#امام_حسین_ع_مناجات
تا بفهماند به من طعم محبت را حسین
در دلم انداخته شوق زیارت را حسین
هر قَدَر در طالع من دوری از او آمده
از قضا تغییر خواهد داد قسمت را حسین
هرکه آمد تحت قبه مستجاب الدعوه شد
زیر دینِ خویش بُرده استجابت را حسین
ان لقتل الحسین.... آتش به پا شد در دلم
لحظهای هم کمنکرده این حرارت را حسین
آب اگر از دشمنانش خواسته، کرده تمام_
بر تمام دشمنانِ خویش حجت را حسین
دست و پا میزد اگر در خون میان قتلگاه
دست و پا میکرد اسباب شفاعت را حسین
**
عدهای شمشیر و نیزه، عدهای سنگ و عصا
بر تن خود داشت انواع جراحت را حسین
زخمهای او زیاد و اشکهای ما کم است
میپذیرد باز از ما این بضاعت را حسین...
#احمدجواد_نوآبادی
#حضرت_معصومه_مدح
فضای نابِ این حرم چقدر شاعرانه است
بهانه ای برای گریه های بی بهانه است
سراسرش پر است از شمیم یاس،..این حرم
پناه عاشقان آن مزار بی نشانه است
رهاتر از همیشه ام میان صحن آینه
شبیه آن کبوتری که در هوای دانه است
به تو پناه میبرد ...دو قطره اشک میچکد..
همان زمان که زایرتو شاکی از زمانه است
کریمه ای و لطف توست جاریِ حیات ما
کریمه ای و مهر تو همیشه بی کرانه است
به اهل بیت ارادتی عجیب دارد اهل قم
همان ارادتی که تا همیشه جاودانه است
شبیه توست حسرتم زیارت برادرت
دلم دوباره سمت بارگاه او روانه است
#احمدجواد_نوآبادی
#حضرت_معصومه_مدح
حس عجیبی میرسد سویم که گاهی
سمت حریمت میشوم باگریه راهی
هرگز نخواهم رفت جایی جز حریمت
ازین حرم بهتر مگر دارم پناهی؟
با لطف بی اندازه ات دادی نجاتم
هروقت میرفتم مسیری اشتباهی
کافیست یک لحظه نگاهت را بگیری
آنوقت خواهم رفت تا اوج تباهی
با اشک میخوانم زیارتنامه ات را
شاید کمی کم کرد از این روسیاهی
باشم گدای غیراز این خانه؟نه ،هرگز
اصلا مگر داریم بیش ازین گناهی
من دوست دارم که گدای تو بمانم
چشمان خیسم میدهد این را گواهی
مادر به من میگفت این خانم کریمه ست
قطعا ضرر کردی که از او کم بخواهی
#احمدجواد_نوآبادی
#حضرت_امالبنین_زمینه
#زمینه
تموم غصه هاتونو خوندم //من از سر شکسته زینب
تیر و به چشم تو میبینم از //چشم به خون نشسته ی زینب
قطعتمو یمینی گفتی و //تو فکر فردای حرم بودی
دست بریدتو نشونم داد// زخمای دست بسته ی زینب
از غصه لبالبم چیکار کنم
با دردای زینبم چیکار کنم
برگشته مدینه اما بی حسین
جونم اومد به لبم چیکار کنم
_وای امون ای دل
بند دوم:
این آرزوم بوده ابالفضلم //فدای بچه های زهراشه
بهش میگفتم نکنه عباس//حسین من یه روزی تنهاشه
حالا شنیدم که تو میگفتی //وقتی به دندون مشکو میبردی
دست از امامم بر نمیدارم// حتی اگه دستم جدا باشه
با مشک بدون آب چیکار کنم
با اشک چشم رباب چیکار کنم
عباس ای کفیل زینب بگو با
روضه بزم شراب چیکار کنم
___
بند سوم:
لبای خشک اصغرو دیدم // وقتی نگاه من به مشک افتاد
صااااار کالقنفذو فهمیدم // تازینب سپرت رو دستم داد
برام همیشه روضه میخونه// میگه ازون سه تا زخم کاری
رباب بیهوش میشه تا حرفی از// تیر سه شعبه به میون میاد
میگه من یه مادرم چیکار کنم
از دستم رفت پسرم چیکار کنم
دستای خالیشو هی تکون میده
میگه لالا اصغرم چیکار کنم
#احمدجواد_نوآبادی
#مرتضی_کربلایی
#امام_حسین_ع_مناجات
تا بفهماند به من طعم محبت را حسین
در دلم انداخته شوق زیارت را حسین
هر قَدَر در طالع من دوری از او آمده
از قضا تغییر خواهد داد قسمت را حسین
هرکه آمد تحت قبه مستجاب الدعوه شد
زیر دینِ خویش بُرده استجابت را حسین
ان لقتل الحسین.... آتش به پا شد در دلم
لحظهای هم کمنکرده این حرارت را حسین
آب اگر از دشمنانش خواسته، کرده تمام_
بر تمام دشمنانِ خویش حجت را حسین
دست و پا میزد اگر در خون میان قتلگاه
دست و پا میکرد اسباب شفاعت را حسین
**
عدهای شمشیر و نیزه، عدهای سنگ و عصا
بر تن خود داشت انواع جراحت را حسین
زخمهای او زیاد و اشکهای ما کم است
میپذیرد باز از ما این بضاعت را حسین...
