eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
335 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گریه کردم گریه دارم مثل رود جاریم یک نفر هم نیست اینجا تا دهد دلداریم تا توقف میکنم از پشت با پا میزنند بعد تو محکوم بر این رفتن اجباریم @hosenih گاه چوب نیزه از شلاق دردش بدتر است آنقدر زد به تنم لبریز زخم کاریم من همان یک بار خوابیدم برایم کافی است از نگاه زجر میترسم پر از بیداریم نیست واضح صحبتم دندان ندارم عفو کن مشت محکم خورده ام در وقت گریه زاریم @hosenih باورش سخت است میخواهند تحقیرم کنند باورش سخت است بین عده ای بازاریم دختران بابای خود را هی نشانم میدهند جان بابا نیمه جان از این یتیم آزاریم یک طبق آمد غذا آورده اند!اما چرا بوی تو دارد غذای سفره ی افطاریم؟! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
من گلم از ساقه جدا مانده ام تشنه ي يک جرعه وفا مانده ام عمه کجا مي روي آهسته تر من عقب قافله جا مانده ام شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ کریم باشی و تنها و بی سپاه و غریب! چه گویم از غمِ تو ، ای امامِ صبر و شکیب؟ شنیده ایم ز غربت، به خویش پیچیدی ز ماجرای زمین خوردنی که تو دیدی شبیهِ آنچه تو دیدی، کسی گمان نبرَد خدا کند که کسی، مادرش زمین نخورد به پیشِ چشم تو مادر ز خصم، سیلی خورد ز دستِ دشمنِ دین، یاس رنگ نیلی خورد @hosenih شنیده ایم نگاهت به کوچه حیران ماند از آن به بعد دو چشمت همیشه گریان ماند نَه آن وقارِ عجیبِ ز خانه آمدنت نَه این شکستِ غریبانۀ عصا شدنت از آن زمان جگرت پاره پاره شد، اما تو هیچ دَم نزدی از غمِ دلت آقا دلت ز سودۀ الماس پاره پاره نشد که قاتلِ تو بجز خونِ گوشواره نشد در آن میانه به فکرت، حجابِ مادر بود کبودیِ رُخِ او ، چون نقابِ مادر بود همیشه خاطره ای تلخ، کرده اَت شاکی هماره در نظرت ماند، چادرِ خاکی دگر ندید علی، چهره ای ز محرمِ خویش دگر نشد که شود، هم کلامِ همدمِ خویش @hosenih از آن به بعد همه ماجرا، نهانی ماند و غربتِ تو به اذنِ خدا جهانی ماند نَه هفت مرتبه زهرِ جفا ترا کُشته هزار مرتبه درد و بلا ترا کُشته تویی غریب و گرفتار، یا حسین شهید؟ تویی بدونِ علمدار، یا حسین شهید؟ غریب حسین، که همچون حسن ز دستش رفت غریب حسین، که حتی کفن ز دستش رفت ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ از بارِ داغش پشتِ پیغمبر شکسته تنهاترین سردارِ بی لشگر شکسته سجاده‌اش بر غربتِ او گریه کرده پایِ غریبی‌اش دلِ منبر شکسته @hosenih بخشید آنکَس را که زد نیزه به ساقَش او دستگیری می‌کند از هر شکسته   تا زهر را نوشید فرمود: آه مادر راحت شد این آئینه‌یِ یکسر شکسته بُغضِ چهل سالِ مرا این زهر بشکست اما غرورم را کسی دیگر شکسته   یک کوچه‌ی باریک و دو دیوارِ سنگی یک راه بُن‌بست و دو برگ و بر شکسته فهمید فرزند بزرگم ، ناسزا گفت می‌خواست من باشم ولیکن سر شکسته گفتم که با رویم بگیرم ضربه‌اش را رفتم نبینم حرمتِ مادر شکسته   اول مرا زد بعد از آن هم مادرم را من میزدم بال و پَر و او پَر شکسته از رویِ چادر پایِ خود را بر نِمی‌داشت پایی که قبل از این جسارت ، در شکسته در زیرِ پاها گوشواره خوردتر شد خندید وقتی دید نیلوفر شکسته فهمیدم از اُفتادنِ مادر که بد زد فهمیدم از دیوارِ کوچه ، سر شکسته لایوم کَ یومک  حسینم گریه کم کن تنها نه من ، از گریه‌ات خواهر شکسته @hosenih می‌بینمت با مادرم بر شیبِ گودال در لابه‌لایِ نیزه و خنجر شکسته ای کاش می‌شد تا نبینم ساربان هم انگشت را دنبالِ انگشتر شکسته ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ دامنِ چشمِ من از گریه به دریا اُفتاد چشم زخمی شده از کارِ تماشا اُفتاد پاره‌هایِ جگرم می‌چكد از كُنجِ لبم عاقبت قرعه به نامِ منِ تنها اُفتاد @hosenih باز هم خاطره هایم همگی زنده شدند راهِ من باز بر آن كوچه‌ی غم‌ها اُفتاد یادِ آن کوچه که با مادر خود می‌رفتم به سَرَم