#معرفی_کتاب 📚
🚩 #هفته_دفاع_مقدس 🚩
کتاب #نه_آبی_نه_خاکی 📘
✍️ نویسنده: #علی_موذنی
#نشر_سوره_مهر
👈میدانید، ما همیشه خاطرات #شهدا را از زبان همرزمان و خانوادهها و دوستانشان خواندهایم.
این که فلان #شهید چقدر مهربان بود و بخشنده بود و مومن بود و...😌
🔸اما من همیشه دوست داشتم بدانم یک #شهید، دنیا را چطور نگاه میکند؟ خودش را چطور روایت میکند؟ شهادت برایش چه معنایی دارد؟⁉️
🔰🔰
مهشکن🇵🇸🇮🇷
#معرفی_کتاب 📚 🚩 #هفته_دفاع_مقدس 🚩 کتاب #نه_آبی_نه_خاکی 📘 ✍️ نویسنده: #علی_موذنی #نشر_سوره_مهر 👈میدا
#معرفی_کتاب 📚
🚩 #هفته_دفاع_مقدس 🚩
کتاب #نه_آبی_نه_خاکی 📘
✍️ نویسنده: #علی_موذنی
#نشر_سوره_مهر
👈میدانید، ما همیشه خاطرات #شهدا را از زبان همرزمان و خانوادهها و دوستانشان خواندهایم.
این که فلان #شهید چقدر مهربان بود و بخشنده بود و مومن بود و...😌
🔸اما من همیشه دوست داشتم بدانم یک #شهید، دنیا را چطور نگاه میکند؟ خودش را چطور روایت میکند؟ شهادت برایش چه معنایی دارد؟⁉️
🔰🔰
✅ #نه_آبی_نه_خاکی را که خواندم، یادم آمد چقدر کوچکم. چقدر محدودم. چقدر بیچارهام. چقدر میتوانستم پیشرفت کنم و نکردهام!😢
این که از زاویه نگاه یک #شهید دنیا را ببینی، نگاهت را به دنیا بلند میکند. تازه آن وقت است که حقارت دنیا به چشمت میآید. چشمان یک #شهید، چیزهایی را میبینند که هیچ دوربین و تلسکوپی نمیبیند.🎥
🔰🔰
💞زیباست که همراه یک #شهید از مادر و پدر و خانوادهات دل بکنی و اعزام بشوی و آموزش ببینی و به جبهه بروی و دوستانت مقابلت #شهید شوند و آخر، خودت را هم به قافله برسانی.💞
حالا که از زاویه دید #شهید دنیا را نگاه کرده ام، دریافته ام که: ⚠️”آنچه در پشت سر است، معلق است و آنچه در پیش روست، مستقر. “⚠️
#بریده_کتاب 📖
” من همه جای زمین را دوست دارم، زیرا جایی از آن نیست که به سرانگشت آفرینش تو موجود نشده باشد. و در هیچ کجا احساس غربت نمی کنم، زیرا تو همه جا هستی، و دوست تر از تو کیست؟ تو در سطح آب همچنانی که در عمق، هر چند من تو را در عمق بیشتر احساس می کنم، زیرا در عمق از سطح خود را تنهاتر یافته ام. وزن آب در عمق بر دوشهای من به یاد تو تحمل پذیر می شد... “
#بریده_کتاب 📖
” مربی می گوید: «باید عین ماهی شوید که جز در آب نتوانید زندگی کنید.»
عباس از او پرسید: «یعنی باید از این به بعد توی خشکی غرق بشویم؟» “
#بریده_کتاب 📖
” ای امام، تو با ظاهر شدن در خواب من سطح توقع مرا نسبت به خودم بالاتر برده ای. دیگر شهادت نه آرزوی من که نیاز من است. دیدار تو مرا از آرزو به نیاز رسانده است... “
#بریده_کتاب 📖
” اسلحه ام را تمیز کرده ام عین دستۀ گل! حیف نیست آدم با کلاش به این تمیزی بزند کسی را بکشد؟ “
#ما_ملت_امام_حسینیم
#کتاب_خوب_بخوانیم
#دفاع_مقدس
#اربعین
#بخوان_مرا_به_ایستادگی
https://eitaa.com/istadegi
#معرفی_کتاب 📚
🍃🌷به مناسبت #روز_دختر 🧕✨
کتاب #خاطرات_سفیر 📕
✍️نویسنده: #نیلوفر_شادمهری
#نشر_سوره_مهر
این کتاب را دخترخانمها حتما باید بخوانند!
