eitaa logo
متی ترانا و نراک
272 دنبال‌کننده
43هزار عکس
15.5هزار ویدیو
83 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقانه های شهدا💞 🔰بعد برگشت از #اولین اعزامش به سوریه مسئول تربیت بدنی س#پاه پاسداران استان البرز شد و دائم برای حضور مجدد🔄 در سوریه درخواست میداد📝 ولی مسئولین موافقت نمیکردند❌ 🔰و این اصرارهای #مهدی به رفتن ادامه داشت تا اینکه در خرداد ماه سال (95) موفق شد✅ برای #بار_دوم به سوریه اعزام شود🚌 مهدی این بار به عنوان #فرمانده گردان امام رضا عازم سوریه شد. 🔰همان شبی🌙 که قرار بود اعزام شود #سردارمولایی با منزلمان تماس ☎️گرفت و میخواست با من صحبت کند سردار از من پرسید که آیا #راضی هستی همسرت به سوریه برود⁉️ 🔰من پاسخ دادم #بله، از اینکه اشتیاق مهدی😍 را برای حضور در سوریه می دیدم دلمـ❤️ نیامد #مخالفت کنم، به دلیل #عشق زیادم به مهدی💞 بود که میخواستم هر طوری که #دوست_دارد و خوشحال می شود من هم مخالفت نکنم😊 #شهید_مهدی_عسگری #شهید_مدافع_حرم 🌹🍃صلوات
بی قراری از چهره‌ات می‌بارد خستگـی را خستہ ڪرده بودی مرد خاکــی ... گردان یازهرا ۱۴امام حسین 🌷🌷🌷
✍ #خاطرات_شهدا در #اربعین سال ۹۴ موکبی به همراه تعدادی از دوستان همرزم در #کربلا زده بودند، علی آقا یکی از ارکان آن موکب بود و برای خدمت به زوار امام حسین (ع) سراز پا نمی شناخت. ✨بعد از بازگشت از کربلا عازم #سوریه شد و به عنوان یک #فرمانده موثر در جنگ با داعشیان مزدور شناخته شد. ✨بعد از پایان ماموریتش در سوریه مجددا ًبرای پیداکردن اجساد مطهر شهدا، عازم منطقه غرب کشور و خاک عراق شد ✨و در #اردیبهشت ۹۵ در آخرین سفرش برای پیداکردن شهدای لشکر ۲۷ حضرت رسول الله(ص) در عملیات والفجر ۴ در منطقه کانی‌مانگا، پنجوین عراق، چندین شهید پیدا می کند و در #آخرین پیامش در شبکه مجازی نیم ساعت قبل از شهادت مےگوید «اینجا شهید باران است» که به روی مین والمری رفته و یکی ازپاهایش قطع و پای دیگر هم خرد میشود و در همانجا به خیل #شهدای همان عملیات می پیوندد و به آرزوی دیرینه اش میرسد. #شهیدعلیرضاشمسی پور🌷 #جستجوگر_نور #مدافع_حرم #یادش_باصلوات 🍃🌹🍃🌹
🍃🌺🍃🌺🍃 🍃هر جا می رفت، می ریختند دورش. یک شب داخل مسجدی بودیم نزدیک حلب، کارمان تمام شده بود.یک دفعه رسید، جمعیت ریخت پشت سرش. 🍃یاد یک صحنه از جنگ افتادم که شهید همت و متوسلیان وقتی حرکت می کردند پشت سرشان موج انسانی حرکت می کرد. 🍃فقط یک #فرمانده نبود که گذاشته باشند بالای سر نیرو، به خاطر حسن رفتارش بین بچه ها خواستنی شده بود. #شهید_محمدحسین_محمدخانی #عمار_حلب #یادش_باصلوات🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فرمانده کل قوا امام خامنه ای حفظ الله : هیچ ایرانی غیرتمند و با شعوری نمیرود با این دولت کنونی آمریکا مذاکره کند
