#شرح_روایت
عمق متون دینی
💢فَرُبَّ حامِلِ فِقْهٍ غَيرِ فَقيهٍ وَ رُبَّ حامِلِ فِقْهٍ الي مَنْ هُوَ افْقَهُ مِنْهُ
🔰 شهید آیت الله مطهری (ره)
🔺اين جمله خيلي نکته در آن هست، يعني اشارهاي است به آينده. «فقه» يعني فهم عميق، ولي در اينجا مقصود جملهاي است که عمق داشته باشد. «فقه» با «فهم» فرقش اين است که «فهم» مطلق فهميدن است و «فقه» فهم عميق را ميگويند.
🔺وقتي که «فقه» به کلام اطلاق بشود يعني سخني که عمق زياد دارد. فرمود: بسا مردمي که حامل يک سخن عميقند ولي خودشان عميق نيستند. جمله را هميشه نقل ميکند ولي خودش نميتواند به عمق آن پي ببرد. باز فرمود: بسا مردمي که جملهاي را، فقهي را حمل ميکنند يعني جملهاي را که از من شنيدهاند حفظ دارند، فقيه هم هستند، ولي نقل ميکند براي کسي که از خود او فقيهتر است، يعني نقل ميکند براي کسي که از او عميقتر است و عمق فکرش بيشتر است، او که وقتي برايش نقل ميکند چيزهايي ميفهمد که خود اين که براي او نقل کرده نميفهمد.
🔺اين است که ما ميبينيم سخنان پيغمبر، در هر رشتهاي، دقيقاً قرن به قرن عمق بيشتري (نميگويم پيدا کرده) براي آن کشف شده است. (البته ميدانيد حساب اوصياي پيغمبر، ائمه اطهار جداست. کلمات آنها مثل کلمات پيغمبر است. راجع به افراد عادي دارم صحبت ميکنم.) در قرن اول و دوم هرگز به اندازه قرن سوم نميتوانستند به عمق مطالب پيغمبر برسند، و در قرن سوم به اندازه قرن چهارم، و در قرن چهارم به اندازه قرن پنجم. تاريخ علوم اسلامي اين امر را نشان ميدهد. اگر شما اخلاق را مطالعه کنيد، فقه را مطالعه کنيد، معارف و فلسفه را مطالعه کنيد، عرفان را ملاحظه کنيد، ميبينيد در هر قسمت که پيغمبر سخن گفته است، مفسريني که در دورههاي بعد آمدهاند واقعاً بهتر توانستهاند به عمق کلام پيغمبر برسند. اعجاز پيغمبر در همين است.
🔺ما تنها اگر فقه خودمان را در نظر بگيريم، چنانچه يک نابغه هزار سال پيش را مثلًا در نظر بگيريم، شيخ صدوق و شيخ مفيد و حتي شيخ طوسي را در فهم معاني [کلمات] پيغمبر در مسائل فقهي در نظر بگيريم، و بعد بياييم نهصد سال بعدش شيخ مرتضي انصاري را در نظر بگيريم، ميبينيم شيخ مرتضي انصاري در نهصد سال بعد از شيخ طوسي و شيخ مفيد و شيخ صدوق بهتر ميتواند سخن پيغمبر را تحليل کند.
🔺آيا از اين جهت است که شيخ مرتضي نبوغ بيشتري از شيخ طوسي داشته است؟ نه، علم زمان او وسعت بيشتري از علم زمان شيخ طوسي دارد؛ علم جلوتر رفته است و در نتيجه اين بهتر ميتواند به عمق سخن پيغمبر برسد تا او که در هزار سال قبل بوده است. آينده هم همينطور است. صد سال ديگر، دويست سال ديگر افرادي پيدا خواهند شد که خيلي عميقتر از شيخ انصاري سخنان پيغمبر را درک کنند.
📚سیری در سیره نبوی، ص۴۲
#اندیشه_مطهر
#اجتهاد #روایت
@almorsalat
................
#نویسندگان_حوزوی
@howzavian
#حوزه_علمیه
5 روایت مسجد.docx
30.7K
9️⃣ #روایت #نخستین_اردوی_تولیدمحور_مدادالفضلاء
•┈┈┈••✾••┈┈┈• •┈┈┈••✾••┈┈┈•
🔸روایت دومین حضور
✍️زهرا سبحانی
صدای یک آقا از میان آن تاریکی، مرا از تردید رها کرد.
«بفرمایید! خانمها آن طرف هستند»
"خدا خیرش دهد" ی در دلم نثارش کردم و بسم الله گویان پا به سالن گذاشتم، همزمان که چشمانم به تاریکی عادت میکرد. ردیفی از آقایان را دیدم که بر روی موکت نشسته بودند. به طرف خانمها رفتم و بعد از سلام و خوش و بش، به سالن تاریک بدو ورود، هدایت شدیم.
🔗متن کامل در پیوست پیام👆
🔸مجله نویسندگان حوزوی
🔹مجله افکار بانوان حوزوی
#کانون_مدادالفضلاء
#تحریه_مجتهده_امین
#سواد_رسانه_طلاب
https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
🔎چرا مبتلا به جنگ شناختی میشویم؟
۱.لایه #واقعیت: تحلیل جامعی از واقعیتهای اجتماعی نداریم.(ضعف مرجعیتهای فکری)
۲.لایه #روایت: روایت قوی و غنی از واقعیت نداریم.(ضعف سکوهای روایت)
۳.لایه #ذهنیت:سوادرسانهای کافی برای خنثی سازی روایت غلط نداریم.(ضعف کاربران رسانه)
✍ علیرضا محمدلو
# سواد_رسانه
#جنگ_شناختی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
.
