eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
938 دنبال‌کننده
31 عکس
6 ویدیو
79 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آقای مظلومان عزا گرفته مدینه را غربت فرا گرفته حسن گشته حیران / حسین زار و گریان شده شب شام غریبان      حیدر به سر گرفته قرآن در کوچه های خلوت مدینه گشته نمایان غربت مدینه علی بی پناه است  / دگر غرق آه است مولا و اشک و سوگواری       زهرا و داغ بی مزاری زینب میان خانه زار و تنها گریان شده با روضه های زهرا اسیر و پریشان / دلش بیت الاحزان در چشم او غربت حاکی در دست او چادر خاکی
بلا عظیم و گره کور و امتحان سخت است چقدر پیروی از صاحب الزمان سخت است شبیه هرکه به جز اوست زندگی کردیم ولی شبیه به آقا ...!؟برایمان سخت است قصور ماست اگر تحبس الدعا شده ایم مقصریم که رفتن به آسمان سخت است برای دیده ی هرجایی منِ دلسنگ مجال دیدن دلدار هر زمان  سخت است چقدر فاصله مانده چقدر از او دوریم و‌ راه رفتن با پای ناتوان سخت است اگرچه غرق گناهیم دوستش داریم نبودن ولیِ مهربانمان سخت است اگرچه دورم از او بین روضه نزدیکم نفس کشیدن بی روضه بی گمان سخت است همیشه قصه ی بی مادری غم انگیز است همیشه رفتن یک مادر جوان سخت است ز میخ سخت تر آغاز بی کسی علیست به روضه خوان بگو این روضه را نخوان ..سخت است به ‌پیش دیده ی مردم زدند فاطمه را اگرچه روضه عیان است در بیان سخت است
امشب تمام کُون و مکان گریه می کند گریه گنید امام زمان گریه می کند امشب فقط ذکر لبش وای مادر است دارد برای داغ جوان گریه می کند زانو بغل گرفته غریبانه چون علی مردی غریب مثل زنان گریه می کند یک لحظه یاد کوچه یک لحظه یاد میخ با اشک او زمین و زمان گریه می کند با یاد آن نماز نشسته ،شکسته است آقای ما اذان به اذان گریه می کند اشکی نمانده...خون شده چشمان مضطرش دارد ز داغ مادرشان گریه می کند آن چادری که پشت در خانه سوخته در سینه اش گرفته بر آن گریه می کند گویا صدای اوست که پیچیده در فلک دارد برای قد کمان گریه می کند...... این غم کجا برم که تو را مردها زدند..... گریه کنید امام زمان گریه می کند
صدای طپشهای دلم صاحب زمونه ترانه زیبای دلم صاحب زمونه دست فرشته رو قلبم نوشته  مهدی زهرا طاووس بهشته میرسه وعدۀ الله ، میرسه بقیه الله به روی شونه گرفته ، علم نصر من الله منجی جزیره اومد  برا نقل سیره اومد  یوسف عشیره اومد آقا بیا تا فدات بشم  تا که جوونم - متی ترانا و نراک و تا کی بخونم دل بی قراره از هجرت می باره  از ذکر مهدی سیرمونی نداره دل من به شور و شینه ، محو ماه عالمینه نوحه اشکای چشمام  ، اَینَ ابناء الحسینه من که عمریه اسیرم   کی میای حاجت بگیرم   پارکاب تو بمیرم خیابونای ما پر شده از نور ریسه دل دیوونه تو دفترش باز می نویسه کی میدمی از  پشت ابرغیبت  با گل نشستم  زیر طاق نصرت دل تنگم عاشقونه ، میگیره همش بهونه  غروب روزای جمعه ، تو مسیر جمکرونه گل لبخندت ابالفضل  شده دربندت ابالفضل   نقش سربندت ابالفضل
چشم وا کرده شدم دست به دامان حسن مادر افکند مرا در یم احسان حسن روزی از دست علی خوردم و از خوان حسن از همان روز شدم بی سر و سامان حسن بر جبینم  بنویسید مسلمان حسن دل خود را سر هر بام ، هوایی نکنم طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنم رو به هر قبله و هر قبله نمایی نکنم پیش هر سفره که پهن است گدایی نکنم نان هر سفره حرام است به جز نان حسن چه مقامی و چه نامی ، چه مرامی دارد چقدر لطف به بیمار جذامی دارد خنده در پاسخ آن سائل شامی دارد وه که ارباب دو عالم چه امامی دارد همه اینها غزلی هست به دیوان حسن آنکه نامش شده احلی من عسل کیست ؟ حسن آنکه بخشندگی اش گشته مثل کیست ؟ حسن معنی حی علی خیر العمل کیست ؟ حسن مرد نام آور پیکار جمل کیست ؟ حسن شتر سرخ زمین خورد ز طوفان حسن ارث مظلومیت از غربت بابا دارد قد خم ، سینه ی خون ، دیده ی دریا دارد جگری سوخته از زخم زبان ها دارد گر بگوییم غریب الغربا ، جا دارد خون شد از یاد غمش قلب محبان حسن زهر آمد به سراغش، جگرش ریخت به هم بس که پیچیده به خود ، موی سرش ریخت به هم زینبش آمد و چشمان ترش ریخت به هم همه ی خاطره ها در نظرش ریخت به هم دل پریشان شده از موی پریشان حسن چقدر سخت گذشته است به او در کوچه چه مراعات نظیریست ، حسن ، در ، کوچه باز هم خاطره ی گریه و مادر ، کوچه قاتل جان حسن می شود آخر کوچه کوچه عمریست که آورده به لب جان حسن چشم نامرد به ناموس علی تا افتاد وای بر من ، زد و بر صورت گل ، جا افتاد ناگهان روی زمین حضرت زهرا افتاد خواست تا پا بشود ، باز هم امّا افتاد شعله ی آه کشد سینه ی سوزان حسن
بیا امیر من! ای تیغ در نیامِ علی که با تو جلوه نماید دوباره نامِ علی تو می‌رسی و جهان را نجات خواهی داد تو می‌رسی و‌ به پا می‌کنی قیام علی بیا و خطبه بخوان از عدالت علوی بیا و خطبه بخوان باز با کلام علی سر شکسته‌ی حیدر هنوز هم زخم است نوشته‌اند به پای تو انتقام علی بیا که پشت سر تو ندا دهیم آقا "علی امام من است و‌ منم غلام علی" هزار سر به فدای حسین فاطمه و "هزار جانِ گرامی فدای نام علی" "قسم به وعده‌ی شیرین مَنْ یَمُت یَرَنی که ایستاده بمیرم به احترام علی"
(باز این چه شورش است و چه ماتم شروع شد آقا بیا که ماه محرم شروع شد) لطف دعای توست اگر دم گرفته‌ایم قد قامت الحسین در عالم شروع شد ما آمدیم در به در جدتان شویم باز اعتکاف ده شبه‌ی غم شروع شد ما از نبودنت به خدا شکوه می‌کنیم اصلاً نبود توست که ماتم شروع شد آقا بیا که گریه‌ی تو شور می‌دهد وقتی زمان بارش چشمم شروع شد ما گریه می‌کنیم تو تطهیرمان کنی با گریه بود، توبه‌ی آدم شروع شد قدری بیا ورق بزن آقا لهوف را آتش بزن دل همه را، غم شروع شد این گریه‌های روز و شبت ای عزیز من با روضه‌های "ابن مقرم" شروع شد روضه بخوان که قصه‌ی بیچارگی ما با روضه‌های بردن خاتم شروع شد ... بی اختیار از غم او آه می‌کشیم وقتی که غارت تن درهم شروع شد این روضه‌ها مقدمه‌ی داغ کربلاست زینب تمام زندگی‌اش زیر نیزه‌هاست ✍
چشم وا كرده شدم دست به دامان حسن مادر افکند مرا در یم احسان حسن روزی از دست علی خوردم و از خوان حسن از همان روز شدم بي سر و سامان حسن بر جبینم بنويسيد مسلمان حسن دل خود را سر هر بام هوایی نکنم طلب عشق ز هر بي سر و پايي نكنم رو به هر قبله و هر قبله نمايي نكنم پيش هر سفره كه پهن است گدايي نكنم نان هر سفره حرام است به جز نان حسن چه مقامی و چه نامی چه مرامی دارد چقدر لطف به بیمار جذامي دارد خنده در پاسخ آن سائل شامي دارد وه که ارباب دو عالم چه امامی دارد همه اينها غزلي هست به ديوان حسن آنکه نامش شده احلی من عسل كيست حسن آنكه بخشندگيش گشته مثل كيست حسن معني حي علي خير العمل كيست حسن مرد نام آور پيكار جمل كيست حسن شتر سرخ زمین خورد ز طوفان حسن ارث مظلومیت از غربت بابا دارد قد خم ،سینه ی خون ،دیده ی دریا دارد جگری سوخته از زخم زبانها دارد گر بگوییم غریب الغربا جا دارد خون شد از یاد غمش قلب محبان حسن زهر آمد به سراغش جگرش ريخت به هم جگرش ريخت به هم بال و پرش ريخت به هم زينبش آمد و چشمان ترش ريخت به هم همه ي خاطره ها در نظرش ريخت به هم دل پريشان شده از حال پريشان حسن چقدر سخت گذشته است به او در کوچه چه مراعات نظیریست حسن ،در ، کوچه باز هم خاطره ی گریه و مادر کوچه قاتل جان حسن می شود آخر کوچه کوچه عمریست که آورده به لب جان حسن (چشم نامرد به ناموس علي تا افتاد) وای بر من زد و بر صورت گل جا افتاد ناگهان روی زمین حضرت زهرا افتاد خواست تا پا بشود باز هم اما افتاد شعله ي آه كشد سينه ي سوزان حسن