#احمدجواد_نوآبادی
#امام_حسین_ع_مناجات
تا بفهماند به من طعم محبت را حسین
در دلم انداخته شوق زیارت را حسین
هر قَدَر در طالع من دوری از او آمده
از قضا تغییر خواهد داد قسمت را حسین
هرکه آمد تحت قبه مستجاب الدعوه شد
زیر دینِ خویش بُرده استجابت را حسین
ان لقتل الحسین.... آتش به پا شد در دلم
لحظهای هم کمنکرده این حرارت را حسین
آب اگر از دشمنانش خواسته، کرده تمام_
بر تمام دشمنانِ خویش حجت را حسین
دست و پا میزد اگر در خون میان قتلگاه
دست و پا میکرد اسباب شفاعت را حسین
**
عدهای شمشیر و نیزه، عدهای سنگ و عصا
بر تن خود داشت انواع جراحت را حسین
زخمهای او زیاد و اشکهای ما کم است
میپذیرد باز از ما این بضاعت را حسین...
#احمدجواد_نوآبادی
#حضرت_معصومه_مدح
فضای نابِ این حرم چقدر شاعرانه است
بهانه ای برای گریه های بی بهانه است
سراسرش پر است از شمیم یاس،..این حرم
پناه عاشقان آن مزار بی نشانه است
رهاتر از همیشه ام میان صحن آینه
شبیه آن کبوتری که در هوای دانه است
به تو پناه میبرد ...دو قطره اشک میچکد..
همان زمان که زایرتو شاکی از زمانه است
کریمه ای و لطف توست جاریِ حیات ما
کریمه ای و مهر تو همیشه بی کرانه است
به اهل بیت ارادتی عجیب دارد اهل قم
همان ارادتی که تا همیشه جاودانه است
شبیه توست حسرتم زیارت برادرت
دلم دوباره سمت بارگاه او روانه است
#احمدجواد_نوآبادی
#حضرت_معصومه_مدح
حس عجیبی میرسد سویم که گاهی
سمت حریمت میشوم باگریه راهی
هرگز نخواهم رفت جایی جز حریمت
ازین حرم بهتر مگر دارم پناهی؟
با لطف بی اندازه ات دادی نجاتم
هروقت میرفتم مسیری اشتباهی
کافیست یک لحظه نگاهت را بگیری
آنوقت خواهم رفت تا اوج تباهی
با اشک میخوانم زیارتنامه ات را
شاید کمی کم کرد از این روسیاهی
باشم گدای غیراز این خانه؟نه ،هرگز
اصلا مگر داریم بیش ازین گناهی
من دوست دارم که گدای تو بمانم
چشمان خیسم میدهد این را گواهی
مادر به من میگفت این خانم کریمه ست
قطعا ضرر کردی که از او کم بخواهی
#احمدجواد_نوآبادی
#حضرت_امالبنین_زمینه
#زمینه
تموم غصه هاتونو خوندم //من از سر شکسته زینب
تیر و به چشم تو میبینم از //چشم به خون نشسته ی زینب
قطعتمو یمینی گفتی و //تو فکر فردای حرم بودی
دست بریدتو نشونم داد// زخمای دست بسته ی زینب
از غصه لبالبم چیکار کنم
با دردای زینبم چیکار کنم
برگشته مدینه اما بی حسین
جونم اومد به لبم چیکار کنم
_وای امون ای دل
بند دوم:
این آرزوم بوده ابالفضلم //فدای بچه های زهراشه
بهش میگفتم نکنه عباس//حسین من یه روزی تنهاشه
حالا شنیدم که تو میگفتی //وقتی به دندون مشکو میبردی
دست از امامم بر نمیدارم// حتی اگه دستم جدا باشه
با مشک بدون آب چیکار کنم
با اشک چشم رباب چیکار کنم
عباس ای کفیل زینب بگو با
روضه بزم شراب چیکار کنم
___
بند سوم:
لبای خشک اصغرو دیدم // وقتی نگاه من به مشک افتاد
صااااار کالقنفذو فهمیدم // تازینب سپرت رو دستم داد