🍃 یک پیام و یک سلام از حرم امن رضوی
✍️روایت کوتاه حجت الاسلام مرتضی رجائی، مدیر باشگاه نویسندگان تربیتی از حرم امام رضا علیه السلام:
در صحن آزادی حرم مطهر #امام_رضا (سلاماللهعلیه) خادمی را دیدم که نزدیک یک #زائر خوابیده روی فرش حرم ایستاده بود و همانطور که مسئولیت خودش را انجام میداد، حواسش هم به صورت آن زائر بود تا وقتی مگس به سمت صورتش میرود، آن را با پَرِ توی دستش بپراند.
آری؛ در حرم امام رئوف #خادم ها هم مهربانترند.
پ.ن: سلام
در حرم امام رئوف دعاگوی شما و بقیه دوستان نویسندگان حوزوی هستم.
#روایت
#تبلیغ_مکتوب
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
.
#حضور_فرهیختگان_حوزه_در_رسانه
📝 انتشار داستانک خانم حجازی در روزنامه سراسری سراج
https://serajonline.com/News/OnlineNewsItem/18446
📝انتشار یادداشت هادی حمیدی در خبرگزاری حوزه
https://hawzahnews.com/xcnGw
#روایت
#تبلیغ_مکتوب
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
.
#روایت
💐 بوی اخلاص صدرزاده در مسجد مقدس جمکران
✍️نوشتار میدانی علی عسگری، نویسنده حوزوی را در پایگاه اینترنتی https://farsi.khamenei.ir
🖌گزارشی از مراسم رونمایی تقریظ رهبر انقلاب بر کتابهای شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده
◀️ متن کامل در پایگاه اینترنتی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای
#رهبر_انقلاب
#جهاد_روایت
#شهید_صدرزاده
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#یادداشت
📓 حوالی روایت
✍️ حمیدرضا فتحی
📝 روایت ساختاری است که در یک قالب دلخواه (مانند نوشتار، گفتار، شعر، نثر، تصویر، تئاتر و...) سامان پیدا کرده و صحنهای واقعی یا خیالی را به نحوی خاص توصیف میکند.
🔸عبارت «جنگ روایتها» را این روزها زیاد میشنویم. من هم مانند شما چشمانم عادت کرده به هشتگ روایتهای پٌستهای فجازی. آنطور که افسران جهاد تبیین اذعان میکنند صبح و شام در معرکه روایتها گیر افتادهایم!
💡اما آیا جنگ روایتها این قدر که پرکاربرد هست، شناخته شده هم هست؟!
🔍 ادامه یادداشت را بخوانید👇
http://rbo.ir/__a-3533.aspx
#روایت #جنگ_روایت
#پژوهشکده_باقرالعلوم
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔴 زن بیحجاب به هیئت بیاید؟!
✍️ علی بهاری در وقایع امروز نوشت:
🔸چند سال پیش در ایام محرم با چند تن از دوستان مبلغ، میهمان شیعیان هندوستان بودیم. حضور در کشور هزار فرقه، فرصتی برای بازدید از معبدهای سیک و هندو فراهم کرد. هنگام ورود به هر کدام از معابد این دو مذهب، باید سر را با پارچهای میپوشاندیم و کفش و جوراب را میکندیم و از آب حوضی کوچک رد میشدیم. (با توجه به وضعیت بهداشتی هند، کار دلچسبی نبود، ولی چاره چه بود؟) اگر هم اعتراض میکردیم که «ما از فرقه شما نیستیم، ولمان کنید» میگفتند: «اجباری نیست. وارد نشوید!»
🔸امسال اولین محرم بعد از حوادث شهریور ۱۴۰۱ بود و یکی از چالشهای پررنگش دعوا بر سر این که هیئتیها، زن بیحجاب به روضه راه بدهند یا نه. زنانی بیحجاب از روی محبت به امام حسین (ع) میخواستند با همان پوشش به هیئت بیایند. مذهبیها در واکنش به این رفتار دو دسته شدند: برخی میخواستند مانع ورودشان بشوند و بعضی دیگر میگفتند خیمه حسینی متعلق به همه است و باید درش باز باشد. این کشمکش ادامه داشت و کار به برخی منبریهای معروف هم رسید. دسته دوم، اولیها را تندروهایی میخوانند که با رفتارهایشان جاذبه حسینی را خنثی میکنند و دسته اول هم دومیها را مذهبی صورتی صدا میکنند. اگر چه اصطلاح مذهبی صورتی چند وقتی است در فضای رسانهای کشور مطرح شده و برساخته حوادث پارسال نیست، اما در این یک سال پربسامدتر شده است. (انشاءالله در یادداشتی دیگر مفصلتر به مذهبیهای صورتی و اشتراک و اختلافشان با هیئتیهای تند خواهیم پرداخت.)
👈 متن کامل در این صفحه https://vaghayerooz.com/000GPi
#روایت
#پویش_نوشتن
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
.
#معرفی_کتاب در 👈دوستان کتاب📚
📗کتابی که رهبر انقلاب تأکید کردند «خانمها بخوانند!»
✍️ این اثر بیانگر چالشهای یک بانوی مسلمان به عنوان دانشجوی ممتاز ایرانی در فرانسه است که با نگارشی صمیمی و ساده، خواننده را به خوابگاهی در پاریس میبرد و او را با رویدادها، تجربهها و خاطراتش شریک میکند.