چشم وا كرده شدم دست به دامان حسن مادر افکند مرا در یم احسان حسن روزی از دست علی خوردم و از  خان حسن از همان روز شدم بی سر و سامان حسن بر جبینم  بنویسید مسلمان  حسن دل خود را سر هر بام هوایی نکنم طلب عشق ز هر بی سر و پایی نكنم  رو به هر قبله و هر قبله نمایی نكنم پیش هر سفره كه پهن است گدایی نكنم نان هر سفره حرام است به جز نان حسن چه مقامی و چه نامی چه مرامی دارد چقدر لطف به بیمار جذامی دارد خنده در پاسخ آن سائل شامی دارد وه که ارباب دو عالم چه امامی دارد همه اینها غزلی هست به دیوان حسن آنکه نامش شده احلی من عسل كیست حسن آنكه بخشندگیش گشته مَثل كیست حسن معنی حی علی خیر العمل كیست حسن مرد نام آور پیكار جمل كیست حسن شتر سرخ زمین خورد ز طوفان حسن ارث مظلومیت از غربت بابا دارد قد خم ،سینه ی خون ،دیده ی دریا دارد جگری سوخته از زخم زبانها دارد گر بگوییم غریب الغربا جا دارد خون شد از یاد غمش قلب محبان حسن زهر آمد به سراغش جگرش ریخت به هم جگرش ریخت به هم بال و پرش ریخت به هم زینبش آمد و چشمان ترش ریخت به هم همه ی خاطره ها در نظرش ریخت به هم دل پریشان شده از حال پریشان حسن چقدر سخت گذشته است به او در کوچه چه مراعات نظیریست حسن ،در ، کوچه باز هم خاطره ی گریه و مادر کوچه قاتل جان حسن می شود آخر کوچه کوچه عمریست که آورده به لب جان حسن  (چشم نامرد به ناموس علی تا افتاد) وای بر من زد و بر صورت گل جا افتاد ناگهان روی زمین حضرت زهرا افتاد خواست تا پا بشود باز هم اما افتاد شعله ی آه كشد سینه ی سوزان حسن
بلا عظیم و گره کور و امتحان سخت است چقدر پیروی از صاحب الزمان سخت است شبیه هرکه به جز اوست زندگی کردیم ولی شبیه به آقا ...!؟برایمان سخت است قصور ماست اگر تحبس الدعا شده ایم مقصریم که رفتن به آسمان سخت است برای دیده ی هرجایی منِ دلسنگ مجال دیدن دلدار هر زمان  سخت است چقدر فاصله مانده چقدر از او دوریم و‌ راه رفتن با پای ناتوان سخت است اگرچه غرق گناهیم دوستش داریم نبودن ولیِ مهربانمان سخت است اگرچه دورم از او بین روضه نزدیکم نفس کشیدن بی روضه بی گمان سخت است همیشه قصه ی بی مادری غم انگیز است همیشه رفتن یک مادر جوان سخت است ز میخ سخت تر آغاز بی کسی علیست به روضه خوان بگو این روضه را نخوان ..سخت است به ‌پیش دیده ی مردم زدند فاطمه را اگرچه روضه عیان است در بیان سخت است
یاصاحب الزمان کم ما را قبول کن (امسال هم محرم ما را قبول کن) از تو نفس رسید و برایت نفس زدیم‌ این ناله های پر غم ما را قبول کن آقا وظیفه است اگر گریه می کنیم این اشک های نم نم ما را قبول کن با اشک عیادت دل زخمی ات آمدیم آقا بیا و مرهم ما را قبول کن حتما قصور کرده ام آقا حلال کن عرض ارادت کم ما را قبول کن تا زنده ایم نوکر این خانواده ایم این عهد زیر پرچم ما را قبول کن ما قول می دهیم که ترک گنه کنیم این توبه ی مسلم ما را قبول کن هر دم حسین گفتم و هر بازدم حسن هم بازدم و هم دم ما را قبول کن دارد بساط ماه عزا جمع می شود این سفره ها به دست رضا جمع می شود امشب هوای ضامن آهو گرفته ام مهر قبول نوکری از او گرفته ام
امسال هم که موعد ماتم تمام شد آقا بیا که فرصت ما هم تمام شد پلکی زدیم ...شصت شب از این عزا گذشت باور کنم دوباره محرم تمام شد؟! مثل کویر، حسرت باران کشیده ایم اما زمان بارش نم نم تمام شد با لطفت این دو ماه گرفتار روضه ایم لطف تو باقی است اگر هم تمام شد درهای آسمان به روی ما گشوده بود وقت رها شدن ز جهنم تمام شد آقا هنوز تشنه ی اشکیم و روضه ایم مثل تمام عالم و آدم؛ ... تمام شد خجلت زدم ... گدای خودت را حلال کن من از غم حسین نمردم ... تمام شد ما را ببخش اگر که بضاعت نداشتیم آری اگر زیاد اگر کم تمام شد می میرم ایستاده به پای غم حسین هرچند فصل غصه ی پر غم تمام شد ای کاش شرح نامه ی اعمال من شود: عمری که در صیانت پرچم تمام شد