ایلیا🇵🇸 ༄
پافشاری بر منطقی بینتیجه!: 「@iliya_52 」•🌿•
بسم الله الرحمن الرحیم
نگارنده: #مهدی_کاشفی
🔺پافشاری بر منطقی بینتیجه
نگاهی به کلیپ اخیر مأوا از منظر صنایع رسانهای
یک محصول رسانهای، فراتر از صرف یک پیام رسانهای، ابعاد گوناگونی را در تحلیل برای خود میپذیرد. تحلیلهای اخیر، از ابعاد گوناگون، مورد توجه قرار گرفته است: ادبیات، فرهنگ شیعی، تبارشناسی تاریخی تشیع، مسئله نوجوانی، مرگ امر سیاسی و... در کنار اینها بایستی به منطق صنایع رسانهای نیز توجه داشت؛ منطقی که فقط پول میفهمد و جذابیت (حتی جذابیت را هم برای پول میخواهد).
به نظرم این منظرگاه، نزدیکتر است به چیزی که میبینیم! نگاهی به سریالها و شوهای صنایع رسانهای ایران بیندازید! منطقی که ماوا در این کلیپ دنبالش میکند، نیز، به همین ترتیب، به منطق صنایع رسانهای در ایران متعهد است نه به انسانی (نوجوان) که دغدغه تعالیاش را داریم! «در راه شهرت حلال باید شهید شد» که همان اسلامیشده «باید به هر طریقی دیده شد»، منطق رسانههای جهان و رسانههای ایران است. چرا؟ چون پول حول افراد مشهور میچرخد.
دکتر حسینی این منطق را خوب فهمیده است و مسیر زندگی حتی فرزندش را نیز، شاید همین مسیر در نظر داشته باشد! البته که این مسئله سوالهایی را در باب حقوق گروههای اقلیت (کودکان و نوجوانان) ایجاد میکند. صراحتاً، باید درباره عددورقمهایی پرسید که برای پژمان جمشیدی، مهران مدیری، چهرههای شرکتکرده در شبهای مافیا، برنامه مهلا و حتی همین کلیپ دوسهدقیقهای خرج شده است. حتی باید پرسید آیا مأوا پولی را برای نوشتن متنهای حمایتی درباره این کلیپ پرداخت کرده است؛ مانند آنچه مهدیان نوشته بود؟
پرسیدن این سوالات عیب نیست؛ قائمشدن پشت الفاظ فریبکارانه عیب است. فراموش نکنیم که محصولات رسانهای در بستر رسانهها، با #طراحی تولید و منتشر میشوند و تبلیغات نقش برجستهای در این فرایند دارد. بیتعارف، تولید مأوا مبتنیبر منطق صنایع رسانهای است. اطلاعاتمان برای این که حکم به موهونبودن چنین کاری بدهیم، کم است. اما آیا این منطق به هدف میرسد؟ خیر. صنایع رسانهای در ایران وضعیت منحصربهفردی دارند. بدون بازار و بدون رقابت!
ادامه در کامنت:
#بیرق
#ادب_مرثیه
#دهه_هشتادیا
#ماوا
لذا، محصولات تولیدشده، خریده نمیشوند و فقط عرضه میشوند و مبالغی برای تولیدشان هزینه میشود بدون هیچ آوردهای. همواره باید برادر بزرگترِ پولداری حضور داشته باشد که پول بدهد تا کاری تولید شود. لذا کسبوکار رسانهای در این وضعیت معنی ندارد. فقط باید طرحها و پروژههایی برد که به فضای گفتمانی مدیران نزدیک و در لیست اولولیتهای مدیران باشد! پس کارکرد این محصولات چیست؟ صرفاً کارکرد ایدئولوژیک با هدفهایی مثل مقابله با تهاجم فرهنگی و... خارج از این فضا نمیتوانید کاری کنید. مگر عالَمی دیگر بسازید. این برادرِ بزرگتر، قدرتمندتر از آن است که نقدهای ما آزارش دهد. در این شرایط، باید خود را کوتاهقد کنید! چون رقابتی وجود ندارد که خود را محک بزنید. یک مسیر یکسویه! معلوم است که وقتی رسانههای رسمی هنرمندان اصیل موسیقی را کنار میگذارند و با سیاستگذاریهای غلط حوزه موسیقی، بازار سابقاً پرطراوت موسیقی در ایران را میکشند، گوش این نسل عادت به شنیدن اثر خوب نکرده است. این همان منطقی است که سالهایسال توسط صداوسیما دنبال شد و الان بارش بر دوش بسترهای جدید توزیع محتوا افتاده. هر وقت آن سیاستهای رسانهای در صداوسیما جواب داد، این کار هم جواب میدهد و نوجوانان را امامحسینیتر میکند!