36.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دهه نود، دهه فقر و نابرابری.
یک دهه از زندگی در حالی گذشت که دادهها و پژوهشها حکایت از سقوط شاخصهای رفاهی و کیفیت زندگی ایرانیان دارد. در این گزارش افزایش چشمگیر فقر، نابرابری و شکاف طبقاتی در دهه 90 بررسی شده است.
@iisociology
15.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارگران زورشان نمیرسد؛ باید مردم و رسانهها پای کار بیایند!
علی خدایی، نماینده کارگران در شورای عالی کار:
طبق قانون کار، حداقل دستمزدی که برای کارگران تعیین میشود باید بتواند زندگی یک خانواده را تأمین کند، اما آنچه تصویب میشود اینطور نیست.
حتی افزایش ۵۷ درصدی حداقل حقوق در امسال، تنها ۷۰ درصد سبد مصرفی را پوشش میداد؛ یعنی قانون ۷۰ درصد اجرا شد که همان هم بعد از گرانیها به زیر ۴۰ درصد سقوط کرد.
ما به دنبال افزایش دستمزد نیستیم، بلکه بخشی از قدرت خرید از دست رفته را مطالبه میکنیم؛ تورمی حادث شده و سفرهی کارگر کوچکتر شده، در آخر سال سعی میکنیم آن را ترمیم کنیم. در واقع کارگر به دنبال تورم میدود.
اگر قیمتها به شهریور ۱۴۰۰ بازگردد، نه تنها برای سال بعد افزایش حقوق نمیخواهیم، حتی حاضریم افزایش حقوق امسال را هم پس دهیم!
مبنای تعیین دستمزد باید سهم کارگر از ارزش افزودهای باشد که تولید میکند. در حالی که در سال چندین بار جهش قیمتی داریم و کارگر فشار تورمی را احساس میکند اما دستمزد او ثابت است.
با توجه به ترکیب شورایعالی کار، اگر حمایت افکار عمومی و رسانهها نباشد قدرت چانهزنی گروه کارگری برای تعیین دستمزد تقریباً صفر است!
علوم اجتماعی اسلامی
@isocials
فارغ از مدعیات ابتدای متن، نظر شما درباره پرسش اصلی آن چیست؟ علوم اجتماعی و جامعهشناسی اسلامی چقدر به مسائل اجتماعی از جمله نارضایتی و اعتراضات میپردازد؟
@Isocials
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام خدمت مخاطبان محترم و تبریک سال نو؛
در راستای رویکرد مسئلهمحور صفحه، تلاش میشود هر فصل بر یک مسئله مشخص تمرکز شده و محتوای ناظر به آن منتشر شود.
بر همین اساس و در بهار ۱۴۰۲، بر مسئله نارضایتی و اعتراضات اجتماعی تمرکز میشود انشاءالله.
از اساتید و پژوهشگران محترم دعوت میشود، تحلیلهای خود یا دیگران در زمینه اعتراضات اجتماعی به ویژه در سالهای اخیر و همچنین اندیشههای متفکران و محققان معاصر و متاخر در این زمینه را جهت انتشار ارسال بفرمایند.
لازم به ذکر است که مقصود از تمرکز بر یک مسئله، اختصاص اکثریت فعالیت به آن بوده اما محتواهای مختصر متناسب و متناظر با شرایط و مسائل روز نیز منتشر خواهد شد انشاءالله.
@iisociology
درباره ضرورت درک تغییر، اعتراض و نابرابری.
در گفتگو با صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان، درباره فقر فکری در درک اعتراض و تغییر (بخش اول) و تحلیل ابعادی از رویدادهای اخیر (بخش دوم) صحبت کردم.
محور بحث در بخش اول این است که ما علاقهای نداریم امکانهای سنت خود را برای شناخت تغییرات اجتماعی فعال و بالفعل کنیم.
