بارِ داغش پشتِ پیغمبر شکسته
تنهاترین سردارِ بی لشگر شکسته
سجادهاش بر غربتِ او گریه کرده
پایِ غریبیاش دلِ منبر شکسته
@hosenih
بخشید آنکَس را که زد نیزه به ساقَش
او دستگیری میکند از هر شکسته
تا زهر را نوشید فرمود: آه مادر
راحت شد این آئینهیِ یکسر شکسته
بُغضِ چهل سالِ مرا این زهر بشکست
اما غرورم را کسی دیگر شکسته
یک کوچهی باریک و دو دیوارِ سنگی
یک راه بُنبست و دو برگ و بر شکسته
فهمید فرزند بزرگم ، ناسزا گفت
میخواست من باشم ولیکن سر شکسته
گفتم که با رویم بگیرم ضربهاش را
رفتم نبینم حرمتِ مادر شکسته
اول مرا زد بعد از آن هم مادرم را
من میزدم بال و پَر و او پَر شکسته
از رویِ چادر پایِ خود را بر نِمیداشت
پایی که قبل از این جسارت ، در شکسته
در زیرِ پاها گوشواره خوردتر شد
خندید وقتی دید نیلوفر شکسته
فهمیدم از اُفتادنِ مادر که بد زد
فهمیدم از دیوارِ کوچه ، سر شکسته
لایوم کَ یومک حسینم گریه کم کن
تنها نه من ، از گریهات خواهر شکسته
@hosenih
میبینمت با مادرم بر شیبِ گودال
در لابهلایِ نیزه و خنجر شکسته
ای کاش میشد تا نبینم ساربان هم
انگشت را دنبالِ انگشتر شکسته
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
دامنِ چشمِ من از گریه به دریا اُفتاد
چشم زخمی شده از کارِ تماشا اُفتاد
پارههایِ جگرم میچكد از كُنجِ لبم
عاقبت قرعه به نامِ منِ تنها اُفتاد
@hosenih
باز هم خاطره هایم همگی زنده شدند
راهِ من باز بر آن كوچهی غمها اُفتاد
یادِ آن کوچه که با مادر خود میرفتم
به سَرَم سایهای از غربتِ بابا اُفتاد
کوچه بن بست شد و در دلِ آن وانفسا
چشمِ نامرد به ناموسِ علی تا اُفتاد
آنچنان زد که رَهِ خانهی خود گُم كردیم
آنچنان زد که به رخسارهی گُل جا اُفتاد
گاه می خورد به دیوار و گَهی رویِ زمین
چشمِ زخمی شده از کار تماشا اُفتاد
@hosenih
من از آن دست کشیدن به زمین فهمیدم
گوشواری که شکسته است در آنجا اُفتاد
شانه ام بود عصایش ولی از شدت درد
من قدم خم شد و او هر قدم اما اُفتاد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
هرکه دیدار من سوخته جان می آید..
یار من نیست،پی لقمه نان می آید
بین این مردم بد، گریه رفیق خوبیست
بهر دلداری من اشک روان می آید
@hosenih
اینهمه خوبیشان کردم و راضی نشدند
همه انگار که از من بدشان می آید
بین هر جمعیت از دور مشخص هستم
حسن آن است که با قد کمان می آید
مادرت را وسط کوچه دودستی بزنند
در بهار تو همان وقت خزان می آید
قاتل مادر من پیش رویم میخندد
صبر از صبر عجیبم به فغان می آید
تا به امروز ازآن کوچه نگفتم به کسی
مگر آن فاجعه راحت به زبان می آید؟!
جعده برخیز مرا زهر بده خسته شدم
دم افطار شده صوت اذان می آید
برو از خانه من ،من که حلالت کردم
دارد عباس به اینجا نگران می آید
@hosenih
طشت خونین مرا از نظرش دور کنید
خواهر سوخته ام سینه زنان می آید
اگر امروز حسین آمده دور و بر من
پیش او گوشه گودال سنان می آید
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
نفس راحت رسول، حسن
رازدارِ دل بتول حسن
مات از رحمتت عقول، حسن
پایه ی اصلیِ اصول، حسن
گُل خوشبوی خانه ی زهرا
برکت آشیانه ی زهرا
ای که دریایی از کرم داری
حُسن ها را همه رقم داری
در دل نوکران، حرم داری
سینه چاکانی از عجم داری
أحسنُ الخُلق، نور لَم یَزَلی
دوست دارم تو را شبیه علی
از خودی های خود بلا دیدی
لطف کردی ولی جفا دیدی
هرچه دیدی از آشنا دیدی
نیش زهر، از نوک عصا دیدی
من بمیرم، سرت چه آورده؟!
