eitaa logo
من شیعه هستم
564 دنبال‌کننده
308 عکس
376 ویدیو
20 فایل
✅ شناخت دین اسلام : بدون تعصّب، بدون خرافه، با محوریّت تفسیر المیزان علامه طباطبایی (ره) و سخن بزرگان اهل معرفت ✅ معرفت، اعتقاد، اخلاق ✅ اینجا قم مقدّس است
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹 ❇️ آيا اسلام با همين احكام و شرايعى كه دارد مى تواند انسان را به سعادتش برساند؟ 💠 چه بسا كسانى كه معتقد باشند و يا بگويند : گيرم به خاطر اينكه متعرّض تمامى شؤون انسان موجود در عصر نزول قرآن شده بود، مى توانست انسان و اجتماع بشرى آن عصر را به سعادت حقيقى و به تمام آرزوهاى زندگيش برساند، امّا امروز به كلّى راه زندگى بشر را عوض كرده، زندگى بشر امروز علمى و صنعتى شده و هيچ شباهتى به زندگى ساده چهارده قرن قبل او ندارد، آن روز زندگى منحصر بود به وسايل طبيعى و ابتدايى، ولى امروز بشر در اثر مجاهدات طولانى و كوشش جانكاهش به جايى از پیشرفت و تكامل مدنى رسيده كه اگر فى المثل كسى بخواهد وضع امروز او را با وضع قديمش مقايسه كند، مثل اين مى ماند كه دو نوع جاندار متباين و غير مربوط به هم را با يكديگر مقايسه كرده باشد. با اين حال چگونه ممكن است قوانين و مقرراتى كه آن روز براى تنظيم امور زندگى ساده بشر وضع شده، امور زندگى حيرت انگيز امروزش را تنظيم كند و چطور ممكن است آن قوانين، سنگينى وضع امروز را تحمّل كند و وضع امروز دنيا سنگينى آن قوانين را تحمّل نمايد؟ 💠 جواب اين اين است كه اختلاف ميان دو عصر از جهت «صورت زندگى»، مربوط به كلّيات شؤون زندگى نيست بلكه راجع به جزئيات است، به عبارت ديگر آنچه انسان در زندگيش بدان نيازمند است، غذايى است كه سوخت بدنش را با آن تأمين كند و لباسى است كه بپوشد، خانه اى است كه در آن مسکن گزیند و لوازم منزل است كه حوائجش را برآورد، و وسيله نقليه اى است كه او را و وسايل او را جابجا كند، و جامعه اى است كه او در بين افراد آن جامعه زندگى كند، و روابطى جنسى است كه نسل او را باقى بدارد، و روابطى تجارى و يا صنعتى و عملى است كه نواقص زندگيش را تكميل نمايد؛ اين حوائج كلّى او تغيير نمى كند، مگر در فرضى كه انسان، انسانى داراى اين فطرت و اين بُنيه نباشد، و حياتش حياتى انسانى نبوده باشد. پس بنابر این توضیح، انسان امروز و انسانهاى اوّل هيچ فرقى در اين حوائج ندارد. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa 👈
🔸 کجا رفتند کسانی که با علیه ‌السلام ارتباط داشتند؟ ما خود را بیچاره کرده‌ایم که قطع ارتباط نموده‌ایم و گویا هیچ ‌چیز نداریم... 🔸 اگر بفرمایید : به آن حضرت دسترسی نداریم؟ جواب شما این است که چرا به و ملتزم نیستید، و او به همین از ما راضی است؛ زیرا : «أَوْرَعُ الناسِ مَنْ تَوَرّعَ عَنِ الْمُحَرّمَاتِ؛ پرهیزگارترین مردم، کسی است که از کارهای حرام بپرهیزد». 🔸 ترک واجبات و ارتکاب محرّمات، حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است. 📚در محضر بهجت، ج۱، ص ۳۶۱ ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
