eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
516 ویدیو
181 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 پدیده سواد مصنوعی و الگوی جدید نادانی ✍️ ادوارد سعید 🔸 روزانه فقط در تلگرام بیش از ۳ میلیون مطلب منتشر می شود. جالب است بدانید در ساعت ۴ صبح که میزان مطالب منتشر شده به کمترین مقدار خود می رسد نیز ۲۵ هزار مطلب نشر می یابد. این میزان تولید محتوا در شبکه های مختلف اجتماعی در طول تاریخ بی نظیر و فوق العاده است و منجر به پدیده جالبی شده: «همه ما» راجع به «همه چیز» می دانیم اما با ويژگی هایی خاص. 🔹کارل تارو ژورنالیست معروف ژاپنی می گوید: هر وقت هر کسی از هر چیزی سخن می‌گوید ما وانمود می کنیم که دربارۀ آن می‌دانیم. همکارانمان دربارۀ فیلم، کتاب، قیمت ارز، حمله نظامی آمریکا صحبت می‌کنند سرمان را بالا و پایین می بریم یعنی من هم دربارۀ آن می دانم. 🔸این در صورتی است که آن ها دربارۀ آن موضوع فقط نظرات کس دیگری را در یک شبکه اجتماعی خوانده اند و آن را بازگو می کنند همان گونه که ما نیز چنین می کنیم. ما به شکلی خطرناک به نوعی کپی برداری از دانایی نزدیک می‌شویم، که در واقع الگوی جدید نادانی است. ما با روبرو هستیم. ✍️تحلیل و تجویز راهبردی: رسانه ها باعث شده اند به سرعت برق در معرض اخبار و به سرعت باد در معرض تحلیل اخبار قرار بگیریم. محیط اطراف ما پر است از اخبار مغشوش، اعداد و ارقام گول زننده و حرف های جهت‌دار. سه مساله این موضوع را تشدید می کند: 1️⃣ حجم بالای اخبار و تحلیل ها: اطلاعات بیشتر یعنی فرصت کمتر برای بررسی دقیق تر آن ها. 2️⃣ سبک زندگی شتابان: زندگی امروزی نسبت به 200 سال پیش بسیار چگال تر شده است. یعنی میزان رخدادهای کاری و ارتباطاتی در واحد زمان بیشتر شده است. 3️⃣ سواد مصنوعی: نظرات ما از در شبکه‌های اجتماعی سرچشمه می‌گیرند، نه مطالعۀ کتاب‌ها! این کپی برداری از دانایی، در واقع الگوی جدید نادانی است. به همین خاطر است که اخبار درست، غلط، و حقیقت در فضای مجازی تقریبا هم ارزش‌اند. چرا؟ چون ما فرصت نمی کنیم که درستی آن چه را که دریافت می کنیم، بررسی کنیم. بلافاصله آن را می خوانیم و احتمالا آن را برای دیگران فوروارد (ارسال) می کنیم و در گفتگوهای خانوادگی یا دوستانه یا کاری مان از آن اطلاعات استفاده می کنیم که نشان دهیم از زمانه عقب نیستیم. 🔻چه می توان کرد؟ 1️⃣ . نه باور کنید و نه رد کنید. زمانی که استدلال به نفع یا علیه آن گفته یا نوشته ندارید نه ردش کنید و نه تأیید، قضاوت خود را معلق کنید تا زمان دریافت اطلاعات کافی برای قضاوت. 2️⃣ در حالت غیر طبیعی قضاوت نکنید. مطالعات نشان داده اند زمانی که افراد از بیشتری برخوردارند، کیفیت قضاوت های حرفه ای شان افزایش می یابد. بنابراین زمانی که شتاب زده، هیجانی، خسته و پریشان هستیم، کیفیت قضاوت های ما افت می کند و قضاوتی که در زمان شتاب زدگی می کنیم به اندازه قضاوت یک فرد مست [غیر عادی]، غیرقابل اتکاست. 