سایه‌ای از غربتِ بابا اُفتاد کوچه بن بست شد و در دلِ آن وانفسا چشمِ نامرد به ناموسِ علی تا اُفتاد آنچنان زد که رَهِ خانه‌ی خود گُم كردیم آنچنان زد که به رخساره‌ی گُل جا اُفتاد گاه می خورد به دیوار و گَهی رویِ زمین چشمِ زخمی شده از کار تماشا اُفتاد @hosenih من از آن دست کشیدن به زمین فهمیدم گوشواری که شکسته است در آنجا اُفتاد شانه ام بود عصایش ولی از شدت درد من قدم خم شد و او هر قدم اما اُفتاد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️  هرکه دیدار من سوخته جان می آید.. یار من نیست،پی لقمه نان می آید بین این مردم بد، گریه رفیق خوبیست بهر دلداری من اشک روان می آید @hosenih اینهمه خوبی‌شان کردم و راضی نشدند همه انگار که از من بدشان می آید بین هر جمعیت از دور مشخص هستم حسن آن است که با قد کمان می آید مادرت را وسط کوچه دودستی بزنند در بهار تو‌ همان وقت خزان می آید قاتل مادر من پیش رویم میخندد صبر از صبر عجیبم به فغان می آید تا به امروز ازآن کوچه نگفتم به کسی مگر آن فاجعه راحت به زبان می آید؟! جعده برخیز مرا زهر بده خسته شدم دم افطار شده صوت اذان می آید برو از خانه من ،من که حلالت کردم دارد عباس به اینجا نگران می آید @hosenih طشت خونین مرا از نظرش دور کنید خواهر سوخته ام‌ سینه زنان می آید اگر امروز حسین آمده دور و بر من پیش او گوشه گودال سنان می آید ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️  نفس راحت رسول، حسن رازدارِ دل بتول حسن مات از رحمتت عقول، حسن پایه ی اصلیِ اصول، حسن گُل خوشبوی خانه ی زهرا برکت آشیانه ی زهرا ای که دریایی از کرم داری حُسن ها را همه رقم داری در دل نوکران، حرم داری سینه چاکانی از عجم داری أحسنُ الخُلق، نور لَم یَزَلی دوست دارم تو را شبیه علی از خودی های خود بلا دیدی لطف کردی ولی جفا دیدی هرچه دیدی از آشنا دیدی نیش زهر، از نوک عصا دیدی من بمیرم، سرت چه آورده؟! ران پایت چرا ورم کرده؟! @hosenih گریه در زیر آفتاب نکن بعد از این، یاری انتخاب نکن دل ما را دگر کباب نکن روی یاران خود حساب نکن لشگرت با تو زاویه دارند دست خط، از معاویه دارند طشت، خون جگر، گرفتاری باز هم زهر، باز دشواری شده خونابه از لبت جاری جگری پاره در دهن داری چه بلاهای اعظمی دیدی... هفت باری که زهر نوشیدی داغ تو زهر نیست فدات شوم غربتِ دهر نیست فدات شوم طعنه ی شهر نیست فدات شوم این همه قهر نیست فدات شوم سال ها گریه، دیده ات را بست داغ تو داغِ " یَومُ الإثنَین" است آن دوشنبه که مادرت افتاد یاسِ چون لاله در برت افتاد گوشوارش برابرت افتاد سرش افتاد تا، سرت افتاد وقت رفتن تو را خودش می برد وقت برگشت، هی زمین می خورد دشمنی رو سیاه، پیرت کرد سرخی روی ماه، پیرت کرد چادری بین راه، پیرت کرد مادری پا به ماه، پیرت کرد دیدنش داغِ کارسازی شد با غرورت عجیب بازی شد @hosenih وقت رفتن حسین شد سخنت تا که دیدی به دست او کفنت به دل ما، زمان پر زدنت... شعله زد این کلامِ دل شکنت نیست روزی شبیه روز حسین آه از داغ سینه سوز حسین تشنه بین دو نهر آب، سرش... می شود از قفا جدا، نظرش... سوی خیمه است خیره و جگرش... سوخت از زینب و دو چشم ترش کفنش تکه ای حصیر شود وای اگر زینبت اسیر شود وای اگر خواهرت به شام رود بین مردانِ بی مرام رود سرِ بازار و ازدحام رود وسط مجلس حرام رود چه کند خواهری که معصومه است؟! آه زینب چقدر مظلومه است ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ تا شود راضی ز اعمالم خدا گفتم حسن مادرش بر سینه زد! آرام تا گفتم حسن خود گرسنه ماند و سگ را با غذایش سیر کرد هرکسی گفت از کرم گفت از سخا گفتم حسن @hosenih یاکریم و یارب وقت‌ کمیل من شده من هم از سوز جگر وقت دعا گفتم‌ حسن ناامید کوچه ها کی ناامیدم کرده است؟! زود حل شد مشکل من‌ هرکجا گفتم حسن نام اورا میبری زهرا تفضل میکند تا بگیرد فاطمه دست مرا گفتم حسن در شلوغی حرم ناله زدم ای بی حرم! هرزمان رفتم‌ به