eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.5هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
322 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
تسلای دلِ مظلومِ عالم عالمی دارد گلوی تشنه کامِ زهر خورده مرهمی دارد برای جرعه آبی دست و پا میزد؟ نه وَاللهِ بیادِ تشنه ی گودال، در جانش غمی دارد @hosenih صدای العطش با هلهله بدجور دَرهم شد بمیرم گوشه ی حجره، چه حالِ دَرهمی دارد بخاک اینجا سرش، از پیچ و تابِ زهر افتاده چنان سَروِ شکسته،،، گوئیا قدّ خَمی دارد به اُم الفضلِ ملعونه بگو: دست از سرش بردار شبیهِ مادرش زهرا، جواد عمرِ کمی دارد بزیرِ لب نوا میکرد: من داغِ حسن دارم که این جور و جفا را این جگر از مَحرمی دارد پیِ دیدارِ هادی "یابُنَیَّ" گفت، تا آمد بیادِ اکبرِ لیلاست، اشکِ نم نمی دارد ندارد خواهری را در برِ خود گریه کن، اما به مانند حکیمه دخترِ خود همدمی دارد نه جسمش زیر سمّ اسبها با خاک یکسان شد نه خنجر بر روی حنجر، نه از خونش یَمی دارد @hosenih ندید آقا، در این مقتل جفای ساربانان را سلیمانی که بر انگشتِ عصمت خاتمی دارد نه بر نیزه سری دید و نه عریان پیکری بر خاک نه گِردا گِردِ اهلِ بیتِ خود نامحرمی دارد شاعر: @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم شاعر: ▶️ حُجره‌ی سوخته‌اش کاش دری دیگر داشت این جوان کاش به بالایِ سرش خواهر داشت چه شده چند کنیز از پسِ در میخندند یک‌نفر این طرف و چند نفر میخندند @hosenih خنده کردند بر این زخم دوایی نرسد خنده کردند صدایش به صدایی نرسد طَشت  دَف شُد که نفهمند کسی می‌سوزد بِینِ این حجره‌ی بسته نفسی می‌سوزد طَشت را پیشِ لبانش بگذارند ای کاش کاسه آبی به دهانش بگذارند ای کاش ظرف از آب پُر اما به زمین می‌کوبند می‌زند داد ولی پا به زمین می‌کوبند خنده‌ی بد دهنی میرسد از هلهله ها ناسزاهای زنی می‌رسد از هلهله ها خواست بالی بزند غم پَرِ او را سوزاند خواست آهی بکِشد حَنجر او را سوزاند گفت آبی و نشد تا که بگوید جگرم زهر وقتی نفَسِ آخرِ او را سوزاند می‌کشد پا به زمین تا که بفهمند همه جگرِ شعله ورش پیکرِ او را سوزاند @hosenih خواهری حیف ندارد که به دادش برسد عوَض‌اش بی کَسی‌اش مادرِ او را سوزاند  تا بگِریند برایش دو سه همسایه که هست  رویِ این بام تنش مانده ولی سایه که هست روی این بام تنش مانده ولی عریان نه... ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم شاعر: ▶️ میان حجره خود زار و‌مضطر افتاده دوباره همسری از ظلم‌ همسر افتاده تمام حجره پر از لخته های خون شده است اگرچه‌ پا شده اما مکرر افتاده @hosenih کنیزها همه مشغول رقص و هلهله اند جوان بی رمقی در برابر افتاده بس است طشت‌ نکوبید فاطمه اینجاست کنار جسم‌ پسر باز مادر افتاده غریب طوس کجایی که پاره ی جگرت بروی بام غریبانه پرپر افتاده هزارشکر تنش زیر آفتاب‌ نرفت به پیکرش پروبال کبوتر افتاده هزارشکر سرش روی نیزه بند نشد کسی نگفته تنش بین لشگر افتاده @hosenih کسی نگفت زن و بچه اش اسیر شدند کسی نگفت گلویش به خنجر افتاده فدای تشنه لبی که لبش ترک‌ میخورد و در کنار تنش خواهرش کتک میخورد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم شاعر: ▶️ هر ناله ای که از دل غم پرورش کشید آتش دوباره بر جگر مادرش کشید مثل حسن به خانه خود هم غریب بود هر چه کشید دردِ سر ، از همسرش کشید @hosenih او صورتش به خاک و فقط آه میکشید این جای آب ، هلهله دور و برش کشید دیگر توان نداشت کمی دست و پا زند از بسکه تشنگی رمق از پیکرش کشید از قاتلش چقدر تقاضای آب کرد کارِ غریبی اش به کجا آخرش کشید شکر خدا امام رضا در برش نبود بر روی خاکِ حجره که بال و پرش کشید دیگر رضا ندید چگونه زروی بام قاتل به خاکِ کوچه ، تنِ اطهرش کشید اما حسین دید زمین خورد اکبرش زانو زد و ناله زد و در برش کشید صد بار مُرد و زنده شد مظلوم کربلا از بس که نیزه از بدن اکبرش کشید یک بار هم دوباره پدر را صدا نکرد خون هرچه از دهانِ گل پرپرش کشید یک لحظه یاد مادرش افتاد ، چون حسین... ناچار شد عبا به روی خواهرش کشید @hosenih در قتلگاه هم به لبش یا بُنَیَّ بود خنجر ، دمی که شمر روی حنجرش کشید می گفت خدا به دادِ موی دخترم رسد از پشتِ سر ، شمر که موی سرش کشید ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در عــالم جـــود جـــاودان است جواد بر آل عـــلی عــزیز جـــان است جواد یا فـــــــــاطمه گریه کن به حال پسرت جان داده به غربت و جوان است جواد شاعر: @dobeity_robaey
به رویِ گونه‌اش اشکِ روان بود دَمِ آخر دوباره روضه‌خوان بود دوچشمش تار شد با خود چنین گفت.... خدایا مادرم زهرا جوان بود شاعر: @dobeity_robaey
رو زدن خوب است وقتی دست رد درکار نیست مرگ بر هر عاشقی که عاشق اصرار نیست خواب خوش کردن حرامش میشود تا به ابد هرکسی پشت درت تا به سحر بیدار نیست @hosenih تو نگفته میدهی و ما نگفته میرویم مطلقا اینجا نیاز خواهش بسیار نیست هر کریمی لطف خود را کرد بر سائل ولی هیچکس لطفش به ما جز تو به این مقدار نیست هرکسی دستش به دامانت نیامد خار هست هرکسی دستش به دامان تو آمد خار نیست هشت ساله هم اگر باشی بزرگ ما تویی در مقام قرب سن و سال که معیار نیست فرش زیر پای خود را هم به سائل داده ای تا که دیدی چیز دیگر در ته انبار نیست کاظمین الغیظ یعنی حضرت موسی و تو محضر جد و نواده کارها دشوار نیست @hosenih مشت میکوبیدی از غم های مادر بر زمین آتشی روی دلت چون آتش مسمار نیست سالها گفتی به اشک چشم و با سوز جگر حق حوریه عذاب کوچه و دیوار نیست شاعر: @hosenih
یکبارِ دیگر شد جسارت کنج حجره مزد محبت شد خیانت کنج حجره شاگردِ جعده(لع) کار دستِ شیعه داده فتنه گری کرده سرایت کنج حجره از زهرِ أمّ الفضلِ ملعون شعله ور شد قرانِ سرتاسر فضیلت کنج حجره @hosenih خیری ندید از همسری که قاتلش بود انداخت او را بد به زحمت کنج حجره دور و برش با عشوه ظرفِ آب در دست کِل می کشید آن بی مروّت کنج حجره لبهایش از فرط عطش از حرکت افتاد بیتاب شد در اوج غربت کنج حجره دلتنگِ بابا بود... دلتنگِ نگاهش دلتنگِ قدری عشق و رأفت کنج حجره یخ کرد دستانش، سرش سنگین شد و سخت- افتاد با پهلو، به صورت کنج حجره بخشنده بود و تا که محکم بر زمین خورد ویران شد ارکانِ سخاوت کنج حجره @hosenih جان داد در اوج جوانی مثل مادر میرفت مشتاقِ شهادت کنج حجره با پای دل میرفت گریان سمت کوچه با داغ مادر داشت خلوت کنج حجره شد قاتلش آتش، لگد، قنفذ(لع)،مغیره(لع) جان داد پایِ این مصیبت کنج حجره! شاعر: @hosenih