ران پایت چرا ورم کرده؟!
@hosenih
گریه در زیر آفتاب نکن
بعد از این، یاری انتخاب نکن
دل ما را دگر کباب نکن
روی یاران خود حساب نکن
لشگرت با تو زاویه دارند
دست خط، از معاویه دارند
طشت، خون جگر، گرفتاری
باز هم زهر، باز دشواری
شده خونابه از لبت جاری
جگری پاره در دهن داری
چه بلاهای اعظمی دیدی...
هفت باری که زهر نوشیدی
داغ تو زهر نیست فدات شوم
غربتِ دهر نیست فدات شوم
طعنه ی شهر نیست فدات شوم
این همه قهر نیست فدات شوم
سال ها گریه، دیده ات را بست
داغ تو داغِ " یَومُ الإثنَین" است
آن دوشنبه که مادرت افتاد
یاسِ چون لاله در برت افتاد
گوشوارش برابرت افتاد
سرش افتاد تا، سرت افتاد
وقت رفتن تو را خودش می برد
وقت برگشت، هی زمین می خورد
دشمنی رو سیاه، پیرت کرد
سرخی روی ماه، پیرت کرد
چادری بین راه، پیرت کرد
مادری پا به ماه، پیرت کرد
دیدنش داغِ کارسازی شد
با غرورت عجیب بازی شد
@hosenih
وقت رفتن حسین شد سخنت
تا که دیدی به دست او کفنت
به دل ما، زمان پر زدنت...
شعله زد این کلامِ دل شکنت
نیست روزی شبیه روز حسین
آه از داغ سینه سوز حسین
تشنه بین دو نهر آب، سرش...
می شود از قفا جدا، نظرش...
سوی خیمه است خیره و جگرش...
سوخت از زینب و دو چشم ترش
کفنش تکه ای حصیر شود
وای اگر زینبت اسیر شود
وای اگر خواهرت به شام رود
بین مردانِ بی مرام رود
سرِ بازار و ازدحام رود
وسط مجلس حرام رود
چه کند خواهری که معصومه است؟!
آه زینب چقدر مظلومه است
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_مناجات
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
تا شود راضی ز اعمالم خدا گفتم حسن
مادرش بر سینه زد! آرام تا گفتم حسن
خود گرسنه ماند و سگ را با غذایش سیر کرد
هرکسی گفت از کرم گفت از سخا گفتم حسن
@hosenih
یاکریم و یارب وقت کمیل من شده
من هم از سوز جگر وقت دعا گفتم حسن
ناامید کوچه ها کی ناامیدم کرده است؟!
زود حل شد مشکل من هرکجا گفتم حسن
نام اورا میبری زهرا تفضل میکند
تا بگیرد فاطمه دست مرا گفتم حسن
در شلوغی حرم ناله زدم ای بی حرم!
هرزمان رفتم به پابوس رضا گفتم حسن
کربلاییها همه ذکر حسین گفتند و من
با حسین بن علی در کربلا گفتم حسن
@hosenih
فکرکردم در بقیعم گوشه ای کز کردم و
بی صدا مرثیه خواندم بی صدا گفتم حسن
کوچه های تنگ یکروزه حسن را پیر کرد
رد شدم با گریه از این کوچه ها گفتم حسن
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
#مصطفی_محمدی
▶️
ای به غمت مبتلا ، هـر دل درد آشنـا
نغمـه ی شـاه و گـدا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع)
ریـزه خـور خـوان تـو ، دست بـدامـان تـو
هـر که بـه غـیر از خـدا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع)
@hosenih
ای خلـف مصطفی ، وارث شیـر خـدا
زاده ی خیرالـنسـا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع)
فاتح جنگ جمـل ، رزم تو ضـرب المثل
تـیغ تو را مرحبـا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع)
ای شـه جود و کـرم ، پادشه بی حـرم
گوشهی چشمی مـرا ، یاحـسـن مجتبی(ع)
یک نگهی نازنین ، تا که شوم اربعین...
