eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
529 ویدیو
184 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
📌نقش شعراخلاقی در تحول اجتماعی 🔻شعر و تمدن ✔️حکیم الهی انقلاب اسلامی آیت الله خامنه‌ای: شاعر مسئولیت دارد؛ آن کسانی که میتوانند زمینه‌های گرایش شاعر به عرصه‌های مورد نیاز کشور را فراهم بکنند، آن‌ها هم مسئولیت دارند. ما امروز مردممان به چیزهایی نیاز دارند که این نیازها با زبان هنر که از جمله زبان شعر هست، قابل برطرف شدن، قابل تأمین شدن است. 🔸امروز اخلاقیات زیادی در کشورمان مورد نیاز است که به صورت اخلاق ملی در بیاید. ما فراموش نکردیم که چند قرن در زیر چکمه‌ی استبداد زندگی کردیم. بهترین پادشاهان ما در طول تاریخ که ممکن است به نام این‌ها افتخار هم بکنیم، جزو ظالم‌ترین و قسیالقلب‌ترین مردم زمان خودشان و حکام دوران خودشان بودند. نادرشاه از لحاظ قهرمانی و به عنوان یک قهرمان ملی یک اسطوره است؛ اما برای مردم خودش، در آن زمانی که زندگی میکرده، یک دیو مهیبی است. شاه عباس هم همین‌جور است. ما به این‌ها افتخار میکنیم، به خاطر اینکه این‌ها کارهای بزرگی کردند. اما شما ببینید با مردم کشور، این‌ها چه جوری رفتار کردند. خوب‌هایشان – آن‌هایی که به اصطلاح خوب بودند و اهل تقوای نسبی بودند - چه جور عمل کردند، آن‌هایی هم که اهل تقوا نبودند، چه جور عمل کردند. 🔹 ما قرن‌ها اینجور زندگی کردیم و خلقیاتی در ما به وجود آمده؛ این خلقیات بایستی اصلاح و اسلامی بشود. 🔸ما احتیاج داریم به صفا، احتیاج داریم به یکرنگی، احتیاج داریم به روح اخوت و برادری، احتیاج داریم به اینکه هر انسانی در جامعه‌مان نسبت به همسایگان خودش در خانه، در محل کسب، در خیابان احساس امنیت کند و خود را در امان بداند؛ احساس ناامنی نکند. این‌ها الان فراهم نیست. ما قدرت ابتکار، شجاعتِ نوآوری را به عنوان یک خصلت ملی لازم داریم. خطرپذیری را برای کارهای بزرگ به عنوان یک خصلت ملی نیاز داریم. 🔹این‌ها جزو خصال ملی ما الان نیست. ممکن است کسانی در این خصلت‌ها درجه‌ی بالایی هم داشته باشند که ما حاضریم دست این‌ها را هم ببوسیم، اما این کافی نیست. این‌ها باید به صورت خصال ملی دربیاید. ترحم کردن به یکدیگر، امید به آینده، تزریق امید به دیگران؛ این‌ها خصوصیاتی است که اگر در یک ملت باشد، آن ملت راه تکامل را خوب میپیماید. ما به این‌ها نیاز داریم. 🔸این‌ها به چه وسیله تأمین میشود؟ این‌ها دستوری که نیست؛ نصیحتی هم نیست. این‌ها با زبان هنر میتواند القاء شود؛ آنچنان که فضا را پر کند. بنابراین یکی از نیازهای امروز ما، شعر اخلاقی است. 🔹 شعر اخلاقی ممکن است در عالیترین حد خوبی هم باشد. شما به تاریخ ادبیات ما نگاه کنید. از جهت شعر اخلاقی و شعر نصیحت و پند در قله است. همین جور است، همین جور است، همین جور است، همین جور است؛ خیلی از شعرای بزرگ ما همین جورند. بعد همین جور است. و در این اواخر، در دوره ی سبک هندی، قزوینی همین جور است. واعظ قزوینی یک واعظ بوده؛ منبر میرفته و وعظ میکرده و شعرش از لحاظ هنری در قله‌ی شعر است؛ در سبک هندی و بسیار خوب، پرمضمون و قوی. و خود صائب. شما تو این چندین ده هزار شعر صائب که نگاه کنید، اگر فقط غزلیات نصیحت‌آمیز و اخلاقی او را جمع کنید، یک دیوان قطوری خواهد شد. 1387/06/25 بیانات در دیدار شاعران در ماه مبارک رمضان 1429 امتداد_حکمت_و_فلسفه @HOWZAVIAN
