#امام_زمان_عج_مناجات
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح
از دو چشمت نگاه میخواهیم
در نگاهت پناه میخواهیم
خانهای در محلهٔ خورشید
کوچهای رو به ماه میخواهیم
خسته، تنها، غریب، آواره
گم شدیم از تو راه میخواهیم
ما تو را از خدا نخواستهایم
ما فقط اشتباه میخواهیم
کوهی از لطف دیدهایم اما
باز هم از تو کاه میخواهیم
از نگاه تو گریهای جاری
از گلوی تو آه میخواهیم
راهی کاظمین هستیم و
توشهٔ بین راه میخواهیم
توشهٔ کربلا #شب_جمعه
گریه در قتلگاه میخواهیم
✍ #محمدعلی_بیابانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_شهادت
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_مناجات
درون سینۀ من سرزمینی رو به ویرانیست
دلی دارم که «فِی قَعرِ السُّجُون» عمریست زندانیست
نه خورشیدی نه ماهی... روز و شب در چشم من یکسان
جهان زندان، اتاق کوچکم همواره ظلمانیست
نمیدانم چرا جاماندهام از آسمان، شاید،
به دست و پای من زنجیرهایی هست و پیدا نیست..
ولی امشب خدا را شکر حال دیگری دارم
چه فرقی میکند شعرم عراقی یا خراسانیست؟
خراسان، آستانه، قم... دلم پر میکشد امشب
که پای سفرۀ موسی بن جعفر وقت مهمانیست
دمادم ذکر یا باب الحوائج روی لبهایم
که حال امشب من حال دنیا نیست، عرفانیست
دو چشم بردبارش معنی «وَ الکاظِمینَ الغَیظ»
نگاه مهربان او از آیات مسلمانیست
که حتی آن زن آوازهخوان را هم هدایت کرد
که حتی از غمش چشم نگهبان نیز بارانیست
به حالش اشک میریزد مسلمان، نامسلمان هم
برایش روضه میخواند در و دیوار زندان هم
✍ #محمد_میرزایی_بازرگانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_شهادت
ترسی از فقر ندارند گدایان کریم
دست خالی نروند از در احسان کریم
حاجت خواسته را چند برابر داده است
طیب الله به این لطف دو چندان کریم
کاظمینی نشدیم و دلمان هم پر بود
بار بستیم سوی شاه خراسان کریم
بی نیاز از همهام تا که رضا را دارم
به قسمهای خداوند، به قرآن کریم
طلب رزق نکردیم ز دربار کسی
نان هر سفره حرام است مگر نان کریم
هر کسی وقت مناجات ضریحی دارد
دست ما نیز رسیده است به دامان کریم
نا امیدم مکنید از کرمش فرض کنید
باز بدکارهای امشب شده مهمان کریم
گر چه خوب است شود شیعه بلا گردانش
سپر درد و بلای همه شد جان کریم
ظاهرش «فقر» ولی باطن او عین «غنا»ست
ترسی از فقر ندارند گدایان کریم
::
مثل یک تکه عبا روی زمین است تنش
آن قدر حال ندارد که نیفتد بدنش
نفسش وقت مناجات چه اعجازی داشت
زن بدکاره به یک باره عوض شد سخنش
آه! مانند گلیمی چقدر پا خورده
بی سبب نیست اگر پاره شده پیرهنش
از کلیم اللَّهی حضرت ما کم نشود
گر چه هر دفعه بیاید بزند بر دهنش
بستنش نیز برایش به خدا فایده داشت
مدد سلسلهها بود نمیریخت تنش
با چنین وضع کفن کردن او پس سخت است
آه، آه، از پسرش؛ آه ز وقت کفنش
::
آه! هر چند غل جامعه بر پیکر داشت
بر تنش باغ گل لاله و نیلوفر داشت
مثل گودال دچار کمیِ جا شده بود
فرقش این بود فقط سایهی بالا سر داشت
زحمت چکمه ی سنگین کسی را نکشید
یعنی پامال نشد تا نفس آخر داشت
لطف زنجیر همین بود که عریان نشود
هر چه هم بود ولی پیرهنی در بر داشت
دختری داشت ولی روسریاش دست نخورد
دختری داشت ولی دختر او معجر داشت
یک نفر کشته شد و هفت کفن آوردند
پاره هم میشد اگر، یک کفن دیگر داشت
السلام ای بدن بی کفن کربلا
سورهی یوسف بی پیرهن کربلا
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_شهادت
شميم زلف تو را بادها كجا بردند؟!
