eitaa logo
نویسندگان حوزوی
4.2هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
611 ویدیو
205 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🍃#شبکه_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه شما فاضل ارجمند 🌱 یادداشت شما با این مشخصات پذیرش می‌شود ۱. نام و نام خانوادگی... ۲. از استان ... ۳. نشانی کانال شخصی @Jahaderevayat 🚫 این صفحه تبلیغ و تبادل عمومی ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️ تعارض ظرف و مظروف ✍️ حسین کاوه 🔹 نوع و شکلِ لباس و خانه نمایانگر ماهیت اندیشه، فرهنگ و سبک زندگی انسان و خانواده هستند. 🔸 لذا یکی از مظاهر مادی و فیزیکیِ تجلّیِ هویتِ هر تمدنی در کالبد پوشش و ساختمان آشکار می‌گردد. 🔺 محتوا که جای خود اما اگر قالبهای تحمیلی فرهنگ غرب بر پیکرۀ جامعه را نزُداییم استحاله خواهیم شد. @HOWZAVIAN
«سفوف» خوشمزه محله‌ی ما ✍️ بهروز دلاور، عضو تحریریه‌ی مدادالفضلاء در محله ما دارویی به نام «سفوف» با سین، معروف است که برای درمان شکم درد خیلی سریع عمل می‌کند. از سال های دور که عزم جدایی از خانواده را می‌کردم، مادرم یک شیشه کوچک را پر از «سفوف» می‌کرد و چه شکم دردهایی که با این پودرهای خوشمزه خوب شده است! شاید باور نکنید؛ اما در سال های حجره نشینی که یادش بخیر باد، گاهی که رفقا شکم درد سراغشان را می‌گرفت، یاد شیشه سحر آمیز «سفوف» ما می افتادند. شما نمی دانید؛ اما خدا خوب می‌داند که «سفوف» چه می‌کند؟! اصلا درد شکم سفوف را که از دور می‌بیند فرار می‌کند. هر چند حال سفوف‌های محله ما خیلی خوب و عالی است؛ اما دلم بدجور نگران «صفوف» نظام جمهوری اسلامی ایران است. دو رویکرد در مدیریت سازمان‌ها و نهادهای حاکمیتی وجود دارد: ۱. مدیریت ستادی. در این رویکرد مدیر می‌کوشد که مرکز فرماندهی را متناسب با اهداف سازمان به شکل منسجم و قوی راهبری کند. کارآمدترین نیروها را برمی‌گزیند. زیرا معتقد است اگر ستاد قوی عمل کند، «صفوف» خودشان را با ستاد هماهنگ می‌کنند. بنابراین نیازی به برقراری ارتباطات صمیمانه با صفوف نداریم. ۲. مدیریت صفی: این شیوه حکمرانی دقیقا بر خلاف رویکرد قبلی است. مدیر در این رویکرد اهتمام خود به تقویت «صف» می گذارد. معتقد است این صفوف هستند که مصوبات سازمانی را اجرا می‌کنند. پس چرا باید آن ها را به حال خود رها گذاشت. بنابراین «صفوف» را به عنوان سرمایه های خود شمرده و ارتباطات عمیقی با آن‌ها برقرار می‌کند. در این میان رویکرد سومی نیز قابل تصور است و آن جمع میان دو رویکرد است. غالب مدیران در روزگار فعلی رویکرد اول را انتخاب می کنند. به همین خاطر است که «صفوف» جمهوری اسلامی طعم خوشمزگی «سفوف» محله ما را ندارد. شاید به همین علت است که ارتباطات مردمی مدیران بسیار بسیار ضعیف است. آنقدر در اتاق های تاریک تصمیم گرفته‌اند که به قدری که باید شاهد انحنای لبخندها در میان مردم نیستیم و این یک آسیب راهبردی و تمدنی محسوب می‌شود؛ زیرا به مرور زمان شکاف میان صف و ستاد را ایجاد می‌کند. آقای مدیر مراقب«صفوفت» باش! (اگر بخواهیم ایران را با بسیاری از کشورهای دیگر در زمینه توجه به صف بسنجیم نمره بسیار خوبی خواهد گرفت. اما اگر نسبت به وضعیت مطلوب ارزیابی کنیم نیاز است برخی مدیران نگاه و عملکردشان تغییرات جدی داشته باشد. به طور خاص مدیران میانی استان ها.) @HOWZAVIAN
