eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
691 دنبال‌کننده
24 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چه نیازی ست به اعجاز، نگاهت کافی ست تا مسلمان شود انسان، اگر انسان باشد...
🌿🌿🌿🌿 متن و سبک مولودی و سرود عید مبعث حضرت محمد(ص) -( آسمون به عشق طاها می زنه دل و به دریا ) آسمون به عشق طاها می زنه دل و به دریا مکه میشه دیگه امشب سرزمین آرزوها غار حرا پر ز نور حضرت یزدانِ روی دست هر پیغمبر یه جلد قرآنِ رسول خدا با خدا گرم پیمانِ یا رسول الله مدد ***** تا که قرعه ی رسالت روی نام احمد افتاد مصطفی با حضرت حق دست یاعلی مدد داد بزم خدا و پیغمبر شده تماشایی برا نبی خونده جبریل چه مثنویهایی میگه خدا گفته که تو اباالزهرایی یارسول الله مدد **** سرشده شبای ظلمت روشنه مه حقیقت با امضای حضرت عشق تمومه بحث نبوت دوازده آقای دنیا ز نسل این مَردن به دورش آسمونها هم مستانه می گردن ملائکه ز ساغرش کاسه پُر کردن یا رسول الله مدد **** شاعر:
راه تو بود راه و بقیه ،چاه است عشق تو و آلِ تو چراغ راه است این است ، چکیده ی پیامِ «بعثت» مَردم به خدا علی ،ولی الله است
به مناسبت عید سعید مبعث (هدیه به ساحتِ خاتم الانبیا محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم ) * جبرییل آمد ، وَ در غارِ حرا اعجاز شد ساعتی با رحمت للعالمین دمساز شد گفت اقرا ، بعد از آن لب های احمد باز شد یا علی گفت و رسالت بهر او آغاز شد از دلِ غارِ حرا نورِ هدایت سر زده فصلِ اکمالِ نبوّت ، عیدِ مبعث آمده وقتِ آن شد جاهلیت دور گردد از بشر شدنبی آن کس که گوید بر همه از خیر و شر آمده از نسلِ ابراهیم مردی با تبر با محمد ، دیگر از بت ها نمی ماند اثر این پیمبر خلق را در نور وارد می کند رحمتِ او بت پرستان را موحّد می کند اینکه می آید برون از غار، از عالم سر است احمدِ مختار ، آری آخرین پیغمبر است از تمامِ انبیاءِ قبلِ خود والاتر است چون وصی و جانشینِ این پیمبر، حیدر است می رسد از این پیمبر بر همه خیر کثیر بعثتِ او قلب ها را می کشد سمتِ غدیر ای رسولِ مهربانی ، رحمت للعالمین محضرت تبریک می گوید خداوندِ مبین رهبر و مولا شدی بر آسمان ها و زمین هدیه کرده حق به تو عنوانِ ختم المرسلین شد رسالت با تو ای پیغمبرِ اکرم ، تمام می شود با دستِ تو مولای ما حیدر، امام از حرا برگشتی و شد عالمی حیران تو عالم و آدم دگر شد گوش بر فرمانِ تو شد خدیجه اولین بانوی با ایمان تو از همان آغاز بعثت گشت، حیدر جانِ تو هر نبی و هر وصی بوده از اول با علی گفته هر پیغمبری قبل از رسالت یا علی ************ رضا یزدی اصل
بر همه خلق جهان لطف خدا شامل شده از سوی حق بر زمین پیک خدا نازل شده ای که هستی عقل کل گشته ای ختم رسل یا رسول الله مدد٢ آمده پیک الهی از سما روی زمین گوید از لطف خدا هستی تو ختم المرسلین ای که در تاب و تبی آخرین نوری نبی یا رسول الله مدد٢ اقراء اقراء یا محمد آخرین پیغمبری خاتم پیغمبران از سوی حی داوری شد حرا وادی طور عالمی غرق سرور یا رسول الله مدد٢ ای گل گلزار دین تو پای تا سر رحمتی از کرامات خدا تو رهنمای امتی رهنمایی یا نبی مقتدایی یا نبی یا رسول الله مدد٢ تو صفابخش قلوب شیعیانی یا نبی مایه ی آرامش و آرام جانی یا نبی عالمی را تکیه گاه ما همه بر تو پناه یا رسول الله مدد٢ در شب مبعث شدم مهمان تو یا مصطفی ریزه خوار سفره ی احسان تو یا مصطفی تو نبیِ اعظمی درد ما را مرهمی یا رسول الله مدد٢ من کجا و این همه لطف و عطای تو کجا عبد شرمنده کجا جود و سخای تو کجا عیدی بر مسکین بده درد من تسکین بده یا رسول الله مدد٢ رهنمای کوی جنت گنبد خضرای توست دستگیر شیعیان مرتضی زهرای توست کعبه ی دل ها تویی شافع فردا تویی یا رسول الله مدد٢ بس که خوب و مهربانی رهزن دل ها تویی دستگیر شیعیان حیدر و زهرا تویی نام تو مشکل گشا درد ما را تو دوا یا رسول الله مدد٢