این کتاب، خاطرات دختر مسلمانی ست که در کشور فرانسه، هر چند برای ادامهی تحصیل در مقطع دکتری حضور دارد؛ اما سفیری شده است برای دفاع از حقیقت اسلام.
مواجههی او با آدمهای مختلف و اتفاقات متفاوت این خاطرات را جذابتر میکند؛ از دست ندادن با سرشناسترین اساتید مرد تا برگزاری دعای عهد در اتاق خوابگاه و معرفی دعای کمیل به یک دانشجوی اهلسنت الجزایری.
بانو نیلوفر شادمهری در این کتاب، حدود سی خاطره را با قلمی روان و شیرین به رشتهی تحریر درآورده است.
#بریده_کتاب 📖
کمکم داشت حالم از اون شرایط به هم میخورد. بچهها متوجه نمیشدن که من دارم سر کار میذارمشون یا واقعا متن شعر همین قدر سخیفه. خدا خدا میکردم که هر چه زودتر اثر فاخری که میشنیدیم بساطش جمع بشه. اما همیشه درست توی همین شرایط زمان کش میآد و واحد گذشت زمان از ثانیه به شبانه روز تغییر پیدا میکنه. سیلون دست به سینه وایساده بود و داشت سعی میکرد عمق نداشتۀ شعر رو بفهمه! چند بار به سرم زد بهشون بگم: «ببینید بچهها، این اصلا در سطحی نیست که اسمش رو شعر بذارم. طرف یه چیزی خونده رفته.» اما نمیشد. آبروریزی بود. بعد از اون همه افاضات دربارۀ شعر و ادب پارسی و مردم ادیب کشورم جای همچین حرفی نبود!
#مه_شکن✨
https://eitaa.com/istadegi
مهشکن🇵🇸🇮🇷
"و ناگهان دیدم که مردی از دریا برمیآید ـ بر دریا میآید ـ چون ایشان که در اسطورههای مهجور، بر آب م
#معرفی_کتاب 📚
کتاب #سه_دیدار_با_مردی_که_از_فراسوی_باور_ما_میآمد
✍️نویسنده: #نادر_ابراهیمی
#نشر_سوره_مهر
به مناسبت سالگرد ارتحال بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی؛ امام خمینی رحمهالله علیه...
مجموعه کتاب "سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما میآمد"، نوشته نادر ابراهیمی، نویسنده سرشناس معاصر است. او در این مجموعه، زندگی و ابعاد مختلف شخصیتی امام خمینی (ره) را بررسی کرده است.
نادر ابراهیمی یکی از برترین نویسندگان معاصر است. او در اوایل انقلاب پس از ملاقات کوتاهی که با امام(رحمهالله علیه) داشت شیفته ایشان شد و تصمیم گرفت که در خصوص امام کتابی را به نگارش در بیاورد.
وی بخاطر تصمیم به چنین کاری از طرف روشنفکرانی که در آن زمان کانون نویسندگان را در دست داشتند طرد شد.
نادر ابراهیمی جلدهای اول و دوم کتاب را در سالهای ۷۵ تا ۷۷ نوشته است. اگر چه کتاب سه جلدی است؛ اما جلد سوم آن هرگز منتشر نشد و اینروزها هم که نادر ابراهیمی دیگر در این دنیا زندگی نمیکند، کسی از سرنوشت جلد سوم خبر ندارد.
جلد اول مجموعه با نام «رجعت به ریشهها» است که داستان بلندی درباره زندگی و دوران کودکی و رشد امام خمینی است. ابراهیمی کوشیده در لابهلای اثر، مراحل شکلگیری شخصیت امام را در دوران کودکی و جوانی بررسی کند.
جلد دوم نیز «در میانه میدان» نام دارد که به خاطراتی از پدر امام و شکنجههای او در زندان شاهی و شهادتش، تاثیر گرفتن امام از افکار و سخنان عمهاش صاحبه خانم، دوران مبارزاتش در جوانی، حضور در حوزه اصفهان و...میپردازد.
ابراهیمی کوشیده در لابهلای اثرش که قالبی داستانی دارد، شخصیت و روش و منش امام را در دوران جوانیاش و پس از آن، در مبارزاتش علیه رژیم پهلوی بررسی کند.
جلد سوم هم «حرکت به اوج» نام داشت که نوشته نشد.
#بریده_کتاب 📖
- دیگر از میانهی راه هم برنگرد! از خودت بپرس و به خودت جواب بده! این کار، بهتر از آن است که تمام عمر، بروی و برگردی و سوال کنی. میفهمی؟
- بله عمه جان!