مقام قدِّ تو را خاكها چرا بردند؟!
چگونه باب حوائج نخوانمت ای پير
كه حمله بر تو چنان باب، حلقهها بردند
درختها به مقام تو غبطهها خوردند
كه دست را ز دلِ خاك بر دعا بردند
تو را ز دور، لباسي تهي ز پيكر ديد
ز بس كه جوهرهی پيكر تو را بردند
ز ربناي تو، آوازها الهی شد
ز يك نماز تو رقّاصه را كجا بردند!
تو آن گلی كه چو از ساقهات شكسته شدی
ميان راه، تو را همرهِ صبا بردند
به روي تخته چه میكرد آفتاب خدا؟
كسي كه عطر تنش را فرشتهها بردند
چه رتبهایست در اين تشنگی كه معصومين
به گاهِ مرگ، رهی سوی كربلا بردند
✍ #محمد_سهرابي
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_شهادت
بپرس از آسمان ما کمی احوال باران را
نگاه تو دگرگون میکند حال بیابان را
بیا آرام کن دریای درهم برهم دل را
فرو بنشان در امواج دعایت خشم طوفان را
بیا از کوچههای شهر بگذر تا که بگذارد
نگاهت، پیش روی بُشر، ردِّ پای ایمان را
خجالت میکشد زنجیر افتاده به پای تو
که چشمان تو گریان میکند هر جسم بیجان را
پر از وَالصّالحینی تو پر از وَالکاظِمینَ الغَیظ
تمنا میکنم از چشم تو تفسیر قرآن را
نمازت جنگ سختی بود رو در روی دشمنها
نمازی که در آوردهست حتی اشک شیطان را
بمیرم زنده کردی عاشقی را در قفس آقا
که عاشق کردهای حتی نگهبانان زندان را
گرفتی بین آغوشت تمام شهرهایش را
گرفته بوی گلهای تو سر تا پای ایران را
✍ #جعفر_عباسی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
آهسته گذاريد روي تخته تنش را
تا ميخ اذيت نكند پيرهنش را
اصلاً بگذاريد رويِ خاك بماند
زشت است بيارند غلامان بدنش را
اين ساقِ بهم ريخته كِتمانشدنی نيست
ديدند روي تختهی در، تا شدنش را
اين مرد الهي مگر اولاد ندارد؟!
بردند چرا مثل غريبان بدنش را؟!
اين مرد نگهبان كه حيا هيچ ندارد
بد نيست بگيرد جلوی آن دهنش را
اين هفت كفن روضهی گودال حسين است
ای كاش نيارند برايش كفنش را
نه پيرهنی داشت حسين نه كفنی داشت
مديون حصيرند مرتب شدنش را
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
روایت است که هارون به دجله کاخی ساخت
به وجد و عشرت و شادی خویشتن پرداخت
مغنّیان خوشآواز و مطربان، در آن
به گِرد مَسند او پایکوب و دستافشان...
بگفت تا که بیاید ابوالعطا به حضور
به شعر ناب فزاید بر آن نشاط و سرور
ابوالعطاء که بر شعر و شاعریش درود
ز بیوفایی دنیا زبان به نظم گشود
ز مرگ و قبر و قیامت سرود اشعاری
که اشک دیدۀ هارون ز چهره شد جاری
چنان به محفل مستان به هوشیاری خواند
که شعر او تن هارون مست را لرزاند
زبان گشود به تحسین، که ای بلندمقام!