3️⃣ به ، حساس باشید. جملاتی که با فعل مجهول و بدون فاعل ساخته شده‌اند مانند «گفته می‌شود» یا «شنیده‌ها حاکی از آن است که» و «یا بر اساس اخبار منتشر شده» روشی برای پیچاندن شما هستند. در این ساختارها خبر وجود دارد. اما منبع خبر وجود ندارد. 4️⃣ برای هر چه می خوانید یا می شنوید از خودتان بپرسید: الف) آیا از /گزارش مطمئن هستم؟ ب) آیا شواهد تاییدکننده یا استدلال های قانع کننده آورده شده یا اینکه یک حرف به زبان های مختلف تکرار شده؟ ج) آیا بین مقدمه و اطلاعات ارایه شده و نتایج رابطه منطقی وجود دارد؟ د) آیا تمام واقعیت بیان شده یا بخشی از واقعیت؟ 5️⃣از و کلمات هم خانواده استفاده کنید. آدم های دقیق دائم می پرسند چرا؟ چرا کاندیدای ریاست جمهوری شما بهتر است؟ چه چیز باعث می شود که فکر کنید قیمت ارز بالا می رود؟ چطور به این نتیجه رسیدید؟ 6️⃣در دانش منطق، فصلی وجود دارد به نام مغالطات. برای تقویت تفکر سنجش گرانه (انتقادی) بخش را بخوانید تا با بیش از ۷۰ نوع مغالطه (=دامگاه اشتباه ذهنی) آشنا شوید. 7️⃣حضور در شبکه های اجتماعی مفید است. در آن بسیار جذاب، مفید و غنیمت است. اما فراموش نکنیم که آن ها نمی توانند جایگزین کتاب و تفکر عمیق شوند. @HOWZAVIAN
🔷 جهان آینه‌ها ✍️ حمید احتشام‌کیا، پژوهشگر فلسفه 🔸از جمله خیال‌بافی‌های من در کودکی این بود که مقابل آینه می‌ایستادم و ساعت‌ها در آن خیره می‌شدم و می‌پرسیدم: «آنجایی که در آینه است، چگونه جایی است؟» یادم است که دربِ اتاقمان در آینه‌یِ قدیِ بزرگی که بین دو دربِ کمدِ لباسی قرار داشت، به‌خوبی دیده می‌شد. با خودم می‌گفتم اگر می‌توانستم وارد آینه شوم و از آن درب خارج شوم، دیگر وارد جهان آینه‌ها شده‌ام. 🔸 گاهی در خیالات خودم از آن درب خارج می‌شدم و وارد جهان آینه‌ها می‌شدم و آنقدر در آن فرو می‌رفتم و از خودم دور میشدم که از ترسِ گم‌شدن از خود به خود آمده و از آینه فاصله می‌گرفتم. 🔸 گاهی فکر می‌کردم آنکه در آینه است واقعی است یا من؟ بعد پاسخ می‌دادم لابد او هم همین سؤال را می‌پرسد؛ شاید او هم خودش را واقعی و من را در جهان آینه‌ها می‌پندارد! 🔸ما اکنون در عصر فضای مجازی بسر می‌بریم. در این عصر هستند کسانی که آنقدر در فضای مجازی فرو رفته‌اند که خودشان را گم‌کرده‌اند و آن‌قدر بین خودشان فاصله انداخته‌اند که شاید برای به خودآمدن قدری دیر شده باشد. این فضا را که می‌بینم می‌گویم شاید آرزوی کودکی‌ام در سفر به جهان آینه‌ها برآورده شده است! اما ترسناک‌تر از آن است که بخواهم تجربه‌اش کنم. 🔸شاید هم وقت آن رسیده که به جهان از منظر منِ در آینه بنگریم. تا قبل از کانت فیلسوف شهیر آلمانی فرض بر این بود که آگاهی ما، بازتاب جهان است؛ اما کانت پرسید چه می‌شود اگر جهان، بازتاب آگاهی ما باشد؟ 🔸گاهی تفاوت‌ دو منظره به دلیل تفاوت در منظرهاست. عصر فضای مجازی می‌تواند همان عصر فضای حقیقی باشد که از منظری دیگری در حال روایت‌شدن است. شاید نوبت روایت جهان آینه‌ها رسیده است. شاید قرار است قصه کسی را بشنویم که در آینه به من خیره شده است. به‌راستی از منظر او عالم چه شکلی است؟ @HOWZAVIAN