تو را تا دیده‌ام محو جمال کبریا دیدم تو را غرق مناجات خدا، از خود رها دیدم تو را در سجدهٔ باران و بر سجّادهٔ صحرا به هنگام قنوت برگ‌ها، در «ربّنا» دیدم تو در هفت آسمان سیر و سفر می‌کردی امّا من تو را در سرزمین وحی، سرگرم دعا دیدم کنار «حجر اسماعیل» در سرچشمهٔ زمزم صفا و مروه را گرد تو در سعی و صفا دیدم «تو را دیدم که می‌چرخید گرد خانه‌ات کعبه خدا را در حرم گم کرده بودم در شما دیدم» تو را در دامن مادر، تو را در دست پیغمبر تو را مولود کعبه، قبلهٔ اهل ولا دیدم تو را فرمان بر «یا ایها المدثر» از اول تو را «السابقون السابقون» از ابتدا دیدم تو را پابند پیمان الست از مطلع هستی تو را عاشق‌ترین دلدادهٔ «قالو بلا» دیدم تو افکندی حجاب از روی «کَرّمنا بنی‌آدم» که سیمای تو را آیینهٔ ایزدنما دیدم تو آدم را فراخواندی به علم «عَلَّمَ الأسماء» تو را در کشتی نوح پیمبر ناخدا دیدم اگر اعجاز موسایی عصا بود و ید بیضا سرانگشت تو را پرگار تقدیر و قضا دیدم نه تنها از تو شد عیسی مسیحادم، که از اوّل تو را هم عهد و پیمان با تمام انبیا دیدم سلیمان از تو حشمت یافت هنگام نگین‌بخشی تو را روح قناعت، اسوهٔ فقر و غنا دیدم زدی خود را به آب و آتش ای شمس جهان‌آرا تو را پروانهٔ پیغمبر از غارحرا دیدم به جولان‌گاه احزاب و نبرد خندق و خیبر به دستت تیغ «لا سیف» و به شأنت «لا فتی» دیدم به یک ضربت که در خندق زدی، در برق شمشیرت جهانی را به لب «اَهلاً و سَهلاً مَرحَبا» دیدم تلاوت کردی «آیات برائت» را به زیبایی تو را خورشید بام کعبه در «اُمُ القُری» دیدم تو را در مسجد و محراب، در میدان و بر منبر تو را در بی‌نهایت، در کجا در ناکجا دیدم چه می‌دیدم خدایا روز فتح مکّه با حیرت خلیل بت‌شکن را روی دوش مصطفی دیدم «و سُبحانَ الّذی أسری بِعَبدِه» را که می‌خواندم تو را در لیلةُ المعراج، با بدرُالدُّجا دیدم سراغ آیهٔ «اَلیَوم اَکملتُ لکُم» رفتم تمام آیه را وصف علی مرتضی دیدم شکوه و عزّت هستی! کمال عشق و سرمستی! چه گویم من که روی دست پیغمبر چه‌ها دیدم تو را در سایۀ باغ «اَلَم نَشرح لَکَ صَدرَک» شکوفا یافتم، مصداق «مِصباحُ الهُدی» دیدم گل روی تو را در «سَبِّح اسم ربَّکَ الاعلی» تَجَسُّم کردم آری، تا جمال کبریا دیدم تو را در سورۀ «حامیم تنزیلٌ منَ الرَّحمن» تو را در آیهٔ تطهیر و در «قُل اِنَّما» دیدم تو را در نون «اَلرَّحمن» و عین «عَلَّمَ القُرآن» تو را در یای «یاسن» ترجمان طا و ها دیدم تو را در «قُل کَفی بِاالله» در «وَالتّین وَالزَّیتون» تو را در «لیسَ لِلانسانَ اِلّا ما سَعی» دیدم نه تنها هست اوج رفعتت در «قاف و القرآن» تو را در سورهٔ وَالشَّمس و طور و وَالضُّحی دیدم تو را با چهرهٔ پوشیده و خرما و نان بر دوش کنار زاغه‌های شهر کوفه بارها دیدم نوازش از تو می‌دیدند فرزندان شاهد هم تو را با گوهر اشک یتیمان آشنا دیدم به