📖 خاطرات دختر مسلمانی که در کشور فرانسه، هر چند برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری حضور دارد اما سفیری شده است برای دفاع از حقیقت اسلام.
✴️ کتاب سفیر، بیان 30 خاطره از دختر شیعه ایرانی است که برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری به فرانسه میرود، با این تفاوت که حجاب و آموزههای فرهنگی و مذهبی خود را نیز به همراه میبرد و در واقع این خاطرهها، مواجهه و رویارویی او با سؤالات، برخوردها و نگاههای متفاوتی است که نسبت به دین، مذهب، ملیت و حجاب او صورت میگیرد.
✅ نقش عقلانیت، خردورزی و داشتن باورهای مستدل در این ماجرا بسیار مهم است و نویسنده با این ویژگیهاست که میتواند در جامعهای که با استانداردها و اعتقادات او فاصله زیادی دارد، زندگی کند و باورها و رفتارهای خود را نیز حفظ کند و علاوه بر اینها به بهترین روشها از ارزشها و اعتقادات خود به صورت منطقی دفاع کند.
🔻کتاب، متنی روان و شیوا دارد و پر از نکات آموزندهای است که مخاطب را به همراه خویش میکشاند و به تمام فعالان فرهنگی ثابت میکند که میتوان در هر زمان و موقعیتی با استفاده از ویژگیهایی بیان شده، فعالیت فرهنگی کرد.
❇️ چندی پیش نیز رهبر انقلاب تأکید کردند: کتاب «خاطرات سفیر» را توصیه کنید که خانمهایتان بخوانند.
#روایت
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#معرفی_کتاب
آیا با ناداستان آشنا هستید؟
🖊 رفقا نمیدونم تا چه حدی با فضای #ناداستان آشنا هستید.
یکی از اقسام ناداستان جستار یا همون روایت شخصی از وقایع روزمره یا هر موضوع دیگه ای هستش.
این قسم نوشته ها ، اگر به قلم یه نویسنده خوب باشه، بسیار خواندنی و خواستنی هستن و میتونین وقت های بیکاری تون رو باهاش به شکل فوق العاده ای پر کنید.
💯 از جمله این نوشته ها، روایت هایی هست که در کتاب کآشوب و رستخیز منتشر شده اند.
این روایت ها (مجموعا ۴۷ روایت) رو اشخاص از اون قسمت از زندگی هاشون نوشتن که مربوط به امام حسین ع و مجالس روضه و اینهاست.
تجربه هایی که مشابهش رو ما هم داشتیم و برای همین واقعا خوندن شون لذت بخش و حتی تاثیر گذار هست
از بین اینها نوشته های خانم #نفیسه_مرشدزاده خیلییییی عالی هست.
پیشنهاد میکنم هر دو تا کتاب رو بخرید و بخونید.
این دو کتاب رو نشر اطراف چاپ کرده، #نشر_اطراف کتاب های باارزش با این سبک خیلی چاپ کرده ، از جمله کتاب: هفته چهل و چند و کتاب پروژه پدری.
قیمت هاشونم مناسبه، و البته نسخه الکترونیکش هم توی طاقچه و طاقچه بینهایت هست.
بخونید و لذت ببرید و از فضای مجازی فاصله بگیرید و وارد فضای دل نشین کتاب بشید.
✔️ اندیشگان
#ادبیات
#ناداستان
#روایت
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔻زیادهخواهی یک زائدۀ رقیق؛
توهمات بدنۀ اجتماعیِ تجددی
✍️ مهدی جمشیدی
۱. برخی تصور میکنند که چنانچه روایت جنبشی از اغتشاشات سال گذشته ارائه کنند، به فتح بزرگی دست یافتهاند و توانستهاند آن را تثبیت و تکریم کنند، درحالیکه مسأله، «جنبش» یا «ناجنبش» بودن این واقعیت نیست، بلکه مسألۀ آن است که «هویت» اغتشاش، قابلدفاع نیست. این اغتشاش، چه جنبش اجتماعی باشد و چه نباشد، کمترین نسبتی با «حرکت تاریخی جامعۀ ایران» نداشت و به همین دلیل نیز از سوی مردم با استقبال روبرو نشد. تصمیم تاریخیِ جامعۀ ایران، آن نیست که در اغتشاش سال گذشته نمایان شد، بلکه باید این واقعیت را یک «زائده ناروا» و «تکۀ نچسب» تلقی کرد که ریشه در بیرون از نظام اجتماعی ما و قواعد آن داشت؛ به این معنی که جامعهزاد و مردمبنیان نبود و از عالَم و افق تاریخی دیگری بر ما تحمیل شد. آری، نباید انکار کرد که تجدد در جامعۀ ایران، بدنۀ اجتماعی دارد و توانسته سبک زندگیِ متجددانه در این لایه بسط بدهد، اما در عین حال، نباید غفلت کرد که این لایه، حداقلی و ناچیز است و نمیتواند جوشش درونی و حرکت خودبنیان جامعۀ ایران را نمایندگی کند. برخلاف این تحلیل، نیروهای تجددی در عرصۀ فکری و رسانهای، همواره کوشیدهاند این خُردهحرکتهای نمایشی و بیریشه را به عنوان انتخابهای تاریخی و کلانچالشهای اجتماعی، معرفی و القا کنند که جامعۀ ایران، دچار شکاف و تنش شده و بحرانهای هولناکی را تجربه خواهد کرد. نهفقط جامعۀ ایران، بلکه هیچ جامعۀ دیرینه و مستحکمی با چنین تلاشهای سطحی و زودگذری، دچار ازجاکندگی و زوال نخواهد شد؛ همچنانکه حاکمیت سیاسی نیز به دلیل همگونی با بافت فرهنگیِ جامعۀ ایران و برآمدن از اقتضاهای هویتی آن، مبتلا به شکاف با جامعه نشده است. گفتهها و برداشتهایی که این سو و آن سو عرضه میشوند و بر طبل فروپاشی و انحطاط میکوبند، واقعیتی جز روایتپردازیهای معوج ندارند و از باطن جامعۀ ایران حکایت نمیکنند؛ باطنی که در اغتشاش سال گذشته از لحاظ عدمی و منفی، خودش را نمایان کرد.
