به روشنایی #قرآن_کریم
کلام نوری و روشنترین کتابی تو
چرا کتاب بگویم؟! که آفتابی تو
در این زمانهی ظلمت چراغ بیداری
به دیدگان و به دلهای غرق خوابی تو
به تشنگان کویری که راه گم کردند
اگر بقیه سراباند، عین آبی تو
به دوستان چو نسیمی لطیف و روحنواز
به دشمنان خدا آتشینخطابی تو
به مؤمنین چه بگویم که آیههای بهشت
به هر چه کفر ولی آیهٔ عذابی تو
سؤال توست که «فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِه»
به این سؤال خودت بهترین جوابی تو
تو آن شراب طهوری که وعده داده خدا
بریز تا که بنوشم، همان شرابی تو!
در این زمانهٔ سرشار از فریب و دروغ
به راستی که همان حرف بینقابی تو
✍ #حسن_زرنقی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
بساط هلهله در قتلگاه برپا شد
به دور جسم عمویم چقدر غوغا شد
به نیزه تکیه زد و بی سپاه و تنها شد
در آن محاصره، مشغول ذکر و نجوا شد
صدای ناله و آهش به گوش آمده بود
سرش شکسته و خونم به جوش آمده بود
دویدم از سوی عمه به سمت قربانگاه
صدا زدم فأنا ابن الحسن به گریه و آه
به اشتیاقِ شهادت، مسیر شد کوتاه
چه خورد بر نظرم؟! لااله الا الله
کسی عموی مرا داشت با حسد میزد
حرامزاده به بال و پرش لگد میزد
شدیم تشنه و بی حال از حرارت جنگ
محاصره شده و عرصه بود تنگاتنگ
زدند ضربه به پیشانیام چنان با سنگ...
که شد تمام رُخم چون حسین خونینرنگ
صدای یا حسنم تا رسید بر گوشش
مرا کشید عمو در میان آغوشش
به فکر رأس عمو بود خولیِ بی درد
وضو گرفت در این راه، اشعث نامرد
صدای قهقههی شمر را چه باید کرد؟!
هر آنچه داد کشیدم نداشت دستاورد
شدم سپر به امامی غریب، با سر و جان
به ضربهای پَر من شد به پوست آویزان
اگر بناست کسی بشکند سبویم را
بگو به حرمله آوردهام گلویم را
بگو مرا بزند، ول کند عمویم را
خرید پیش پدر عِزّ و آبرویم را_
همین سری که جدا از تنم شد و افتاد
به خونِ ریختهام خون یار قیمت داد
رسید قاتل بی رحم و مست بعد از من
به چکمه آمد و حُرمت شکست بعد از من
به روی سینهی مولا نشست بعد از من
گرفت گیسوی او را به دست، بعد از من
عزیز فاطمه را دید گشته بی حربه
زد از قفا به گلویش دوازده ضربه
✍ #محمدجواد_شیرازی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به روشناییِ #قرآن_کریم
میان شعله میسوزد مگر باران؟ نمیسوزد
اگرچه «جسم» هم آتش بگیرد، «جان» نمیسوزد
به آتش میکشند این روزها قرآنِ ما را... لیک
نمیدانند «فجر» و «طارق» و «فرقان» نمیسوزد
نمیدانند این اصحاب نار، این شعله بر دوشان
که «حمد» آتش نمیگیرد که «الرحمان» نمیسوزد
خدای قصۀ قرآنیِ «عاد» و «ثمود»! آخر
چرا این شهرها در آتشِ کفران نمیسوزد؟
مگر قرآن چه دارد؟ سوره سوره، خط به خط، ایمان
دل مردم برای این همه ایمان نمیسوزد؟
به این کافرمرامان، منکرانِ نور و زیبایی
بگو قرآن نمیسوزد، بگو قرآن نمیسوزد
✍ #رضا_یزدانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به روشناییِ #قرآن_کریم
روی گل محمدی از اشک، تر شدهست