°•|🌿🌹 #شهید_امنیت #فرمانده #شهید_مرتضی_ابراهیمی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢 #قصه_شهادت 🔺فرمانده، بدون سلاح رفته بود صدای معترضان را بشنود... ◽️ #شهید_ابراهیمی می‌گفت باید مردم معترض بی‌گناه را از این صف جدا کرد، بدون سلاح، تأکید می‌کنم بدون سلاح بین جمع رفت. ◽️همین که می‌خواست با مردم هم صحبت شود، چند نفر محاصره‌اش می‌کنند، یک نفر تیر به پهلویش می‌زند. بعد چاقو به قلبش می‌زنند، وقتی خونین روی زمین می‌افتد و بی‌حال می‌شود یک نفر چاقو را توی سرش فرو می‌کند. ◽️آقا مرتضی فرمانده بود اما همیشه به پاسدار بودنش افتخار می‌کرد. فرماندهی که سربازِ سربازهایش بود. خودش جنوب شهری بود، شهریار زندگی می‌کرد. ◽️زندگی ساده‌ای داشت، تغییرات قیمت و تورم را با پوست و گوشت و استخوان حس می‌کرد. ◽️اصلا آن روز به‌ خاطر همین، نامردها مجال حرف زدن به او ندادند و به وحشیانه‌ترین شکل او را به #شهادت رساندند. می‌ترسیدند حرفش باعث شود معترضان صف خود را جدا کنند و آنها لو بروند، تنها بمانند. #شهادتت_مبارک_فرمانده صلوات 🌷🍃
سیه بپوش برادر ، سپیده را کشتند. اين داغ سنگين شهادت مردمي ترين امير تاريخ إيران بعد از امير كبير ، دل مان را در دريايي از اندوه غرقه ساخت. قدس الله نفسه الزكيه. الحق كه عاش سعيدا و مات سعيدا این داغ بزرگ را به ساحت مقدس امام زمان و رهبر معظم انقلاب و پیشگاه ملت شریف ایران و تمامی آزادیخواهان جهان، تسلیت عرض می نماییم... حاج قاسم سلیمانی عزیز ، پگاه امروز بدست روبه صفتان پست فطرت به خیل رفیقان پیوست فرمانده عزیزم ، شهادتت مبارک #شهادت #رشادت #فرمانده #وطن #سرباز_وطن
🔹بچه ها می گفتند: ما صبح ها کفش هایمان👞 را خورده میدیدیم و نمی دانستیم چه کسی واکس میزند‼️ 🔸بعدا فهمیدیم که وقتی نیروها خوابند😴 واکس را بر میدارد و هر کفشی که نیاز به داشته باشد را واکس میزند. 🔹مشخص شد این فرد همان ما ' شهید عبد الحسین برونسی ' بوده است. 🌷 🌹🍃صلوات
🌷 🔰با شروع رمضان، در 🗓تاریخ 23/4/61 در منطقه شرق ، فرماندهی تیپ 27 محمدرسول‌الله(ص) را به عهده گرفت و بعدها با ارتقاء این به⇜ لشکر، تا زمان ، در سمت فرماندهی آن لشکر انجام وظیفه کرد. 🔰در عملیات (ع) و محرم در سمت قرارگاه ظفر، سلحشورانه با دشمن متجاوز جنگید👊 در عملیات والفجر مقدماتی، مسؤولیت یازدهم قدر را که شامل: 🔅لشکر 27 حضرت رسول(ص)، 🔅لشکر 31 عاشورا، 🔅لشکر 5 نصر و 🔅تیپ 10 بود، به عهده گرفت. ف۳ففغغغغ۴بببببببببببببببللللللببببلللللللللاادددد 🔰سرعت عمل و صلابت رزمندگان لشکر 27 تحت فرماندهی او در عملیات و تصرف ارتفاعات کانی مانگا از خاطره‌ها محو نمی‌شود🗯 اوج آفرینی این سردار بزرگ در عملیات بود. 🔰در این مقطع، تمام توان خود را به کار گرفت و در آخرین روزهای حیات دنیوی‌اشـ🌍، خواب و خوراک و هرگونه بهرة مادی از دنیا را برخود کرد و با ایثار خون❣خود برگی خونین در📆تاریخ رقم زد. 🔰سرانجام، 🗓17 اسفند سال 1362🗓 در به شهادت رسید🕊🌷 🌹🍃🌹🍃صلوات
🔸تو جاده می رفتم دیدم یه کنار جاده داره میره، زدم کنار سوار شد. "سلام و علیک" و راه افتادیم🚗 داشتم می رفتم با دنده سه و سرعت ۸۵ تا 🔹بهم گفت: اخوی شنیدی لشکرت گفته ماشینا حق ندارن از ۸۰ تا بیشتر برن⁉️ یه نگاه بهش کردم و زدم دنده چهار و گفتم اینم به لشکر 🔸تو راه که میرفتیم چند تا ستادی رو سوار کردم دیدم خیلی تحویلش می گیرن😕 می خواست پیاده بشه بهش گفتم خیلی برات در نوشابه باز می کنن لا اقل یه اسم و آدرس بهم بده شاید بدردت خوردم😉 یه لبخندی زد و گفت: همون که به عشقش زدی دنده چهار شهید مهندس فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا. بدن نازنینش در رودخانه دجله ناپدید گردید😔 🌷 🌹🍃🌹صلوات
