eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
533 ویدیو
186 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ زیرژانرهای روایت غیرداستانی(6) ♦️جستار (Essay) پیش از آنکه در قرن شانزدهم میلادی، مونتنی و بیکن واژه‌ی «essay» را برای اولین بار به کار ببرند، چیزی را که امروزه جستار می‌نامیم، رساله می‌نامیدند. نمونه‌های اولیه‌ی جستار را می‌توان در نوشته‌های سیسرو درباره‌ی شکوه دوران قدیم یا هنر «پیش‌گویی»، یا نوشته‌های سنکا درباره‌ی خشم یا بخشایش دید. جستار عبارت است از بحثی منثور و نسبتاً کوتاه درباره‌ی موضوعی مشخص. دسته‌بندی انواع جستارها کار ساده‌ای نیست. اما یک دسته‌بندی اولیه و البته بسیار مفید می‌تواند این‌طور باشد: جستار رسمی و جستار غیررسمی. جستار غیررسمی شامل جستارهای حکیمانه‌ای مثل آثار بیکن، جستارهای ادواری مثل آثار آدیسون و جستارهای شخصی مثل آثار لَمب می‌شود. این ویژگی‌ها باعث می‌شوند که جستار غیررسمی باشد: عناصر شخصی، طنز، سبک فاخر، ساختار نه‌چندان منسجم، خرق عادت و نوآوری، رهایی از جمود و تکلف و بررسی ناکامل یا غیرقطعی موضوع متن. ویژگی‌های جستار رسمی عبارت‌اند از: داشتن هدف جدی، وقار، سازمان‌بندی و طول منطقی. اصطلاح «جستار» ممکن است هم به مباحث کوتاه توضیحی یا جدلی (مثل مجله‌ی جدیِ آرتیکل) و هم به رساله‌های بلندتر (مثل فصل‌هایی از کتاب قهرمانان و قهرمان‌ستایی اثر کارلایل) اطلاق شود. البته حتی همین تمایز بین جستارهای رسمی و غیررسمی هم همیشه کارساز نیست و اینکه اغلب جستار غیررسمی در حوزه‌ی ادبیات می‌گنجد تا جستار رسمی. https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6 🔻آیا به عصر داغ جستارنویسی رسیدیم؟
نوشتن با تنفس آغاز می‌شود کتاب «نوشتن با تنفس آغاز می‌شود: پیکربخشی صدای معتبرتان» نوشته لرن هرینگ(-۱۹۶۸)، است. در این کتاب یاد می‌گیرید دست نگه دارید و به قدر لازم صبر کنید تا کارکردِ نوشتاریِ ژرفِ خودتان را ببینید. نوشتن عمیق از بدن ما، از نفس ما و از این توانایی به دست می‌آید که بتوانیم در موقعیت‌هایی که ما را می‌ترساند آرامش‌مان را نگه داریم؛ از این‌جا می‌آید که بتوانیم با آن‌چه می‌نویسیم در هم بیامیزیم (از این‌که الگوهایمان را در هم حل کنیم تا کارمان حالت واقعی پیدا کند) و موقعیت ما ربطی به آن ندارد. یکی از چیزهایی که برای عمیق‌نوشتن به آن نیاز داریم آگاهی از بدن است. ما به‌راحتی اهمیت بدنمان را در فرایند نوشتار به فراموشی می‌سپاریم. واژه‌ها و زبان ساخته‌های ذهن ما هستند، به همین دلیل ما همیشه روند نوشتار را فقط به اندیشه‌مان ربط می‌دهیم. درست است که زبان از اندیشه می‌آید اما داستان‌هایی که از صدای معتبر ما (فقط صدای معتبر خودمان) ریشه می‌گیرد از درون تن ما می‌آید. بدن ما تجربه‌های ما را حفظ کرده است ــ تجربه‌های بیان‌شده و بیان‌ناشده، و حتی تجربه‌های فراموش‌شده. باید یاد بگیریم داستان‌هایمان را با نوشتن پیکردهی کنیم. برای این‌کار باید ابتدا در بدن خودمان حاضر باشیم و ذهنمان را ساکت کنیم تا نوشتن شروع به کار کند و داستان درونمان شنیده بشود. این کتاب راه‌هایی نشان می‌دهد که ذهنتان و خودتان را در فرایند نوشتن بررسی کنید. @HOWZAVIAN