در حالی که در طلیعه و تأسیس فلسفه اسلامی، آنگاه که حکمت عملی و علم مدنی در حال متولد شدن است، فارابی این چنین استدلال میکند که درک تغییرات جزئی زمانی، «فضیلت فکری» محسوب میشود. ما اکنون دچار افکار و جریانهای فکری بیفضیلتیم.
در بخش دوم هم عمده بحثم این است که ما در تقاطع دو طیف تحلیلی، دچار یک از همگسیختگی تحلیلی شدهایم. این وضعیت به برآمدن چهار چارچوب فکری منجر شده که همدیگر را نفی کنند در حالی که راهحل، تعامل میان این سطوح است.
در ادامه تلاش کردهام در حد توان نشان بدهم چگونه بحران در تلاقی و تعاطی کاستیها زاده میشود. این کاستیها در وضع کنونی ما عبارتند از شکست ساختاری و سیاستی در حوزه فرهنگ، بسط تمایلات فکری و سیاستی نسبت به تحجر تجدد و از همه مهمتر نابرابری اجتماعی و «عقبماندگی در عدالت» که موجب ویرانی جامعه و فرهنگ شده است.
✍ مجتبی نامخواه
بخش اول:
eitaa.com/iisociology/387
بخش دوم:
eitaa.com/iisociology/388
4_5791712245595508959.pdf
467.5K
جامعهشناسی ما به تغییرات بیتوجه است.
سلبریتیسم و مسئلهزدگی امکان فهم واقعیت را از ما گرفته است.
تحلیل وقایع ۱۴۰۱| بخش اول
مجتبی نامخواه
@iisociology
4_5791712245595508961.pdf
801.5K
نابرابری و عقبماندگی در عدالت، فرهنگ و جامعه را ویران میکند.
تحجر، به تجددزدگی امکان اجتماعی میدهد.
تحلیل وقایع ۱۴۰۱| بخش دوم و پایانی.
مجتبی نامخواه
@iisociology
1⃣ تبیین اعتراضات اجتماعی؛ به بهانه وقایع ۱۴۰۱.
۱. مسئلهی محوری این متن، نارضایتی اجتماعی و اعتراضات برخاسته از آن در سالهای مختلف است. بدیهی است هیچ جامعه و انسان سالم دارای عقل و قلب سلیمی موافق خشونت غیرعقلانی و مخالف مقابله با اغتشاش سازمانیافته و تروریسم نیست، اما نه هر اعتراض و عصیانی چنین است و نه این وضعیت، بهانه موجه برای تداوم غفلت از تبیین، توصیف، تحلیل و حل مسئله.
۲. هیچ وجودی خارج از حیطه و احاطه واقعیت نیست اما اگر با تسامح پدیدههای عینی را واقعیت، تصویر رسانهای از آن را روایت و تصور عمومی از آن را ذهنیت بنامیم، میتوان درباره این سه، مباحثی را مطرح کرد.
هرچند امروزه کم و کیف تأثیر روایت بر ذهنیت و هر دو بر واقعیت پیچیدهتر شده اما ضمن اذعان به اهمیت روایت و ذهنیت، واقعیت مهمتر از این دو و روایتساز و ذهنیتساز است و برای تحلیل و تحول اجتماعی باید بر واقعیت متمرکز شد.
در سالهای اخیر با اوجگیری جنگ روایتها، رویکردی در حال غلبه بر طیف محافظهکار است که همسو با پستمدرنیسم، روایت را مهمتر از واقعیت معرفی میکند. این مسیر منجر به پیامدهایی مانند عدم بهبود وضعیت و روایتسازی غیرمنطبق بر واقعیت خواهد شد.
۳. فهم درست یک کنش اجتماعی، مستلزم تمرکز بر ما قال به جای من قال است. هرچند تیپشناسی معترضان نیز معنادار و مفید است اما تمرکز بر آن به جای محتوای مد نظر آنها، منجر به خطای تحلیلی و راهبردی میشود. در برخی تحلیلها تمرکز بر نسل زد و سلبریتیها جای توجه به مطالبات و مدعیات معترضان را گرفته و در نتیجه اصلاح تربیتی و محدودیت رسانهای، موضوعیت و اولویت یافته است.
