#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
زمین به جهل مرکب اسیر بود و گرفتار
زمان نهان شده در شب، شبی مخوف و شبی تار
تن زمانه پر از تب، ولی نبود پرستار
خلاصه شهرِ معذب از این سیاهی بسیار،
به سوی نور گریزان، به فکر چارهی خود بود
در آن سیاهی مطلق، پیِ ستارهی خود بود
ستارهای که درخشید و ماه مجلسمان شد
درخششی که سرآغاز راه یک جرَیان شد
زمین به لرزه درآمد، زمان پر از هیجان شد
ستاره نور خدا بود در رسول عیان شد
خدا تشعشعی از نور خود نشان جهان داد
گلِ محمدیاش را برای خلق فرستاد
چه منّتی به سر اهل دین گذاشته اینک
برای خاتم هستی نگین گذاشته اینک
خدا ارادهی خود را بر این گذاشته اینک
و آخرین عَلمش را زمین گذاشته اینک
خدا نوشت: محمد! بخوان به نام خدایت
بخوان و سجده کن آندم به احترام خدایت
به کام خشک بنوشان، ز جرعه جرعهی قرآن
لباس نور بپوشان، به جسم اینهمه عریان
بشر درست کن آسان، به دست سورهی انسان
به دست عشق مسلمان بساز از دل سلمان
بخوان به "نون و قلم" دست جهل را تو قلم کن
محمدم! به تمام جهان معرفیام کن
بگو خدای خطاپوش و چارهساز جهانم
بگو که خالق جودم، بگو که خالق جانم
قسم به عشق! بگو که همیشه عاشقشانم
اگر از عالم و آدم، کسی گرفت نشانم
علیست آینهی من، نشانشان بده اورا
در او ودیعه نهادم، تمام راز مگو را
بگو خلاصهی قرآن، ملاک سنجش ایمان
بگو تجسم رضوان و رَوح و رحمت و ریحان
بگو نمونهی انسان، بگو عیار مسلمان
بگو هرآنچه که گفتیم و گفتهاند رسولان
خلاصه کرد خدا و علی از آب درآمد
و دین ز گوشهی چشم ابوتراب درآمد
بدان که هیچ پیمبر نمیرسد به نبوت
مگر به اذن علی، با قبول اصل ولایت
ولایت علوی بوده شرط اول بعثت
اگر نگویی از او، ناتمام مانده رسالت
برای اهل زمین از علی بخوان و صفاتش
بگو که خلق بداند علیست راه نجاتش
رسول، غرق خدا بود و مات و واله و مضطر
علی رسید هماندم، نشست پیش پیمبر
علیست خیره به احمد، رسول خیره به حیدر
علی دو دست نبی را گرفت و گفت برادر!
بگیر دست مرا یاعلی بگو نبیالله
حساب کن روی من، از شروع تا تهِ این راه
✍ #داود_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
عشقت مرا اسیر بیابان نوشته است
مجنونترین صحابی دوران نوشته است
این هم ز مشکلات و مکافات عاشقی است
دست مرا برای گریبان نوشته است
مانند تو امیر فقط یک نفر ولی
مانند من اسیر فراوان نوشته است
شکر خدا که نام مرا اعتبار تو
سلمان نوشته است، مسلمان نوشته است
نام تو را به آب طلا دستِ کردگار
بالای تخت و تاج سلیمان نوشته است
امشب قلم زدند پریشانی مرا
با تو رقم زدند مسلمانی مرا
قرآن بخوان و راه خدا را نشان بده
توحید را نشان زمین و زمان بده
قرآن بخوان و با نفس آسمانیات
