eitaa logo
متی ترانا و نراک
322 دنبال‌کننده
43.9هزار عکس
16.5هزار ویدیو
85 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💚جوانیم فداے قدم هایت یاصــاحب الـــزمــان....🌿 پدر مهربان ما صبحت بخیر ❤️ عجل لولیک الفرج
سوره یس .mp3
1.71M
تحدیر سوره یس
❁﷽❁ هر ڪَس ڪه راهِ ڪربُبَلا شد طریقہ اش بوےِ حُسیْن مےچڪد، از هر دقیقہ اش دردانہ‌ے خداسٺ حُسیْـن بن فاطمـہ احسنٺ و آفریـن بہ خُـدا و سلیقہ اش 🌸❤️ ❤️🌸
1_647068541.mp3
1.95M
زیارت عاشورا
بال ملک کنایه از گنبد و بارگاه توست چشمِ اسیرِ خاکیان منتظرِ نگاهِ توست 🤚
5.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید کاظمی:یکی از این شهدا بیاد به این دنیا شروع کند برای ما صحبت کردن چی میگه؟ یاد شهدا ذکر صلوات 😭🌷🍃
🍃به راستی که این نام برازنده توست. شنیده بودم را از می گیرند و تو این را بهتر میدانستی. خوب میدانستی راه کربلایی شدن از میگذرد و حتما اقتدا به وفای عباس کرده بودی که اینگونه تشنه دفاع از حریم بودی. آری بودی. 🍃از روزی که به دنیا آمدی تا دقایق آخر عمرت که ذکر لبت شد. تو چقدر خوب رسم وفا را بلد بودی که از هست و نیستت به خاطر اربابت بگذری؟ وفا تا کجا؟! تا آنجا که ماشین زیر پایت خرج سفر سوریه ات شد. تو معنای واقعی بابی انت و امی و نفسی و مالی شدی... 🍃راستش را بگو! این همه بیقراریت برای چه بود؟ هربار نرفتنت، برگشتنت و به در بسته خوردنت و دوباره و دوباره پا پیش گذاشتنت برای چه بود؟ نکند تو اصلا به دنیا آمدی و قد کشیدی برای . نکند به آمدی که درس امروز ما باشی! که یادمان دهی حرف تکراری نیست و طالب شهادت بودن هرچقدر در کالبد مردانی از جنس تو بارها و بارها تکرار شود باز هم تکراری نیست! و با همین بیقراری عجیبت امضای آخر را را از امام رضا گرفتی و اسمت رفت در لیست عملیات و بالاخره آن بیقراری که از بدو تولد با خودت آورده بودی آرام گرفت. 🍃راستی! شهادت مبارک یادت نرود برات کربلای ما را هم از امام رضا بخواهی. ✍نویسنده : 🍃به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۳۰ شهریور ۱۳۵۶ 📅تاریخ شهادت : ۱۰ آذر ۱۳۹۵ 📅تاریخ انتشار: ٩ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار : بهشت رضا 🕊محل شهادت : حلب_سوریه یاد شهدا ذکر صلوات 🌷💧
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌷🍃🌷🍃👇👇
🍃خودکار را برداشته، می‌نویسم از اویی که از تبار بود. نوشته‌ام مقدمه ندارد! اصلا برای گفتن از او که مقدمه لازم نیست، یک راست باید سر اصل مطلب رفت. اصل مطلبی که خودش هم مقدمه است هم نتیجه! 🍃مقصود حرف هایم فقط یک نفر است. کسی که یک ، مسیر زندگی‌اش را به سمتی برد که پایان نداشت! جایی ندیدم که نوشته‌ باشد مسیر و بندگی پایان دارد. البته چرا! یادم رفته بود پایانی دارد که مقدمه‌ی شروعی دوباره‌ست، ! و این همان چیزی بود که به حیات در این دنیا خاتمه داد. 🍃فیلم زندگی‌اش را روی دور تند میگذارم از اول تا به آخر را دوره میکنم. از بهاری که متولد شد تا سالهایی که کار کرد تا کمک خرج باشد. 🍃طولی نمیکشد که میرسم به همان نقطه آغازی که منتهی به شد. سال شصت و یک بود. خبر شهادت * را برای منصور آوردند به اضافه تکه ای کاغذ و مابقی وسایل. کاغذ را باز کرد. وصیتنامه بود. شروع به خواندن کرد. از منصور خواسته بود تا برای دفاع از دستاورد های و حراست از مرز های میهن اسلامی‌مان به س.پ.ا.ه اسلام بپیوندد. و اینجا آنچه در تقدیرش نوشته بودند رقم خورد. 🍃ویدیو جلو تر میرود به سی سال جلوتر وقتی که یک منصور مانده و غنیمتی که از حضور در جبهه های جنگ نصیبش شده. و البته خوابی که منصور عباسی قصه‌ی ما را کرد. 🍃منصور صرفا نه برای شهادت که باز هم برای پا در میدان گذاشت، مثل رفقایش. با این تفاوت که منصور از آنها جا مانده بود. و این به وقت اذان ظهر جمعه ده آذر در به وصال رسید. ♡ حبیب حرم!♡ پ.ن:برادر شهید آیت‌الله عباسی در عملیات آزادسازی شهید شد. ✍نویسنده : 🥀به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۹ فروردین ۱۳۳۶ 📅تاریخ شهادت : ۱۰ آذر ۱۳۹۶ 📅تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت دو معصوم شهرکرد 🕊محل شهادت : سوریه شهدا ذکر صلوات 🌷🍃
💗✨آخر هفته تون عالی و شاد 🍁✨ازخدا برایتان 💗✨یک سبد حال خوب 🍁✨یک دنیا خیر و برکت 💗✨یک جهان زیبایی 🍁✨یک عالمه خوشبختی 💗✨یک دامن نیک نامی و 🍁✨یک عمر سرفرازی خواهانم 💗✨روزتون زیبـا و در پنـاه خدا