📌حجاب؛ از کنش انسانی تا پدیده اجتماعی ✍️ سیدمهدی موسوی، استاد حوزه و دانشگاه 🔹 براساس حکمت اسلامی، هر کنش و پدیده‌ی اجتماعی محصول یک نظام معنایی مستقر در فرهنگ عمومی است. چرا که همه‌ی کنش‌ها و پدیده‌ها علاوه بر صورت رویین و نظم ساختاری، دارای یک روح و معنای ویژه است و محصول یک نظام معنایی متناسب است. 🔸با تغییر نظام معنایی، کنش‌ها و پدیده‌هایی که برآمده از آن است نیز تغییر می‌پذیرند و حتی متبدل می‌شوند، به این معنا که معروف و امر ارزشی به امری خنثی و یا غیر ارزشی تبدیل شود و بالعکس منکر و امر ضد ارزشی، به معروف و ارزش مبدل شود. 🔹 حجاب یک تکلیف دینی و کنش انسانی است و اهتمام به رعایت آن نیز یک پدیده‌ی اجتماعی است که محصول یک نظام معنائی و شبکه ارزشی مبتنی بر اعتقاد عمیق به سلوک دینی و تقرب به حضرت حق(جل جلاله) و باور به معاد و خوف از غضب و عقاب الهی است. 🔸هرگاه نظام معنایی توحیدی و ارزشی در جامعه گسترش یافته و در سطوح زیرین فرهنگ مستقر شده یابد طبیعتا رعایت حجاب و بسیاری از مناسک و شعائر دینی هم به صورت جمعی و شبکه‌‌ای (نه جزیره‌ای) گسترش یافته است، در مقابل هرگاه بنیان‌های فکری و اعتقادی جامعه تضعیف و نظام معنایی آخرت‌باور در فرهنگ عمومی کم رنگ شد و یاد الهی و بخصوص یاد معاد فراموش شد طبیعتا رعایت مناسک و شعائر دینی و ارزشی هم به صورت شبکه‌ای و جمعی کم رنگ خواهد شد و نهایتا به یک عادت و رویه معمولی تبدیل می شوند، به نحوی که رعایت حجاب نه از سر دین‌داری و تقرب الهی و یا خوف از عذاب الهی بلکه یک عادت اجتماعی و رسم فرهنگی بدون پشتوانه عقلي و ایمانی است که براساس تحمیل جامعه و خانواده رعایت می‌شود. در صورت عادت‌وارگی یک کنش اجتماعی مانند حجاب و پوشش مشخص است که با تغییر زمانه و تنوع طلبی انسان آن عادت و رسم اجتماعی هم به سرعت تغییر می‌کند و الگوهای دیگری جایگزین آن خواهد شد. زیرا انسان بر حسب فطرت، موجود تنوع‌خواه، راحت طلب، تحول‌طلب و ماجراجو است و بر اساس طبیعت از تکلیف و مسئولیت فاصله می‌گیرد. 🔹 بنابراین مراقبت ازفرهنگ و باغبانی ارزشها و سنت‌ها وهمچنین احیای هرساله درختان و بوته‌های گلستان جامعه، یک ضرورت و رسالت مداوم و مستمر است که همواره می‌بایست درکانون توجه متولیان فرهنگی جامعه قرار گیرد تا به طور مدام بر تقویت نشاط، روح بخشی و معنادهی کنش‌ها و پدیده‌های بیافزایند و ازکهنگی، عادت‌وارگی، بی‌معنایی آن جلوگیری کنند. 🔸راز این باغبانی و مراقبت نیز درثبات واستمرار برنامه‌ی صحیح درجهت تعمیق باورهای دینی وتبیین ارزش‌ها و گفتمان‌سازی آن باورها و ارزش‌ها درسطوح زیرین فرهنگ از طریق تربیت و تبلیغ و رسانه مبتنی بردستگاه عقلانیت حکمی و اجتهادی است تا به یک نظام معنایی مستقر، معنادهنده ونظم بخش به گفتارها وکردار مبدّل شود. 