فقط ۱۹ روز مانده تا امیرالمومنین از زبان امام رضا علیهما السلام: ...الْإِمَامُ عَالِمٌ لَا يَجْهَلُ رَاعٍ لَا يَنْكُلُ مَعْدِنُ الْقُدْسِ وَ الطَّهَارَةِ وَ النُّسُكِ وَ الزَّهَادَةِ وَ الْعِلْمِ وَ الْعِبَادَةِ مَخْصُوصٌ بِدَعْوَةِ الرَّسُولِ... ... امام عالمى است كه نادانى ندارد و سرپرستى است كه عقب نشینی نكند و معدن قدس و طهارت و طريقت و زهد و علم و عبادت است و مخصوص به دعوت رسول خدا و تعيين اوست... 📚عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج ۱ ص ۲۱۸ 🌹🌹🌹 ادامه شعر دوم 🌹🌹🌹 محبت شه مردان به دل اگر دارم به لطف و مرحمت و لقمه ی پدر دارم اگرچه سینه ی محزون و چشم تر دارم ولی ز لطف امیر نجف خبر دارم علی است مظهر لطف خدای عزّوجلّ علی نجات دهد شیعه را به وقت اجل شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای دوست به درگهت مراد آوردم از دست ستم ها به تو داد آوردم نام تو جواد است و خدای تو جواد امید به لطف دو جواد آوردم شاعر: استاد @dobeity_robaey
غریب تر از مجتبی غریبِ زهرا تو صدای  ناله‌ی  اَمَن یُجیبِ زهرا تو بمیرم از غمت آقا کسی نداری که غریب تر از مجتبی کسی نداری که چقدر غرقِ عرق  غرقِ درد  تب داری میانِ سُرفه جگرپاره رویِ لب داری به دادِ تو نرسیدند تا صدا نزنی کسی نبود کنارت که دست و پا نزنی @hosenih صدای بال و پَرِ بسته از قفس نرسد صدا نزن که صدایت به هیچکس نرسد صدا نزن که نفسهات مختصر نشوند صدای هلهله‌ها تا که بیشتر نشوند صدای هلهله آمد رضا رضا نکنی که دست و پا بزنی و خدا خدا نکنی صدا نزن که به دَف می‌زنند در پَسِ در جوابِ دادِ تو کَف  می‌زنند در پَسِ در نگو  جوان رضا تشنه‌ای که آبی نیست بیا نگو جگرت سوخت که جوابی نیست  عجیب زهر بدی بود شعله بر پاکرد تمامیِ جگرت را  که اِرباًاِربا کرد  کسی نگفت که آبی دهان خشکش را کسی نگفت که رحمی زبانِ خشکش را به پُشت حُجره کنیزان و همسرش اینجاست  کسی نگفت نخندید مادرش اینجاست میان حجره پَرَت را کسی نمی‌گیرد عزیزِ تشنه سرت را کسی نمی‌گیرد  غریب‌تر از مجتبی  نه بستری داری نه گِرد خویش برادر نه خواهر داری برادری که  به قربان پیکر تو رَوَد نه خواهری که رسد زود همسر تو رَوَد نه گریه‌کُن که پی‌ات سر به دشت بگذارد نه خواهری که برای تو طشت بگذارد میان خنده و دشنام بردنت آقا کِشان کِشان به رویِ بام بردنت آقا کنار خشکْ لبت ، کاسه های آب اُفتاد کشان کشان بدنت زیر آفتاب  اُفتاد @hosenih ولی به سویِ تو  خیره  نگاهِ دختر نیست به روی جسم تو جز سایه‌ی کبوتر نیست هزارشُکر که جسمِ تو نامرتب نیست  هزارشُکر که بر بام ، جای مَرکب نیست شاعر: @hosenih