۴. متغیر داخلی اصلی در اعتراضات، حاکمیت_جامعه و نظام ربط میان این دو است و نه صرف جامعه. نگاه متمرکز بر معترضان و طفره رفتن از پرداختن و پذیرش نقش و سهم حاکمیت، منجر به مقصرپنداری معترضین و سلب مسئولیت از عاملیت اصلی میشود.
۵. برای پیدایش و گسترش یک پدیده، علل ایجادی و اعدادی مختلفی نقشآفرین هستند. علل ایجادی، نقش محوری در پدیداری و تولد مسائل داشته و علل اعدادی نقش مهم در پایداری و تشدید آنها. برای تحلیل و حل بنیادی مسئله باید نقطه تمرکز و عزیمت خود را علل ایجادی قرار داد و علل اعدادی را ناظر به آنها ملاحظه و فهم کرد.
۶. هر پدیده اجتماعی برای پدیداری و پایداری مستلزم ریشهها و بسترهایی در بطن و متن جامعه و فرهنگ آن است. وقایع اخیر نیز، دارای ریشهها و شاخههای چندبعدی در ساحات مختلف اجتماعی، فرهنگی، امنیتی، رسانهای و... هستند. هرچند حضور و هجمه امنیتی و رسانهای محسوستر و گستردهتر از دورههای پیشین بوده اما غفلت از زیربنا یا تمرکز بر روبنا ناموجه است.
جامعه هست و هستی جامعه و مسائل آن فراتر از بازی و نزاع شبکههای رسانهای، فرقههای سیاسی و گروهکهای امنیتی است. مگس بر زخم مینشیند و تا زخم هست مگس هم هست. بنابراین عرصه اجتماعی فرهنگی، ساحت اصلی مد نظر میباشد.
۷. اعتراضات اجتماعی را به دو دسته مسالمتآمیز و خشونتآمیز تقسیم میکنند. شاید بتوان حد متوسط و میانی این طیف را تفکیک و ذیل نوع پرخاشگرانه یا عصیانآمیز یا جهرآمیز دستهبندی کرد. اعتراضات خشونتآمیز را نیز میتوان به دو دسته سازمانیافته و غیرسازمانیافته تفکیک کرد.
این تفکیکهای انعطافبخش ما را از نگاه صفر و صدی بر حذر داشته تا اعتراضاتی که از سطح مسالمت فراتر رفته و به پرخاش و عصیان اولیه رسیده را بلافاصله ذیل خشونت تعریف نکنیم بلکه با پذیرش حق اعتراض حتی در حد پرخاش، جهر و عصیان، معترضان را به افتادن در مسیر خشونت عریان وا نداریم و همچنین هرگونه اعتراض خشونتآمیز ناشی از انگیزههای شخصی و اجتماعی را منتسب به معاندان، سازمانها و گروهکهای تروریستی ندانیم.
۸. باید از تقلیل کنشگران به حاضران در خیابان پرهیز کرد و با نگاه جامع، معترضان خانه تا خیابان، منتقدان فضای مجازی، اعتصابکنندگان، کمککنندگان به معترضان میدانی و نهایتا معترضان و عصیانگران و اغتشاشگران میدانی را ذیل یک اتمسفر نارضایتی و اعتراض چندبعدی و چندسطحی ملاحظه کرد.
تحدید معترضان به اغتشاشگران خیابانی، این کژکارکرد ناخواسته و معنای نهفته را منعکس میکند که تنها اعتراض خشونتآمیز میدانی به رسمیت شناخته میشود. این رویکرد، اعتراضات مسالمتآمیز را به سوی رادیکالیسم و وندالیسم سوق میدهد.
✍ کیوان سلیمانی
متن کامل:
eitaa.com/edallat/449
@iisociology
2⃣ تحلیل اعتراضات اجتماعی؛ به بهانه وقایع ۱۴۰۱.
