✨🕋✨
🌴علی در حالی دنیا را با آمدنش مزین کرد که خداوند، خانهاش را قُرُقِ او کرده بود.
🌴در هیچ دورهای از خلقت، کسی این طور مورد تکریم الهی قرار نگرفته بود که به امر خدا، دیوار خانۀ خدا شکافته شود و یک بانو، مهمان سه روزۀ مقدسترین مکان عالم شود و فرزند کعبه در آغوشش به میان خلائق باز گردد!
🌴خیلیها شاید عادت دارند در کوری زندگی کنند، شاید خودشان را کَر نشان دهند، شاید لالوار در مقابل همه ظاهر شوند؛ اما خداوند چه اینها بخواهند و چه نخواهند، برای مقدم علی، پسر ابوطالب و فاطمه دختر اسد، کاری کرد که هیچ کس در هیچ جا نتوانست و نمیتواند آن را بپوشاند!
🌴شاید کسی خودش را به کوری بزند تا حق را نبیند و در مقابل علی سر به تعظیم خم نکند؛ اما این واقعیت بوده و هست!
🌴شاید کسی به عمد از این کار خدا برای معرفی علی بن ابیطالب به عالم لب ببندد و زبان به تقدیر و تحسین و تکریم نگشاید، اما همه باید بفهمند که خداوند میخواسته علی را بشناساند تا مسیر سعادت گم نشود!
🌴شاید خیلی ها نخواهند بشنوند چون میخواهند در ذلت گمراهی زندگی کنند، اما و اما و اما چرا خداوند برای علی، تنها علی این کار را کرد؟
🌴آیا علی سزاوار نیست تا امیر شود بر مؤمنین، حاکم شود بر خلق اجمعین! آیا خداوند نمی خواسته از همان ابتدا، “ولی” را به مردم نشان دهد، تا هم راه را گم نکنند، هم تن به انتخاب فرد دیگر ندهند برای سرپرستی خودشان؟
✨چرا خداوند برای هیچ کس دیگر این خانه را نشکافت؟ ✨
📖بریدهای از کتاب خواهر 📗
✍️به قلم نرجس شکوریان فرد
نشر عهدمانا
#میلاد_امام_علی علیهالسلام
#روز_پدر
#ماه_رجب
https://eitaa.com/istadegi
Ali GhelichAli Ghelich - Sobh-e Ghadir.mp3
زمان:
حجم:
10.92M
🌼🌷🦋
تا صورت و پیوند جهان بود؛ علی بود،
تا نقش زمین بود و زمان بود؛ علی بود!
چیزی که عیان است، چه حاجت به بیان است؟
بی سنگ ترازوی علی، سود، زیان است!
☘️🌺🌸
🎤علیاکبر قلیچ
#روز_پدر
#میلاد_امام_علی علیه السلام
#ماه_رجب
https://eitaa.com/istadegi
روز پدر.mp3
زمان:
حجم:
1.35M
🌱دخترانش را مینشاند روی پایش.
در عرب رسم نبود «دختر داری»...
علی با آنها بازی میکرد.
نازشان را هم میخرید.
چنان محترم بزرگشان کرد که وقتی زینب وارد اتاق میشد، حسین مقابلش بلند میشد.
خودش خدا را یاد کودکانش میداد.
ریشه ای، که حتی با تمام مصیبتها هم خشک نمیشد.
ثمر دختر علی در کربلا بود که ماندگاری قیام برادر شد... حماسه زینب!
دختر را لوس نمی کرد، مقاوم بار میآورد.
دختر را ضعیف نمیکرد، مجاهدت یادش میداد.
دخترانههای دختران علی، مادرانههای دختران علی، شد زنانگیهای کربلایی…
دختران علی، یزید را خوار و خفیف کردند.
علی پدرِ زن نمونه کربلاست.
زینب آنقدر شخصیت عظیمی دارد که می شود: زینب کبری...
📗بریده ای از کتاب پدر
✍️به قلم نرجس شکوریان فرد
نشر عهدمانا
کاری از: درختان سخنگوی انجمن نویسندگان انقلابی رمان(باغ انار)
#میلاد_امام_علی
#روز_پدر
#ماه_رجب
https://eitaa.com/istadegi
جز او کسی لیاقت حیدر شدن نداشت
شایستگی فاتـــح خیبر شدن نداشت... 💚
◽#میلاد_امام_علی علیهالسلام و #روز_پدر مبارک✨
https://eitaa.com/istadegi
2.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پدر جانم، روزتان مبارک💚✨
چقدر حسرت دخترهایی رو خوردم که اینجا بودند💔
#لبیک_یا_خامنه_ای #روز_پدر
🏆👨🏻🍼 بهترین پدر داستانهای مهشکن ✨
👨🏻🍼🥇عباس؛ پدری که هیچوقت بچهدار نشد🙂
👨🏻🍼🥈حاج حسین؛ پدری که وقت نداشت بزرگ شدن بچههاش رو ببینه...
👨🏻🍼🥉مسعود؛ پدری که انقدر شرمنده ست که نمیتونه حتی از دخترش معذرت بخواد...
#روز_پدر مبارک!
