#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#حاج_قاسم_سلیمانی
میزبان تو میشود ملکوت؟
یا ملائک در آستان توأند؟
لحظهای که قنوت میگیری
همهی شهر میهمان توأند
چتر این رحمت الهی را
بر سر اهل شهر گستردی
با تو همسایهها چه خوشبختند
همه را یک به یک دعا کردی
ماکه همسایهی تو نه... اما
از ازل زیر سایهات هستیم
در هیاهوی روز محشر هم
به نخ چادر تو دل بستیم
درس عشق است، درس زندگی است
بین خانه صفا و سادگیات
چه دفاع مقدسی شده است
در دل جبهه ایستادگیات
بهتر از این کدام تقدیر است؟
در دفاع از علی شهید شدن
باب شد بعد از آن حماسهی تو
در رکاب ولی شهید شدن
نام زهرا میان معرکهها
نقش سربند حاج قاسمهاست
دل سردار ما سرای علی
خانهاش وقف روضهی زهراست
سالها بود بانی روضه
حال بر سفرهی تو مهمان است
حاج قاسم که مرد میدان بود
حاج قاسم که مرد میدان است
تو علمدار عزت و غیرت
کوثری.. کوثری و بی مانند
تو شب قدر عالمی زهرا
حیف! قدر تو را ندانستند
ما از آن قدر ناشناسیها
ما از این زخمها عزاداریم
با در خانهی تو میسوزیم
با در خانهی تو میباریم
آه! بر غربتت شهادت داد
ریسمان... شعله... میخ... در... دیوار
سر به دیوار غم گذاشت علی
تکیه دادهست کوه بر دیوار
گوشهای بچههای تو گریان
روضه برپاست کنج خانهی تو
در دل آسمان چه غوغاییست
وقت تشییع مخفیانهی تو
آه... همراه یاس پرپر خود
باغبان را علی به خاک سپرد
مثل گنجی که میشود پنهان
آسمان را علی به خاک سپرد
✍ #سیدمحمدمهدی_شفیعی و #سیدعلیرضا_شفیعی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
یا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ اللّهُ الَّذی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ
آنکه خوانده خداش مُمتَحَنَش
چل نفر خستهاند از زدنش
لگد دومی به پهلو خورد
آه از ضربهی کمرشکنش
مقتل آورده است: مادر سوخت
عالم آتش گرفت از این سخنش
فاطمه بین شعله، گیر افتاد
چنگ انداخت "در" به پیرهنش
بی پناه است جانپناه علی
میخ رفته به جنگ تن به تنش
غرق خون است باغ سبزِ نبی
له شده زیر چکمهها چمنش
فاطمه زیر دست و پا... کوشید
نام حیدر نیفتد از دهنش
وسط کوچه گوشواره شکست...
این بلا را که دیده جز حسنش؟!
به عیادت نیامده اَحَدی
اُف به همسایهها... به مرد و زنش
خیره به خونِ بستر است حسین
کُشته ما را نگاهِ بی کفنش
::
دورهاش میکنند در گودال
تک و تنها...به دور از وطنش
نوکِ مسمار میشود نیزه...
وای از وضعِ درهم بدنش
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
آن شب میان هالهای از ابر و دود رفت
روشنترین ستارهٔ صبح وجود رفت
آن شب صدای گریهٔ باران بلند بود
بر شانههای زخمی دریا، چو رود رفت
روشنتر از زلالی نور آمد و چه حیف
با چند یادگاری سرخ و کبود رفت
بال و پری پس از شب طوفان نمانده بود!
آخر چگونه نیمهٔ شب پر گشود، رفت؟
رحمی به قبر خاکی او هم نمیکنند
این شد که مخفیانه و بی یادبود رفت
مولا خوشی ندیده پس از او از این جهان
میگفت بعد فاطمهام هر چه بود رفت
هرشب کنار تربت او ياس کوچکش
دم میگرفت: مادر خوبم چه زود رفت
✍ #یوسف_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
از آنچه در دو جهان هست، بیشتر دارد
فقط خداست که از کار او خبر دارد
یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود
اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد
عقیق سرخ از آتش نداشت واهمهای
کسی که کفو علی میشود، جگر دارد
کمر به یاری تنهایی علی بسته
میان کوچه اگر دست بر کمر دارد
سَر علی به سلامت! چه باک از این سردرد
محبت ولیالله دردسر دارد
کسی که شهر سر سفرهی قنوتش بود
چگونه دست به نفرینِ قوم بردارد؟!
صدا زد: «اَشهَدُ اَنَّ عَلی وَلیُالله»
ولی دریغ! که این شهر، گوشِ کر دارد...
کنیز بیتِ علی، خاک را طلا میکرد
سقیفه را بِنِگر فکر سیم و زر دارد
اگرچه باغ فدک نعمت فراوان داشت
ولی ولایت او بیشتر ثمر دارد
گرفت راه زنی را به کوچه راهزنی
در آن محله که بسیار رهگذر دارد...