با ما مصیبتیست که عالم خبر شدهست
با ما مصیبتیست که ورد زبان شده
با ما مصیبتیست که خونِ جگر شدهست
دشمن به فتنه سنگر تصویر را گرفت
لشکر نبردهایم و نبردی دگر شدهست
آن سوی خندهها، همه دندان گرگ بود
اینک زبانشان به دهان، نیشتر شدهست
از هیچ زادهاند و پی هیچ، زیسته
شیطان، براین جماعت ابتر، پدر شدهست
نمرود تیر بسته به زیبایی خدا
زیبایی خدا، به خدا بیشتر شدهست
هم مصحف شریف، درخشید بازهم
هم آتش جهنمشان شعلهور شدهست
عالم، هنوز در صلوات است و همچنان
این رأیت نبیست که بر بام، بَر شدهست
✍ #میلاد_عرفان_پور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به روشناییِ #قرآن_کریم
چراغ راه بشر تا کمال، قرآن است
چرا که پاسخ هرچه سؤال قرآن است
اگر به معجزه هم مثل سحر مینگری
بیا که آینهی بیمثال، قرآن است
همیشه اوج گرفتن دو بال میخواهد
برای ما یکی از این دو بال، قرآن است
در انتها پی فصلالخطاب باید رفت
جواب قطعی هر احتمال، قرآن است
حلالِ اوست حلال و حرامِ اوست حرام
که حد و مرز حرام و حلال، قرآن است
به حفظ کردن آن سعی کن که در محشر
به گردن تو شبیه مدال، قرآن است
اگر برای رسیدن به حق پی راهی
به هوش باش که راه وصال، قرآن است
قسم به نور که این آیهها نمیسوزند
چرا که معجزهی بیزوال، قرآن است
✍ #مجتبی_خرسندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
زل میزنم فقط وسط کربلا به تو
یعنی پناه میبرم از هر بلا به تو
وقتی من از توئم، دگر از من خبر نگیر
از من که هیچ فاصلهای نیست تا به تو
بی نامه آمدم که مرا قاسمم کنی
من نیز هدیهی پدرم مجتبی به تو
طاقت نداشتم که ببینم بدون تو
دستش کند طنابِ اسارت ربابِ تو
واللهِ لا اُفارِقُک یا ابوعلی
وصلم میان هجمهی این دست و پا، به تو
اینها که میزنند مرا دشمن توئند
چون میدهند با زدنم ناسزا به تو
من پارهی تن توئم ای بضعهی رسول
این شد که دوختند مرا نیزهها به تو
موسای نوجوانم و بر نیل میزنم
تا اینهمه هجوم نیارد عصا به تو
پیراهن تو گشتم و دشمن مرا درید
اینجا عمو نیامده اصلاً عبا به تو
از نعلهایشان به زر و سکه میرسند
در کوفه بسته است بهای طلا به تو
✍ #وحید_عظیم_پور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
یا رب چه رفت بر سر عبداللَه و حسین؟
زینب نشست، فاطمه آمد، حسن دوید
✍ #هادی_جانفدا
@dobeity_robaey
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت؛ #محاوره
مجتبیزادهی کربلا منم
مثه قاسم افتخار نجمهام
داداشم که رفت و دیگه برنگشت
تک و تنها ذوالفقار نجمهام
مطمئن باش تا نفس داشته باشم
سپر درد و بلات میشم عمو
کافیه به قلب لشگر بزنم
حَسَن کربُبَلات میشم عمو
یادته همبازی من میشدی؟
یادته لقمه میذاشتی دهنم؟
عطر و بوی بابامو داری عمو
با تو احساس یتیمی نکنم
حالا وقتشه که جبران بکنم
به همه نشون بدم دلاورم
با رجز خوندن توی معرکه
آبروی هرچی شمره ببرم
خودمو به آب و آتیش میزنم
سَرمم اگه بره غم ندارم
اگه بود بابام همین کارو می کرد