🌷 💠عذرخواهی به شیوه حاج قاسم ✍سامی مسعودی از فرماندهان حشدالشعبی: 🔰حاج‌قاسم گفت: ابومحمد من فردا ناهار🍲 را در منزل شما میهمان هستم سلام مرا به برسان و به او بگو از غذای خودتان برای ما هم غذایی آماده کند. تا اینکه وقت آمدن حاج قاسم فرا رسید، اما حاجی نیامد🚷 🔰روز بعد یک جلسه داشتیم نگاهم به افتاد که با دست به سرش زد طوری که نشان دهنده تاسف و غذرخواهی😞 بود سپس به همه سلام کرد تا اینکه به من رسید، مرا بغل کرد و گفت: بگذارید دست شما را و گفت از شما و خانواده عذرخواهی می‌کنم🙏 دیروز میهمان شما هستم و تا شب هم یادم نیامد. 🔰فردا خودم می‌آیم و از خانواده شما عذرخواهی میکنم و از خانه شما نمی روم🚫 تا اینکه مرا بپذیرید. روز بعد حاج قاسم به ما افتخار داد و به خانه ما🏡 آمد و بچه هایم را بغل کرد و به خانواده ما سلام کرد و به فرزندم شبیه مدال🥇 داد که معمولا به فرزندان مجاهدان هدیه میداد 🔰وحدود ده دقیقه ازهمه می‌کرد. حاج قاسم بسیار با ملاحظه و بسیار باهوش بود👌 به اثاث منزل ما نگاه کرد و در گوش من گفت: شیخنا برخی وسائل منزل شما است و نیاز به تعمیر و تعویض🔁 دارد و من گفتم خدا بزرگ است. 🔰چند روز بعد قرار بود به ایران🇮🇷 بروم و حاج قاسم مرا به دعوت کرد. با خودم فکر می کردم که حتما منزل حاج قاسم مملو از فرش‌ها و اثاثیه گرانبها🛋 است زیرا کشوری است که مردم آن به فرش و وسائل شیک علاقه دارند. 🔰خلاصه وارد خانه حاجی شدیم و دیدم وسائل خانه آنها از هم ساده تر است و خانه با یک "موکت قدیمی" مفروش است و اتاق پذیرایی هم پر شده از تصاویر 🌷 این بار من در گوش حاجی گفتم اثاثیه شما قدیمی است و نیاز به تعویض دارد! 🔰حاجی خندید😄 و دستم را گرفت و چیزی نگفت. گفتم حاجی راستی چقدر می گیری؟ حاجی مبلغی را گفت که من بسیار تعجب کردم😧 زیرا او یک و فرمانده نظامی بزرگ در ایران بود. گفتم حاجی این حقوق یک افسر جزء است نه یک فرمانده❌ 🔰یک سردار مثل شما در عراق برابر این حقوق می‌گیرد با مزایای فراوان!! حاجی به من گفت: شیخنا مهم نیست چقدر از کشورش می گیرد مهم این است که چه چیزی به کشورش "می دهد" و خدای متعال چند برابر آن را به او خواهد بخشید😍 و این یک حتمی است. شیخنا ما به صورت موقت در این دنیا هستیم و ما و شما به سوی پروردگار کریم خود رهسپاریم🕊 ♥️ 🌹🍃🌹🍃صلوات
🍃🌷 🔰شهید خلیل تختی نژاد متولد ۱۳۷۲📆 و از سپاه امام سجاد (ع) هرمزگان و عملیات قرارگاه درعا بود که شب نوزدهم ماه مبارک رمضان🌙 و در نخستین شب از شب‌های پر فیض قدر مصادف با ۱۳ خرداد ماه ۹۷ در منطقه به شهادت رسید🕊شهید خلیل تختی‌نژاد، دومین شهید🌷 مدافع حرم اهل بیت (ع) از استان است. 🔰با هم👥 وارد سپاه شدیم. ۴ سال در دانشگاه افسری امام حسین (ع) هم دوره بودیم. سال ۹۰ به آمدیم و ۴ سال با هم در دوره دانشگاه زندگی کردیم. پدر خلیل قدیم پاسدار کمیته بود. اولین بار که را دیدم مسئول آماد و پشتیبانی گردان بود. یا کلاه خودی را سالم تحویل گرفته بودم و وقتی تحویل دادم کمی خراب شده بود. 