🌹🌹🌹 ❇️ چرا اسلام براى «بردگان»، دارا شدن مال را تشريع نكرده و چرا بردگى را موقّت و محدود به اسلام ننموده است؟ 💠 در اينجا سؤالى باقى مى ماند و آن اين است كه چرا ، تملّك مال (=صاحب اموال شدن) را براى بردگان تشريع نكرد تا آنان نيز مانند آزادگان با دستمزد خود حوائج ضرورى خود را برطرف ساخته و سربار مولایشان نباشند؟ و چرا بَردگى بردگان را موقّت و محدود به اسلام نكرد تا در نتيجه : هر برده اى كه مسلمان شود آزاد گردد و اين لكّه ننگ يعنى بردگى و محروميّت تا قيام قيامت در دامن او و اعقابش باقى نماند؟ 💠 جواب اين سؤال اين است كه اگر اسلام بردگى بردگان را محدود به اسلام نكرده و بعد از اسلام آوردنِ بردگان باز هم حكم به بقاى بردگى ايشان نموده، و همچنين اگر عبد را مالك چيزى ندانسته، و نيز فطرت بشرى هم که سلب آزادى از دشمنان محارب را تجويز نموده، همه براى اين است كه در داخل مملكت نتواند نقشه هاى درونى خود را عملى سازد و قوّه و قدرتى بر مقاومت و پايدارى در مبارزه و به هم زدن نظم اجتماعِ صالح و دينى نداشته باشد،چون منشأ همه قدرتها «مال» و «آزادى در عمل» است. پس وقتى دشمن نه مالك عمل خود بود و نه مالك مزد عمل، قهراً هوس دشمنى و ستيزه با دشمن خود را هم نمى كند. ، اسلام تا اندازه اى اجازه تملّك را به بردگان داده، و البته اين تملّك تنها در جايى تجويز شده كه تمليك از ناحيه مالك باشد و در حقيقت، مالكيّت عبد يكى از شؤون مالكيّت مالك و در طول آن است و چنان نيست كه در عَرض مالك، مستقل در تصرّف باشد. 💠 و امّا اينكه چرا بردگى بردگان را محدود به اسلام آوردن آنان نكرد، جوابش اين است كه اين تحديد (=محدود کردن) با منافات داشت، چون اسلام براى حفظ اساس دين و اداره جامعه دينى و بسط دادن تربيت دينى (حتى به همين كفّار محاربى كه منكوب عِدّه و عُدّه اش شده اند) سياستهايى دارد كه اگر به صِرف اسلام آوردنِ بردگان حكم به آزادى آنان ميكرد، آن سياستها باطل ميشد. زيرا بردگان كه همان دشمنان راه يافته به داخل كشور اسلامی هستند، مى توانستند به ظاهر اسلام آورده و به اين وسيله در داخل مملكت آزادانه عليه حكومت نموده و به طور خطرناكترى حمله كرده، افراد و توانايى از دست رفته خود را به دست آورند. و اين تنها اسلام نيست كه براى حفظ اساس چنين سياستى را اتّخاذ نموده، بلكه... ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa 👈
💠 در روزه، واجب است ، استمرار داشته باشد. 🔸 آنچه استمرار در نیّت را به هم میزند، سه چیز است : نیّت قطع روزه (یعنی در اثنای روز از نیت روزه گرفتن برگردد به طوری که قصد ادامه ‌ی روزه نداشته باشد) : روزه ‌اش باطل می ‌شود و قصد دوباره ‌ی او برای ادامه ‌ی روزه فایده ندارد. البته تا اذان مغرب باید از کاری که روزه را باطل میکند، خودداری کند. تردید در ادامه ‌ی روزه (به این معنی که هنوز تصمیم نگرفته است روزه را هم باطل کند)، نیّت قاطع (یعنی تصمیم بگیرد کاری را که موجب باطل شدن روزه است صورت دهد و هنوز آن را انجام نداده است)، ✔️ در صورت (دوم) و (سوم)، احتیاط واجب آن است که روزه را تمام کند و بعداً هم آن را قضا نماید. 📚 رساله آموزشی آیت الله خامنه ای ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