منم از بابام چیزی کم ندارم
مگه میشه من تماشاچی باشم!؟
بیینم رو بدنت پا بذارن
من خودم تنهایی لشگرت میشم
بذار اینها تو رو تنها بذارن
اونقده صدات زدم یه چکمه پوش
اومده تا دهنم رو بشکنه
نسل اونکه دست زهرا رو شکست
اومده دست منم رو بشکنه
تا دوباره با تیر و کمون بیاد
همگی حرمله رو صدا کنن
کجا بهتر از روی سینهی تو
که بخوان سر از تنم جدا کنن
حرمله هم اگه ذبحم نمیکرد
حال و روزت بخدا منو میکشت
اگه من خیمهنشین هم میشدم
سر تو رو نیزهها منو میکشت
✍ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
بسم رب النور، نور هر سخن
هستم عبدالله و بابایم حسن
چون امیرالمؤمنینم، بت شکن
میکنم هر فتنهای را ریشه کن
اسوهام قاسم شد و شیر جمل
نزد ما مرگ است أحلی مِن عسل
من حسینی هستم و پابست او
یازده سال است مستم، مست او
بوسهگاهم بوده عمری، دست او
حال افتاده به مقتل، خسته او
از میان دست عمه، بیقرار
دست خود را میکشم بی اختیار
هیچ کس جز من نماند از لشگرش
تشنگی آتش زده بر حنجرش
مانده جای زخم بر سرتاسرش
میکشد روی زمین بال و پرش
عدهای شمشیر در آوردهاند
شمر و خولی رو به مقتل کردهاند
با عصا محراب ابرویش شکست
نیزهای در بین پهلویش شکست
سنگِ تیزی، روی نیکویش شکست
دیدی آخر شأن گیسویش شکست
با خدایش بود در راز و نیاز
دست ناپاکی به مویش شد دراز
جان به قربانش، فدایش میشوم
مرهمی بر زخمهایش میشوم
بین مقتل، سر جدایش میشوم
با پرم جوشن برایش میشوم
قتلگه، کوچه شد و من هم سپر
ایستادم روی پنجه چون پدر
تیغ، بی رحمانه دستم را برید
تیر، با شدت گلویم را درید
جز عمو چشمم دگر کس را ندید
پیکرم را بین آغوشش کشید
تا که لب تشنه صدا کردم، عمو
تیری آمد دوخت جسمم را بر او
بعد من، خیلی جسارت میشود
بر عمو جانم اهانت میشود
احتضار او سه ساعت میشود
پیکرش بدجور غارت میشود
نیست ذبحی مثل او در عالمین
فاطمه گوید: بُنیَّ یاحسین
✍ #محمدجواد_شیرازی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
#شب_پنجم؛ #شب_ششم
عشق فرمود که لیلای حسین است حسن
آی دنیا! همهدنیای حسین است حسن
بی نیازِ دو جهان، کلِّ نیازش حسن است
از خداوند تقاضای حسین است حسن
همه گفتیم حسین و خود او گفت حسن
خَلق فهمید که آقای حسین است حسن
جان، حسین است؛ ولی جانِ همین جان، حسن است
مثل یک روح در اجزای حسین است حسن
بیرقِ خونِ خدا، پرچمِ سبزِ حسنیست
در حقیقت خودِ معنای حسین است حسن
قاب ششگوشه نشستهست به دیوار بقیع
دائماً محو تماشای حسین است حسن
با دعاهای حسن دور حسین است شلوغ
عاشق دیدن غوغای حسین است حسن
حرم فاطمه را شخص حسن خواهد ساخت
خالق مرقد زهرای حسین است حسن
"یا حسن" حک شده بر مشکِ علمدار حسین
ذکر توحیدیِ سَقای حسین است حسن
دو حسن داد به شاهِ شهدا...، شاهِ کرم
چِقَدَر با دل و جان پای حسین است حسن
روضه خوانده است که لایَوم کَیومَک، عطشان!
فکر پاخوردنِ لبهای حسین است حسن
**
تو ندیدی که چه کردند سُمِ مرکبها...
این طرف، آنطرف اعضای حسین است، حسن!