۲. مسأله این است که بدنۀ اجتماعیِ تجددی، احساس کرد که میتواند در برابر انقلاب و ارزشهای هویتبخش جامعۀ ایران، گردنکشی کند و خود را بر آنها تحمیل کند و بر اساس همین احساس خام و برآورد نسنجیده نیز از فضای مجازی پا بیرون نهاد و به خیابان آمد، اما ناکام و سرخورده بازگشت. این بدنه در حرکت اخیر خویش، به دلیل «خودافشاگریهای فرهنگی» - که البته چارهای نیز جز آن نداشت - ماهیت تجددی خویش را آشکارتر کرد و نشان داد میخواهد جامعۀ ایران را به سوی اباحهگری و ولنگاری سوق بدهد و تمام خطوط قرمز ارزشی را درنوردد. این در حالی است که مردم با وجود تنوّعها و تکثّرهایی که دارند، همچنان به معیارهای ارزشی، معتقد هستند و حاضر نیستند با جریانهای سخیف فرهنگی، همراهی کنند. این «ناهمراهی» و «گسستگی»، خودش را در متن اغتشاش نشان داد و در نهایت نیز بدنۀ اجتماعیِ تجددی، در خیابان تنها ماند و گریخت. توقع این نبود که پس از آن همه تبلیغ و روایت و تخریب و واسازی، حداکثر ده درصد زنان ایران به کشف حجاب رو آورند، بلکه تخمینهای دشمن حاکی از این بود که جامعۀ ایران، دوپاره خواهد شد و نیمی از زنان، حجاب را کنار خواهند نهاد. اکنون با وجود گذشت یک سال، همچنان عدد قبلی پا بر جاست و پیشروی نداشته است. این امر نشان میدهد که حجاب، انتخاب درونی و فرهنگیِ مردم ایران بوده است، نه برخاسته از اجبار و سرکوب و قانون. اگر در گذشته، چنین گفتهای فاقد پشتوانۀ عینی بود، امروز میتوان با قاطعیت سخن گفت و دربارۀ انتخابها و جهتگیریهای خودخواستۀ این جامعه سخن گفت.
۳. اصرار و تأکید همیشگی آیتالله خامنهای بر انسجام درونی جامعۀ ایران و همراهی آن با نظام جمهوری اسلامی، چهبسا ریشه در چنین فهمی از جامعۀ ایران و نیروهای مخالف داشته باشد. ایشان در طول دورۀ اغتشاش، هرگز به باجدهی و عقبنشینی رو نیاورند و حاضر نشدند نیروهای اغتشاش و هواداران سیاسی آنها را به رسمیت بشناسند و وارد روند دادوستد با آنها بشوند، بلکه برعکس، قاطعانه موضعگیری کردند و آنها را مردم نخواندند؛ چنانکه عملشان را نیز مصداق اعتراض اجتماعی قلمداد نکردند. جریان اغتشاش، گمان میکرد که با حملۀ مستقیم و تهی از اخلاق و ادب به رهبر انقلاب، حالت استیصال و سرگشتگی ایجاد خواهد کرد، اما چنین نشد و مواجهۀ قاطع، به فصل اغتشاش پایان داد.
#روایت
#فهم_اجتماعی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
فرق مهسا و آرمیتا در ۳ کلمه است:
داشتن روایت اول!
روایت اول مهسا را دشمن نقل کرد
و روایت اول آرمیتا را رسانههای داخلی...
این است جنگ روایتها
#آرمیتا
#روایت
#ویراستی_ها
☑️@VIRASTYHA
🔘 سقلمه
✍️ محمد صدرا مازنی
شب گذشته در مسیر پیادهروی فروشگاه شیک و امروزی که اقلامی چون بازیهای فکری و البته کتاب دارد، توجهم را جلب کرد. قبلا هم یکی دوباری از این فروشگاه دیدن کرده بودم. فروشگاهی با نام «ذهن برتر». بازیهای فکریاش بر کتابهایی که به زیبایی چیده شده بود، غلبه داشت. جمعیت خوبی هم داخل فروشگاه بودند. اینکه چه میزان از این جمعیت بینندهاند یا خریدار، اطلاع ندارم. گاهی فروشگاه محلی برای سرگرمی و وقتگذرانی میشود! به سمت قفسههای کتاب رفتم. جنس کتابها اغلب خودیاری بود. عمدهی این کتابها را در همه کتابفروشیها میتوان دید. از رمانهای کلاسیکی چون برادران کارامازوف داستایوفسکی و آنا کارنینای تولستوی تا داستانهای پست مدرنی نظیر جزء از کل استیو تولتز همه جا دیده میشوند. اینجا اما با یک نظم خاصی چیده شده بود. با چاپ نفیساش شبیه یک دکوری زیبا بود، احتمالا به خانوادههایی که کتاب را برای کلاس و نمایش میخرند، گرا میداد: «من گزینه مورد نظر شما برای اتاق پذیرایی هستم!»