🌹🌹🌹 💠 اختلافى كه بين اين دو جور زندگى هست در وسايل آن است، هم مصداق وسايلى كه با آن حوائج مادّى خود را بر طرف مى سازد و هم مصداق حوائجى كه او را وادار به ساختن وسايلش مى سازد. انسان اوّلیه مثلاً براى رفع حاجتش به غذا، «ميوه ها و گياهان و گوشت شكار» میخورد، آن هم با ساده ترين وضعش، انسان عصر حاضر نيز همان را می خورد، امّا با هزاران رنگ و سليقه. امروز هم در تشخيص آثار و خواص خوردنيها و نوشيدنيها استاد و صاحب تجربه شده، و هم در ساختن غذاهاى رنگارنگ و با طعم هاى گوناگون و نو ظهور تسلّط يافته، و غذاهايى مى سازد كه هم داراى خواص مختلف است و هم ديدنش لذّت بخش است، و هم طعم و بويش براى حسّ شامّه و كيفيتش براى حسّ لامسه لذّت آور است، و هم اوضاع و احوالى به خود گرفته كه شمردن آنها دشوار است. 💠 و اين اختلاف فاحش باعث نمى شود كه «انسان امروز» با «انسان ديروز» دو نوع شوند، چون غذاهاى ديروز و امروز در اين اثر يكسانند كه هر دو غذا هستند، و همانطور که انسان دیروز از آن تغذّى میکرده و رفع گرسنگی می نموده و آتش شهوت شكم خود را خاموش مى ساخته، انسان امروزی هم همان استفاده ها را از غذا مى كند. و همانطور كه اختلاف شكل زندگى در ديروز و امروز لطمه اى به اتّحاد كلّيات آن در دو دوره نمیزند و تحوّلِ شكل زندگى در هر عصر ربطى به اصل آن کلّيات ندارد، همچنين که مطابق فطرت بشر و به مقتضاى سعادت او وضع شده، در هيچ عصرى مختلف و دستخوش تحوّل نمى شود، و صِرف پيدايش ماشين به جاى الاغ و يا وسيله اى ديگر به جاى وسايل قديمى، باعث تحوّل آن قوانين كلّی نمى گردد. البته اين تا زمانى است كه در شكل و روش زندگى، مطابقت با اصل محفوظ باشد، و دچار دگرگونى و انحراف نشده باشد و امّا در غیر اینصورت البته سنّت اسلام موافق هيچ روشى نيست، نه روش قديم و نه جديد. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa 👈
هدایت شده از من شیعه هستم
💠 ، حجاب میان خدا و بنده است. و سبب غفلت، اشتغال به امور پَست دنیا است. اشتغال به دنیا، موجب حُبّ و اهتمام کامل به آن شده، پس قلب به آن مشغول می شود و در نتیجه، آینه قلب صفا پیدا نمی کند؛ تا جمال حقّ – سبحانه - بر آن منعکس شده و حاصل شود. 👈 ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ (خداوند برای هیچ کس، دو دل در درونش نیافریده). 📚 رسالة الولایة ص 59 ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
