eitaa logo
من شیعه هستم
530 دنبال‌کننده
312 عکس
393 ویدیو
20 فایل
✅ شناخت دین اسلام : بدون تعصّب، بدون خرافه، با محوریّت تفسیر المیزان علامه طباطبایی (ره) و سخن بزرگان اهل معرفت ✅ معرفت، اعتقاد، اخلاق ✅ اینجا قم مقدّس است
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹 💠 و اما اينكه براى اعتبار بخشيدن به خواست اكثريّت گفتند : « پيروى اكثر در عالَم طبيعت هم جارى است »، درست است و نمى توان ترديد كرد كه طبيعت در آثارش تابع است و ليكن اين باعث نمى شود كه حكم عقل ( یعنی وجوب پيروى از حقّ) باطل شود و يا با آن معارضه كند. چون طبيعت خودش يكى از مصاديق است، آن گاه چگونه ممكن است حقّ خودش را باطل كند و يا به معارضه با آن برخيزد؟! ☘ توضيح اين مطلب نياز به بيان چند مقدّمه دارد : 💠 اوّل اينكه : موجودات و حوادث خارجى، كه ريشه و پايه اصولِ عقايد انسان در دو مرحله «علم» و «عمل» هستند، در پديد آمدن و اقسام تحولاتش تابعِ است كه نظامى است دائمى و ثابت، و نظامى است كه به شهادت تمامى دانشمندان و متخصّصين در هر رشته از رشته هاى علوم، و نيز به شهادت قرآن كريم (به بيانى كه در بحث "اعجاز قرآن" در جلد اول عربى اين كتاب گذشت) استثناء نمى پذيرد. پس جريان آنچه در عالَم خارج جارى است، از دوام و ثبات تخلّف ندارد؛ حتى مسأله اكثريّت هم كه در عالَم طبيعت است در اكثريتش طبق قاعده است، و دائمى و مى باشد. مثلاً اگر آتش در اكثر موارد گرمى و حرارت مى بخشد، و نود درصد اين اثر را از خود بروز مى دهد همين نود درصدش دائمى و ثابت است؛ و همچنين هر چيزى كه داراى اثر است. و اين خود مصداقى از كلّىِ است. 💠 دوم اينكه : انسان به حسب فطرت تابع هر چيزى است كه به نحوى آن را داراى واقعيّت و خارجيّت مى داند، پس خود انسان هم كه به حسب فطرت تابع است، خودش نيز مصداقى از است. و حتى آن كسى هم كه وجود علمِ قطعى را مُنكِر است و می گويد : هيچ علمِ قطعى در عالَم نداريم (هر چند كه همين گفتارش، گفته او را ردّ میكند چرا كه اگر اين جمله - كه هيچ علم قطعى در عالم وجود ندارد - قطعى نباشد پس مردود و غير قابل اعتماد است، چون قطعى و صد در صدی نيست. و اگر قطعى باشد پس صاحب اين گفتار يك علم قطعى را پذيرفته است) وقتى از شخصى قاطع، سخنى قاطع مى شنود با خضوع هر چه بيشتر آن را مى پذيرد. 💠 سوم اينكه : حقّ - همانطور كه توجّه فرموديد - امرى است كه خارجيّت و واقعيّت داشته باشد، امرى است كه انسان در مرحله خاضعش شود و در مرحله عمل از آن كند و اما نظر انسان و ادراكش، وسيله و عينكى است براى ديدن واقعيت هاى خارجى و نسبتش به واقعيت ها، نظير نسبتى است كه آينه با مرئى و صورت منعكس در آن دارد. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺
🌹🌹🌹 ❇️ بررسى اين سخن كه منشأ انديشه لغو بَردگى، بوده است 💠 اينك بعد از همه اين حرفها بر مى گرديم به تجزيه و تحليل كلام صاحب (معجم الأعلام) كه پيش از اين نقل كرده بوديم. وى مى گويد: مبدأ و منشأ سر و صداهايى كه به راه افتاد و منجر به الغاى رژيم بردگى گرديد، تساوى حقوق افراد بشر در ضروريات زندگى بود؛ از نامبرده مى پرسيم مقصود شما از اين تساوى در حقوق چيست؟ 💠 اگر مقصود اين است كه تمامى افراد بشر در استحقاق رعايت شدن حقوق واجبشان يكسانند و حقوق همه افراد هر چه باشد محترم است (اگرچه خود آن حقوق به نسبت اختلاف و ارزش اجتماعى افراد، مختلف باشد، یعنی حقوق رئيس از مرئوس، و حاكم از محكوم، و آمر از مأمور، و مطيعِ قانون از متخلّف، و عادل از ظالم بيشتر باشد)، همين طور است و همه در اينكه بايد حقوقشان چه كم و چه زياد محفوظ باشد استحقاق دارند. اين سخن مستلزم اين نيست كه جميع افراد بشر چه آن فرد شريفى كه وجودش براى جامعه مفيد است و چه آن كسى كه اصلاً صلاحيّت ندارد كه جزئى از مجتمع شمرده شود در همه حقوق مساوى باشند؛ زيرا آن يكى مفید و اين ديگرى مُضرّ و مانند سمّ مهلكى است كه در هر جا از پيكره مجتمع رخنه كند، حيات آن بخش را تباه مى كند. و به طور صريح حكم مى كند بر اينكه بايد به فرد مفید، آزادى كامل داد و از افراد مضرّ سلب آزادى كرد؛ پس دشمنى كه در صدد از بين بردن آزادى آدمى است حقّ ندارد ادّعاى تساوى در آزادى كند، به همان دليلى كه گرگ اين حقّ را به گردن گوسفند و شير به گردن شكار خود ندارد. 💠 و اگر مقصود اين است كه همه افراد بشر (حتّى افراد وحشى) در مشتركند و همه قابليّت و استعداد ارتقاء به مدارج انسانيّت و رسیدن به سعادت هاى ممكن را دارند، و از اين جهت جامعه بايد يك يك افراد را از آزادى برخوردار ساخته و آنان را تربيت نموده و به تدريج به صالحین ملحق سازد؛ اين نيز است ليكن گاهى مى شود كه اين تربيت منوط بر اين مى شود كه براى مدتى آزادى اراده و عمل از افرادى كه تحت تربيتند سلب شود، تا در نتيجه ی اين نحوه تربيت، صلاحيّت آزاد شدن را دارا شوند يعنى بدانند كه اراده و عمل را در كجا بكار ببرند. مانند كه طبيب اراده و عمل او را كنترل نموده و او را به چيزهايى واميدارد كه خودش اراده آن را ندارد، بلكه بر عكس از آن نفرت هم دارد و همچنين اطفال كه اوليايشان آنان را در تحت شرايط و مقرراتى تربيت مى كنند كه خود اطفال آن شرايط را دوست نمى دارند كه هيچ، بلکه به نظرشان سنگين و دشوار هم مى آيد. هم به منظور تربيت كفّار مُحارب، آزادى را از اراده و عمل شان سلب نموده و آنان را به اسم «بردگى» به داخل مجتمع صالح دينى خود كشانيده و در آغوش خود تربيت نموده، آن گاه به تدريج آزادشان مى سازد. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa 👈