✍ #بردیا_محمدی
پیام شاعر: این غزل در استقبال غزلی از برادر مهربان و عزیزتر از جانم #سیدپوریا_هاشمی
با مطلع زیر سروده شده است.👇
همهی عزت دنیای حسین است حسن
به خداوند مسیحای حسین است حسن
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیشنهاد_محتوای_شعر بهمناسبت محکومیت اهانت به #قرآن_کریم
🏴 از قرآن سوخته دود بلند نمیشود؛ بلکه نور بلند میشود. اگر باور ندارید، از تنور خولی بپرسید...
@hosenih
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
سنگها بر سرِ تو مرثیه خوانی کردند
نیزهها زار زدند اشک فشانی کردند
فصلِ خندیدنِ تو بود نه گُل چیدنِ باد
چهرهات را چقدر زود خزانی کردند
نجمه در خیمه رویِ دامن زینب اُفتاد
عمه را اینهمه زخمِ تو کمانی کردند
پا مکش روی زمین ، جان به لبم آورده
آنچه با روی تو نامردمِ جانی کردند
تا که دیدند یتیم حسنی خندیدند
دوره کردند و چه بد سنگ پرانی کردند
هرچه کردند حریفت نشدند و آخر
تشنگی و نظر و نیزه تبانی کردند
خوب پیداست از این وضعِ بهم ریختهات
اسبها رد شده و سینهتکانی کردند
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به روشناییِ #قرآن_کریم
باید زند فریاد هر صاحب کلامی
بر پاشود هر گوشه از عالَم قیامی
گشته جریحهدار قلب اهل ایمان
بر ساحت قرآن شده بی احترامی
تاریخ ثابت کرده گر کوتاه آییم
هرگز ندارد بی حیاییها تمامی
یک روز قرآن روی نیزه رفت بالا
یک روز شد نیزهنشین رأس امامی
آغاز این بیحرمتیها قتلگاه و
پایان آن هم میشود دشنام شامی
آیا مهیای ظهور یار هستیم؟!
مانند تیغ ذوالفقارِ در نیامی
گمراه خواهد شد کسی که رو بتابد
از انقلاب و رهبرش از روی خامی
آنروز که خونخواهِ مظلومان بیاید
میگیرد از اهل ستم چه انتقامی
دست ادب بر سینه بگذاریم و داریم
بر محضر آقای مظلومان سلامی
ای انتقام غربت شیعه کجایی؟
ای کاش جانِ مادرت زهرا بیایی...
✍ #قاسم_نعمتی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
نیزه پس از نیزه میان پیکرش بود
خنجر پس از خنجر میان حنجرش بود
این سو حسینبنعلی خون گریه میکرد
آن سو عزادار عزایش مادرش بود
آنگاه که بر پهلویش میخورد نیزه
تصویر زهرا پیش چشمان ترش بود
بی شک میان جسم او راهی نمییافت
شمشیر اگر از معرفت چیزی سرش بود
قاسم به زیر دست و پای یک سپاه و
شمر لعین مشغول مدح لشکرش بود
با این همه سختی، خدا را شکر در دشت
تنها نبود و شاه بالای سرش بود
✍ #شهریار_سنجری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
آمدم محضر تو سر پایین...
سر کنم محضر پدر پایین
حَسَن قافله منم امروز
پرچمم را عمو نبر پایین!
چونکه آورده نامه از حسنت...
فطرس آورده بال و پَر پایین
پدرم مات جنگ من شده است...
از بهشت آمده خبر پایین
روی مرکب منم که با جگرم
نیست یک مرد با جگر پایین
قاسم بن الحسن به بالا رفت
ازرق و چند تا پسر پایین
سنگ اول به گوش من میگفت...
برو از مرکبت دگر پایین
نیزهای رفت بین دندهی من
رفتم از اسب با کمر پایین
بیشتر میزدند بر دهنم
بدنم رفت هرقدَر پایین
زخم خوردم ز صد نفر بالا
مشت خوردم ز صد نفر پایین
زیر سمها منم که جاماندم
تو بیانداز یک نظر پایین
خواستی تا مرا بلند کنی
رفت پاهای این پسر پایین
بدنم ریخت بین دستانت
آمد از شاخهات ثمر پایین
بین خیمه تو بر سر مایی
من و اکبر، دوتا گهر پایین!