فقط ۱۸ روز مانده تا امیرالمومنین از زبان امام رضا علیهما السلام: ...(الْإِمَام) نَامِي الْعِلْمِ كَامِلُ الْحِلْمِ مُضْطَلِعٌ بِالْإِمَامَةِ عَالِمٌ بِالسِّيَاسَةِ مَفْرُوضُ الطَّاعَةِ قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ نَاصِحٌ لِعِبَادِ اللَّهِ... امام علمش نامى و حلمش كامل مى باشد، آفريده شده براى امامت، عالم به سياست و واجب الطّاعة است، قائم به امر خدا، ناصح بندگان خدا است... 📚عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج ۱ ص ۲۱۹ 🌹🌹🌹 ادامه شعر دوم 🌹🌹🌹 دوباره چلّه گرفتم دم از علی بزنم علی علی شده ذکر معطّر دهنم در این دیار غریبم نجف بوَد وطنم خدا کند که دم مرگ این شود سخنم: "اقول اشهد ان لا اله الا الله" "محمّد است رسول و علی ولیّ الله" شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر کس به جهان سر بسپارد به جواد کار دو جهان وا بگذارد به جواد از ساحت ثامن الحجج فیض برد از بسکه رضا علاقه دارد به جواد شاعر: استاد @dobeity_robaey
شد ذکر لبِ ضامن آهو: پسرم... داغ پسرش میچکد از چشم ترم ایوانِ طلا سیاهپوش است و شده ست بیتابِ جواد إبن رضا(ع) کلّ حرم! شاعر: @dobeity_robaey
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ صدای هلهله ای عاشقانه می آید صدای پای تغزل، ترانه می آید بهشت خنده کنان، این میانه می آید خدا به شوق در این آستانه می آید حدیث وصل دو دریا عجب شنیدنی است عروسی علی و فاطمه چه دیدنی است @hosenih از این به بعد، دو عاشق کنار هم هستند تجلّی هم و آیینه دار هم هستند به روی سفره ی خود نان بیار هم هستند چو کوه پشت هم و دوستدار هم هستند دوباره پوزه ی شیطان شکست، شکر خدا عروسی علی و فاطمه است، شکر خدا @hosenih از این وصال مبارک خدا هدف دارد چقدر حضرت خاتم به دل شعف دارد دلم هوای ضریح شه نجف دارد عروسی علی و فاطمه است، کف دارد به بزم عشق همه عاشقانه دف بزنید برای خاطر داماد باز کف بزنید @hosenih کنار سفره ی عقد، این عروس گل سیما زکیّه، طاهره، انسیّه، فاطمه، زهرا نشسته اذن "بلی" تا بگیرد از بابا پدر اجازه گرفت از خدای جلّ علا بساط خطبه از این اذن تا فراهم شد علی به فاطمه اش تا همیشه محرم شد @hosenih بگیر دامن پر برکت پیمبر را بپاش بر سر امّت، گلاب قمصر را گره زدند به هم عادیات و کوثر را کشانده اند به دنیا بهشت و محشر را از این وصال غدیر از گزند ایمن شد نوشته اند که تکلیف شیعه روشن شد @hosenih نوشته اند که شیعه نشانه ای دارد شراب کوثریِ جاودانه ای دارد کبوتری شده و آشیانه ای دارد برای گریه و شادی بهانه ای دارد تمام عمر دلم زیر دین می آید از این وصال مقدّس حسین می آید @hosenih سخن ز عشق که باشد، شراب شیرین است برای تشنه ی عشق آفتاب شیرین است کنار یار خوشی و عذاب شیرین است سلام های بدون جواب شیرین است اگر که فاطمه باشد کنار شیر خدا زمان فتنه شود ذوالفقار شیر خدا @hosenih زمان فتنه قمر در محاق می افتد تبر به جان درختان باغ می افتد میان امّت احمد نفاق می افتد و آن دوشنبه ی شوم اتّفاق می افتد که درب خانه ی زهرا شکسته می شود و دو دست حیدر کرار بسته می شود و @hosenih خدا کند که نبینی قیامتی را که کنار خانه ی حیدر جماعتی را که شکسته اند دری