بگو به دشمن مولا، مرام ما این نیست
زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد...
بگو به شعله: چه وقت دخیل بستن بود؟
هنوز چادر او کار با بشر دارد...
دهان تیغِ دو دم را عجیب میبندد
وصیتی که علی از پیامبر دارد
فدای محسن شش ماههاش که زد فریاد:
سپر ندارد اگر مادرم، پسر دارد
به شعله سوخت پر و بال مادر، اما نه
حسین هست، حسن هست، بال و پر دارد
اگر خمیده علی، از نماز آیات است
در آسمان غمش هاله بر قمر دارد
شبانه گشت به دست ستارهها تشییع
که ماه، اُلفت دیرینه با سحر دارد
میانِ شعله دعایش ظهور مهدی بود
که آهِ سوختگان بیشتر اثر دارد
✍ #مجید_تال
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
اَلا انسیةالحورا! اَلا خیرالنسا! زهرا
بخوانم با کدامین یا چه بنویسم تو را؟ زهرا!
نه تنها حمد و توحیدی و والعصری و والشمسی
تویی تو کوثر و تطهیر و فجر و إنّما، زهرا!
تویی که چادرت چون سایهای روی سر دنیاست
-چرا پوشیده میگویم؟- تویی نور خدا! زهرا
خوشا بر تو! محمد از نگاهت وام میگیرد
علی با دیدنت آرام میگیرد، خوشا زهرا!
چه میشد لایق "الجار ثم الدارِ" تو باشیم
که ما بسیار محتاجیم "الغوثِ" تو را زهرا
نیاوردیم ما هیزم، نخندیدیم بر اشکت
دعایی کن برای ما! الا روح دعا زهرا
* *
نبوده روضههایی بازتر از آن درِ بسته
نبوده کربلایی مثل داغ کوچهها زهرا
علی میگفت: حالا که جهان قهر است با حیدر
تو هم کمصحبتی با من! چرا زهرا؟ چرا زهرا؟
* *
گره بسیار و ره دشوار؛ باکی و هلاکی نیست
که هم مشکلگشا زهراست و هم رهنما زهرا
نه... تشبیه رسایی نیست: ما و خاک پای او
کجا ما بی سر و پایانِ سَردَرگُم، کجا زهرا؟
✍ #رضا_یزدانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#شب_جمعه
مهدی که به دل غم فراوان دارد
از غربت شیعه چشم گریان دارد
امشب پسر فاطمه در کرببلا...
همراه پدر شام غریبان دارد
✍ #سیدمجتبی_شجاع
↳ @hosseinieh_net
8.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
🎥شعرخوانی مرحوم استاد #سیدرضا_مؤید (حرم امیرالمؤمنین سال ۱۴۰۰)
از داغ تو من به خویشتن میپیچم
این نُسخهی دردیست که من میپیچم
تو دست مرا ز بند وا کردی و لیک
من دستِ تو در بندِ کفن میپیچم
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
↳ @hosseinieh_net
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#شب_جمعه
چشمم شبیه ابر بهاران شده بیا
آقا دوباره شام غریبان شده بیا
بی تو برای مادرتان گریه میکنیم
این نوکر تو خسته ز هجران شده بیا
این گریهها بهانهی تطهیر من شده
قلبم به لطف روضه پشیمان شده بیا
یک سو غم فراق تو، یک سو غم علی
امشب غمم به سینه دوچندان شده بیا
حال و هوای ما همه چون خانهی علیست
بنگر که نوکر تو پریشان شده بیا
از داغ زخم سینه فقط سینه میزنیم
سینه زن تو بی سر و سامان شده بیا
ای کاش در بقیع روضه بخوانی برایمان
آقا به حق مرقد ویران شده بیا
آقا بنای مرقد زهرا به دست توست
بنگر که خون شیعه خروشان شده بیا
امشب شب زیارتی شاه کربلاست
زهرا به زیر قبه پریشان شده بیا
برپا شده کنار حرم روضهی حسین
ای وای! چشم فاطمه گریان شده بیا
یک پیرهن برای حسینت نمانده است
آقا به حق پیکر عریان شده بیا
✍ #رضا_تاجیک
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
این غریبی که ز دنیا رفته دنیای من است
اینکه خوابیده است زیر خاک، زهرای من است
بعد از این راحت بخوابید آی مردم! پر کشید
اینکه خاموش است دیگر شمع شبهای من است
رفت جانم؛ ماندهام جسمم چگونه مانده است
زنده ماندن بعد زهرایم معمای من است
آرزویم خاک شد با او در این غربت، فقط
رفتن از دنیای بی زهرا تمنای من است
جای من در کوچه رفت و جای من دستش شکست
خانهی تاریک قبر همسرم، جای من است
پیش چشمم ضربهها چشمان او را تار کرد
روضه خوانِ این مصیبت چشم بینای من است
غربت من با جراحات تنش همدست شد
نیمی از قد کمان فاطمه پای من است
بعد از این من ماندم و یک خانهی بی فاطمه
تلختر از تلخی امروز فردای من است
✍ #علی_اکبر_نازک_کار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
آتشی داغ تو در سینۀ من روشن کرد
باید از شعلۀ آن تا به ابد شیون کرد
قامت صبر مرا داغ تو در کوچه شکست
ماجرای در و دیوار چهها با من کرد
ماندهام بر دل تو میخ در آتش زده است
یا دل سوختهات خون به دل آهن کرد؟
شمع چشمان کبودت ز غمم سوخت چنان
که غریبی مرا بر همه کس روشن کرد
جامۀ رزم به تن داشت علی، پیش از این
بعد تو پیرهن صبر، دگر بر تن کرد
✍ #یوسف_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
برای بچهها نان پختهام حالا به جای تو
و خرما چیدهام از نخلهای در عزای تو
تو اینجا نیستی اما نگاهت هست، آهت هست
صدای کیست در این خانه میپیچد؟ صدای تو
هنوز انگار اینجایی و داری شعر میخوانی
که میخوابند شبها کودکان با لای لای تو
تمام شهر را آباد کردی با دعاهایت
و حالا شهر دیگر نیست محتاج دعای تو...
