۳۲
(حضرت زینب س)
ای گلبن باغ دین(دختر کوثر زینب)۲
بودی تو در این عالم(هستی حیدر زینب)۲
فاطمه و حیدر نور عینی
مونس و همدم و یار حسینی
یا صاحب الزمان آجرک الله۲
بس رنج و ستم دیدی(ای خواهر ثار الله)۲
در کودکی ات دیدی(تو داغ رسول الله)۲
دیده ای غنچه از شاخه جدا شد
دیده ای پشت در محسن فدا شد
یا صاحب الزمان آجرک الله۲
دیدی که سر حیدر(از ظلم عدو بشکست)۲
در مسجد کوفه او(در خون خودش بنشست)۲
او که بیت کعبه شد زادگاهش
محراب مسجد گشته قتلگاهش
یا صاحب الزمان آجرک الله۲
در شهر مدینه تو(غربت حسن دیدی)۲
بشکسته تو در یثرب(حرمت حسن دیدی)۲
دیده ای که حسن غرق محن شد
پیکرش با دست حسین کفن شد
یا صاحب الزمان آجرک الله۲
در کرب و بلا هر دم(خون شد دل تو زینب)۲
زد آتش کین دشمن(بر حاصل تو زینب)۲
دیدی حرمت برادر دریدند
پیش چشمت سر حسین بریدند
یا صاحب الزمان آجرک الله۲
با تیر ستم دیدی(ببریده سر اصغر)۲
تو نقش زمین دیدی(صد پاره تن اکبر)۲
دیده ای پرپر شد گل های یاست
از بدن جدا شد دست عباست
یا صاحب الزمان آجرک الله۲
همراه زنان دیدی(در آتش کین خیمه)۲
تن های به خون خفته(سرها به روی نیزه)۲
بر زخم تو عدو هر دم نمک زد
یتیمان حسینت را کتک زد
یا صاحب الزمان آجرک الله۲
در کرب و بلا و هم(در کوفه و شام غم)۲
ای خواهر غمدیده(دیدی تو بسی ماتم)۲
دل ها سوزد بهر قلب کبابت
با اسیران بردند بزم شرابت
یا صاحب الزمان آجرک الله۲
تا لحظه ی آخر تو(در شورش و شین بودی)۲
ای نور دل زهرا(تو یاد حسین بودی)۲
دیگر راحت شدی از رنج و غم ها
می روی در جنان به سوی زهرا
یا صاحب الزمان آجرک الله۲
#رضا_یعقوبیان
#سبک_زینب_زینب_زینب
#حضرت_زینب_س
@
#حضرت_زینب_س
#اربعین
ای همه حُرمتِ زینب، حسین
صاحب آن شوکت زینب، حسین
خُردشده هیبتِ زینب، حسین
سرخ شده صورتِ زینب، حسین
سوخته و عاشقِ سرگشته ام
باز به گودالِ تو برگشته ام
کرببلایی! خبرت آمده
پیکرِ صدچاک! سرت آمده
قافلهء مختصرت آمده
خواهر بی بال و پرت آمده
باز، کنار شهدا آمدم
از سفرِ شام بلا آمدم
مُردم و زنده شده ام بارها
رفته رقیه وسط خارها
رد شدم از کوچه و بازارها
سنگ به من خورده ز دیوارها
سنگ، به سوی سر تو پرت شد
نان، طرف دختر تو پرت شد
فکر کن آیینهء تو کم شکست
ظهر، نمازم ز همین غم شکست
من که شکستم همه عالم شکست
حُرمت نامحرم و محرم شکست
چشم ترم بود به زهرا فقط
حرمله هُل داد مرا آن وسط
ناله کنم، شکوه کنم از کدام؟
محمل بی پرده... نگاه عوام...
رد شده این خواهرِبی احترام...
از گذر برده فروشانِ شام
نیزه عباس که می زد جلو
می شدم از هرطرف ِنیزه هُو
تشنهء من، چشمهء آبی شدی
باعث چه خیر و ثوابی شدی
آینهء دقِّ ربابی شدی
قاری قرآن! چه شرابی شدی
بر سر پیمان تو دردانه ماند
دختر تو گوشهء ویرانه ماند
راستی از نالهء مادر بگو
از جگر پاره و پرپر بگو
از بدنی که شده معبر بگو
پاشو و از پیکرِ بی سر بگو
لحظهء آخر همه بد می زدند
روی لب تشنه لگد می زدند
کاش نمی بُرد سرت را به زور
خولی ملعون وسط آن تنور
کاش نمی دیدم از آن راه دور
که شده ای راه عبور و مرور
بست سرت را چقدر بد به زین
رفت به سرعت، بخوری بر زمین
زندگی ام بعد غمت، گشته سخت
وای از آن بد دهنِ تیره بخت
آه سرِ بسته شده بر درخت!
