eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
478 ویدیو
177 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️ تعارض ظرف و مظروف ✍️ حسین کاوه 🔹 نوع و شکلِ لباس و خانه نمایانگر ماهیت اندیشه، فرهنگ و سبک زندگی انسان و خانواده هستند. 🔸 لذا یکی از مظاهر مادی و فیزیکیِ تجلّیِ هویتِ هر تمدنی در کالبد پوشش و ساختمان آشکار می‌گردد. 🔺 محتوا که جای خود اما اگر قالبهای تحمیلی فرهنگ غرب بر پیکرۀ جامعه را نزُداییم استحاله خواهیم شد. @HOWZAVIAN
🔴به بهانه روز بزرگداشت شیخ بهائی و روز معماری ✍️ حجت الاسلام دکتر احمدحسین شریفی، رییس دانشگاه قم 🔶امروز (سوم اردیبهشت) در تقویم جمهوری اسلامی ایران با عنوان روز بزرگداشت و روز نامگذاری شده است. معماری را می‌توان در زمره «هنر» به حساب آورد؛ زیرا هم «دانش» است و هم «صنعت»؛ هم «تجلی جهان‌نگری» است و هم «ظهوریافته‌ی ایدئولوژی»؛ هم «محصول فرهنگ» است و هم «انتقال‌دهنده فرهنگ». 🔷در این رابطه بیان دو نکته خالی از لطف نیست: 🔻نکته اول: باید بدانیم که شیخ بهائی که به بهانه بزرگداشت او روز سوم اردیبهشت به روز معماری نامگذاری شده است، افزون بر آنکه یک معمار کم‌نظیر و استثنائی بود؛ حکیم، فقیه، عارف، ریاضی‌دان، منجم، شاعر، ادیب، مورخ و محدثی بزرگ هم بود. فی الواقع، معماری او مظهر و تجلی حکمت و فقه و فلسفه و کلام و عرفان و دین‌شناسی او و همچنین «عقلانیت تاریخی» او بود. 🔻نکته دوم: فرهنگ مدرن غرب و مدرن غربی، با همه خوبی‌ها و بدی‌هایش، یعنی فکر و فرهنگ ، با تغییر در معماری رسمیت یافت. معماری پست‌مدرن نیز نه تنها تجلی و مظهر ارزش‌های لیبرالیستی که ظهوریافته فلسفه و حتی معرفت‌شناسی پست‌مدرن است: «پیچیدگی»، «ابهام»، «درهم‌ریختگی»، «درهم‌تنیدگی» و «بی‌نظمی» از ویژگی‌های فلسفه و معرفت‌شناسی پست‌مدرن است که همگی از ویژگی‌های معماری پست‌مدرن هم به شمار می‌روند. همچنین «فردیت»، «لذت‌گرایی»، «لذت‌طلبی» و «سودگرایی» نیز از شاخصه‌های ارزشی پست‌مدرنیسم است که تجلی و ظهور همه آنها را می‌توان در معماری پست مدرن هم یافت. 🔶اما آیا مکتب فلسفی ما و جهان‌نگری و نظام ارزشی ما نیز مانند جهان‌نگری و نظام ارزشی پست‌مدرن دارای ویژگی آشفتگی و درهم‌تنیدگی و بی‌نظمی است؟ پاسخ روشن است؛ ما چنین و جهان‌نگری و نظام ارزشی‌ای نداشته و نداریم. ◾️افسوس که نه بسیاری از فیلسوفان ما متوجه این شکاف عظیم میان معماری و فلسفه ما هستند و نه بسیاری از معماران و شهرسازان ما متوجه‌اند که در چه زمینی بازی می‌کنند، سنگ چه مکتبی را به سینه می‌زنند و با معماری خود چه و جهان‌نگری‌ و فلسفه‌ای را مدیریت می‌کنند: زیرا به اعتقاد این بنده «معماری چیزی جز «مدیریت فضا» به منظور «مدیریت اندیشه و رفتاری» که در آن فضا انجام می‌گیرد نیست.» @HOWZAVIAN
