📌 #علم_امام
#سعد_بن_عبد_اللَّه_قمى گويد:
✍ به همراه #احمد_بن_اسحاق براى زيارت #امام_حسن_عسكرى عليه السلام به #سامرّاء رفتم، البتّه پرسشهاى مشكلى نيز داشتم كه مى خواستم از آن حضرت بپرسم. وارد سامرّاء شديم، به سوى خانه امام حسن عسكرى عليه السلام رفتيم، اجازه ورود خواستيم.
اجازه ورود عنايت شد، احمد بن اسحاق، انبانى را بر دوش گذاشته بود، در آن انبان - كه با پارچه طبرى پوشيده شده بود - يكصد و شصت كيسه درهم و دينار بود كه هر كيسه اى با مهر صاحب آن بسته شده بود.
وارد محضر آن امام همام شديم، من آن لحظه اى را كه نور جمالش ما را احاطه كرد چنين تشبيه مى نمايم:
او همانند ماه درخشان شب چهاردهم بود، روى زانوى راست آن حضرت، كودكى قرار داشت كه خلقت و منظرش بسان ستاره مشترى بود، موهاى زيباى آن كودك، از دو سوى سرش روى گوشش ريخته بود، و ميان آن باز بود، گويى الفى است كه ميان دو و او قرار گرفته است.
در برابر امام عليه السلام انار زرّينى بود كه نقشهاى بديع و نوآور آن مى درخشيد ودر ميان آن، نگين هاى شگفت انگيز و گوناگونى به كار رفته بود، كه آن را يكى از رؤساى اهل بصره به حضرتش اهدا نموده بود؛ در دست مبارك امام حسن عسكرى عليه السلام قلمى بود، وقتى مى خواست چيزى در ورق سفيدى بنويسد، آن كودك انگشتان حضرتش را مى گرفت، مولايمان امام حسن عسكرى عليه السلام آن انار زرّين را در برابر آن كودك مى غلطاند و آن كودك زيبا را به گرفتن و آوردن آن مشغول مى نمود تا مانع از نوشتن آن حضرت نشود.
ما به حضورش سلام نموديم، امام عليه السلام با ملاطفت و مهربانى پاسخ داد و اشاره نمود كه بنشينيم، وقتى آن حضرت از نوشتن آن اوراق فارغ شد، احمد بن اسحاق انبان را از ميان پارچه بيرون آورده و در برابر حضرتش نهاد.
در اين هنگام، مولايمان امام حسن عسكرى عليه السلام نگاهى به آن كودك زيبا نمود، و فرمود:
فرزندم! مهر از هداياى شيعيانت كه براى تو فرستاده اند، بردار!
آن كودك زيبا لب به سخن گشود و فرمود:
يا مولاي! يجوز لي أن أمدّ يدي الطاهرة إلى هدايا نجسة، وأموال رجسة، قد خلط حلّها بحرامها.
مولاى من! آيا شايسته است كه من، دست پاكم را به سوى اين هداياى آلوده و اموال پليد – كه #حلال و #حرامش باهم مخلوط شده - دراز كنم؟!
امام عليه السلام رو به احمد بن اسحاق كرد و فرمود: اى پسر اسحاق! آنچه در انبان است بيرون آور تا فرزندم حلال آن را از حرامش جدا كند.
احمد، طبق فرمايش مولا، كيسهها را از انبان بيرون آورد، وقتى نخستين كيسه را بيرون آورد آن كودك زيبا فرمود:
اين كيسه مال فلانى پسر فلانى از فلان محلّه است، در اين كيسه، شصت و دو دينار است، بخشى از آن، پول حجره اى است كه فروخته - و آن ارثى بود كه از پدرش به او رسيده بود - كه چهل و پنج دينار ارزش داشت و از پول نه طاقه پارچه، چهارده دينار بدست آورده و سه دينار آن نيز از اجاره دكّانها است.
مولايمان امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود: فرزندم! اينك به اين مرد، حرام آن را مشخص كن.
آن كودك زيبا، رو به احمد كرد و فرمود: يك دينارى كه سكّه رى است و در فلان تاريخ زده شده و نصف نقش يك روى آن پاك شده با قطعه طلايى آملى كه وزن آن ربع ديناراست، بيرون آور و ببين!
علّت اين كه آنها حرامند اين است كه صاحب آن، در فلان ماه از سال فلان مقدار پنبه ريسيده شده اى را وزن كرد و يك من و ربع شد و آن را به پنبه زنى - كه همسايه اش بود - داد، مدّتى گذشت، دزدى آمد و آن را از او دزديد، او به صاحبش جريان را گفت، ولى صاحبش او را تكذيب كرد و عوض آن پنبهها را خواست و به جاى آنها، يك من و نيم پنبه بهتر از آن گرفت، و با پول آن پارچه اى خريد و آن را فروخت كه اين دينار و آن قطعه طلاى آملى، از فروش آن پارچه است.
