eitaa logo
متی ترانا و نراک
313 دنبال‌کننده
44.1هزار عکس
16.8هزار ویدیو
85 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
YEKNET.IR - shoor 4 - fatemie 1 - 1401 - ranaei.mp3
3.34M
🔳 🌴برای من که عاشقت شدم 🌴حرومه زندگی بدون تو 🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸عزیزم حسین 🔹کاشکی بین ما فاصله ای وجود نداشت قلبم برات می تپه امام حسین (ع)🤚💚
آقای ِ خوب ِ من. من ، بد ! ولی امروز دلــتـنـگی از همین چشمان ِ گناه دیده ام لبریز شد .مگر نه اینکه آهــــوی ِ رمیده ی چشمان ِ مرا تو ضامنی ؟ رهایم نکن بیش از همیشه دلتنـــگم امام رضا جانم 😭💚🤚
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌷🍃🌷🍃👇👇
🍃بند دلم پاره شد و عکس های سنجاق شده به آن می رقصند و از مقابل چشمانم رد می شوند. عکس با پدرش، همان روزها که تنها فرزند خانواده بود و به قول ، مادرِ بابا بود. آنقدر محبت این دختر در دل پدر ریشه زده بود که مرهم های پدر برای مادرش بود. 🍃صدای ترک های را می شنوم و این بار عکس و پدر به من لبخند می زند. پرنسس بابا بود و عاشق پدر؛ اینکه را همه می دانند. زهرا هم با دستهای کوچکش برای آرزوی پدر دعا می کرد. اشک هایم سرازیر میشوند و چشمان تارشده از ، به عکس و آقا مهدی روشن می شود همان لحظه وداع، محمد جواد در خواب بود، پدر با یک بوسه و یک نوازش که هنوز گرمایش بر تن پسر مانده، از او دل کند. 🍃اشک هایم از هم سبقت گرفته اند اما عکس ، قصه جدیدی است. نذر کرده بود این بار خودش همسرش را راهی دفاع از حرم کند. رفت پیش فرمانده و خواهش کرد که همسرش بازهم راهی شود. نشست و تمام لحظه های باقی مانده از حضور همسرش را نظاره کرد و بخاطرش سپرد. عکس هایی که شریک زندگی اش آماده می کرد برای ، وصیت نامه ای که برای روز های نبودنش می نوشت. در ظاهر می خندید اما خدا می داند که در دلش چه می گذشت. اشک هایش این بار به دادش رسیدند. 🍃بدرقه کرد و به یک چشم بر هم زدنی خود را در دید، در بالای سر پدر بچه هایش. فاطمه پنج ساله به چهره بابا نگاه می کرد و گریه می کرد. زهرای سه ساله چقدر شبیه شده بود و سر بابا را نوازش می کرد. و اگر محمد جواد لب می گشود و بابا می گفت چه میشد. نسیمی می وزد و این بار آخرین عکس را می بینم. دل داغدار فاطمه و زهرا با سنگ سرد مرهم می یابد. همسر شهید درد و دل می کند با شهیدش از روزی که محمد جواد تب کرده بود و در خواب فقط سراغ را می گرفت.... ✨ آقا مهدی، به حرمت نازدانه هایت دعایمان کن🤲 😭🌷🍃 📅تاریخ تولد : ٢٨ شهریور ۱٣۵٨ 📅تاریخ شهادت : ٢۱ آذر ۱٣٩۶ 🕊محل شهادت : دیرالزور_سوریه 🌹🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