▪️ نارضایتی از ناکارآمدی و علل آن:
نارضایتی اجتماعی برخاسته از واقعیت، روایت و ذهنیت دال بر ناکارآمدی حاکمیت سرمایهسالار و ناپاسخگویی به جامعه و نانمایندگی جامعه، کلانعلت اصلی اعتراضات اجتماعی میباشد.
سرمایهسالاری در سه سطح مبنایی و میانی و میدانی قابل تفکیک و تحلیل است؛ الهیات و فلسفه سرمایهداری، سیاست و اقتصاد سرمایهداری و طبقه و افراد سرمایهدار. اسلام سرمایهداری، لیبرالیسم و طبقه مرفه سه مثال متناظر با این سطوح هستند.
▪️ ناعدالتی:
از جنبه واقعیت اجتماعی ایران و بر اساس دادههای آماری و پیمایشی، عقبماندگی در عدالت و گسترش احساس بیعدالتی یک حقیقت محسوس بوده و وضعیت عدالت از میان کلانشاخصهای جامعه پیشرفته، بیشترین ضعف را داراست. ناعدالتی که برآیند وضعیتی نامتوازن و نابرابر است، محدود به عرصه اقتصاد نبوده و در عرصههای سیاسی، فرهنگی، قضائی و ... نیز مشهود میباشد. از طرفی ناعدالتی نه صرفا یک مسئله در عرض سایر مسائل بلکه کلانمسئلهای در طول دیگر مسائل است.
از جنبه حقیقت توحیدی اسلام نیز عدالت به عنوان مهمترین ارزش اجتماعی، تنها ارزش مطلق و مقدمه و مقوم اصلی معنویت، جایگاه منحصر به فردی در منظومه اهداف انقلاب دارد. بنابراین غفلت از عدالت در ایجاد و افزایش نارضایتی و اعتراض اجتماعی تأثیر ویژه دارد.
▪️ ناپاسخگویی:
مسئله مرحوم مهسا امینی و سایر معترضین، هم به صورت خاص مسئله مهمی است و هم بهمثابه نمونه و نمایندهای از مردم در موقعیت مواجهه نمایندگان حکومت با آنها، خاصه در وضعیتی به هر دلیل ناهمسو.
مسئله کرامت ذاتی انسان و ضرورت مواجهه محترمانه و شرافتمندانه مسئولین با آنها در هر شرایطی است. مسئله جان و حیات آدمی است؛ خون انسان باید خط قرمز هر مسئول و سیاست و حاکمیتی باشد.
حکومتِ مدافع مظلومین، خود باید حتیالامکان بری از هر ظلم و ستمی بوده و با حساسیت حداکثری، رویهها و سازوکارهای مدیریتی، نظارتی، قضائی و.. لازم پیشگیری از ظلم را لحاظ و اجرا کرده و با هر ظلمی از سوی مسئولان خود با نهایت فوریت، اولویت، قاطعیت و شفافیت برخورد کرده و در مقابل وظایف و تبعات اقدامات خود پاسخگو باشد.
اما این آرمانها کجا و واقعیتها کجا؟ کرامت ذاتی کجا و ژن خوب کجا؟ تقدس جانها کجا و آسیه پناهی کجا؟ در این وضعیت است که مردم در اعتراض به مرگ مشکوک یک خانم در گشت ارشاد خیزش میکنند.
▪️ نانمایندگی:
اعتراض اجتماعی نه آسیبی مذموم بلکه در منطق حمکرانی علوی، فرصتی مطلوب و شاخص اسلامیشدن جامعه است اما خلا بسترها و امکانهای اعتراضات مسالمتآمیز ناشی از به رسمیت نشناختن حق اعتراض و هویت سازنده معترضین، منجر به بیصدایی و نانمایندگی بخش زیادی از مردم برای ابراز مستمر و موثر نارضایتی شده است. این نانمایندگی در سطوح و لایههای مختلف محسوس و مشهود است.