کلام نغز تو شعر و شعور بود و پیام
خلیفه را سخنان تو داد آگاهی
ز ما بگو صلۀ شعر خود چه میخواهی
بگفت گنج و درم بر تو باد ارزانی
مرا به حبس بود یک امام زندانی
مراست یار عزیزی چهارده سال است
گهی به حبس و گهی گوشۀ سیهچال است
ضعیف گشته به زیر شکنجهها تن او
بُوَد جراحت زنجیرها به گردن او
من از تو هیچ نخواهم مقام و مکنت و زر
به غیر حکم رهایی موسی جعفر
چو یافت خواهش آن شاعر توانا را
نوشت حکم رهایی نجل زهرا را
نوشته را به همان شاعر گرامی داد
بگفت صبح، امام تو میشود آزاد
ابوالعطاء ز شادی نخفت آن شب را
گشوده بود به شکرانه تا سحر لب را
بدین امید کز او قلب فاطمه شاد است
به وقت صبح، عزیزش ز حبس آزاد است
علی الصباح روان شد به جانب زندان
لبش به خنده و چشمش ز شوق اشکافشان
اشاره کرد به سندی که طبق این فرمان
عزیز ختم رسل را رها کن از زندان
به خنده سندی شاهک جواب او را داد
که غم مدار امامت شود ز حبس آزاد
ابوالعطاء نگاهش به جانب در بود
در انتظار عزیز دل پیمبر بود
که در گشوده شد و شد برون چهار نفر
به دوششان بدنی بود روی تختۀ در
هزار جان گرامی فدای آن پیکر
که بود پیکر مجروح موسی جعفر
گشوده بود ستم پیشهای به طعنه زبان
که هست این بدن آن امام رافضیان
امام، موسی جعفر که جان فدای تنش
اگر چهار نفر شد مشیّع بدنش
مشیّعین تن پاک یوسف زهرا
شدند ده تن، هنگام ظهر عاشورا
به اسبها ز ره کینه نعل تازه زدند
چه زخمها که دوباره بر آن جنازه زدند...
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_شهادت
مرد زندانبان اسیر چشمهایت بوده است
با خبر از کم و کیف ماجرایت بوده است
با تو طیُّالارض کرد و از بلندیها گذشت
هرکه روزی زیر باران دعایت بوده است
در غل و زنجیر هم نفرین نکردی هیچوقت
بر لبت یک عمر لبخند رضایت بوده است
از رضایت گفتم و باب الرضایت باز شد
هر چه ما داریم از باب الرضایت بوده است
هفت دریا، هفت وادی، هفت خوان بندگی
پلهای از نردبان ربنایت بوده است
ای که در باب الحوائج بودنت تردید نیست
ای که در هفت آسمان هم رد پایت بوده است
سالها در غربت زندان هارون الرشید
حلقهها تسبیح و سجاده عبایت بوده است
اهل قم هستیم و دائم کاظمینی میشویم
در حرم یک عمر عطر آشنایت بوده است
شعرهامان را برای دخترت خواهیم خواند
شعرهایی را که در حال و هوایت بوده است
✍ #احمد_علوی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_شهادت
عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را
خواندیم بعد از ربنا باب الحوائج را
روزی ما کرده خدا باب الحوائج را
از ما نگیرد کاش "یا باب الحوائج" را
هرکس صدایش کرد بیچاره نخواهد شد
کارش به یک مو هم رسد، پاره نخواهد شد
یادش بخیر آن روزها که مادر خانه
گه گاه میزد پرچمی را سردر خانه
پُر میشد از همسایهها دور و بر خانه
یک سفرهی نذری، قدر وسع شوهر خانه
مادر پدرهامان همین که کم میآوردند
یک سفرهی موسی بن جعفر نذر میکردند
عصر سهشنبه خانهی ما رو به را میشد
یک سفره میافتاد و درد ما دوا میشد
با اشک وقتی چشم مادر آشنا میشد
آجیلهای سفره هم مشکل گشا میشد
آنچه همیشه طالبش چندین برابر بود
نان و پنیر سفرهی موسی بن جعفر بود
گاهی میان روضهی ما شور میآمد
پیرزنی از راه خیلی دور میآمد
با دختری از هر دو چشمش کور… میآمد
بهر شفای کودک منظور میآمد
یک بار در بین دعا مابین آمینم
برخاست از جا گفت دارم خوب میبینم
آنکه توسل یاد چشمم داد، مادر بود
آنکه میان روضه میزد داد، مادر بود
آنکه کنار سفره میافتاد، مادر بود
گریه کن زندانی بغداد، مادر بود
حتی نفس در سینهی او گیر میافتاد
هر بار که یاد غل و زنجیر میافتاد
میگفت چیزی بر لبش جز جان نیامد… آه