🌻 برارجان ✍️سعید احمدی این مدت که «زن، زندگی، آزادی» افتاد روی زبان‌ها، از هر کس که شنیدم، سرووضع و ریخت‌وقیافه‌اش دادمی‌زد هیچ‌چیز که نداشته نباشد، دست‌کم بهره و ثمره‌ای از زندگی دارد؛ آزادی را نمی‌دانم. میان این‌همه هیاهو، لابه‌لای این‌همه آدم، زنانی را می‌شناسم که آن‌قدر از زندگی هیچ‌چیز ندارند که داخل آدم به‌حساب نمی‌آیند؛ چه رسد به پرچم و شعار و جنبش و این حرف‌ها. امروز همراه همسرم، سری زدم به خانم برارجان. از بس هی می‌گوید: برارجان! برارجان! خودم این اسم را برایش گذاشتم؛ وگرنه نام دیگری دارد. یکی از زن‌های آواره و دربه‌در افغان با چهارتا بچه. شوهرش معلم قرآن بود. فقط همسر نبودند؛ دوست و جانِ هم بودند. دلشان ‌خوش بود به همان لقمه‌ی نان و یک استکان چای که با دل‌وقلوه دادن به هم می‌خوردند. خدا را هم شکر می‌کردند. راضی بودند به هر چه می‌رسید و نمی‌رسید. روزگارشان بد نبود؛ البته اگر همین‌طور می‌گذشت؛ ولی نگذشت؛ یعنی نگذاشتند که بگذرد؛ از وقتی که سایه‌ی خداخوانده‌ها، پیامبران تباهی، ریش‌های چندوجبی و دستارهای پیچ‌درپیچ با کلاشینکف‌های روسی و ام‌شانزده‌های آمریکایی افتاد روی زندگی آنان. شوهر برارجان با چندتا از مردهای فامیل می‌روند مزارشریف، زیارت. نه می‌رسند و نه برمی‌گردند. خبر سرهای بریده و جنازه‌های سوخته‌ که رسید، آشیانه‌ی برارجان هم آتش گرفت و خاکستر شد. پر می‌زند با سه بچه‌ی قدونیم‌قد و یکی هم توراهی. می‌گریزد و می‌گریزند. همان نیم‌چه زندگی جایش را می‌دهد به آوارگی. مهاجرتِ مرغی که لانه هم ندارد چه رسد به خانه. مثل گربه‌ای که میان محله‌های نامهربانی و سگ‌های هار و بی‌باک، باید دم‌به‌ساعت بچه‌هایش را به دندان بگیرد و تن آن‌ها را و جان مضطرب و پریشان خود را این‌طرف و آن‌طرف بکشد. گز کند زمین را شاید جایی، گوشه‌ای از این دنیای پت‌وپهن، کام تلخشان، کمی، فقط کمی، طعم شیرین زندگی را بچشد؛ ولی نمی‌چشد. خانه‌به‌دوشی مثل بادبادکی است که از دست بچه‌ای بازیگوش رها می‌شود و به اسارت اراده‌ی سخت و خشن طوفان درمی‌آید. می‌رود و نمی‌داند تا کی و تا کجا؟ مانند همین برارجان که گردباد خانه‌به‌دوشی، او را تا قم آورده. با گرمای قلب‌های مهربانِ آدم‌های بی‌ادعا، او و سید حسین و زینب و فاطمه و رقیه‌ساداتِ موخرمایی کوچولو، الآن توی قم و میان کوچه‌دالان‌های قدیمی و پایین‌شهری، آلونکی اجاره‌ای دارند. برارجان برای زندگی می‌جنگد؛ از سرصبح تا دم‌غروب. بچه‌ها پشت در بسته و پرده‌ی انداخته، می‌مانند تا برارجان از سر کار برگردد. از دم‌غروب تا سرصبح هم مادری می‌کند هم پدری؛ ولی زندگی نمی‌کند. آزادی پیش‌کش. امروز گفت: «برارجان! صاحب‌خانه این ویرانه را فروخته، می‌گه زودتری به فکر جا باشید. خریدار می‌خواد این خانه‌ی کلنگی را بکوبد و دوباره بسازد». بازهم ترس، بازهم اضطراب، بازهم آشفتگی، بازهم بادبادک و طوفان. راستی! رقیه‌سادات موخرمایی کوچولو! سهم تو از زندگی میان این همه هیاهو و شعارهای دهان‌پرکن چقدر است؟ آیا تو جایی برای آرام‌وقرار خواهی یافت؟ اگر تو نیز از شهدای حادثه‌ی تروریستی بدجور تلخ و دردآور کرمان بودی، چند قطره اشک برایت روی گونه‌ها می‌غلتید؟ چندتا هشتک برایت می‌نوشتند؟ @HOWZAVIAN