وقتى احمد بن اسحاق آن كيسه را باز كرد، نامه اى در ميان سكّه هاى ديناريافت كه در آن، نام صاحب كيسه و مقدار سكّه ها، همان گونه كه آن كودك زيبا فرموده بود، نوشته شده بود، و آن دينار سكّه رى و قطعه طلايى آملى نيز با همان علامتها بودند.
آنگاه كيسه ديگرى را بيرون آورد و در برابر آن كودك زيبا نهاد.
آن كودك زيبا فرمود:
اين كيسه نيز متعلّق به فلان، فرزند فلانى از فلان محلّه است، كه حاوى پنجاه دينار است. كه تصرّف در آن براى ما جايز نيست.
احمد بن اسحاق گفت: چرا؟ فرمود: چون از پول گندمى است كه صاحبش در هنگام تقسيم محصول، نسبت به #كارگران ظلم كرده است، پيمانه خود را پر مى كرد، ولى پيمانه آنها را پر نمى نمود، بلكه كمى از سر آن را خالى مى نمود.امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود: راست گفتى فرزندم.(۱)(۲)(۳)
📚منابع
۱. الثاقب في المناقب: ۵۸۵ ح۱.
۲. #بحار_الأنوار: ۷۸/۵۲ ح۱.
۳. اين روايت را شيخ صدوق رحمه الله در كمال الدين: ۴۵۴/۲ح۲۱ (باتفاوت در الفاظ) نقل نموده است.
🆔 @islam_history
📌 برترين #عبادت
🔰 يكي از پر مخاطره ترين زمينههاي لغزش انسان، شكم و #شهوت است.
🔸از اين رو #امام_باقر علیه السلام ميفرمايد: خداوند مورد عبادت و بندگي قرار نگرفته است به چيزي كه برتر و شريفتر از عفت شكم و شهوت باشد. (۱).
🔹#ابوبصير ميگويد: مردي به امام باقر علیه السلام عرض كرد: من مردي هستم كه از نظر عمل ضعيف هستم، نمازها و روزههاي (مستحبي) كمي دارم ولي در تلاشم كه جز #حلال نخورم و جز حلال همسر نگريم.
🔸امام علیه السلام فرمود: كدام #جهاد از #عفت شكم و شهوت برتر است؟! (۲).
📚 منابع
۱. #بحارالانوار، ج۷۱، ص۲۶۸.
۲. المحاسن، ص۲۹۲.
🆔 @islam_history
📌 زن اجنبی فریبت ندهد...
#امیرالمومنین علیهالسلام:
🔰هرگاه زنی نظر شما را جلب کرد، فوراً به #همسر خود رجوع کنید، زیرا آنچه که نظر شما را جلب نمود در او نیز است و آن مرد نباید به #شیطان مهلت نزدیک شدن به قلب خود دهد و باید دیدگان خویش را از توجه به آن زن بیگانه فرو بندد و اگر دارای همسر نیست دو رکعت #نماز گزارد و به حمد و ثنای الهی بپردازد و #صلوات بر #پیامبر و آل وی فرستد و سپس از خدا درخواست کند تا با رحمت و لطف خود او را از راه دستیابی به #حلال، از روی آوردن به #حرام بی نیاز کند.
📚 تفسیر نورالثقلین، ج۳، ص۵۸۳.
📚 شبیه این حدیث در حکمت ۴۲۰ #نهج_البلاغه نیز وجود دارد.
🆔 @islam_history
📌کناره گیری از دنیا
🔰علاء بن زیاد یکی از دوستان #امیرالمومنین علیهالسلام به حضرت عرضه داشت:
🔹از برادرم عاصم بن زیاد به شما شکایت میکنم.
🔸حضرت فرمود: او را چه شده؟
🔹گفت: عبایی پوشیده و از دنیا کناره گرفته است!
🔸#امام_علی علیه السلام فرمود او را بیاورید، وقتی آمد به او فرمود:
🔸ای دشمن جان خویش! #شیطان سرگردانت کرده است، آیا تو به زن و فرزندانت رحم نمی کنی؟ تو میپنداری که خداوند نعمتهای پاکیزه اش را #حلال کرده، امّا دوست ندارد تو از آنها استفاده کنی؟
🔸تو در برابر خدا کوچک تر از آنی که اینگونه با تو رفتار کند.
🔹عاصم گفت: ای امیرمؤمنان، پس چرا تو با این لباس خشن، و آن غذای ناگوار بسر میبری؟
🔸امام علی علیه السلام فرمود: وای بر تو من همانند تو نیستم، خداوند بر پیشوایان #حق #واجب کرده که خود را با مردم ناتوان همسو کنند، تا فقر و نداری، تنگدست را به هیجان نیاورد، و به طغیان نکشاند.
📚 #کافی، ج۱ ص۴۱۰و۴۱۱.