💠 سفرنامه اربعین ✍️ فاطمه وجگانی قلم به دست گرفتم تا بنویسم از اینهمه عجائب، از ‌چادرهای خاکی، از کوله های سنگین، از پاهای آبله زده، از رنگ پریده ی دخترکان و لبهای خشکیده ی کودکان، از مرواریدهای سفید چشمان پیرزنان، از کمر خمیده ی کهن مردان ... خورشید نای ماندن در آسمان را ندارد، آمده است روی زمین، فرش کربلا را گرمتر می کند تا کربلا معنای سوختن و سوزانیدن را بهتر پیدا کند. جوهر قلم نیز روان شده است و مینویسد از سنگریزه های داغ، از فرط تشنگی زائرینی که پشت مرزها دل به این سنگها سپردند و دلشان ناله ی آب آب را دارد. همه جا را دود میبینند، هر لحظه ناله ی زینبی دارند و زمزمه شان السلام علیک یا ابا عبدلله است. دَم در سینه ها حبس شده و التماس نفس دارند. آب موجود است اما تشنگیها سیراب نمی‌شود. راستی چرا!!!! آب خجل است از روی عباس و سکینه... مینویسم از فوج جمعیت های زمینی و فوج فوج ازدحام آسمانی ها همه آمده اند تا قبة الحسین علیه السلام را زائر شوند. انگار عرش خدا آنجاست. از صف‌های طولانی و صداهای درهم برهم لبیک یاحسین، لبیک یا عباس تا آسمان هفتم شنیده میشود. اینجا کربلاست السلام علی ساکن کربلا مینویسم از هزار و یک حقیقت نانوشته از کربلا نوری که ساطع است از قبة الحسین و صدای بال ملائک برای ارادت زیارت الحسین، صدای شیون و فغان آنها گوش ملک و ملکوت را باخود همراه کرده است. نوری که از سلسله ی ولایت پذیری عباس بن علی بخصوص در شارع عباس، حرارت دل مشتاقان را بی تاب میکند و ذکر یا عباس جیئ بالماء لسکینه را زمزمه میکنند. انعکاس نور در نور و حرم در حرم و بین الحرمین را تافته ی جدا بافته ی این قطعه میکند. دل هر زائری بسمت کف العباس و علقمه و دشت فرات در یک سو و در دیگر سو به مخیم و تل زینبیه متوجه میشود. مینویسم از زائرینی که دست بالا برده و ذکر لبیک یا حسین را بر لب دارند، گاه سر به گریبان برده و خود را در آیینه ی جمال امام محو میکنند و باران سیلاب از گونه هایش جاری است، گاه آنقدر آرام اند که خودش فکر میکند نکند سنگ دل شده است!! مینویسم از 72 ستاره ای که گِرد خورشید طواف کردند و خود را در جوار حرارت او جای داده اند.از علی هایش که اصغرش بر سینه و اکبرش در پایین پایش. از حبیبش که دوبار زیارت میشود و از حرّش که چند قدم آن طرف تر است. صدای پای جابر و عطیه میاید. خودر را در نهر فرات شسته و با قلبی شکسته خود را به محبوبه اش رسانده. صدای زنگ قافله با سواران رنجور و خسته دل، کجاوه های زینب و سکینه بدون رقیه.... با دلی پر از داغ و غم از دور میاید. حقیقت مشائیه، فاصله نجف تا کربلا وصل به امام است. پیاده های اربعین می آیند، روز به روز ازدحام جمعیت با زبان های فارس و عرب و ترک و... کربلا را کربلایی میکند. امام زنده است و اربعین تجدید عهد با حقیقت حسین است. حسین علیه السلام تازه شروع شده است. باید نوشت از هزاران زیبایی و عبرت در این سفر که جوهر قلم تمام شده است، نا نوشته ها می ماند تا دیگران بنویسند. @HOWZAVIAN