زائـر کرب و بلا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع)
سوی گدا کن نـظر ، آبرویم را بخـر
شافع روز جـزا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع)
@hosenih
پیش دو چشم تـرت ، خورده زمین مـادرت
از ستـم اشقـیـا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع)
خون شده آقا دلت ، کوچه شده قاتلت
کشته این ماجـرا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع)
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_مناجات
#مرضیه_عاطفی
▶️
گرچه شد مقتلِ تو حجرۂ کنجِ منزل
جگرت سوخت ولی هیچ نسوزاندی دل
سال ها شد کرمت شامل حال جعده(لع)
او که یک لحظه به راهِ تو نمیشد مایل
@hosenih
از تو پنهانی و پیوسته به من خیر رسید
گرچه بودم همۂ عمر؛ گدایی کاهل
دست پُر رفتم و تا شب نشده برگشتم
باز بخشیدی و دلخور نشدی از سائل
رو زدم تا که به جای تو، به مردم هر بار
کار من زار شد و غصۂ دل شد کامل
همۂ واسطه ها آبرویم را بردند
نام تو بردم و بی واسطه حل شد مشکل
@hosenih
تو امام ِ کرم ِ ایل و تبارم هستی
وای بر هر که شد از دست کریمت غافل
منِ بد کمتر از آنم که «تو» را وصف کنم
نذر «خاکِ قدمت» این غزل ناقابل!
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
با خبرشدیم شاعر جوان و خوش ذوق آستان آل الله، برادر #حمیدرضا_کسرایی دار فانی را وداع گفته است.
#حسینیه این مصیبت جانسوز را به محضر خانواده مرحوم کسرایی، شُعرای آیینی و تمامی نوکران سیدالشهدا(ع) تسلیت عرض میکند.
در پست بعدی، یکی از اشعار آیینی مرحوم #حمیدرضا_کسرایی را که مربوط به حال و هوای این روزها است، مشاهده نمایید. 👇👇
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
مرحوم #حمیدرضا_کسرایی
▶️
من نمی دانم که از صبرَت بگویم، یاغمت؟!
مانده ام بینِ دوراهی، در بیانِ ماتمت
ای چهل منزل اسیرِ عشق! گویم از کدام؟
از صفا و مرهمت؟ یا از نبودِ مرحمت؟
@hosenih
از چه باید گفت؟ بی بی جان! چه را باید نوشت؟
مَحرمِ أسرار گشتن؟ یا صَفِ نامحرمت؟
مانده ام، تا نور تکلیفِ مرا روشن کند
گفت: هان! با استناره می توان شد مُلهَمَت
باز شد در پیشِ رویم مصحفی از “عُسر و یُسر “
بسته شد بابِ سؤال و طبعِ ما شد مُلزَمَت
در نگاهِ نافذت، آمد جوابِ “ رنج و گنج “
کعبه و خارِمغیلان و “ متاعِ دَرهَمَت “
کاش! راضی تر شوم، بر “ لطف و قهر “ و بر قضا
تا به چشمم توتیا گردد، غبارِ مَقدمت
هرچه غمگین تر شدم، زیباترآمد واژه ها
سَمتِ دریا می برد دل را، نگاهِ نَم نَمت
حیرت از چشمم چکید و بر لبم جاری شده
“ هم دمِ گرمِ تو زیباهم فراقِ همدمت! “
بُگذر از آرامش و آشفتگی در این غزل
خط به خط، شد مثنوی، آن خطبه های محکمت
من چه گویم؟ ای نوایِ نِی! وَ اِی نایِ نبی!
هست “ قُقنوسِ کباب وهدهدِ عرشی “ کمَت
@hosenih
“ در إطاعت از ولایت، صد جنان گُل کاشتی “
روی تو سرخ و نیامد هیچ بر اَبرو خَمَت
آری! آری! زینبیّون پادشاهِ عالمند
عاشقِ سربازیَم همواره تحتِ پرچمت
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e