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
چقدر شهد عسل میچکد زلبهایت
چو موم گشته تنت، درهم است سیمایت
از این حرارت در عمق سینهات پیداست
چه کرده است سم اسب با سراپایت
یتیم دیده و لشگر نوازشت کردند
من آمدم به کنار تو جای بابایت
کنار پیکرتو آه میکشم قاسم
رسد شکستهشکسته صدای آوایت
به هر کجای تنت دست میبرم خرد است
چگونه نجمه نگرید به قدو بالایت
چقدر زود رسیدی به آرزوی دلت
مبارک است عزیزم وصال زیبایت
✍ #محمدجواد_مطیع_ها
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
رکاب از پا عقب مانده
چه کراری، عجب گامی
بلرزان تیغ خود را تا
بلرزد ازرق شامی
پیاپی چون جمل دشمن
تو را سر میدهد ناله
دوباره دهر میبیند
حسن را سیزده ساله
دو نیم از برق تیغت شد
جیوشُ الإنسِ و الجِنَّه
که جدت بود یا قاسم
قَسیمُ النارِ و الجَنَّه
به برق تیغ بُرّانت
نشان کن هرچه جوشن را
بدین رأیت که میبینم
درآور کفر دشمن را
شباهت تا به آنجایی
که در رزم تو سرتاسر
فلک فریاد میدارد
علی اکبر...علی اکبر
به بازو نامهای داری
اگر ضرب تو سنگین است
بگو باز از لب تشنه
که طعم مرگ شیرین است
کسی از خیمه سمت تو
به حال اضطراب آمد
چنان شد قامتت آخر
که پایت تا رکاب آمد
✍ #مسعود_یوسف_پور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#غزال
تیغ دودم، قاسم
در کربلا ارث از پدر برده جنم قاسم
مثل عمو عباس
حالا شده دلگرمی اهل حرم قاسم
شوق شهادت داشت
وقتی که پای مکتبش خورده قسم قاسم
پیروز میدان است
در معرکه وقتی که بردارد علم قاسم
تومار ازرق را
میپیچد و راضی نخواهد شد بهکم قاسم
جانش بهلب آمد
ابرو گره کردهست یعنی باغضب آمد
آن نوجوانی که
از شاه ملک "لافتی" دارد نسب آمد
با نامهای در دست
در محضر شاه دوعالم با ادب آمد
"هل من مبارز؟" خواند
طوری که حتی کربلا هم در عجب آمد
آهنگ شمشیرش
از بس که موزون است میدان در طرب آمد
آورد طوفان را
با گوشه ی چشمش رصد می کرد میدان را
مثل علیاکبر
بر خاک میافکند پشت پهلوانان را
شمشیر لازم نیست
وقتی که آوردهست با خود تیر مژگان را
دشمن حریف او
وقتی نشد، از سنگ پر کردند دامان را
زیر سم مرکب...
قد میکشید و هی صدا میزد عموجان را
هم دستوپا میزد
هم زیر دستوپا عمویش را صدا میزد
جاماندهی کوچه
میآمد و در پهلوی او نیزه جا میزد
اهل جمل آنجا
او را به قصد انتقام از مجتبی میزد
تنها نه قاسم را
شمشیر را بر سینهی آلعبا میزد
هی سنگ پشت سنگ
میآمد و داماد را در کربلا میزد
سروده گروه ادبی #یاقوت_سرخ
دفتر شعر و ادب آیینی شهرستان بروجرد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#شب_ششم
هزار شُکر سَرم زیرِ پرچمِ حسن است
شبِ ششم شده یعنی مُحَرم حسن است
هزار شکر که زهرا خرید ما را باز
که جمعِ ما همه در جنس دَرهَمِ حسن است
بد است پیشِ کریمان که بیش و کم خواهیم
که کار و بارِ دو عالم از عالم حسن است
قسم به گریهکنانش که زود میبینیم
قرارِ ما همه صحنِ معظَّمِ حسن است
چه غم که قفل زیاد است از قضا و قَدَر
کلیدِ رفعِ بلا ذکرِ اعظمِ حسن است
چقدر فاطمه میخواهدش کسی را که
کنارِ داغِ حسینش، غمش غمِ حسن است
فقط نه مرحم انبوهِ زخمهای حسین
که اشکِ چشمِ عزادار، مرحم حسن است
نه اینکه اول ماه صفر نه آخر آن
محرم و صفر ما، مُحَرَمِ حسن است
فقط نه کوچه و دیوار و آتش و سَم بود
تمامِ کرببلا مقتلِ غمِ حسن است
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_حسین_ع_شهادت
انگشت مولا راه جنت را نشان میداد
افسوس! کوفیها چه میدیدند؟ انگشتر!