نمیخواهند باران میهمان شهرشان باشد
کسی اینجا نمیخواهد مرا، غیر از خدای تو
سلامم را جوابی نیست، سرها در گریبان است
غریب افتاده در دنیای مردم، آشنای تو
تو رفتی، آن همه لبخند را هم با خودت بردی
که هر شب اشک میریزم به یاد خندههای تو
بیا از من طلب کن بار دیگر آن اناری را
که دنبالش تمام شهر را گشتم برای تو
چگونه مجلس ختم تو را برپا کنم زهرا؟!
تو پایانی نداری، ای شهادت ابتدای تو
✍ #فائزه_امجدیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت؛ #طلیعه_فاطمیه
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_فراق_پدر
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#امیرالمومنین_ع_غربت
بعد از اینکه دفن شد آن شب پیمبر در سکوت
سُست شد ایمان مردم، مُرد باور در سکوت
شد غدیر خم شبیه رازهای سر به مُهر
محو شد از خاطرات، آن حج آخر در سکوت
کینهها سر باز کرد و فتنهها آغاز شد
آتش آن کینهها شد شعلهورتر در سکوت
شهر، تنها در هجوم فتنه چشم خیره داشت
لال بود و گنگ بود و بُهتآور در سکوت
فتنۀ نَمرود شد آتشبیار معرکه
هیزم آوردند مردم بار دیگر در سکوت
سوخت میراث پیمبر در میان شعلهها
بسته شد دستان حق؛ دستان حیدر در سکوت
در میان بیتفاوتهای بیاصل و نسب
سوخت آیه آیه آیه قلب کوثر در سکوت
دختر آیینه را در کوچهها سیلی زدند
شد شنیده آن صدای تلخ، بهتر در سکوت
روزِ روشن در میان کوچه افتاد از نفس
در میان هَجمههای شعلهپرور در سکوت
بین طوفانهای بیغیرت، میانِ گرد و خاک
پُربها شد چادر زهرای اطهر در سکوت
::
در هجوم بیصدایی، یک نفر فریاد شد
فاطمه در بین آن خوف و خطر فریاد شد
از نفس افتاده بود، اما نفسها را بُرید
چون رسولالله آمد، چون پدر فریاد شد
ذوالفقاری از کلام آورد و در آن معرکه
پیش رفت و پیش رفت و بیشتر فریاد شد
از محمد، از پدر تا گفت قدری گریه کرد
گریه کرد و باز با چشمان تَر فریاد شد
از کتابالله ناطق گفت؛ از مولا علی
رو به منبر کرد و با خون جگر فریاد شد
بر سر این بیتفاوت مردمِ از حق گریز
در میان صحن مسجد با تشر فریاد شد
::
آه اما هر چه او فریاد شد، فریاد شد
دید تنها عدهای را مات و مضطر در سکوت
بعد از آن زهرای اطهر ذره ذره آب شد
شد شبیه یک خیالِ گریهآور در سکوت
در غریبی گوشۀ آن خانۀ ماتمزده
ماند تا جان داد روزی بین بستر در سکوت
غسل داد او را امیرالمؤمنین با اشک چشم
زیر نور ماه، با چندین کبوتر در سکوت
روی برگ لالهها با خون دل باید نوشت
نیمهشب تشییع شد آن یاسِ پرپر در سکوت
از امیرالمؤمنین آن شب امانت را گرفت
در میان قبر، دستانِ پیمبر در سکوت
ناکجاآباد شد دنیای بعد از فاطمه
بینهایت شد غم ساقی کوثر در سکوت
میرسد پایان این جریان به روز رستخیز
میرسد وقتی سواره بین محشر در سکوت
✍ #رضا_خورشیدی_فرد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e