🔰خیلی غر زد و گفت: این سالم بوده، اما تحویلم دادی. گفت: پدر من اجازه نداده سر سوزنی وارد زندگی‌مان شود📛 اجازه نده که به خاطر صدمه تو به بیت المال زندگی من هم شود. 🔰ارادت خاصی به (ع) داشت. یک نوحه محلی در وصف حضرت علی اکبر (ع) شهر خودشان داشتند که آن را همیشه ما با هم زمزمه🗣 می‌کردیم. در دانشکده او را صدایش می‌کردیم. در بیشتر از همه ما چرخ می‌زد. آنقدر چرخش بالا بود که این لقب را به او داده بودیم. 🔰وقتی دوره دانشکده ما تمام شد، خلیل می‌توانست برود و مسئولیت پشت میز نشینی🛃 بگیرد، ولی چون روحیه‌اش این اجازه را نمی‌داد از سال ۹۱ به شدت دنبال رفتن بود و آخر روزی‌اش شد و قبول کردند که برود✅ می‌توانست بماند و کار‌های دستوری داشته باشد و چند نفر زیر دستش باشند، ولی را انتخاب کرد. صلوات 🌷🍃
┄┅┄┅┄❥•.❀.•❥┄┅┄┅ 🥀بهم گفت: من توی سپاه چیه؟🤔 سوال عجیب و غریبی بود 😟ولی می دانستم بدون نیست، گفتم: شما نیروی هوایی سپاه هستید😉 ، به صندلی اش اشاره کرد و گفت: شما ممکنه به موقعیتی که من الان دارم نرسی ولی من که رسیدم، به شما میگم که این جا هیچ خبری نیست☝️. 🍃🌹🍃🌹صلوات
♡بسم رب الشهید♡ . 🍃کتاب دلدادگی : آسمان گرگ و میش است، ابرها از هم سبقت گرفته اند و باران منتظر است تا پیک آسمانیان را به دستمان برساند. . 🍃 دلواپس به قاب عکس روی دیوار چشم دوخته ام. این چند وقت اخیر آرامش چهره اش اضطراب را میهمان دلم کرده بود. موهای سپیدش خستگی و دوندگی این سالها را به رخ میکشید. چشمانش خوابی عمیق را طلب میکرد و همین من را می‌ترساند که نکند... . 🍃شایعات امانم را بریده بود کانال های خبر را بالا و پایین میکردم تا اینکه نگاهم میخ یک خبر شد: حشدالشعبی عراق ابومهدی‌المهندس در این حمله موشکی به رسید. خبر های بالاتر را میخوانم انفجاری در فرودگاه ! نفسم در سینه حبس میشود آسمان می‌غرد و من بغض میکنم. . 🍃خبر ها میگفتند عمو ق.ا.س.م و پدر هردو در یک ماشین به شهادت رسیدند اما امان از دلم که باورش نمیشد به همین زودی پدر را در خوابی عمیق کنار رفیقش میبیند... اما....نه! . 🍃آسمان می‌بارد صدایی میگوید تن ارباً اربا پدر و عمو را کنار هم می‌بینی، پیش چشمانم جان میگیرد که علمش افتاده. پدری کنار پسر زانو زده و دنیای بعد از پسرش را لعنت میکند... . 🍃آتش انفجار را تصور می‌کنم جرقه ای در ذهنم کوچه را یادم می‌آورد یاسی که بین در و دیوار در آتش میسوزد، مگر نمی‌دانستند که یاس تاب در و دیوار ندارد؟ آه میکشم...تقویم، را نشان چشمانم میدهد و ارادت پدر یادم می‌آید... . 🍃من نیز همراه آسمان می‌بارم و روضه خوان میشوم دلم آرام میگیرد صلوات 🌷🍃
🍃و زمانی که همه ی وجودت را او فرا میگیرد ؛ دیگر چیزی تحت فرمان تو نیست و تمامِ تمامت را وقفش میکنی. همان زمانی که رضای او برایت میشود همه چیز و تو جان میشوی برایش. 🍃آن چشم ها... همان هایی که سحر ها با مژه هایش در خانه ی را جارو میزد و هر چه که پاک تر میشد بارانی تر میشد.چشم هایی که خدا ماهرانه خلق کرده بود و عشق به حسینش را از همان اول در آن ها نهاد♥️ 🍃گویا تو همان ای هستی که خدا تمام وقتش را صرف خلق کردنش نمود و در اخر مَلِکی را به زمین فرستاد تا با نگاهش رنگ ببخشد ظلمت زده ی ما زمینیان را😍 🍃 ؛سردار خیبر ؛ میدانیم گرد چشم هایمان را از دیدن شما محروم کرده اما شما را به همان های سحرگاهیتان ؛ دل هایمان را حسینی کنید🕊 ✍نویسنده: 🌸به مناسب سالروز شهادت 🌹🍃صلوات