✍ #محمدحسین_ملکیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به روشناییِ #قرآن_کریم
کفر اهانت میکند هرچه به ایمان بیشتر
مؤمنان همدل شوند و او پشیمان بیشتر
گرچه سوزاندند احمقها کلام الله را
مسلمین هر روز میخوانند قرآن بیشتر
هر چه از اسلام ترساندند دنیا را ولی
باز حتی در اروپا شد مسلمان بیشتر
منع کردند از تجمعهای دینی خلق را
آمدند اما خلائق در خیابان بیشتر
میدرخشد نام ملتهای مؤمن در جهان
نام جمهوریِ اسلامیِ ایران بیشتر
از جوانانِ مسلمان ترس دارد صهیونیست
از جوانانِ فلسطینی و لبنان بیشتر
کور هستند و نمیبینند در فصلِ عزا
چشم مردم اشک میبارد ز باران بیشتر
جانشان را میدهند این قوم در راه حسین
چون که مردم دوستش دارند از جان بیشتر
**
به شهادت هر قَدَر نزدیکتر میشد حسین
روی ماهش لاجرم میشد درخشان بیشتر
اهل بیتش گریه میکردند هنگام وداع
عمهی سادات اما بود گریان بیشتر
آه! از آن لحظهای که شمر در گودال رفت
روضهی جانسوز شد اینگونه سوزان بیشتر...
✍ #آرش_براری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#شعر_حماسی
از خیمه بیرون آمده آیینهی قرص قمر
شیری به میدان میزند مستانه و شوریده سر
قلب حرم، قلب عمو، قلب همه دنبال او
او غرق در عشق عمو و مست از جام عمو
با اِنْ یَکاد عمه شد راهی به میدان این پسر
در ترس چشم کوفیان، تمثال حیدر را نگر
ابرو گره کرده است فرزند مُعِزُ المؤمنین
از هیبت این نوجوان، لرزید ارکان زمین
گویا مهیا گشته تا برپا نماید محشری
با ذوالفقار حیدر و رزم علیِ اکبری
فریاد زد: ان تَنکرونی، این منم ابن الحسن
فرزند پاک مرتضی، سِبطُ النَّبیِّ المؤتَمَن
شمشیر میچرخاند آقا زادهی شیر جمل
زهره درید ابروش از یک لشکر هفتاد یل
با رزم داده خاتمه هر قال را، هر قیل را
از خون دشمن ساخته، صدها فرات و نیل را
میشد شنید از غرش او صور اسرافیل را
فریادهای ممتد تکبیر جبرائیل را
دیدند اهل عرش از رزم علی تمثیل را
ردّ عرق بر روی پیشانی عزرائیل را
آیات خشم مرتضی تفسیر شد در کربلا
طرز نبرد مجتبی تکثیر شد در کربلا
پاشیده شد شیرازهی کل سپاه از هیبتش
پاشیده شد قلب یلان از صولت و از شوکتش
در قبضه دارد جنگ را همچون عقابی تیزپر
فریاد سر داده عدو: این المفر؟ این المفر؟
طوفان شده از غرش این شرزهشیرِ مجتبی
با هر هجومش میشود سرها معلق در هوا
دشمن حریف او نمیشد در نبرد تن به تن
یکبار دیگر کوچه و ... اینبار فرزند حسن
از هر طرف سنگی به سوی قامتش پرتاب شد
آنقدر در شهد عسل غلطید تا بی تاب شد
یک بار دیگر دورهکردنهایشان شد دردسر
در هایوهویِ تیغها تکرار شد شق القمر
از روی زین افتاد، قلب مادرش آتش گرفت
از هُرم نعل اسبهاشان، پیکرش آتش گرفت
گویا مدینه باز هم تکرار شد در کربلا
تا درد سینه باز هم تکرار شد در کربلا
✍ #حمیدرضا_عباسی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#مسمط
ابناءِ مجتبی همه بر این عقیدهاند
ما را برایِ یاریِ تو آفریدهاند
پیش از ازل به نامِ تو ما را خریدهاند
از باغِ لاله غنچه برایِ تو چیدهاند
اصلاً برایِ کشتهشدن برگزیدهاند
جز نامِ تو نبُردم و آوازهام نشد
چیزی به جز غمِ تو غمِ تازهام نشد
غیر از لباس و جامه که شیرازهام نشد...