در عرصه سیاسی، صحنه و عرصه در دست دو جناح غیرمردمی و دو انتخابات اخیر با کمترین حد مشارکت پس از انقلاب و با غلبه حضور سلیقهای خاص برگزار شده و خروجی آن، نه نمایندگی صدای اعتراض و مطالبه عمومی که زدوبندهای شخصی، جناحی و قبیلهای است.
در عرصه اجتماعی، کمترین فرصت و فضا و افقی برای نقشآفرینی اصناف، اتحادیهها و شوراهای واقعا مردمنهاد اجتماعی اعتراضی مستقل مشاهده نمیشود.
در عرصه رسانهای، صداوسیما همواره در سایه ملاحظهکاری بوده و اکثریت رسانهها، روزنامهها و سایتها تحت سیطره سازمانها و گروههای غیرمردمی است که سودایی جز سود سیاسی و اقتصادی ندارند.
در عرصه فکری و علمی، غلبه محافظهکاری، منفعتمحوری و ناشایستهسالاری چنان رونقی یافته که چندان صدای مستدل، منتقد و مستمری از حوزه و دانشگاه در جهت رساندن صدای جامعه به گوش حاکمیت شنیده نمیشود. برآیند این وضعیت منجر به سوقدهی اعتراضات به سوی اغتشاشات میشود.
▪️ نابخردی:
مجموع این مسائل منجر به پیدایش این پنداشت نزدیک به حقیقت در ذهنیت عمومی شده است که بسیاری از مسئولین، صلاحیت و عقلانیت لازم و کافی برای مدیریت کشور را نداشته و ریلگذاری و جهتدهی برنامهها، سیاستها و اقدامات، نه با عقلانیت انقلابی مبتنی بر آرمانگرایی واقعبینانه بلکه با نابخردی غیرانقلابی مبتنی بر منفعتگرایی واقعگریزانه صورت میپذیرد.
در واقع محافظهکاری جای تحولخواهی، تنبلی جای مجاهدت، تحجر جای خلاقیت، دانشگریزی جای تخصصمحوری، مدرکمحوری جای مهارتمحوری، ضابطهسالاری جای شایستهسالاری، محرمانهکاری جای شفافیت، آشفتگی جای نظم، افراط و تفریط جای اعتدال و تکرار خطاها جای عبرت از تجارب را گرفته و برآیند اینها یعنی نابخردی، به کلانعلت روشی و ابزاری پیدایش وضع موجود تبدیل شده است.
✍ کیوان سلیمانی
متن کامل:
eitaa.com/edallat/449
علوم اجتماعی اسلامی
@Isocials
3⃣ تحلیل اعتراضات اجتماعی؛ به بهانه وقایع ۱۴۰۱.
▪️ ناسازگاری فرهنگی و علل آن:
ناسازگاری فرهنگی ناشی از تضادهای هویتی در سبک زندگی سکولار و اسلامی، یکی از دو کلانعلت اعتراضات اجتماعی بوده که خود ناشی از سه علت است:
۱. تقابل تمدنی اسلام و مدرنیته و تهاجم فرهنگی غرب،
۲. عدم التزام عملی مسئولان به سبک زندگی اسلامی،
۳. عدم رضایتبخشی حکمرانی اقتصادی اجتماعی.
مسائلی مانند شکاف نسلی، تضاد ارزشها، قرائتهای مختلف از زن، زندگی و آزادی، بیحجابی و عمامهپرانی و دیگر اختلافات خرد تا کلان فرهنگی، ذیل این فضا ظهور و بروز یافته و قابل فهم و حل است.
از یک طرف تنش و تقابل دو جهانبینی و سبک زندگی الهی معنامحور آخرتنگر و الحادی مادهمحور دنیابسنده، عمری به درازای تاریخ دارد. انقلاب اسلامی ایران در میانه عصری با هدف تشکیل تمدن آرمانی اسلامی و جامعه بیطبقه توحیدی با دو کلانشاخص تعالی معنوی و پیشرفت مادی شکل گرفت که فلسفه، فرهنگ، سیاست و اقتصاد سرمایهداری مدرن، بسیاری از جهان را تحت سلطه و سیطره گرفته بود.