سردار حاج . 🍃خبری که آتش به جان همه انداخت ، باورش سخت بود و شاید برای بچه های که هرکدام با حاجی خاطراتی داشتند سخت تر.. . 🍃قرار بود قسمت آخر مستند_مسابقه_فرمانده پخش شود که فرمانده، همه را با غافلگیر کرد. . 🍃حالا بچه های فرمانده از گوشه و کنار آمده بودند تا برای بار آخر با فرمانده خود وداع کنند. خیلی هایشان نمیتوانستند حاجی را با آن هیبت نظامی در تصور کنند. غم نبودن حاج محمد روی دلشان سنگینی می‌کرد ، در و دیوار شهر پر بود از بنر هایی با حاجی و دو کلمه که داغ دل همه را تازه میکرد: ... . 🍃چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت ساعت ۱۹ بود که همه در فرودگاه مهرآباد به انتظار نشسته بودند ، به انتظار آمدن فرمانده. ولی برای هیچکس این استقبال خوشایند نبود. . 🍃حضور حاج قاسم سلیمانی در خانه ناظری ها بود برای اعضای خانواده و حرف هایش آبی بود بر آتش قلبشان . . 🍃حاج قاسم می‌گفت و اطرافیان به گوش دل می سپرند: "حاج محمد ناظری سی ساله که ، ما سر سفره بزرگ شدیم ، از سال ۵۸ که من نیروی آموزشی ایشان بودم تا به حال به یاد ندارم که تغییری کرده باشن تو این سالها همون روحیه پر کار و سخت کوشی و حفظ کردن." . 🍃پنجشنبه سوم شعبان تولد پسر و روز بود که پیکرش تشییع شد و چه جمعیتی آمده بود تا او را به سمت خانه ابدی‌اش ، بدرقه کند. .,صلوات 🌺🍃
‍ 🌸 شهید غلامعلی پیچک🌸 🍂 سلام، خوش بحالتان، مهر در پرونده اعمالتان خورد و عاقبت بخیر شدید اما، اینجا بد است. دل ها گرفته است و هایمان گلوگیر شده اند و خسته ایم از زمانی که امان را از اهالی گرفته است. 🍂 هشت سال باغیرت جنگیدید برای وجب به وجب این خاک، برای اینکه حقی نشود. 🍂 اما هشت سال است که با و امید مردم را از زندگی ناامید کرده اند، پدر خانه در مقابل اهل خانه از و کمر خم کرده است. سفره خالی و هایش هم شده اند اما ترازوی عدل، حسرتِ برابری بر دارد. 🍂روی بیت المال بودید که مبادا مدیون شوید و پل صراط پایتان بلغزد اما این روزها را غارت می کنند و بعد از رفتنشان از مرزهای کشور، خبر هایشان در روزنامه های کشور به یادگار میماند. 🍂زمین های را با کمترین امکانات شناسایی می کردید پاکسازی و را نابود می کردید. حالا ستون پنجم ها، گرا می دهند، دیروز ح.ا.ج ق.ا.س.م و امروز ف.خ.ر.ی ز.ا.د.ه. خبر شهادت ها شد بر دل ...❤️ 🍂 رمز عملیات هایتان بود و فرمانده امام زمان اما حالا، دین را خواسته هایشان کردند و مردم را نشانه گرفته اند که مردم هم از شوند و هم از خرما... 🍂 وصیت هایتان شد بردیوار اما چادرها خاکی می شود و حجاب ها، سرخی خونتان را کدر می کند. آه که که این قصه ی پر غصه پایانی ندارد... شهیدجان، برگرد، بیسیم ات راهم بیاور. حاج و ح.ا.ج ق.ا.س.م را هم صدا کن. بیا و نجات بده. کم کم هم سقوط می کند هم ایمانمان... ✍نویسنده: منتظر 🕊 به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۳۳۸ 📅تاریخ شهادت : ۲۰ آذر ۱۳۶۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا یاد شهدا ذکر صلوات 🌷🍃