این مردههای روی زمین را تکان بده
قرآن بخوان و بال مرا از قفس بگیر
اندازهی شعور پرم آسمان بده
جز با صدای عشق مسلمان نمیشوم
پس لطف کن خودت درِ گوشم اذان بده
قرآن بخوان بگو که خدا واحد است و بس
هر که ادلّه خواست علی را نشان بده*
تو آسمان مکه ای و ماه تو علیست
تنها دلیل روشنیِ راه تو علیست
مکه گرفته بوی خدا از دعای تو
پیچیده در زمانِ همیشه صدای تو
پایین بیا ز کوه دخیلی بیاورند
دست توسل همگان بر عبای تو
امشب فرشتهها همه پرواز میکنند
اطراف آستانهی غار حرای تو
از این به بعد چشم تمام قنوتها
ایمان میآورند به یا ربّنای تو
از این به بعد شمس و قمر روی دست تو
از این به بعد مُلک و مکان زیر پای تو
پرواز با دو بال میسر شود، بلی
قرآن برای توست، علی هم برای تو
احمد شدی، کتاب شدی، مصطفی شدی
حالا تمام دار و ندار خدا شدی
امشب که تاج نور نشاندند بر سرت
خالیست ای نبیِّ خدا جای مادرت
آن بانویی که زحمت بسیار میکشید
تا این که این زمانه ببیند پیمبرت
غیر از کلام حق سخنی بر لبت نبود
هر ظهر جمعه وقف علی بود منبرت
هر جا که پا نهادی و هر جا که سر زدی
دیدی علی امیر نجف را برابرت
فکر برادری؟! چه کسی بهتر از علی
از این به بعد شاه ولایت برادرت
از این به بعد شیر خدا آفتاب توست
مهر علی تمامی دین کتاب توست
شصت و سه سال زندگیات مهربان گذشت
با کیسههای وصلهایِ آب و نان گذشت
شصت و سه سال زندگیات بین کوچهها
در بندۀ خدا شدن این و آن گذشت
گاهی میان دورترین خانهی زمین
گاهی میان دورترین آسمان گذشت
وقت نزول، حضرت خاکی نشین شدی
وقت صعود، ردّ تو از بی کران گذشت
آن روزها که شعب ابی طالبی شدی
ایام درد بود ولی همچنان گذشت
ای آن که زندگی تو خرج نجات شد
ای آن که زندگی تو با مردمان گذشت
برگرد رنج و درد بشر را نگاه کن
این زندگیِ سرد بشر را نگاه کن
یک عدهای به عشق تو دور از وطن شدند
یک عده ای ندیده اویس قرن شدند
از خانوادهام همه عبدالله شما
از خانوادهات همه آقای من شدند
یک عده زینب و علی و فاطمه شدند
یک عدهای حسین شدند و حسن شدند
بعد تو دختر تو و زینب کنار هم
مشغول کار بافتن پیرهن شدند
یک عده بچههای تو پاره جگر ولی
یک عده بچههای تو پاره بدن شدند
این کشتهها تمام جگر گوشۀ توأند
یا ایها الرسول! ببین بی کفن شدند
«یا مصطفاه» این تن پامال را ببین
این کشتهی فتاده به گودال را ببین
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
*امام باقر (عليه السّلام) فرمودند:
بِنَا عُبِدَ اَللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اَللَّهُ وَ بِنَا وُحِّدَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى
ترجمه: بوسيله ما خدا پرستش شد و بوسيله ما خدا شناخته شد و بوسيله ما خداى تبارك و تعالى را يگانه شناختند.