پیش تو لم داد سنان روی تخت
شکلِ تو صد مرتبه تغییر کرد
بار غم تو همه را پیر کرد
کار من سوخته حیرانی است
مانده ام آخر چه مسلمانی است
این همه بوسه که به پیشانی است
کار همان راهب نصرانی است
ما همه دیدیم مصیبت، حسین!
ما همه مُردیم ز غربت، حسین!
#رضا_دین_پرور
۳۲
(حضرت زینب س)
ای گلبن باغ دین(دختر کوثر زینب)۲
بودی تو در این عالم(هستی حیدر زینب)۲
فاطمه و حیدر نور عینی
مونس و همدم و یار حسینی
یا صاحب الزمان آجرک الله۲
بس رنج و ستم دیدی(ای خواهر ثار الله)۲
در کودکی ات دیدی(تو داغ رسول الله)۲
دیده ای غنچه از شاخه جدا شد
دیده ای پشت در محسن فدا شد
یا صاحب الزمان آجرک الله۲
دیدی که سر حیدر(از ظلم عدو بشکست)۲
در مسجد کوفه او(در خون خودش بنشست)۲
او که بیت کعبه شد زادگاهش
محراب مسجد گشته قتلگاهش
یا صاحب الزمان آجرک الله۲
در شهر مدینه تو(غربت حسن دیدی)۲
بشکسته تو در یثرب(حرمت حسن دیدی)۲
دیده ای که حسن غرق محن شد
پیکرش با دست حسین کفن شد
یا صاحب الزمان آجرک الله۲
در کرب و بلا هر دم(خون شد دل تو زینب)۲
زد آتش کین دشمن(بر حاصل تو زینب)۲
دیدی حرمت برادر دریدند
پیش چشمت سر حسین بریدند
یا صاحب الزمان آجرک الله۲
با تیر ستم دیدی(ببریده سر اصغر)۲
تو نقش زمین دیدی(صد پاره تن اکبر)۲
دیده ای پرپر شد گل های یاست
از بدن جدا شد دست عباست
یا صاحب الزمان آجرک الله۲
همراه زنان دیدی(در آتش کین خیمه)۲
تن های به خون خفته(سرها به روی نیزه)۲
بر زخم تو عدو هر دم نمک زد
یتیمان حسینت را کتک زد
یا صاحب الزمان آجرک الله۲
در کرب و بلا و هم(در کوفه و شام غم)۲
ای خواهر غمدیده(دیدی تو بسی ماتم)۲
دل ها سوزد بهر قلب کبابت
با اسیران بردند بزم شرابت
یا صاحب الزمان آجرک الله۲
تا لحظه ی آخر تو(در شورش و شین بودی)۲
ای نور دل زهرا(تو یاد حسین بودی)۲
دیگر راحت شدی از رنج و غم ها
می روی در جنان به سوی زهرا
یا صاحب الزمان آجرک الله۲
#رضا_یعقوبیان
#سبک_زینب_زینب_زینب
#حضرت_زینب_س
@
#حضرت_زینب_س
#اربعین
ای همه حُرمتِ زینب، حسین
صاحب آن شوکت زینب، حسین
خُردشده هیبتِ زینب، حسین
سرخ شده صورتِ زینب، حسین
سوخته و عاشقِ سرگشته ام
باز به گودالِ تو برگشته ام
کرببلایی! خبرت آمده
پیکرِ صدچاک! سرت آمده
قافلهء مختصرت آمده
خواهر بی بال و پرت آمده
باز، کنار شهدا آمدم
از سفرِ شام بلا آمدم
مُردم و زنده شده ام بارها
رفته رقیه وسط خارها
رد شدم از کوچه و بازارها
سنگ به من خورده ز دیوارها
سنگ، به سوی سر تو پرت شد
نان، طرف دختر تو پرت شد
فکر کن آیینهء تو کم شکست
ظهر، نمازم ز همین غم شکست
من که شکستم همه عالم شکست
حُرمت نامحرم و محرم شکست
چشم ترم بود به زهرا فقط
حرمله هُل داد مرا آن وسط
ناله کنم، شکوه کنم از کدام؟
محمل بی پرده... نگاه عوام...