☆بسم ربّ الزهرا(س)☆ 🍃دفتر جنگ را هزاران لاله‌ای گلگون کرده‌است که در سرشت‌شان، وجود داشت برای حفاظت از گنجی که ۱۴قرن پیش، خدا آن را به دست آخرین فرستاده‌اش کامل کرد. 🍃آنان بی بهرِگان از بودند که روحشان با شنیدن صدایی که از روح و جان یک برخواسته‌ بود و حقیقت را فریاد می‌زد، حیاتی دوباره یافت؛ نیروی اراده هزاران مرد و زن دیگر بود که میله‌های قفس و بی‌ایمانی را که مدت‌ها بود دورشان کشیده شده‌ بود را از میان برداشت. 🍃علی‌اکبر هم یکی از همین لاله‌ها بود. ۱۷ساله بود که با حرف‌های (ره) مسیر حقیقی زندگی‌اش را یافت. بعد از ، از طریق س.پ.ا.ه به جبهه رفت اما روحش آرام و قرار نداشت. به بازگشت و اینبار به عنوان یک مردمی رفت. می گفت: اکنون احساس میکنم برای آمده‌ام. 🍃فرمانده‌ای بود جدی، و بسیار سرسخت. همه میگفتند او تاکنون نخندیده‌ است. از او شکایت داشتند. نیمه شب خواستند بروند تا با او صحبت کنند آنچه که دیدند، آنان را در بهت و فرو برد. داشت لباس‌های نیروهایش را می‌شست. یک ... 🍃در چهارمین روز از عملیات در کنار * با گروه اندک خود که سلاحشان ایمان و عقیده بود در مقابل دشمنی مجهز به سلاح‌های متفاوت مقاومت می‌کردند. 🍃در میان صداهای گلوله و تانک، صدای او قوت قلبی بود برای نیروهایش تا خستگی و در جانشان رخنه نکند. غروب ۱۲آذر اما نوای گرم او قطع شد. پیدایش که کردند، زیر پل سابله آرام گرفته بود. *پل سابله که مهم‌ترین نقطه ارتباطی به بستان است به طول 30متر و عرض 6متر در جنوب‌شرقی شهر و در محل تلاقی رود سابله و جاده سوسنگرد- بستان قرار دارد. ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۳۳۷ 📅تاریخ شهادت : ۱۲ آذر ۱۳۶۰ 📅تاریخ انتشار : ۱۲ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای کرمان 🕊محل شهادت : پل سابله 🌹🍃🌹🍃صلوات یازهرا س 🖤
شاهرخ: ♡بسم الله الرحمن الرحیم♡ . 🍃اون روز وقتی توی فرودگاه جلوی رویم افتاد و غش کرد با خودم گفتم این فقط خدا بوده است که را حفظ کرده است والا انقلابی که فرمانده لشکرش اینطور و اینقدر ضعیف و ناکارامد باشد هشت سال که هیچ، هشت روز هم نباید جلوی ارتش با آن همه تجهیزات و پشتیبانی تمامی ابرقدرتها دوام می آورد😓 . 🍃با اکراه جلو رفتم و همانطور که چشمم به درجه های سرداری اش بود زیر بغل هایش را با کمک یکی از همراهانش گرفتم و بردیم بیرون فرودگاه و گذاشتیم داخل آمبولانس. . 🍃توی راه که داشتیم با همان همراه بر می گشتیم داخل فرودگاه، نتوانستم خودم را کنترل کنم و گفتم: اینا با این توان و ضعف در کار چطور میشوند؟ . 🍃 یک باره انگار که به پدر آن بنده خدا توهین کرده باشم، براق شد برایم که: چی می گی؟ تو اصلا ایشان را میشناسی؟ می دانی از همان لحظات اولیه زلزله تا امروز که روز دهم است شاید روی هم ده ساعت هم نخوابیده باشد؟ میدانی توی همین ده روز برای اینکه هزینه اضافی نداشته باشد برای سیستم به اندازه جیره غذایی یک روز آدم معمولی غذا نخورده؟ میدانی چند برابر من و تو کار کرده؟😔 . 🍃چشم هایم گرد شد، ده روز و ده ساعت خواب؟! ده روز و جیره یک روز یک نفر؟! گفتم: خب چرا؟ پاسخ داد: این چرا برای من و تو است، برای او چرا ندارد، میخواهد پرفایده و کم هزینه باشد! موشک هم که میخواهد بزند به منافقین اول هزینه اش را میپرسد ببیند می ارزد یا نه. . 🍃یک بار بعد از مدتها کار روی و مقرهاشان، رفته بود توی خاک ، از آنجا با تماس گرفته بود که مقر منافقین را با موشک بزنند. از سردار مقدم پرسیده بود قیمت موشکها چقدر میشود، قیمت را که گفته بودند دستور داده بود شلیک نشود، گفته بود این کار ارزش چنین هزینه ای را ندارد. فکر کردی بیخود و بی جهت است که میشود سردار احمد کاظمی؟!❣ . ✍نویسنده : . 🌺به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد : ۲ مرداد ۱۳۳۸ . 📅تاریخ شهادت : ۱۹ دی ۱۳۸۴ . 📅تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : گلستان شهدای اصفهان . 🌹🍃🌹🍃صلوات
🍃حسین، تداعی کننده بسیاری از لغات و تلفظ‌های سنگین، غلیظ، ملموس و حتی تاثیرگذار است. 🍃همه ما در مدت حیاتمان به عنوان پیرو کلمه دنبال آن هستیم که با سختی، یکی از آن تلفظ‌ها را در خودمان پیدا کنیم و پرورش دهیم. 🍃کار به آدم‌ها و حتی انسان‌ها ندارم؛ کارهایی کرده‌اند که تداعی کلماتی مثل ، علاقه، دل‌ و... را به سمتی برده‌اند که خیالمان به سمت دنیا و سانسورهای صداوسیما خم می‌شود😓 🍃هر از چند گاهی دست ربوبیت خود را به همه نشان می‌دهد و حسین‌ها را جلوی چشم ما راه می‌برد و تا می‌آیند می‌شوند، اطلاعات پرواز صدایشان می‌زند و ؛ تنها چیزی که از آنها می‌ماند خط سفید رنگ پروازشان در آبی آسمان است🕊 🍃حسین خرازی، نمود حسین‌های فشرده تاریخ هشت ساله کوره‌های ماست که تا به خودمان بیاییم و حتی به بیاییم پرواز کرده بود و حال، منِ دهه هفتادی فقط خط سفید پروازش را می‌بینم😔 🍃سیروسلوک تنها یک سکوی پرتاب داشته و خواهد داشت و آن چیزی جز حسین(ع) و هم‌سفرانش نیست♡ 🍃باید شوی تا بدانی عقل چیست و معنی عشق امثال حسین، ضعف است یا قدرت... 🍃حسین جان لشکر امام حسین، اما حال، ما در کشور و خاک جمهوری‌اش بجایی رسیده‌ایم که خوانده‌ایم تو برای رساندن غذا به سربازانت پریده‌ای، افسوس که در پشت نقاب‌هایمان به یکدیگر رحم نمی کنیم و با جان سربازان این خاک، که همان مردم‌اند بازی‌مان گرفته است😪 🍃شنیده‌ایم ها را برداشته و به ضعیف تر از خود می‌دادید، اما اکنون ما جزء سپاه ماسک هستیم و روی به زمین، که آن خط پرواز را نبینیم و روی‌مان سیاه نشود😞 (وخدا قومی را تغییر نخواهد داد تا آنها خودشان را تغییر ندهند...) ✍نویسنده : 🍂به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد: ۱ شهریور ۱۳۳۶ 📅تاریخ شهادت: ۸ اسفند ۱۳۶۵.شلمچه 🥀مزار : اصفهان.گلزار شهدا.قطعه شهدای کربلای۵ شهدا ذکر صلوات 🌷🍃