🆔 @islam_history
📌 حرامزاده بودنِ سبّکنندگانِ #اهل_بیت علیهم السلام
✍ عيسي بن ابي دلف گوید:
🔰برادرم دلف را از #علی_بن_ابی_طالب علیه السلام انحرافي در عقيدت و عداوتي در ضمير بود؛ بلكه گاهگاه زبان جسارت دراز نموده به ذيل عصمت آن حضرت، مطاعن و مثالب چند اسناد مي داد. روزي در مجلس نشسته بود، در اثناي صحبت يكي از حضّار گفت: در احاديث نبويّه وارد است كه رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود: «يا علي لا يُحبِّك إلّا مؤمن و لا يُبغضك إلّا منافقٍ شَقيٍّ ولد زنية أو حيضة». يعني، يا #علی، تو را دوست ندارد مگر كسي كه قلبش به نور ايمان منور باشد و نيز ترا دشمن ندارد مگر #منافق كه نطفه اش از #زنا يا حيض باشد.
🔰دلف گفت: اين #حديث را نبايد پايه و سندي استوار باشد. چه، شما همگي پايه غيرت امير را در حراست از حريم و حفظ ناموس مي دانيد، كه هيچ فردي را جرأت جسارت نسبت به حرم امير نيست، با اين حال دل من مالامال از بغض علي بن ابي طالب است و در عين حال، #حلال زادهام.
🔰ام عيسي گويد: در اين گفتگو بوديم كه ناگاه امير وارد مجلس شد و گفت: صحبتهاي شما را شنيدم. در اين احاديث هيچ جاي تأمل و ترديدي نيست. سند حديث و گفته رسول خدا صلي الله عليه و آله درست است!
🔰به خدا قسم اين دلف، هم ولد حيض است و هم ولد زنا! من پيش از انعقاد نطفه اين پسر، مريض بودم و كسي را نداشتم و در منزل خواهرم بستري بودم و خواهرم پرستاري مرا مي كرد. وي كنيزي داشت كه جمالي آراسته داشت.
🔰چون من منزل را خلوت يافتم و شهوت بر من غلبه كرد، او را به رختخواب كشيدم. كنيز هر چه گفت مانع دارم - يعني حيض مي باشم - من اعتنايي نكردم و با او همبستر شدم. بعد از چندي آثار حمل در وي ظاهر شد، سپس خواهرم او را به من بخشيد. اي اهل مجلس، بدانيد كه اين بچه، هم ولد الزنا و هم نطفه حيض مي باشد❗️
🔰رنگ از چهره دلف پريد و صحت مضمون حديث روشن گرديد.
📚 مروج الذهب، ج۳، ص۴۷۵.
🆔 @islam_history
📌 یاعلی! جز #مومن کسی تو را دوست ندارد...
✍ عيسي بن ابي دلف گوید:
🔰برادرم دلف را از #علی_بن_ابی_طالب علیه السلام انحرافي در عقيدت و عداوتي در ضمير بود؛ بلكه گاهگاه زبان جسارت دراز نموده به ذيل عصمت آن حضرت، مطاعن و مثالب چند اسناد مي داد. روزي در مجلس نشسته بود، در اثناي صحبت يكي از حضّار گفت: در احاديث نبويّه وارد است كه رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود: «يا علي لا يُحبِّك إلّا مؤمن و لا يُبغضك إلّا منافقٍ شَقيٍّ ولد زنية أو حيضة». يعني، يا #علی، تو را دوست ندارد مگر كسي كه قلبش به نور ايمان منور باشد و نيز ترا دشمن ندارد مگر #منافق كه نطفه اش از #زنا يا حيض باشد.
🔰دلف گفت: اين #حديث را نبايد پايه و سندي استوار باشد. چه، شما همگي پايه غيرت امير را در حراست از حريم و حفظ ناموس مي دانيد، كه هيچ فردي را جرأت جسارت نسبت به حرم امير نيست، با اين حال دل من مالامال از بغض علي بن ابي طالب است و در عين حال، #حلال زادهام.
🔰ام عيسي گويد: در اين گفتگو بوديم كه ناگاه امير وارد مجلس شد و گفت: صحبتهاي شما را شنيدم. در اين احاديث هيچ جاي تأمل و ترديدي نيست. سند حديث و گفته رسول خدا صلي الله عليه و آله درست است!
🔰به خدا قسم اين دلف، هم ولد حيض است و هم ولد زنا! من پيش از انعقاد نطفه اين پسر، مريض بودم و كسي را نداشتم و در منزل خواهرم بستري بودم و خواهرم پرستاري مرا مي كرد. وي كنيزي داشت كه جمالي آراسته داشت.
🔰چون من منزل را خلوت يافتم و شهوت بر من غلبه كرد، او را به رختخواب كشيدم. كنيز هر چه گفت مانع دارم - يعني حيض مي باشم - من اعتنايي نكردم و با او همبستر شدم. بعد از چندي آثار حمل در وي ظاهر شد، سپس خواهرم او را به من بخشيد. اي اهل مجلس، بدانيد كه اين بچه، هم ولد الزنا و هم نطفه حيض مي باشد❗️
🔰رنگ از چهره دلف پريد و صحت مضمون حديث روشن گرديد.
📚 مروج الذهب، ج۳، ص۴۷۵.
🆔 @islam_history