eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
937 دنبال‌کننده
31 عکس
6 ویدیو
79 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ مادرو زدن / گل یاس پیغمبرو زدن زدن زهرا رو حیدرو زدن / وای وای وای بی هوا زدن / توو دستا هیزم بود با پا زدن جلو چشمای بچه‌ها زدن / وای وای وای زدن چل تا مردم آزار داره خون می باره مسمار دیدن که سوره کوثر کتیبه شد روی دیوار زد اما / نگفت علی می بینه اجر رسالت اینه / ای وای از این غم زد اما / نگفت توو راهی داره بین در و دیواره / ای وای از این غم این تحیره / دلاشون از بغض علی پره چقد رد پا روی چادره / وای وای وای یا مغیره رو / بگیرید یا چشمای حیدرو نشون کردن بازوی مادرو / وای وای وای میگن که با زخم پهلو اومد توی کوچه بانو گمونم کار غلافه که از کار افتاده بازو واویلا /جلو چشای مولا صد دفه افتاد زهرا / ای داد بیداد واویلا / علی شده شرمنده قنفذ داره میخنده / ای داد بیداد
گفتم نیا مغیره ها حیا ندارن گفتم نیا دآغتو رو دلم میزارن اومدی حیف که خسته دیدمت آینه ی من،  شکسته  دیدمت سرو علی، نشسته دیدمت   آه زخمیه دستای نامردی تو مردم تا  به خونه برگردی تو بند دوم به کی بگم گرفته بغض راه گلومو با یه غلاف از من گرفتن آرزومو شعله زده ، آتیش به جون من   حرف دله،  من و تو و حسن پیش یه مرد ، زنو نمی زنن    آه برگشتی به خونه اما نیلی دق دادن علی رو با یه سیلی
زبان حال امیرالمومنین علیه السلام با صدیقه طاهره سلام الله علیها  داره دل جوون تو یک دنیا آرزو درد و دلاتو این دم آخر بهم بگو حتی رمق نداری که از من بگیری رو  از این شکستنت ، جونم بدم کمه زخم تومرهمی نداشت ای مرهم همه ای زخمیه  غلاف،  کارم کشید به آه درده بگن که زهرا رو زد یه غلام سیاه دستای یه حوریه مگه چقد تاب داره یکی نگفت ای قنفذ ، زدن هم آداب داره شرمنده ی چشات شده این صورت کبود اگه تو بستر افتادم تقصیر من نبود شرمنده ام دل می کنم از خونه ی تو زود گریه نکن علی ، به گریه هام بخند من سر به زیر شدم که تو باشه سرت بلند شرمنده ام اگه اشک تو آتیشه آقا سر غسل تنم ،موهات سپید میشه میگم به پیغمبر که توو کوچه تنها بودی با دستای بسته ت هم پناه زهرا بودی
زبان حال امیرالمومنین علیه السلام با صدیقه طاهره سلام الله علیها  داره دل جوون تو یک دنیا آرزو درد و دلاتو این دم آخر بهم بگو حتی رمق نداری که از من بگیری رو  از این شکستنت ، جونم بدم کمه زخم تومرهمی نداشت ای مرهم همه ای زخمیه  غلاف،  کارم کشید به آه درده بگن که زهرا رو زد یه غلام سیاه دستای یه حوریه مگه چقد تاب داره یکی نگفت ای قنفذ ، زدن هم آداب داره شرمنده ی چشات شده این صورت کبود اگه تو بستر افتادم تقصیر من نبود شرمنده ام دل می کنم از خونه ی تو زود گریه نکن علی ، به گریه هام بخند من سر به زیر شدم که تو باشه سرت بلند شرمنده ام اگه اشک تو آتیشه آقا سر غسل تنم ،موهات سپید میشه میگم به پیغمبر که توو کوچه تنها بودی با دستای بسته ت هم پناه زهرا بودی