🔍 تنازعات جدی تمدنی ✍️ محمدحسین مطهری ✴️امروز دنیا و از جمله جامعه‌ی خودمان، درگیر چالش‌های جدی است؛ 🔺فقر و نبودعاطفه و تنهایی و احساس‌پوچی و بیماری‌های روانی و طلاق و بیماری‌های جنسی و اعتیاد و اختلاس و جنگ و بایکوت‌رسانه‌ای و فروپاشی خانواده و ظلم پذیری و خودکشی از جمله‌ی چالش‌های دنیاست. 🔹در بحران مسئله‌ها و چالش‌ها و تنازعات جدی تمدنی، آیا اسلام راه حلی برای نجات عالم دارد؟ 🔹آیا اسلام پاسخگو، می‌تواند در تغییر موازنه‌ها، توانمندی خود را به جهان تشنه و ناامید نشان دهد؟ 🔹آیا اسلام پاسخگو، می‌تواند مکتب و نظام و احکام و آموزه‌های نجات‌بخش خود را به عالم اثبات کند؟ 🔹آیا مکتب اسلام می‌تواند کارآمدی ساختارمند خود را بعنوان یک الگوی بِکرِ فراموش شده، ولی مجرب و نتیجه‌بخش، به جهان امروز معرفی کند؟ 🔹آیا ما در نشان دادن توانمندی اسلام برای نجات و احیا، نقشی داریم؟ @HOWZAVIAN
🔶 دیالکتیک امید و ایمان ✍️ حجت الاسلام دکتر حبیب الله بابایی برخی از الهی‌دانان تأکید می‌کنند که بدون ایمان و معرفت ایمانی، امید تبدیل به یک اتوپیای مبهم و نامعلوم می‌شود، و بدون امید هم ایمان پاره پاره شده، و تبدیل به باوری ضعیف و زبون (fainthearted) و ایمانی مرده (dead faith) می‌گردد. تنها از طریق ایمان است که می توان راهی به سوی زندگی حقیقی پیدا کرد و تنها از طریق امید است که فرد می تواند خود را در چنین طریقی حفظ نموده و در آن استوار بماند. از این نظر، اگر ایمان منوط به امید می‌شود، آنگاه گناه بی‌ایمانی در ناامیدی نیز معلوم می-گردد. در واقع خدا با وعده‌ای که به انسان می‌دهد او را گرامی می‌دارد، ولی آنگاه که انسان چنین وعده ممکن در آینده را باور نمی‌کند، دچار گناه شده و باور خود را در معرض بی‌ایمانی قرار می‌دهد. در این بیان، ناامیدی برخاسته است از انتظار عجولانه و بی حساب از آنچه که خدا وعده داده ولی هنوز به نقطه کمال لازم نرسیده است. هر دو شکلِ ناامیدی که گاه به صورت توهم کمال ظاهر می-شود و گاه به صورت سرخوردگی خود را نشان می‌دهد، موجب می‌شود که امید کارکرد موثر خود را از دست بدهد و اساسا ایمان نیز از وجود آدمی رخت بربندد. این مضمون از «امید» و نسبت بین ایمان و امید و ربط بین کفر و ناامیدی در قرآن کریم نیز آمده است آنجا که می‌فرماید: «لا تیأسوا من روح الله انه لا ییأس من روح الله الا القوم الکافرون» (87 / یوسف). هرچند این آیه در مورد برادران حضرت یوسف علیه السلام است، لیکن تعبیر «انه» اشاره به کبرای کلی و اصل دینی دارد که شامل همه در همه زمان‌ها و مکان‌ها می‌شود. شایان ذکر است اساسا «قلمرو احتمالات و امکانات» در این دنیا با «قلمرو امید به تغییرات و