🔹باغبانی فرهنگ و مراقبت از نظام معنایی، از یک سو در گرو ثبات و اتقان و پویایی نظام تربیتی متناسب با نظام معنایی است که به تعمیق باورها و ارزش‌های اخلاقی و مسئولیت پذیری اجتماعی بپردازد و از سویی در اقتدار رسانه‌ای در مدیریت و هدایت تغییرات اجتماعی در جهت گسترش و تعمیق هنرمندانه، هوشمندانه و زیرکانه (عقلانیت) است به نحوی که ذهنیت‌ها، گرایشات و ذائقه عمومی را جهت ببخشد. بدون تربیت متناسب و رسانه هنرمندانه، باغبانی فرهنگ ممکن نیست. 🔸 قطعا حرکت‌های مقطعی راه به جایی نبرده ونخواهدبرد؛ چون این برنامه‌ها بدون برنامه‌اند وبرخاسته ازسر احساسات است به نحوی که ازاستمرار و ثبات لازم برخوردار نیست به نحوی که با تغییر دولت‌ها و جورسانه‌ای تغییر می‌کند و با "شل کن، سفت کن" های پی‌درپی همراه است وهمچنین این برنامه‌ها باتشتت وچندپارگی فرهنگی وقبیله گرایی‌های سياسي وجناحی در نهادها ومتولیان فرهنگی وسیاسی همراه است که موجب بی اعتمادی مردم وجسارت مخالفان و مغرضان می‌شود. 🔹 خلاصه مشکله حجاب در یک دهه اخیر نتیجه طبیعی تغییرات معنایی جامعه است که معلول چند عامل است که در چند دهه گذشته ما دارد: ۱. نبود نظام تربیتی متناسب با حکمت و عقلانیت انقلاب اسلامی، ۲. نبود رسانه‌ی قدرتمند برآمده از عقلانیت انقلاب اسلامی برای اقناع جامعه و مدیریت تغییرات اجتماعی، ۳. حرکت‌های مقطعی بدون برنامه از سر احساسات، ۴. چندپارگی سیاسی و غلبه سیاست و منافع حزبی و جناحی بر فرهنگ و اخلاق. 🔸 اگربخشی ازجامعه در طول ۳۰ سال گذشته به تدریج ازفرهنگ حجاب دورشده است وسبک زندگی دیگری راپذیرفته است تنها راه‌حل آن این است که باید حداقل ۱۰ سال به‌کار جدی تربیتی و رسانه‌ای قدرتمند، حکیمانه، هوشمندانه، هنرمندانه و هم‌افزا با بسیج همه امکانات و سرمایه های فرهنگی پرداخت تا ثمرات آن در جامعه مشخص شود. ۱۰ سال در برابر ۳۰ سال به جهت قدرت فطری میل به حجاب است. @HOWZAVIAN
📌 ما در کدام سمت تاریخ ایستاده‌ایم؟ پس از پیام حضرت آقا به همایش رسانه ملی، موج تحلیل‌های ضد و نقیض از عملکرد صدا و سیما آغاز شده است. در پاسخ به این دوستان عزیز عرض می‌شود: سلام علیکم به جای این بحث‌های بی‌فایده، این پرسش را جواب بدهیم که ما طلاب و دانشجویان، ما انقلابی‌ها، چگونه می‌توانیم به صدا و سیما و سایر رسانه‌ها که در میدان جنگ هستند کمک کنیم و پشتبانی صحیحی از آنها داشته باشیم که در این جنگ شناختی بزرگ، موفق بشوند؟ چگونه آنها باید تلاش و ابتکار خود را مضاعف کنند؟ چگونه صحنه جنگ را روایت کنند که پیروزی را تداعی کند؟ و چگونه سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی را بیشتر کنند؟ و چگونه ... ؟ و چگونه ... ؟ ❇️ای کاش به جای آقای جبلی یا در کنار آن بخوانیم: ✍️ بسمه‌تعالی جناب آقای جبلی [ و آقای موسوی، آقای احمدی، آقای انقلابی، آقای ... آقایان و خانم‌های طلبه، آقایان علما، آقایان و خانم‌های دانشجو و ... ] شما و این حضرات نقش بی‌بدیل رسانه و تبلیغ را در پیکارهای کنونی جهان-که بیش از همیشه است- میدانید. امروز پیروزی یک طرف را توانایی او در گرفتن و رساندنِ پیام و روایت او از واقعیت، رقم میزند؛ بسیار پیش و بیش از آنکه ابزارهای نظامی وارد میدان شوند و در آن اثر بگذارند. ما در این عرصه‌ی مهم باید دقت و تلاش و ابتکار خود را مضاعف کنیم. این پیام من به این همایش است. 📝 سید علی خامنه‌ای ۱۴۰۳/۱۰/۱۰ 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
