eitaa logo
متی ترانا و نراک
273 دنبال‌کننده
43.2هزار عکس
15.8هزار ویدیو
83 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
، عاقبت شهیدت میکنه دو رفیق دو همسنگر 🌷 صفری تبار و 🌷 محمد محرابی پناه 🔹دوست شهیدت کیه؟! 🔹باهاش عهد بستی؟! یادشان ذکر صلوات 🌷
باز هم خاطره دیگری بخوانید از #رفاقت دو شهید مدافع حرم؛ رفاقتی که ختم به #شهادت شد.😍 👌شهدا با معرفتن هوای #رفقاشون رو دارن☺️ حالا چه این رفاقت در زمان حیاتشون شکل بگیره و چه بعد از شهادتشون پس در رفاقت باهاشون کم نذار✌️ رفیق فقط #رفیقِ_شهید👌 #رفیقِ_شهید_شهیدت_میکنه😍 #بخوانید👇👇
باز هم خاطره دیگری بخوانید از دو شهید ؛ رفاقتی که ختم به شد.😍 👌شهدا با معرفتن هوای رو دارن☺️ حالا چه این رفاقت در زمان حیاتشون شکل بگیره و چه بعد از شهادتشون پس در رفاقت باهاشون کم نذار✌️ رفیق فقط 👌 😍 🌷 🌷 👇👇
تلنگر🔔 دست مريزاد به رفیقی👥 که وسط میدان مین گناه🔞 دست مرا گرفت و نجاتم داد. رفیق، خداییش خوبه بگرديد رفيق خوب پيدا كنيد👌 : شما با هرکسی دوست شوید💞 و با او رفاقت کنید، دین او را هم پذیرفته اید پيدا كنيد تا شهيد شويد🕊🌷 ⚜زنده كردن يادشهدا كمتراز شهادت🌷 نيست❌ اللهم رزقنا توفيق شهادت فی سبیلک 🌹🍃🌷صلوات
رفیق‌شهید😍☺️ هر شهیدی را که دوستش داری کوچه دلت را به نامش کن یقین بدان در کوچه پس کوچه های پر پیچ و خم دنیا تنهایت نمی گذارد👌🏻 بگذار در این وانفسای دنیا "فرمانده ی دلت" دوست شهیدت باشد ؟؟؟ نگاهی صلوات 😭🌷🍃
🔰شهادت با لباس 🍂وقتی خبر شهادت بیضائی به اکبر شهریاری رسید خودش را بالای سر محمود رساند😔 و گفت: «باید ». 🍂آن روز خیلی بی تاب💓 شده بود. صبح فردای محمودرضا بیضائی، به فرمانده گفت: «اگر اجازه بدهید من لباس های بیضائی را بپوشم. 🍂فرمانده گفت: «اگر لباس شهید🌷 را بپوشی تو هم می شوی⁉️ گفت: هر چه بخواهد همان می شود. بعد از صبحانه زد به خط. 🍂وقتی کمی از مقر فاصله گرفت💕 یک 60 او را مورد اصابت قرار داد و را شکافت. همرزمان بالای سرش که رسیدند نفس های آخرش بود...😭 یاد شهدا ذکر صلوات 😭🌷🍃
‍ ✨بسم الله الرحمن الرحیم 🍂کتاب تاریخ را که ورق میزنی، صفحاتش سراسر ایثار است و غرور و سربلندی! در خاک این مرز و بوم شوری دمیده شده که عِطر خود را از غروب به ارث برده و پس از سال ها مردمان را بر عهد خود وفادار نموده است. 🍂آری قرار نیست ما کوفیانی باشیم که ایمانشان را به معامله گذاشتند و در آخر جز باخت چیزی برایشان باقی نماند. این سرزمین؛ زادگاه شیرمردانی است چون حسین ناجیان؛ سربازی مجاهد که هر چه میخوانی، تسلیم و سکون راهی در طول حیاتش ندارد. 🍂ناقوس طلبی و انقلاب خواهی اش گوش فلک را کر کرده و دشمن حتی از رد پوتین های به جا مانده او هم هراس دارد؛ هر چه باشد فرمانده ستاد رزمی مهندسی ایران بود... 