🔮 بایا تبلیغ زندگی ماشینی لاکچری پیراهنش پاره شده ، میگه یه نو بخر مبل کثیف میشه میگه بایا کن ! تهش هم میگه هر چی لازم داری بایا کن 😖 اینکه برای رفع کوچکترین مشکلات خونه دست تو جیب کنی و کمترین تلاشی نداشته باشی ، تنبلی و غرب زدگیه ! وقتی یاد بگیری تمام مشکلات رو با ابزار رفع کنی و از خودت هیچ کمکی نگیری میشی یه آدم ضعیفِ متکی به غیر . امان از صداوسیما.... 🆔 لطائف @HOWZAVIAN
می خواستم راهنماییم کنید علاقه زیادی به نوشتن دارم هر شب کتاب بخوانید هر صبح بنویسید @HOWZAVIAN
📌داد از دادخواهان بی امام علی رغم آنکه همواره "ده نمکی" عادت داشته و دارد تا به صورت خیلی صریح، انبوهی از نمادها و شعارهایِ مرتبط یا غیرمرتبطِ با تم و موضوعاتِ داستان هایش را بجا یا بیجا در سراسر روایت هایش استفاده کند، اما این بار خبری از حضور تمام قامت یک روحانی در عرصه کنشگری «دادِستان» نبود که نبود! آری؛ انگار "ده نمکی" نیز نسبت به حل مسئله عدالتخواهی از مجرای حوزه و روحانیت ناامید شده است و صرفا در قالب صدای سوم شخص غایب یا همان Voice of God نوای شماری از روحانیون انقلابی (بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، مرتضی مطهری، سیدمحمدبهشتی، حسن رحیم پور ازغدی و...) را به گوش مخاطبانش رساند؛ که از اصلاح‌طلب ترین افراد این نظام تا اصولگراترین آنها، معتقدند این افراد از دل حوزه بیرون نیامده‌اند و جزء استثنائات حوزه علمیه به شمار رفته و همچنان می‌روند. راستی! آخر داستان دادِستان هم که به سلامتی به صورت خیلی خیلی بالیوودی، همه چیز بر سر جریان مبهم، رمزآلود و همه جا حاضرِ «نفوذ» خراب شد! ✍️ابوذر محمدی @HOWZAVIAN
🔴 همه می‌توانند شهدا را فراموش نکنند شهید «محمود صدیقی راد» جوان متدین و انقلابی دزفول بود که در عملیات بدر به درجه رفیع شهادت نائل شد. در قسمتی از وصیت نامه این شهید آمده است: وقتی آن روز فرا رسید که شما از یاد بردید که حوالی شهیدآباد هم رفیقی دارید. هر گاه که خواستید از جاده روبروی گلزار رد شوید، از همانجا و از توی ماشین دستی بلند کنید و برایم فقط یک بوق بزنید، همین. من آن بوق را بجای فاتحه از شما قبول می کنم. و امروز و پس از سالها همه ی اهالی دزفول در هر جا که یاد این کلام زیبا می افتند به یاد محمود فاتحه ای می خوانند و دستی تکان می دهند. شهید محمود شهیان زاده (صدیقی راد) در عملیات بدر و در اسفند ماه ۶۳ آسمانی شد و مزار ایشان در گلزار شهدای شهید آباد دزفول زیارتگاه عاشقان است. 🔽 معرفی محتوایی ◀️ کانال مجید پاک نیت @HOWZAVIAN 🔅شما هم می‌توانید کانال تان را با ما به اشتراک بگذارید.