تحولات» ملازم و منطبق است. هر میزان امید بیشتر و هرکجا خوش‌بینی به آینده عمیق‌تر باشد، تحولات و تغییرات رو به رشد هم بیشتر و رهایی از مشکلات ممکن‌تر خواهد بود. از سوی دیگر، هرمیزان ناامیدی‌ها (با تصور اینکه امور به پایان رسیده است) بیشتر شود، ممکن‌ها تبدیل به ناممکن می‌شود و بنیان هرتغییر و تحول بزرگی هم ویران می‌شود. امیدهای بزرگ به تحولات بزرگ و به رهایی از مشکلات بزرگ راهی خواهد بود برای تغییرات بزرگ در عرصۀ جهانی. چنین امیدی مبتنی بر ایمان‌های بزرگی است که می‌تواند در میان مردم بزرگ و یا انسان‌های بزرگ ظاهر شود و حرکت‌ها و جسارت‌های بزرگ و تطورات تاریخی را در مقیاس جهانی موجب شود. در مقابل، ناامیدی‌های بزرگ و یأس‌های کبیره نیز عملا اقدامات کلان را ناممکن نموده و راه‌های دشوار را عملا به راهی محال تبدیل می‌کند. تمدنی بودن مسئلۀ «امید» از همین‌رو حائز اهمیت است که تمدن‌ها همواره در بسترهای بحرانی و در نقطه‌های بزرگی از دشواری‌ها و سختی‌ها بروز و ظهور پیدا می‌کنند و اساسا گذر از این دیواره‌های ضخیمِ انباشته از ترس و یأس، جز با «ایمان و امید» شدنی نیست. بدین‌سان، در فرایند تمدن دینی باید بتوان امید را در مقیاس جهانی و در اندیشۀ معطوف به این جهان و مسئله‌های دنیوی ایجاد کرده و فرد و جامعه را نسبت به کنشگری در عرصه‌های تمدنی جسورتر و توانمندتر ساخت. @HOWZAVIAN
🔻پندی به حاکمان ✍️ سید عبدالله هاشمی، استاد و نویسنده حوزوی ۱_ از رهگذر اسلامی شدن دولت، جامعه اسلامی می شود.جامعه اسلامی میوه شیرین دولت اسلامی است.طبق نقشه راه موردنظر مقام معظم رهبری،ما در مرحله ساخت دولت اسلامی هستیم.پس از آن جامعه اسلامی و در آخر تمدن اسلامی ایجاد می‌شود. ۲_تلاش دولت برای احیای حجاب در جامعه زمانی به نتیجه می‌رسد که خود،نسبت به حجاب در کارگزاران، رسانه،سیاست ها و برنامه ها طبق دستور اسلام عمل کند.اگر حکومت، اسلامی عمل کرد و جامعه با کمال میل اصلاح نشد،از چماق نظم و قانون بهره ببرید. ۳_ در مقابله با بی حجابی نباید از شیوه ای که در مبارزه با اعتیاد به کار رفت، استفاده کرد.پشت پرده همه ناهنجاری های اجتماعی،یک شبکه مافیا وجود دارد.این شبکه در درون حاکمیت شکل می‌گیرد. حاکمیت باید این سرچشمه ها را مهار کند.درغیر این صورت، چالش دولت و ملت امری ناگزیر است ومعما هرگز حل نخواهد شد. ۴_ بی حجابی یک پدیده اجتماعی است. شکل گیری یک پدیده اجتماعی تابع متغیرهای زیادی است.مجریان،راهبردها و راهکنش‌ها سه مولفه اصلی در تحلیل،آسیب شناسی و کنترل ناهنجاری‌های اجتماعی است.بدون کنترل و اصلاح مجریان،تغییر سیاست ها و توقف برنامه‌ها، نمی‌توان با یک پدیده اجتماعی مبارزه کرد. @HOWZAVIAN
پزشک سکولار یعنی در جمع ۵۶۰۰ پزشکی باشی که "فاقد دستگاه کارتخوان" شناسایی شدند. یعنی به مالیات، اخلاق حرفه‌ای و قانون اعتقاد نداری. فکر می‌کنید راه دیگری برای بدنام کردن جامعه خدوم و فرهیخته پزشکی وجود دارد؟! @HOWZAVIAN
. 💠 آیا تمدن نوین اسلامی_ایرانی در راه است؟ 📌پاسخ دکتر موسی نجفی👆 @HOWZAVIAN