غصه نخور اگر زره اندازهام نشد
عمامه بینِ خیمه برایم بُریدهاند
از خیمه تا کنارِ من آقا شتاب کن
حالا که من فِتادهام از پا شتاب کن
مشکل شدهست کارِ من اینجا شتاب کن
تا ننگری مقطع الاعضا شتاب کن
اینها سواره بر سرِ جسمم رسیدهاند
نایی نمانده در نفسم بینِ صحبتم
از حد گذشته کارِ من و این مصیبتم
از راهِ دور گرکه ندیدی چه حالتم...
یا سنگ میخورد به لبم یا به صورتم
با هر طریق، خونِ مرا هم مکیدهاند
جانا بیا که خانهام اینجا خراب شد
خُرده حسابِ جنگِ جمل هم حساب شد
از خون، تمامِ دور و برِ من خضاب شد
در زیرِ دست و پا بدنم آسیاب شد
با سُمِّ اسب، قدِ مرا هم کشیدهاند
شد گرد و خاک و در نظرم مثلِ مِه شده
پیچیده پیکر من و همچون گره شده
دریایِ زخم، این بدنِ بی زره شده
یک استخوان نمانده مگر اینکه لِه شده
جمعی به چکمه طعمِ عسل را چشیدهاند
یک دم بیا به معرکه در جستجویِ من
قاتل نشسته پیشِ سرم رو به رویِ من
با چنگ میزند به سر و روی و مویِ من
خنجر رسیده بر لب و زیرِ گلویِ من
جشنی گرفتهاند و زِ رویم پریدهاند
✍ #مهدی_قربانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
سخت آلودم، هوای روضه را از من مگیر
آه ای مروه، صفای روضه را از من مگیر
هر لباسی جز غمت تن کردم آرامش نداشت
خواهشاً رخت عزای روضه را از من مگیر
هیچ طعمی مثل طعم چای بزم روضه نیست
جان من ارباب، چای روضه را از من مگیر
هرچه پل پشت سرم بوده خرابش کردهام
این دو قطره اشک پای روضه را از من مگیر
تا نفس دارم برایت اشک میریزم حسین
آهْ آقا! هایهایِ روضه را از من مگیر
هرچه دارم میدهم، دار و ندارم را بگیر
صاحب روضه! نوای روضه را از من مگیر
**
رفتم اما هیچ جا کنج حسینیه نشد
تا نفس دارم هوای روضه را از من مگیر
✍ #محمود_یوسفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
پا میکشم برخاک، آخر نا ندارم
باید که برخیزم توانش را ندارم
یک یک تمام دندههایم را شکستند
آنقدر تا خوردم که دیگر جا ندارم
روی تن من دو قبیله جنگ کردند
پس حق بده دستی ندارم، پا ندارم
نام حسن را بردم و هی سنگ خوردم
یک صورت سالم اگر حالا ندارم
ناله زدم اما دهانم را گرفتند
همصحبتی جز سُم مرکبها ندارم
هرقدر که میشد برایت قد کشیدم
تا که نگویی خوش قد و بالا ندارم
میخواستم دیگر به تو بابا بگویم
میخواستم لب وا کنم اما ندارم!