را، نه ساحتی را که شکست ضربه آن درب، قامتی را که پس از سه ماه علی نیمه شب، غریبانه به دست قبر سپردش، عجب غریبانه ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آسمانی است دلا وصلتِ زهرا وعلی سر فرود آر به شخصیتِ زهرا وعلی مدحِ معصومه ومعصوم، بپرس از معصوم که کنند آگهت از عصمتِ زهرا وعلی @hosenih ای دلِ تشنه، بخوان سوره ی کوثر که شوی مست فیض از قدحِ رحمت زهرا وعلی به چنین مرد وزنی عالمیان پا بوس اند انحصاری است بلی خلقتِ زهرا وعلی چه جلالی چه شکوهی چه قیامت زوجی دو ستون اند به دین، قامتِ زهرا وعلی ازدواجی است بحق منشأ خیر و برکات دل به هم دادگی و الفتِ زهرا وعلی موسم اولِ ذیحجه، مبارک بادا وصلت شمس وقمر، وصلتِ زهرا وعلی خطبه ی عقد خدا خواند و رسول امضا داد جاودان شد سندِ شوکتِ زهرا وعلی بنگر آن زندگیِ ساده و پر رونق را بوسه زن بر حرمِ حرمتِ زهرا وعلی چیست مهریه ی زهرا که چو جبریل شنید گفت طوبا به عبودیتِ زهرا وعلی از خدا قول شفاعت بگرفتند آن روز شد رضا الله سببِ بهجتِ زهرا وعلی قدرِ دریا نشناسد بخدا جز دریا وسعِ دریاست بلی وسعتِ زهرا وعلی کفّو زهراست علی، کفّو علی هم زهرا توچه داری خبر از عزتِ زهرا وعلی مصطفی دستِ دو دریا چو به همدیگر داد واجب آمد همه را بیعتِ زهرا وعلی از درِ سوخته و مسجد کوفه پیداست اهتزاز علمِ نهضتِ زهرا وعلی زینبین و حَسنین اُسوه ی عشق وشرف اند نامشان معتبر از همت زهرا وعلی @hosenih کربلا پایگه دولتِ ثارالله است شهدا سینه زنِ هیئتِ زهرا وعلی تو "کلامی" ز مدینه به نجف خواهی رفت باش روزی برسد دعوتِ زهرا وعلی ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷قابل توجه زائرین محترم حسینیه 📎 کانال دوبیتی های حسینیه با موضوع به روزرسانی شد. 👇👇👇👇👇👇👇 کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
© فقط ۱۶ روز مانده تا امیرالمومنین از زبان امام رضا ع: ..یَا ابْنَ أَبِی نَصْرٍ أَیْنَمَا کُنْتَ فَاحْضُرْ یَوْمَ الْغَدِیرِ عِنْدَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَإِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ لِکُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ وَ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ ذُنُوبَ سِتِّینَ سَنَةً وَ یُعْتِقُ مِنَ النَّارِ ضِعْفَ مَا أَعْتَقَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ لَیْلَةِ الْفِطْرِِ... ... ای پسر ابی نصر! هرکجا هستی روز غدیر در محضر امیرالمومنین علیه السلام حاضر شو که خداوند در ان روز برای هر مرد و زن مسلمان و مومن گناهان شصت ساله را می آمرزد و در آن روز خداوند دوبرابر بیشتر از ماه رمضان و شب قدر و شب عید فطر گنهکار را از آتش جهنم آزاد می کند... 