مسکین و یتیم از بس محبّت کردی و احسان تو را در سورهٔ انسان و متن «هل أتی» دیدم چه می‌دیدم خدا را در سکوت محض نخلستان تو را هر نیمه‌شب، در گریه‌های بی‌صدا دیدم شبی که شمع بیت‌المال را خاموش می‌کردی تو را با بی‌ریایی، خفته روی بوریا دیدم چو راز غربت خود را به گوش چاه می‌گفتی چو نیلوفر کشیدم قد، تو را ای ماه تا دیدم تو را پشت در آتش زده، با زهرةُالزّهرا صبور و مهربان، در تیرباران بلا دیدم اگر نامردمان دست تو را بستند، آن‌ها را اسیر پنجۀ تقدیر، در «تَبَّت یَدا» دیدم در ایوان نجف، در کوفه، در محراب مسجد هم شهادت‌نامهٔ «فُزتُ وَ رَبَ الکَعبه» را دیدم پس از آن لیلة القدری، که شد شقُّ القَمَر، هرشب تو را در جوهر خون شهیدان خدا دیدم تو را یاری‌گر خون خدا، با عترت یاسین تو را دلجوی یاس ارغوان، در نینوا دیدم تو را در آسمان نیلگون ظهر عاشورا تو را در سایه‌روشن‌های شام و کربلا دیدم شب شام غریبان و پرستوهای سرگردان تو را دلسوخته در شعله‌زار خیمه‌ها دیدم اگر خورشید دشت کربلا از نوک نی سر زد تو را در موجی از آیات تسلیم و رضا دیدم تو را با کاروان اهل‌بیت وحی در غربت تو را در حیرت از خورشید در تشت طلا دیدم کسی از آستانت دست خالی برنمی‌گردد که در آیینهٔ آیین تو مهر و وفا دیدم شاعر: محمدجواد_غفورزاده. شفق
بی مهر علی این ، دل در دام نمی آید جز وِردِ علی ما را ، در کام نمی آید شد حُبّ علی ما را از روز ازل روزی ساقی به سوی مستان بی جام نمی آید آدم که شده مسجود حق را به علی بشناخت وَر نَه ز هبوطش این اکرام نمی آید نوح از کرَم مولا شد ناجیِ قوم خویش وَرنَه نظرِ لطفی مادام نمی آید آتش که گلستان شد بر حضرت ابراهیم دانست که بی مولا فرجام نمی آید عیسی دمِ گرم خود از ذکر علی دارد وَر نَه به دعای او الزام نمی آید موسی دل دریا را بشکافت به نام او ورنه مددی در آن هنگام نمی آید همراهِ پیمبرها مخفی است علی، اما همراه نبی جز با اندام نمی آید در فلسفه ی بعثت سِرّیست نهان حق را بی حبِّ علی دینِ اسلام نمی آید اسلامِ پیمبر جز ابلاغِ ولایت نیست جز امر علی امری اعلام نمی آید رمزیست در این نکته رازیست در این جمله جز سِرّ علی در گوش پیغام نمی آید در قلب محمد حق تمثالِ علی بنهاد زین رو به لبش غیر از این نام نمی آید فرمود: سخن با تو با صوت علی گویم چون جانِ تو جز با او آرام نمی آید آیاتِ خداوندی با لحنِ علی زیباست بی صوت علی این کار انجام نمی آید هر سوره امینِ وحی با ذکر علی آورد جبریل که بی اِذنش اعزام نمی آید چون ختم رسل هر بار تا غار حرا می رفت می دید که جز مولا همگام نمی آید هر جا که رود احمد آن جاست علی قبله از هیچ مصلّایی ناکام نمی آید بی یادِ علی هرگز قرآن نشده نازل در ذهنِ نبی هرگز اوهام نمی آید در منطقِ پیغمبر شک نیست علی مولاست در گفتنِ این مطلب ابهام نمی آید این هست نبی الله او هست ولی الله بی همرهیِ مولا یک گام نمی آید از یک شجرند این دو یک ریشه و یک ساقه دین بی شجرِ طوبی تا بام نمی آید این دین نبوی، اما ذاتی علوی دارد بی ذات کسی در هیچ اِفهام نمی آید او کاشفِ کرب است و از یار زُداید غم تا هست علی او را آلام نمی آید این قصرِ مَشید است وآن بِئرِ مُعَطَّل شد بی عدل که اجرای احکام نمی آید او تیغ دو دم دارد در پنجه علَم دارد دین جز به علی تا این ایام نمی آید شد جانِ نبی حیدر جانانِ نبی حیدر جز او شبِ جانبازی