🍃قهرمانی دیگر از شهر فسا، در شهریور سال ۱۳۳۵ دیده به جهان گشود. قهرمان قصه ی ما هر قدر بزرگتر می‌شد ذات پاکش بیشتر مشهود می‌گشت. 🍃دفتر زندگی‌اش را که ورق می‌زنیم، مظهری از را به عین می‌بینیم. محمود ستوده، چون سایر شهدا، مخلص خدای خویش بود. شخصی پرشور، مهربان، متدین و اهل ولایت❤️ 🍃مردی نکونام، که تا کنون هر چه را در وصفش شنیده‌ام جز به خوبی و نکویی نبوده. 🍃به گفته مسئولین مافوق شهید ستوده، بینش عمیق فکری، استعداد مناسب نظامی، سرعت عمل و اخلاق حسنه شهید، از وی شخصیتی قوی و موثر ساخت و جوهره وجودی‌اش را به زیبایی شکوفا کرد.  🍃به صفحه‌ی حق علیه باطل در زندگی شهید که می‌رسیم، به روشنی می‌شود دید که چقدر سلحشورانه در عملیات و نبردها شرکت داشتند و به دلیل همین رشادت‌ها و استعداد درخشان و خلوص، به سِمَت جانشین تیپ المهدی(عج) منصوب شدند. 🍃با این حال همچون گذشته با وجود مشکلات زیاد و گرفتاری‌های خانوادگی، جنگ را در رأس امور خود قرار داد و با همین انگیزه هرگز را ترک نکرد. 🍃و سرانجام قهرمان ما، در تاریخ ۲۶اسفند۱۳۶۳ بر اثر برخورد مستقیم گلوله تانک به سنگر هدایت ، مورد اصابت قرار گرفت و با پیکری خونین به خیل شهیدان دفاع مقدس پیوست و به وصال جانان دست یافت و به آرزوی دیرینه خود رسید. 🍃آری درست است که‌ می‌گویند هرکه خدا را شناخت، عاشقش می‌شود و عاشقان به سوی محبوب آسمانی‌شان چه زیباست. مبارک باشد چنین پروازی🕊 ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز شهادت 📅تاريخ تولد : شهریور ۱۳۳۵ 📅تاریخ شهادت : ۲۶ اسفند ۱۳۶۳.شرقی 🌹🍃صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💬حاج قاسم سلیمانی: 🔹فشار دشمنان شمارا دچار تفرقه نکند صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 😭🌷🍃
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌹 |💔| 🍃 تاریخ تولد: ۱۳۵۵/۰۴/۰۳ محل تولد:‌‌ خمین تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۱۱/۱۳ محل شهادت: حومه حلب_سوریه وضعیت تأهل: متأهل_دارای۳فرزند محل مزارشهید: زادگاه شهید 👇🌹🍃 ✍...خدایا پرواز را به ما بیاموز تا مرغ دست آموز نشویم و از نور خویش آتش در ما بیفروز تا در سرمای بی خبری نمانیم، خون شهیدان را در تن ما جاری گردان تا به ماندن خو نکنیم و دست آن شهیدان را بر پیکرمان آویز تا مشت خونینشان را برافراشته داریم. خدایا چشمی عطا کن تا برای تو بگرید، دستی عطا کن تا دامانی جز تو نگیرد، پایی عطا کن که جز راه تو را نرود و جانی عطا کن برای تو برود.... ••🍁فرماندهی گردان بیت‌المقدس لشکر۱۷ علی‌بن‌ابیطالب(ع) قم،در زمان شهادت جانشین فرماندهی گردان۳امام حسین(ع)لشکر۱۷... روح مطهر شهدا 😭✋🌷🍃
✍حسن درویش به پدرش ڪه وقتی متوجه شده بود پسرش در جبهه هستش می گويد: ▪️من فقط برای اسلام و اجرای احكام قرآن به سپاه رفته ام. . من خاك پای بسيجيانم،من فقط يک خدمتگزارم. ▪️حضرت امام با آن عظمت روحی اش می گويد: خدمتگزار بگوييد و من ڪه خاك پای اويم به خود لقب فرمانده بدهم؟ ▪️در عملیات بدر، بصورت گمنام و بدون مسئولیت شرکت و در سخت ترین نقطه عملیات برای نابودی کمین های دشمن از ناحیه سر مورد اصابت تیر خصم قرار گرفت و جاودانه شد... موسس تیپ ۱۷ علی بن ابیطالب ؛ عملیات بدر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ روح مطهر شهدا 😭✋🌷🍃
وحیدی: اسرائیل پاسخ دهد؛ تل‌آویو را با خاک یکسان می‌کنیم... اسبق نیروی قدس سپاه تصریح کرد: اگر رژیم صهیونیستی خطا کند، ممکن است تصمیم‌مان را تغییر داده و ثابت کنیم که می‌توانیم فقط در یک شب، تل‌آویو را با خاک یکسان کنیم. https://eitaa.com/jahfadarahbary