نویسندگان حوزوی
🌻 برارجان ✍️سعید احمدی این مدت که «زن، زندگی، آزادی» افتاد روی زبان‌ها، از هر کس که شنیدم، سرووضع
. ✍️ تلنگرِ پس از خوشحالی همه فضلا و طلاب تجربه پژوهشی، تبلیغی و جهادی دارند اما کمتر هستند که پس از آن تجربه دست به قلم شوند و بنویسند این کمتر بودن راوی حوزوی برای حوزه، اسلام و انقلاب است سپاس از استاد احمدی، نویسنده و مبلغ جهادی که از روزانه‌های‌شان رویداد می‌سازند و می‌نویسند. @HOWZAVIAN
🖌 پیوست رسانه‌ای عملیات موشکی افتخارآمیز اخیر ✍️محمدهادی شریعتی امروز ظهر وارد آرایشگاه مردانه شدم؛ آرایشگر مردی‌ست میان‌سال، مومن و انقلابی؛با خوش‌وبش شروع کردم و گفتم: «از بالستیک‌های دیشب خوشت اومد؟» بی‌تامل گفت: «نباید سفارت آمریکا را می‌زدیم، وجهه جهانی خوبی ندارد!» تمام! هر چه تلاش کردم این روایت غلط را با روایت صحیح جایگزین کنم، مثمر واقع نشد. اگر توفیقات فنی را با روایت‌پردازی دقیق و دست اول همراه نکنیم، چنان موشک سرگردانی در میان خودی‌ها منفجر خواهد شد. 🔗کانال حکمت فرهنگ @HOWZAVIAN
🌱 سناریونویسی(۱) ✍️ محمدجواد محمودی برای خلق سناریوی یک داستان کوتاه لازم است در ابتدا طرح آن را از زبان سوم شخص بنویسید، سپس شخصیت‌ها و نمادهای مهم داستان را جدا کرده و آن‌ها را با جزئیات کامل توصیف کنید. یعنی هر آنچه که در ذهن نسبت به این نماد یا شخصیت دارید ترسیم کنید، حتی رنگ موها و مدل خنده‌ها! این اولین قدم برای نوشتن طرح یک داستان پس از ایده‌یابی است. @HOWZAVIAN
📌 یک بام دو‌ هوا ✍ مرتضی بذرافشان این ضرب المثل مال ایرانی هاست، نه ما عراقی ها؛ پس به ما حق بدهید، به ساز خودمان برقصیم؛ هرطور دوست داریم، ادا و اطوار در آوریم و به ریش به ظاهر هم پیمانمان بخندیم؛ واردات گاز و برق ایران و بدهی ۱۲ میلیاردی ما هم، خوشبختانه به بهانه تحریم ها، پا در هوا و در اختیار بانک های خودمان است؛ انشالله این تحریم ها ادامه داشته باشد؛ از خسارات و بدهی جنگ ۸ ساله هم فعلا حرف نزنید؛ چون حالا حالاها، ایران، باید به ما باج بدهد؛ سعیکم مشکور. واقعا اگر ایران نبود ،اقلیم کردستان و کل عراق، بدست داعش، افتاده بود؛ به اقرار خود ما_ قادسیون و اقلیمی ها_ نه خبری از شال و شلوار بارزانی بود و نه کراوات الاحقر السودانی. با همه خدمات خوشبختانه بی منت، نباید، به بهانه حضور موساد، ایران به خاک ما، تجاوز کند؛ حساب حساب، کاکا برادر؛ ما خودمان، کاملا از این اتهامات با پایه و اساس، خبر داریم، ولی حکمرانی به قول قالیباف، آبکی نیست؛ طرف عربستانی و اماراتی را هم باید راضی نگه داریم؛ دیدید من