. 💥 دفن سازه‌های تاریخی در توسعه وحشی ✍️ حسن طاهری، مدرس روزنامه‌نگاری این چند تصویر شاید برای بسیاری از عابران هیچ اهمیتی نداشته باشد.، حتی به اندازه توقفی کوتاه و دیدن زیبایی های معماری کهن ایران زمین اما حقیقتی تلخ در این تصاویر نهفته است؛ از بین رفتن سازه ای تاریخی و زیبا در گذر ناجوانمردانه زمان و جلوی چشم بی خیال همگان، ابتدای کوچه ۱۲ خیابان شهید اندرزگو در شهر مشهد. مشاهده ای اندک در شهرهای با قدمت بیش از یک قرن در ایران، گواه آن است که بناها و باغ های تاریخی ارزشمند، زیر توسعه وحشی و بی بندوبار مدیریت های کاسب کارانه و زمین فروشانه شهری، در حال محو و دفن و هدم همیشگی است. جانشکاری ماجرا اینجاست که گویا، این آثار و ابنیه و سازه های تاریخی در مدیریت های شهری جهان سوم، هیچ فریادرس و مدافع و حامی نداشته و ندارند. هر آن کس که اندک توان و حمیت و غیرت فرهنگی و ملی و میهنی برایش باقی مانده، برای انعکاس آخرین فریادهای خاموش و زنجموره های دل ریش تاریخ و هویت این سرزمین باید بکوشد، سزاست که همه فرهیختگان سرزمین خرد و ادب و هنر و معنا، دادخواه و فریادرس خاموشی و فراموشی این گرانمایه آثار بی نظیر شوند تا فردا روز دریغ گویان حسرت نشین نباشند. @HOWZAVIAN
داستان این عکس! ✍️سعید احمدی یکی از چند چیزی که دلم برایش ضعف می‌رود «معماری ایرانی‌اسلامی» است. چند روز پیش رفتم گلزار شهدای قم. مقبره امام‌زاده‌ی معروفی آنجاست به نام علی بن جعفر. بنا و تزئینات آن ارزش دست‌کم یک‌بار دیدن را دارد. من ده‌ها بار با دقت و لذت به ایوان آن چشم دوخته‌ام. این بار ناپرهیزی کردم و خواستم لذت دیدار آن را با دیگران قسمت کنم. داشتم عکس می‌گرفتم که صدایی زنانه از داخل گفت: «نکن آقا! اشکال داره». گوش و چشم و حواسم را داده بودم به دوربین. صدا دست‌بردار نبود. «آقا! پسرم! با شمام. عکس نگیر! اشکال داره.» سرم را چرخاندم طرف صدا. روی زنی میان‌سال به من بود و صدایش توی گوشم. به سر و وضعش می‌آمد که خادم باشد. یک چیزی توی مایه‌های خادم‌های مسجد یا حوزه یا البته خادم‌های عربی حرم امام حسین، سلام‌الله علیه. «اشکالش چیه خانم؟» «آثار باستانیه. عکس گرفتن تو به این‌ها ضرر می‌زنه.» سر از این حرف‌هایش در نیاوردم. فقط این را فهمیدم که تا حالا چشمش به گل و مرغ‌های زیبای این کاشی‌ها نیفتاده؛ مقرنس‌های بالای سرش را ندیده؛ خطوط متنوع کتیبه‌ها را نخوانده؛ دلش فقط بند ضریح اما‌مزاده است. شاید هم نه؛ نمی‌خواهد دیگران از دیدن این معماری سهمی ببرند و دل‌شان ضعف برود. همین‌طور که به کار ضرردارم ادامه می‌دادم، زبانم را بی‌کار نگذاشتم و به‌نظرم جمله‌ی هوشمندانه‌ای گفتم: «من خودم میراث فرهنگیم خانم! نگران نباش. حواسم هست». @HOWZAVIAN