📖
و مرد گفت: مردم حقیر را که خُرسندانه از دریچههای محقّر به جهان مینگرند دوست نمیدارم. این، خیانتیست بزدلانه به چشم؛ به حقّ رؤیت؛ به توان شناگریِ دیدن. اما بیش از این، من ذات قناعت را دوست نمیدارم و قناعتکاران را که پستترین مردم روزگار ما هستند؛ چرا که قناعت، این زمان، چیزی نیست الا نیمتشنه نگه داشتن اسبی که راهی دراز را به قصد خوب نوشیدن پیموده است.
📖
ما اگر میل آن داشتیم که تن به حقیرترین امکانات بسپاریم، تور به توفانْ نمیانداختیم، و چون مرغانِ توفان، به همه سویِ زیستنی پر مخاطره پرتاب نمیشدیم...
📖
و ناگهان دیدم که مردی از دریا برمیآید بر دریا میآید ـ چون ایشان که در اسطورههای مهجور، بر آب میرفتند ـ چون عیسای ناصری، چون منصور حلاج و چون شیخ ما که نگاه خداوند بر اوست و اگر خواهد، چون قاصدکها به سیاحتی سبکبالانه میبَرَدش...
#امام_خمینی
#مه_شکن
https://eitaa.com/istadegi
مهشکن🇵🇸🇮🇷
#معرفی_کتاب 📚 کتاب ارتداد 📓 ✍️نویسنده: وحید یامینپور انتشارات سوره مهر ارتداد از یک "اگر" صحبت می
#معرفی_کتاب 📚
کتاب #ارتداد 📓
✍️نویسنده: #وحید_یامین_پور
#نشر_سوره_مهر
اسمش واقعا وسوسه کننده بود؛ کلمهای با رنگ و بوی ممنوعه: ارتداد!
ارتداد از چه؟ برای چه؟ به سمت چه؟
وقتی شروعش کردم نتوانستم زمین بگذارمش!
باید میفهمیدم سال هفتاد و چهار، چرا شخصیت داستان هنوز از ساواک میترسد؛ یا چرا سال هفتاد و چهار در خیابانها جشن تولد اشرف پهلوی برگزار میشود؟
باید میفهمیدم چرا شخصیت داستان که مبارز و انقلابی ست، از بیست و دوی بهمن به بدی یاد میکند؟
فکر میکردم یک کتاب معمولی ست درباره انقلاب... پخش اعلامیه و دیوارنویسی و تظاهرات و دستگیری و عاشقانهای که میان این هیاهو اتفاق میافتد.
فکر میکردم نویسنده میخواهد درباره روزهای آخر دهه فجر بنویسد و نبرد مردم با تهماندههای پهلوی و اتفاقاتی که خیلی از ما – نسل امروز – جزئیاتش را نمیدانیم.
اما آنچه نویسنده درباره بیست و دوی بهمن میگفت خیلی دور از انتظار من بود. کمکم فهمیدم این کتاب با هرچه درباره انقلاب خواندهام فرق دارد؛ از تاریخ سخن نمیگوید، بلکه به سراغ فلسفه تاریخ رفته و از چرخش تاریخ در یک بزنگاه حرف میزند.
فضای ترس و خفقان، ناامیدی و سرخوردگی و بغض فروخورده مردم در تمام کتاب حاکم بود و حال من را هم بد میکرد(که این قدرت قلم نویسنده را میرساند). انقدر که بعد از هر بند، سرم را بالا میآوردم، نفس میکشیدم و به خودم میگفتم: نگران نباش، این فقط یه داستانه!
ارتداد بحثهایی را مطرح میکند که واقعا برای من و نسلی که انقلاب و جنگ را ندیده، عالی و لازم است: ماهیت سازمان منافقین، پیامد تنها شدن امام، و مفاهیم نویی چون فحشای سیستماتیک، سرطان صهیونیسم و...
نیاز بود از زاویهای نو به این مفاهیم پرداخته شود و ارتداد به خوبی توانست آنچه باید را عمیقا در ذهن جا بیندازد و برای مخاطب ملموس کند؛ هرچند بعضی قسمتها و جملات ممکن است کمی سنگین و پیچیده به نظر برسند و عامهپسند نباشند.
بحثها و چالشهای فکری یونس و دریا، یک گفتوگوی ساده نیست بلکه یک چالش دشوار و یک دریای خروشان است برای مخاطب، تا باورهایش را یک بار دیگر در معرض بازاندیشی قرار دهد.