رد شده این خواهرِبی احترام...
از گذر برده فروشانِ شام
نیزه عباس که می زد جلو
می شدم از هرطرف ِنیزه هُو
تشنهء من، چشمهء آبی شدی
باعث چه خیر و ثوابی شدی
آینهء دقِّ ربابی شدی
قاری قرآن! چه شرابی شدی
بر سر پیمان تو دردانه ماند
دختر تو گوشهء ویرانه ماند
راستی از نالهء مادر بگو
از جگر پاره و پرپر بگو
از بدنی که شده معبر بگو
پاشو و از پیکرِ بی سر بگو
لحظهء آخر همه بد می زدند
روی لب تشنه لگد می زدند
کاش نمی بُرد سرت را به زور
خولی ملعون وسط آن تنور
کاش نمی دیدم از آن راه دور
که شده ای راه عبور و مرور
بست سرت را چقدر بد به زین
رفت به سرعت، بخوری بر زمین
زندگی ام بعد غمت، گشته سخت
وای از آن بد دهنِ تیره بخت
آه سرِ بسته شده بر درخت!
پیش تو لم داد سنان روی تخت
شکلِ تو صد مرتبه تغییر کرد
بار غم تو همه را پیر کرد
کار من سوخته حیرانی است
مانده ام آخر چه مسلمانی است
این همه بوسه که به پیشانی است
کار همان راهب نصرانی است
ما همه دیدیم مصیبت، حسین!
ما همه مُردیم ز غربت، حسین!
#رضا_دین_پرور
صلی الله علیکِ یا زینب کبری(س)
زینب شدی از شدت زهراشناسی
زینب شدی با غیرت مولا شناسی
ای زینت جان پدر نام بلندت
ای دختر فرزانه در بابا شناسی
ازبس غزل گفتی به اشک چشمهایت
باران شدی در مکتب دریا شناسی
باجان خود پروانه ی عشق حسینی
دوراست از پروانه ها پروا شناسی
وقتی که گفتی «ما رایتْ الا جمیلا»
تدریس شداندیشه ی زیبا شناسی
با تار و پود چادرت پیچیده در هم
حق باوری و عصمت و تقواشناسی
با خطبه هایت ماندعاشورا به تاریخ
استادِ دانشگاه عاشورا شناسی
فردای دنیا را رقم زد غیرت تو
هر روزگفتی خطبه ی فردا شناسی
یک شیرزن روزی به سوی کربلا رفت
از کربلا برگشت اما ناشناسی
#حضرت_زینب_س
#احمد_رفیعی_وردنجانی
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#زبان_حال_حضرت_زهرا_س خطاب به #حضرت_زینب_س
🏴 امان از دل زینب
کوکب روشن من! ای مه منظومهی من!
آه ای دخترک خسته و مظلومهی من!
مدتی میگذرد خواب نداری بنشین
به روی پای خودت تاب نداری بنشین
ازچه بَر دیدهی من دیدهی خود دوختهای؟!
تو چهدیدی به رخ من که چنین سوختهای؟!
گرچه روز محن من شب یلدای شماست
این کبودی سند غربت بابای شماست
سعی کن غم به دلت اینهمه غالب نشود
دخترم چونتو کسی اُم مصائب نشود
آنقدر داغ ببینی که دلت داغ شود
لالههای جگرت زینت هر باغ شود
چهرهی غرق به خونی زپدر میبینی
آه ازآن لحظه که در تشت جگر میبینی
دل شرر دارد و چشمان ترم میسوزد
تا تو را می نگرم من، جگرم میسوزد
شد سرشته غم و اندوه، به آب و گِل تو
همه فریاد برآرند امان از دل تو
گل یاس چمنم، ای گل دردانهی من!
گوش کن بر سخنم، روشنی خانهی من!
دل تو چون دل من همدم اندوه و بلاست
پیش روی تو عزیزم سفر کربوبلاست
باخبر باش که من پیرهنی دوختهام
پیرهن که چه بگویم، کفنی دوختهام
گرچه دربین مصیبات و بلا تنهایی
تو درآن وادی طف، نایبة الزهرایی
روشنی بخش دلم! دل زغمت تاریک است
دخترم گریه مکن! روز دهم نزدیک است
صحبت از قتلگه و سینهی افروخته است
لب فروبند «وفایی» جگرم سوخته است
#سیدهاشم_وفایی