🍂شنیده ام که می گویند ، شهیدت میکند! حسین نیز نقطه اوجش همانجایی بود که خبر شهادت رفیق دیرینه اش "محمد طرحچی" را شنید‌؛ دانست که اگر بدنبال انتقام است باید در جبهه های جنگ رد آن را بگیرد... 🍂نهایت چیز زیادی باقی نماند. ماشینی که در اثر اصابت خمپاره منهدم شده بود و پیکری که به عشق مادر(س)، سوخته در خاک های سومار به رفیق شهیدش پیوست🕊 ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱٣٣٣ 📅تاریخ شهادت : ۱۰ مهر ۱٣۶۱ 🕊محل شهادت : سومار 🌷🍃
: - بهش گفتم:توی راه که بر می گردی,یه خورده کاهو و سبزی بخر. - گفت:من سرم خیلی شلوغه می ترسم یادم بره,.. رو یه تیکه کاغذ هر چه میخوای بنویس,بهم بده. - همان موقع داشت جیبش را خالی می کرد. یک دفترچه یاد داشت  و یک خودکار در آورد گذاشت زمین. برداشتمشون تا چیزهایی که میخواستم تویش بنویسم,یک دفعه بهم گفت: ها! - جا خوردم...!! - گفت:اون خودکاری که دستته مال ! -  گفتم:من که نمیخوام باهاش کتاب بنویسم.دو سه تا کلمه بیشتر نیست. 👈- گفت:نه!کم و زیاد فرقی نمیکنه,بیت الماله! ( خاطره ای از شهید مهدی باکری به نقل از همسر شهید) 🌹🍃🌹🍃صلوات
「🌱💚」 خنده های دلربایتان زبانزدِ همه شد! اما... کسی ندید، گریه هایِ شبانه‌اتان را... حاج قاسم سلیمانی، جھادعمادمغنیه ، ابراهیم هادی ، صدرزاده😭🌷🍃 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
🥀‹ راوی‌همرزم‌ِشھیدبابڪ‌نوری‌هریس؛ › 💔تو سوریه‌ با بابک‌ آشنا شدم. اوایل‌ فقط‌ با هم‌‌ سلام‌علیک‌ داشتیم‌، ولی‌ به‌ مرور با هم‌ رفیق‌ شدیم. بابک‌ یه‌ انگشتر عقیق‌ داشت‌‌، خیلی‌ خوشگل‌ بود. یه‌ روز نشسته‌ بودم‌ کنارش‌‌، گفتم‌: :بابک‌ انگشترت‌ خیلی‌ خوشگله" بابک‌ همون‌ لحظه‌ انگشترو درآورد و گرفت سمت‌ من گفت: "داداش‌ این‌ برای‌ شماست" من‌ گفتم: "بابک‌ نه‌ من‌ نمیخوام‌. این‌ انگشتر توعه." گفت: "داداش‌ این‌ انگشتر دیگه‌ به‌ درد من‌ نمیخوره، من‌ دیگه‌ نیازی‌ به‌ این‌ انگشتر ندارم!" ❤️‍🔥بله‌ بزرگواران، شهدا از دلبستگی‌ و وابستگی‌های دنیایی‌ خودشونو رها کردند! ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ روح مطهر شهدا و امام شهدا 😭✋🌷🍃
سال اول دبیرستان بیماری عجیبی گرفت، دکترها بعد از یک ماه بستری، متوجه شدند رضا فلج شده، و گفتند کم کم فلج شدنش از پاها به بالا (و قلب رسیده) و جانش را می‌گیرد... بعد از قطع امید پزشکان، گفتم هیچکس مصیبت زده‌تر از حضرت زینب(سلام‌الله‌علیها) نیست، نذر عمه‌ی سادات کردم تا رضا خوب شود برای خودشان... یک روز در کمال ناباوری دیدم که رضا دست به دیوار گرفت و راه رفت. آن روز زینب کبری(سلام‌الله‌علیها) پسرم را شفا داد و امروز رضا فدایی حضرت زینب(سلام‌الله‌علیها) شد... 💔به یاد شهید مدافع حرم رضا کارگربرزی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ روح مطهر شهدا و امام شهدا 😭✋🌷🍃