📚الکافي، جلد ۱، ص ۱۴۵
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
#محاوره
داغ تاریخ رو کی حس کرده
داغ روزای تا ابد مبهم
غصهی دخترای زنده به گور
ماتم بردههای زیر ستم
فکر کن ابر اگه نمیبارید
تا همیشه کویر میموندیم
فکر کن بی پیامبر باید
همه جا سر به زیر میموندیم
آسمون خدا یه شب خندید
ماه گل کرد و شب چراغون شد
گفت إقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَم
دل سنگ حرا مسلمون شد
شده مبعوث اونکه دنیا رو
زیر چتر محبتش برده
من مسلمونم از همون اول
که دلم مُهر عاشقی خورده
قلبایی که به عشق اون بزنه
خالی از کینه و بدی میشن
کافیه رد بشه یه بار از باغ
همه گلها محمدی میشن
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#زیارت_مخصوصه
#زائرانه
دوباره آمدهام تا دوباره در بزنم
کبوترانه در این آستانه پر بزنم
به نا امیدی از این در نمیروم هرگز
اگر جواب نگیرم دوباره در بزنم
خدا مرا به حقیقت ولی شناس کند
که حلقه بر در این خانه بیشتر بزنم
سواد نامۀ من رنگ صبح خواهد داشت
شبی که بوسه بر این چشمۀ سحر بزنم
به یاد غربت تو عهد کردهام با خود
که لاله باشم و صد باغ بر جگر بزنم
خدای را کمی ای زائران درنگ کنید
که خاک پای شما را به چشم تر بزنم
به من هر آنچه که بخشیدهاند توفیق است
مباد آنکه دم از دولت هنر بزنم
اگرچه خارم و نسبت به گل ندارم باز
خوشم که گاه گداری به باغ سر بزنم
اگر شمیمی از این بوستان به من برسد
معاشران! به خدا تاج گل به سر بزنم
من آشنای همین درگهم، خدا نکند
که رو به غیر کنم یا دری دگر بزنم
صفای تربیت باغبان حرامم باد
که در مجاورتِ گل دم از سفر بزنم
اگر چه غرق گناهم سفینهام اينجاست
مراد و قبلهام اينجا، مدینهام اينجاست
✍ #محمدجواد_غفورزاده
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات؛ #زیارت_مخصوصه؛ #امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
خدا روز ازل ما را به عشقت آشنا کرده
چه عشقی که مرا از قید این عالم رها کرده
نه اربابم، نه سلطانم، خدا را شکر میگویم
که ما را در حریم حضرت سلطان، گدا کرده
عزیز هر دو عالم شد، به بزم عشق مَحرم شد
کسی که رو به درگاهِ علی موسی الرضا کرده
نگاهش رحمت و رأفت، وجودش پاکی و عصمت
خدا در " اِنَّمایش " حق مطلب را ادا کرده
همه در حسرت جنت، خدا هم از سَرِ رحمت
دری را از حرم سوی بهشت خویش وا کرده
ولی جنت نمیآید به چشم زائرت وقتی...
...شبی را در کنار تو سحر کرده، صفا کرده
خجالت میکشم وقتی که میآیم حضور تو
ترحم کن به این بنده که سر تا پا خطا کرده
به سقاخانهات بردم پناه از درد و بیماری
چه سقاخانهای که درد عالم را دوا کرده
همه آیینهها لبیک میگویند آن کس را
که یکبار از صمیم دل تو را خوانده صدا کرده
قسم بر خطّهی طوست، قسم بر شوق پابوست
زیارتهای مخصوصت، دلم را مبتلا کرده
دلا بنگر افاضاتش، ببین بحرِ کراماتش
ببین نور ضریحش بی خدا را با خدا کرده
معطل کردن سائل به پشت در مرامش نیست
به هر کس آمده در این حرم فوراً عطا کرده
نمیگوید گنهکاری، نمیگوید خطا داری
فقط آغوش بگشوده، محبتها به ما کرده
نرفته از حرم بیرون، کسی مأیوس یا محزون
حوائج را به لطف و رحمتش یکیک روا کرده
تشرف در حرم با اختیار خویش ممکن نیست
یقین دارم که زهرا مادرش ما را دعا کرده
قیامت هست پشت پنجره فولاد، یعنی که
خدا قبل از قیامت شور محشر را به پا کرده
چه سِرّی هست در پایین پایش هر که میآید
تمنای زیارت از نجف تا کربلا کرده
* *
صفا در قلب این صحن و، بساط روضه هم پهن و
دو چشمم اشک میبارد، هوای نینوا کرده
قسم بر نور عین تو، به فَابکِ لِلحسینِ تو
تو میدانی که عاشورا به قلب ما چهها کرده
قسم بر پلک مجروحت، قسم بر جدّ مذبوحت...
