🖋 حکایت یک مادر از هویت یک دختر
✍️علی عسگری
مادرم فیلم آرمیتا را دیده بود. وقتی من را نگاه کرد با لحنی از ناراحتی و تاسف گفت: چرا این دخترها بی حجاب هستند؟ آنقدر که برای بیحجابیاش ناراحت شدم برای جراحتش نشدم!
من هم سرم را به تایید سخنان مادر تکان میدادم.
مادرم با شکایت به من گفت: مگه این لایحهی گور به گوری حجاب تصویب نشد؟
من هم گفتم: او یک بازی برای گرم کردن سر بچه حزب اللهی ها بود والا که نه نبودش برای مسئولین مهمه نه بودنش!
حالش خیلی بد بود. نگران بود. شاید بیشتر از مادر آرمیتا...!
اینطور بگویم بهتر است: مادرم نگران جراحت وارده بر پیکر هویت آرمیتا و دوستانش بود.
برايم سوال شد که مادر آرمیتا غیر از جسم دخترش، نگران هویت او نيز هست؟
آرمیتا یک دختری است که پیش از بستری شدن بر روی تخت بیمارستان،
باید در بستر غنای فرهنگیمان و جهاد تبیین بستری میشد.
اما کسی او و امثال او را حمایت اعتقادی کرده است؟
نوع پوشش
نوع زیست
نوع تفکر
نوع کنش
و هزاران نوع از انواع رفتارهای فردی و اجتماعی در برخی از بدنهی نوجوانان ما، حکایت از یتیمی دارد.
بعضی از پدر و مادرهای امروزی، حاضران غایب از نظری هستند که بدون توجه به تربیت فرزندان دلبندشان، با انشاءالله،ماشاءالله کردن، آنان را در بستر دریای نیلی قرار میدهند که بهجای سرکوب فرعونیان در کاخش،به کمکش رهسپار میشوند.
آی روحانیت همیشه در صحنه، هنوز در پی بررسی معنای التفاتی هستی که مکلف را به حکم شرعی واقف نموده است؟؟؟؟
آیا حکم به تو نرسیده؟ یا دست دست میکنی؟
#اعراف
#تلنگر
#آرمیتا
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
فرق مهسا و آرمیتا در ۳ کلمه است:
داشتن روایت اول!
روایت اول مهسا را دشمن نقل کرد
و روایت اول آرمیتا را رسانههای داخلی...
این است جنگ روایتها
#آرمیتا
#روایت
#ویراستی_ها
☑️@VIRASTYHA