پابوس رضا گفتم حسن کربلاییها همه ذکر حسین گفتند و من با حسین بن علی در کربلا گفتم‌ حسن @hosenih فکر‌کردم در بقیعم گوشه ای کز کردم و بی صدا مرثیه خواندم بی صدا گفتم‌ حسن کوچه های تنگ یکروزه حسن را پیر کرد رد شدم‌ با گریه از این کوچه ها گفتم حسن ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ای به غمت مبتلا ، هـر دل درد آشنـا نغمـه ی شـاه و گـدا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع) ریـزه خـور خـوان تـو ، دست بـدامـان تـو هـر که بـه غـیر از خـدا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع) @hosenih ای خلـف مصطفی ، وارث شیـر خـدا زاده ی خیرالـنسـا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع) فاتح جنگ جمـل ، رزم تو ضـرب المثل تـیغ تو را مرحبـا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع) ای شـه جود و کـرم ، پادشه بی حـرم گوشه‌ی‌ چشمی‌ مـرا ، یاحـسـن مجتبی(ع) یک نگهی نازنین ، تا که شوم اربعین... زائـر کرب و بلا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع) سوی گدا کن نـظر ، آبرویم را بخـر شافع روز جـزا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع) @hosenih پیش دو چشم تـرت ، خورده زمین مـادرت از ستـم اشقـیـا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع) خون شده آقا دلت ، کوچه شده قاتلت کشته این ماجـرا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع) ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ گرچه شد مقتلِ تو حجرۂ کنجِ منزل جگرت سوخت ولی هیچ نسوزاندی دل سال ها شد کرمت شامل حال جعده(لع) او که یک لحظه به راهِ تو نمیشد مایل @hosenih از تو پنهانی و پیوسته به من خیر رسید گرچه بودم همۂ عمر؛ گدایی کاهل دست پُر رفتم و تا شب نشده برگشتم باز بخشیدی و دلخور نشدی از سائل رو زدم تا که به جای تو، به مردم هر بار کار من زار شد و غصۂ دل شد کامل همۂ واسطه ها آبرویم را بردند نام تو بردم و بی واسطه حل شد مشکل @hosenih تو امام ِ کرم ِ ایل و تبارم هستی وای بر هر که شد از دست کریمت غافل منِ بد کمتر از آنم که «تو» را وصف کنم نذر «خاکِ قدمت» این غزل ناقابل! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ با خبرشدیم شاعر جوان و خوش ذوق آستان آل الله، برادر دار فانی را وداع گفته است. این مصیبت جانسوز را به محضر خانواده مرحوم کسرایی، شُعرای آیینی و تمامی نوکران سیدالشهدا(ع) تسلیت عرض می‌کند. در پست بعدی، یکی از اشعار آیینی مرحوم را که مربوط به حال و هوای این روزها است، مشاهده نمایید. 👇👇
بسم ‌الله الرحمن الرحیم مرحوم ▶️ من نمی دانم که از صبرَت بگویم، یاغمت؟! مانده ام بینِ دوراهی، در بیانِ ماتمت ای چهل منزل اسیرِ عشق! گویم از کدام؟ از صفا و مرهمت؟ یا از نبودِ مرحمت؟ @hosenih از چه باید گفت؟ بی بی جان! چه را باید نوشت؟ مَحرمِ أسرار گشتن؟ یا صَفِ نامحرمت؟ مانده ام، تا نور تکلیفِ مرا روشن کند گفت: هان! با استناره می توان شد مُلهَمَت باز شد در پیشِ رویم مصحفی از “عُسر و یُسر “ بسته شد بابِ سؤال و طبعِ ما شد مُلزَمَت در نگاهِ نافذت، آمد جوابِ “ رنج و گنج “ کعبه و خارِمغیلان و “ متاعِ دَرهَمَت “ کاش! راضی تر شوم، بر “ لطف و قهر “ و بر قضا تا به چشمم توتیا گردد، غبارِ مَقدمت هرچه غمگین تر شدم، زیباترآمد واژه ها سَمتِ دریا می برد دل را، نگاهِ نَم نَمت حیرت از چشمم چکید و بر لبم جاری شده “ هم دمِ گرمِ تو زیباهم فراقِ همدمت! “ بُگذر از آرامش و آشفتگی در این غزل خط به خط، شد مثنوی، آن خطبه های محکمت من چه گویم؟ ای نوایِ نِی! وَ اِی نایِ نبی! هست “ قُقنوسِ کباب وهدهدِ عرشی “ کمَت @hosenih “ در إطاعت از ولایت، صد جنان گُل کاشتی “ روی تو سرخ و نیامد هیچ بر اَبرو خَمَت آری! آری! زینبیّون پادشاهِ عالمند عاشقِ سربازیَم همواره تحتِ پرچمت ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e