📌 تبیین «کثرت» در حکمت متعالیه بخش اول: 🔹 بی‌راه نیست اگر گفته شود که تاریخ حکمت و فلسفه تاریخ تبیین «کثرت» و «وحدت» و فهم عمیق رابطه میان آنها بوده در جهت انتظام به زندگی بوده است. چرا که در ساختار ذهنی انسان، همواره چگونگی بازگردان امور متکثر به امر واحد یک دغدغه اساسی بوده است و بر همین اساس نظم و تربیت به وجود آمده است. بشر همواره تلاش کرده است تا میان پدیده‌های پیرامون خود، نظم و تربیتی بنا کند و به امور معنا، جهت و انتظام ببخشد. بدین جهت، با مطالعه دقیق واقعیت‌ها و کشف روابط آشکار و پنهان میان آنها، «مقولات» را اعتبار کرده است تا براساس آن بهتر بتواند اشیا را تعریف کند و به قضایای کلی و قوانین عمومی دست پیدا کند و از این طریق به «علم»ی برسد که بتواند واقعیت‌ها را توصیف و تبیین و پیش‌بینی کند. 🔸 همه دوران‌ها، حکیمان و فیلسوفان در تلاش برای بازگرداندن امور متکثر به امر واحد بودند. بخصوص در دوران پیشامدرن که نحوه‌ی زیست آدمی همسو با نظم طبیعت بود و انسان خود را تافته‌ی جدا بافته از موجودات هستی نمی‌پنداشت. ادیان در متن عمومی جامعه حضور داشتند و انسانها را متوجه میدأ و معاد می‌کردند. در چنین زمانه‌ای، که لایه‌های طبیعت چندان آشکار نشده بود و انسان را به طور کامل به خود مشغول نکرده بود، کشف ربط امور متکثر به امر واحد یک رویه‌ی فلسفی و مذهبی رایج بود و فیلسوفان بدان می‌نگریستند. برخی وحدت را در مبدأ، برخی در غایت، برخی در مُثُل و برخی در جوهر می‌یافتند. 🔹 اما در دوران مدرن، موقف تاریخی و معنای زندگی، هویت جدیدی به خود گرفت، در این موقف، امر واحد یا انکار شد و یا از حوزه عمومی به نهان‌خانه‌ی عواطف و احساسات رانده شد و یا در متن خود امور متکثر، امر واحدی اعتبار شد. توضیح اینکه در دوران جدید، آنچه برای بشر غربی مهم تلقی شد مسئله زندگی و بهره‌مندی از منابع طبیعت در چارچوب سیاست و برنامه‌ریزی دقیق بود که تداعی‌گر معنای «بهشت» در این کره خاکی است. در این جهان معنایی، امر دینی نیز هویتی این جهانی پیدا کرد و نگاه‌ها از توجه به مبدا و معاد به معیشت و سیاست معطوف شد. طبیعت معیشت و سیاست نیز «تکثر» و «تمایز» هست. از این رو، امور متکثر در دستور کار فلاسفه و دانشمندان قرار گرفت و تلاش کردند تا بتوانند تبیینی از این امور ارائه دهند که موجب بیشتر انتظام زندگی، بهره‌مندی حداکثری از طبیعت، کنترل بیشتر پدیده‌ها و سرپرستی قدرت‌مند اوضاع باشد. از‌این‌رو، فلسفه غرب، فلسفه معطوف به تکثر و تمایز است. «وحدت» در این فلسفه، نه یک امر حقیقی و در مبدأ یا مُثُل و یا جوهر اشیاء بلکه در ذهن فاعل شناسا (سوژه) جایگاه دارد و این انسان شناسا است که وحدت را می‌آفریند و به آموز متکثر در زندگی، معنا، جهت و نظم می‌دهد. 🔸 اما در حکمت متعالیه به تفسیر متفکران انقلاب اسلامی طرح دیگری برای فهم وحدت و کثرت بیان شده است. مباحث «تشکیک وجود»، «اتحاد علم و عالم و معلوم»، «حرکت جوهری»، «فطرت» و «اعتباریات» از جمله بنیان‌های این طرح فلسفی برای فهم حقیقتِ وحدت و کثرت و چگونگی نظام بخشی به زندگی و بیان بنیان‌های فکری نظریه «مردم‌سالاری دینی» است. 🛑 ادامه دارد... ✍️ سید مهدی موسوی یکشنبه ۲۳ دی ۱۴۰۳ ❇️ @howzavian_lorestan