*مسافـــر ڪربــلا...*🌙 *🌷شهید علیرضا کریمی* تاریخ تولد: ۲۲ / ۶ / ۱۳۴۵ تاریخ شهادت: ۲۲ / ۱ /۱۳۶۲ محل تولد: اصفهان ، سیچان محل شهادت: فکه *🌷راوی ← از کودکی بیماری داشت🥀کلی دوا و درمون اما فایده نداشت،🥀دکترا گفتن دیگه زنده نمیمونه، نذر حضرت ابوالفضل(ع) شد🌙و به طور معجزه آسایی شفا پیدا کرد💫علیرضا بزرگتر که شد به جبهه جنگ رفت💥 در عملیات محرم🏴 در اثر اصابت گلوله خمپاره💥 سر و دست و پای او مجروح شد🥀اما دوباره به جبهه بازگشت💥مسئولیت دسته دوم از گروهان حضرت ابوالفضل(ع) را به او می‌دهند🏴 در آخرین دیدار با خانواده اش به مادر می‌گوید: ما مسافر کربلائیم تا راه کربلا بازنگردد باز نمیگردیم🕊️در پایان آخرین نامه ای که فرستاد نوشته بود: 📄به امید دیدار در کربلا.🌙او در منطقه عملیاتی فکه- تنگه ابوغُریب هر دو پایش مورد هدف تیرهای دشمن قرار گرفت🥀در جواب فرمانده اش که می‌خواهد او را به عقب بیاورد می‌گوید،🌙شما فرمانده ای برو بچه ها منتظرت هستند💫علیرضا در حالیکه روی زمین افتاده🥀و به سختی می‌خواست خودش را به سمت تپه ها بکشاند🗻 ناگهان یکی از تانک های دشمن به سرعت به سمت او رفته و از روی پاهایش رد می‌شود🥀او فقط ۱۶ ساله بود که شهید و مفقودالاثر شد🥀۱۶ سال بعد راه کربلا باز شد🏴 طبق حرفش درست همان روزی که اولین کاروان به صورت رسمی عازم کربلا شدند🏴 پیکرش پیدا شد🌙و شب تاسوعای حسینی🏴 به شهرش بازگشتـــ*🕊️🕋 *شهید علیرضا کریمی* *شادی روح شهدا صلوات* 🌹🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اول به برق چشمان دختر در کنار پدر و بعد از پدر نگاه کن بعد بگو برای پول میروند😔 🌷😭🍃 🌺 🌹🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مادرش ختم سوره ی واقعه برداشت؛ به این نیت که اگر قرار است پسرش شهید شود، روز عاشورا باشد و گریه ای که می کند😭 برای سیدالشهداء باشد. محمود که رفت منطقه، عکسش را قاب گرفت 🖼️و نصب کرد روی دیوار🧱. روز عاشورا که فرا رسید، مادر هنوز خبر نداشت که محمود شهید شده😢. نگاه کرد به قاب عکسش که از قبل آماده اش کرده بود و دست هایش را رو به آسمان بلند کرد🤲. : خدایا، هنوز منو قابل ندونستی که دعام رو مستجاب کنی 😢… چند روز بعد دعای مادر مستجاب شد؛ خبر شهادت محمود را در روز عاشورا برای مادر آوردند. راوی : مادر شهید 😭🌷🍃 این مادر ابتدا زرتشتی بودند و در نوجوانی مسلمان میشوند 🌹🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
⚘﷽⚘ دلتنگے یعنے چه؟ دلتنگے یعنے اینکه : بنشینے خیره شوے به قاب عکسے روے دیوار ومرور کنے تک تک خاطراتت را آن وقت یک لبخند بیاید بنشیند روے لبانت ولے چند لحظه بعد شورے اشکهاے لعنتے ، شیرینے آن خاطرات را از یادت ببرد و کامت را تلخ کند. سردار احوال دلم یک سَره باران شده بے تو...😔 🌷😭🍃 صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
نیایش صبحگاهی🍁🍂 💫پروردگار من .... سپاس و ستایش تو و شمردن نعمت های تو و ذکر اعلای تو بگذار که همواره در قلب و زبان من به یاد تو روشن و روان باشد. 💫توفیم ده که حق بگویم هر چند بر من گران باشد وعطایای خود را بدیگران اندک شمارم هر چند بیشتر بخشنده باشم . 💫خدایا ما را یاری کن .... که پیوسته بتوانیم دیگران را یاری کنیم. زیرا محبت زاییده محبت و گذشت نتیجه گذشت و زندگی‌جاویدان فقط درفنا به خاطر دیگران است ........ آمین...🙏
خدایا … از تو می خواهم قلب و جان دوستانم را در هر طلوع تازه کنی و روحشان را با یاد و ذکرت آرامش ببخشی بخیر مهربان دوستان