(music-ava.ir)Ali Ghelich - Live Like Ali.mp3
زمان:
حجم:
11.35M
✨🌱
تویی آن که داده تیغ دو دم یگانه به دست تو...
🎤 علیاکبر قلیچ
#میلاد_امام_علی علیهالسلام و #روز_پدر مبارک!
#ماه_رجب
http://eitaa.com/istadegi
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌱همیشه آرزو داشتم ببینمش...!
باباجان میگفت وقتی به درمانگاه رسیده بود، از پنجره دیده بود دارند چراغها را روشن و خاموش میکنند و نگران شده بود؛ چون آن زمانها وقتی یکی در حال احتضار بود چراغها را روشن و خاموش میکردند. باباجان رفته بود توی درمانگاه، سراغ پدرش را گرفته بود. برادرها گفته بودند پدر با تو کار دارد، سراغ تو را میگیرد. باباجان رفته بود بالای سر پدرش که صدایش میزدند «آقاجون». آقاجون سن زیادی نداشت که سکته کرده بود و پزشکها امیدی نداشتند.
توی بستر، گیج و سردرگم بود. تا باباجان را – پسر بزرگش را – دیده بود، گفته بود: اومدی؟ خوب شد اومدی... من یه چیزی رو یادم رفته، بیا کمکم کن.
باباجان نشسته بود کنار تخت و آقاجون پرسیده بود: من یه ذکری رو همیشه میگفتم، خیلی دوستش داشتم، اون چی بود؟ یادم نمیاد.
باباجان گفته بود: شما همیشه «یا علی» میگفتین.
آقاجون خندید؛ طوری که انگار بار سنگینی از روی دوشش برداشته باشند. نفس آسودهای کشید و شروع کرد: یا علی و یا علی و یا علی... یا علی و یا علی و یا علی...
وسط «یا علی» گفتنش، به باباجان گفته بود: یه شعری بود که برام میخوندی، میشه بازم بخونیش؟
باباجان شروع کردند به خواندن شعر شهریار: علی ای همای رحمت! تو چه آیتی خدا را؟/که به ماسوی فکندی همه سایهی هما را/ دل اگر خداشناسی، همه در رخ علی بین/ به علی شناختم من به خدا قسم خدا را...
آقاجون یکباره گفت: مچ پاهام راحت شد.
و باز هم ادامه داد: یا علی و یا علی و یا علی...
کمی که گذشت، گفت: پاهام تا زانو راحت شد.
و باز هم: یا علی و یا علی و یا علی...
کمی بعد، میان «یا علی» گفتنها، خبر داد که تا کمرش راحت شده و بعدتر، تا سینهاش. ناگاه دیگر یا علی نگفت، دو دستش را گرفت به میلههای بالای تخت و بالای سرش را نگاه کرد. آنطور که باباجان گفته بود، صورتش پر بود از ذوق و اشتیاق. گفته بود: این حرم امام علیه که همیشه آرزو داشتم ببینمش!
و چشمانش همانجا باز مانده بودند.
این ماجرا را باباجان بارها برایم تعریف کرده. بعضی وقتها خودم اصلا دلم میخواهد برایم تعریفش کند. همهاش را حفظم، حتی جملات باباجان و حالت چهرهشان را موقع تعریف کردنش؛ ولی باز هم دوست دارم آن را بشنوم. دلم میخواهد یادم بیفتد که من هم یک زمانی، مثل آقاجون، در مرز مرگ و زندگی حیران میشوم و باید کسی به دادم برسد که بیاید و آرام آرام جانم را بگیرد.
راستش من خیلی از مرگ میترسم، ولی ماجرای آقاجون را که میشنوم، ترسم میریزد. به این فکر میکنم که من هم اگر صدایش بزنم، میآید و میبینمش و با دیدنش، سختی سکرات موت را فراموش میکنم. شاید مثل آقاجون، آخرین حرفی که میزنم این باشد که من خیلی آرزوی دیدنش را داشتم. همیشه آرزوی دیدنش را داشتم، همیشه دوستش داشتم، بیشتر از هرچیز دیگری. و آن وقت شاید من هم مثل آقاجون نتوانم چشمهایم را ببندم؛ چون دلم میخواهد تا چشمهایم و مغزم و انتقال دهندههای عصبیام زندهاند، فقط او را ببینم؛ حتی به اندازه چند ثانیه بیشتر.
من باور دارم که مرگ، بازتابی کوتاه از زندگی ست. اگر آقاجون با ذکر یا علی جان داد بخاطر این بود که با این ذکر زندگی کرده بود و آن لحظه آخری که شیطان یاد خدا را از حافظه میبرد، خدا آن ذکر را به یادش آورده بود. خدا نخواسته بود کسی که با علی زیسته، بی علی بمیرد.
الان هم مزار آقاجون توی گلستان شهداست، آن آخر، نزدیک لسان الارض، در یکی از راهروها. جایی تقریبا در مرز شهدا و مردگان. هر وقت میروم گلستان شهدا، به آقاجون سر میزنم و از او میخواهم دعا کند مثل خودش، با علی(علیهالسلام) زندگی کنم و با علی(علیهالسلام) بمیرم.
✍🏻ش. شیردشتزاده
#میلاد_امام_علی #ماه_رجب #روز_پدر
http://eitaa.com/istadegi