eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
937 دنبال‌کننده
31 عکس
6 ویدیو
79 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
از ازل بر حسب ظرف توانهای همه ریخت مهر تو خداوند به جانهای همه جلوه ای کرد خدا نام نهادند "علی" تا که انگشت بماند به دهانهای همه همه ی نسل من ای دوست علی ع دوست شدند می درخشد قمرت بین زمانهای همه حرف جود و کرمت صحبت دیرینه شهر نقل انگشتری ات ورد زبانهای همه باور ما همه این است که تو حق هستی بی خیال همه ی حدس و گمانهای همه تو عبایت بتکاندی و در خیبر کند شد تکانت به خدا فوق تکانهای همه تا تو در طایفه ات اکبر واصغر داری چه نیازیست به این خرد و کلانهای همه گل پسرهای تو آقای جوانان بهشت به فدای پسران تو جوان های همه پسرت در رجزش گفت انا بن الحیدرع به فنا رفت دگر نام و نشانهای همه از فلانی و فلانی و فلانی بری ام تو فقط رهبر مایی نه فلانهای همه
از ازل بر حسب ظرف توانهای همه ریخت مهر تو خداوند به جانهای همه جلوه ای کرد خدا نام نهادند "علی" تا که انگشت بماند به دهانهای همه همه ی نسل من ای دوست علی ع دوست شدند می درخشد قمرت بین زمانهای همه حرف جود و کرمت صحبت دیرینه شهر نقل انگشتری ات ورد زبانهای همه باور ما همه این است که تو حق هستی بی خیال همه ی حدس و گمانهای همه تو عبایت بتکاندی و در خیبر کند شد تکانت به خدا فوق تکانهای همه تا تو در طایفه ات اکبر واصغر داری چه نیازیست به این خرد و کلانهای همه گل پسرهای تو آقای جوانان بهشت به فدای پسران تو جوان های همه پسرت در رجزش گفت انا بن الحیدرع به فنا رفت دگر نام و نشانهای همه از فلانی و فلانی و فلانی بری ام تو فقط رهبر مایی نه فلانهای همه
خبر از معطلی ات بر سر بازار نبود خبر از هلهله و خنده اشرار نبود بود یک شهر همه دست ادب بر سینه دور تا دور شما دشمن بسیار نبود چقدر نقل به روی سرتان پاشیدند خبری از نی و ساز و کفِ حضار نبود دور آن محمل پوشیده کسی پرسه نزد بانوی ما وسط کوچه گرفتار نبود هر که آمد به برت بر تو خوش آمد می گفت یک نفر در صدد محنت و آزار نبود شد به هر کوی و محل مقدمتان گل باران سنگ در دست کسی عازم دیدار نبود با خودش هیچ کسی چکمه وشلاق نداشت از کبودی به روی پیکرت آثار نبود شکر حق در بر چشمان شما ای بانو بر روی نیزه اعدا سر دلدار نبود
از ازل بر حسب ظرف توانهای همه ریخت مهر تو خداوند به جانهای همه جلوه ای کرد خدا نام نهادند "علی" تا که انگشت بماند به دهانهای همه همه ی نسل من ای دوست علی ع دوست شدند می درخشد قمرت بین زمانهای همه حرف جود و کرمت صحبت دیرینه شهر نقل انگشتری ات ورد زبانهای همه باور ما همه این است که تو حق هستی بی خیال همه ی حدس و گمانهای همه تو عبایت بتکاندی و در خیبر کند شد تکانت به خدا فوق تکانهای همه تا تو در طایفه ات اکبر واصغر داری چه نیازیست به این خرد و کلانهای همه گل پسرهای تو آقای جوانان بهشت به فدای پسران تو جوان های همه پسرت در رجزش گفت انا بن الحیدرع به فنا رفت دگر نام و نشانهای همه از فلانی و فلانی و فلانی بری ام تو فقط رهبر مایی نه فلانهای همه
از ازل بر حسب ظرف توانهای همه ریخت مهر تو خداوند به جانهای همه جلوه ای کرد خدا نام نهادند "علی" تا که انگشت بماند به دهانهای همه همه ی نسل من ای دوست علی ع دوست شدند می درخشد قمرت بین زمانهای همه حرف جود و کرمت صحبت دیرینه شهر نقل انگشتری ات ورد زبانهای همه باور ما همه این است که تو حق هستی بی خیال همه ی حدس و گمانهای همه تو عبایت بتکاندی و در خیبر کند شد تکانت به خدا فوق تکانهای همه تا تو در طایفه ات اکبر واصغر داری چه نیازیست به این خرد و کلانهای همه گل پسرهای تو آقای جوانان بهشت به فدای پسران تو جوان های همه پسرت در رجزش گفت انا بن الحیدرع به فنا رفت دگر نام و نشانهای همه از فلانی و فلانی و فلانی بری ام تو فقط رهبر مایی نه فلانهای همه
خبر از معطلی ات بر سر بازار نبود خبر از هلهله و خنده اشرار نبود بود یک شهر همه دست ادب بر سینه دور تا دور شما دشمن بسیار نبود چقدر نقل به روی سرتان پاشیدند خبری از نی و ساز و کفِ حضار نبود دور آن محمل پوشیده کسی پرسه نزد بانوی ما وسط کوچه گرفتار نبود هر که آمد به برت بر تو خوش آمد می گفت یک نفر در صدد محنت و آزار نبود شد به هر کوی و محل مقدمتان گل باران سنگ در دست کسی عازم دیدار نبود با خودش هیچ کسی چکمه وشلاق نداشت از کبودی به روی پیکرت آثار نبود شکر حق در بر چشمان شما ای بانو بر روی نیزه اعدا سر دلدار نبود
مثل من مظلوم بین ناس نیست غربتی هرگز در این مقیاس نیست نان حیدر بعد از این خون دل است رونقی دیگر در این دستاس نیست خسته تر آشفته تر پژمرده تر از علی در بین این خناس نیست آب آوردم بریزم بر روی شاخه یاسی که دیگر یاس نیست هیچ کاری مثل غسل پیکری که در آتش سوخته حساس نیست غسل زیر پیرهن لطف تو بود لیک در دستم مگر احساس نیست؟ شستن خونابه خیلی کار برد ور نه غسال تو را وسواس نیست