زبان حال مولا دلخوریم از روزگار،  آتیش زدن رویای مارو‌ همسر از همسر خجالت می کشه دنیای مارو خونه ی خوشبختی مون حالا شده ویرونه ی ما پای نامحرم نباید وا می شد تو خونه ی ما تو افتادی ولی بازم برام  سپر بودی می بردنم تو زیر در بودی نمی تونستی از جا پاشی تو افتادی چطوری دوره کردنم دیدی طنابو دور گردنم دیدی نمی تونستی اما  پاشی یه دل از من ،  یه دست از تو چه پهلویی شکست از تو ... بند دوم از زبان حضرت زهرا (سلام الله علیها) فکر نمی کردم یه روز اینقد زیاد شه غربت من ببینم داره می ریزه اشک تو رو صورت من گریه داری ؟ گریه کردن که به یه مولا نمیاد سرتو پایین بیار ، دستم دیگه بالا نمیاد دارم میرم لاله ها عمرشون به دنیا نیست تو دنیا دیگه جای زهرا نیست  گریه واسه عمر کمم کن  حلالم کن نود روزه که زحمتت دادم کبود شده تو خونه ت افتادم یه کم دیگه تحملم کن جوون بودم حالا پیرم حلالم کن،  دارم میرم
از ما گذشت وقتی شکسته گوشواره از ما گذشت خدا برا کسی نیاره وقتی می رفت ، قدش رشیده بود وقتی اومد ، ولی خمیده بود چادرشو رو خاک کشیده بود...  آه تو سینه یه بغض بی حد داریم ... از کوچه خاطره ی بد داریم ... یکی زدی ولی اومد صدای چندتا من جون دادم دستای تو نرفته بالا با زدنت سیاهی رفت چشاش  برگ گلم  ، ضرر داره براش بسه نزن ، آخه می مونه جاش   آه راه میره  با چشمایی که تاره این سیلی تقاص سختی داره
کَلِمینی که دارم من از سکوت تو میمیرم کَلِمینی که با حرفای تو من آروم میگیرم ای صدای تو تسلای دل من کلمینی ای نگاه تو چراغ منزل من کلمینی قسم میدم فقط یبار این چشماتو وا کن حال و روز من و تماشا کن رفتن تو از خونه زوده بمون با من ای یک تنه لشکر من زهرا ببین چی اومد سر من زهرا گوشه ی چشم تو کبوده خبر داری  شدم تنها مرو زهرا  مرو زهرا حال و روز خونمون بعد تو تعریفی نداره باورت میشه که حیدر دست رویِ زانو بزاره میری و با رفتنت داغ پیمبر میشه تکرار حالا من راه میرم و دستامو میگیرم به دیوار جوون من تو این سه ماه از غمِ تو پیرم دیگه  از این مدینه دلگیرم عزیزمن خدانگدار ببین هر روز میسوزم و تو آتیشم زهرا میمیرم و زنده میشم زهرا از ماجرای در و یوار به همراهت  ببر من را مرو زهرا  مرو زهرا
بسان شمع سحرگاهی، از وجود من یک نفس مانده تماشا کن از کبوتر تو، مشت بال و پری در قفس مانده  چنان شمعی رو به طوفانم حلالم کن ای علی جانم، حلالم کن ای علی جانم. دگر خورده تیشه بر ریشه،  دست باد خزان کنده بنیانم اگر چندین زحمتت دادم، یک شب دیگر بر تو مهمانم چنان شمعی رو به طوفانم حلالم کن ای علی جانم، حلالم کن ای عل جانم. به عشق تو پشت در رفتم، کوچه ها دیدم، ناله ها کردم تو را بیش از هر کس دیگر، در نماز شب، من دعا کردم  چنان شمعی رو به طوفانم حلالم کن ای علی جانم، حلالم کن ای علی جانم.  در این خانه نیمه عمرم را، با تو بشکفتم، با تو پژمردم ز حالم تا با خبر نشوی، ناله هایم را، در گلو بردم چنان شمعی رو به طوفانم حلالم کن ای علی جانم، حلالم کن ای عل جانم