(راستی انتخاب اسم "یونس" و "دریا" و حتی احمد هم جای تامل دارد... احمد و فلسطین... یونس و دریا و ارتداد... دریا و انقلاب...)
ارتداد از یک "اگر" صحبت میکند و ادامه داستان را نه بر اساس واقعیتهای تاریخی، که بر اساس قواعد فلسفی خود میچیند.
واقعیت این است که هزاران احتمال درباره فردای بیست و یکم بهمن پنجاه و هفت وجود داشت و تنها یکی از این احتمالات، واقعا رخ داد؛ و ما نمیتوانیم با قطعیت بگوییم اگر تاریخ اینگونه که هست پیش نمیرفت، حتما ارتداد به واقعیت میپیوست.
فلسفه تاریخ و جامعهشناسی، میتواند تا حدی آینده را برای ما پیشبینیپذیر کند؛ اما بسیار دیدهایم پیشبینیهایی را که اشتباه از آب درآمدهاند. جامعه همیشه مطابق تحلیلهای علمی و فلسفی عمل نمیکند. ارتداد تنها یکی از هزاران اگر را روایت کرده است.
شاید هم وحید یامینپور در نوشتن ارتداد، از قاعده "تعرف الاشیاء باضدادها" پیروی کرده است. انقلاب چرا لازم بود؟ ارتداد اینطور پاسخ میدهد که: اگر انقلاب پیروز نمیشد، چنین و چنان...
به هر حال، باید اعتراف کنم واقعا به وجد آمدم از نگاه خاص نویسنده و خلاقیتش؛ اما بخاطر فضای وحشتناک داستان، دلم میخواست زود تمام شود... زود تمام شود این جو خفقان و ناامیدی و برگردم به ایرانی که انقلاب اسلامی در آن پیروز شده باشد...
#دهه_فجر
https://eitaa.com/istadegi
دارم این کتاب رو میخونم.
خیلی روان و کاربردی آموزش داده؛ به شدت به علاقمندان نویسندگی پیشنهادش میکنم.
سوره مهر یه مجموعه آموزش نویسندگی داره، فعلا به پیشنهاد یکی از اساتید از این شروع کردم. بقیه جلدها هم به عناصر دیگهای مثل گفتوگو نویسی، شخصیتپردازی، زاویه دید، صحنهپردازی و... پرداخته.
#معرفی_کتاب 📚
📙طرح و ساختار رمان
✍🏻جیمز اسکات بل/محسن سلیمانی
#نشر_سوره_مهر
http://eitaa.com/istadegi
#معرفی_کتاب 📚
دشواری مبارک 📓
✍🏻فائضه غفارحدادی
#نشر_سوره_مهر
📍معرفی به قلم فاتح
دشواری مبارک، خواندنش واقعا دشوار بود.
نویسنده گفته بود که مانند نامش خواندنش دشوار است؛ ولی نمیدانم چه شد که وقتی پدر گفتند چندساعتی برویم خارج از اصفهان و در دل طبیعت اردیبهشت باشیم، کتابی که برای خواندن در مسیر طبیعت زیبای اردیبهشتی انتخاب کردم این کتاب بود!
حین خواندن نمیدانستم باید از دیدن طبیعت زیبا ذوق کنم و خوشحال باشم، یا از خواندن روایتهای کتاب غمگین باشم و اشک بریزم!
بین دو راهی مانده بودم.
بغض در گلویم گیر کرده بود و منتظر موقعیتی بود تا خودش را بیرون بریزد.
بغض را در گلو خفه کردم تا سفر کوتاهمان به دهان خانواده زهر نشود.
ولی همچنان به خواندن کتاب ادامه دادم.
روایتها از زبان جانبازان پیجری نیست. از زبان عزیزان آنهاست(همسر، فرزند، مادر...).
هرچقدر از خواندن سختی اتفاقی که برایشان افتاده بود، رنج کشیدم؛ از روحیه صبر و مقاومتشان لذت بردم.
چطور میشود در برابر این رنج بزرگ که بعد از مدتی هم، شهادت سیدحسن نصرالله به آن اضافه شد صبر کرد؟
نه تنها صبر، که خدا را شکر کرد...؟!
نویسنده مثل تمامی کتابهایش توانسته احساسات روایتگران حادثه را در قالب کلمات به خواننده منتقل کند.
از آن کتابهای خواندنی ست.
#غدیر
http://eitaa.com/istadegi