هم اخیرا از عنوان خلیج استفاده کردم؛ به قول روحانی تدبیر لازم است و امید؛ طرف آمریکایی را نباید نادیده بگیریم و برنجانیم و از اخراج آنها، احساساتی حرف بزنیم و بیخود دشمن بتراشیم. همین دیروز، برادران ترک ما، سوء تفاهم نشود، ترکیه منظور است؛ از زمین و آسمان، به خاک ما، حمله کردند، لام تا کام، چیزی نگفتیم و نخواهیم گفت؛ باید حرمتشان حفظ شود؛ چون آنها ایرانی نیستند؛ بده کارشان نیستیم؛ به خاکشان هم تجاوز نکردیم. حالا تا انتخابات بعدی که دوباره من_السودانی_ انتخاب شوم و نیاز به حمایت ایران داشته باشم، فاصله زیاد است؛ از این ستون تا آن ستون فرج است؛ ضمنا پیش خودتان باشد، از مقاومت هم دلخوشی نداریم؛ البته اگر پته ام را، مالکی روی آب نریزد؛ قربون مقتدی صدر... @HOWZAVIAN
💢 عدالت همه‌جانبه نیکوست! بابک شکورزاده 🔹در جریان فتنه سال ۱۴۰۱ و حوادث ناگوار آن در ایران، عده‌ای کشته یا شهید شدند. در این میان برخی از چهره‌ها نسبت به شهادت مظلومانه شهدای آن حوادث موضع‌گیری درستی نداشتند و بعضا نمک به زخم هم پاشیدند. از طرفی همین افراد یا امثال آن‌ها نسبت به محاکمه جنایتکاران، کمپین "نه به اعدام" و چیزهایی شبیه این راه انداختند و رفتاری دوگانه با شئون انسانی از خود نشان دادند. 🔹طبیعتا قوه قضاییه به عنوان مرجعی که باید مجری عدالت باشد وظیفه دارد که به این امور رسیدگی کند و حق را به حق‌دار برساند. 🔹حالا بعد از گذشت یک سال هنوز خبری از سرنوشت برخی از این جانیان از جمله قاتلین شهید آرمان علی‌وردی که بسیار وحشیانه بود معلوم نشده، ولی حکم قصاص مأمور نیروی انتظامی رسانه‌ای می‌شود و از قضا همان جماعتی که حامی جنایتکاران بودند(حداقل بخشی از آن‌ها ) و هشتک "نه به اعدام" می‌زدند از این مسئله استقبال کرده‌اند. 🔹خب اگر واقعا مأمور نیروی انتظامی مستحق اعدام است، عیبی ندارد عدالت را اجرا کنید؛ ولی چرا هنوز تکلیف برخی از این جانیان که اصلا قابل قیاس با این مأمور نیستند را مشخص و رسانه‌ای نمی‌کنید. 🔸ما در مقام قضاوت نیستیم که چرا تکلیف این‌ها هنوز معلوم نشده است؛ ولی چرا باید طوری عمل شود که شائبه‌ی مصلحت‌سنجی کاذب ایجاد گردد که برای خوش‌آمد عده‌ای بی‌انصاف، اینگونه رفتار شود؟! اجرای عدالت بسیار خوب و نیز لازمه حکومت است؛ ولی باید همه‌جانبه باشد و از افراط و تفریط پرهیز کرد. @HOWZAVIAN
🔴 مهم‌ترین مراقبه اهل معرفت در ماه رجب ✍ حجت الاسلام حسین انجدانی، عضو تحریریه‌ی مداد الفضلاء 🔷آنگونه که اهل معرفت گفته‌اند، از مهم‌ترین مراقباتی که در این ماه از ابتدا تا انتهای آن خوب است مورد توجه قرار گیرد، یادآوری حدیث «فرشته داعی» است. چنانکه در حدیثی از پیامبر اکرم که درود خداوند بر خودش و خاندانش باد، چنین نقل شده است که خدای متعال در آسمان هفتم فرشته‌ای را گماشته است که به او «داعی» گفته می‌شود. زمانی که ماه رجب فرامی‌رسد کار این فرشته این است که در طول ماه رجب هر شب تا صبح ندا می‌دهد: 🌹طوبى للذاكرين؛ خوشا