🔻تدبیر دولتی ✴️ صف‌های طولانی، کرونای انگلیسی از سویی در بوق کرنا کرده اند که کرونای انگلیسی در کمین است و در خانه بمانید، ماسک بزنید، فاصله‌ی اجتماعی را رعایت کنید. از طرفی به خاطر عدم نظارت، گرانی‌های بی رویه و غیر منطقی، کاری می‌کنند که مردم به خاطر اندک تفاوت قیمت‌ها به ناچار ساعت ها بدون رعایت فاصله، در صف‌های طولانی بایستند. دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس؟ ✍️ حیدر هلیرودی @HOWZAVIAN سپاس از همراهی تان و مهم تر: خوشحالیم که می‌نویسید.😊
💠محفل شعر «آیین مستوری» با حضور شاعران شیفته حضرت ابوطالب در تهران برگزار می شود. زمان؛ شنبه، 16 اسفند 99 @HOWZAVIAN
🍃 من و کاربران : کانال بزنید متن ارسالی‌تون رو منتشر می‌کنم گاهی فقط تیتر و لینک را معرفی می‌کنم آثارش بعدها پیدا میشه : من والا در حد تصمیم کبری بیشتر نخوندم! ایده رو بلد نیستم لطفا برید سوال بعدی😜😅😂 : شما استعداد طنزنویسی دارید.😊 پس شروع کنید و بهانه نیاورید. بسم الله... @HOWZAVIAN
🔆 من کجا آنجا کجا در خیابانی که گنبد زیبایش کاملا مشخص بود قدم بر می‌داشتم. باورم نمی شد.من کجا اینجا کجا! نجف، زیارت امیر مؤمنان علی علیه السلام، همان کسی که وقتی زمین می خورم یا علی می گویم، جان می‌گیرم و از زمین بلند می‌شوم. همان کسی که هر کجا به ته خط رسیدم صدایش زدم: یا شاه مردان علی دستم بگیر! و دستم را گرفت و از آن تباهی و رنج نجاتم داد. همان کسی که در وصفش گفته اند: نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت/ متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را... مات و مبهوت وارد صحن ناودان طلا شدم، از خوشحالی فقط اشک می‌ریختم. نزدیک ضریح که شدم یک لحظه احساس کردم از درون تهی شدم، جسمم را رها کردم، روح مطلقی شده‌ام. سبک و فارغ از تمام قید و بندها. کنار مزار مطهر مولایم علی چقدر باصفا بود و با ابهت. سکوتی تمام وجودم را فرا گرفته بود و تنها اشک بود که آرام آرام راه خودش را در پیش گرفته بود، زبانم بند آمده بود. حرف‌هایم را فراموش کردم. قبل از سفر لیستی از گفتنی‌هایم را آماده کرده بودم؛ اما این لیست مفقود شده بود. فقط عشق به امام حضور داشت و دیگر هیچ. بعد از آن روز با خود می‌گفتم:" احتمالا چون سفر اول است این‌گونه ام." اما سفرهای دیگری که به زیارت امام علی(ع) و حتی دیگر امامان معصوم(ع) رفتم این حالت قشنگ برایم تکرار شد. بعضی تکراری‌ها شیرین‌اند، اگر صدها بار اتفاق بیفتند. اماما! گر چه از قبر مطهرت دوریم اما محب تو، مهرت را در دل دارد و هر روز برای عرض سلام دست بر سینه می گذارد و اینگونه می گوید: السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا إِمَامَ الْمُتَّقِین؛ بُعد منزل نبود در سفر روحانی. با این حال، دل هوای زیارت از نزدیک را طلب می‌کند، برای شما خاندان کرامت هیچ زحمتی ندارد، اگر نظری کنید و موانعی که مدتی است شیعیان را از چنین توفیقاتی دور ساخته محو و نابود کنید. به ذره گر نظر لطف بوتراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند ✍️ حمیده فاتحی @HOWZAVIAN سپاس از همراهی تان و مهم تر: خوشحالیم که می‌نویسید.
👌به روز کردن نرم افزار اداره حکومت اسلامی 👈 علی مهدوی 👌سالوس ها مشغول کارند 👈 محمدهادی سمتی 👌سوخت‌بَرِ مظلوم کیست؟ 👈اندیشکده راهبردی سعداء 👌جهالت یا تجاهل؛ مسأله این است 👈محمدرضا جباری 👌خاطرات روزانه من 👈 محمدصدرا مازنی 👌 انتظارات از رسانه ملی 👈 امین محمدلو @HOWZAVIAN
🔹نشست علمی "فلسفه آموزش عالی در جمهوری اسلامی ایران" برگزار می شود. http://hekmateislami.com/?p=11730 @HOWZAVIAN