برام همیشه روضه میخونه// میگه ازون سه تا زخم کاری
رباب بیهوش میشه تا حرفی از// تیر سه شعبه به میون میاد
میگه من یه مادرم چیکار کنم
از دستم رفت پسرم چیکار کنم
دستای خالیشو هی تکون میده
میگه لالا اصغرم چیکار کنم
#احمدجواد_نوآبادی
#مرتضی_کربلایی
#حضرت_امالبنین_زمینه
#زمینه
تموم غصه هاتونو خوندم //من از سر شکسته زینب
تیر و به چشم تو میبینم از //چشم به خون نشسته ی زینب
قطعتمو یمینی گفتی و //تو فکر فردای حرم بودی
دست بریدتو نشونم داد// زخمای دست بسته ی زینب
از غصه لبالبم چیکار کنم
با دردای زینبم چیکار کنم
برگشته مدینه اما بی حسین
جونم اومد به لبم چیکار کنم
_وای امون ای دل
بند دوم:
این آرزوم بوده ابالفضلم //فدای بچه های زهراشه
بهش میگفتم نکنه عباس//حسین من یه روزی تنهاشه
حالا شنیدم که تو میگفتی //وقتی به دندون مشکو میبردی
دست از امامم بر نمیدارم// حتی اگه دستم جدا باشه
با مشک بدون آب چیکار کنم
با اشک چشم رباب چیکار کنم
عباس ای کفیل زینب بگو با
روضه بزم شراب چیکار کنم
___
بند سوم:
لبای خشک اصغرو دیدم // وقتی نگاه من به مشک افتاد
صااااار کالقنفذو فهمیدم // تازینب سپرت رو دستم داد
برام همیشه روضه میخونه// میگه ازون سه تا زخم کاری
رباب بیهوش میشه تا حرفی از// تیر سه شعبه به میون میاد
میگه من یه مادرم چیکار کنم
از دستم رفت پسرم چیکار کنم
دستای خالیشو هی تکون میده
میگه لالا اصغرم چیکار کنم
#احمدجواد_نوآبادی
#مرتضی_کربلایی
#امام_حسین_ع_مناجات
تا بفهماند به من طعم محبت را حسین
در دلم انداخته شوق زیارت را حسین
هر قَدَر در طالع من دوری از او آمده
از قضا تغییر خواهد داد قسمت را حسین
هرکه آمد تحت قبه مستجاب الدعوه شد
زیر دینِ خویش بُرده استجابت را حسین
ان لقتل الحسین.... آتش به پا شد در دلم
لحظهای هم کمنکرده این حرارت را حسین
آب اگر از دشمنانش خواسته، کرده تمام_
بر تمام دشمنانِ خویش حجت را حسین
دست و پا میزد اگر در خون میان قتلگاه
دست و پا میکرد اسباب شفاعت را حسین
**
عدهای شمشیر و نیزه، عدهای سنگ و عصا
بر تن خود داشت انواع جراحت را حسین
زخمهای او زیاد و اشکهای ما کم است
میپذیرد باز از ما این بضاعت را حسین...
#احمدجواد_نوآبادی
#امام_حسین_ع_مناجات
تا بفهماند به من طعم محبت را حسین
در دلم انداخته شوق زیارت را حسین
هر قَدَر در طالع من دوری از او آمده
از قضا تغییر خواهد داد قسمت را حسین
هرکه آمد تحت قبه مستجاب الدعوه شد
زیر دینِ خویش بُرده استجابت را حسین
ان لقتل الحسین.... آتش به پا شد در دلم
لحظهای هم کمنکرده این حرارت را حسین
آب اگر از دشمنانش خواسته، کرده تمام_
بر تمام دشمنانِ خویش حجت را حسین
دست و پا میزد اگر در خون میان قتلگاه
دست و پا میکرد اسباب شفاعت را حسین
**
عدهای شمشیر و نیزه، عدهای سنگ و عصا
بر تن خود داشت انواع جراحت را حسین
زخمهای او زیاد و اشکهای ما کم است
میپذیرد باز از ما این بضاعت را حسین...
#احمدجواد_نوآبادی