در این فضا، تقابل انقلاب با نظام سلطه نه صرفا سیاسی بلکه تمدنی بود و امروز نیز علیرغم موجهای پراکنده بازگشت به معنویت، جو غالب جهان مدرن همچنان زندگی دنیابسنده با محوریت لذت موقت دنیوی است و نظام سلطه تهاجم خود به جهانبینی الهی، جهتگیری دوجهانی، جامعهسازی توحیدی، جمهوری اسلامی و سبک زندگی ایرانی اسلامی را با کم و کیف بیش از پیش ادامه داده است.
این مسئله در کنار مسائل داخلی، منجر به گرایش بخشی از جامعه به سبک زندگی سکولار شده که در تضاد با سبک زندگی ایرانی اسلامی میباشد. انباشت و تقویت علل داخلی و خارجی این تضاد، زمینه ظهور و بروز محسوستر و گستردهتر رسانهای و میدانی این ناسازگاری را فراهم کرده است.
از طرف دیگر، به استناد حدیث «الناس علی دین ملوکهم» امام علی علیه السلام و با استفاده از حکمت «ظاهر مردم باطن مسئولین است» علامه جوادی آملی و با اتکا به این رهنمود رهبر انقلاب که؛
«در یک جامعه اگر مردم از اخلاق خوب برخوردار نبودند، اگر فساد در میان مردم رواج داشت، اگر مردم تعلیم و تربیت را درک نکردند، مردم آن جامعه را نمیشود ملامت کرد. حکومتهای آن جامعه را باید ملامت کرد»،
میتوان مدعی شد نارضایتی و ناسازگاری اخلاقی هویتی، به واسطه ضعف اعتقاد و اعتماد عمومی به التزام عملی مسئولین حاکمیتی به شعارهای و ارزشهای اسلامی اعلامی و اشکالات نظام آموزش و پرورش و تضعیف نهاد خانواده، ایجاد شده و در کنار افزایش نارضایتی سیاسی اقتصادی از حاکمیت دینی، بستر گریز و ستیز با فکر، فرهنگ و سبک زندگی ایرانی اسلامی و پذیرش و گرایش به فکر، فرهنگ و سبک زندگی سکولار مدرن را افزایش داده است.
برآیند این ناسازگاری، به واسطه تشدید و تعمیق تقابل و تنفر اجتماعی میان طرفین و در بستر هیجانات و التهابات اعتراضات و اغتشاشات، منجر به هنجارشکنیهای غیراخلاقی گفتاری و رفتاری متعدد و کمسابقهای از سوی دو طرف شده که در میان اغتشاشگران خیابانی، برخی دانشجویان و فعالان فضای مجازی محسوستر و گستردهتر بوده است.
البته وجود و بروز گفتارها و رفتارهای غیراخلاقی در میان مأمورین رسمی و غیررسمی مدعی و منادی اسلام و اخلاق و قانون و مستقر در موقعیت قدرت، هم انگشتشمار و استثناء نبوده و هم اهمیت، موضوعیت، ممنوعیت و تبعات مخرب مضاعفی دارد.
✍ کیوان سلیمانی
متن کامل:
eitaa.com/edallat/449
علوم اجتماعی اسلامی
@Isocials
Page 15 (27).pdf
464.2K
خیزش و شورش اجتماعی ۱۴۰۱
کیوان سلیمانی
https://farhikhtegandaily.com/news/76124/
@iisociology
social policy and protest.pdf
2.43M
سیاستگذاری اجتماعی و اعتراض
دکتر رضا امیدی و دیگران
انجمن علمی سیاستگذاری اجتماعی دانشگاه تهران
علوم اجتماعی اسلامی
@isocials