در خلوت او غیر زندانبان نیامد… آه
این بار یوسف زنده از زندان نیامد… آه
پیراهنش هم جانب کنعان نیامد… آه
از آه او در خانهی زنجیر شیون ماند
بر روی آهن تا همیشه ردّ گردن ماند
این اتفاق انگار که بسیار میافتاد
نه نیمهی شب موقع افطار میافتاد
هر شب به جانش دست بد کردار میافتاد
انقدر میزد دست او از کار می افتاد
وقتی که فرقی بینشان در چشم دشمن نیست
صد شکر که مرد است زیر دست و پا زن نیست
✍ #محسن_عرب_خالقی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_شهادت
هر عاشق سرگشتهای که غرق حیرانیست
آقاست مادامی که در دام تو زندانیست
در سینهام جز مهر تو جاری نخواهد شد
با شوقِ مدح تو لبم گرم غزل خوانیست
هر کس که خرج غیر تو کردهست طبعش را
قطعاً ضرر کرده، پریشان از پشیمانیست
مانند "بُشر حافی" خود سر به راهم کن
رو کن به این دل، این دلی که رو به ویرانیست
لطفی کن امشب در به روی سائلت واكن
من که خبر دارم در این خانه فراوانیست
عمری نمک گیر تو میباشیم و بدبخت است
هرکس کنار سفرهی اولاد زهرا نیست
شیراز، قم، مشهد شهادت میدهند آقا
این سرزمین از لطف تو همچون گلستانیست
یک پنجره فولاد باید ساخت در صحنت
این ایده از آنِ هنرمندان ایرانیست
از تو نوشتن، از تو خواندن روی منبرها
کار فؤاد و دعبل و عمان سامانیست
مولا! سفارش کن مرا در نزد فرزندت
رؤیای من رؤیای پیرمرد سلمانیست
بین دو راهی ماندهام در مرثیه دیگر
اين شعر هم سردرگم ابيات پايانیست...
::
شبهای تو با اذیت و آزارها طی شد
ساق شکسته شاهد غمهای طولانیست
بر روی پل، جسم تو را دیگر رها کردند
تا صبح محشر از غم تو دیده بارانیست
از بس کفن آمد برایت، مجلس شعرم
دیگر اسیر جذر و مدی فوق طوفانیست
✍ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_مناجات
دلم جلد است؛ بین این در و آن در نمیچرخد
زبانم جز به مدح آل پیغمبر نمیچرخد
اگر یک لحظه از من چشم برداری چه خواهد شد
نه! خون بی اذن تو در بین این پیکر نمیچرخد
شما از چارده تا کعبهی سیار دنیایی
که تا هستی کسی دور کس دیگر نمیچرخد
تو هستی برکت این سفرهها و رزق و روزیها
وگرنه زندگی این همه نوکر نمیچرخد
به لطف بودن اولاد موسی، حالمان خوب است
بدون مشهد و قم، چرخ این کشور نمیچرخد
✍ #مجید_تال
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
گوشهی دخمه خلوتی دارد
کوه طورش همین سیه چال است
نمکِ آخرِ مناجاتش
روضههای شهید گودال است
توبه میکرد جای مردم شهر
گریه میکرد جای ما و شما
پسر فاطمه دعا میخواند
نیمهشبها برای ما و شما
هر دلی عاشق نگاهش شد
خالی از تیرهگی و زشتی شد
در کنار ضریح چشمانش
زن بدکارهای بهشتی شد
زن رقاصه را به راه آورد
عارفِ حق، جدا ز غیرش کرد
پشت آن میلههای فولادی
این چنین عاقبت به خیرش کرد
با رکوع و سجود فاطمیاش
شیوهی بندگی به او آموخت
با نگاه پر از محبت خود
حکمت زندگی به او آموخت
ساق پایش شکستگی دارد
داد میزد ز درد سجاده
غل و زنجیرها! اجازه دهید
در قنوتش به زحمت افتاده
پر و بالش شکسته، ای صیاد
این قفس خوب گوشهگیرش کرد
تازیانه نزن، که رفتنی است
دوری از آشیانه پیرش کرد
نزنید این قدر به پهلویش
یاد غمهای مادرش افتاد
حرف شهر مدینه شد، ای وای
باز هم یاد دخترش افتاد
شهر بغداد! ناجوانمردی!
بردی از یاد حُرمت نمکش
خیزران را به یادم آورده
زخم لبهای خشک و پُر ترکش
حرف از خیزران و زخم لب است
جای طشت طلا فقط خالیست
روضهی طشت دردسر ساز است
جزء آن روضههای جنجالیست
به تمسخر گرفت قرآن را
طعنه زد با کمال بی شرمی
به لب خشک قاری قرآن
چوب میزد برای سرگرمی
✍ #وحید_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e