به حال ذاکرین (یادکنندگان خدا و نعمت‌های او)؛ 🌹طوبى للطّائعين؛ خوشا به حال فرمانبران و منقادان؛ 🔷سپس پیام خداوند به بندگان خود را چنین فریاد می‌زند: ۱. أنا جليس من جالسني؛ من همنشین کسی‌ام که همنشین من باشد؛ ۲. و مطيع من أطاعني؛ من فرمانبر کسی‌ام که فرمانبرم باشد؛ ۳. و غافر من استغفرني؛ من بخشنده کسی‌ام که از من طلب بخشش کند؛ ۴. الشّهر شهري، و العبد عبدي، و الرّحمة رحمتي؛ این ماه ماه من است، بنده هم بنده من است، و رحمت هم رحمت من است، ۵. فمن دعاني في هذا الشهر أجبته؛ پس هر کس در این ماه مرا بخواند اجابتش می‌کنم؛ ۶. و من سألني أعطيته؛ و کسی که از من بخواهد، به او عطا خواهم کرد؛ ۷. و من استهداني هديته؛ و کسی که از من طلب هدایت کند، او را هدایت می‌کنم؛ ۸. و جعلت هذا الشّهر حبلًا بيني و بين عبادي، فمن اعتصم به وصل إليّ؛ این ماه را ریسمانی میان خودم و بندگانم قرار داده‌ام، کسی که به این ریسمان چنگ زند به من می‌رسد. 🔶دوستان عزیز بیایید تصمیم بگیریم، همین الان و در آستانه اولین شب جمعه ماه رجب که به لیلة الرغائب مشهور است «لبیک و سعدیک»‌گویان، به ندای این فرشته پاسخ دهیم. و ارواح پاک اولیاء و پیامبران الهی به ویژه پیامبر خاتم و امیرمؤمنان را به مدد بگیریم و از آنها بخواهیم در این مسیر کمک‌کار ما باشند. هنگام انجام مناسک این شب بافضیلت، حقیر کمین را نیز مشمول ادعیه خیر خود قرار دهید. @HOWZAVIAN
برای شکست دادن یک نفر، نیاز نیست او را واقعا شکست دهید، کافی است کاری کنید که او باور کند شکست خورده است! ................................. آنکه را تدبیر نباشد، تقدیر چاره نبخشد! ✍️ محمدجوادمحمودی @HOWZAVIAN
. ✅ استخاره؛ باب رحمت یا استحاله حکمت؟! ✍️ محمدعلی بابایی ملیکی در یک روز زیبا، بعد از نماز جماعت، عزیزی به خدمت رسید، و از باب فی المثل عالم بودن تقاضای استخاره کرد. طبق روال سوالاتی پرسیده شد و در نهایت استخاره الحمدالله خوب آمد، اما نگو حاجی برای ما خواب دیده، اونم چه خوابی! در حالی که از درب مسجد خارج می‌شدیم ندا داد حاج آقا....یک لحظه........ خوب؛ ما هم طبق معمول گفتیم حتما«حاجاقا مسئلتون است» اما نگو... آخه استخاره در واقع برای بنده بود که مثلا آستین بالا بزند و شک در گفتنش داشت. اما امان! نگو! چه خانمی! هر جور در تصوراتمان می‌چرخیدیم نه به شخصیت ما می‌خورد,، نه لباسمان. آخه این استخاره داشت،پس عقل سلیم جایگاهش کجاست؟! مخلص کلام: در باب استخاره و مسئلت خواستن از خدا، بحثی نیست. اما قرارم نیست باب علم و معرفت از طرق عقل و مشورت...بسته شود، و به راحتی و از روی عوام بازی یا کاهلیت هی به استخاره رجوع کنیم، بلکه استخاره بعد از گذر از این مسائل و در نتیجه گیرافتادن در دوراهی است و گرنه این مطلب مطابقتی با شریعت اسلام ندارد و خود پیامبر(ص) در موارد بسیاری در مشورت و....پیش قدم بودن و اتفاقا یکی از دستورات صریح الهی‌است.« ۳۸ شوری و..» ومن الله توفیق ۱۷ دی ۱۴۰۲ @HOWZAVIAN