چه کس با یک غریبِ بی دفاع اینگونه تا کرده؟
برو در قتلگاه ای دل، ببین آن بی حیا قاتل
چگونه نیزهها را در دل گودال جا کرده؟
تو را گیرم که دشمن کشت با لبهای عطشانت
تنت را بی کفن روی زمین، عریان چرا کرده؟
صدای مادرت پیچیده در عالم که میگوید:
بمیرم...بی کفن، جا در میان بوریا کرده
بُنَیَّ روی دامان خودم بودی، خودم دیدم
چگونه قاتلت با خنجرش سر را جدا کرده
✍ #مجتبی_شکریان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#زیارت_مخصوصه
ناگهان نوری به سویم آمد، از شب رد شدم
چشم دل را باز کردم، وارد مشهد شدم
ظرف خالیام دویده در پِی احسان تو
یا علی موسَی الرِّضا ! دست من و دامان تو
قُلّهی کوه وقارت معدن الماسهاست
گنبد زرد تو خورشید دیار فارسهاست
بال و پرهای خیالم در هوایت رُشد کرد
کودکیهایم کنار حوضهایت رُشد کرد
قطرهای از اَبرِ مِهرت چشمهسار رحمت است
آب سقّاخانههای تو شراب جنت است
مِلک قلب عاشقان دربست، تحتِ رَهن توست
بابِ حاجات همه بابُ الجَواد صحن توست
دستمال اشک را با تربتت آمیختم
گریههای مادرم را در ضریحت ریختم
پنجره فولاد تو اعجاز را آغاز کرد
نُطق طفل لالِ مادرزادِ ما را باز کرد
میتوانی جسمِ بی جان مرا احیا کنی
در رواقت گُم شوم، شاید مرا پیدا کنی!
سَرخوشیِ تازهای دادی سَرِ پیری مرا
مثل کَفشِ کُهنهای تحویل میگیری مرا
کولهی سنگینی از بار گناه آوردهام
"بر امام مهربان خود پناه آوردهام"
تار و پود فرشهایت را مَرمَّت میکنم
این سه شب اندازهی سی سال خدمت می کنم
عاقبت پروندهی تفسیرها مختومه شد
باطن هر یا رضا، یا حضرتِ معصومه شد
مشهد و قم تا ابد بانیِ خوشنامی ماست
این دو خطّه برکت ایران اسلامی ماست
در دل ما عشق این خواهر_برادر را ببین
حُکمرانی کردنِ موسیبنجعفر را ببین
کاشکی بَرداری از راهِ من این بنبست را
ضامن آهو! بیا گردن بگیر این پست را
مورِ ناچیزم ، به دربار سلیمان آمدم
دستبوسی، محضرِ شاه خراسان آمدم
آه! درد لاعلاج تو مرا بیمار کرد
روضهی یَابْنَ الشَّبیبت چشم من را تار کرد
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#زیارت_مخصوصه
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
کم کم مسافران سحر را خبر کنید
با ذکر یا حسین به مشهد سفر کنید
خود را میان صحن رضا دربهدر کنید
شب تا اذان صبح به گنبد نظر کنید
داریم اهل رحمت مخصوصه میشویم
آمادهی زیارت مخصوصه میشویم
باید تمام همت خود را به کار بست
حالا که بار عام شده کولهبار بست
با جبر عشق، در بهرویِ اختیار بست
دل را به حلقههای ضریح نگار بست
در طوس برگزار شده اعتکاف ما
صد حج واجب است ثوابِ طواف ما
شکرخدا که از فُقراییم تا ابد
از حاجیانِ کوی رضاییم تا ابد
پیش رضا کنار خداییم تا ابد
ما راهیانِ کرببلاییم تا ابد
در صحن کهنه بود که تأييد ما رسید
آقا نگاه کرد و روادید ما رسید
ای کربلا نرفته حرم را بهانه کن
دل را بیا به جادهی مشهد روانه کن
یک گوشهای ز صحن رضا آشیانه کن
پیش کریم، نوکری عاشقانه کن