در دام نمی آید بس دور و برِ احمد او شد سپرِ احمد فرمود تو را غیر از زهرام نمی آید زهرا سپرِ او شد دفعِ خطرِ او شد فرمود که یاری بر مولام نمی آید بانو چه تلافی کرد در کوچه طوافی کرد می گفت دگر وقتِ اقدام نمی آید بهتر که بمیرم در مظلومیَت ای حیدر جز این به تلافی از بابام نمی آيد از سینه و از پهلو خون ریخت و می فرمود: هرگز به برِ ظالم آرام نمی آید با خویش مگو از چه آقام نمی آید تا کس نکند سعیی اَنعام نمی آید هر قافله در هر راه گردید اگر آگاه  در گوشِ دل از دشمن پیغام نمی آید ما امتِ زهراییم ما شیعه ی مولاییم دشمن نکند تهدید کس رام نمی آید ایران ز دو صد تحریم هیهات شود تسلیم آن روز نخواهد دید آن شام نمی آید دستِ طمعِ دشمن کن قطع از این کشور خیر و برکت از این برجام نمی آید دستِ طمعِ مفسد کن قطع ز بیت المال ای شیخ تو را خیر از اقوام نمی آید مسئول قضا باید بر دار کِشد فاسد فریادِ عدالت بی اعدام نمی آید یاریِ علی باید تا منتقمَش آید تا شیعه مهیا نیست صَمصام نمی آید ما یار علی هستیم غمخوار علی هستیم کس در دو جهان چون ما خوشنام نمی آید
خورشید حق طلوع کرده تاریکی برنمیگرده روح حق بر زمین آقای مسلمین یااحمد یارسول الله صلو علیک یا نبی صلو علیک یاعلی صلو علیک یا اباالزهرا 🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 ⚡️یااحمد یارسول الله ⚡️ دنیا شد زیر وامشب گل کرده اسم توبرلب ماه دل آرا نبی شاخه طوبی علی یااحمد یارسول الله صلو علیک یانبی صلو علیک یا علی صلو علیک یا اباالزهرا ⚡️یااحمد یارسول الله ⚡️ 🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 همراه وجان پیغمبر مولای مؤمنین حیدر مقصود بعثتی بنیان عصمتی یاحیدر یا ولی الله صلو علیک یا نبی صلو علیک یاعلی صلو علیک یا اباالزهرا ⚡️یااحمد یارسول یاحیدر یا ولی الله⚡️ 🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 شکر حق بانبی هستم شکر حق باعلی هستم همراه وجان پیغمبر مولای مؤمنین حیدر مادرمن فاطمه سرور من فاطمه صلوعلیک عصمت الکبری صلو علیک یا نبی صلو علیک یاعلی صلوعلیک یااباالزهرا ⚡️یااحمد یارسول الله ⚡️ 🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
ساقیِ معراج... تيغ ابرويت غزل را در خطر انداخته پیشِ پايت از تغزل بسكه سر انداخته مرد اين ميدانِ جنگِ نابرابر نيستم تيرِ مژگانت ز دستِ دل سپر انداخته بنده ای؟ پروردگاری؟ این شکوهِ لایزال شاعرانت را به اما و اگر انداخته! نامی از ميخانه ها نگذاشت باقی نام تو باده را چشم خمارت از اثر انداخته ساقیِ معراج، عرش گنبد خضرایی ات جبرئيل مست را از بال و پر انداخته کار ديگر از ترنج و دست هم، يوسف گذشت تيغ، سرها را به اظهارنظر انداخته سود بازار نمک انگار چيز ديگری ست! خنده ات رونق ز بازار شكر انداخته عاشق و معشوق ها ازهجر رويت سوختند عشق تان آتش به جانِ خشک و تر انداخته این تنورِ داغ مدح چشمهایت؛ مهربان نان خوبی دامنِ اهل هنر انداخته مهربانیِ نگاهت، ای صبورِ سربه زير دولت شمشير را از زور و زر انداخته تا سبكباریِ دل، چوبِ حراجت را بزن چين زلفت در سرم شوقِ سفر انداخته آمدم بر آستانت در زنم، يادم نبود! ميخ سرخی كوثرت را پشت در انداخت...
از حرا آیات رحمان و رحیم آمد پدید یا نخستین حرف قرآن کریم آمد پدید✨ صوت اقرأ بسم ربک مى‌رسد بر گوش جان یا که از کوه حرا خلق عظیم آمد پدید✨