چشمم به محموعهای از کتابها افتاد که قطع و طرح جلدشان شبیه هم بودند. یکی را به دست گرفتم. «سقلمه»! کتابی که یکی دوسال قبل در کتابفروشی دیده بودمش، اما امکان خریدش فراهم نبود. بعد هم بهکلی فراموشش کردم. اما اینجا سقلمه خلاصه شده بود. باقی کتابها نیز تلخیص شده بودند. نشر مات که برای اولین بار دیدمش، ابتکار این «کار تمیز فرهنگی» را بهنام خود ثبت کرده بود. عنوان مجموعه کتابها مینیبوک بود. به یاد سالهای دور افتادم. یکی از ناشرین، کتب مشهور و با شمارگان بالا را در قطع پالتویی منتشر میکرد. بازار پخشش هم خوب بود. علاوه بر کتابفروشی، در سوپرمارکت و داروخانه و رستوران هم فروخته میشد. همه جا کتابفروشی شده بود و میشد آن مجموعه از کتابها را تهیه کرد.
چند کتاب مشهور را از این مجموعه تهیه کرده بودم.
کتاب سقلمه که راهی برای بهبود تصمیمات درباره تندرستی، ثروت و خوشبختی است، توسط ریچارد تیلر و کاس آرسانستین نوشته و معصومه عامری آن را ترجمه کرد. همچنین در ۷۰ صفحه تلخیص شد. ای کاش نام بزرگواری که تلخیص این کتاب بر عهدهاش بود را هم ثبت میکردند. برای اینکه خلاصهنویسی هم یکی از مهارتهای پژوهشی است که ارزش و اعتبار خودش را دارد.
امروز، وقتی که برای شرکت در شورای علمی جشنواره علامه حلی کرج راهی آن شهر بودم، سقلمه را باخودم همراه کردم و در راه بازگشت از مأموریت بهمطالعهاش مشغول شدم. در این کتاب نحوه تصمیمگیری غیرمنطقی و انتخابهای غیرعقلانی مردم بررسی شدهاست.
سقلمه را چندگونه معنی کردهاند که یکی از آنها به معنی ضربهای است که با مشت بسته به پهلوی کسی بزنند، ضربه هشدارگونه برای توجه دادن به انجام یا ترک کاری!
تیلر برنده جایزه نوبل اقتصاد در کتاب سقلمه، به همراه دیگر نویسنده کتاب با استفاده از علم روانشناسی و جامعهشناسی سعی کردند تا کارکردهای صحیح علم اقتصاد رفتاری را به مخاطبین خود آموزش دهند. کتاب حاضر پرفروشترین کتاب نیویورکتایمز با بیش از یک و نیم میلیون نسخه فروش شد و عنوان بهترین کتاب سال را از سوی اکونومیست و فایننشال تایمز دریافت کرد
نظیر این کتاب، آثار دیگری هم تولید شده بود که برخی از آنها را در فرصتهای پیادهروی بعدی تهیه میکنم!
#روایت
#جامعه
#جهاد_روایت
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🌐 اینترنت سر راهی!
✍️ محمدجواد رحمانی
با زحمت و رنج فراوان توانسته بود آپارتمانی بخرد به مبلغ 185 میلیون تومان، این داستان مال عهد دقیانوس نیست، تا قبل از تاراج اقتصاد مملکت و جیب مردم بدست حسن فریدون و داروستهاش با همین پولها میتوانستیم صاحب خانه شویم.
همان روزهای ابتدایی که هنوز اثاثیه منزل هم کامل چیده نشده بود به مرکز مخابرات رفت و درخواست اینترنت خانگی داد. در برگه درخواست اینترنت، موردی بود که به صاحب امتیاز خط اینترنت اجازه دانلود نامحدود میداد و او مجبور نبود بین بستههای ماهانه و سهماه و .... سرگردان باشد. با خود فکری کرد و تیکش را زد.
آنقدر ناشی و ناوارد بود که نمیدانست و نه به گوشش خورده بود که وایفای خانه رمز میخواهد و الا برخی همسایگان و رهگذران بیانصاف، مهمان دائم و ثابت این اینترنت مفت و مجانی میشوند. همانها که همیشه از دزدی و اختلاس فلان مدیر و وکیل مینالند خود پادشه دزدانند به وقت لزوم. آب ندیدهاند والا شناگران قهاری هستند.
خلاصه آنکه صاحب خط چه میدانست که موش نه بلکه گله موشی به انبار اینترنتش لانه کردهاند.
ناگهان با قبض نجومی غافلگیر شد و برق از سه فازش پرید. قبضی سنگین و کمرشکن. هرچه دوید تا بلکه ثابت کند او مصرف کننده نبوده؛ اما در آخر مجبور به پرداخت شد.
خانهای که هنوز طعم شیرین مالک بودنش را نچشیده مجبور شد عروسِ نامروتی و سوء استفاده همسایگانش کند.