سلام طاعات و عباداتتون قبول حق یه سوال؟ اگه ما، نقاط قوّت افرادی رو که باهاشون در ارتباطیم بهشون بگیم چه اتفاقی میفته؟ مثلاً اگه نقاط قوّت همسر، همکار، همدرس، همسایه، اساتید، شاگردان، فرزندان و خانواده مون رو بهشون بگیم مگه چه اتفاق بدی ممکنه بیفته؟ یا چی از ما کم میشه؟ چرا خجالت میکشیم؟ چرا فکر میکنیم پُر رو میشن یا شخصیتمون میاد پایین؟و... بیایید از این به بعد این کار رو انجام بدیم. خیلی اثر مثبتی در زندگی خودمون و اطرافیانمون داره. جلوی افسردگی و ناامیدی همدیگه رو با گفتن نقاط مثبتشون بگیریم. اونوقت : چه استعدادهای عجیبی که شکوفا نمیشن، چه دلهای افسرده ای که شاد نمیشن و... بله تأثیر فوق العاده خوبی داره. نقاط ضعفشون رو هم در خلوت و با زبانی صمیمی و در زمان مناسب گوشزد کنیم. امتحانش ضرر نداره... بلکه... در طول زمان معجزه میکنه. از همگی شما عزیزان التماس دعا دارم در پناه حق
🌹🌹🌹 💠 و اين تنها نيست كه براى حفظ اساس دين چنين سياستى را اتّخاذ نموده، بلكه از همين عصر حاضر گرفته تا قديمى ترين ملّتى كه تاريخ سراغ مى دهد، سنّت جارى بين همه اقوام و ملل همين بوده كه هرگاه با دشمن روبرو مى شدند و از يكديگر مى كشتند و سرانجام بر دشمن غلبه مى يافتند، حقّ مشروع خود مى دانستند كه شمشير در ميان آنان گذاشته و آن قدر مى كشتند تا تسليم بدون قيد و شرط شوند. و تنها به اين راضى نمى شدند كه دشمن از جنگ دست كشيده اسلحه خود را زمين بگذارد بلكه وادارشان مى كردند به اينكه امرشان شده و نسبت به حُكمشان مطيع و مُنقاد شوند؛ چه اين حكم به نفع آنان باشد و چه بر ضررشان، چه بخواهند آنان را زنده گذاشته و اموالشان را محترم شمارند و چه بخواهند اموالشان را مصادره و خونهایشان را بريزند. و اين را از و نفهمى مى دانستند كه قومى پس از آنكه بر دشمن خود غلبه نموده است، بیاید و آقایی و سيطره خود را مقيّد به قيدى سازد كه در نتيجه ی آن قيد، راه براى برگشتن دشمن و انتقام و خون خواهی اش هموار شود و سرانجام همه رشته هايش پنبه گشته و زحماتش هدر رود. چگونه ممكن است ملّتى به خود اجازه چنين سفاهتى را بدهد؟ و حال آنكه در راه تحصيل اين سيادت و حفظ استقلالِ مجتمع مقدِس خود، نفوسى از افراد خود را به كُشتن و اموالى را به هدر داده؟ و آيا اگر با دادن خسارتهاى جانى و مالى بیاید و چنين كارى بكند، به خود ظلم نكرده؟ و به آن خونهاى ريخته شده اهانت و نسبت به اموال و كوششهاى پيگير خود اسراف ننموده؟ 💠 و سوال دیگری که در اینجا مطرح می شود این است که : اگر چنانچه ملّتى با دادن قربانيان و تحمّل خسارتهاى مالى، به دشمن خونخوار خود دست پیدا کرد و آنان را ذليل و بَرده خود نمود، آيا جا دارد كسى اعتراض كند كه چرا خردسالان دشمن را «بَرده» خود كرده اى چرا که مردان آنها با شما سر جنگ داشتند و خسارتهاى جانى و مالى شما همه از ناحيه بزرگسالان دشمن بوده؟ و گناه كودكان چه بود با اينكه نه شمشيرى به دست گرفته بودند و نه در معركه اى حاضر شده بودند؟ جواب اين است كه خردسالان دشمن، قربانيان خويشند. از اين گذشته، فراموش نشود كه گفتيم اسلام درباره بردگان داراى حكم مخصوصى است كه در هيچ ملّتى نيست، و آن اين است كه قانوناً حقّ دارد در صورتى كه مصلحت حال مجتمع اسلامى باشد، اُسراى جنگى را آزاد سازد و براى آزاد ساختن آنان اقدام نموده، مجاناً و يا با دادن قيمت، همه آنان را آزاد كند. «و خدا داناتر است». 🔹 پایان 🔹 📚 جلد 6 ص 514 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa 👈