آنجا برات کرببلا زود میرسد
هی خونِ دل نخور، بخدا زود میرسد
آقا خودش غریب و به فکر غریبهاست
مرثیهخوانِ روضهی یابن شبیبهاست
هرشب دلش شکستهی شیب الخضیبهاست
آزرده از مزاحمت نانجیبهاست
یک عمه بود و لشکر اوباشِ بی حیا
عالم فدای شیرزن دشتِ کربلا
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#زیارت_مخصوصه
گفتم نمانده است مرا راه پیش و پس
آزاد کن کبوتر خود را از این قفس
بیماری فراق برایم بس است بس
(لطفی کن ای کریم و به فریاد ما برس)
سلطان نظر به اشک من و نالهام نمود
دعوت به میهمانی هرسالهام نمود
اینجا برای من، من بیچاره... جا که هست
باشد مریض میشوم اصلاً شفا که هست
گم میشوم میان حرم، آشنا که هست
اصلاً چه احتیاج به مردم؟ رضا که هست
زائر چرا به غیر رضا آرزو کند
با آبروست هر که به این خانه رو کند
سلطان! سلام باز به پابوس آمدم
هر طور شد به عشق تو تا طوس آمدم
امسال هم زیارت مخصوص آمدم
اما ببین که با غم و افسوس آمدم
غرق غم است قلبم و ناجور میزند
دست خودم که نیست دلم شور میزند..
✍ #مجید_تال
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
#زیارت_مخصوصه
همیشه مبدأم مشهد ولی مقصد نجف بوده
سری که بی علی سرکرده باری بی هدف بوده
علی آنجا که میبخشید جان بر عالم امکان
مسیحا آخر و آدم در اولهای صف بوده
شب معراج از صوت علی دانستهام این را
پیمبر این طرف بودهست و مولا آن طرف بوده
علی صبح بلی گویی، علی شام بلاجویی
اگر چه نفس احمد بوده اما جان به کف بوده
سلامت رفت با نادعلی از فتنه بیرون نوح
چنان دُری که از اول در آغوش صدف بوده
✍ #مسعود_یوسف_پور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
دلم بود و حرم بود و امامم بود و تنهایی
حرم كعبه، حرم قبله، عجب احرام زیبایی
سه کنج دنج یک حجره تماشا داشت اوج او
دلم را کرد اقیانوس موسیقی موج او
دو رکعت گریه سر کردم، دو رکعت خاک گل کردم
دو رکعت با تمام سنگهایش درد دل کردم
لباس اشک آماده، سرم از شرم افتاده
تمام سنگ فرش او برایم مُهر و سجاده
زیارت نامه میخواندم، دلم گرم زیارت شد
نگاهم خورد بر قبرش، -نمیدانم- جسارت شد؟
به پای پنجره فولاد دل روی دل افتاده
گذار کشتی طوفان زده بر ساحل افتاده
نفس پشت نفس، ایوان به ایوان سیر میکردم
دلم را پر ز عشق او، تهي از غير میکردم
تمام صحنها را مست بوی عود میدیدم
پریدم ناگهان از خواب، رؤیا بود میدیدم
دوباره چشم را بستم، دوباره جستجو کردم
تمام خواب را از رد پا تا صحن بو کردم
کبوترهای نامهبر هزاران دل به پا بسته
شکسته خسته میآیند پابوس تو پیوسته
پرو بالی به دل دادم، کبوتر شد پرید آقا
به پايش نامهاي بستم به سويت پركشيد آقا
به سبك مردم تهران، به سبك كوچه بازاري
نوشتم دوستت دارم، نوشتم دوستم داري؟
دلم خورشید میخواهد، هوای گنبدت کرده
دوباره نور میبیند، هوای مشهدت کرده
کبوتروار میآیم، به آب و دانهای دلخوش
عطش دیده، ترک خورده، به سقاخانهای دلخوش
برایت شور میخوانم، چه شیرین است نام تو