#روایت
#روابط_اجتماعی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#روایت
✔️ خواندنی درباره امام موسی بن جعفر(ع)
🔹موسى(علیه السلام): إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ غَضِبَ عَلَى الشِّيعَةِ فَخَيَّرَنِي نَفْسِي أَوْ هُمْ فَوَقَيْتُهُمْ وَ اللَّهِ بِنَفْسِي»؛
🔰ابو الحسن موسى عليه السّلام فرمود: به راستى خداى عز و جل بر شيعه خشم كرد و مرا مخير كرد يا خود فدا شوم يا شيعه،بخدا من با دادن جانم آنها را حفظ كردم.
مرحوم مجلسی در شرح روایت می نویسد؛ «اینکه خداوند بر شیعه غضب کرد احتمالا بخاطر یکی از این دو دلیل بود.
1️⃣ بخاطر اینکه شیعه تقیه را ترک کرد و امر امامت را منتشر کرد و خداوند نیز امام کاظم علیه السلام را بین اینکه شیعیان کشته شوند و بین محبوس شدن امام و قتل امام مخیر کرد.
امام کاظم علیه السلام بلاء را بر جان خویش قبول کرد
2️⃣ بخاطر اینکه شیعیان در امر اطاعت و اخلاص در اطاعت از امام نداشتند که امام علیه السلام بلاء را بر جان خویش قبول کرد»
📚منابع:
1):الکافی ج 1، ص 260
2)مرآة العقول ج3ص 126
✍️ این نکته یک نکته جدی ست که «ولیِ» جامعه بواسطه عمل اعضای جامعه، در معرض بلا قرار می گیرد... بالخصوص اگر آن اعضا از خواص جامعه باشند.
🖌احمد اولیایی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔻ابهام دانشجویی
✍️ مجید ابطحی
دانشگاه تبریز، دانشکدهی علوم انسانی و اجتماعی؛ آن زمان کاخ سفید هم میگفتند!
۱۵سال پیش وقتی وارد این دانشکده شدم تصور نمیکردم روزی با لباس روحانیت دوباره همین جا بیایم.
امروز خاطرات دوران کارشناسی را مرور میکنم، قدم به قدم این دانشگاه برایم خاطره است، از سلف و ساختمان مرکزی و مسجد دانشگاه گرفته، تا سینمای دانشگاه و کتابخانه مرکزی و ژیمنازیوم و... .
🔹فارغ از همهی اینها آنچه الان در ذهنم برجسته است، ابهامی ست که در طول ۴سال دانشجویی همیشه با من بود، ابهام در هدف که آخرش قرار است چهکار کنم؟ ابهام در هویت که نقش من دراین جامعه چیست؟ ابهام در رشته و چندین ابهام دیگر... .
باخودم میگویم دانشجویان امروز هم همین ابهام را دارند؟ کاش جواب منفی باشد، اما بعید است!
همان استادان و همان نظام آموزشی و همان نهادهای فرهنگی، دغدغهی هویتدهی به دانشجو را دارند؟ اصلا هویت دانشجو را چگونه تعریف میکنند؟ درسِ خوب؟ نمرهی خوب؟ مدرک خوب؟ و... همین؟ از نگاه تمدنی چه خبر؟
دانشجویِ زمان ما که در این فضاها نبود، الا تعدادی از بچههای بسیج و حوزهی دانشجویی!
🔹با کمی اغراق میتوانم بگویم آوردهی علمی و مادیِ ۴سال رشتهی مدیریت جهانگردی(گردشگری) در دانشگاه تبریز، برای من، نه همه، تقریبا هیچ بوده؛
تقریبا را هم برای این گفتم که تجربههای زندگی با دانشجوها و اساتید مختلف را، اولا اندوختهای مفید میبینم که هنوز هم به دردم میخورند ثانیا از مهمترین دستآوردهای حضور در دانشگاه برای یک طلبه همین است که بداند "دانشگاه خبری نیست!"
#هویت #تمدن
#روایت #تبلیغ_مکتوب
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔵 مردم؛ مرد میدان کشورداری
🔹روایتی تلنگرآمیز به کاندیداهای محترم
✍️ ولی معدنیپور
‼️تعجب نکنید، نتیجهگیری من از مناظرات شش کاندیدای محترم ریاست جمهوری: کاندیداهای انتخاباتی از صبر و نقش مردم بی اطلاعاند!
♨️ من بچه محلهای هستم که مادر عزیزم برای شستن لباسهای بچهها تا دم چشمه میرفت و رخت میشست در سرما و گرما، یادم هست که یک کاسه ماست به همسایه میدادیم و چند تا پیاز از همسایه می گرفتیم. برای خوردن سحری نگران بودیم بچهها بیدار نشوند؛ چون غذا کم میآمد و موقع افطار یک هندوانه از سرمزرعه قرض میگرفتند و بچهها را به بهانه فوتبال بیرون میفرستادند تا افطار کنند. اما از آن روزها چهل و شش سال گذشته است.
🔅هم اکنون نیمه شب اگر درد سختی داشته باشیم، در کمترین زمان آمبولانس جلوی خانهی ما میآید، همراه با یک پزشک. تمام جادهها آسفالت هستند، همه خانهها برق دارند، گاز دارند. استخر بزرگی در نقاط مختلف شهر، تالار برای عروسیها، مراکز درمانی بزرگ، سدهای پرآب، ورزشگاه های بزرگ و کوچک، بوستان و مراکز خرید و تفریحی متنوع؛ همه را داریم به چشم میبینیم.