📚فرحة الغري في تعيين قبر أمير المؤمنين علي بن أبيطالب ع في النجف ص۱۰۶ 🌹 شعر سوم 🌹 ما را نوشته اند گدایان مرتضی ما بسته ایم چشم به احسان مرتضی هرگز نبوده ایم پیِ نان هیچ کس هرگز نخورده ایم به جز نان مرتضی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ؛ ▶️ هزار مرحله سائل نشسته بر در تو مگر که نور بگیرد ز فیض محضر تو گدا چو من که نه بی بی! شبیه جبرائیل که مشق شب بنویسد ز روی دفتر تو @hosenih ندیده ایم به عالم کسی شبیه علی که غرق مانده به ژرفای درک باور تو مسیح و آدم و نوح و کلیم و ابراهیم نشسته اند دو زانو به پای منبر تو حیای مریم و سارا و هاجر و حوا نمی رسد به نخی از حجاب دختر تو خدا سرشته تو را تا کنیز او باشی خدا کند که بمانم همیشه قنبر تو * خبر رسیده که از کوچه ای گذر کردی نشست خاک کف کوچه روی معجر تو خبر رسیده که دستت ز کار افتاده و سخت تر که کسی بسته دست حیدر تو خبر رسیده که چشمان تو ورم کرده و سخت تر که مقابل به چشم همسر تو خبر رسیده نفس میکشیدی اما ... خون چکید لخته به لخته ز نای و حنجر تو * چقدر زرد شدی یاس ارغوان علی...! نمانده غیر کبودی به روی پیکر تو @hosenih بمان و رحم کن ای گل! به غنچه هایی که نشسته اند غریبانه دور بستر تو برای لحظه‌ی آخر نگاه کن بانو ! ببین شکسته غرور علی برابر تو . . . ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ؛ ▶️ سلام سوره ی کوثر، سلام "أَعطَینا" درود، مادر سادات، فاطمه، زهرا صفیّه، امّ ابیها، جلیله، راضیّه حدیثه، طاهره، قدسیّه، انسیه، حورا @hosenih تویی که عرش سرش را به پات می ساید تو زهره ای، که ضیائت گرفته دنیا را برای فهم مقامت، عقول پا در گِل برای درک خیالت، خیال نابینا تویی که دختر وحی و عروس قرآنی گواه، سوره ی رحمان و سوره ی طاها برای همسری تو، فلک علی پرور نبود غیر ولایت برای تو همتا تویی که فخر ائمه شده است مادریت تو مادر پدرت هم شدی، ولی بخدا تو مادر همه ی بچّه شیعه ها هستی فدای مادری تو، تمام مادرها فدای نام حسینت، تمامی عالم فدای نام عزیز حسن، همه دنیا همیشه نام حسن را که می برم، مادر! بیاد کوچه می افتم، بیاد کوچه، چرا؟ چرا که صورتتان در عبور از این کوچه به ضرب سیلی دشمن کبود شد، زهرا هنوز خاکی خاکی است چادرت بی بی هنوز مانده در آن کوچه گوشوار شما کنار چادر خاکی که ارث زینب شد اگر که روضه بخوانی برای کرببلا @hosenih پس از حسین «عَلَیکُنَّ بِاالفِرار» بگو خدا کند، نکند خصم خیمه را یغما حجاب زینب کبری، حجاب فاطمه است رسیده شمر به خیمه، کجایی ای سقّا؟! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ درد بسیار است و درمانش کجاست با که باید گفت، در این جامعه آه باید گفت ،می ترسم شود ضایعه تبدیل بر یک فاجعه جامعه از بی حجابی پرشده چشمۀ غیرت مگر خشکیده است زین همه بی دردی و بی غیرتی از رگ هر شیعه خون جوشیده است @hosenih دل که از گرد گنه گردد سیاه زندگی را بر سیاهی می برد عاقبت ای سیل ویرانگر بدان هستی ات را تا تباهی می برد شرم می آید مرا اما بدان بی حجابی شیوۀ حیوانی است پوشش زیبای ایمان و شرف بهترین تصویری از انسانی است مکتب ما درس عزت می دهد خواهر من بی حجابی ذلت است قیمت گوهربدست گوهری است ارزش هر زن حجاب و عفت است گفت پیغمبر که در راه خدا هرکه کوشد حق نویدش می دهد هر زنی که پایبند عفت است لطف حق اجر شهیدش می دهد خواهرم باید چنین باور کنی چادر تو انزوا، پاگیر نیست تا کجا