نمیخواهم رهایی را عجب دامیست دام تو
بیابانهای تو لبریز از آهو شده ضامن
کلاغ از لطف چشمان ملیحت قو شده ضامن
ز گوشه چشم تو شیر از میان پردهاش پا شد
دو چشم آهو از وقتی به تو افتاد زیبا شد
زليخاي تو يوسفها و مجنون تو ليلاها
غلام حلقه در گوش شما هستند مولاها
نميخواهم، نميخواهم، نميخواهم، نميخواهم
به غير از تو كسي را لحظهی مرگم نميخواهم
✍ #محسن_عرب_خالقی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
کعبهی عشق در خراسانی
حجِ امثالِ ما فقیرانی
در حرم نیست حرفِ غم هرگز
نیست قانع گدا به کم هرگز
نشدم گر چه محتشم هرگز
دستِ خالی نرفتهام هرگز
در حرم باز بِرکه دریا شد
مرد معلول بی عصا پا شد
چشم آن کور، سیرِ دیدن شد
به جمالِ ضریح روشن شد
وصلِ مجنون، نصیبِ لیلا شد
گره از بختبستهای وا شد
در حرم حالِ بهتری دارم
ذوق و شوقِ کبوتری دارم
دلِ از دست دادهای دارم
گریهی بی ارادهای دارم
مثلِ آن پیرمردِ سلمانی
حاجتم را خودت که میدانی
من سرِ آن قرار منتظرم
لحظهی احتضار منتظرم
وقت دفنم، کنارِ قبرم باش
ماه شبهایِ تارِ قبرم باش
توشه از اشک دست و پا کردم
رویِ قولت حساب وا کردم
آسمان را سرم خراب نکن
چون طبیبان مرا جواب نکن
روزگاری سیاه دارم من
سرطانِ گناه دارم من
بی پناهم، مرا پناه بده
زیرِ ایوان طلا پناه بده
زائرت خرجِ راه میخواهد
صِلِه از دستِ شاه میخواهد
حضرت شاه! التفات کنید
گوشه چشمی به کائنات کنید
قلم فضل بر دوات زنید
به نگاهم نم فرات زنید
بنویسید کربلایِ مرا
بهترین نسخهی شفایِ مرا
منم آن خشکسال، دریا تو
رزقِ اشک محرمم با تو
✍ #وحید_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
مسیر من به سوی خانهات افتاد در باران
ورق میزد زیارتنامهات را باد در باران
چنان آغوش گرمت را دل هر صحن حس میکرد
که هر آیینهای حتی صدا را منعکس میکرد
صدایی ناگهان آمد که در آن یک جهان جان بود
صدا آرام و آشفته، هماهنگ و پریشان بود
نفسها همنفس در سینهها فریاد هم بودند
تمام زائران نقّارهزنهای حرم بودند
بکوب آری، بکوب آری که سر تا پا جهان گوش است
شفا میریزد از دیوار و در، نقّاره چاووش است
بکوب آری که با نقارهات در دل ملالی نیست
که در دنیا بهجز آهنگت آهنگ حلالی نیست
به وجد آمد وجودم، بیخود از خود پر درآوردم
میان شعر از نقّارهخانه سر درآوردم
از آن بالا هزاران شعر در تصویر میدیدم
تو را از دیدۀ کُرنانواز پیر میدیدم
تو را میدیدم آری در نگاه مادری خسته
که جان خویش را بر پنجره فولاد تو بسته
تو را در بغض سربازی که پوتین در بغل دارد
تو را در چشم مداحی که روی لب غزل دارد
یکی در بین مردم داشت با دلواپسی میگشت
تو گویی در حرم یک عمر دنبال کسی میگشت
یکی از تو برات اربعین در هر قدم میخواست
یکی با التماس اذن دفاعِ از حرم میخواست
خلاصه روضهای شد، مشهدت را کربلا کردند
دَمِ نقّارهزنها گرم، غوغایی بهپا کردند
به سوی خانه برگشتم؛ تمام راه باران بود...
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e