🔻روزگار ما پولدارها ماشین داشتند، الان بیشتر مردم ماشین دارند. خیلی از هم محلی های ما الان خانههای ویلایی با امکانات بالا ساختهاند.
🔹 یادم میآید چشم من و همکلاسیها کمتر میوه میدید؛ این روزها آنقدر میوه و خوراکی هست که نمیدانیم کدامش را انتخاب کنیم. امروز محله ما تبدیل به یک شهرک پرامکانات شده است.
🔶 من از این کاندیداهای محترم سؤالی دارم!
🔺آیا تمام این امکانات در یک دولت طراحی و آماده شده است یا همه دولتها تلاش کردند؟ چرا طوری برخورد میکنید که انگار همه دولتها خواستهاند کشور را به غربیها بدهند و قرار است شما نجاتبخش باشید؟ چرا فکر می کنید کشور فقط با شش نفر ( کاندیداهای محترم) میخواهد درست شود و یا خراب شود؟ پس مردم کجایند؟ همین مردم با صبرشان کشور را آباد کردند این را بدانید شما همین که امانتدارِ داشتههای مردم باشید کافی است؟ مردمی که من میگویم متشکل از یک کارگر شهرداری است که تمام خیابانهای ما را تمیز نگه داشته تا فرماندار، استاندار، مدیران که همه برادران و خواهران هم در یک کشور هستیم. در این میان چندنفر انگشتشمار ممکن است دزدی کنند. برای یک بینماز چرا مسجد را تعطیل میکنید؛ چرا ناامیدی و ناتوانی منتشر میکنید.
حرف آخر: لطفا تلاش نکنید، من از این کشور ناامید نمیشوم .
#سیاست #مردم
#روایت #انتخابات
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
همدلی_کودکانه
✍ دکتر سیدموسی موسوی در کانال رسالتنا نوشت:
اندیشمندانِ روانشناسی کودک قائلاند کودک در سن هفت هشتسالگی شروع به ایجاد یک ویژگی بسیار مهم در زندگی میکند؛ آن ویژگی همدلی است، کودکان در این سن توانایی درک دیدگاههای دیگران و یادگیری نحوه مدیریت بهتر احساسات خود را توسعه میدهند و همدلتر میشوند.
باتوجه به این نکته، یکی از صحنههای زیبای تربیتی در #پیادهروی_اربعین همدلی کودکان خردسال با بزرگسالان است.
حتما در این سفر لذتبخش، بچههایی را میبینی که رو به زوّار ایستاده و دستشان را بالا میبرند و با صدای بلند فریاد میزنند: «لبیک یا حسین، لبیک یا حسین»؛ یا بچههای کوچکی که دستمال کاغذی یا لیوان پخش میکنند، یا اینکه ملتمسانه شما را به موکب عشق دعوت میکنند تا برای بشقابی غذا و ماء بارد مهمانشان باشی.
اینجاست که یکی از جنبههای انسانسازِ تربیتی در #اربعین حسینی را به چشم میبینی که چقدر کودکان در این سن و سال مهارت همدلی میآموزند.
#اربعین
#روایت
#نویسندگان_حوزوی_آذربایجان_غربی
@howzavian_westazarbaijan
#روایت
✍حکم ثانویه...
نزدیک به یکسال بود که عبور و مرور از آن خیابانِ همیشه مرده را بر خود حرام کرده بودم؛ اما دعوت رفیق خوش قریحهام به صرف نهار مرا ایجاب کرد تا کمی با او قدمی بزنم و دمی در کنارش غزلی بشنوم.
حکم ثانویه را صادر کردم و با انشاءالله بادمجان است، همقدم حضرت دوست شدم.
از میان درختان پارک، آهسته گام بر میداشتیم. دیدن عاشقانههای آرام، برای رفیقم سخت و ملال آور بود. نفسی عمیق کشید و " ای کاش" گویان پشیمان از آمدن به پارک!
تاسف او زیر عینک قاب مشکیاش، مرا نیز متاثر ساخت. متاثر از لحظاتی که بعد از فتنهی تنبانهای بیجان و روسریهای بر زمین افتاده، خیابان را بیابان ساخته بود و عشق را جامهی تنفر پوشانده بود.
نرسیده بر سر خیابان به رفیقم گفتم که یکسالی میشود پای خود را قلم کردهام تا مبادا قدم عابران، رهزن ایمانم شود...
کلامم به پایان نرسیده بود که حلالزادگان، حرمت حکم ثانویهام را روا ندیدند و با لباسی از عریانی، رهزن افکار خوشبینانهام شدند.
کالبد جسمانی زن، در نظر افتاده بود و هویت پنهانی او از نظر افتاده!
دوست، خودش را سرزنش میکرد که چرا اکنون و چرا حالا؟
حالا که تو دعوت مرا پذیرفتی و حکم جواز دادی، باید سر و کلهی سارقان روح پیدا شود؟ آن هم وسط ظهر که کاسبان آروق دیزیشان بلند است و کارمندان صدای خوروپفشان؟!
دیده ندیده از پلههای کبابی پایین میرفتیم و ناخوشنود از خیابانی که نظرگاه شیطان گشته بود. نظرگاهی که روزی قدمگاه مراجع و عارفان طریق حق بودند...
در افکار پراکندهاش غوطه میخورد و سخنی چند بر زبانش میراند که چه میشد اگر با صراحت لهجه، خسارت به روح و روان را از آنان طلب میکردیم؟!
لبخندی بر لبانم نشست و او را در دلم ستایش میکردم که خوشا به غیرتش و بدا به غیرتشان...