گل بی خار کجا، در و دیوار کجا صورت حور کجا، شعله نار کجا ای بنی فاطمه ترسم نشود باورتان بر در خانه شده نقش زمین مادرتان با لگد گشت خدا، میوه از شاخه جدا مادر از پای نشست، کودکش رفت ز دست میوه چون نارس بود، ناگهان شاخه شکست طایر سوخته در بین قفس می افتاد او نفس می زد و مولا ز نفس می افتاد با لگد گشت خدا، میوه از شاخه جدا  فاطمه یار نداشت، یک طرفدار نداشت کاش در سینه دگر، زخم مسمار نداشت بدن خسته کجا، ضربه ی پیوسته کجا بوسه ی میخ در و سینه ی بشکسته کجا با لگد گشت خدا، میوه از شاخه جدا کودکان لرزیدند، حال مادر دیدند همه از اشک ز رخ دانه بر می چیدند حامی مادر مظلومه فقط کودک بود خواست گردد سپر اما قد او کوچک بود با لگد گشت خدا، میوه از شاخه جدا چه بر آن ماه رسید، به فلک آه رسید یا علی زود بیا، قنفذ از راه رسید از چه باید شرر از خانه ی مولا خیزد چند نامرد سر یک زن تنها ریزد با لگد گشت خدا، میوه از شاخه جدا این صدای حسن است، لرزه اش بر بدن است جگرش پاره شده به لبش این سخن است ای خزان زود گل پر پر ما را کشتی ای مغیره تو چرا مادر ما را کشتی با لگد گشت خدا، میوه از شاخه جدا
ای  پرستوی من مرو از لانه ام بانوی خانه ام مرو از خانه ام ای طرفدارم بی طرفدارم       چشم خود وا کن یار بیمارم فاطمه جانم فاطمه جانم می کنم التماس ای جوان علی قدکمان علی ای کمان علی دیده بگشا و کن تماشایم        یار تنهایم بی تو تنهایم فاطمه جانم فاطمه جانم عمر من می شود بی تو عمرم تمام با اشاره مکن به علی تو سلام خداحافظ ای لاله پرپر        خداحافظ ای سوره کوثر فاطمه جانم فاطمه جانم ای جوان علی شده ای از چه پیر جان زینب دگر تو زمن رو نگیر من که در ذکر ام یجیبم       ای طبیب من بی تو غریبم فاطمه جانم فاطمه جانم
پدر خاک داره خاک می‌ریزه به روی مادر آب توو دل خاک داره یاس میکاره دل شب ابوتراب سخته زهراشو بذاره و بره علی از فاطمه دل نمیبُره خاک و گِل کرده ببین با گریه هاش آخه خیلی دلش از دنیا پُره باورش نمیشه رفته / برای همیشه زهرا حالا دیگه موند علی با / غم و غصه های دنیا «امون از غریبی ای وای» از روی خاک داره با اشک و آه بچه‌ها رو میبره خسته و خمیده داره میره راه چشاش از غصه تره سخته بی فاطمه برگرده خونه خونه ی علی دیگه زمستونه همه جا خاطره هاش مونده هنوز رفت از این خونه چه قدر غریبونه باورش نمیشه رفته / برای همیشه زهرا حالا دیگه موند علی با / غم و غصه های دنیا «امون از غریبی ای وای»
چه شب غمگینی، چه غم سنگینی سینة مجروحی، پهلوی خونینی جگر آب شود خون به تن فاطمه ام پیرهن گریه کند بر بدن فاطمه ام یار تنهای علی بی تو ای وای علی گشته اشک بصرم، آب غسل بدنت کمکم کن دل شب، که بپوشم کفنت خون دل ریختم و پیرهنت را شستم مُردم و زنده شدم تا بدنت را شستم یار تنهای علی بی تو ای وای علی دل ز جان پوشیدم، خون دل نوشیدم من به تاریکی شب، مرگ خود را دیدم من که میر اُحد و فاتح خیبر هستم لرزه افتاده به غسل بدنت بر دستم یار تنهای علی بی تو ای وای علی غربتت کشت مرا، کس ندانست چرا که علی از چه سبب، دل شب شست تو را خواستی تا که نگیرم خبر از پهلویت دست من خورد به روی ورم بازویت یار تنهای علی بی تو ای وای علی وای از ماندن من، آه از رفتن تو پشت در کشت مرا، یا علی گفتن تو کوه صبرم ولی از داغ تو بی تاب شدم آب بر پیکر تو ریختم و آب شدم یار تنهای علی بی تو ای وای علی شب تشییع من است، جان من این بدن است تن من در تب و تاب، تن تو در کفن است تا ابد چوبة تابوت تو بر دوش من است بانگ "یا فضه خُذینی" تو در گوش من است یار تنهای علی بی تو ای وای علی