💢ماه؛ تمدن سازی ✍️سید جواد محمدزاده ماه مبارک رمضان با گزاره های مختلف خود،مسیر خودسازی فردی و جامعه پردازی و ساختن اسلامی را هموار می سازد. 1-اراده انسان در پیچ و خم زندگی با کمبود ویتامین و فقر آهن مواجه می شود. سی روز روزه با لوازم آن یک ماراتن نفس گیر برای تقویت عضلات است. نخوردن و یا نیاشامیدن و یا پرهیز از حلال ترین حلال ها؛ به ظاهر ساده است ولی رعایت سه دهه آن، هر مرد و زن را به قله اراده می رساند و اگر این گزاره به یک فرهنگ جمعی در همه مغازه ها، پاساژها، مطب ها، ناوگان حمل و نقل ریلی و هواپیمایی و حتی در جنگل ها تبدیل شود؛ یعنی عزم جمعی رخ داده است. «فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ»که همان پی ریزی است. 2-صبر و استقامت روزه یا همان سختی و تحمل و لب نزدن به آب، نخوردن صبحانه و ناهار و میان وعده، دست شستن از لذیذترین غذاها! از اذان تا اذان! حتی یک لقمه یا یک جرعه از آب را تا الله اکبر اذان نمی توان بر کام نشاند. ماه مبارک رمضان انسان را از صبر فردی به یک _اجتماعی می رساند.«إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ» که اگر به هر دلیلی روزه ندارید، روزه خواری در میان اجتماع یک خلاف بیّن است. 3-هم آهنگی ترکی صحبت کنید یا لری حرف بزنید. فارسی و ترکمنی یا کرد و بلوچی و گیلکی و عربی سخن برانید! بالاشهر نشین باشید یا پایین شهر نشین باشید! پنت هاوس داشته باشید یا در خانه مستاجری با با نموری زندگی کنید! استاد دانشگاه یا رفتگر! پزشک یا چوپان! باشید. ماه مبارک رمضان نُت زندگی همه انسان ها را با آهنگ اذان اکبر صبح و مغرب کُوک می کند. کسی حق ندارد بعد از اذان صبح؛ لقمه ای در دهان قرار دهد و قبل از اذان مغرب آبی بنوشد. یعنی تمرین هم آهنگی فردی و اجتماعی برای یک نفر که آن و رب العالمین است«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» 4-اطاعت پذیری سنگ روی سنگ بند نمی شود اگر فرزندی از پدر، حرف نشنود! یا سربازی گوش به فرمان امر فرمانده نباشد! یا شاگردی تن به لوازم کلاس استاد ندهد! ماه مبارک رمضان برای ذوب کردن انسان ها در کوره با روزه آمده است«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ۖ» بر محور امام می چرخد که لازمه آن است و روزه تمرین اطاعت فردی و اجتماعی است. 5-افطاری و اخلاق اجتماعی مهترین عامل موفقیت یک به این است که بتواند بیشترین تعداد افراد و جوامع را با خود همراه سازد.که لازمه این ویژگی توان نفوذ در دل ها است. چون از طرق عقلانی برای همه میسر نمی افتد و توده مردم از طریق اخلاق مجذوب و متحول می شوند «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ» در ماه مبارک رمضان؛ سنت از میان روزمرگی انسان ها می جوشد و سیل انفاق راه می افتد«الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ» 6-خانواده و سبک زندگی اسلامی غول مدرنیته با ضرب آهنگ تکنولوژی بی قواره خود، چنان بر دست و پای خانواده کوبیده است که پدر