**
دیگر جوانان بنی هاشم نداری
ای بی کس من، اکبر و قاسم نداری
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#دودمه #قرآن_کریم
خواب دشمنهای قرآن را پریشان میکنم
عهد میبندم حسین
کودکم را نذر راه حفظ قرآن میکنم
عهد میبندم حسین
✍ #سعیده_کرمانی
@dobeity_robaey
16.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 عزاداری در #حسینیه_معلی، با نوای ماندگارِ مداح اهلبیت (ع) کربلایی نریمان پناهی
@hosenih
ذاکرین و وعاظ گرامی
▪️تیم پژوهشی حسینیه مقتل، کتاب #روضه_های_آسمانی۵ را تدوین کرده است که pdf آن قابل ارائه میباشد.
✔️شایان ذکر است در کتاب حاضر، از عبارات عربی کلیدی مقتل بههمراه سند+ اِعراب صحیح + ترجمه صحیح + داستان مرتبط (سیره علما یا شهدا) و + اشعار مطابق با روضه، استفاده شده است.
▫️برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت نمونهای رایگان از کتاب، به آیدی زیر عبارت «کتاب مقتل» را ارسال نمایید:
◾️ @addmin_roze
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
374.8K
#زمینه
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
بند 1⃣
فکرشم نمیکردم، فکرشم نمیکردی
وقتیکه میری میدون، روی نیزه برگردی
فکرشم نمیکردی، فکرشم نمیکردم
با تو اومدم اینجا، حالا بی تو برگردم
گاهی روی نی، گاهی رو زمین، رأسِ پاکتو دیدم
روزی صد دفه، حلق تشنهتو، از رو ناقه بوسیدم
فدای خندهی خیالیت
میکُشه من رو جای خالیت
(لالا لالا لالا علیجون...)
بند 2⃣
خوابشم نمیدیدم، خوابشم نمیدیدی
جای گهواره حالا، روی نیزه خوابیدی
خوابشم نمیدیدی، خوابشم نمیدیدم
مُردَم و یه «مادر» از، لبهای تو نشنیدم
آرزوهامو، واسه تو گلم، دونهدونه سوزوندن
زندگیمو با، حنجرت علی، از هم اینجا پاشوندن
فدای سیب سرخ رو نی
میکُشه من رو دیدنت هی
(لالا لالا لالا علیجون...)
✍ #ابوالفضل_جدیان_شربیانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
532.9K
#زمینه
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
بند 1⃣
داری میری، حالمو ببین
لبای خشکِ تو چشامو تَر کرد
با اشک چشم، پُشتِ پای تو
آب میریزم اصغرم زود برگرد
میخونم، لالایی
قربونِ چشمات! خیلی ماهی (لالایی)
داری میری سمت سیاهی (لالایی)
زود برگردی اصغرم الهی
پسرم، تاج سرم
برو و زودی برگرد به حرم
آخه من، یه مادرم
آرزو دارم برات گل پسرم
(آه، لالایی عشقم، لالایی عمرم، لالایی مادر)
بند 2⃣
بیا بگیر، هرچی دارمو
گهوارهی اصغرمو برگردون
دستامو، هی تکون میدم
لالایی میخونم منه سرگردون
میخونم، لالایی
حتماً آب خوردی و میایی (لالایی)
خوابیدی رو دست بابایی (لالایی)
واسه چی پشت خیمههایی
پسرم، تاج سرم
پس چرا جواب نمیدی اصغرم؟
تو گوشم، میخندی و
دوباره با گریه از خواب میپرم
(آه، لالایی عشقم، لالایی عمرم، لالایی مادر)
بند 3⃣
دل نگرون، دلهره دارم
از جلو خیمه هی نگاه میندازم
دلْ تو دلم، نیست خدای من
الانه که برگرده سربازم
میخونم، لالایی
دلشوره دارم آخه کجایی (لالایی)
مادر واسه چی زیر عبایی (لالایی)
خونیه چرا دست بابایی
پسرم، تاج سرم
چرا میره پدرت پشت حرم؟
رویِ چی، خاک میریزه؟
چه بلایی آخه اومده سرم؟
(آه، لالایی عشقم، لالایی عمرم، لالایی مادر)
✍ #داود_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e