رفتی نمی دانم ولی زود اگر برگردی از ره، دیر نیست ای مسلمان در پناه اهلبیت خویش را بر حکم دین تسلیم کن کار و رفتار و حجاب خویش را خوب با احکام دین تنظیم کن گر برای خویش خیری خواستی این دعا ی تو برای ما همه است ای مسلمان از پی هرکس مرو بهترین الگوی هر زن فاطمه است هیچ میدانی که بهر حفظ دین درد هایی روز و شب زهرا کشید فاطمه در راه این روشنگری پشت در فریاد واویلا کشید زینبش شد قافله سالار نور آه را بر اشکهای گرم بست با کلام و خطبه های آتشین راه را برمردم بی شرم بست آه ،در بین هیاهوهای جنگ درتهاجم بر حریم خیمه ها کودکی با گریه می گفت عمه جان معجری داری برای سر مرا @hosenih هیچ میدانی حسین بن علی آنکه با خون، عزم دشمن را شکست با ورود اهلبیت او به شام چشم خود را در میان تشت بست با چنین احوال من شرمنده ام منت از اشک ندامت می کشم ای «وفایی» لب فرو بند و مگو دیگر از مهدی خجالت می کشم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ، (عهد نامه عفاف و حجاب ) ▶️ بچه ها منم نشان اقتدار روسر دخترها تاج افتخار من پیام دین و درس مذهبم یادگار فاطمه و زینبم @hosenih اونیکه با منه با حجب و حیاست با حجابش بنده ی خوب خداست خیابون از چشم نامحرم پره حافظ گل، تو خیابون چادره ای برای حضرت زهرا کنیز دخترِ با حیا دختر عزیز میخونی شعر حیا رو بیت بیت با حجاب خود برای اهل بیت @hosenih میدونید من رو سر کیا بودم؟ زینت کیا بودم؟ کجا بودم ؟ باید این حرف من و با زر نوشت من بودم رو سر گلهای بهشت تار و پود من پر از خاطره هاس یکی از خاطره هام از کربلاس میخوام امروز براتون قصه بگم قصه از یه دل پر غصه بگم یه روزی بودم سر سه ساله ای نازنین شبیه برگ لاله ای هر زمانی که من و سرش میکرد باباجونش یاد مادرش میکرد ناز میشد مثل گلای اطلسی اون رقیه بود که اون و میشناسی یه روزی تنگ غروب کربلا رو سرش بودم میون خیمه ها @hosenih که یه وقت آتیش زدن به خیمه ها من دیدم میسوخت لباس بچه ها گریه میکرد روی خارا می دوید یکی اومد موهای اون و کشید... بگذریم یه شبی از همین شبها که خوابیده بود توی خرابه ها نصف شب بهونۀ بابا گرفت صدای گریَش همه جارو گرفت زخماشو به باباجون نشون میداد من دیدم چه جور رقیه جون می داد @hosenih عهد نامه حجاب : به همین اشکای چشمامون قسم وبه هق هق صداهامون قسم وبه خاک پاک کربلا قسم وبه این گریه و ناله ها قسم به جون رقیه که دوسش دارم نمیذارم بره چادر از سرم میدونم گوهر تویِ صدف خوبه میدونم حجاب خوبه شرف خوبه قول می دم همیشه با حیا باشم قول میدم تو مسیر خدا باشم @hosenih به جون رقیه که دوسش دارم نمیذارم بره چادر از سرم عهد میبندم از دلم با شور و شین کمکم کن با نوای یا حسین ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ به خواب گفت شهیدم: زخوابتان چه خبر؟ پس از شهادت ما از جنابتان چه خبر؟ شهید بود، طلبکار بود، او حق داشت کند سؤال که هان ، از جوابتان چه خبر؟ @hosenih قرار بود حمایت ز خونمان بکنید! ز پاسداری دین و کتابتان چه خبر؟ حماسه ی شهدا پشتوانه می خواهد به سینه از شرر و التهابتان چه خبر؟ همان شهید که خونش به راه زهرا(س) ریخت بخوابم آمد و گفت از حجابتان چه خبر؟ حجاب امانت زهراست زینبیون را زنان زینبی، از احتجابتان چه خبر؟ به نام دین زده کفر آتشی به خرمن دین الا خواص، ز اسلام نابتان چه خبر؟ قرار بود بمانید پشت مرشد پیر ز عهد نامه ی عهدِ شبابتان چه خبر؟ وصیّتِ شهدا بود، در صحیفه ی نور نخوانده اید مگر ! زانقلابتان چه خبر؟ هوای حمله به سر دارد اجنبی شب و روز به پیش فتنه گر از بازتابتان چه خبر؟ حیا و معرفت و غیرت و هویّت کو؟ ز حول کیفر و روز حسابتان چه خبر؟ مباد خصم شبیخون زند به اردوگاه ز عزم لشکر پا در رکابتان چه خبر؟ @hosenih علی الصباح که مهدی قیام خواهد کرد ز بیعت و ز حضور و غیابتان چه خبر؟ اذان صبح "کلامی" به خواب خاتمه داد ندا رسید ز گل، از گلابتان چه خبر؟ ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم به مناسبت هفته ▶️ به هوش باش و از این دست دوستی بگذر به هوش باش که از پشت می‌زند خنجر به هوش باش مبادا که سحرمان بکنند عجوزه‌های هوس، مطربان خُنیاگر @hosenih چنان مکن که کَسان را خیال بردارد که بازهم شده این خانه بی در و پیکر بدا به ما که بیاید از آن سر دنیا به قصد مصلحت دین مصطفی کافر به این خیال که مرصاد تیر آخر بود مباد این که بشینیم گوشه‌ی سنگر که از جهاد فقط چند واژه فهمیدیم چفیه، قمقمه، پوتین، پلاک، انگشتر بدا به من که اگر ذوالفقار برگردد در آن رکاب نباشم سیاهی لشگر بدا به حال من و خوش به حال آن که شده‌ست شهید امر به معروف و نهی از منکر چنین شود که کسی را به آسمان ببرند چنین شود که بگوید به فاطمه مادر قصیده نام تو را برد و اشک شوق آمد که بی‌وضو نتوان خواند سوره‌ی کوثر زبان وحی، تو را پاره‌ی تن خود خواند زبان ما چه بگوید به مدحتان دیگر؟ چه شاعرانه خداوند آفریده تو را تو را به کوری چشمان آن هو الابتر خدا به خواجه‌ی لولاک داده بود ای کاش هزار مرتبه دختر، اگر تویی دختر چه عاشقانه، چه زیبا، چه دل‌نشین وقتی تو را به دست خدا می‌سپرد پیغمبر علی‌ست دست خدا و علی‌ست نفس نبی علی قیام و قیامت، علی علی محشر نفس نفس کلماتم دوباره مست شدند همین که قافیه‌ی این قصیده شد حیدر عروسی پدرِ خاک بود و مادرِ آب نشسته‌اند دو دریا کنار یک دیگر شکوهِ عاطفه‌ات پیرهن به سائل داد چنان که همسر تو در رکوع انگشتر همیشه فقر برای تو فخر بوده و هست چنان که وصله‌ی چادر برای تو زیور یهودیانِ مسلمان ندیده‌اند آری از این سیاهیِ چادر دلیل روشن‌تر حجاب روی زمین طفل بی‌پناهی بود تو مادرانه گرفتی‌ش تا ابد در بر میان کوچه که افتاد دشمنت از پا در آن جهاد نیفتاد چادرت از سر میان آتشی از کینه، پایمردی تو نشاند خصم علی را به خاک و خاکستر @hosenih کنون به تیرگی ابرها خبر برسد ‏که زیر سایه‌ی آن چادر است این کشور رسیده است قصیده به بیت حسن ختام امید فاطمه از راه می‌رسد آخر ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷به مناسبت هفته پیمانهٔ پاکی و سعادت پُر شد سنگِ دل من تراش خورد و دُر شد بال و پرِ پرواز به من بخشیدند تا پیلهٔ پروانگی ام چادر شد! شاعر: @dobeity_robaey