را به سه شیف کاری و مادر را به غذاهای مایکروفری و پسر و دختر خانواده را به فضای مجازی سنجاق کرده است! وامصیبتا از این همه سوغات که برای ما آورده است! ماه مبارک رمضان با همان اذان افطار خود تمام را گرد یک سفره بالاجبار می نشاند و سی روز را با هم و یک زمان به خوردن و نخوردن عادت می دهد. با قد می کشد و رشد می کند«وَالَّذِینَ یقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیاتِنَا قُرَّةَ أَعْینٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا» @HOWZAVIAN
🔻ابهام دانشجویی ✍️ مجید ابطحی دانشگاه تبریز، دانشکده‌ی علوم انسانی و اجتماعی؛ آن زمان کاخ سفید هم می‌گفتند! ۱۵سال پیش وقتی وارد این دانشکده شدم تصور نمی‌کردم روزی با لباس روحانیت دوباره همین جا بیایم. امروز خاطرات دوران کارشناسی را مرور می‌کنم، قدم به قدم این دانشگاه برایم خاطره است، از سلف و ساختمان مرکزی و مسجد دانشگاه گرفته، تا سینمای دانشگاه و کتابخانه مرکزی و ژیمنازیوم و... . 🔹فارغ از همه‌ی اینها آن‌چه الان در ذهنم برجسته است، ابهامی ست که در طول ۴سال دانشجویی همیشه با من بود، ابهام در هدف که آخرش قرار است چه‌کار کنم؟ ابهام در هویت که نقش من دراین جامعه چیست؟ ابهام در رشته و چندین ابهام دیگر... . باخودم میگویم دانشجویان امروز هم همین ابهام را دارند؟ کاش جواب منفی باشد، اما بعید است! همان استادان و همان نظام آموزشی و همان نهادهای فرهنگی، دغدغه‌ی هویت‌دهی به دانشجو را دارند؟ اصلا هویت دانشجو را چگونه تعریف می‌کنند؟ درسِ خوب؟ نمره‌ی خوب؟ مدرک خوب؟ و... همین؟ از نگاه تمدنی چه خبر؟ دانشجویِ زمان ما که در این فضاها نبود، الا تعدادی از بچه‌های بسیج و حوزه‌ی دانشجویی! 🔹با کمی اغراق می‌توانم بگویم آورده‌ی علمی و مادیِ ۴سال رشته‌ی مدیریت جهانگردی(گردشگری) در دانشگاه تبریز، برای من، نه همه، تقریبا هیچ بوده؛ تقریبا را هم برای این گفتم که تجربه‌های زندگی با دانشجوها و اساتید مختلف را، اولا اندوخته‌ای مفید می‌بینم که هنوز هم به دردم می‌خورند ثانیا از مهم‌ترین دست‌آوردهای حضور در دانشگاه برای یک طلبه همین است که بداند "دانشگاه خبری نیست!" @HOWZAVIAN
📚 ما اینجا مهم‌ترین اخبار حوزه کتاب رو به شما می‌رسونیم. 🟢 اون هم کتابایی از جنس علوم انسانی، اجتماعی و ارتباطات. اگه کارمون داشتید:👇 @reza_shaabani 👈 «دوستانِ کتاب» دریچه‌ای به سوی زندگی اندیشمندانه https://eitaa.com/joinchat/504889710C40f1629af6
✔️ طرف درست تاریخ 🔆رهبر انقلاب به دانشجویان آمریکایی نوشتند: «اکنون در طرف درست تاریخ ایستاده اید.» 🖍 حالا می فهمیم که چرا 45 سال است که ایران در طرف درست تاریخ ایستاده است. 📍همین یک فقره از پیام را اگر منتقدان و روشنفکران و جامعه شناسان غربگرای داخلی تحلیل کنند، بس است. ✂️ این سرعت‌گیرهای داخلی انقلاب اسلامی اگر وجدان بیدار داشته باشند، دیگر دانشجویان خودمان را به اختلاط دختر و پسر در سلف سرویس و شکستن شیشه‌های دانشگاه در ایران تحریک نمی‌کنند. @HOWZAVIAN