🌹🌹🌹 💠 و امّا كه مربوط به حوادث جاری است و روز به روز رخ مى دهد و طبعاً خيلى زود هم تغيير مى يابد - از قبيل احكام مالى، انتظامى و نظامى مربوط به دفاع و نيز احكام راجع به روش آسانتر كردن ارتباطات و مواصلات و اداره شهر و امثال اينها - احكامى است كه زمان آن به دست والى و متصدّى امر حكومت است. چون نسبت والى به قلمرو ولايتش نظير نسبتى است كه هر مردى به خانه خود دارد، او مى تواند در قلمرو حكومت ولايتش، همان تصميمى را بگيرد كه صاحبخانه درباره خانه اش مى گيرد و همان تصرّفى را بكند كه او در خانه خود مى كند؛ پس والى حقّ دارد درباره امورى از شؤون مجتمع تصميم بگيرد، چه شؤون داخل مجتمع و چه شؤون خارج آن، چه درباره جنگ باشد و چه درباره صلح، چه مربوط به امور مالى باشد و چه غير مالى. 💠 البته همه اينها در صورتى است كه اين تصميم گيريها به حال مجتمع باشد و با اهل مملكت يعنى مسلمانان داخل و ساكن در قلمرو حكومت، كند؛ هم چنان كه خداى تعالى در آيه شريفه : ❣️و شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ --- و در کارها با آنان مشورت كن و چون تصميم گرفتى بر خدا توكّل كن. (سوره آل عمران آيه: 159) هم به ولايتِ حاكم - كه در عصر نزول آيه، رسول خدا (ص)بوده - اشاره دارد و هم به مسأله مشورت. همه اينها كه گفته شد درباره امور عامّه بود. و در عين حال امورى بود جزئى مربوط به عموم افراد جامعه، و امور جزئى با دگرگون شدن مصالح و اسباب (كه همواره يكى حادث مى شود و يكى ديگر از بين مى رود) دگرگون مى شود و اينگونه امور، غير است كه كتاب و سنّت مشتمل بر آن است. چون احكام الهى، دائمى و به مقتضاى فطرت بشر است و نسخ راهى به آن ندارد (هم چنان كه حوادث راهى به نسخ بشريّت ندارد) كه بيان تفصيلى آن جايى ديگر دارد. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa 👈
💠 سوال : چشم چگونه تأثیر مى گذارد؟ ✅ جواب : نفْس نگاه کننده اثر مى گذارد، نه خود چشم . نقل مى کنند : عدّه اى مشغول کََندن چاهى بودند، به سنگى رسیدند و نتوانستند آن را برطرف کنند، فرستادند کسى که به اصطلاح چشمش شور بود آمد و نگاهى به سنگ کرد و گفت: (عجب سنگى است!) فوراً سنگ خُرد شد. در این هنگام سؤال کننده نقل کرد که عتیقه فروشى مى گفت : ظرف عتیقه اى داشتم که روى میز در معرض فروش گذاشته بودم . شخصى از مقابل مغازه گذشت و نظرش به ظرف افتاد و بلافاصله دیدم که ظرف بى جهت به زمین افتاد و خرد شد. آن شخص فوراً برگشت و قیمت ظرف را داد و اعتراف کرد که چشمم شور است و افتادن و شکستن ظرف در اثر من بود. حضرت استاد فرمودند: دو درخت (اکالیپتوس) در منزل ما - یا منزل شخص دیگر - وجود داشت، مهمانى وارد شد و گفت: (عجب درخت هایى!) هر دو درخت خشک شدند و از بین رفتند، با اینکه میهمان، آدم خوبى بود. 📚 در محضر علامه طباطبایی ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