همانها که حلال خدا را حرام کردند و حرام خدا را با الفاظ فرنگستانیشان حلال شمردند...
همانها که با تابلوهای مغازشان به غربیها ok دادند تا غیر آن را بیکلاسی و اُمُّلیسم بشمارند. همانان که صفائیهی قم را به کلبهی احزان مومنان مبدل ساختند.
✏علی عسگری
@howzavian_qom
📮روایت مظلومیت هنر میخواهد
✍ میلاد حسنزاده
▫️مدتی قبل، یکی از دوستان، قطعه فیلمی از کودکی اهل غزه که بهطرز دلخراشی، بهشهادت رسیده بود را، در گروهی ارسال کرد. آنقدر تصویر جگرسوز بود که تا مدتی در شوک فرو رفتم. هرچند همين تأثیرپذیری، نیت منتشرکننده تصویر بود، اما متأسفانه از آسیب این حرکت خود اطلاعی نداشت.
➕روایت جنگ و روایتِ مظلومیت یک ملت دارای ظرافتهایی است که اگر رعایت نشود اثری وارونه دارد. انتشار حجم بالا از چنین ویدئوهایی، آسیبی بهنام حساسیتزدایی، در پی دارد.
➕مسئله حساسیتزدایی در روانشناسی رسانه درباره رفتار مخاطب به کار میرود. بنیان این مسئله، عادت و خوگیری به موضوعی پرتکرار در زندگی است. مثلا بر پایه این نظریه، با قرارگیری بیشازحد فرد در معرض برنامههای خشونتآمیز، از حساسیت او نسبت به تماشای خشونت کاسته میشود و نتیجه آن، بیتفاوتی و بیحسی عاطفی نسبت به قربانیان خشونت و حتی حقوق طبیعی آنان است. به چنین پیامدی حساسیت زدایی (یا خوگیری) نسبت به خشونت گفته میشود. حساسیت زدایی، هم در جریان زندگی واقعی موضوعیت دارد و هم در مورد صحنههای خشونت آمیز صادق است. نظر بر این است که مدتی پس از خوگیری و عادت به دیدن صحنههای خشونت آمیز کم کم تأثیر رقّتبار این گونه صحنهها از بین خواهد رفت و در نتیجه همدلی نسبت به قربانی کاهش خواهد یافت. آنانی که میزان خشونتی را که در دنیای واقعی جریان دارد ناچیز برآورد میکنند ممکن است به بی حسی عاطفی مبتلا شده باشند.
➕مرحوم آیت الله فاطمینیا میفرمود:
«هنگام مصیبت خواندن یک قدری پردهپوشی داشته باشید. همه چیز را نگویید. من استادی داشتم، می گفت بعضی روضه ها را در تمام عمرم فقط یک بار خوانده ام آن هم در روز عاشورا! باید حال مجلس را نگاه کرد. حالا چون چهار نفر نشسته اند بیاییم مصیبت ظهر عاشورا را بخوانیم؟ نمی گویم مصیبت نگو اما یک قدری پرده برداری کن. مصیبت شش ماهه را حتما کامل نگویید! مواظب باشید، من چهل سال منبر رفتم، خدا مرحمت کرده است، دستم را گرفته تا حالا مصیبت مکشوف نخوندم! یک وقتی در نجف یک روضه خونی بوده، می گویند این روضه حضرت علی اکبر سلام الله علیه را خیلی تند خوانده بود، بعد یکی از بزرگان با خبر شده بود که وجود نازنین حضرت زهراء سلام الله علیها ناراحت هستند و فرموده بودن: بگو انقدر دل ما را نسوزان!»
➕لازم است یادآور شوم، منظورم این نیست که مظلومیت غزه را روایت نکنیم، بلکه باید هوشمندانه روایت کنیم. در این زمینه پیشنهاد میکنم #مستند "۲۰ روز در ماریوپُل" را ببینید. در این مستند _با اینکه اقدام اوکراین برای پیوستن به ناتو سبب جنگ بود_ اما کارگردان جنگ را بسیار هنرمندانه به نفع اوکراین روایت کرده، تصاویر دلخراش و با خشونت بسیار بالا را منتشر نکرده و با سانسور بعضی جملات و صحنهها عزت ملت اوکراین را حفظ میکند.
#غزه #روایت
#نویسندگان_حوزوی
@howzavian_alborz
#روایت
#اختتامیه_کتاب_سال_بانوان
برای لحظاتی رفتم پشت صحنه تا از خانم صالحی هم چند خطی بنویسم .
دیدم آنجا همه دارند گریه می کنند.
اولش فکر کردم شاید این خانم روسری سبز فشارش بالا و پایین شده یا قندش افتاده که حالش بد است ...
نمیدانستم دارد گریه میکند.
او نقاش پرتره شهید نصر الله بود که ظاهرا برایش خبری آورده بودند.
از جمله فعالیتهای بانوان جامعه که گزارشش را در آن دیدار خصوصی خدمت حضرت آقا بردند فعالیتهای هنری بانوان و از جمله همین نقاشی بود.
نقاشش وقتی فهمیده بود با اینکه خودش آنجا نبوده اما نقاشی اش به دیدار رسیده و مورد توجه آقا قرار گرفته اشکهایش جاری شده بود.
به قول عزیزی "کار خوبه خدا بسازه.."
و خدا برایش ساخته بود.
🖊سرکار خانم غلامرضاپور
https://eitaa.com/ketabbanvan02