🔻نثر سپید عاشورایی
✍️مصطفی گودرزی
لحظهای زمان از حرکت ایستاد
همه چشم بودند
صدایی به گوش نمیرسید
ای کاش بادی میوزید
و غباری بر آسمان میپاشید
تا سیاهی با غبار ترکیب شود و دیدگان عالم را بپوشاند
آفتاب شرمسار بود از تابشش
دریا از تلاطم ایستاد
و ریگهای صحرا خشکشان زده بود
اسبی سفید قدمی بر روی شنها گذاشت
سکوت شکسته شد
بادی وزید و طوفان شد
آفتاب شراره کشید
دریا موجی زد
شنها روان شدند
زمین به لرزه افتاد
گویا محشر کبری به پا شده بود
و سوار همه را آرام کرد
انگار تصمیم گرفته بود تمامی شمشیرها، تیرها و نیزهها را در تنش جا دهد
تا هیچ کدام به سمت خیمهای نشانه نرود.
#نثر_سپید
#عاشورا #ادبیات
#نویسندگان_حوزوی
https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6